روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی چهار شنبه 12 اسفند ماه سال 1388
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی جمهوری " مرثيه اي براي اخلاق"
"اعتراف به بی عدالتی با توهین و اهانت همراه با عریان شدن جنگ قدرت و زیر پا گذاشتن اخلاق و صبربرای حذف همدیگر"
اگرآنچه که سرمقاله نویس پیرامون صفات حضرت محمد گفته خود باور دارد و لوطی جماران و رفسنجانی مکار و سایر مسئولان این رژیم کودتائی نامشروع و ضد بشری هم چنین قبول دارند و همگی خودشان را پیرو پیامبراسلام می دانند و ایشان را الگوی اعتقادی ورفتاری و کرداری خود می دانند . اکنون سئوال است که اگر چنانچه این باورظاهر سازی و تاکتیکی نمی باشدپس چگونه است که پس از 31سال که از حکومت مذهبی حاکم برایران سپری شده است درست وارونه و ضد این ادعا درهمه سطوح کشور پیاده و عمل شده است؟ دلیل این شیادی و عوامفریبی ودروغ ووارونه گوئی ها به مردم ایران چه بوده است؟ آیا تصور می شود که زمان 31سا ل مدت کمی بوده است که بازهم نیاز به سیاه بازی ودغلکاری و منحرف کردن اذهان عمومی بیش از آن لازم باشد؟ یا نه اینکه آیا تصورمی شودکه در این مدت 31 سال مردم ایران به اندازه ی کافی تجربه کسب کرده و نه آگاه شده اند که باز می شود به خوردشان تبلیغات دروغین ووارونه داد؟ یا نه اینکه حقیقت این است که چون دامنه ی جنگ قدرت و اختلافات و تضاد های جناحی و باندی آشکار و علنی شده است و ضریب نارضایتی عمومی همراه با آگاهی مردم بالا رفته است .پس چون احساس خطر از عواقب علنی شدن جنگ قدرت میان خودی های سابق با هم شده که چون اکنون برخی از این شرکای سابق بیخودی شده اند که می بایست هر طوری شده حذف گردند. این نزاع قدرت بالا گرفته شده است که از ترس ناشی از عواقب ادامه ی این جنگ قدرت سرمقاله نویس مجبور به هشدار دادن به طرفین در چیر جنگ قدرت شده است که زیر پوشش مطرح کردن محسنات و صفات پیامبر آن را بیان وتوصیه هشدار آمیز داده است تا به مخاطبان خود تفهیم کرده باشد که چگونه بر سرشاخ نشسته و از بن دارندشاخ می برند؟ زیرا که سرمقاله نویس پس از اشاره داشتن به صفات پیامبر به خصوص در زمینه ی اخلاقی آنگاه به خواستگاه انقلاب اسلامی موردنظر پرداخته که از آن با عنوان گم شده ی ملت یاد نموده است و در ادامه افزوده است که چرا به جای این گم شده، وارونه آن حاکم شده است و تأکید کرده که چگونه باید به این گم شده رسید که تشریح آن چنین است :
انقلاب اسلامي برمبناي فرهنگ و اصول و ارزش ها استوار است . اين انقلاب و نظام برآمده از آن قرار بود گم شده ملت ها در عصر جاهليت مدرن را پيدا كند و به آنها معرفي نمايد. اين قرار بنا نبود بهيچوجه نفي شود و هيچ چيز نبايد مانع عملي شدن آن گردد. بنابر اين اكنون نيز قرار است نظام جمهوري اسلامي گم شده ملت ها را به آنها معرفي كند و آنها را از جاهليت جديد خارج سازد. ملت ها در جهان امروز گمشده اي به نام صنعت و موشك و هواپيما و ماهواره ندارند گمشده آنها اخلاق است . ما فقط زماني مي توانيم اين گمشده را به آنها معرفي كنيم كه خودمان متخلق به اخلاق اسلامي باشيم و در راهي گام برداريم كه پيامبر خدا پيش پاي ما قرار داده است . اين رسالت بزرگ را ما فقط هنگامي مي توانيم به انجام برسانيم كه ملازم هميشگي حق باشيم اهل صبر باشيم اهل عفو باشيم سعه صدر داشته باشيم گشاده دست باشيم و اهل مدارا انصاف و تواضع باشيم . حتي اگر قرار است در مواجهه با دشمنان خود و دشمنان اسلام و بدخواهان نظام جمهوري اسلامي به دستور اسلام كه فرمود « اشدا علي الكفار » عمل كنيم در همان حال بايد بين خودمان اهل رحم و مهرباني و مصداق بارز « رحما بينهم » باشيم:
مهمتر اینکه سر مقاله نویس ضمن اینکه بر گم شدن اخلاق در 31 سال پیش مهر تأئید زده در ادامه از عدم عدالت سخن رانده و تأکید کرده است در شرایطی که دیگر انصاف و مدارا و صبر که ملازم حق بودن است وجود ندارد و تحمل پذیری حتی میان خودی ها از بین رفته است. طوریکه تأکید نموده سو گمندانه باید اعتراف کرد که خفقان و سانسور و تفتیش عقاید جایگزین اطلاع رسانی آزاد را گرفته است چگونه می توان در این جامعه ادعای عدالت کرد؟ در نهایت در پایان سرمقاله نویس هشدار داده است اگر با ادعای صرف حکومت اسلامی هر مدعی تلاش کند با زیر پا گذاشتن اخلاق توهین بدیگران کند واتهام بزند تا که گلیم خودش را ازاین مرداب و منجلاب31سال ساخته شده بیرون بکشاند هر گزنمی توان در اینگونه جامعه ای چنین ادعای عدالت با اخلاق اسلامی الگوی پیامبری داشت :
"واقعيت اينست كه با پيروزي انقلاب و پا گرفتن نظام جمهوري اسلامي در ايران مكارم اخلاق نيز رواج يافت و در دوران دفاع مقدس به اوج خود رسيد. نگهداري اين گوهر گرانبها و رشد و توسعه و نهادينه كردن آن كار بنيادي و مهمي بود كه متاسفانه مورد غفلت قرار گرفت . رقابت هاي سياسي كه خواسته يا ناخواسته به جنگ قدرت تبديل شد به تدريج اخلاق را تحت الشعاع خود قرار داد و بسياري از سجاياي اخلاقي به فراموشي سپرده شدند. ما امروز از عدالت سخن مي گوئيم ولي در فضائي كه انصاف مدارا صبر و ملازم حق بودن وجود ندارد چگونه مي توان عدالت را محقق ساخت ما امروز از فرهنگ ديني سخن مي رانيم اما به اين سئوال پاسخ نمي دهيم كه بدون برخورداري از سعه صدر و عفو و گذشت كه بخشي از پايه هاي فرهنگ را تشكيل مي دهند چگونه مي توان فرهنگ را نهادينه كرد ما امروز از مدينه فاضله دم مي زنيم ولي براي اين سئوال پاسخي نداريم كه مدينه فاضله را چگونه مي توان بدون اخلاق بنا كرد و به آن رسيد سوگمندانه بايد اعتراف كنيم امروز در جامعه ما در رسانه هاي ما در مصاحبه هاي ما در اظهارنظرهاي ما در كتاب هاي ما و در برخوردهاي ما از انصاف و مدارا و حفظ حدود و حقوق ديگران خبري نيست . ما را چه مي شود كه به جاي مبارزه با قاعده فاسد و ماديگرايانه و ماكياولي « هدف وسيله را توجيه مي كند » اكنون خودمان به آن عمل مي كنيم و در صدر توجيه آن برمي آئيم چرا از تهمت زدن دروغ گفتن و پايمال كردن حق نمي هراسيم .آيا نام چنين جامعه اي را مي توان جامعه اسلامي گذاشت ! چرا همه به فكر بستن بار خود هستيم و تلاش مي كنيم گليم خود را از آب بيرون بكشيم و حاضريم اين كار را به قيمت غرق شدن در گرداب بي اخلاقي ادامه دهيم .فراموش نكنيم كه قرار است انقلاب اسلامي مروج اخلاق باشد و گمشده ملت ها را كه اخلاق است به آنها معرفي كند. اين رسالت بزرگ فقط درصورتي عملي خواهد بود كه ما خود به معيارهاي اخلاقي پاي بندي عملي نشان دهيم . آيا به بركت سالروز ميلاد پيامبر رحمت كه اسوه اخلاق بود روزنه اي براي بازگشت به اخلاق محمدي (ص ) به روي ما باز خواهد شد"
در خاتمه اینکه این اعترافاتی که سرمقاله نویس کرده است هر گز موضوع نو وجدیدی نیست ، زیرا که تاریخچه و سابقه ی 31 ساله داشته است که در این مدت علیه ی مردم ایران بکار برده شده است. برای اینکه چون مردم ایران از سوی هردو جناح مدعی غالب و مغلوب نامحرم و عوام وغیر خواص بوده اند پس بطور مشترک توطئه با رفتارهای غیر اخلاقی و غیر عادلانه برضدشان اعمال می شده است . البته شیوه ها با هم فرق داشته است . یعنی یک جناح بطور عریان جیب خالی می کرده و برتوی دهان معترض می کوبیده و گردن ودار می زده و سنگسار می کرده است و رقیب یا جناح دیگر با روش دیگر به اصطلاح نرم تر با پنبه سر می بریده و جیب بری می نموده است. اما اکنون چون جنگ قدرت جناحی و باندی بسیار جدی شده است . زیرا که باند مافیائی کودتائی غالب بقول رقیب مغلوب چون زیادیخواه می باشد پس از 26 سال در صف انتظار کسب قدرت بود و تدارک توطئه ها و بحران آفرینی ها و پرونده سازی ها و طراحی کودتا می کرد بالاخره موفق شد تا که رقیب را حذف نماید و قدرت را خود انحصاری نماید . اما چون رقبای مغلوب به خصوص رفسنجانی مکار وبساز و بفروش حاضرنیست از قدرت وثروت دل برکند . لذا مورد اتهام وتوهین وهتاکی و فشار و توطئه و حتی افساگری های باند های مافیائی واقع شده است . اما گرچه سر مقاله نویس بطور آشکارا ازوی نام نبرده است ولی در ستون جهت اطلاع همین روزی نامه حکومتی از اهواز گزارش شده است که در این شهر عده ای دست به توزیع شبنامه ی افشا گرایانه توهین آمیز با عدم رعایت اخلاق اسلامی نسبت به مقام روحانی بلند پایه زده اند که می بایست ازسوی حامیان آخوندکعبی علیه ی رفسنجانی باشد . البنه وی هم جزو آخوند های فقهای شورای نگهبان دست نشانده لوطی جماران است و هم عضو مجمع خبرگان ارتجاع می باشد . البته رفسنجانی به جز این آخوند مخالفان دیگری همچون آخوند جنتی و شیخ محمد یزدی فاسد و آخوندمتحجرانگلیسی دزد مصباح یزدی ومریدان وی دارد که همه جزو آخوند های حکومتی و حامیان لوطی جماران هستند . بهرحال رژیم از رأس تا ذیل فاسد به رشوه و رانتخواری و رشوه و تبعیض و جناح و باند بازی که دست به کودتای پاسداری برای حذف رقیب زده است و 9 ماه است که با همه امکانات سرکوبگرانه اقدام سبعانه علیه ی مردم معترض و ناراضی کرده است و از اقدام هیچ جنایت ضد بشری علیه ی معترضین ناراضی خودداری نکرده است . پس اکنون وقتی بامهره های کلیدی سابق وکنونی خود اینگونه برخورد وتوطئه می کند. مشروط بر اعترافی که سر مقاله نویس نموده است .لذا آیا رژیم مشروع و مردمی و دلسوز مردم می باشد ، یانه اینکه در نامشروع و ضد مردمی بودن و ابزاری و سوء استفاده گری اش از دین دیگر ابهامی وجود ندارد و دردفاع از آرمان و اهداف مردم معترض و ناراضی می بایست که در بستر هدف گمشده یغنی مبارزه برای تغییر به سوی یک حکومت دمکراتیک سکولار اقدام کرد ؟
هوشنگ – بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1388/13881212/index.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی چهار شنبه 12 اسفند ماهسال 1388