دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 25 آبان ماه 1390

نقد وبررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان "جايگاه شريعت در انقلاب هاي منطقه "

"وقتی که 33 سال تجربه ی حکومت فاشیستی مذهبی در ایران آنگونه بازده وتأثیرات منفی در بر داشته است که حتی یک مورد نمی توان یافت که در این مدت اقدامی شده باشد که به نفع ملت ومنافع ملی کشور بوده باشد .چگونه چنین رژیم از رأس تا ذیل فاسد می تواند الگو برای ملت های منطقه باشد که قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس ادعایش را کرده است؟"

قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس بدون توجه به فضای کنونی کشور که توضیح دهدچگونه است؟ یا اینکه بگوید دامنه ی اختلافات باندهای مافیایی مدعی اصول گرایی به کجا کشیده شده است ؟ یا اینکه اشار ای بدلیل انفجار در انبار موشکی پادگان مدرس پاسداران کند . یا اینکه بگوید که آیا رهبران رقیب مدعی اصلاح طلب مسلمان هستند یانه؟ مهمتر اینکه اینکه اشاره ای کند که اکنون اینان کجا هستند. یا در چه شرایطی بسر می برند؟ بالاخره اینکه سخنی از نظر مردم بگوید که نظرشان نسبت به عملکرد حکومت فاشیستی مذهبی کودتایی 33 ساله چیست؟ ولی با پاک کردن صورت مسأله فرصت طلبانه و ردانه روی به بررسی قیام های ضد دیکتاتوری منطقه آورده است و آن را مورد بررسی وبسط قرار داده که نه حرکت و نهضت و قیام که انقلاب بوده است. آنهم نه انقلاب دمکراتیک و سکولار که اسلامی و براساس شریعت اسلام است . به ویژه نه مدل اسلام ترکیه و عربستان که الگو ایران است. البته وی نگفته است که انقلاب یا دگر گونی به خصوص در زمینه ی اجتماعی بمثابه ی تغییر وتحول بنیادین در نظم موجود و برچیدن ظلم وستم وتبعیض و بی عدالتی وجایگزین کردن آزادی و دمکراسی وعدال وبرابری در بستر ترقی وپیشرفت ورفاه اجتماعی و آینده نگری می باشد که چنین اتفاقی در خاورمیانه رخ نداده است . زیرا که هنوز اهداف انقلاب جایگزین شرایط گذشته نشده است . بهمین دلیل است که پیوسته گفته می شود که انقلاب مردم ایران ربوده شد و نه به انحراف کشانیده شد ، بلکه روابط ومناسبات بد تر از گذشته حاکم شده است . برای اینکه نه بر آوردن نیاز و مطالبات مردم پیگیری نشده است . نه خبری هم از آزادی وعدالت و دمکراسی نیست و نه هیچگونه چشم انداز ترقی و پیشرفت رو به جلو با تضمین آینده وجود دارد ، بلکه بر عکس تلاش همه جانبه ی واپسگرایی می شود تا هرچه بیشتر شرایط به گذشته دور سوق داده شود. البته اینگونه اقدام کردن به جز حربه ی دین امکان پذیر نبوده است . چون دین ابزار شده در حکومت فاشیستی مذهبی ایران مانع از هرگونه سئوال وپرسش و پاسخگویی شده است . برای اینکه یک ولی وقیح انتصابی همکاره دارد که چون خود را نماینده ی خدا می داند . بنابراین خود را از هرگونه پاسخگویی مبرا می داند . حال اینگونه حکومت فاشیستی مذهبی استبدادی تک صدایی تحمیل شده چگونه می تواند مفهوم انقلابی و تأثیر گذار در منطقه داشته باشد که از درون پوسیده است . اما جارچیان ومداحان وقلم بر دستان نه اینکه تبلیغ چنین سیستم قرون وسطایی ضد بشری می کنند ، بلکه طلبکارانه آن را عامل و الگوی قیام های ضد دیکتاتوری منطقه که انقلاب نامیده شده می دانند . در صورتی که اگر چنانچه یک همه پرسی آزاد د ر ایران بر گذار شود قریب به اتفاق مردم ایران رأی به نفی چنین حکومت تحمیلی خواهند داد. آری چگونه چنین حکومتی می تواند الگوی ملت های منطقه باشد که فقط در حد گفتاری ونوشتاری مدعیان جارچی و تبلیغاتچی در خدمت ولی وقیح منفور ونا مشروع و پاسداران کودتا گر چنین بیان می شود که در کشورهای دیکتاتور ساقط شده ی منطقه ملت ها خواهان حکومت اسلامی نه مشابه تر کیه وعربستان که مدل ایران بر اساس شریعت اسلام می باشند :

"اينكه حكومت هاي برخاسته از روند اجراي شريعت به كدام مدل شناخته شده در جهان اسلام- مدل ايران، مدل تركيه و مدل عربستان- نزديكترند، سبب پديد آمدن مباحثي در حوزه شناخت شناسي اين انقلاب ها شده است. ما در اين يادداشت سعي خواهيم كرد تا اين انقلاب ها را از لحاظ رهيافت هاي تئوريك و ايدئولوژيك - به نحو اختصار- مورد بحث قرار دهيم.علاوه بر اين موارد، اعلام رسمي محور بودن شريعت در نظام هاي آينده در روز اعلام رسمي پيروزي از سوي رهبراني نظير مصطفي عبدالجليل و راشدالغنوشي نشان مي دهد كه برپايي نمازها و حركت از مبدأ نماز جمعه معناي خاصي داشته و پيروزي كانديداهاي شريعت گرا در انتخابات تونس- كه اولين انتخابات در شرايط جديد منطقه بود- هم نشان داد كه متن مردم و رهبران انقلاب ها به اجراي شريعت بعنوان يك انتخاب مهم سياسي در مرحله حساس نظام سازي مي نگرند و برتحقق آن اصرار دارند.با قاطعيت بگوئيم آنچه در كشورهاي عربي واقع شده و يا در حال وقوع است، در مواجهه علمي، فقط با واژه «انقلاب» قابل تعريف مي باشدبا توجه به مالكي و شافعي مذهب بودن مردم ليبي، تونس، مصر و... مي توان گفت مردم اين كشورها - و به تبع آن رهبران- از نظر كلامي و تاريخي «معتزلي» مي باشند. تفاوت اصلي اشعري ها با اعتزالي ها در اين است كه بر خلاف اشاعره، معتزله براي عقل و رهيافت هاي عقلي، در كنار رهيافت هاي نقلي- حديثي- هم اهميت قايل بودند. در فلسفه اسلامي از اين موضوع با عنوان «مستقلات عقليه» ياد شده است از اين منظر معتزله- و مالكي ها و شافعي ها- به شيعه بسيار نزديكندكاملا واضح است كه آنچه ذيل عنوان اجراي شريعت در شمال آفريقا مطرح و به مهمترين مشخصه حكومت هاي آينده در اين منطقه تبديل مي شود، وجهه اي سلفي و اشاعره اي نخواهد داشت و سكولار- به معناي حضور در جامعه و غيبت در حكومت- نخواهد بود. در جهان اسلام از نظر رهيافت هاي ديني يا شبه ديني سه مدل وجود دارد؛ مدل جمهوري اسلامي، مدل تركيه دوره اربكان و اردوغان و مدل عربستان. مدل جمهوري اسلامي، حكومت اسلامي است يعني اسلامي كردن همه عرصه هاي اجتماعي و سياسي، مدل تركيه مدل محترم شمردن معارف اسلامي - و نه اجراي قوانين شرعي- در عرصه اجتماعي و وانهادن آن در حوزه هاي مختلف حكومتي و مدل عربستان اجراي سخت گيرانه بخش هايي از فقه اسلامي در عرصه اجتماعي و عدم حضور اسلام در عرصه حكومت. در يك جمله مي توان گفت مدل جمهوري اسلامي ناظر به نقش آفريني حكومت در تحقق شريعت و معارف اسلامي در عرصه هاي اجتماعي و سياسي است و دو مدل ديگر يا اساسا چنين نقشي براي حكومت قائل نيستند و يا آن را به حوزه خاص- اجراي حدود در مورد توده ها- محدود مي كنند. بسياري تصور كرده اند مدل تركيه نوعي مدل اسلام گرايانه است و دستاوردهاي اقتصادي آن در 10 سال اخير- دوره اردوغان- مربوط به تلقي خاص حكومت گران از اسلام مي باشد و حال آن كه تا امروز هيچگاه اردوغان و ساير رهبران حزب عدالت و توسعه از ديني كردن حكومت و يا اجراي احكام شرعي و ساير مسايلي كه لازمه اسلام گرا بودن است، حرف نزده و دنبال هم نكرده اند. اسلام گرايي در مدل امروزي تركيه در اين عبارت خلاصه مي شود «كسي حق اهانت به اسلام و مسلماناني كه ملتزم به اسلام هستند را ندارد» و صد البته همين مسلمانان اگر بخواهند براي «حاكميت بخشيدن» قرآن در عرصه سياسي و اجتماعي تركيه تلاش كنند با مخالفت رهبران حزب عدالت و توسعه مواجه مي شوند كما اينكه مخالفت اين حزب با حزب سعادت به رهبري مرحوم اربكان و حزب تحت رهبري رجايي كوتان از همين جا ناشي مي شود.با نگاه به شريعت گرايي در شمال آفريقا و آسياي جنوب غربي- اسلام گرايي به مثابه فرمول اداره جامعه- درمي يابيم كه اين روند نسبتي با آنچه در تركيه و عربستان در جريان است، ندارد. حتي اگر بعضي از چهره هاي فعال اسلام گرا در شمال آفريقا از تركيه تمجيد كنند از آن چيزي در حكومت تركيه تمجيد مي كنند كه مربوط به دفاع تركيه از مردم فلسطين است و يا اقتدار داخلي نسبي دولت فعلي تركيه نسبت به دولت هاي قبلي تركيه و يا دولت هاي عربي مي باشد. دولت كنوني در تركيه يك مدل اسلام گرايانه نيست چون در 9 سال گذشته، دولت تركيه دنبال اجراي شريعت اسلامي نرفته است. لذا بدون شك اسلام گرايي سياسي و آنچه در منطقه براي ساخت نظام هاي شريعت گرا نياز است، تنها در جمهوري اسلامي ايران قابل دستيابي است"

در خاتمه اینکه مگر در ایران فقط یک نوع طرز تفکر اسلامی وجود دارد که آنهم از طریق کودتا حاکم وتحمیل شده است؟ در صورتیکه اندیشه های متفاوتی از اسلام وجود دارد که نه خیلی اختلاف شدید با هم دیگر دارند طوری که تبدیل نه به رقیب که خصم برای هم دیگر شده اند . حتی در میان باندهای مافیایی که زیر چتر ادعای اصول گرایی خیمه زده اند و قدرت را در دست خود دارند. نه اینکه هم فکر نیستند ، بلکه آنگونه سفت و سخت در گیر جنگ قدرت وثروت هستند که برای حذف هم از صحنه هر روز با شیوه ی مچ گیری یا رو کم کنی اسناد ومدارکی از دزدی واختلاس های بس کلان هم دیگر همراه با تبعیض و قانون شکنی علیه ی هم رو می کنند . زیرا که همانگونه که تذکر داده شد بدلیل ابزار قدرت وثروت کردن دین می باشد که چنین شرایطی به وجود آورده است . برای همین است که همه جریانات رقیب در گیر جنگ قدرت وثروت هستند نه مخالف که دشمن سر سخت حکومت سکولاریسم می باشند. چون بخوبی می دانند جدایی دین از حکومت یعنی پایین کشیدن دکان چد نبش دین فروشی وپایان دادن به شرایط موجود می باشد .حال وقتی که 33 سال تجربه ی حکومت فاشیستی مذهبی در ایران آنگونه بازده وتأثیرات منفی در بر داشته است که حتی یک مورد نمی توان یافت که در این مدت اقدامی شده باشد که به نفع ملت ومنافع ملی کشور بوده باشد .چگونه چنین رژیم از رأس تا ذیل فاسد می تواند الگو برای ملت های منطقه باشد که قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس ادعایش را کرده است؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900825/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 25 آبان ماه 1390


جايگاه شريعت در انقلاب هاي منطقه (يادداشت روز)