"ترساندن باتهدید و متهم کردن موسوی از سوی کودتاگران که یا تسلیم شود، یا که وادار به سکوت گردد"
در رژیم ضدبشری بربرمنش و تاریک اندیش فاشیستی مذهبی شگرد جنگ روانی تبلیغاتی در راستای حذف رقبا و خاموش کردن صداهای اعتراضی و منتقدان ودگر اندیشان و مخالفان ازهمان آغاز این حکومت ننگین و آزادی کشدر دستور کارقرار گرفت و تاکنون به پیش برده شده است. البته این روش که در بسط و تعمیم دادن موضوعات درونی و بیرونی بوده است . مثلاً در بعد داخلی سیاست سانسور و خفقان و رعب و ارعاب داخلی پیرامون توطئه دشمن سازی و برجسته کردن آن بکار برده شده است . چونکه اپوزیسیون اصلی یا سازمان جدی و مخالف و متشکل این رژیم ضد بشری مجاهدین بوده اند . بنابراین حساسیت به این سازمان هم خیلی زیاد اشت . آنگونه که از همان اوایل از موضع فرافکنی و وارونه گوئی خصوصیات حاکمان با برچسب منافقین به اینان نسبت داده شد. طوری که هر زمان که قرار بود هر جنایتی طراحی شود یا اینکه پرونده ی هر متهم و یا قربانی سنگین تر شود، برای زمینه چینی کردنش به ارتباط فیزیکی و فکری داشتن با مجاهدین ربط داده شده است . اما در بعد سیاست خارجی شیطان بزرگ یا آمریکا ی دشمن بهانه بوده است . البته این یکی هم مترادف ترفند مجاهدین کار برد داشته است . یعنی اینکه منتقدان و معترضان داخلی به خصوص برای بد نام وبی اعتبار و حذف کردن رقبای داخلی از صحنه اینان به ایجاد رابطه داشتن با آمریکا و ستون پنجم و پیاده نظام ووابستگان به دستگاه جاسوسی بیگانه یا دشمن متهم شده اند . البته تازگی ها برانداز جنگ نرم و انقلاب مخملین آمریکائی و سران فتنه و منافقین جدیدمحارب هم بر لیست اتهامات سابق افزوده شده است.
بهرحال پس از طرح کودتای تقلباتی 22 خرداد که ادامه ومکمل کودتای چراغ خاموش و خزنده ی سوم تیر 84 بود از سوی پاسداران و بسیج و نیروی انتظامی و امنیتی وبا حمایت کامل رهبر لوطی جماران برای حذف کرد ن رقیب تعقیب طراحی واجرا شد . ولی چون نامزدان رقیب پاسدار گماشته احمدی نژاد نه اینکه تسلیم نتایج کودتای تقلباتی نشدند ، بلکه فراخوان مسالمت آمیز اعتراضی دادند که بلافاصله این فراخوان با پاسخ مثبت میلیون ها نفر معترض مواجه شد که در خیابان ها سرا زیر شدند و فریاد رأی من کجاست سر دادند . البته کودتا گران غافل گیر شده تصور می کردند که این موج اعتراضی زود گذر است و فروکش می کند و بمرور بفراموشی سپرده می شود و اوضاع همچون گذشته به حالت عادی باز می گردد. ولی اینان غافل از درک این واقعیت بودند که عمق نارضایتی عمومی ریشه ی 31 ساله دارد که خشم و کینه ی ملت تبدیل به آتش نهفته ی زیر خاکستر شده مترصد فرصت وزیدن نسیم برای شعله وری ساختن خشم ونفرت و فریاد اعتراضی بوده است. به ویژه اینکه فاش کردن اسامی 44 دانه درشت های مفسدان اقتصادی و دزدان بیت المال از سوی عباس پالیزدار که در اردیبهشت د و سال پیش در دانشگاه همدان فاش شد که همگی اسامی فاش شدگان یا نماینده یا حامیان نزدیک رهبر لوطی جماران بودند. ولی به جای پیگیری پرونده ی مفسدان اقتصادی و دزدان بیت المال و غارت کنندگان منابع طبیعی و معادن، با کمال تعجب بفرمان سعید مرتضوی قاتل و منفور عباس پالیز دار افشاگر بازداشت و بازجوئی و محاکمه و محکوم وزندانی شد. در صورتیکه پیگیری این موضوع در دانشگاه ها از سوی دانشجویان معترض و آزادیخواه دنبال شد. بهر حال مکمل این جرقه پخش مناظره های تلویزیونی نامزدان ریاست جمهوری دوره ی دهم شد. اما نکته جالب این مناظره های تلویزیونی که چشم انداز یاعاقبت آن در جامعه پیش بینی ناشده این بود که در اینگونه مناظره ها بوضوح عملکرد 31 سال گذشته رژیم تروریستی فاشیستی مذهبی به محاکمه کشانیده شد و بدون استثناء همه ی مسئولین و دولتمردان گذشته و کنونی متهم به دزدی و اختلاس وفساد اقتصادی ومالی و ... شدند و برای نسل جوان که 70% جمعیت کشور را تشکیل می دهند ثابت شد که در این رژیم از رأس تا ذل آلوده به فساد و رشوه و تبعیض عنصر صادق و سالمی وجود ندارد.
خلاصه رقابت جنگ قدرت جناحی و باندی علنی شده موجب شد تا هرگونه توهمی اگر چنانچه در اذهان عمومی وجود دارداز بین برود و بدانند که هدف فقط جنگ قدرت است. البته از سوی دیگر رهبر لوطی جماران نیاز به حضور کروبی و موسوی برای بازارگرم کردن تنور انتخابات و بستر سازی کودتای تقلبات و انتصابات نیاز به سیاهی لشکرداشت. همچنانکه تجربه ی دوم خرداد 76 را داشت که نمی خواست آن تجربه تکرار شود . یعنی اینکه صحنه را همچون خاتمی به موسوی واگذار کند و درد سر دیگری برای نظام استبدادی درست کند .پس بر خلاف اعتراف پاسدار انگلیسی علی لاریجانی که در 22 خرداد پیروزی موسوی را تبریک گفته بود . کودتاگران سریع وارد صحنه شده و نتایج را تغییر دادند . طوریکه قبل از اینکه شورای نگهبان آلت دست لوطی جماران صحه بر نتایج انتخابات بگذارد . این لوطی جماران بود که از سوی پاسداران کودتا گران وارد میدان نبرد و رزم نمایش قدرت و تهدید شد و ادعای بیش از 85% شرکت مردم با آرای 40 میلیون رأی ریخته شده به صندوق های رأی کرد که 25 میلیون از این 40 میلیون سهم پاسدار گماشته احمدی نژادشد و با تحقیر کردن کروبی و پاسدار محسن رضائی با آرای ناچیز،تعداد 13 میلیون رأیهم به موسوی داده شد .پس از آن اعتراضات ضد حکومتی شروع و ادامه یافت که سمت و سوی این اعتراضات بمرور رادیکال تر شد آنگونه که تبدیل به شعار کلیدی مرگ بر دیکتاتور وخامنه ای و اصل ولایت فقیه و استقلال آزادی جمهوری ایرانی شد. یعنی آشکارا تبدیل به نفی علنی عمود خیمه نظام و حکومت فاشیستی دینی با جایگزینی حکومت دمکراتیک غیر دینی شد .
مهمتراینکه چون همگام با شرایط اوج گیری اعتراضات ضد حکومتی داخلی فعالیت تبلیغاتی سیمای آزادی هم همآهنگ با فضای داخل کشور منسجم و رادیکال تر شده بود. طوریکه شعار های مشترک سیمای آزادی و مجاهدین اشرف با دانشجویان دانشگاه ها و فریاد معترضین خیابانی همچون ما زن ومرد جنگیم به جنگ تا به جنگیم و تانک توپ بسیجی دیگر اثر ندارد. می می کشم آنکه برادرم کشت و... مشترک شد . از طرف دیگر مسعود رجوی هم در پیام های خود از حق و حقوق انسانی و دمکراتیک کروبی و موسوی به خاطر حضور اعتراضی شان نسبت به نتایج انتخابات دفاع و حمایت کرد و اینان را ترغیب به فاصله گرفتن هرچه بیشتر از رهبر لوطی جماران و همسو شدن با فریادهای مردم معترض برای تغییرات دمکراتیک در ایران نمود .معلوم بود که اینگونه پیام ها موجب بر افروختن خشم حاکمان کودتا گر خواهد شد . آنچناکه ارسال پیام های حمایتی مسعود رجوی از موسوی و کروبی و پیوند خوردن شعار های مشترک سیمای آزادی و مجاهدین اشرف با معترضان داخلی و از ترس فروپاشی رژیم کودتائی که ضد مشروع بودنش آشکار شد . پس منجر به تحمیل تاوان وهزینه ی بس سنگینی برای مجاهدین اشرف شد. زیرا که توطئه ی مشترک حاکمان تهران و نخست وزیر دست نشانده ی عراق نوری المالکی علیه ی مجاهدین اشرف تدارک دیده شد. چونکه اینان بوسیله ارتش و پلیس عراق با نفوذی های پاسداران و اطلاعاتی و امنیتی های اعزامی مورخ 6و7 مرداد - 88 دست به تهاجم سبعانه ی غیر انسانی به کمپ اشرف مجاهدین زدند. پس از شکست این توطئه بمناسبت بر گزاری انتخابات پارلمان عراق و وحشت از شکست در آن توطئه ی مشترک دیگری علیه ی مجاهدین اشرف طراحی شد. به خصوص اینکه نگرانی عمیق از برگزاری مراسم جشن 4 شنبه سوری هم وجود داشت که موجب شد باز هم پاسداران کودتاگر، دست به توطئه ی دیگری بزنند . پس باگرد آوری مأموران اطلاعاتی و مزدوران وزارت بد نام اطلاعاتی اعزام کرد شان به عراق سپس در جلوی درب کمپ اشرف مستقر شان کردند تا بطور شبانه روزی دست به معرکه گردانی با حرکات و تهدید لمپنی حمله و تخریب اشرف و کشتن مجاهدین بزنند و با تهدید کردن تأکید کنند تا قبل از مراسم 4 شنبه سوری باید مجاهدین اشرف تسلیم شوند .
در خاتمه اینکه اکنون در آستانه ی نزدیک شدن مراسم جشن 4 شنبه سوری متهم کردن موسوی از سوی سایت های اینترنتی پاسداران کودتگر همچون جوان آنلاین که خطاب به موسوی آشکارا وی را متهم کرده و گفته بلی این بیانیه های تو بود که موجب شد که مسعود رجوی جزو اولین نفرات لبیک گویان تو باشد و با ترسیم کردن شرایط مشابه اسفند14 سال 59 در دانشگاه تهران که چماقداران حزب اللهی و کمیته چیان و لباس شخصی ها پاسداران آن موقع به این گرد همآئی مراسم رئیس جمهور وقت با چماق و زنجیر وضرب وشتم کردن حمله بردند. طوریکه کارت شناسائی برخی از این کمیته چی های مهاجم از سوی بنی صدر رئیس جمهور از تریبون اعلام شد. سپس مشخصات کامل شان در نشریه مجاهد بازتاب داده شد. ااما کنون خبرش بطور وارونه با عنوان "اشتباهات راهبردی سران فتنه یا هراس رژیم از مجاهدین؟جوان آنلاین " متعلق به پاسداران کودتاگر بازتاب داده شده است . بدون شک تنظیم کردن این اشتباهات راهبردی فتنه در سایت پاسداران ، توطئه و پرونده سازی کردن برای موسوی است که عصاره بازسازی شده ی همان تجربه یا شگرد نخ نما شده ی بیش از 3 دهه ی گذشته است که در ابتدای این نوشتار به آن اشاره شد که هدف سنگین تر کردن پرونده ی موسوی و حامیانش می باشد و باوجود اینکه ایشان مقام اجرائی دولتی ندارد ولی بطور تلویحی تهدید به سرنوشت مشابه بنی صدر شده است. زیرا که فشار گاز انبری بر روی وی بطور عمدی وارد می شود تاکه به مناسبت جشن 4 شنبه سوری نه اینکه وی بیانیه یا فراخوان حضور برای معترضان صادر نکند برای اینکه در صورت هرگونه اقدام آنگاه موسوی خیلی بیشتر وابسته به آمریکا و همسوبا مجاهدین متهم خواهد شد . هدف دیگر این است تا که موسوی در اثر اینگونه فشار ها و اتهامات یا تسلیم شود و لبیک گوی رهبر لوطی جماران و پاسداران کودتاگر گردد . یا اینکه ایزوله و بطور کلی از صحنه حذف و فراموششود. اما هدف بعدی این است که به موسوی تفهیم شود که اگر قرار است که در صحنه بماند و مقاومت و ایستادگی نماید. می بایست بطور عریان همگام با ارگان های اطلاعاتی و امنیتی و تبلیغاتی بد وبیراه و فحاشی نثار مجاهدین به خصوص مسعود رجوی کند و از سایر مخالفین و منتقدان فاصله گیرد. خلاصه مرز خودش را با این دشمنان برجسته و اصل کند . در غیر از اینصورت باید آماده ی پرداختن بیش از هزینه ی کشته شدن خواهرزاده ش باشد . یعنی هدف نهائی تهدید وترسانیدن وی و جدا کردنش از مردم و همچون رهبر لوطی جماران و رفسنجانی مکار و پاسداران کودتاگر آلوده و بد نام کردنش است.
هوشنگ – بهداد
21 اسفندماه سال1388
اشتباهات راهبردی سران فتنه یا هراس رژیم از مجاهدین؟
جوان آنلاین : 20 اسفند- 1388
فروریزی مرزها بین منافقین قدیم و جدید پس از انتشار بیانیه میرحسین كه در قالب مصاحبه مطرح شد، مسعود رجوی سركرده منافقین اولین كسی بود كه به ندای او لبیك گفت. 11 روز پس از راهپیمایی عظیم و بینظیر مردم در 22 بهمن كه چشم دوست و دشمن انقلاب را خیره كرد، میرحسین موسوی در گفتوگو با سایت شخصی خود مدعی انتقال مردم شهرستانها به تهران برای این راهپیمایی شد. وی در پایان این گفتوگو با بیان اینكه «مراسم چهارشنبه سوری یادمان جشنواره نور علیه تاریكی است» جوانان حامی خود را به حضور در ادامه اغتشاشات فراخواند، هر چند وی با یك حركت به جلو، مسؤولیت ساختارشكنیهای اجتماعی این روز را از خود سلب كرد آنجا كه میگوید:«علاقهمندان جنبش راه سبز ضمن آنكه به نمادها و مراسم ملی و مذهبی دلبستگی دارند، حاضر نیستند كه این نوع مراسمها باعث آزار و اذیت مردم شود. مخصوصاً توجه كنیم كه ممكن است مخالفان جنبش بخواهند با برنامهای كه قبلاً هم مشابه آن را اجرا كردهاند، جنبش سبز را به نام خود كنند.»وی با این ترفند سعی كرد خود و جنبش اغتشاشگرش را از هرگونه حركت تخریبی این روز مبرا سازد تا فضاحتهای قبلی آنها تكرار نگردد.منافقین اولین لبیكگویان میرحسین .پس از انتشار بیانیه جدید میرحسین كه در قالب مصاحبه مطرح شد، مسعود رجوی سركرده گروهك تروریستی منافقین اولین كسی بود كه به ندای او لبیك گفت و طی یك بیانیه، جوانان ایران را به قیام(!) علیه حكومت فراخواند. این گروهك هر روز در سایت خود با ادبیات مختلف این فراخوان را تكرار كرده و مدعی استقبال جوانان از فراخوان این گروهك بدنام شده است. طی چند روز گذشته منافقین با روشهای مختلفی از جمله ارسال پیامك، پخش صدای ضبط شده سركرده خود برای برخی دانشجویان سعی در تهییج افكار دانشگاهیان دارند. طبق شنیدهها پیام رجوی برای تلفنهای همراه دانشجویان و جوانان ارسال میشود. این جنبش همچنین برخی بیانیههای نویسندگان خود را با جعل نام دانشجویان در سایت خود قرار داده است.آرزوی احیای غائله اسفند 59.عملكرد مجاهدین خلق خصوصاً رهبر آنان در چند روز گذشته تداعی كننده غائله 14 اسفند سال 59 است كه در آن روزگار این گروهك سعی داشت به بهانه سخنرانی بنیصدر در دانشگاه تهران، این دانشگاه را به اغتشاش بكشاند كه با واكنش به موقع مردم و دانشجویان انقلابی ناكام ماند.حال پس از 29 سال از آن حادثه بار دیگر این گروهك تروریستی كه طی این مدت از هیچ جنایتی علیه ملت ایران فروگذار نكرده و تمامی خیانتها و وحشیگریها را علیه این نظام امتحان كرده، به میدان آمده است تا میرحسین را جایگزین بنیصدر آن زمان كرده و با این حربه برای خود كسب وجاهت كند. همنوایی با منافقین .میدانداری منافقین طی چند روز گذشته در حالی است كه موسوی، كروبی، سایر سران اصلاحطلب و اعضای جنبش سبز نه تنها در چند روز قبل بلكه طی 9 ماه گذشته حتی یك كلمه در نقد این گروهك تروریستی نگفتهاند و حمایت آنان از جنبش سبز را طرد نكرده و به آن واكنش نشان ندادهاند. با این اوصاف باید گفت یك ائتلاف نانوشتهای بین این گروه تروریستی با فتنه پس از انتخابات شكل گرفته تا از ظرفیتهای تروریستی این گروهك نیز برای ادامه اغتشاشات استفاده گردد. بدینگونه كه با توجه به ریزش شدید جنبش سبز و فروپاشی سازمان آنان، مدیریت مأموریت میدانی جنبش به این گروهك واگذار شده تا در صورت عدم توفیق، راه فراری برای سران جنبش سبز باقی باشد. تردید حامیان موسوی در همراهی او .برخلاف میرحسین كه طی گفتوگوی اخیرش حامیان خود را تلویحاً به حضور در اغتشاشات خیابانی تحریك كرد، سایر گروههای اصلاحطلب و بزرگان دومخرداد در همنوایی با وی برای این فراخوان تاكنون دچارتردید بودهاند، چرا كه از رسوایی احتمالی پس از آن بیمناكند. بنابراین هر كدام به نوبه خود سعی دارد پایش را از این مهلكه بیرون بكشد تا تبدیل به یك چهره سوخته نگردد.آنان ترجیح میدهند این فراخوان را سایتهای خارجنشین انجام دهند تا در صورت جواب دادن تست، بر آن سوار شوند و در صورت شكست آن خود را تبرئه كنند. همین پروژه البته به شكلی متفاوت در 22 بهمن اجرا شد. پس از آنكه شاهد شكست سنگین جنبش سبز بودند به یكباره با 180 درجه تغییر مواضع، مصادره این راهپیمایی عظیم به نفع یك گروه خاص را جفا دانستند و آن را حاصل حضور همهگروهها از جمله جنبشسبزیها (!) خواندند.