عباس سلیمی مسئول وقلمزن سابق کیهان هوائی شگردهای وزارت اطلاعات تغییر کرده 11مردا


عباس سلیمی مسئول و قلمزن سابق کیهان هوائی، شگردهای وزارت اطلاعات تغییر کرده است.
عباس سلیمی نمین که از همکاران سابق سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری و آقا زاده مهدی خزعلی رئیس خبرگزاری پارس می باشد و یکی از مسئولان و قلمزنان نشریه ی کیهان هوائی می باشد که با همکاری نزدیک وزارت بد نام اطلاعات و همیاری نزدیک با باند مافیائی سعید امامی بوده که نشریه هفتگی کیهان هوائی را ب مهدی نصیری تهیه و تنظیم می کرد و این نشیه یا بطور مستقیم و یااز طریق کنسول و سفارتخانه های رژیم تروریستی در برون مرز توزیع می شد . اکنون وی بطور شفاف اعتراف کرده است که چون کشتی را کشتیبان دگر آمده است بنابراین دیگر اپوزیسین سازی از درون در دوران اصلاح طلبان برای دور زدن اپوزیسیون برانداز و سر کار گذاشتن اپوزیسیون حامی رژیم تروریستی آخوندی جواب ندارد . برای اینکه اکنون رژیم یک دست شده ودر حالت آنچنان انقباضی قرار گرفته است که چاره ای جز تسویه وحذف کامل رقیب دوم خردادی وحتی حذف رفسنجانی از صحنه ی رقابت و قدرت اجرائی و سیاسی ندارد. لذا از یک سو مطبوعات رقیب بر زیر تیغ سانسور و توقیف کشانده می شود. از طرف دیگر طرح امنیت اجتماعی که در حقیقت شیوه ی ارعاب ووحشنت و خفقان سازی گسترده در جامعه می باشد را از اردیبهشت ماه مرحله به مرحله به اجرا گذاشته است و هر مرحله ی جدید ای طرح، مکمل فشار و رعب ووحشت مراحل قبلی می باشد . خلاصه دستأورد طرح نیروی انتظامی ده هزار دستگیری از جوانان ناراضی می باشد که اراذل و اوباش خوانده می شوند که برگردان وترجمان همان براندازان منافق و محارب و کافر مسلح و عوامل وابسته به بیگانه و ضد انقلاب ده های سال های 60 می باشد که اکنون برای عوامفریبی و فراگیر کردن آن شرایط با تاکتیک واتهام اراذل و اوباش همان سیاست تعقیب می شود که نتیجه ی آن اوج گیری تصاعدی دار زدن واعدام هاست که هرروزی در شهر واستانی تعدادی در ملأ عمومی بر دار کشیده می شوند ووعده ی تعداد بیشتری داده می شود. البته که هدف اصلی ایجاد ترس و وحشت در جامعه و برخورد با واکنش از قیام وخیزش اعتراضی اقشار گوناگون جامعه می باشد .
بهر حال این وحشت ونگرانی از موضع ضعف ونه قدرت است که با مرتکب شدن اعمال جنایت آمیز وضدانسانی تلاش می شود که با دار کشیدن نگون بختان وقربانیان دست پرورده ی 28 ساله ی حکومت جنایت وخیانت وغارتگری وعوامفریبی ونیرنگ ودروغ سران رژیم تروریستی آخوندی ترس ووحشت تبدیل به نوعی قدرت نمائی کاذب در جامعه شود. در صورتیکه بهترین سند افشاگر این واقعیت است کهدرماندگی وعدم مشروعیت ضد بشری و قرون وسطائی می باشد. برای اینکه به جای کار دادن ونان بر توی سفره های محرومان بردن که دولت قول آن را داده است . اکنون شاهدیم که قربانیان همگی اشان متغلق به قشر تهی دستان ومحرومانی می باشند که خمینی وعده ی حکومت مستضعفان وپابرهنگان را به اینان داده بود که اکنون چنین سهم عدالت نمونه حکومت طبق قول داده شده از سوی پاسدار احمدی نژاد به اینان اهداء می شود که هدیه های سهام عدالت شامل آویزان کردن آفتابه های رنگین و چرخش جوانان در خیابان ها با شلاق زدن و یا آویزان کردن طناب دار بر گردن شان و رقص مرگ ودست وپا زدن در فضا نصیب شان شده است و حتی روزنامه نگاران کرد ودانشجوی دستگیری تیرماه سال 78 به عنوان اراذل و اوباش نیز حکم اعدام برایشان صادر شده است. در حقیقت سند زنده ی جنایت علیه ی بشریت است که اینگونه با سنگسار و دار کشیدن هابه نمایش گذاشته شده است. به خصوص اینکه قربانی در کرجفریاد زد این رژیم به ناحق می کشد. امروز نیز اعدام دو نفر به اتهام قتل یک قاضی جانی ودزد واکنش اعتراضی از سوی مردم تهران نشان داده شده است.
از سوی دیگر سهم رقیب دوم خردای مغلوب نیز مورد غضب واقع شده است . زیراکه پیش در آد سهمش از طریق اجرای پخش شوی تلویزیونی دمکراسی و براندازی مخملین داده شد ه است که جایزه اشان در برنامه ی ابراز ندامت واعتراف کردن بطور شرکت زنده در شوی تلوزیونی به اینان داده شده است . برخی نیز به شکل محکوم شدن همچون عماد الدین باقی و اعضای خانواده با حبس تعزیری داده شده است و برای برخی دیگر که در خانه ی عنکبوتی روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان از اینان نام برده شده است در نوبت می باشند که در آینده ی نزدیک با شرکت در شوهای مشابه تلویزیونی دمکراسی و براندازی مخملین با چاشنی اعتراف وابراز ندامت وپشیمانی کردن داده می شود وبرای آنانی که موفق شده اند ایران را ترک کنند هممجون محسن سازگاران واکبر گنجی و عطاء الله مهاجرانی و مسعود بهنود و افشاری ... طور دیگری برنامه ریز شده است که سهم شان پرداخت شود . یعنی اینان نیز طبق سناریوئی که عباس سللیمی نمین رو کرده که برای اینان تدارک دیده شده است تبدیل به مهره های سوخته شده اعلام شده اند زیرا که این همکار سابق پاسدار حسین شریعتمداری و سعیدامامی از موضع قدرت نمائی به اینگونه ترکیب اپوزیسون از درون به برون گریخته برخورد کرده است که دیگر آن چهره هائی نمی باشند که از درون برای اینان تبلیغ شده بود واعتراف کرده است که اجرای شوی دمکراسی و براندازان مخملین در چه راستائی بوده وچه اهدافی را دنبال می کند؟ و چرا این مجبور شده که اینگونه طرح وزارت بد نام اطلاعات را لو دهد وبگوید که نقش اعزام شان به برون مرز اینان آنگونه بوده که سلیمی نمین در موردش با خبرگزاری مهر و دوست سابقش آقا مهدی خزعلی اینگونه گفته است :
"در شرايط كنوني در عالم سياست اين قبيل كارها بسيار رايج است كه دولت‌ها و حتي احزاب سياسي سعي مي‌كنند مخالفان سياسي خود را سامان دهند و در ميان نيروهاي مخالفشان يك جايگاه براي خود به وجود آورند ووی افزوده است من اين مسئله را خيلي عادي تصور نمي‌كنم و باور دارم اين يك حركتي بود كه امروز نتيجه آن به بار نشسته و ما به تركيب نيروهاي مخالف جمهوري اسلامي در خارج از كشور هم كه نگاه كنيم، مي‌بينيم چهره‌هاي تعيين كننده، عمدتا افرادي هستند كه بر اساس آنچه من گمان مي‌كنم برنامه‌ريزي شده باشد، به خارج از كشور گسيل داشته شده‌اند در خاتمه چنین نتیجه گیری کرده است : به عنوان نمونه آنچه در مورد آقاي گنجي صورت گرفت و تصاويري از وي در حالتي بسيار ناگوار از درون زندان به بيرون انتقال يافت طبعا نمي‌تواند بدون هماهنگي انجام شده باشد.در صورتي كه اين اقدامات غير معمول با برنامه‌ريزي صورت گرفته باشد، مقوله‌اي تعيين كننده‌ در خارج از كشور خواهد بود و تاثيرگذاري جدي هم براي كساني كه مي‌خواهند در ميان نيروهاي مخالف تاثير بگذارند، خواهد داشت و آنها را به سويي كه مايل هستيم هدايت مي‌كند. "
در پایان باید افزود هر چند هم که این اعزام ها به خارج از کشورها بطور همآهنگ برنامه ریزی شده باشد ولی چون این طرح و اینان متعلق به دوران اصلاح طلبان می باشند واکنون در وزارت بد نام اطلاعات دست بالا را اطلاعاتی های محفلی باند باز سازی شده ی سعید امامی دارند و همین مهره های اپوزیسیون سازی شده در برون مرز که خواهان ایجاد برقراری رابطه با آمریکا بودند نه اینکه دیگر تحمل نمی شوند، بلکه می بایست بازیگر شوی دمکراسی و براندازان مخملین باشند. زیرا که اینان جزو فعالان افشاگران قطره چکانی قتل های زنجیره ای بوده اند که اکنون بقدرت باز گشته اند . مهمتر اینکه رقابت و نزاع وتضاد پیرامون مجلس هشتم و ریاست جمهوری دوره ی دهم نیز درپیش روی می باشد و اختلاف آنگونه آشتی ناپذیر شده است که طرح های جناح مغلوب کاملاً سوخته شده است. بنابراین اکنون شیپور از در گشادش نواخته می شود وبه جای تعامل با آمریکا دشمنی باآن برجسته شده است وشگردها و بازیگران دیگری در برون مرز به بازی گرفته شده و جانشین شده اند که ظاهراً چپ و رادیکال و ضد امپریالیستی و ضد آمریکائی و اسرائیلی و البته ضد جنگ وحمله نظامی می باشند ولی مدافع اهداف وپروژه ی هسته ای هستند. مقاله ی آقای بصیر نصیبی در سایت دیگاه« مقابله با شاه، معامله با خمینی بصير نصيبي » نکاتی در این مورد دارد که می تواند افشاگر برخی از این شگردهای جدید در مورد مهره های تغییر ماهیت داده شده وبه خدمت گرفته شده باشد.
هوشنگ – بهداد
یازدهم مردادماه سال -86