دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 3 آذر ماه سال 1390

نقد وبررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی " 3سؤال سيا درباره ايران "

"مشخص نیست که چرا مدعی قلم بر دست عضو حزب الله یادداشت روز نویس و قلم بر دست همکار سایت رجا نیوز و خبرگزاری دروغ پرداز پاسداران کودتا گر فارس نگفته است که ریشه ی نا آرامی های اجتماعی قبل از برگزاری نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی دوره ی نهم ناشی از چیست؟ همچنین چرا وی نمی گویدکه این چگونه ادعای وجود امنیت و آرامش در کشور ی شده است که 10 ماه است رهبران رقیب مغلوب در حصر خانگی به سر می برند؟"

قلم زن عضو حزب الله و یادداشت روز نویس و همکار سرباز جو پاسدار حسین شر یعتمداری بدون آنکه بگوید مگر از سوی پاسداران کودتا نشد تا رقیب مدعی اصلاح طلب با اتهام جریان فتنه (به خوان نارضایتی عمومی و تظاهرات ضد حکومتی شان که همراه با فریاد مرگ بر دیکتاتور وخامنه ای و اصل ولایت وقیح بود) حذف گردد تا با قبضه ی قدرت از سوی منادیان عاشقان خدمت ونه شیفتگان قدرت و یک پایه شدن رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی غیر متعارف دیگر اثری از جنگ قدرت و ثروت و رقابت و اختلاف در میان نبا شد . پس چه شد که شرایط وارونه ی ادعای ترسیم شده شد و ادامه ی جنگ قدرت و ثروت میان باند های مافیایی حاکم مدعی اصول گرا خیلی بدتر از گذشته شروع شده است؟ آنگونه که بدون آنکه گفته شود برای چه 9 ماه بر گزاری نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی دوره ی نهم به تعویق انداخته شد . ولی اکنون اعتراف شده است که چند ماه مانده به بر گزاری نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی دوره ی نهم اراده هایی برای نا آرام کردن فضای کشور شکل گرفته است آنهم در کشوری که از سوی همین قلم بر دست ادعا شده است که در روند تغییر وتحولات شتابدار منطقه «مسئله ايران به مثابه يك الگو» برای جانشینی دیکتاتور های سقوط کرده ی منطقه تبدیل شده است . بلی بدون آنکه قلم بر دست مأمور و وارونه گوی گوی کوچکترین اشاره ای به طرح کودتای 22 خرداد 88 و تقلبات گسترده برای حذف رقیب کند که چگونه موجب هجوم اعتراضی مردم ناراضی توی خیابان ها شد . اما برای اینکه شرایط کنونی تحمیل شده عامل آن نه کودتاگران پاسدار تقلب کار که مردم معترض و رقیب مغلوب هستند . که چرا بطور دربست تسلیم کودتا گران ولبیک گوی رهبر و پشتیبان شان رهبر ولی وقیح منفور ونا مشروع نشدند . مهمتر اینکه نگفته است که چرا اکنون همین اتهامات مشابه ی وارده به رقیب مغلوب مدعی اصلاح طلبان به حامیان و مشاوران رئیس جمهور باا تهام جریان انحرافی زده می شود . برای اینکه آلت دست جریان فتنه شده اند . زیرا که اینان حاظر نشده اند به اجرای صرف نقش لبیک گوی بی چون و چرای ولی وقیح منفور ونا مشروع ادامه دهند . برای همین از سوی جارچیان وارونه گوی وتحریف گر که مدافع سینه چاک شان بوده اند . اما اکنون دچار دگر دیسی تبلیغاتی و تاکتیکی به نفع ولی وقیح منفور ونا مشروع و پاسداران کودتا گر شده اند بر زیر سئوال برده شده اند . بنابراین رقیب مغلوب مدعی اصلاح طلبی بایدبا زهم اینان نقش مرغ عزا و عروسی را اجرا نمایند . یعنی اینکه باز هم اینها هستند که متهم شده اند برای جا پا باز کردن حضور خودشان چشم به پیگیری سیاست دامن زدن بدرون باند های مافیایی مدعی اصول گرایی در گیر جنگ قدرت و ثروت دوخته اند. بهر حال اینان این چنین تبدیل به عوامل بازیگران آمریکایی و متهمان بر هم زنندگان آرامش قبل از بر گزاری نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی دوران نهم به نفع خود شده اند:

" از مدت ها قبل روشن بود كه بسياري از طرف هاي درگير با آنچه مي توان آن را «مسئله ايران به مثابه يك الگو» خواند، انتخابات مجلس نهم را عرصه اي فوق العاده حساس براي خود مي دانند. مثل همه جاي دنيا در ايران نيز، در آستانه انتخابات، همه چيز يك جنبه انتخاباتي پيدا مي كند؛ اما فرق ايران با بسياري كشورهاي ديگر- كه در آنها اساساً مكانيسمي به نام انتخابات وجود دارد- اين است كه برخي از بازيگران اجاره اي، انتخابات در ايران را نه فقط عرصه اي براي فعاليت سياسي و تلاش براي كسب قدرت به روش هاي دموكراتيك بلكه عرصه اي مي دانند كه به زعم خود مي توانند از آن براي كليد زدن انواع و اقسام پروژه هاي خطرناك سياسي و امنيتي- كه در شرايط عادي قابليت اجرا ندارد- استفاده كنند بي آنكه هزينه ها از حد معيني فراتر برود.اما اگر اين گروه ها در واقع «برانداز» بوده و فقط پوشش فعاليت رسمي به تن كرده باشند، آن وقت واضح است كه به انتخابات به عنوان فرصتي براي انجام پروژه هاي ديكته شده خواهند نگريست و تنها چيزي كه براي آنها اهميت ندارد سرنوشت مردم و كشور است.در سال 88 اين موضوع به طور كامل در ايران تجربه شد. گروه هايي پيش از انتخابات در ظاهر ادعا مي كردند كه هدف آنها حضور در يك رقابت سياسي با هدف به دست گرفتن دولت است اما خيلي زود (پيش از انتخابات) معلوم شد كه داستان چيز ديگري است و بسياري از بازيگران اساساً با هدف گذاري هاي انتخاباتي وارد صحنه نشده اند. موضوع از اردوكشي خياباني و اعلام پيشاپيش پيروزي شروع و چند ماه بعد به عمليات تروريستي در خيابان هاي تهران ختم شد. شايد بسياري از آنها كه وارد اين بازي شدند از ابتداي بازي نمي توانستند انتهاي آن را حدس بزنند اما بدون شك بودند كساني كه از همان روز اول آغاز مبارزات انتخاباتي (ماه ها قبل از خرداد 88) مي دانستند كه بناست تا كجا پيش بروند و براي رسيدن به مقصد، عبور از كدام ايستگاه ها ضرورت دارد. بدون شك يك جدول كاري و زماني وجود داشت و نقش ها از مدت ها قبل تقسيم شده بود ولو اينكه اقتضاي شيوه هاي مدرن عمليات نرم اين است كه شما همان كاري را مي كنيد كه دشمن مي خواهد، در عين حال كه تصورتان اين است كه دقيقاً در راستاي منافع ملت و كشور گام برداشته ايد. دوره قرار ملاقات در سالن هاي تاريك سينما با مرداني پالتو پوشيده و كلاه هاي لبه دار بر سر نهاده گذشته است؛ حالا مدال جاسوسي را بر گردن مي آويزند و به آن افتخار هم مي كنند، نامش هم ديگر جاسوسي نيست؛ فعاليت مدني است.اكنون هم بدون شك با يك جدول كاري و زماني از پيش طراحي شده مواجهيم كه ايستگاه هايي را تا زمان انتخابات مجلس تعريف كرده است. در اختيار داشتن يك ديد كلي نسبت به آنچه به احتمال زياد در اين جدول گنجانده شده كمك بزرگي است به همه آنها كه مي خواهند دريابند بازي سياسي آنها بخشي از پازل سياسي نظام است يا اينكه در مسير مورد نظر دشمن گام برمي دارند.قبل از هر چيز ترديدي نيست كه آمريكايي ها بيش از يك سال است در حال دقيق تر كردن درك و ارزيابي اطلاعاتي خود از 3 موضوع پرسش مهم هستند:تا آنجا كه به جريان فتنه مربوط مي شود يك ارزيابي كم و بيش قطعي در محيط خارجي وجود دارد كه مي گويد اين جريان فاقد سرمايه اجتماعي فعال و در نتيجه فاقد توان بسيج گري اجتماعي است و بنابراين فعلا مهم ترين پروژه نه گذاشتن بارهاي سنگين بر دوش آن بلكه احياي اين جريان از طريق بازنويسي پروژه فتنه 88 است. در واقع هم اكنون تا آنجا كه به معادلات واقعي صحنه سياست داخلي در ايران مربوط است اساسا پارامتري به نام جريان فتنه (يا آنطور كه محمد خاتمي دوست دارد بگويد، اصلاحات) وجود ندارد كه بتوان از آن انتظار داشت معادله را به سمت خاصي جابجا كند. بنابراين اولويت اول تجديد حيات اين پارامتر است كه به وضوح مي توان ديد غربي ها به آن فكر و براي آن برنامه ريزي مي كنند. بدون آنكه قصد يك جمع بندي قطعي داشته باشيم به نظر مي رسد آمريكايي ها تصور مي كنند 3 عامل هست كه مي تواند جريان فتنه را مجددا احيا كند:نخست، بازگشت اين جريان به صحنه سياسي و كوتاه آمدن نظام از شرط برائت، جبران و مجازات نسبت به فتنه 88دوم، رشد اختلاف دروني اصولگرايان تا جايي كه هيچ دورنمايي براي حل آن وجود نداشته باشد وسوم، بحراني شدن سياست خارجي و امنيت ملي ايران به گونه اي كه مردم تصور كنند كشور در حال از دست رفتن است.درست در اينجاست كه مجموعه جريانات وابسته وارد صحنه مي شوند. ماموريت آنها ايجاد بسيج اجتماعي نيست چرا كه اكنون براي كند ذهن ترين ناظران هم قطعي شده چنين ظرفيتي وجود ندارد. ماموريت اين جريان حاد كردن اختلاف درون سيستم با هدف ايجاد فضايي است كه در آن بتوانند استدلال كنند پروژه اي به نام اصولگرايي از اساس شكست خورده است و لذا بايد آن را به طور كامل كنار گذاشت؛ منتها اشتباه مهلك اين جريان اين است كه هنوز نفهميده و يا نخواسته است بفهمد كه اصولگرايي يك حزب يا گروه نيست بلكه حركتي برخاسته از باورهاي اسلامي و انقلابي مردم است و دشمنان بارها تجربه كرده و ديده اند كه مقابله با باورهاي ديني مردم ناممكن است"

در خاتمه اینکه مشخص نیست که چرا مدعی قلم بر دست عضو حزب الله یادداشت روز نویس و قلم بر دست همکار سایت رجا نیوز و خبرگزاری دروغ پرداز پاسداران کودتا گر فارس نگفته است که ریشه ی نا آرامی های اجتماعی قبل از برگزاری نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی دوره ی نهم ناشی از چیست؟ همچنین چرا وی نمی گویدکه این چگونه ادعای وجود امنیت و آرامش در کشور ی شده است که 10 ماه است رهبران رقیب مغلوب در حصر خانگی به سر می برند؟ به ویژه اینکه برای چه به موازات شدت دادن به ضرب وشتم ها هرروز آمار اعدام ها افزایش می یابد ؟ بد تر اینکه چرا به مؤسسه فرهنگی ورق پاره ی دولتی ایران وخبر گزاری رسمی حکومتی از سوی مأموران اشغال گر و سرکوب گر با پرتاب گاز اشک آور تهاجم و اشغال شد وبه مشاور فرهنگی رئیس جمهور دست بند زده و باز داشت موقت شد . البته باز داشت وی همراه با بازداشت 40 نفر از روزنامه نگاران با ضرب وشتم بود . ولی با دخالت گری رئیس جمهور آزاد شدند. صد البته این تهاجم زیر نظر دستگاه فاسد قضاییه طراحی شد که یک رئیس آخوند انتصابی دارد که آلت دست ولی وقیح منفور ونامشروع است. همچنین یکی از معاونین وی پاسدار محمد باقر ذوالقدر است که طراح وتئوری پرداز پاسداران کودتا گر با تز سیاست چند لایه پیچیده و چراغ خاموش می باشد. آری سئوال است که فضای تحمیل شده که تاریخچه ی 33 ساله در ایران دارد در کدام کودتایی و مستبدترین کشور جهان چنین شرایط مشابه یافت می شود . در صورتیکه بصورت کمدی وتوهین آمیز از سوی مدعی قلم بر دست ادعای الگوی منطقه بودن چنین رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی کودتایی غیر متعارفی شده است؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900903/2.htm#other201

دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 3 آذر ماه سال 1390

3 سؤال سيا درباره ايران (يادداشت روز)