نقد وبررسی " چنار و منار (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 3 شهریورماه سال 1386

نقد وبررسی " چنار و منار (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 3 شهریورماه سال 1386"به گنجشک گفتند که چنار به فلان جایت برود. گفت یک چیز بگو تا بگند"
قابل پیش بینی بود وچندین باز نیز صاحیب این قلم تذکر داده بود که هرچه زمان به سوی برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات پیش می رود تضادها ونزاع ورقابت وحتی نوع برخوردهای جناح غالب نسبت به جناح مغلوب دوم خردادی ها تغییر می کند و باندهای مافیائی جناح غالب از هر ابزار تبلیغاتی و فشار که در اختیار خود دارندعلیه ی رقیب شکست خورده استفاده خواهند کرد حتی اگر لازم باشد از شیوه ی بازجوئی چماق و هویج وسیاست برج در برابر بارو بهره گرفته می شود تا اینکه رقیب شکست خورده بی نصیب ماند.اکنون پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری با ترکیبی از همین شیوه ها با عنوان چنار ومنار در یادداشت روز خود علیه ی رقیب استفاده کرده است. البته داستان چنار یا منار مربوط به خالی بندان ودروغگویان بزرگ وحرفه ای می باشد است و مربوط به ضرب المثل چنار و گنجشگ می شود که گفته می شود به گنجشک گفتند که چنار یا منار به فلان جایت برود، گفت یک چیزی بگو تا که بگنجد.البته این مثل قبلاً نیز در ستون طنز گفت وشنود کیهان استفاده شده بود که اکنون بازتولید ودوباره کاری و مصرف شده است هویت نویسنده ی یادداشت روز را نیز نیز افشا می کند.همچنین مشابه ی همان طنز داستان ورود گاو به پارلمان یمن و گاوداری خواند شدن مجلس ششم می باشد که از سوی پاسداران حسین شریعتمداری در همین بخش ستون گفت و شنود کیهان بکار برده شده بود که البته موجب اعتراضات نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم شد ولی چون تیغ شان نبرید و صدای اعتراض شان به جائی نرسید موجب شد که چوب و پیاز را با هم به خورند. یعنی اینکه هم توهین رادریافت کنند وهم چوب رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان را نوش جان کنند . بهر حال سناریوی جدیدرا سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس چنین در ابتدای یادداشت روز خود خطاب به دوم خردادی های و رفسنجانی مغبون با چنار منار شروع کرده است:
يكي گفتند بنويس «چنار»! نوشت «خيار»! گفتند بخوان! گفت «منار»! به نظر مي رسد زمزمه «ائتلاف جبهه اصلاحات» بي شباهت به اين حكايت نيست. براساس آنچه در رسانه هاي نزديك به آن مجموعه القا مي شود، ائتلافي بدين نام شكل گرفته و قرار است در انتخابات به عرصه آيد اما آنچه در عمل متبادر مي شود، همان قصه چنار و منار است و طبيعتاً در مردم و نخبگان جامعه نيز - كم يا زياد- همين حس كه هنوز مسائل اساسي درباره هويت و محتوا و جهت گيري آن مرتفع نشده، پديد مي آيد."
درصورتیکه با گذشت بیش از دولت مدعی امام زمانی پاسدار غلامک و گماشته احمدی نژاد و روند رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت ها و افزایش گرانی کرایه و قیمت خانه ها که وجود دارد گواه بر آنست که ضرب المثل چنار ومنار در مورد باندهای مافیائی غالب خیلی بیش از رقیب شکست خورده ی دوم خردادی صدق می کند. چونکه فقط در مورد وعده ی مبارزه با فساد اقتصادی کردن وبردن نان برتوی سفره های خالی محرومان مشخص شده است که خیلی بیش از رقیب تخصص در دروغ گفتن و عوامفریبی و خالی بندی کردن و زدن جیب مردم یا خالی کردن کیسه سفره های آنان به نفع باندهای مافیائی خودی از جمله سپاه و بسیج دارد که فقط یک قلم در سال گذشته مبلغ 8 میلیارد دلار دولت با اینان قراردادهای اقتصادی و خدماتی و راه سازی و.... منعقد کرد و قرار است که خیلی بیش از این رقم به آنان از طریق واگذاری اموال ودارائی های دولتی به بخش خصوصی واگذار شود. البته با چتر وپوشش دفاعی وتبلیغاتی توزیع سهام عدالت، این سیاست غارتگری اموال دولتی پیش برده می شود و اصل دعو ونزاع طرفین هم پیرامون همین موضوع است. به همین دلیل است که یادداشت روز نویس گذشته از تلاش همه جانبه ای که برای ایجاد شکاف به جای ائتلاف در جبهه ی اصلاح طلبان شکست خورده می کند، فشار بر روی رفسنجانی و حزب کارگزاران را نیز افزایش داده است و ضمن دراز کردن خود رفسنجانی با یادداشت روز با" پوزش از رفسنجانی" اکنون اخوی رفسنجانی محمد هاشمی و برادر همسرش حسین مرعشی را همچون رفسنجانی دراز کرده است. البته همانگونه که فعلاً توضیح داده شد ایجاد اختلاف و شکاف وعدم نزدیکی و ائتلاف در میان باندها ودسته های شکت خورده ی دوم خردادی ها می باشد زیراکه به رقابت برگزارش نمایش انتخاباات مجلس هشتم راه می برد که شمه ای از اینگونه تلاش و فعالیت ها یادر حقیقت سناریو سازی ها اینگونه پاسدار حسین شریعتمداری تدارک دیده است:
"آنچه در اين بخش بايد گفت اين است كه عناصر افراطي و محفلي حاضر در جبهه موسوم به اصلاحات يا هر عنوان ديگر، قطعاً طمع دارند كه فقدان اعتبار و اشتهار و فقدان رأس و رجال صاحب عنوان را با نام هاي هاشمي، خاتمي، كروبي، ميرحسين موسوي و امثال آنها جبران كنند اما در عين حال نارضايتي و احياناً انزجار خود را از حضور اين چهره ها در اردوگاه طرفداران انقلاب و نظام اسلامي پنهان نمي دارند و طبيعي است كه اين حس دوگانه و متناقض به بدنه و مجموعه هاي حامي نيز منتقل شود. از جمله نتيجه آن مي شود كه رأي آقاي هاشمي رفسنجاني در انتخابات رياست جمهوري دچار ريزش شديد مي شود چرا كه افكار عمومي و حتي افراد همسو با جبهه احساس مي كنند با مجموعه اي از جريان هاي حامي مواجهند كه در آن واحد از يك چهره سياسي دو تعريف كاملاً منزجركننده يا اميدبخش معرفي مي كنند و البته معمولا در زدن حرف آخر به همان تعريف منفي و انزجارآميز از وي ميل دارند.در اين فرآيند در نگاه مخاطب هيچ حس خشنودي و رضايتي در مشاركت و حمايت سياسي وجود ندارد. افراد سطح پايين متمايل به جبهه كذايي، معمولا مجبورند نقيض گو، بي ثبات و ناراضي از وضع و انتخاب خود تربيت شوند و معمولا در ميانه اين فرايند هم ببرند و منزوي شوند. آنها در فرايندي وارد مي شوند كه برخلاف مجموعه اصولگرايان «رضايت و خرسندي و روشن بودن تكليف» معنا ندارد. به آنها باورانده مي شود كه بايد از سر اضطرار اكل ميته كنند اما معمولا اين روند فاجعه آميز و منزجركننده پاياني ندارد. شما تصور كنيد در چنين فضايي، شخصيت هاي محترمي چون هاشمي، خاتمي، كروبي، ميرحسين موسوي يا هركس ديگر، متقابلاً درباره سياست پردازان جبهه كذايي چه تلقي و اعتمادي خواهند داشت. و سرانجام، پيوندها و ائتلاف هاي ادعايي، چقدر عمق و اصالت خواهد داشت، چندان كه -تجربه 1ال10-15 اخير ثابت مي كند."
بالاخره اینکه پاسدار حسین شریعتمداری در پایان از عملکرد وتجربه وراندمان بقولوی هوآمیز و اعتبار سوز 10 ساله ی رقیب مدعی اصلاح طلب بودن چنین یاد کرده است :
"منطبق بر اين جمع بندي كاملا اجمالي، بايد گفت جبهه دوم خرداد بيش از 10سال است كه در پارادوكس ها و تناقض هايي چنين هجوآميز و اعتبارسوز در نوسان و تلاطم است. بساط قهر و آشتي هر روز در اين مجموعه ديده مي شود. نخبگان و مردم معمولي به اين شبه خانواده- اگرچه انسان هاي كاملا موجه و محترمي در آن حضور دارند- به ديده احترام و اعزاز نمي نگرند. شايد نشود برخي زوج هاي ديرين را در چنين شبه خانواده هايي طلاق داد و نتوان هم از آنها خانواده اي ارجمند ساخت. اما طبيعي ترين توقع از اعضاي موجه آن اين است كه نگذارند همه پيشامدهاي اين شبه خانواده به پاي آنان نوشته شود. بالاخره نوح نبي ساليان سال با پسر نااهل خويش ساخت و روز طوفان هم از خدا خواست تا او را نجات دهد اما پاسخ شنيد «او از اهل تو نيست، او عملي غيرصالح است». "
درخاتمه اینکه سئوال اساسی از تورم زدگان و دلبستگان به هر جناح وباند این رژیم تروریستی و ضد بشری آخوندی تعلق دارند که البته مفهوم است که هدف حمایت وپشتیانی کردن شان جز پیگیری و دسترسی منافع فردی یا گروهی و یا باندی نمی باشد. مگر زمانی که همه کاره ی این رژیم ضدبشری ولی فقیه می باشد که بطور آشکارا همه ی جناح وباندهای رژیم ضد بشری با همه اختلافات و رقابت های ظاهری و باطنی که با هم دیگر دارند وصد البته که هدف نهائی همه ی این مدعیان گوناگون وابسته به دو جناح دسترسی قدرت بر کسب بیشتر سهم از ثروت باندهای آورده می باشد وسخت هم برای رسیدن به این هدف رقبا وحریفان با هم در نبرد تبلیغاتی و حی افشاگرایانه می باشند، آیا فرق متمایزی که سمت وسوی واقعی ونه عوامفریبانه ی مردمی باشد میان این دو جناح با هم دیگر وجود دارد؟ به خصوص اینکه سپاه پاسداران ارگان سرکوبگر نیز وارد صحنه ی قدرت اجرائی شده است که چنگ اندازی بر منابع و ذخایر کشور و پس اندازهای ارزی دولت کرده وچشم بر تسلط کامل فعالیت های اقتصادی ومالی و مدیریت برنامه ریزی بودجه ای دوخته است و تأسیسات هسته ای را در اختیار خود دارد و تلاش گسترده برای دسترسی به سلاح هسته ای می کند. مشروط بر اینکه رفسنجانی و کروبی و خاتمی در کنار خامنه ای ولی فقیه بوده وهستند که همه کاره نظام است و هریک از اینان در بیش از 28 سال گذشته بر مراکز کلیدی قدرت در این رژیم بوده اند و مجموعه ی حاصل کار مشترک شان منجر به شرایط حاکم کنونی ایران و رئیس جمهور شدن پاسدار احمدی نژاد شده است . بنابراین نه قرار است که معجزه ای به نفع مردم اتفاق بی افتدکه بیش از آنچه باشد که تاکنون اتفاق افتاده است و نه اینکه این چهره های شناخته وناآشنا می باشد وعملکرد شان بسته وپنهان مانده است که مردم ایران ندادنند که کار کرده اند بطور مثال مردمی که 80% آنان بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند آنگونه که محتاج نان بر توی سفره های خالی خودشان شده اند اینان نمی داند که. معنی تز ارزانی مشکل است ونه گرانی رفسنجانی در دوران کارگزاران چیست و یا از خاطر برده اند که مفهوم و کاربرد عملی ادعای کمدی زنده باد مخالف من و ایران به همه ی ایرانیان تعلق دارد و رفسنجانی شناسامه ی انقلاب است و ولی فقیه منتسب به وحی واراده ی سیاسی برتر است خاتمی در دوران اصلاح طلبان چگونه بود کهدر پایان 8 ساله ی رئیس جمهور اصلاح طلب بودن افزود آبدارچی نظام بوده است؟ و یا مردم در جریان حقه وشارلاتان بازی های یک مترسک نمی باشند که چگونه شعار عاشقان خدمت به مردم که در بر ابر شیفتگان قدرت رقیب از سوی پاسدار احمدی نژاد واصولگرایان و مبلغان وجارچی شان مطرح شد به چه سرنوشت وعاقبتی تا کنون انجامیده است واز دید مردم ایران پنهان مانده است که همانگونه که قید شد مجموع این ادعاها و عملکردهه با هم دیگر نبود که در کنار ولی فقیه خامنه ای وسر سپردگی کامل به اشان داشتن به پیش رفت که اوضاع را به اینجا کشانده است و دیگر قرار نیست که با تبلیغات و عوامفریبی کردن با زهم صحنه های کمدی ودروغین گذشته تکرار شود. به خصوص اینکه اکنون رژیم تروریستی آخوندی دچار های بحران کوچک و بزرگ وس لرزه های آن می باشد و بحران هسته ای حل نشده، بحران مهمتر دیگر تروریست نامیدن ارگان فاشیستی سپاه پاسداران مطرح شده است که هم موجب حاد شدن سگ دعواهای درونی شده وهم باندهای مافیائی غارتگر بیشتر برای هم دندان تیز کرده اند و هم اینکه دسیسه وتوطئه های سرکوبگرایانه ی این نهاد سرکوبگر دزد وضد مردمی گسترده تر و سرکوبگرایانه تر شده است و البته بیش از این خواهد شد. و شورای نگهبان هم اجازه نمی دهد که نامزدان دوم خردادی صابون بردل زده به سادگی از صافی رد صلاحیت این جریان ارتجاعی وساخته ودستآموز ولی فقیه عبور کنند.
هوشنگ - بهداد
شنبه 3 شهریورماه سال 1386