چرا اکبر گنجی بازداشت و درون زندان به وی کامپوتر داده شد؟ چرا سپس با پاسورت اعزام به برون مرز شد؟

از ابتدای شکل گیری رژیم ضدبشری غیر متعارف حاکم بر ایران برای حذف مخالفان ومنتقدان از صحنه و انحصاری کردن قدرت دست به تشبیه سازی مدل حوزوی – پاسداری زده شد . زیرا که هدف مصادره و لوث نمودن و از محتوا تهی و وارونه و برضدش تبدیل کردن برخی از لغات و اصطلاحات رایج سیاسی و مبارزاتی بود که شامل آزادی و دمکراسی وعدالت ومبارزه و دانشجو ودانشگاه ... زندانی سیاسی و پناهنده سیاسی و اهل قلم و مطبوعات می شد. بطور مثال گذشته از اینکه با اشغال سفارت آمریکا در تهران زیر چتر ادعای مبارزه با آمریکا اهداف خاص با ابعاد گسترده دنبال شد که هنوز هم ادامه دارد. از سوی دیگر برای کنترل فضای مخالفت در برون مرز ومخدوش کردن مرزها تا مانع از هم صدایی مخالفان با هم دیگر شود .سیل اعزام گله هایی از مأموران اطلاعاتی و پاسدار و مطبوعاتی به برون مرز شروع شد. به خصوص پس از 2 خرداد 76 این سیاست شتاب گرفت تا زیر پوشش اصلاح طلب انجام شد .پس از 22 خرداد 88 عناوین جنبش سبز وکارشناس مسایل سیاسی و روزنامه و خبر نگار و فعال سیاسی و مدافع حقوق بشری هم به اینان وصل شدند و نفوذ در ر سانه های فارسی به خصوص رادیو فرداد و بی بی سی تقویت شد و دارای همکارانی شدند که استخدام رسمی این رسانه ها نیستند . برخی هم ابتدا بعنوان هسته های خاموش فعال شدند و اعلام موضع نکردند تا که معروف شوند تا در سرفصل های حساس وارد میدان شوند و اجرای نقش نمایند . یعنی اینکه دست به اجرای نمایش نشان دادن جای دوست و دشمن بزنند. نمونه بارز توبره و آخور خور دارای دکه چند نبش پاسدار اطلاعاتی سابق اکبر گنجی ومدعی روشنفکر کنونی است که نویسنده کتاب مانیفست جمهوری درون زندان می باشد . همین اعتراف وی جای سئوال دارد. زیرا که به مرور هرچه بر عمر ننگین رژیم فاشیستی مذهبی افزوده شده است.بر عمق ماهیت عملکرد جنایتکارانه و نقض کننده ی حقوق بشری اش نیز افزوده شده است . طوری که اگر اوایل انقلاب جناح هایش بطور مشترک علیه مخالفان و دگر اندیشان موضع گیری وحشیانه وسرکوبگری خونین می کردند . اما اکنون نه همان شرکای سابق همکار در سرکوب کردن مخالفان تحمل نمی شوند ، بلکه بازداشت وشکنجه می شوند و رهبران شان در حبس خانگی نگهداشته می شوند. بنابراین وقتی شکار چیان آدمکشان حرفه ای وزارت بد نام اطلاعات به برون مرز اعزام می شوند تا نه صدای مخالفان را خاموش که گلوی شان با کارد آشپز خانه ببرند و سینه های شان با سرب مذاب بشکافند. تا جاییکه مشابه ی همین سناریوی سلاخی و قصابی کردن معترضان ومنتقدان در داخل کشور هم پیگیری شد. مهمتر اینکه با یادگار امام شیاد سید احمد خمینی هم رحم نشد و گلوله بر فک بنیانگذار اطلاعات در نخست وزیری سعید حجاریان نشانده شد . بنابراین اگر چنانچه حاکمان ایران از طریق امثال گنجی ها منافع نداشته باشند واز سوی همچون گنجی هااگر احساس خطر می شد به جای طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا به سراغ اینان رفته می شد . در صورتیکه از اکبر گنجی ها حمایت می شود که نه جاده صاف پیگیری طراحی طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا استفاده شود ، بلکه در صورت فاش شدن طرح مأموریت و وظیفه امثال گنجی ها توجیه وماستمالی کردن این طرح فاش ورسوا شده می باشد. همانگونه که موازی توطئه های مشترک وزارت بد نام اطلاعات وحاکمان ایران ونوری مالکی گماشته و دست نشانده علیه ی مجاهدین اشرف اینان هم سیاست مشابه را دنبال می کنند دوستان وهمکاران اکبر گنجی عریضه برای وزارت امور خارجه آمریکا ارسال وتأکید می کنند که نباید نام مجاهدین از توی لیست سیاه تروریستی شود . مترادف این سیاست دفاع از اهداف پروژه ی هسته ای و تحریم ها ومخالفت با تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای رژیم فاشیستی مذهبی می کنند.

لذا همانگونه که از فاصله گیری 22 بهمن 57 تا کنون ماهیت رژیم ضد بشری بیشتر فاش و ابهام زدایی شده است .چونکه عملکرد سرکوب گرانه اش بس گسترده و وحشیانه و حکومت منقبض تر شده است. پس فرصت دادن به اکبر گنجی که درون زندان اوین کتاب مانیفست جمهوری بنویسد و مدعی شود که خامنه ای باید برود . حال کجا برود وی مشخص نکرده بود .لابد منظور از برود وی، رفتن یا حذف پست ریاست جمهوری و تفسیر مانیفست جمهوری نفی یا محو جمهوریت وجایگزینی ولایت یا خلافت اسلامی است که رهبر ولی وقیح منفور ونا مشروع خامنه ای در سفر به استان کرمانشاه پیشنهادش را داد.

امااکبر گنجی بدلیل شرکت درکنفرانس مدعیان اصلاح طلبان داخل کشور وحامیان برون مرزی شان در برلین آلمان نا پر هیزی کرد و رهبر امامش را به موزه ی تاریخ سپرد . پس از بازگشت بازداشت و زندانی شد . ابتدا یک سری عریضه نویسی های دو جانبه از درون زندان با عبدالکریم سروش را شروع کرد . سپس «در زندان اوین "مانیفست جمهوری خواهی" یک و دو را نوشت . اکنون از موضع افتخار آمیز مدعی شده که در زندان اوین بیانیه هایی صادر و در آن به صراحت گفت که "علی خامنه ای باید برود". چون ولایت فقیه نمی خواهیم، ما جمهوری تمام عیاری می خواهیم که سکولار باشد. جالب اینکه از موضع طلبکارانه ادعا کرده است که نوشتن علیه خامنه ای و جمهوری اسلامی و تغییر نظام در خارج از کشور هیچ هزینه ای ندارد. اما نوشتن این سخنان در زندان اوین معنای دیگری دارد. در صورتی که وی نگفته است که این چگونه هزینه دادنی می باشد که وی به جای هزینه دادن از زندان آزاد وبا پاسپورت آزادانه راهی دیدار فرنگ شد . آنگاه همسرش هم به وی پیوست. در صورتی که علی‌ صارمی به خاطر سخنرانی کوتاه در دشت خاوران و پس از تحمل ۲۲ سال زندان اعدام شد و یا محمد حاج‌‌آقایی و جعفر کاظمی به خاطر تهیه فیلم از تظاهرات مردم در پوشش خبرنگار سیمای آزادی و تلاش برای ارسال فیلم‌های تهیه شده تظاهرات وفعالیت های سیاسی مخالفین ومعترضین از طریق اینترنت به مجاهدین دستگیر و اعدام شدند. شیوه ی برخورد با سایر متهمان قربانیان در بند که روزانه مخابره می شود . گویای نقض مستمر حقوق بشر بیش از گذشته می باشد .

اما برای رفع ابهام نیاز به بازگویی یک خاطره ی مربوط به تابستان سال 61 در زندان اوین است که یک یادداشت کوچک دست نویس یک زندانی از درون یکی از اتاق های بند 2 زندان اوین لو می رود. این بند دارای 6 اتاق بالا وپایین با یک اتاق مسجد بود که تعداد 44 زندانیان شکنجه شدگان پس از تعزیر در این اتاق 20 متری مسجد نگهدار می شدند . هر اتاق 6در6 البته یکی 5در8 متر بود که شامل 80 تا بیش از 100 نفر زندانی در هر اتاق می شد. من در اتاق 6 بالا بودم. همین موضوع لو رفتن یادداشت بهانه ای شد تا بعداز ناهار زندان بانان و پاسداران به اتاق ها هجوم ببرند و از زندانیان اتاق ها بخواهند تا بطور نوبتی باچشمان بسته از اتاق خارج و در یک صف بصورت مدل صندلی موازی دیوار وادار به ایستادن شوندتا که پاسداران وارد اتاق ها شده همه چیزرا زیر و رو و وسایل را شخم بزنند تا وسیله ی نوشتنی پیدا کنند که نوک مدادی بیش نبود. البته آنهم یافت نشد . چه بسا که آن موقع اکبر گنجی ها هم جزو همین مأموران شبیخون زن درون زندان اوین یا اسید بر صورت پاشیدن توی خیابان ها بعنوان مأموران امر به معروف ونهی از منکر انجام وظیفه می کردند.حال سئوال است که از آن تاریخ به بعد چه اتفاقی افتاد که اوضاع به نفع مردم و آزادی بیان وقلم یا درون سیاه چال ها تغییر کرد . جز اینکه فتوای قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 داده شد که یک سند جنایت انکار نا پذیر علیه ی بشریت می باشد . سپس حماسه دوم خرداد 76 خلق شد که دستآورد آن طراحی قتل های زنجیره ای بود . تا اینکه پس از ترور سعید حجاریان وزدن عطاء الله مهاجرانی و شیخ عبدالله نوری در حاشیه تظاهرات نماز جمعه اکبر گنجی هم بازداشت شد تا آنگونه امکانات کامپیوتری درون زندان داده شود که بتواند کتاب مانیفست جمهوری 1 و 2 را تنظیم کند وتأکید برر فتن خامنه ای نماید؟! جالب تر اینکه سپس وی اززندان آزاد و به وی پاسپورت داده شد تا که کشور را برای دریافت جوایز ترک نماید؟ مگر برنامه ی طراحی شده پشت پرده جز این بوده است که اعزام وی به برون مرز یک طرح آینده نگرانه علیه ی مخالفان بر انداز و اقدام برخی موضع گیری ها به نفع رژیم فاشیستی مذهبی بوده است که مدتی است شاهد اقدامات موضع گیری های وی و سایر همکاران وهمتایان وی می باشیم.

هوشنگ بهداد

27 آبان ماه سال 1390