دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 1 آذر ماه سال 1390

نقد وبررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " شكست قطعنامه ها و قطعنامه هاي شكست "

پر واضح است که دراین رابطه حاکمان ایران بهر دست آویز وترفند نقض مستمر حقوق بشر شهروندان و آدم ربایی برای باج گیری همراه با تهید ترور و جنگ افروزی وباج دادن روی می آورند . بعلاوه بدون شک هر جا که سند ومدرکی علیه اش رو می شود یا اینکه طرح هایش لو می رود و فاش می شود . بلافاصله تکذیب می کنند . مورد مشخص همین 3 مقوله ی اهداف نظامی هسته ای آمانو و محکومیت نقض حقوق بشر و ترور سفیر عربستان در واشنگتن می باشد . نا گفته نماند شرایط تحمیلی به مردم ایران و اقدامات تهدید آمیز وتکذیب کردن های رژیم فاشیستی مذهبی ایران حاصل سیاست مماشات گری خائنانه ی غرب در 33 سال گذشته می باشد.

سر کار گذاشتن ومنحرف کردن اذهان عمومی یعنی بدون بررسی علت و ریشه ها که عامل معلول ها می باشد . ولی فقط دستگاه تبلیغاتی محور معلول هاکوک می شود وبطور همآهنگ دست به مانور تبلیغاتی پیرامونش زده می شود تا اینکه هم فرار از پاسخگویی به مطالبات مردم فراهم شود و رشد تورم وگرانی وفقر و بیکاری روز افزون نادیده گرفته شود. هم تلاش شود موضوعات مهم همچون اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی از روی میز کار زده شود و حذف گردد تا فرصت برای لوث و وارونه کردن موضوعات مهم مثل 3 موضع مهم مورد بحث این یادداشت روز فراهم شود که شامل فاش شدن طرح ترور سفیر عربستان در واشنگتن است. در صورتی که پلیس پاکستان اکنون اعلام کرده است که ترور سفیر عربستان در می سال گذشته در کراچی زیر سر رژیم فاشیستی مذهبی بوده است . همینطور با وجود اینکه رژیم ضد بشری و قرون وسطایی ایران خیلی سال است که رکور دار مقام اولی محکومیت نقض مستمر حقوق بشر را به خود اختصاص داده است . اما وکیل تسخیری یادداشت روز نویس تلاش مذبوحانه کرده است که این موضوع را فاقد اعتبار بداند ومحکومیت اخیر شورای حقوق بشر سازمان ملل را بی ارزش نماید . همچنین گزارش جدید آمانو دبیر کل آژانس بین المللی اتمی که اهداف نظامی دارد و موضوعی است که عالم گیر شده است این واقعیت را ضلع سوم مثلث توطئه قلمداد نماید. البته وکیل تسخیری قلم بر دست یادداشت روز نویس همچون همتایان یادداشت روز نویس خود در دروغ نامه ی کیهان سفسطه گری و وارونه گویی های تکراری را نشخوار کرده است تا که موضع ضدیت خود با دو قطعنامه ی تصویب شده ی شورای حکام و محکومیت نقض مداوم حقوق بشر را پیوندبه قطعنامه سومی زده باشد که گفته در راه است . بالاخره شاکی بودنش از این قطعنامه ها را این چنین ترسیم کرده و به نمایش گذاشته است:

"وزير دادگستري آمريكا در مقابل دوربين ها ظاهر مي شود و بدون ارايه هرگونه سندي يا دست كم قرينه و نشانه اي جمهوري اسلامي را به طرح ترور سفير عربستان آنهم در خاك واشنگتن متهم مي كند.اين بار پرونده مشابه ديگري بر ضد ايران گشوده مي شود: «پرونده حقوق بشر». در اينجا نيز يك بازي سه ضلعي آغاز مي شود؛ بان كي مون در مقام دبيركلي سازمان ملل گزارشي سراسر منفي را عليه ايران درباره آنچه كه وخامت حقوق بشر در جمهوري اسلامي نام نهاده منتشر مي كند به فاصله كوتاهي احمد شهيد كه عنوان گزارشگري ويژه حقوق بشر در امور ايران را يدك مي كشد به صحنه مي آيد و يك گزارش كاملا كپي پيست شده از روي سايت هاي ضد انقلاب و منافقين را عليه ايران منتشر مي نمايد و در ضلع سوم، كميته حقوق بشر در ژنو ايران را به نقض حقوق بشر متهم مي كند و در تمامي اين موارد تنها يك سري ادعاهاي واهي و اتهامات سست و فاقد هرگونه ارزش حقوقي، ترجيع بند سروصداها و هياهوها درباره وضعيت حقوق بشر ايران است.علاوه بر گشودن پرونده مضحك ترور و پرونده نخ نما شده حقوق بشر پرونده هسته اي ايران را نيز به عادت تمامي 9 سال گذشته پيش مي كشند تا پازل فشار بر ايران را به اوج برسانند.خروجي اين مثلث تاكنون در قالب 2 قطعنامه عملياتي شده است كه البته به نظر مي رسد با 1 قطعنامه ديگر تداوم داشته باشد.جمعه گذشته -18 نوامبر- و در يك روز 2 قطعنامه عليه ايران به تصويب رسيد. يكي قطعنامه شوراي حكام آژانس و ديگري قطعنامه مجمع عمومي سازمان كه در هر دو بر ارايه تصويري غيرواقعي از ايران تمركز شده بود.مشابه اين 2 قطعنامه، كميته سوم مجمع عمومي سازمان ملل درصدد است قطعنامه اي را درباره وضعيت حقوق بشر كشورمان تدارك ببيند. بنابراين اكنون بايد ديد در شرايطي كه تمام گزينه هاي روي ميز آمريكا در مواجهه مستقيم و آشكار با جمهوري اسلامي به صدور 2 قطعنامه و 1 قطعنامه احتمالي ديگر منجر شده است حاصل اين قطعنامه ها چيست؟ آيا اين قطعنامه ها به ميزان آنهمه تحرك و تقلا بر ضد ايران، محتواي كاربردي و عملي هم داشته است؟"

قلم بردست یادداشت روز نویس در ادامه به شیوه کپی برداری از روی دست هم قطاران قلم بر دشت و یادداشت روز نویس از بی اثر بودن قطعنامه ها یاد کرده است و علیه ی آمریکا لغز ورجز خوانی نموده است واز موضع فرار به جلو موج سوارانه صورت مسأله را پاک کرده است و همچون رهبرش ولی وقیح منفور ونا مشروع مبارزه ملت های ضد دیکتاتوری منطقه راه مصادره کرده است و آن را به گفتمان حوزوی – پاسداری بر گردان کرده و جنبش بیداری اسلامی ضد آمریکایی نا میده است و این موضوع را وصل به شکست آمریکا در افغانستان و عراق کرده است. در نهایت این چنین آن را پشتوانه ی دفاعی از اهداف پروژه ی هسته ای علیه ی آمریکا نمو ده است :
"اگر آن 4 قطعنامه تحريمي عليه ايران كارساز بود نيازي نبود طي هفته هاي گذشته به آب و آتش بزنند تا بلكه در جمعه گذشته 2 قطعنامه ديگر به تصويب برسانند و از سوي ديگر؛ اگر آن 4 قطعنامه تحريمي مصوب شوراي امنيت در راستاي تضعيف جايگاه جمهوري اسلامي ايران كارگر نيفتاده است- كه گذر زمان شهادت مي دهد اينچنين بوده است- پس جاي ترديدي باقي نمي گذارد كه 2 قطعنامه اخير و 1 قطعنامه احتمالي كه عنقريب صادر خواهد شد حتما در همان نام و صورت قطعنامه متوقف خواهند شد.بنابراين به نظر مي رسد آمريكايي ها هم اينقدر به عمق مسئله پي برده اند كه در 40 روز گذشته در مواجهه با ايران علي رغم به صحنه آوردن تمام گزينه هاي مختلف همچون كبريت بي خطر عمل كرده اند ولي نكته اي كه هست اين است كه به نظر مي رسد آنها به دنبال هدف ديگري هستند و آن هدف جلوگيري از افتضاح بزرگ و شكست تاريخي است كه آمريكايي ها در منطقه اسير آن شده اند.تحولات منطقه، در بستر بيداري اسلامي نيز وضعيت بغرنج آمريكايي ها را عميق تر كرده و موقعيت آنها را براي استقرار درميدان معادلات سياسي متزلزل كرده است.خروجي كه براي آمريكايي ها بسيار سخت است و از جمله مي توان عجز آنها را در كلام «جان مك كين» سناتور معروف آمريكايي ديد: «خروج از عراق به معناي پيروزي ايران و قدرت گرفتن اين كشور در منطقه است» و يا در اختلاف نظر مقامات آمريكا پيرامون خروج از عراق و افغانستان كه به يك چالش سياست خارجي اين كشور تبديل شده است و علي رغم اظهار صريح اوباما در ماه گذشته درباره خروج نظاميان آمريكايي از عراق، اختلافات درباره اين تصميم بالا گرفته است.ملت هاي منطقه امروز سياست هاي آمريكايي را از منطقه اخراج كرده اند و تنها بر اجراي شريعت اسلامي بر مصادر حكومت ها تاكيد دارند.جنبش ضد وال استريت نيز قطعنامه شكست آمريكا در اداره جامعه را صادر كرده است؛ 99 درصدي كه به هيچ عنوان ديگر به خواسته هاي 1درصد كلان سرمايه داران چپاولگر تن نمي دهند"

در خاتمه اینکه نیاز به تکرار نیست تاکه بیان شود که از همان ابتدای شکل گیری رژیم دین فروش و عوامفریب و جنگ افزور و غارتگر مردم ایران همچون دین نقشی جز ابزار سرکوب و سیاهی لشکر و مشروعیت کاذب تراشی برای حاکمان ایران نداشته است . برای همین به جز سرفصل های خطیر و حساس همچون جنگ طلبی و بر گزاری نمایش خیمه شب بازی که نیاز به مردم داشته اند در غیر این صورت مردم ایران جزو فراموش شدگان بوده اند وهر گز به مطالبات شان پاسخ داده نشده است . به خصوص پس از کودتای تقلباتی 22 خرداد 88 که مردم ناراضی توی خیابان ها سرا زیر شدند وفریاد مرگ بر دیکتاتور وخامنه ای و اصل ولایت وقیح سر دادند. پس از آن شیوه ی سرکوب وضرب وشتم حداکثر مردم معترض جوابگوی مطالبات شان شده است . بنا براین مشخص است وقتی که رژیم ضد مردمی ماهیت عدم مشروعیت داشتنش علنی می شود .مجبور است که برای بقای ننکگین خودش روی به ار گان های سرکوبگر آورد و سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز را گسترش دهد و طرح ترور وحذف فیزیکی را در دستور کار خود قرار دهد . همینطور می بایست که تلاش برای ابزار تضمین قدرت و سرکوب وباج گیری داخلی و بیرونی داشته باشد . برای همین است که سران رژیم فاشیستی مذهبی با تمام امکانات وقوا تلاش می کند تا به سلاح هسته ای دستیابی داشته باشد . پر واضح است که دراین رابطه حاکمان ایران بهر دست آویز وترفند نقض مستمر حقوق بشر شهروندان و آدم ربایی برای باج گیری همراه با تهید ترور و جنگ افروزی وباج دادن روی می آورند . بعلاوه بدون شک هر جا که سند ومدرکی علیه اش رو می شود یا اینکه طرح هایش لو می رود و فاش می شود . بلافاصله تکذیب می کنند . مورد مشخص همین 3 مقوله ی اهداف نظامی هسته ای آمانو و محکومیت نقض حقوق بشر و ترور سفیر عربستان در واشنگتن می باشد . نا گفته نماند شرایط تحمیلی به مردم ایران و اقدامات تهدید آمیز وتکذیب کردن های رژیم فاشیستی مذهبی ایران حاصل سیاست مماشات گری خائنانه ی غرب در 33 سال گذشته می باشد.

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900901/2.htm#other201

دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 1 آذر ماه سال 1390

شكست قطعنامه ها و قطعنامه هاي شكست (يادداشت روز)