روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 5 آذر ماه سال 1390

نقد وبررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " مصر پيشگام موج دوم بيداري"

"با وجود اینکه هرروز که از عمر ننگین رژیم فاشیستی مذهبی ایران سپری می شود ، بر عمق نارضایتی عمومی افزوده می گردد . به خصوص اینکه موازی این شرایط اختلاف و تضاد وناشی از جنگ قدرت و ثروت باند های مافیایی کودتایی هم گسترده تر می شود . به ویژه اینکه رژیم فاشیستی مذهبی هرروز هم منقبض تر می شود هم اینکه هرروز احکام اعدام های بیشتری صادر می شود .چونکه بدون کار برد سیاست رعب و وحشت از طریق ضرب وشتم و بازداشت و زندان کردن معترضان وافزایش احکام اعدام امکان مهار شرایط انفجاری جامعه وجود ندارد .حال تورم وگرانی وفقر و بیکاری که ای خود دارد که همچنان در حال فزونی می باشد . با این اوضاع و احوال خیلی مسخره است و خیلی پررویی و ادعای وارونه گویی نیاز می باشد تاکه گفته شود ایران الگوی ملت های منطقه است"

چرا سر مقاله نویس اکنون با سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه از جمله مصر نقل قول از جوانان معترض مصری کرده است که گفته اند انقلاب ما ربوده شد ولی مبارزه می کنیم تا آن را پسبگیریم . وی نمی گوید که منبع یا سر نخ اصطلاح ربودن انقلاب کجاست ودر کدام کشور منطقه رخ داد که اکنون از سوی مردم معترض مصر آن را تکرار می کنند ولی رندانه از سوی سرمقاله نویس رله شده است که در مصر دزدان انقلاب گفته می شود ژنرال ها ی نظامی هستند . در صورتی که وی خود را به فراموشی زده است که در ایران این خمینی شیاد همراه با آخوند های فسیل ومتحجر حوزوی بود که زیر پرچم دین ابزار قدرت وثروت وعوامفریبی شده انقلاب مردم ایران را ربودند سپس با پاسداران شریک شدند تا که دست به کودتای تقلباتی برای انخصاری کردن قدرت در بستر انباشت هرچه بیشتر ثروت بزنند. اما سر مقاله نویس با نادیده گرفتن این واقعیت . این چنین نماینده ی ملت مصر وتئوری پرداز انقلاب مصر ومدافع آن شده است:

"تعبيري كه خود مصري‌ها درباره وضعيتي كه براي انقلابشان پيش آمده بكار مي‌برند اينست كه مي‌گويند اين انقلاب را دزديده‌اند و ما اكنون بايد آن را از دزدان پس بگيريم. از نظر مردم مصر، دزدان انقلاب، ژنرال‌هائي هستند كه با سقوط حسني مبارك، بر جايگاه قانون و رياست عالي كشور تكيه زدند و سرنوشت انقلاب و مردم را دردست گرفتند. البته آنها به اين نكته نيز توجه دارند كه نظاميان حاكم بر مصر، فقط بازيگران ظاهري صحنه هستند و در پشت اين صحنه آمريكا و رژيم صهيونيستي قرار دارند. اصولاً مردم مصر به كساني كه براي آنها تصميم بگيرند و خود را در جايگاه قيم ملت تصور كنند نيازي ندارند و با عزم و اراده خود نظام حكومتي جديد را پايه‌گذاري خواهند كرد. "

چرا تحریف گری تاریخی و جراحی واقعیت همراه با وارونه گویی می شود؟ زیرا که مگر از یاد رفته است که خمینی شیاد گفت اگر چنانچه 36 میلیون جمعیت کشور بگویند نه من، ولی من بگویم آری، همه با ید بگویند آری؟ همچنین مگر جانشین وی چگونه رفتار وعملی دارد؟ مگر فرقی با اندیشه و رفتار ستیزه جویانه ی خمینی شیاد دارد؟ از سوی دیگر مگر گزارش نمی شود که در مصر 3 تظاهرات سکولار و حامیان نظامیان و اخوان المسلمین وجود دارد . ولی اکنون آشکارا فاش می شود که چگونه سیاست مداخله گری حاکمان ایران در مصر برای ناامن وبی ثبات کردن این کشور با شدت دنبال می شود؟چونکه هدف تلاش مذبوحانه برای برون رفت از بحران ها به خصوص بحران هسته ای می باشد که می طلبد اینگونه با ید از موضع طلبکارانه ی آزادی بیان و استقلال تصمیم گیری در امور داخلی کشورهای منطقه به خصوص امور داخلی مصر مداخله گری شود :

"اين، واقعيتي است كه جوانان انقلابي مصر بعد از 10 ماه به آن رسيدند و اكنون احساس مي‌كنند حدود يكسال وقت كشور و ملت توسط عناصري كه اذناب ديكتاتور هستند و بي‌جهت مورد اعتماد قرار گرفته بودند به هدر رفته است. اين جوانان انقلابي، در اين مدت، كه براي يك انقلاب بسيار زياد است، به احزابي همچون اخوان المسلمين چشم اميد داشتند و اعتمادشان به شوراي نظامي حاكم و دولت موقت براساس ارزيابي خوش بينانه‌اي بود كه از توانائي و كارائي اين احزاب براي ادامه مسير انقلاب و تأسيس يك نظام حكومتي عادلانه و متكي بر اراده مردم داشتند. درخصوص اخوان المسلمين نيز اين واقعيت در عمل به اثبات رسيد كه اين حزب با آنچه بنيانگذار آن "حسن البناء" مي‌گفت فاصله گرفته و نسبت چنداني با افكار او ندارد. جوانان انقلابي مصر، در روزهاي گذشته درحالي كه براي بازپس گيري انقلاب از نظاميان در قاهره و اسكندريه و اسيوط و اسماعيليه و سوئز، خون مي‌دادند، رهبران اخوان‌المسلمين گفتند ما به اين تظاهرات نمي‌پيونديم. علاوه بر اين، رهبران اخوان المسلمين طي 10 ماه گذشته نه تنها در برابر آمريكا و رژيم صهيونيستي موضعگيري نكردند، بلكه آشكارا ادامه روابط با صهيونيست‌ها را بلااشكال دانسته و نسبت به آمريكا، عليرغم همه دخالت‌هايش در امور داخلي مصر و همه حمايت‌هايش از ديكتاتور مصر و همه موانع و مشكلاتي كه در ماه‌هاي اخير بر سر راه انقلابيون ايجاد كرده، حساسيتي نشان نداده‌اند. اين درك عميق كه جوانان انقلابي مصر از جامعه خود به دست آورده اند، في‌نفسه ارزشمند است و مي‌تواند انقلاب مصر را به فرجامي قابل قبول برساند. اين، موج دوم بيداري است كه در مصر پديد آمده و عميق‌تر از موج اول است و به همين دليل، انقلاب مصر را نجات خواهد داد و به سامان خواهد رساند. كشورهاي انقلاب كرده‌اي همچون ليبي و تونس نيز به موج دوم بيداري خواهند رسيد. درباره اين دو كشور نبايد به ظاهر نسبتاً آرام و درحال طي كردن مراحل شكل گيري نظام حكومتي آنها دل خوش كرد. در اين دو كشور نيز جوانان انقلاب كرده اند، ديوان سالاران انقلاب را تحويل گرفته‌اند و قدرت‌هاي سلطه گر غربي درحال مشورت دادن و به عبارت روشن تر، خط دادن به آنها هستند. با اين حساب، روشن است كه آنچه تحت عنوان نظام حكومتي جديد تأسيس خواهد شد، نه تنها با آرمان‌هاي انقلابي مردم اين كشورها بيگانه خواهد بود بلكه بايد آن را نوعي بازگشت به ديكتاتوري البته با چهره‌اي جديد دانست. آنچه مي‌تواند مانع چنين فاجعه‌اي در اين كشورها شود، موج دوم بيداري است كه پيش‌بيني مي‌شود بعد از مصر به تونس و ليبي هم برسد. در اين كشورها هم شعار "الشعب يريد اسقاط المشير" سر داده خواهد شد. انقلابيون يمن و بحرين، وضع بهتري دارند. در يمن، مردم حاضر به پذيرش شرط مصونيت علي عبدالله صالح از تعقيب و مجازات نشدند و اعلام كرده‌اند به هيچ چيزي غير از كناره‌گيري بدون قيد و شرط و محاكمه و مجازات وي رضايت نخواهند داد. بدين ترتيب، طرح شوراي همكاري خليج فارس فعلاً در هوا معلق است و همين صلابت انقلابيون يمني نشانه عمق بيداري آنهاست. مردم بحرين نيز تاكنون زير بار ترفندهاي آل خليفه نرفته‌اند و در برابر فشارهاي فوق‌العاده آل سعود و آل خليفه مقاومت كرده‌اند. اين مقاومت، نشان دهنده بيداري مردم بحرين است، چيزي كه مي‌تواند عامل پيروزي قطعي آنان باشد."

در خاتمه اینکه مشخص نیست با وجود اینکه هرروز که از عمر ننگین رژیم فاشیستی مذهبی ایران سپری می شود ،بر عمق نارضایتی عمومی افزوده می گردد . به خصوص اینکه موازی این شرایط اختلاف و تضاد وناشی از جنگ قدرت و ثروت باند های مافیایی کودتایی هم گسترده تر می شود . به ویژه اینکه رژیم فاشیستی مذهبی هرروز هم منقبض تر می شود هم اینکه هرروز احکام اعدام های بیشتری صادر می شود .چونکه بدون کار برد سیاست رعب و وحشت از طریق ضرب وشتم و بازداشت و زندان کردن معترضان وافزایش احکام اعدام امکان مهار شرایط انفجاری جامعه وجود ندارد .حال تورم وگرانی وفقر و بیکاری که ای خود دارد که همچنان در حال فزونی می باشد . با این اوضاع و احوال خیلی مسخره است و خیلی پررویی و ادعای وارونه گویی نیاز می باشد تاکه گفته شود ایران الگوی ملت های منطقه است . زیرا که رهبری جنبش بیداری اسلامی منطقه بر عهده ولی وقیح منفور ونا مشروع جماران نشین می باشد . یعنی بطور عمدی آدرس غلط داده می شود و فرافکنانه ادعای وارونه می گردد تا سرپوشی بر فضای نارضایتی عمومی در ایران گذاشته شود .

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900905/13900905_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 5 آذر ماه سال 1390

مصر پيشگام موج دوم بيداري