دروغ نامه ی کیهان پنجشنبه 20 اسفند ماه سال 1388

نقد و بررسی " (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " در اسارت جهل "

"متهم کردن مقامامات آمریکا به جهالت بدلیل عدم اتخاذ سیاست شفاف در برابر اهداف پروژه ی هسته ای و عدم شناخت ساختار قدرت در ایران "

بدون هیچگونه شک وشبهه ای ههمان شیوه ی بازجوئی اتهام زنی با شکنجه برای اعتراف گیری به خیانت و جاسوسی و همسوئی با دشمن و به خصوص آمریکا که در زندان ها تجربه و آزمون و دنبال شده است درست همین شیوه در مطبوعات به خصوص دخمه و دروغ نامه ی اتهامزن و وارونه نویس کیهان پیگیری می شود. زیرا که نماینده ی رهبر لوطی جماران سربازجو حسین شریعتمداری در هنگام بازجوئی د زندان موفق شد چند تا تواب جاسوس آموزش دیده در بخش به حساب فرهنگی زندان کاررا عضو گیری کند واز زندان و شعبات بازجوئی با خودش به مؤسسه ی کیهان بی آورد و آن را تبدیل به شعبه ای از زندان اوین نماید. بنابراین بی جهت نیست که در تهیه ی به حساب ستون های طنز گفت و شنود و کیهان و خوانندگان و خبر ویژه ویادداشت روز و نیمه پنهان مخاطبان یا رقبای مغلوب دوم خردادی یا مخالفان برون مرز یا آمریکا و اسرائیل هستند . البته مردم و بررسی و پیگیری مطالبات شان در این مورد محلی از اعراب ندارد . زیرا که مردم به جز سیاهی لشکر های ساندویج و ساندیس خورانی بیش نیستند که وظیفه دارند در 22 خرداد و 9 دی و 22 بهمن رأی سازی برای رهبر لوطی جماران کنند تا که به وی و کودتا گران نا مشروع و ضد مردمی مجوز دهند تا که بهانه ی لازم برای تبلیغات جنگ روانی علیه ی رقبای مغلوب و معترضان ومخالفان و متهم کردن شان به همکاری با دشمن بیگانه و با یکه تازی و لغز خوانی وتهدید وتحقیر کردن آمریکا و تأکید بر نا بودی اسرائیل با دفاع کردن از پروژه و اهداف هسته ای به نام ملت داشته باشد. لذا بی جهت نیست که قلم بر دستان یادداشت روز نویس نیز همان سیاست رهبر لوطی جماران را دنبال می کنند که کودتاگران پاسدار به لوطی جماران دیکته و تحمیل می کنند که برای منحرف کردن اذهان عمومی و پاسخ ندادن به مطالبات مردم و تهدید کردن رقیب مغلوب و حامیان ناراضی شان و خلاصه برای کنترل کردن فضای انفجاری جامعه با بهانه ی عدم مرز شفاف با مخالفان بر انداز برون یا عدم ترسیم همسوئی با دشمن بیگانه همچون آمریکا همیشه وجود داشته باشد. به خصوص اینکه پرونده ی هسته ای بسیار بحرانی و خطری شده است . تا جائیکه حاکمان کودتاگر در دفاع از اهداف دسترسی برای سلاح هسته ای خودشان را برای جنگ خانمان برانداز دیگری آماده می کنند. طوریکه برای بستر سازی کردن شرایطاین آمادگی جنگی و دفاع کردن از پروژه هسته ای بطور فرافکنانه روضه خوانی وارونه از مشکلات استراتژیکی غرب به خصوص آمریکا در برابر این پروژه قلم فرسائی شده است. تازه طلبکارانه از موضع ضعف و سیاست با دست پس کردن و با پیش پیش کشیده اینگونه مدعی شده است :

"امريكايي ها احساس مي كنند اكنون در موقعيتي قرار دارند كه مي توانند ايران را متهم كنند كه خواهان حل ديپلماتيك مسئله هسته اي خود نيست.، در حالي كه تا يك سال پيش اين اتهام كه به خود آنها وارد بود. شيوه بازسازي شده استدلال امريكايي ها كه طي امريكايي ها به اين نتيجه رسيده اند كه حتما بايد از استراتژي تعامل فاصله گرفت و عليه ايران «اقدامي كرد». هرگونه اقدام بايد طوري باشد كه نشان دهد كه غرب در واكنش خود جدي است و دهن كجي هاي پي در پي ايران به خواسته هاي غرب بي هزينه نيست.

همانگونه که قبلاً بارها تأکید شده و اکنون نیز تذکر داده شد . هر زمان که به دشمن بیرونی آمریکاپرداخته می شود می بایست متم ومکمل آن رقیب داخلی مطرح و دراز ومتهم شود که عوامل داخلی یا ستون پنجم و پیاده نظام دشمن می باشند. به خصوص اینکه کودتای تقلباتی پاسداری و حذف رقیب در 22 خرداد وواکنش های اعتراضی ضد حکومتی و کودتائی همچنان ادامه دارد . به ویژه اینکه فریاد های فراگیر مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه آنگونه طنین انداز شد و ضربه وارد کرد که عمود خیمه نظام شکسته وبی اعتبار شده است که برای زدودن آثار آن می بایست دشمنی و اتهام زدن وتهدید کردن رقیب مغلوب هرچه بیشتر با شدت عمل دنبال شود . برای همین تا از موضوع انتقاد هسته ای غرب شروع می شود در ادامه اینگونه به رقیب مغلوب منتهی و این چنین متهم می شود:

"اقدام عليه ايران بايد در كوتاه مدت تظاهر به زنده بودن جريان آشوبگر داخل ايران و در بلند مدت زمينه سازي براي تقويت آن را مدنظر داشته باشد. اقدام عليه ايران بايد به گونه اي طراحي شود كه بيشترين پشتيباني از آن در جامعه بين المللي صورت بگيرد، چه درون شوراي امنيت و چه در قالب ائتلاف كشورهاي همراه خارج از شوراي امنيت"

بهر حال سپس قلم بردست هم لهجه با سر بازجو حسین شریعتمداری به گیجی و مبهم بودن سیاست شترگاو پلنگی آمریکا در 31 سال گذشته اشاره کرده است . زیرا که گفته دیپلماسی مقامات آمریکا در برابر رژیم قرون وسطائی نا متعارف ونا مشروع ضد بشری شبیه جهالت بوده است . آنگونه که پس از 31 سال هنوز آمریکا نمی داند که در این سیستم ملوک الوایطفی قدرت در دست کیست ؟ البته تصور نمی شود که اینطور باشد . چونکه متأسفانه سیاست امور خارجه ی آمریکا در مقابل حاکمان ایران بازیچه ی لابی های اعزامی رژیم کودتا گر به آمریکا بوده است که سیاست وزارت امور خارجه آمریکا در این مدت اسیر پیام های متناقض و منحرف و گول زننده ی پشت پرده دریافتی بوده است که از یک سو با شعار و فریاد های مرگ بر آمریکا و ضدیت با آمریکا مواجه بوده ودر پشت پرده از سوی کانال لابی ها پیام های تضاد دریافت شده است . بهمین دلیل دیپلماسی خارجی آمریکا در مورد ایران خیلی ساده در اشغال افغانستان و عراق و گذاشتن نام اپوزیسیون این رژیم سازمان مجاهدین در توی لیست گروه و سازمان های تروریستی رو دست گول خورده است. اکنون نیز قلم بر دست یادداشت روز نویس این سیاست مقامات آمریکا به خصوص در مورد سفر جو بایدن به منطقه را این چنین تمسخر گرفته و تحقیر کرده و از گیج ومنگ ودر جهل بودن مقامات آمریکائی در مورد پرونده ی هسته ای رژیم کودتا گران پاسدار گفته و در ادامه سوزش خود از تحریم کردن پاسداران را اینگونه ضمیمه کرده و به نمایش گذاشته است :

"امريكايي در طول 30 سال گذشته با وجود همه تلاشي كه كرده اند هرگز آنقدر باهوش نبوده اند كه بتوانند از 3 چيز در ايران سر دربياورند: اول، ماهيت تصميم هاي ايران دوم، ساختار قدرت در ايران و سوم، مكانيسم تصميم سازي در ايران. همين ديروز جوزف بايدن در سرزمين هاي اشغالي به صراحت گفت امريكايي ها تقريبا هيچ كدام از آن چيزهايي درباره ايران را كه تصميم گيري صحيح مستلزم اطلاع از آنهاست، نمي دانند. جملات بايدن خواندني است: «ما مطمئن نيستيم كه احمدي نژاد چقدر قدرت دارد. مسئله اين است كه ما حتي مطمئن نيستيم كه چه چيزي را وي در كنترل دارد و چه ميزان از مسائل امنيتي تحت نظارت وي قرار دارد. مسائل زيادي است كه درباره آنها اطلاعي نداريم. برخي نگراني ها وجود دارد كه ايران در حال تبديل شدن به ديكتاتوري نظامي است اما حقيقت اين است كه هيچ كس به طور قطع همين را هم نمي داند». بسيار خوب، حالا كه امريكايي ها اينقدر «نمي دانند»، چگونه انتظار دارند ديگران كه احتمالا خيلي بهتر از آنها ايران را مي شناسند دنبال آنها راه بيفتند؟!بن بست فرايند اقدام عليه ايران در نيويورك دقيقا محصول آن است كه امريكايي ها همه جهان را به تبعيت از جهل خود مي خوانند. همه كاري كه امريكايي ها در يك سال گذشته كرده اند چيزي جز تقويت اين فرضيه در ذهن ايران نبوده است كه پيشنهاد تعامل يك استراتژي واقعي نيست، بلكه تاكتيكي است براي بستن دهان منتقدان و شكل دادن به اجماعي بزرگتر عليه ايران. آقاي اوباما قاعدتا بايد بداند كه مسئولان دولت ها از پشت ميكروفون با هم حرف نمي زنند، پس چرا جز يك سلسله ظاهرسازي هاي رسانه اي در اين مدت هيچ كار ديگري نكرده است؟ ؟ هرگونه تحريم، سپاه را در ميان دوستداران آن صد چندان محبوب تر خواهد كرد و بر عمق و گستره حوزه نفوذ آن خواهد افزود بي آنكه به توانايي هاي عملياتي آن كمترين آسيبي بزند چرا كه هيچ كدام از اين توانايي هاي در تيررس هيچ نوعي از تحريم قرار ندارد"

در خاتمه اینکه سئوال است که آیا واقعاً آمریکائیان آنگونه که جو بایدن در سفراخیر خود به خاور میانه اعتراف کرده که قلم زن یادداشت روز آن را نقل قول کرده است پس از 30 سال موش و گربه بازی که از 13 آبان سال 58 می گذرد که با اشغال سفارت آمریکا در تهران شروع شد که خمینی شیاد آن را انقلابی بزرگنتر از انقلاب اول نامید و موجب سقوط دولت بازرگان شد. سپس خمینی بر خلاف اینکه تأکید کرده بود هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید و تهدید می کرد که جاسوسان سفارت آمریکا در تهران می بایست محاکمه شوند. ولی شاهد بودیم که چگونه با سلام و صلوات آزاد شدند . از طرف دیگر هنوز از یاد نرفته که چگونه پاسدار محسن رفیق دوست فرمانده وقت سپاه پاسداران در مورد کشته شدن صدها کماندوی نیروی دریائی آمریکائی در سواحل لبنان گفت که هم چاشنی و هم ایدئولوژی این ااقدام انفجاری از تهران به لبنان رفته بود . در دنباله انفجار مشابهی در ابعاد کوچکتر در کویت برای آمریائیکان به وقوع پیوست . همچنین پس از اشغال نظامی افغانستان و عراق که با همکاری همدیگر بود. مشاهده شد که چگونه منجر به باز شدن و یکه تازی حضور پاسداران و کشته و مجروح شدن نظامیان آمریکائیان در این دو کشور شد . به خصوص اینکه به حضور پررنگ پاسداران در خاور میانه به خصوص لبنان و فلسطین را بهمراه داشت که هم موجب ایجاد جنگ داخلی و برادر کشی میان فلسطینیان و جدائی نوار غزه شد . همینطور عامل برپائی دو جنگ 33 روزه حزب الله لبنان و 22 روز حماس با اسرائیل از سوی پاسداران شد که ار تباط مستقیم برای برون رفت بحران پیگیری پرونده ی هسته ای و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای داشت . حال چگونه است که مقامات آمریکائی که تجربه ی خمینی شیاد را دارند که گفته بود هر زمان که احساس خطر کند فرمان می دهد نماز و روزه و حج تعطیل شود و افزود که هر گز عقد اخوت با کسی نبسته است . یعنی آن موقع آشکارا خمینی شیاد اعتراف کرد که به جز حفظ قدرت پای بند هیچ قانون واصول و پرنسیبی نمی باشد . از سوی دیگر باز هم مقامات آمریکائی به خصوص دمکرات ها حد اقل تجربه ی 8 سال نزدیکی و حمایت با خاتمی مدعی اصلاح طلبی را دارند که ایشان نیز بطورشفاف اعتراف کرد که درست است که از نظر کمی 70% ما اکثریت هستیم. ولی از نظر کیفی قدرت اصلی در اختیار همان اقلیت 30% می باشد. یعنی بر گردان تأکید و اهداف خمینی شیاد است که نه مردم ومطالبات شان که فقط حفظ قدرت باهر حیله و توطئه و ابزار و بهانه وتهدید ی هدف است . اکنون چگونه است که جو بایدن نمی داند که پاسدار احمدی نژاد گمنام را پاسداران و بسیجیان با تقلب و زور و تهدید در دو نوبت کودتای سوم تیر 84 و 22 خرداد 88 رئیس جمهور کردند تا هم رقیب مغلوب را از صحنه حذف کنند.هم اینکه فقط مبلغ پروژه ی هسته ای و اهداف آن از طریق تأکید بر نابود کردن اسرائیل باشد و بیش از این مترسکی بیش نیست . آری مشخص نیست که برای چه بازهم دیپلماسی آمریکائیان اسیر اوهامات دیکته شده لابی های پشت پرده ی اعزامی رژیم تروریستی فاشیستی مذهبی کودتائی پاسداری مقیم آمریکا شده است، طوریکه جو بایدن اعتراف کرده است که آمریکا نمی داند که پاسدار احمدی نژاد چه میزان قدرت دارد ؟ یا اینکه در ایران قدرت اصلی در دست کیست و افزوده نمی داند که آیا رژیم به سمت حکومت نظامی دیکتاتوری می رود؟ در صورتیکه رهبر ولی فقیه لوطی جماران هم آلت دست اهداف کودتاگران پشت صحنه است که طراح اصلی کودتای 22 خرداد بودند . چونکه می خواهند بطور تخته گاز بسوی دسترسی سلاح هسته ای بروند آنگونه که خود را برای دفاع از این هدف برای جنگی دیگر آماده می کنند . زیراکه فریدالدین حداد عادل برادر همسر مجتبی خامنه ای جانشین رهبر لوطی جماران تازگی علناً اعتراف کرد که ما داریم بسوی جنگی دیگر می رویم.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/881220/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان پنجشنبه 20 اسفند ماه سال 1388