گزیده خبر ها 5 فروردین - 89
ضمن تاكيد بر انجام عملياتهاي بيشتر عليه ارتش آمريكا.يك گروه مرتبط با القاعده مسئوليت انفجارهاي روز انتخابات عراق را پذيرفت.خبرگزاري فارس: يك گروه تندرو مرتبط با القاعده در يك نوار صوتي مسئوليت انفجارهاي عراق در روز انتخابات اين كشور را برعهده گرفت و از انجام حملات بيشتر عليه نيروهاي آمريكايي خبر داد
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8901040178
پس از مشخص شدن شکست قطعی نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده ی کودتا گران نامشروع حاکم بر ایران اکنون از شیوه ی لو رفته بازی کی بود کی بود من نبودم استفاده شده است که هدف برای تبرئه کردن پاسداران و عوامل نفوذی شان همچون سپاه قدس در عراق است که گویا اینان هیچگونه و نقشی در اقدامات تروریستی و بمب گذاری و خشونت و ناامن کردن عراق ندارند . بنابراین با آدرس غلط دادن قادر هستند که اعمال تروریستی و اقدامات انفجاری در عراق را آنگونه وانمود و تبلیغ کنند که نه زیر نظر پاسداران نیست، بلکه کار حامیان القاعده در عراق می باشد. مهمتر اینکه کشتن نظامیان آمریکائیان در عراق که حاکمان تهران خواهان اخراج شان از عراق می باشند تا که خود جای شان را بگیرند در اینگونه گزارشات تهدید آمیز از قبل تهیه شده زور زده می شود تا که ثابت شود که عملیات تروریستی در عراق نه که هر گز زیر سر پاسداران نیست ، بلکه این حامیان القا عده در عراق می باشند که چنین اقداماتی را مرتکب می شوند و اینگونه تهدید ات کشتن نظامیان آمریکائی در عراق ی را دنبال و مطرح کرده اند.
خانواده بن لادن در ایران در جستجوی پناهندگی به یک کشور دیگر
زمانیکه اینگونه اعضای خانواده ی بن لادن در ایران به گروگان گرفته شده اند . می بایست برای رها شدن شان و بعنوان باج گیری همکاری با پاسداران انجام شود که حاصلش گزار خبر قبلی باشد به نام حامیان القاعده در عراق انجام شده و اخطار تهدید آمیز هم داده شده است .
راديو فرانسه ، واسع محسن : یک پسر اسامه بن لادن، رهبر القاعده، از کشورهای دنیا بویژه قطر وامارات متحده عربی خواسته است تا افراد خانواده او را که در ایران تحت نظارت بسر می برند، در خاک خود بپذیرند. بگفته او، ایران حاضر است در صورتیکه یک کشور دیگر از خانواده وی استقبال کند، آنان را آزاد کند
نامه تکاندهنده سعید ملکپور از بند ۳۵۰ اوین.اکثر اوقات شکنجهها به صورت گروهی انجام میگرفت و در حالی که چشم بند و دست بند داشتم چند نفر با کابل، چماق، مشت و لگد و گاهی شلاق ضرباتی به سر و گردن و سایر اعضای بدنم میزدند
http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=14850
اینهم یک سند جنایت علیه ی بشریت دیگر که شامل ااقدامات مشترک سران کودتا گران نا مشروع حاکم و بازجویان دژخیم در زندان اوین نسبت به قربانیان اعمال می شود .
بیماری تعداد زیادی از زندانیان سیاسی و عادی بدلیل آلودگی شدید آب آشامیدنی
باز هم سند جنایت دیگر از اقدامات حاکمان ضد بشر با زندانبانان و دژخیمان شکنجه گر و بازجویان نامشروع و ضد انسان تر از حاکمان در زندان که بر خلاف موازین عرفی و انسانی اینگونه بطور وحشیانه با قربانیان در بند رفتار می کنند. زیرا که هدف است تا که بطور مضاعف متهمان و قربانیان اسیر در زندان مورد اذیت و آزار روحی و بیماری با شکنجه های جسمانی واقع شوند.
بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،آلودگی شدید آب آشامیدنی در زندان گوهردشت کرج باعث بیمار شدن تعداد زیادی از زندانیان سیاسی و عادی شده است.تعداد زیادی از زندانیان سیاسی و عادی بدلیل آلودگیهای شدید آب در چند هفته اخیر دچار بیماریهای مختلفی شده اند.گفته می شود که در بند 4 زندان گوهردشت کرج نزدیک به 40 در صد زندانیان بیمار می باشند. زندانیان سیاسی که در اثر آلودگی آب آشامیدنی بیمار هستند عبارتند از : صالح کهندل،هود یازرلو،میثاق یزدان نژاد و رضا جوشن می باشند.آنها دچار عوارضی مانند ؛اسهال،سردرد شدید، ضعف و یک حالتی همانند آنفولانزا می باشند. از طرفی دیگر بهداری زندان با استدلال اینکه ایام عید است و بهداری زندان تعطیل می باشد و ما فقط بیماران اورژانسی را مداوا خواهیم کرد از درمان آنها خوداری می کنند. این مسئله باعث شده است که بر شدت بیماری افزوده شود و همچنین تعداد بیشتری به این بیماری مبتلا شوند.علیرغم اینکه چند هفته از قطع مستمر آب و آلودگی شدید آن می گذرد اما هنوز علت اصلی قطع و آلودگی آن را به زندانیان اعلام نکرده اند . گفته می شود علت اصلی، ورود آب فاضلاب به آب آشامیدنی زندانیان می باشد.تمرکز چند برابر زندانیان در هر بند خطر گسترش این بیماری و تبدیل شدن آن به یک تهدید جدی علیه جان زندانیان وجود دارد.آلودگی شدید و قطع مستمر آب در تمامی بندهای زندان گوهردشت کرج باعث شده که نه تنها امکان نوشیدن آب را از زندانیان تا حد زیادی سلب کند بلکه امکانات اولیه بهداشتی را از آنها بگیرد
برنامه اصلاحطلبان برای انتخابات شوراها
http://rajanews.com/detail.asp?id=46935
آنقدر اینگونه گزارش های ارسالی از سوی سربازان گمنام وزارت بد نام اطلاعاتی موثق می باشد که حتی نام و نشان و مشخصات ندارند. چونکه ادامه ی جنگ قدرت و ثروت و پرونده و جو سازی کردن علیه ی رقیب است که هدف حذف کردن این رقیب مغلوب و قبضه ی کامل قدرت و انحصاری کردنش می باشد
یکی از سران اصلاح طلبان خواستار تمرکز جبهه دوم خرداد برای چهارمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا شده است.به گزارش جوان ،این مقام سابق اجرایی در جمع تعدادی از اعضای موثر جبهه دوم خرداد ضمن بیان مطلب فوق اظهارداشته است: اگر می خواهیم در فرایند سیاسی کشور و مجددا به قدرت برسیم باید با تمام قدرت در انتخابات شورای ها حضور داشته باشیم و مطمئن باشید شورای ها نردبان ما برای رسیدن به قدرت خواهد بود .وی همچنین در توضیح تاکید خود برای جدی گرفتن انتخابات شوراها تصریح کرده است: چرا این را می گویم ، چون کوتاهی ما در رابطه با شوراها باعث شد سیر نزولی در پیش بگیریم و یکی یکی مجلس و ریاست جمهوری را از دست بدهیم ، پس این راه را باید برعکس طی کنیم و بجای خود زنی هایی که مارا از احتمال رسیدن به قدرت دور می سازد ، راه تعامل را باید در پیش بگیریم ، ما منتقد و مخالف قانونی هستیم و نظام مارا به این عنوان قبول می کند
نامزد ندا آقا سلطان با پرز ديدار كرد.خبرگزاري فارس: نامزد ندا آقا سلطان در جريان سفر به سرزمين اشغالي و ديدار با رئيس اين رژيم مدعي شد كه رژيم صهيونيستي بر خلاف ايران، براي آزادي اهميت فراواني قائل است
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8901040112
عکس: دیدار نامزد ندا آقاسلطان با شيمون پرز
http://rajanews.com/detail.asp?id=46934
این دو نمونه گزارش نوشتاری و تصویری هم آن روی سکه یا بر گردان گزارش قبلی می باشد . زیرا که با مشکوک گزارش دادن قتل ندا آقا سلطان در صورتی که قاتل وی یک بسیجی بودکه در صحنه جرم هم بطور موقت این مجرم از سوی مردم دستگیر و با در یافت کارت شناسائی اش از طریق شبکه ی خبررسانی اینترنتی و ماهواره ای معرفی شد که همچون گذشته تلاش مذبوحانه می شود تا نه اینکه وی از زیر تیغ مجرم بودن رها شود ، بلکه نوعی گزارش داده شده است که ماکان با اسرائیل و موساد در رابطه است که طبق پرونده سازی و اتهام زنی دستگاه تبلیغاتی رسانه های کودتا گران پاسدار می بایست طرح قتل ندا آقا سلطان هم از سوی موساد و ماکان طراحی شده باشد.
به گزارش فارس، "كاسپين ماكان " نامزد "ندا آقا سلطان " خانمي كه در حوادث پس از انتخابات با همكاري انگليس و ديگر سرويسهاي اطلاعاتي كشورهاي بيگانه به صورت مشكوكي كشته شد، در جريان سفر به سرزمين اشغالي و ديدار با چند نفر از نمايندگان كنست اين رژيم، روز دوشنبه با "شيمون پرز " رئيس رژيمصهيونيستي ديدار كرد.
خانواده ندا آقا سلطان: کاسپین ماکان نماینده ما نیست
http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=14861
مشخص است که این فرد نمی تواند نماینده ی خانواده ی ندا آقا سلطان باشد که تبدیل به یک چهره ی شناخته ی شده جهانی شده که جانش را بخاطر آزادی مردم ایران داد. چونکه اینگونه سفرها تیغ دادن بر کف زنگیان مست حاکم بر ایران است که با اشک تمساح ریختن برای مردم فلسطین بطور تا کتیکی نعره ی نا بود باد اسرائیل سر می دهند.
بی بی سی ، فرشته قاضی : خانواده ندا آقا سلطان، دختری که در جريان اعتراضات پس از انتخابات رياست جمهوری در ايران کشته شد، از سفر کاسپین ماکان، نامزد ندا آقا سلطان به اسرائیل به شدت انتقاد و تاکيد کردند که آقای ماکان نماينده ندا، خانواده آقا سلطان و يا مردم ايران نيست
گفتوگو با حميدرضا نقاشيان، سر تيم حفاظت امام خميني(ره) لجاجت دليل انحراف گروه فــرقان
http://rajanews.com/detail.asp?id=46888
فضا سازی از سوی یک مأمور اطلاعاتی و پاسدار و بازجو و مورد اعتماد خمینی شیاد که اعتراف آشکار به همفکران گذشته ی خود همچون اکبر گودرزی رهببر فرقان کرده است . همانگونه که اعتراف کرده است با آخوند ناطق نوری سراغ لاجوردی قصاب زندان اوین رفته و از مغازه ی رو سری فروشی با استخاره کردن وی را به زندان اوین آورد تا اکبر گودرزی و اعضاس فرقانی ها را شکنجه و بازجوئی و محاکمه کند . همچنین اذعان کرده که وی در گوش خمینی شیاد گفت که رفسنجانی مکار اشتباه فکر می کند که قاتل مطهری توده ای ها بودند . یعنی با اینگونه نقل قول از رفسنجانی مکار کردن تلاش کرده است که طوری وانمود کند که رفسنجانی کردن توده ای ها شریک جرم در ترور مطهری می دانست تا نوعی بستر سازی وتحریک کردن توده ای ها برای به جان رفسنجانی انداختن را فراهم کرده باشد ضمن اینکه خودش را نیز پیچیده تر از رفسنجانی مکار جا زده است . یعنی کا ر برد نوعی پاتک زدن به شگرد باز آموزی شده ی تبلیغات توده ای را بکار برده است که اکنون با یک تیر و دو نشان علیه اینان و رفسنجانی و سایر رقبا همچون سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی استفاده کرد است. مهمتر اینکه مگر گفتگوهائی که این سایت حزب اللهی ها یا چماقداران سابق حامیان پاسداران و دولت نامشروع کودتائی با همکاران وهمگامان خود انجام و بازتاب می دهند امکان دارد که هر طوری شده می بایست نامی از دشمن اصلی یعنی سازمان مجاهدین خلق برده شود و از قلم نیفتد.
بعد از شهادت شهيد مطهري توسط گروهك فرقان زماني كه برخي اين ترور را به تودهايها نسبت ميدادند، حميدرضا نقاشيان از نزديكترين ياران امام، با توجه به اينكه پيش از انقلاب با هدايت شهيد مطهري در جلسات اين گروه انحرافي شركت ميكرد و شناخت دقيقي از آنها داشت، به امام(ره) گفت كه اين ترور كار گروهك فرقان بوده و با توجه به اطلاعات كاملي كه در اين زمينه داشت از سوي ايشان مأمور شد تا بساط فرقانيها را برچيند و به حيات آنان پايان دهد و اينگونه مأموريت نقاشيان آغاز ميشود، مأموريتي كه منتج به اعدام 6 نفر از سركردگان اين گروهك و برچيده شدن بساط تفكرات انحرافي آنها شد. حميدرضا نقاشيان در گفتوگو با «ايران» از نحوه آشنايياش با اين گروهك تا پايان مأموريتي كه امام به او محول كرده بود، ميگويد. بعد از شركت در اين جلسات حس كردم يك جاي كار ميلنگد. موضوعات مشکوک فکري مطرح شده در آن جلسات را با شهيد عباسعلي ناطقنوري مطرح كردم و توسط ايشان به شهيد مطهري انتقال يافت و بعد هم چند تا از جزوات آنها را به ايشان داديم. شهيد مطهري بعد از يك هفته مطالعه روي جزوات فرقان فرمودند اينها از مجاهدين خلق هم خطرناكترند و مأموريت دادند تا با شركت در آن جلسات، در واقع عملكردشان را رصد كنيم و ايشان را در جريان بگذاريم. علت اصلي جذب جوانان به چنين گروههايي چه بود؟ فضاي خفقانآور آن سالها چندان امكان تحليل و مطالعه عميق به جوانان نميداد. در واقع آن چيزي كه موجب جذب جوانان به چنين جلساتي ميشد، شور مبارزاتي براي مقابله با رژيم شاه بود. دليل جذب جوانها توسط مجاهدين و گروههاي چپ هم همين بود. علت كينهورزي گودرزي نسبت به روحانيت و حوزه چه بود؟ من بعد از انقلاب از چند نفر شنيدم كه وقتي گودرزي به مدرسه مرحوم مجتهدي رفته بود، ايشان توسط چند نفر برايش پيغام داده بودند كه بهتر است به آنجا نرود و او هم متوجه شد و نرفت. او توسط شهيد قدوسي از مدرسه حقاني هم طرد ميشود و همين طور از مدرسه قائميه. از آقاي سعيدي هم كينه عميقي داشت. خلاصه اينكه به هر يك از مدارس ديني كه رفته بود، به نوعي عذرش را خواسته بودند و لذا او كينه حوزه و روحانيت را به دل گرفته بود و در آن جوّ ضد روحانيت، حرفهايش خريدار داشت، مخصوصاً كه آرا و افكار دكتر شريعتي هم بشدت در جامعه رواج داشت و دكتر هم نسبت به بخشي از روحانيت كه نسبت به مسائل اجتماعي واكنش نشان نميداد، واكنش شديد نشان ميداد و حرفهاي نيشدار و روشنفکر پسند ميزد.دكتر شريعتي بيان و قلم سحرانگيزي داشت و اقبال جوانان به جلسات سخنراني و كتابهاي ايشان، حيرتانگيز بود. علي مشكيني كه در زندان خودكشي كرد، رابط دكتر ملكي، رئيس اسبق دانشگاه تهران با دكتر شريعتي بود، اما از دكتر شريعتي سخني له يا عليه اينها شنيده نشده است و احتمالاً اينها هم از علاقهمندان پر و پا قرص دكتر شريعتي بودهاند، كه بعدها هم تعبير جالب شريعتي، يعني «زر و زور و تزوير» را مستمسك قرار دادند و آن فجايع را آفريدند. پس از انقلاب از چه زماني بار ديگر به فكر پيگيري جريان فرقان افتاديد و چه اقدامي كرديد؟ تا اواخر سال 55 و اوايل سال 56 كه مجموعه گروه ما با عنوان «نداي اسلام» كه بعدها گسترش پيدا كرد و تبديل به «كانون نشر نهضت» شد - ما يك فعاليت جانبي هم با «فجر اسلام» داشتيم - ضربه سنگيني از ساواك خورد و خانههاي تيمي ما لو رفت، عدهاي از ما بهناچار به خارج از كشور فرار كرديم و از اين گروه غافل شديم. وقتي هم به ايران برگشتيم، انقلاب شد و اساساً پيگيري چنين مسائلي در اولويت نبود. ما تصورش را هم نميكرديم كه اينها به ترور روي بياورند و گمان ميكرديم مثل خيلي از بچههاي مبارز، جذب انقلاب ميشوند؛ اما متأسفانه اشتباه ميكرديم. اولين تلنگري كه به ذهن من خورد پس از شهادت شهيد قرني بود. من آن موقع در قم در خدمت حضرت امام بودم و دغدغههاي فراوان داشتم. وضعيت دستگاههاي امنيتي كشور هم به گونهاي نبود كه بتوان اين مسائل را با دقت و سرعت پيگيري كرد. همه چيز از هم پاشيده بود و مدتي طول ميكشيد تا اوضاع سر و سامان پيدا كند تا زماني كه مرحوم مطهري را ترور كردند و ناگهان داغي به دل همه خورد. من واقعاً در سه روزي كه امام در قم اعلام عزاداري كردند، گيج بودم و شبها نميتوانستم بخوابم. در روز اول ختم خود امام سخنراني كردند، در روز دوم مرحوم آقاي مروي و در روز سوم آقاي هاشمي رفسنجاني. ايشان (آقاي هاشمي رفسنجاني) ترور شهيد مطهري را به تودهايها نسبت دادند، شايد چون تصوير كاملي از فرقان نداشتند و از سوي ديگر تودهايها و گروههاي چپ را كساني ميدانستند كه قدرت نظريهپردازي شهيد مطهري را كاملاً ميشناختند و لذا قاعدتاً آنها بايد دست به اين ترور زده باشند و به همين دليل ايشان شروع كردند به كوبيدن تودهايها. من خم شدم و در گوش امام گفتم: آقاي هاشمي دارند اشتباه ميكنند. اين كار تودهايها نيست.» امام فرمودند: «تو ميداني كي اين كار را كرده؟» عرض كردم:«بله»، فرمودند:«پس چرا معطليد، اگر نجنبيد اينها همه را ميکشند؟» و بعد از سخنراني فرمودند كه آقاي هاشمي به منزل ايشان برود. من در بين راه خدمت امام عرض كردم كه گروه فرقان چه كساني هستند، ديدگاههايشان چيست و نظر شهيد مطهري نسبت به آنها چه بوده است. امام فرمودند: «شما كه اين اطلاعات را داري، برو و قضيه را جمع كن.» بعد آقاي هاشمي آمدند و من توضيحاتي به ايشان دادم، ايشان هم تأييد كردند كه بايد مسئوليت اين كار را به عهده بگيرم. مسئوليت حفاظت از امام در منزل آقاي يزدي به عهده من بود. آنجا را به دست عدهاي از دوستان سپردم و 15 ارديبهشت بود كه به تهران آمدم تا مقدمات كار را با علم به اينكه آنها به فعاليتهاي زيرزميني روي آورده بودند فراهم كنم، البته ما هم سازمان اطلاعاتي منسجمي نداشتيم و لذا كار بسيار دشواري را در پيش داشتيم. ناچار بوديم اولين سازمان اطلاعاتي عملياتي را تشكيل بدهيم و خودمان شروع به ياد گرفتن كنيم كه واقعاً كار سنگيني بود. مسئول اين پرونده آقاي مهدي هادوي بودند. شهيد بهشتي مرا نزد ايشان فرستادند و سفارش كردند كه همكاريهاي لازم با من بشود. با سفارش شهيد بهشتي و آقاي هاشمي نزد آقاي هادوي رفتيم تا بودجهاي را براي اين كار در اختيارمان قرار دهند. ايشان حكمي به ما دادند تا از آن پس زير پوشش سپاه كار كنيم. قبل از آن عضو سپاه نبودم. امام فرموده بودند تا وقتي نزد ايشان هستم، عضو جايي نشوم. البته من تا امروز بر سر اين فرمان گردن نهادهام. نقش سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در اين پرونده چه بود؟ آنها در سالهاي اخير خيلي تبليغ كردهاند که در دستگيري گروه فرقان نقش مؤثري داشتهاند، اما به نظر من اين طور نبود. هنوز دو ماه از شروع كار ما نگذشته بود كه جريانات متعددي سعي كردند در اين قضيه نفوذ و دخالت كنند. من توانستم يازده ماه مقاومت كنم، اما آنها دسترسي زيادي به مسئولين داشتند و مقاومت در برابر آنها ممكن نبود. شهادت مرحوم مفتح هم به اين قضيه دامن زد. ما اكثر آنها را دستگير كرده بوديم و به زندان برديم، اما همان گروه كوچكي كه در بيرون مانده بود، بشدت فعاليت ميكرد و دست به ترورهاي مكرر ميزد. ما هم امكانات شنود و پيگيري نداشتيم و محدوديتهاي خاصي داشتيم. تشكيلات ساواك از بين رفته و اتصال به بخشهاي زيادي از مخابرات غيرممكن شده بود. ما براي يك شنود ساده بايد به محل ميرفتيم و يك ضبط صوت را به سيم داخل كيوسك مخابرات وصل ميكرديم و پشت سر هم نوارها را عوض ميكرديم و وقتي بر ميگشتيم، مينشستيم و آنها را گوش ميداديم. همين طولاني شدن جريان دستگيري و شهادت مرحوم مفتح و آقاي قاضي باعث شد كه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه به نظر من از همان ابتدا جريان مشكوك و باطلي بود و بعضي عوامل آنها فقط به دنبال نفوذ بودند، در اين قضيه دخالت كند و نهايتاً هم همه چيز را به خود نسبت بدهد. من از همان ابتدا به اين سازمان بدبين بودم. البته در ميان اعضاي آن، افراد صادقي هم وجود داشتند كه بر اساس تكليف عمل ميكردند، ولي متأسفانه بعدها آقايان نبوي و الويري به عنوان يك جريان حزبي مدعي اين كار شدند آيا شما هم اين ادعا را كه گروه فرقان در مقطعي كه سازمان مجاهدين خلق (منافقين)هنوز وارد فاز نظامي نشده بود، به عنوان بازوي نظامي آنها دست به ترور زد، قبول داريد؟ من جريان فرقان را به سازمان مجاهدين خلق (منافقين) وابسته نميدانم و تصور نميكنم منافقين از كارهاي آنها باخبر بوده باشند. در بازجوييها هم هيچ شاهدي بر اين مدعا پيدا نكرديم. البته سازمان مجاهدين خلق (منافقين) از همان ابتدا به فكر كار نظامي بود، وگرنه آن همه اسلحه جمع نميكرد و آن همه افراد را آموزش نميداد. هنگامي كه فرقان دست به ترور زد، آنها اين اقدام را ترور كور و بيموقع ارزيابي كردند، وگرنه با خود اين اقدام موافق بودند و خوشحالي خود را از صدمه ديدن روحانيت و نظام پنهان نميكردند. فرقان به نظر من بازوي نظامي مجاهدين خلق نبود، اما ترورهايش در واقع كار را براي آنها آسان ميكرد. در مورد محاكمات گروه فرقان چه تحليلي داريد؟ گروه فرقان خيلي خوب محاكمه شدند و برخوردهايي كه با متهمان شد، پيوسته موجب اعتبار نظام خواهد بود. درست است كه امروز مد شده كه عدهاي خود را روشنفكر نشان بدهند و جريان محاكمات فرقان را زير سؤال ببرند، اما واقعيت اين است كه نهايت همراهي با دستگيرشدگان شد، آن گونه كه بسياري از آنان پس از آگاهي بر اشتباهات خود توبه كردند و حتي در جبهههاي جنگ هم حضور يافتند و عدهاي هم به درجه رفيع شهادت رسيدند آيا شما در دستگيري گودرزي شركت داشتيد؟ در دستگيري او خير، ما آن شب يازده خانه تيمي را زديم، من فرماندهي کل عمليات را داشتم و با تيمها در ارتباط بودم ولي وقتي او را به اوين آوردند، ديدمش. او به محض اينكه چشمش به من افتاد، سخت يكه خورد. شايد پيش خودش فكر نميكرد جمع آوريشان کار ماست. علت تعجب او از ديدن شما چه بود؟ مگر در تصاوير مختلف، شما را در كنار امام نديده بود؟ حتماً ديده بود، ولي لابد به خودش وعده داده بود كه در آنجا نفوذ كردهام و روزي به دردشان خواهم خورد! بخشي از اعضاي اينها در نظام پخش شده بودند و هنوز خط و مرزها هم كاملاً روشن نبود. اين بدان معنا نيست كه فرقان، آنها را نفوذ داده بود، مهارت سرويسهاي اطلاعاتي را نداشت، چون فرقان ساختار حزبي نداشت، اما بديهي است كه اگر ميتوانست از فردي در جايي استفاده كند، اين كار را ميكرد. توجه به اينكه شما از سوي امام مأمور رسيدگي به اين پرونده شديد، آيا به ايشان گزارش هم ميداديد؟ من هفتهاي يك بار خدمت امام ميرفتم و به ايشان گزارش ميدادم و با مرحوم احمد آقا صحبت ميكردم. گاهي شكايتي داشتم كه مطرح ميكردم و امام به احمدآقا دستور رسيدگي ميدادند. يك بار گلايه كردم كه حقوق بچههايي كه با ما كار ميكنند، عقب ميافتد و به هر جا مراجعه ميكنيم به نتيجه نميرسيم. امام به احمدآقا ميگفتند و ايشان به آقاي مهدوي تلفن ميزدند و از آن به بعد مشكلي نداشتيم. نحوه انتخاب شهيد لاجوردي براي منصب دادستان رسيدگي به پرونده فرقان چگونه بود؟ ما براي انتخاب دادستان با آقاي ناطق مشورت كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه بايد فردي زندان كشيده و آشنا با تفكر گروهكهاي گوناگون سياسي باشد. وقتي به اين نتيجه رسيديم كه شهيد لاجوردي فرد مناسبي است، موضوع را با شهيد قدوسي در ميان گذاشتيم و ايشان هم تأييد كردند، سپس در معيت آقاي ناطق به مغازه آقاي لاجوردي در بازار رفتيم. ايشان روسري فروشي داشت و از ديدن ما خيلي تعجب كرد. وقتي پيشنهاد ما را شنيد، مهلت خواست تا فكر كند و پس از استخاره، جواب ما را بدهد. فردا صبح به من تلفن زد كه ميآيم. ايشان رابطه نزديكي با شهيد كچويي و اصغرآقا رخصفت داشت و از آنها هم كمك گرفت. ايشان معتقد بود كه ميشود با بسياري از دستگيرشدگان صحبت و ذهن آنها را روشن كرد و جلسات توجيهي فراواني براي آنها گذاشت و انصافاً در اين زمينه، خيلي زحمت كشيد.خودم براي ايشان کارت ورود به زندان صادر کردم و حکم بازپرس و نمايندگي دادستانياش را از مرحوم شهيد قدوسي گرفتم.