روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی شنبه 26 آذرماه سال 1390
نقد و
بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی
جمهوری " سوريه، عبور از خط توطئه "
"سرمقاله
نویس به بشار اسد رهنمود داده است که برای نجات خود وعبور از خط توطئه باید این
سیاست تجربه شده در ایران وعراق را آویزه ی گوش خود کند. یعنی هرچه می تواند فضا
رابر مخالفان تنگ تر کند اینان را با شدت سرکوب کند و شعار تبلیغاتی دشمنی با آمریکا و اسراییل ورزد.ولی
در عوض میزان نزدیکی وهمبستکی اش با عراق و ایران را تقویت نماید"
بدلیل اینکه وضعیت بحرانی بشار اسد جنایتکار رئیس جمهور سوریه وموقعیت تثبیت ناشده ی نوری مالکی نخست وزیر مزدور و دست نشانده عراق و اوضاع وخیم رهبر ولی وقیح منفور ونامشروع معضل مشترک می باشد . برای همین اینان هم پیمان هم دیگر شده اند. با این وجود که نوری مالکی مزدوری
ونوکر صفتانه و وامداری 3جانبه دارد .چون هم گماشته ی حاکمان ایران است .هم سر
سپرده ی آمریکا می باشد. هم وامدار سوریه است . بهر حال سرمقاله نویس بدون توجه به
جنایاتی که روزانه بشار اسد ونیروهای سر کوبگر امنیتی وارتش وی در سوریه مرتکب می
شوند وخون بی گناهان معترضان سوری را بر زمین می ریزند . ولی از موضع ضد آمریکایی
و اسراییلی بقول خودش ارتجاع عرب یا کشورهای
عضو اتحادیه عرب به دفاع از بشار اسد برخواسته و برایش هورا کشیده است که چه خوب با
ضرب وشتم کشتار هنوز سقوط نکرده است . از سوی دیگر با زهم بدون توجه به این موضوع که رئیس جمهور تونس یک چپگرای لاییک است
که از سوی پارلمان بر گزیده شده ولی مدعی
شده است که تغییر وتحولات منطقه موجب قدرت گیری اسلام گرا ها در تونس ومصروجنبش بیداری اسلامی در منطقه شده
است که ولی وقیح منفور ونا مشروع مدعی رهبر این جنبش می باشد. در صورتی که فراموش
کرده است که مدتی پیش پس از دور اول انتخابات پارلمانی مصردر سرمقله ی خود انتقاد
کرده بود که مک کی رئیس کمیته امور خارجه ی کنگره آمریکا به قاهره سفر کرد ودیدار
با رهبران سیاسی اخوان المسلمین داشت تا تأکید بر حفظ و ادامه رابطه دیپلماتیک با اسراییل شود . مشروط براینکه مصطفی تاج زاده که در زندان
می باشد تازگی سایت کلمه ی حامی میر حسین موسوی مقاله ای از وی بازتاب داد که وی
گفته است اولین موضع گیری که رهبران مذهبی کشورهای منطقه این است که اعلام می کنند
که حکومت ایران مدل مورد نظر ما نمی باشد . ولی در ایران ادعای رهبریت جنبش بیداری
اسلامی منطقه می شود . ولی سرمقاله نویس با دفاع از رئیس جمهور جنایتکار سوریه تلاش کرده
است تا وانمود کند واقعیت غیر از این است :
"وقايع ماههاي اخير سوريه، از دو
جهت براي قدرتهاي غربي به ويژه آمريكا افشاگر و رسوائي آفرين بود. اول آنكه اين
وقايع نشان داد آمريكا و ساير دولتهاي غربي در رويدادهاي يكسال اخير جهان عرب، كه
منجر به تحولات بنيادين در تعدادي از كشورهاي شمال آفريقا و خاورميانه عربي شد،
هيچ نقشي ندارند، و دوم آنكه همدستي دولتهاي غربي و رژيم صهيونيستي و ارتجاع عرب
براي بركنار كردن بشار اسد از قدرت و تغيير حاكميت سوريه نتوانست راه به جائي ببرد. اين واقعيت را نميتوان انكار كرد كه آمريكا
بعد از آنكه با قيامهاي مردمي در جهان عرب و شمال آفريقا مواجه شد تلاش كرد بر
موجي كه در اين مناطق به راه افتاده سوار شود و در اين موج سواري تا حدودي نيز
موفق بود، اما نتايج انتخابات در دو كشور تونس و مصر نشان
داد حتي اين موج سواريها و تلاشهاي فراوان آمريكا براي مصادره انقلابها نيز نتيجهاي
نداشت. در اين دو كشور در انتخاباتهائي كه برگزار شد، مردم به احزاب
اسلامي رأي دادند و اين واقعيت به اثبات رسيد كه آنچه در كشورهاي شمال آفريقا و
خاورميانه عربي جريان دارد بيداري اسلامي است. عنوان "بيداري اسلامي"
البته به معناي نفي عوامل ديگري كه ممكن است در اين قيامهاي مردمي دخيل باشند
نيست، اما در اين واقعيت نيز نميتوان ترديد كرد كه اكثر مردم اين كشورها خواهان
اسلام هستند و با دخالت آمريكا و قدرتهاي غربي و رژيم صهيونيستي در كشورشان
مقابله ميكنند."
درخصوص سوريه، نكات مهمتري وجود دارند كه افلاس آمريكا و چهره تزويرگر قدرتهاي غربي و ارتجاع عرب و رژيم صهيونيستي را كاملاً افشا ميكنند"
درخصوص سوريه، نكات مهمتري وجود دارند كه افلاس آمريكا و چهره تزويرگر قدرتهاي غربي و ارتجاع عرب و رژيم صهيونيستي را كاملاً افشا ميكنند"
سرمقاله نویس در ادامه ی
دفاع از سوریه و موضع مخالفت با آمریکا واسراییل وارتجاع عرب، اروپا وترکیه هم براین لیست اضافه کرده است و ادعا نموده ترکیه فرصت طلبانه در امور داخلی سوریه دخالت می کند . بعلاده در دنباله اشاره به تقسیم بندی جمعیتی وعقیدتی در سوریه نموده و آن را ترسیم کرده ونتیجه گیری کرده است
که چون همآهنگی میان مخالفان بشار اسد وجود ندارد بنابراین موجب شده تا وی دوام بی
آورد . به خصوص اینکه برجسته کرده است که بشار اسد از همسایگان قوی همچون نوری
مالکی دست نشانده و مزدور نخست وزیر عراق و حزب الله لبنان بر خور دار
است . البته این اشره نوعی اعتراف حضور
اعضای حزب الله لبنان و شبه نظامی شیعی همراه با سپاه قدس در سوریه می باشد که مدعی شده منجر شده که شرایط سوریه اینگونه فرق با سایر کشور های عربی داشته باشد
که دیکتاتور های شان ساقط شدند:
"آنچه در طول ماههاي گذشته در
سوريه گذشت، دخالت مستقيم آمريكا، تعدادي از دولتهاي اروپائي، رژيم صهيونيستي و
سران ارتجاع عرب در وقايع اين كشور را به روشني نشان داد. علاوه بر اينها، دولت
تركيه نيز در يك فرصتطلبي آشكار هرچه در توان داشت را براي ساقط كردن حكومت سوريه
بكار بست و همدستي خود با مثلث شوم غرب، صهيونيسم و ارتجاع عرب را نشان داد. فعاليت بيوقفه سفارتخانههاي
آمريكا و چند كشور اروپائي در سوريه و سرمايهگذاري كلان آنها براي حمايت از
مخالفان بشار اسد كه تا خارج شدن آنها از سوريه ادامه يافت و بعد از مدتي با اثبات
بينتيجه بودن اين تحركات به بازگشت آنها به دمشق منجر شد، يكي از فرازهاي مهم
تحولات سوريه است. اين تلاشهاي مداخله جويانه و شكست خورده كاملاً نشان داد مثلث
توطئه گر غرب، ارتجاع عرب و صهيونيسم، كارائي چنداني ندارد و مقاومت در برابر
توطئههاي اين مجموعه ميتواند نتيجه بخش باشد. مخالفان بشار اسد از اهل سنت هستند
آنهم نه همه آنها. بقيه مردم از حاكميت كنوني حمايت ميكنند. عمدهترين مخالفان، دولت سوريه اخوان المسلمين
هستند كه خود از دو گرايش افراطي و ميانه رو تشكيل شدهاند. ميانه روها طرفدار
مذاكره و اصلاحات هستند و شورش را نميپسندند. در ميان ساير مخالفان، سلفيها از
ديگران تندتر هستند و با روش افراطي عمل ميكنند. همين روش افراطي موجب شده است
بسياري از مردم سوريه به آنها نپيوندند.
مخالفان
غيرمذهبي دولت نيز گرايشهاي متنوعي دارند و از يكپارچگي و وحدت نظر برخوردار
نيستند. علاوه بر
اينها، دولت سوريه در منطقه و در همسايگي خود دوستان قدرتمندي دارد كه حمايت آنها
نيز در غلبه اين دولت بر مشكلات پديد آمده مؤثر است. نخستوزير عراق، در سفر اخير
خود به آمريكا صريحاً با درخواست رئيسجمهور اين كشور براي ضديت با بشار اسد
مخالفت كرد. روابط نزديك ايران و حزبالله لبنان با دولت بشار اسد نيز عوامل مهمي
در پايداري اين دولت محسوب ميشوند و ضديت شاه عبدالله اردني و دولت تركيه كه در
پي اهداف خاصي هستند را خنثي ميكند."
بالاخره سرمقاله نویس در انتهای سرمقاله ی خود از موضع رطب خورده منع رطب
کرده است . یعنی با وجود تناقض آشکار موضع گیری تفکیک کردن جنایات ضد بشری حاکمان عراق وسوریه که از سوی حاکمان ایران نسبت به سایر کشور های منطقه اعمال
می شود. اما اکنون سرمقاله نویس در دفاع از سوریه انتقاد به اتحادیه عرب کرده است که چرا بر خورد سیاست دوگانه پیرامون سوریه با یمن وعربستان و بحرین اتخاذ کرده است وه موجب
رسوایی برایش شده است چون میزان سر سپردگی شان به آمریکا نشان داده شده است؟ در
آخر هم رای عبور از بحران و توطئه به بشار اسد پیشنهاد د اده است تا که باید اینگونه
این دو مورد تقویت حمایت بیرونی واصلاحات درون حزب بعثت را باید پیگیری کند :
"در اين ميان، برخورد دوگانه سران
ارتجاع در قالب اتحاديه عرب با سوريه و بحرين و يمن و عربستان، مايه رسوائي بيش از
پيش ارتجاع عرب شده است. آنها درحالي كه از تمام امكانات خود براي نجات حكومتهاي
سركوب گر بحرين و يمن و عربستان استفاده ميكنند، در يك سياست كاملاً متضاد،
تصميمات خصمانهاي عليه بشار اسد و دولت سوريه اتخاذ ميكنند كه وابستگي آنها به
آمريكا و غرب و صهيونيسم را كاملاً به نمايش ميگذارد. البته اين اقدامات خصمانه
نيز كارساز نبوده و اكنون سران ارتجاع عرب نيز همانند اربابان غربي خود از اينكه
بتوانند از اين راهها به آنچه در سوريه جستجو ميكنند دست يابند مأيوس شدهاند.
آنها با ضديتي كه عليه سوريه بعمل آوردند، يكبار ديگر سرسپردگي خود در برابر غرب و
صهيونيسم را نشان دادند و ننگ ابدي را براي خود خريدند. كاملاً روشن است كه آمريكا و همدستانش با اين
هدف درصدد ساقط كردن دولت اسد هستند كه جبهه مقاومت در برابر رژيم صهيونيستي در خط
مقدم را فشل كنند. براي خنثي شدن اين توطئه، حكومت سوريه با يد تقويت شود. اين
تقويت، از دو راه ميسر است؛ يكي حمايتهاي بيروني دوستان سوريه كه در مبارزه با
صهيونيسم و مقاومت در برابر آمريكا و ارتجاع عرب با همديگر وجه مشترك دارند و
ديگري اصلاحات دروني خود حاكميت سوريه كه اگر صورت نگيرد حمايتهاي بيروني نيز
كارساز نخواهد بود"
در خاتمه اینکه تجربه ی 33 ساله سرکوب وسانسور بی وقفه ی داخلی که در ایران اعمال شده است . مکمل آن سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون
مرز بوده است که همراه با سیاست چوب تاراج بر منابع و ذخایر وسرمایه های ملی کشور
وباج دادن وگروگان وباج گیری بوده است . همچنین شیوه ی تناقض گویی به سبک حوزوی
رطب خوردن ومنع رطب کردن هم جزو سیاست رایج حاکمان ایران می باشد . زیرا که آنچه حاکمان
ومسئولن در ایران تأکید وتوصیه به دیگران می کنند که باید رعایت نمایند. نه اینکه خودشان
آن را رعایت نمی کنند ، بلکه وارونه ی آن را انجام می دهند .برای همین در شرایطی
که از چهره ی منفور و آلت دست مزدور خائن نوری مالکی نخست وزیر عراق
حمایت می کنند و همسایه قوی سوریه یاد می شود .چون وی عراق را تبدیل به حیاط خلوت حاکمان ایران
کرده است . در صورتیکه بدترین اتهامات به رقبای نوری مالکی دست نشانده زده می شود . همینطور مشابه همین سیاست از طریق
شیخ حسن نصر الله رهبر حزب الله لبنان در لبنان پیگیری می شود . بنابراین عین همین سیاست در مورد هم پیمان شان سوریه دنبال می
شود و مخالفان بشار اسد در اتحادیه عرب و
ترکیه مورد اهانت و اتهام وابستگی به
آمریکا واقع شده و باهمسویی با ا سراییل متهم می شوند . بهر حال عجیب نیست که چرا سرمقاله نویس به بشار اسد رهنمود داده است که برای نجات خود وعبور از خط توطئه باید این سیاست تجربه شده در
ایران وعراق را آویزه ی گوش خود کند. یعنی هرچه می تواند فضا رابر مخالفان تنگ تر
کند اینان را با شدت سرکوب کند و شعار
تبلیغاتی دشمنی با آمریکا و اسراییل ورزد.ولی در عوض میزان نزدیکی وهمبستکی اش با
عراق و ایران را تقویت نماید. فراموش نشود که چنین توصیه دادن ها به رئیس جمهور
سوریه هدف سیاست تقویت و گسترده کردن دیوار امنیتی عبور از بحران هسته ای وتلاش برای
دست یابی به سلاح هسته ای رژیم فاشیستی مذهبی ایران می با شد.
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 26
آذرماه سال 1390
سوريه، عبور از خط توطئه