دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 17 اسفند ماه سال 1388

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " نوستالژي استراتژي "

ملتی که 9 ماه است فریاد مرگ بر دیکتاتوری و نابودی حاکمان زده ادعای وارونه شده است که در صورت تحریم اقتصادی یا جنگ در حمایت حاکمان کودتاگران نامشروع متحد می شوند ! "

یکی نیست از این قلم بر دستان یادداشت روز نویس همکار وهم قلم و هم لهجه ی سربازجو حسین سرباز جو حسین شریعتمداری سئوال کند که مخاطبان شما کیستند؟ آیا مردم ایران هستند یا نه مماشات گران غرب که عاشق معتاد ترک نا پذیر سهم بردن از چوب تاراج بر منابع و ذخایر ایران می باشند که 31 سال است از این خان یغمای حراج گذاشته شده در ایران از سوی حاکمان ضد ملی و ازطریق تجارت خون ونفت چاشنی چاشنی مذاکرات هسته ای سهم شان را می برند ؟زیرا که بر خلاف ادعای شفاف گوئی کردن مدعیان کودتا گران حاکم و به خصوص همسو با رهبرلوطی جماران که پیوسته رقیب مغلوب را متهم به دو پهلو گوئی و یا عدم شفاف گوئی می کند اینان نمی گوینداگر چنانه حامی مردم ایران می باشند آنگونه که هرزمان د ر تگنا ها وفشار های بیرونی و مواجه بودن با بحران قرار می گیرند نا گهان خواب نما می شوند که ملی گرا و مدافع ملت شده اند که بطور تاکتیکی و از روی اجبار اجباردارند تا که نام ملت را بر زبان و قلم های شان جاری کنند . البته سئوال است اگر اینگونه نیست پس زد و بندهای پشت پرده با غرب برای چیست؟ چونکه اگر مدافعان ملت ایران و مطالبات شان با دفاع کردن از منافع ملی ایران هستند پس چرا تا کنون در عمل وارونه بوده است ؟ زیرا که در اینگونه یادداشت روز ها نه خبری از بررسی مطالبات و حق و حقوق ملت نیست ، بلکه حتی نام شان برده نمی شود؟

آری مگر قرار است که این سیاست سر بر زیر برف فروبردن و لنگ بهوا کردن تا کی ادامه یابد؟ و اینگونه تصور شود که گویا مردم نه درک و شعور و فهم دارند و نه تجربه ی 31 ساله ی نخ نما شده دروغ ووارونه گوئی و عوامفریبی و دین فروشی حاکمان را دارند که نمی دانند دیگر بازی کردن با اینگونه ترفندهای آزمون و شکست خورده نه جواب ندارد ، بلکه بر ضد خودش تبدیل شده است. ولی عجیب است که همچنان شاهدیم که مدعیان همیشه طلبکار ووارونه گوی به فلسفه وشگرد اینکه هیچ بقالی نمی گوید که ماست من ترش است و متهم کردن دیگران را ادامه می دهند ومخاطبان غربی را متهم ومحکوم کرده اند که چرا اینان همچون حاکمان تهران تاکتیک های اتخاذ شدن شان با هدف گذاری های استراتژیکی شان همآهنگ نمی باشد؟ همچون اینان بی بهره هستند از تاکتیک سیاست سرکوب و خفقان و سانسور داخلی که مکمل سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز است که در خدمت استراتژی بقای رژیم ضد بشری کودتائی و نامشروع می باشد که اکنون پیوند با تلاش همه جانبه با پروژه ی هسته ای و دسترسی به سلاح هسته ای زده شده است . زیرا که این پروژه هم تاکتیک وهم استراتژک را با هم یدک می کشد.

بدون شک همانگونه که گفته شد قلم بر دستان یادداشت روز نویس به جای بررسی مشکلات و مطالبات و حق وحقوق مردم ایران که تحلیل دهند یا اینکه از دولت مردان پرسش کنند چرا هرروز بیش از روز گذشته این مطالبات با ضمیمه شدن وعده های دروغین بیشترین مسئولان حکومتی به تعویق می افتد . ولی در عوض مدعی اند چون مخاطبان غربی شان دچار بررسی ضعف تاکتیکی و استراتژیکی تهدید به تحریم و جنگ شان مقابل پروژه ی هسته ای و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای عریان شده است . بنابراین هم لهجه سربازجو حسین شریعتمداری یادداشت روز نویس قلم انتقاداتش پیرامون این مقوله را با ادعای پوشالی ووارونه گوئی مدل پیشرفت علمی و اوج قدرتمندی رژیم توانن نظامی رژیم کودتائی نامشروع طالبانی سمبلیزه کرده است .البته با دلسوزی کردن برای غرب که تحریم اقتصادی به زیان خودشان می باشد . برای اینکه مدعی شده در صورت اعمال تحریم و یا اقدام جنگ موجب متحد کردن ملت ایران در حمایت از حاکمان کودتائی نامشروع می شود که تظاهرات ضد حکومتی در 9 ماه گذشته ثابت شده که خواهان سرنگون کردنش هستند . البته تأکید کرده که ملت به جز سیاهی لشکر ولولو شدن برای غرب و گوشت دم گلوله شدن برای جنگ نعمت الهی وظیفه ی دیگری ندارد . چونکه دیگر این ملت نه هیچ محلی از اعراب دارد ونه اینکه دارای هیچگونه حق و مطالبات سهمی دیگری دارد که حتی ارزش بیان کردن داشته باشد. همچنین ادعا کرده تهاجم نظامی جنگ حتی موجب اتحاد و رادیکال تر شدن فضای مخالفت و دشمنی منطقه با آمریکا می شود .یعنی اتفاقی که نه اینکه در مورد اشغال افغانستان و عراق که حاکمان تهران هم اعتراف کردند در این اشغال گری در کنار اشغال گران بودند که حمایت شان کردند، ، نه شاهد چنین اتفاقی ش نبودیم ، بلکه بر عکس این ادعا اتفاق افتاد. بهر حال قلم بر دست اینگونه واکنش غرب در برابر اهداف پروژه ی هسته ای یا تاکتیک و استراتژیک شان مقابل حاکمان کودتائی نامشروع پاسداری طالبانی محور اتخاذ تصمیم فشار و تحریم وجنگ را تقسیم بندی کرده است :

" نوع رويكرد غرب مقابل ايران همواره ميان چند گزينه تحريم اقتصادي، فشار سياسي، تهديد به حمله نظامي، جنگ نرم، تلاش براي بي ثبات سازي از درون و نهايتاً مذاكره در نوسان و رفت و آمد بوده استفناوري هسته اي، نوك پيداي كوه قدرت ايران است. غرب، عمق وسعت يافته اين قدرت را در اقتدار فرهنگي و نفوذ معنوي جمهوري اسلامي در خاورميانه اسلامي و جهان ستم ديدگان مي بيند. جرم بزرگ ايران جديد و انقلابي در اين است كه هم «مدل عملي پيشرفت» است و هم «استوار» مانده و فرو نمي ريزد..رويكرد غرب به جنگ نرم عليه ايران، بي هيچ قرينه ديگري و به خودي خود اثبات اقتدار ايران است. اگر جنگ نرم از جنس خواب كردن و كمين و شبيخون ناگهاني است، بنابراين كاربست هياهو و تهديد و تحريم و رجزخواني و طبالي، عين بلاهت است و نشان مي دهد رفتار اخير بيش از آن كه از عقلانيت و تدبير سرچشمه گرفته باشد، از غريزه و هيجان خشم برخاسته است. يكي مثل اوباما- نسخه سياه و سفيد بوش- چگونه به خود جرئت مي دهد با وجود شعار فريباي تغيير و «ري ست» (آغاز مجدد)، صراحتاً از تهديد به حمله نظامي و تحريم هاي اقتصادي فلج كننده عليه ايران با همان ديالوگ كهنه بوش دفاع كند در حالي كه دو هفته پيش دستور ساخت صد و پنجمين رآكتور اتمي آمريكا را- پس از 30 سال توقف- با اختصاص 8ميليارد دلار بودجه اعلام كرد و در عباراتي معنادار به توجيه استراتژيك اين تصميم پرداخت؟! تحريم ها براي غرب جز هزينه، هيچ سودي به همراه نداشته و نفس كاربست چنين تجارت خسارت باري كافي است تا همه آنها را كه راهي در تينك تانك هاي آمريكا وانگليس و اسرائيل ندارند، دلالت كند به اين حقيقت كه تينك تانك ها به نقطه زوال و امتناع استراتژي رسيده اند. اولين و فوري ترين نتيجه تحريم ها، هوشيارتر و منسجم تر كردن ملت- دولت ايران است. نتيجه فوري دوم، آنجاست كه در نگاه كنجكاو ملت ها و دولت هاي مستقل بحث مشروعيت و حقانيت تحريم به ميان مي آيد و غرب را به چالش مي كشد. قصه تحريم قصه آش نخورده و دهن سوخته است"

در خاتمه اینکه قلم بر دست یادداشت روز نویس نه با پاک کردن صورت مسئله مطالبات مردم ایران را خط بطان بر آن کشیده است ، بلکه با پیش بینی احتمال جنگ در دفاع از پروژه ی هسته ای نیاز وظیفه و مأموریت این ملت را متحد شدن علیه تحریم یا دفاع کردن از سهم بیشتر فقر و تبدیل به دیوار گوشتی شدن دفاعی تأسیسات هسته ای و جنگ افروزی حاکمان کودتائی تعیین وترسیم نموده است کهگویا این ملت می بایست همچون دوران جنگ خانمان برانداز نعمت الهی 8 ساله ی ایران و عراق جزو یکبار مصرفان مین پاک کن میادین جنگ باشند . چرا که طبق ادعای قلم بر دست یادداشت روز نویس انجام این وظیفه ی ملت موجب می شود تا که جیره خوران مزد بگیر در عراق و لنبان و نوار غزه و افغانستان در منطقه علیه ی آمریکا و اسرائیل بطور فعالانه رادیکال شوند . برای اینکه تاکتیک پیشواز جنگ تخریب کننده ی ایران و کشته پشته دادن ها ایرانی و حتی غیرایرانی درمنطقه می بایست فدای اهداف استراتژیکی پروژه ی هسته ای و سر عت بخشیدن به سلاح هسته ای شوند . برای اینکه مدعی قلم بردست با تأکید اعتراف کرده است که تاکتیک های زنجیره ای 31 سال گذشته در راستای استراتژیک بقای رژیم ضد بشری تروریستی فاشیستی مذهبی کودتائی بوده است که اکنون هر دو مقوله ی تاکتیک و استراتژیک در تلاش خستگی ناپذیر دسترسی به سلاح هسته ای گره خورده است . بهمین دلیل است که نه مطرح کردن نام مردم و نه پیگیری مطالبات شان ونه حتی منافع ملی کشور مطرح نیست چونکه دیدیم که رقیب مغلوب دوم خردادی ها از طریق کودتای تقلباتی 22 خرداد حذف شدند و حکومت نظامی پاسداری تحمیل شده است تا که با شدت و شتاب بیشتر برای دسترسی به سلاح هسته ای کوشش شود . حتی این پروژه ی هسته ای و هدف پنهانی آن آنقدر مهم و حیاتی می باشد که برای عبور از بحران وموانع می بایست به استقبال جنگ خانمان بر اندازدیگر رفت که فریدالدین حداد عادل که برادرهمسر جانشین لوطی جماران مجتبی خامنه ای است داد نوید به سوی جنگ داریم می رویم را داد .

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/881217/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 17 اسفند ماه سال 1388