"فرافکنی تؤام با ابراز نمایش وحشت از تغییر دولت دست نشانده ی عراق"

نقد بررسی "احياي ديكتاتوري نسخه جديد آمريكا براي عراق " روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 23 مرداماه سال 1386

"فرافکنی تؤام با ابراز نمایش وحشت از تغییر دولت دست نشانده ی عراق"

تصورنمی رود که دیگر کسی باشد که مسائل ایران وعراق را از نزدیک بطور جدی دنبال می کند .هنوز نداند که پس از اشغال نظامی عراق ضریب نفوذ رژیم تروریستی آخوندی در این کشور چه میزان است ؟ یا اینکه هنوز اشراف نداشته باشد که پس از اشغال نظامی عراق اوضاع در این کشور چگونه شده و ضریب ناامنی وخشونت وکشتار و... شده است ؟ بالاخر به آسانی نتواند قضاوت کند که شرایط موجود اقتصادی و اجتماعی وامنیتی در عراق نسبت به قبل از اشغال این کشور چگونه می باشد تا در نهایت متوجه نشود که عنوان سرمقاله ی روزنامه ی جمهوری " احياي ديكتاتوري نسخه جديد آمريكا براي عراق" برای چیست ویا اینکهیعنی چه وچه پیامی دارد و در راستای چه اهداف ویا نگرانی های پشت پرده می باشد که اینگونه برجسته شده است؟ که اکنون سرمقاله نویس نتیجه گیری کرده است که با مصوبه ی جدیدی که آمریکا وانگلیس در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسانده اند و سازمان ملل می بایست 50% نیروهای خودرا برای ایجاد برقراری امنیت در عراق افزایش دهد. این عمل به مفهوم بازگشت دیکتاتوری سابق به عراق است.

البته سرمقاله نویس تعریفی از دمکراسی یا ضد دیکتاتوری ارائه نداده است که چیست تاکه مقایسه شود کاربردش نسبت به شرایط کنونی عراق و زمان قبل از اشغال نظامی دراین کشور چگونه است که اکنون تلاش شده است تا که ادعا شود که این نوع دمکراسی موود در عراق قرار است که تبدیل به جایگزینی دیکتاتوری سابق گردد ؟

آیا معنی دمکراسی یا ضد دیتاتوری بودن به مفهوم این است که با دسیسه وتوطئه یک کشور مدعی دیکتاتوری اشغال نظامی شود . تااینکه شرایط برای یکه تازی عوامل یک رژیم متحجر وخرافاتی وبنیادگرای مذهبی در این کشور فراهم شود و مردم این کشور به خاک وخون کشاده شوند وروزانه بطور متوسط صد هانفر مردم بی گناه کشته ومجروح شود وکشور بیشتر در باتلاق ساخته شده فرو رود؟

آیا درون کشور همسایه ی عراق وحامی نخست وزیر دست نشانده ی عراق واقعاً دمکراسی وچند صدائی بر قرار است واثر وخبری دیکتاتوری در آن نیست؟ اگر اینگونه است . گذشته از اینکه پرسش است که برای چه طرح امنیت امنیتی نیروی انتظامی در چند مرحله اجرا شده است تااینکه در مقابل واکنش احتمالی جوانان ناراضی و خشمگین صف آرائی کند ودر حالت آماده باش کامل به سر برد و با بهانه ی مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی ومذهبی وبی حجابی روزانه مزاحمت برای هزاران دختر وپسر جوان در خیابان ها در سراسر کشور ایجاد نمایند ومورد ضرب وشتم قرارشان دهند و بازجوئی ودستگیری ومحاکمه ومحکوم وحتی به اتهام اراذل و اوباش در مکان های عمومی بر دارشان کشانند. آیا اینگونه اعمال وحشیانه و ضد انسانی به منزله ی الکوی دمکراسی در حکومت دینی می باشد؟

از سوی دیگر اگر در این کشور مدعی دمکراسی راستی، راستی دیکتاتوری عریان ونهادینه شده حاکم نمی باشد و واقعاً دمکرسی وجوددارد . چرا با مهره های کیفی و صاحب مقام گذشته وحال خود همچون رفسنجانی و خاتمی وکروبی و حسن روحانی که همگی هم روحانی می باشند همچون اجنبی و عامل بیگانه و صهیونیست وخائن وهمگام با دستگاه جاسوسی کشورهای بیگانه و دشمن ستون پنجمی برخورد می شود وهرروز سناریو علیه اشان اجرا می شود ویا مقالات افشاگرایانه وتهدید آمیزعلیه اشان تهیه وتنظیم وبازتاب داده می شود؟ یااینکه چرا برای دانشجویان و ارگران وزنان ودگر اندیشان وفعالان حقوق بشری و سیاسی خواهان دمکراسی و یا لیبرال و سکولاریسم از طریق تهدید کردن واتهام زدن و فشار آوردن برروی اینان ، برای شان پرونده سازی می شود و موجب پیگرد قضائی و دستگیری واقع می شوند . سپس در اثر اعمال شکنجه مجبور به اعترافی می شوند که بازجو طلب کرده است . آنگاه اینان با زور به مصاحبه ی تلویزیونی یا اجرای شوی تلویزیونی دمکراسی کشانده می شوند که در این شو باید اعتراف کنند که در طرح انقلاب مخملین براندازی شرکت داشته اند . بالاخره باید اذعان نمایند که جاسوس بیگانه وخائن به مردم ومیهن معرفی می باشند ؟

اکنون بازهم پرسش است چگونه سران این رژیمی که خود دارای پرونده ی بیش از 120 هزار اعدام زندانی سیاسی می باشند. همچنین ین رژیم دارای مقام جهانی نقض حقوق بشر در جهان است. همینطور رتبه دار فرار مغز درجهان است و مطبوعات را هرروز بیش از گذشته توقیف می کند و قلم ها را می شکند وزبان ا را می برد ودهان را می دوزد و خلاصه یک دیکتاتوری فاشیستی مذهبی عریان حاکم کرده است. ای رژیم می دلسوز مردم عراق باشد ومی تواند نسحه ی دمکراسی برای کشور اشغال نظامی شده وتبدیل به باتلاق گشته ی همسایه صادر کند وبا اشک تمساح ریزی برای مردم عراق ، نگران از بازگشت دیکتاتوری گذشته به عراق باشد. در صورتیکه خودش با توطئه ودسیسه و پرونده سازی وتبانی کردن ارتجاع واستعار توانست هم زمینه ی اشغال نظامی عراق را فراهم نماید وهم اینکه توانست رئیس جمهور سابق عراق صدام حسین را در روز عید قربان به آم وضع فجیع بر دار کشاند . ولی اکنون که از موقعیت لرزان خود وحشت زده ومضطرب شده است فرافکنانه ابراز خطر از باز گشت دیکتاتوری سابق به عراق رده است .

آیا اینگونه وارونه گوئی کردن وکتمان حقیقت گوئی ها به معنی بیان واعتراف این حقیقت نمی باشد که سران رژیم تروریستی آخوندی خودشان احساس خطر جدی کرده اند که چاره ای جز بحران سازی و صدور تروریسم و بنیادگرائی برای بقای نظام متزلزل خودشان ندارند که می بایست نقش دخالت گری در امور داخلی عراق را افزایش دهند و تلاش مذبوحانه کنند تا که نخست وزیر دست نشانده اشان در عراق تغییر نکند؟ برای همین است که سرمقاله نویس از بلند شدن صدای ناقوس تغییر نخست وزیر دست نشانده در عراق وجایگزین کردن دولت سکولار به وحشت افتاده است. چونکه به خوبی می داند که برای حاکمان تهران و رهبر ولی فقیه در جماران نیز ناقوس این وحشت به صدا درآمده است ولرز وترس ناشی از این صدا بر اندام حاکمان مستبد وضد بشر رژیم آخوندی بود که هفته ی پیش نخست وزیر دست نشانده ی عراق نوری المالکی به تهران وجماران فراخواده شد تا که به این پات دیکته شود پس از این دیدار ادعا کند که دیدار با ولی فقیه تاریخی بود!. چونکه حاکمان تهران می دانند که نتیجه ی تغییرات درعراق منجر به شتاب گرفتن مسیر سرنگونی حکومت خودشان در ایران خواهد شد .

بالاخره در پایان پرسش است که کجا در زمان صدام اینقدر ناامنی وخشونت وجنایت وآدم ربائی روزانه وانفجارات حتی مراکز مقدس اهل تسنن وتشیع در عراق وجود داشت ؟ و خاورمیانه دستخوش بحران وجنگ وبی ثباتی وناامنی بود و بطور سیستمانتیک رژیم تروریستی آخوندی جرأت می کرد که بطو ر شفاف در امور داخلی سای کشور ها دخالت گری نماید و کویت وعربستان وبحرین واردن ومصر و... را تهدید کند و جنگ ونزاع میان حماس و فتح در فلسطین ایجاد کند ولبنان را دچار بحرن جنگ با اسرائیل ونزاع داخلی کند که البته همه حاصل اشغال نظامی عراق و فرصت طلائی ایجاد شده برای حاکمان تهران بوده است که اکنون تیغ بر کف این زنگیان مست نهاده شده است که چنین کعربده کشی وباج خواهی کنند . تازه سران ای رژیم تروریستی هنوز دسترسی به سلاح هسته ای ندارند که چنین تهدید می کنند وبی ثباتی وناامنی وخشونت در خاورمیانه حاکم کرده اند . فاجعه آنجاست یا آن زمان است که در پناه ادامه ی سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات غرب با این رژیم تروریستی آخوندی فرصت سوزی آنقدر کشدار شود که حاکمان مهار ناپذیر ایران را صاحب بمب اتم کند که آنگاه می بایست هزینه ی بسیار سنگین مادی وانسانی غرب برای مقابله کردن این رژیم یاغی بین لمللی به پردازد.

هوشنگ – بهداد

سه شنبه 23 مرداماه سال 1386