تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری
قسمت بیست وهفتم
در 28 شماره گزارشی که تا کنون حسن شایانفر همکار سر بازجو پاسدار حسین شریعتمدار وتواب وبازجوی سابق زندان اوین به عنوان تاریخ نگار مستقل ارائه کرده است که دربست به صورت دروغ واتهام زنی و تحریف گری وپرونده سازی کردن علیه ی مجاهدین بوده است که بدون شک با راهنمائی و مشاوره تبلیغات وجنگ روانی و شیطان سازی دستگاه بد نام اتهام زن وسناریو ساز وباند بازسازی مافیائی آدمکش سعید امامی بوده است که هسته ی اصلی وتبلیغاتی این باند مافیائی و آدمکش در ورق پاره ی کیهان می باشد که چنین علیه ی مجاهدین تهیه وتنظیم شده است. آنهم بدون اینکه حسن شایانفر زندانی تواب و بازجوی سابق زندان اوین نه کوچکترین اشاره ای به جنایایات سران رژیم تروریستی نکرده است و نه اینکه سخنی در مورد جنایتکاران بازجو وآدمکشان حرفه ای و صدا خفه کنان وممیزگران تفتیش عقاید در زندان اوین ننموده است که چگونه با قربانیان خود بر خورد می کردند وهنوز هم دارند بر خورد می کنند و یا اینکه نه اینکه این تاریخ نگار قلابی به جنایات اتفاق افتاده در زندان اوین نکرده و به آنان نه پرداخته است، بلکه از بازجویان وشکنجه گران وآدمکشان قتلگاه زندان اوین نیز دفاع کرده است ومنکر هر گونه شنکجه در این قتلگاه شده و حتی پارافراتر گذاشته است ووجود هر گونه شکنجه در زندان اوین را شایعات وتبلیغ سازمان ونیروهای انقلابی خوانده است وبرای اثبات ادعای مضحک خودش از سر بازجویش در زندان اوین فاکت آورده است . یعنی به همان سبک یاد شده روبا وشاهد آوردن از دمش گزارش وادعا کرده است . بنابراین بدون آنکه بگوید چه تعداد متهم قربانی در زیر شکنجه در زندان یا قتلگاه زندان اوین یا سایر سیاهچال های سراسر ایران در اتاق های شکنجه جان باختند و یا چه تعداد از زنان حامله پس از شکنجه شده تیرباران شدند . یا اینکه حتی نامی ببرد اکنون که در تابستانی قرار داریم که 19 سال از قتل عام زندانیاان سیاسی در تابستان خونین سال 67 می گذرد که برخی از این قربانیان مربوط به همان سال های پس از 30 خرداد سال 60 بودند که این جنایت قتل عام زندانیان سیاسی تابستان خونین سال 67سند همیشه ی زنده جنایت علیه بشریت است که در مجامع حقوقی بین المللی قابل پیگرد می باشد . بنابراین می بایست که پرونده ی آمران وعاملان این سند جنایت علیه ی بشریت را برای پیگیری اش در مجامع و سازمان های مدافع خقوق بشری اقدام کرد . حتی همین 28 شماره ی این بازجوی سابق تحریف گر زندان اوین را نیز ضمیمه این سند جنایت علیه ی بشریت کرد که چگونه تلاش مذبوحانه کرده است تا که صورت مسئله را پاک کند وجای جلاد و قربانی را عوض کند . یک بار در قبل گفته شده بود که فقط از جنایتکاران حاکم بر ایران و عوامفریبان وسوء استفاده کنندگان از مذهب و احساسات مذهبی که از عدم درک وشناخت ناآگاهترین قشر جامعه فرصتی طلبی کردند زیرا که شناختی ازعمیق از اهداف پلید و شوم وضد انسانی شیادان حاکم و تصویر مار کشان و مار قالب کنان حاکم بر ایران نداشتند . همچنین مبلغان وپادو وجارچیان اینان برمی آید که چشمان خودشان را برروی واقعیت عملکرد جنایتکاران حاکم بر بندند کاسه ی چشمان خون گرفته با چنگال خون فشان حاکمان بر ایران را وانمود کنند که نمی توانند به بینند و خود را به خریت محض بزنند و شرایط حاکم شده کنونی بر ایران را نادیده بگیرند تااینکه بتوانند از موضع فرافکنانه و آدرس غلط دادن عمدی جنایات جانیان حاکم را نه اینکه فراموش کنند که چگونه شلیک صد ها ی تیر خلاص در نیمه شبان زندان یا قتلگاه زندان بر شقیقه های اعدام شدگان می شد، بلکه اینگونه بطور وارونه نقض حقوق بشر را به قربانی نسبت دهند و سازمان های حقوق بشری طلب کنن که جای جلاد وقرانی را تغییر دهند د و با ادعای سخیف وطلبکارایانه ی از مدافعین حقوق بشر تقاضا کنند که چنین قربانی را بر صندلی مجرم بنشانند ومحاکمه کنند:
"سازمان هاي حقوق بشري بايد پاسخ دهند كه در مقابل انبوه ترورهاي شبانه روزي و قتل و غارت سازمان مجاهدين خلق، چه عكس العملي بايستي نشان داده مي شد؟ آيا آن ترورهاي فجيع و سوزاندن زن ها و بچه ها و به آتش كشيدن اماكن عمومي، تهديد اساس انسانيت و بشريت نبود؟ چه تفاوتي با نسل كشي رژيم خمرهاي سرخ در كامبوج و صرب ها در بوسني داشت كه در آنجا جهاني راجنبش واداشت و در اينجا، جهاني خاموش ماندند؟!"
البته تواب و بازجو حسن شایانفر وقتی خودش بر خلاف ادعای دروغین هواداری از مجاهدین کردن بطور شفاف اعتراف کرده است که در خانواده ی ضد مذهبی پرورش یافته است که اثبات می کند درست است که گفته می شود که این تواب قبلاً سازمان پیکار بوده است که قبل از دستگیری بریده و در زندان تواب و بازجو شده وبه همین دلیل مورد توجه سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر قرار گرفت و وی را از زندان اوین با خودش به بخش ارگان تبلیغاتی اطلاعاتی – امنیتی – پادگان برد که در ورق پاره ای که کیهان نامیده می شود اکنون در این شرایط حساس وخطری که رژیم تروریستی قرار گرفته است این بی هویت وسناریو وپرونده ساز قادر باشد از عملکرد گذشته ی وبراز ندامت وپشیمانی و اعلام همکاری خود در برابر بیدادگاه بگوید و آنگونه گزارش کند که اینگونه برایش نسخه تجویز کرده اند:
"بالاخره 26 اسفند 1362، براي آخرين بازجويي احضار شدم و كيفرخواست را جلوي من گذاشتند. حدود 20 مورد بود و تقريباً تمامي فعاليت هايم براي سازمان در آن كيفرخواست آمده بود. در مجموع كيفرخواست سنگيني بود. بازجويم توضيح داد كه در مقابل تك تك مواردي كه در كيفرخواست آمده است، مي توانم از خودم دفاع نمايم و دلائل لازم را ارائه كنم. قرار شد مختصري از دفاعيات خودم را ذيل هر مورد كيفرخواست بنويسم و بعد در دادگاه به طور مفصل دفاعياتم را شرح دهم. گو اينكه واقعاً در مقابل فعاليت ها و اقداماتي كه در جهت اهداف سازمان انجام داده بودم، دفاعي از خودم نداشتم. تنها مي توانستم از شرايطي كه درآن قرار گرفته بودم و باعث شد به راه خطا كشيده شوم، سخن بگويم. اين كه سال ها نتوانستم واقعيات را ببينم و فضا و محيطي كه درآن رشد و زندگي كردم، بيش از هر چيزي موجب كشانده شدنم به هواداري از «سازمان مجاهدين خلق» شد. از يك طرف خانواده اي كه مملو از تفكرات و معتقدات ضد ديني بود و از طرف ديگر نقش و تأثيرگذاري مثبت يكي از عزيزانم كه مرا از دوران كودكي با برخي مفاهيم اوليه مذهبي آشنا كرده بود. حاصل آميخته شدن اين دو فضاي متناقض، به علاوه عقده هاي سركوب شده مربوط به محيط رشد و تحصيلم، در واقع باعث به وجود آمدن تفكري التقاطي شد كه با دارا بودن شديد برخي خصلت هاي منفي مانند خودنمايي و افزون طلبي، همه وجودم را براي پذيرفتن راه و روش مجاهدين خلق آماده ساخته بود."
بالاخره پرسش است که چرا این تواب بازجو وجاسوس و اتهام زدن و تاریخ نگار اینگونه اعتراف کرده است که اینقدر شبیه کپی همان شیوه ایست که در مورد توابان ونادمان وبه دامان دستگاه بد نام وزارت اطلاعات رژیم تروریستی آخوندی بازگشته تا کنون بکار برده شده است . حتی اخیراً نیز برای الهه ی خواننده نیز اینگونه اعتراف کردن به اشتباهات گذشته تؤام با اتهام زدن به مجاهدین تنظیم شده است ؟ بازهم سئوال بعدی اینجاست که چگونه است جائیکه سردار پاسدار رادان فرمانده ی نیروی انتظامی تهران اعلام کرده و بیلان داده است که نزدیک به یک میلیون نفر از فاصله ی اردیبهشت تا حال مورد بازجوئی وباز پرسی و تحقیق و سرکوب گری خیابانی طرح امنیت ملی نیروی انتظامی واقع شده اند. البته که تعداد کثیری از اینان مورد ضرب و شتم واقع شدند و تعدادی نیز دستگیر و بازداشت ومحکمه شده اند وخلاصه ده ها نفر از اینان به اتهام اراذل و اوباش در شهرهای گوناگون ایران بر دار کشیده شده اند و چند مورد نیز از سوی مأموران نیروی انتظامی با شلیک گلوله از پای درآمده اند و تعدادی نیز آفتابه بر گردن ودر حال شلاق براندام اینان زدن در خیبان ها به چرخش در آمده اند، ولی در بازگوئی این تاریخ هیچ خبری نه اینکه از اینگونه جنایات اخیر دیده نمی شود که ادامه ی همان برخورد های جنایات درون سیاهچال ها در سالیان گذشته است که در مورد مخالفین سیاسی بکار برده می شد واکنون بطور علنی در مورد ناراضیان بخش اجتماعیی به خصوص جوانان معترض بکار گرفته می شود، بلکه اینگونه تاریخ نگاری صد در صد وارونه کردن نمی تواند از کوچتکترین صداقت یا ذره ای از بیان واقعیات بر خوردار باشد ودارای اعتبار باشد جزاینکه نمایش وبرجسته کردن ترس ووحشت حاکمان و جانیان دزد وقاتل و غارتگر وسرکوبگر را نسبت به سازمان مخالف اش افشا می کند که ای سازمان بطور همآهنگ و متشکل عمل ومبارزه می کند همینطور بطور مستند بطور سیستماتیک دست به افشاگری ماهیت و اهداف پلید وکثیف سران رژیم تروریستی آخوندی می زند که چنین قلم بردستانش را وادار به سوزش و زوزه کشی و پرونده سازی انداخته است .
هوشنگ – بهداد
قسمت بیست وششم
http://andesheh.com/maghalat29/169.htm
قسمت بیست و پنجم
http://andesheh.com/maghalat29/162.htm
قسمت بیست وچهارم
http://andesheh.com/maghalat29/155.htm
قسمت بیست سوم
http://andesheh.com/maghalat29/140.htm
قسمت بیست ودوم
http://andesheh.com/maghalat29/131.htm
قسمت بیست و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/112.htm
قسمت بیستم
http://andesheh.com/maghalat29/88.htm
قسمت نوزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/72.htm
قسمتهیجدهم
http://andesheh.com/maghalat29/64.htm
قسمت هفدهم
http://andesheh.com/maghalat29/30.htm
قسمت شانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/17.htm
قسمت پانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/23.htm
قسمت چهاردهم
http://andesheh.com/maghalat29/24.htm
قسمت سیزدهم
http://andesheh.com/maghalat28/168.htm
قست دوازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/169.htm
قسمت یازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/157.htm
قسمت دهم
http://andesheh.com/maghalat28/153.htm
قسمت نهم
http://andesheh.com/maghalat28/142.htm
قسمت هشتم
http://andesheh.com/maghalat28/131.htm
قسمت هفتم
http://andesheh.com/maghalat28/114.htm
قسمت ششم
http://andesheh.com/maghalat28/100.htm
قسمت پنجم
http://andesheh.com/maghalat28/85.htm
قسمت چهارم
http://andesheh.com/maghalat28/79.htm
قسمت سوم
http://andesheh.com/maghalat28/53.htm
قسمت دوم
http://andesheh.com/maghalat28/52.htm
قسمت اول
http://andesheh.com/maghalat28/45.htm
شنبه 27 ماه سال- 1386
هوشنگ – بهداد
آ
قسمت بیست وهفتم
در 28 شماره گزارشی که تا کنون حسن شایانفر همکار سر بازجو پاسدار حسین شریعتمدار وتواب وبازجوی سابق زندان اوین به عنوان تاریخ نگار مستقل ارائه کرده است که دربست به صورت دروغ واتهام زنی و تحریف گری وپرونده سازی کردن علیه ی مجاهدین بوده است که بدون شک با راهنمائی و مشاوره تبلیغات وجنگ روانی و شیطان سازی دستگاه بد نام اتهام زن وسناریو ساز وباند بازسازی مافیائی آدمکش سعید امامی بوده است که هسته ی اصلی وتبلیغاتی این باند مافیائی و آدمکش در ورق پاره ی کیهان می باشد که چنین علیه ی مجاهدین تهیه وتنظیم شده است. آنهم بدون اینکه حسن شایانفر زندانی تواب و بازجوی سابق زندان اوین نه کوچکترین اشاره ای به جنایایات سران رژیم تروریستی نکرده است و نه اینکه سخنی در مورد جنایتکاران بازجو وآدمکشان حرفه ای و صدا خفه کنان وممیزگران تفتیش عقاید در زندان اوین ننموده است که چگونه با قربانیان خود بر خورد می کردند وهنوز هم دارند بر خورد می کنند و یا اینکه نه اینکه این تاریخ نگار قلابی به جنایات اتفاق افتاده در زندان اوین نکرده و به آنان نه پرداخته است، بلکه از بازجویان وشکنجه گران وآدمکشان قتلگاه زندان اوین نیز دفاع کرده است ومنکر هر گونه شنکجه در این قتلگاه شده و حتی پارافراتر گذاشته است ووجود هر گونه شکنجه در زندان اوین را شایعات وتبلیغ سازمان ونیروهای انقلابی خوانده است وبرای اثبات ادعای مضحک خودش از سر بازجویش در زندان اوین فاکت آورده است . یعنی به همان سبک یاد شده روبا وشاهد آوردن از دمش گزارش وادعا کرده است . بنابراین بدون آنکه بگوید چه تعداد متهم قربانی در زیر شکنجه در زندان یا قتلگاه زندان اوین یا سایر سیاهچال های سراسر ایران در اتاق های شکنجه جان باختند و یا چه تعداد از زنان حامله پس از شکنجه شده تیرباران شدند . یا اینکه حتی نامی ببرد اکنون که در تابستانی قرار داریم که 19 سال از قتل عام زندانیاان سیاسی در تابستان خونین سال 67 می گذرد که برخی از این قربانیان مربوط به همان سال های پس از 30 خرداد سال 60 بودند که این جنایت قتل عام زندانیان سیاسی تابستان خونین سال 67سند همیشه ی زنده جنایت علیه بشریت است که در مجامع حقوقی بین المللی قابل پیگرد می باشد . بنابراین می بایست که پرونده ی آمران وعاملان این سند جنایت علیه ی بشریت را برای پیگیری اش در مجامع و سازمان های مدافع خقوق بشری اقدام کرد . حتی همین 28 شماره ی این بازجوی سابق تحریف گر زندان اوین را نیز ضمیمه این سند جنایت علیه ی بشریت کرد که چگونه تلاش مذبوحانه کرده است تا که صورت مسئله را پاک کند وجای جلاد و قربانی را عوض کند . یک بار در قبل گفته شده بود که فقط از جنایتکاران حاکم بر ایران و عوامفریبان وسوء استفاده کنندگان از مذهب و احساسات مذهبی که از عدم درک وشناخت ناآگاهترین قشر جامعه فرصتی طلبی کردند زیرا که شناختی ازعمیق از اهداف پلید و شوم وضد انسانی شیادان حاکم و تصویر مار کشان و مار قالب کنان حاکم بر ایران نداشتند . همچنین مبلغان وپادو وجارچیان اینان برمی آید که چشمان خودشان را برروی واقعیت عملکرد جنایتکاران حاکم بر بندند کاسه ی چشمان خون گرفته با چنگال خون فشان حاکمان بر ایران را وانمود کنند که نمی توانند به بینند و خود را به خریت محض بزنند و شرایط حاکم شده کنونی بر ایران را نادیده بگیرند تااینکه بتوانند از موضع فرافکنانه و آدرس غلط دادن عمدی جنایات جانیان حاکم را نه اینکه فراموش کنند که چگونه شلیک صد ها ی تیر خلاص در نیمه شبان زندان یا قتلگاه زندان بر شقیقه های اعدام شدگان می شد، بلکه اینگونه بطور وارونه نقض حقوق بشر را به قربانی نسبت دهند و سازمان های حقوق بشری طلب کنن که جای جلاد وقرانی را تغییر دهند د و با ادعای سخیف وطلبکارایانه ی از مدافعین حقوق بشر تقاضا کنند که چنین قربانی را بر صندلی مجرم بنشانند ومحاکمه کنند:
"سازمان هاي حقوق بشري بايد پاسخ دهند كه در مقابل انبوه ترورهاي شبانه روزي و قتل و غارت سازمان مجاهدين خلق، چه عكس العملي بايستي نشان داده مي شد؟ آيا آن ترورهاي فجيع و سوزاندن زن ها و بچه ها و به آتش كشيدن اماكن عمومي، تهديد اساس انسانيت و بشريت نبود؟ چه تفاوتي با نسل كشي رژيم خمرهاي سرخ در كامبوج و صرب ها در بوسني داشت كه در آنجا جهاني راجنبش واداشت و در اينجا، جهاني خاموش ماندند؟!"
البته تواب و بازجو حسن شایانفر وقتی خودش بر خلاف ادعای دروغین هواداری از مجاهدین کردن بطور شفاف اعتراف کرده است که در خانواده ی ضد مذهبی پرورش یافته است که اثبات می کند درست است که گفته می شود که این تواب قبلاً سازمان پیکار بوده است که قبل از دستگیری بریده و در زندان تواب و بازجو شده وبه همین دلیل مورد توجه سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر قرار گرفت و وی را از زندان اوین با خودش به بخش ارگان تبلیغاتی اطلاعاتی – امنیتی – پادگان برد که در ورق پاره ای که کیهان نامیده می شود اکنون در این شرایط حساس وخطری که رژیم تروریستی قرار گرفته است این بی هویت وسناریو وپرونده ساز قادر باشد از عملکرد گذشته ی وبراز ندامت وپشیمانی و اعلام همکاری خود در برابر بیدادگاه بگوید و آنگونه گزارش کند که اینگونه برایش نسخه تجویز کرده اند:
"بالاخره 26 اسفند 1362، براي آخرين بازجويي احضار شدم و كيفرخواست را جلوي من گذاشتند. حدود 20 مورد بود و تقريباً تمامي فعاليت هايم براي سازمان در آن كيفرخواست آمده بود. در مجموع كيفرخواست سنگيني بود. بازجويم توضيح داد كه در مقابل تك تك مواردي كه در كيفرخواست آمده است، مي توانم از خودم دفاع نمايم و دلائل لازم را ارائه كنم. قرار شد مختصري از دفاعيات خودم را ذيل هر مورد كيفرخواست بنويسم و بعد در دادگاه به طور مفصل دفاعياتم را شرح دهم. گو اينكه واقعاً در مقابل فعاليت ها و اقداماتي كه در جهت اهداف سازمان انجام داده بودم، دفاعي از خودم نداشتم. تنها مي توانستم از شرايطي كه درآن قرار گرفته بودم و باعث شد به راه خطا كشيده شوم، سخن بگويم. اين كه سال ها نتوانستم واقعيات را ببينم و فضا و محيطي كه درآن رشد و زندگي كردم، بيش از هر چيزي موجب كشانده شدنم به هواداري از «سازمان مجاهدين خلق» شد. از يك طرف خانواده اي كه مملو از تفكرات و معتقدات ضد ديني بود و از طرف ديگر نقش و تأثيرگذاري مثبت يكي از عزيزانم كه مرا از دوران كودكي با برخي مفاهيم اوليه مذهبي آشنا كرده بود. حاصل آميخته شدن اين دو فضاي متناقض، به علاوه عقده هاي سركوب شده مربوط به محيط رشد و تحصيلم، در واقع باعث به وجود آمدن تفكري التقاطي شد كه با دارا بودن شديد برخي خصلت هاي منفي مانند خودنمايي و افزون طلبي، همه وجودم را براي پذيرفتن راه و روش مجاهدين خلق آماده ساخته بود."
بالاخره پرسش است که چرا این تواب بازجو وجاسوس و اتهام زدن و تاریخ نگار اینگونه اعتراف کرده است که اینقدر شبیه کپی همان شیوه ایست که در مورد توابان ونادمان وبه دامان دستگاه بد نام وزارت اطلاعات رژیم تروریستی آخوندی بازگشته تا کنون بکار برده شده است . حتی اخیراً نیز برای الهه ی خواننده نیز اینگونه اعتراف کردن به اشتباهات گذشته تؤام با اتهام زدن به مجاهدین تنظیم شده است ؟ بازهم سئوال بعدی اینجاست که چگونه است جائیکه سردار پاسدار رادان فرمانده ی نیروی انتظامی تهران اعلام کرده و بیلان داده است که نزدیک به یک میلیون نفر از فاصله ی اردیبهشت تا حال مورد بازجوئی وباز پرسی و تحقیق و سرکوب گری خیابانی طرح امنیت ملی نیروی انتظامی واقع شده اند. البته که تعداد کثیری از اینان مورد ضرب و شتم واقع شدند و تعدادی نیز دستگیر و بازداشت ومحکمه شده اند وخلاصه ده ها نفر از اینان به اتهام اراذل و اوباش در شهرهای گوناگون ایران بر دار کشیده شده اند و چند مورد نیز از سوی مأموران نیروی انتظامی با شلیک گلوله از پای درآمده اند و تعدادی نیز آفتابه بر گردن ودر حال شلاق براندام اینان زدن در خیبان ها به چرخش در آمده اند، ولی در بازگوئی این تاریخ هیچ خبری نه اینکه از اینگونه جنایات اخیر دیده نمی شود که ادامه ی همان برخورد های جنایات درون سیاهچال ها در سالیان گذشته است که در مورد مخالفین سیاسی بکار برده می شد واکنون بطور علنی در مورد ناراضیان بخش اجتماعیی به خصوص جوانان معترض بکار گرفته می شود، بلکه اینگونه تاریخ نگاری صد در صد وارونه کردن نمی تواند از کوچتکترین صداقت یا ذره ای از بیان واقعیات بر خوردار باشد ودارای اعتبار باشد جزاینکه نمایش وبرجسته کردن ترس ووحشت حاکمان و جانیان دزد وقاتل و غارتگر وسرکوبگر را نسبت به سازمان مخالف اش افشا می کند که ای سازمان بطور همآهنگ و متشکل عمل ومبارزه می کند همینطور بطور مستند بطور سیستماتیک دست به افشاگری ماهیت و اهداف پلید وکثیف سران رژیم تروریستی آخوندی می زند که چنین قلم بردستانش را وادار به سوزش و زوزه کشی و پرونده سازی انداخته است .
هوشنگ – بهداد
قسمت بیست وششم
http://andesheh.com/maghalat29/169.htm
قسمت بیست و پنجم
http://andesheh.com/maghalat29/162.htm
قسمت بیست وچهارم
http://andesheh.com/maghalat29/155.htm
قسمت بیست سوم
http://andesheh.com/maghalat29/140.htm
قسمت بیست ودوم
http://andesheh.com/maghalat29/131.htm
قسمت بیست و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/112.htm
قسمت بیستم
http://andesheh.com/maghalat29/88.htm
قسمت نوزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/72.htm
قسمتهیجدهم
http://andesheh.com/maghalat29/64.htm
قسمت هفدهم
http://andesheh.com/maghalat29/30.htm
قسمت شانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/17.htm
قسمت پانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/23.htm
قسمت چهاردهم
http://andesheh.com/maghalat29/24.htm
قسمت سیزدهم
http://andesheh.com/maghalat28/168.htm
قست دوازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/169.htm
قسمت یازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/157.htm
قسمت دهم
http://andesheh.com/maghalat28/153.htm
قسمت نهم
http://andesheh.com/maghalat28/142.htm
قسمت هشتم
http://andesheh.com/maghalat28/131.htm
قسمت هفتم
http://andesheh.com/maghalat28/114.htm
قسمت ششم
http://andesheh.com/maghalat28/100.htm
قسمت پنجم
http://andesheh.com/maghalat28/85.htm
قسمت چهارم
http://andesheh.com/maghalat28/79.htm
قسمت سوم
http://andesheh.com/maghalat28/53.htm
قسمت دوم
http://andesheh.com/maghalat28/52.htm
قسمت اول
http://andesheh.com/maghalat28/45.htm
شنبه 27 ماه سال- 1386
هوشنگ – بهداد
آ