روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 2 آذر ماه سال 1390
نقد و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " تحريمها و ضرورت پرهيز از ساده انديشي :
"هرچه زمان به بر گزاری نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی دوره ی نهم در اسفند ماه نزدیک تر می شود بر تیزی اختلافات و تبلیغات جنگ روانی و عمق گسترش دوری وتقابل ها به جای تعامل ها افزوده می گردد . برای اینکه این رژیم غیر متعارف قرون وسطایی فاشیستی مذهبی به پایان راهش رسیده است و می بایست به بخش میرای تاریخ به پیوندد واندیشه پویا ومترقی و انسانی با حکومت دمکراتیک ناشی از مردم ودر خدمت مردم جایگزینش شود"
ماهیت دروغ گو بودن وعوامفریبی رژیم فاشیستی مذهبی دین فروش اکنون رسوا و فاش شده است. آنگونه که آشکارا زیرآب ادعاهای پوشالی وارونه ای زده شده است که مقابل قطعنامه های تحریم شورای ا منیت سازمان ملل اعلام می شد که این مصوبه های تحریم ورق پاره ایی بیش نیست وتأکید می شد که آنقدر قطعنامه تصویب کنید تا که قطعنامه دان تان پاره شود . از سوی دیگر افزوده می شد که این تحریم ها هیچ اثری برروی ملت ندارد . چون سر و سوزنی از پروژه ای هسته ای کوتاه نمی آید برای اینکه آن را حق مسلم خود می داند . ولی اکنون سر مقاله نویس با چرخش از این نظر خطاب به خوش باورانی که تصور می کردند تحریم ها بی اثر شده و تحریم های دیگری در راه نیست . همچنین آنانی که فکر می کردند از سوی گروه 5+1 انتظار قطعنامه ی شدید اللحن از سوی شورای حکام نمی رود. ولی تصميمات هماهنگ برخي از اين كشورها كه در قالب آن از عصر روز دوشنبه، تمامي روابط مالي خود را با ا يران متوقف اعلام كردند و خواستار اعمال بيسابقهترين تحريمها عليه رژیم فاشیستی مذهبی ایران شدند، که مهر تأييدي بر ساده انگارانه دانستن اين تحليل است كه فشارها موقتاً كاهش مييابد . اما شرایط وارونه ی این خوش باوری شده است که وی خطاب به اینان چنان گفته است:
"بسيار ساده انگارانه بود اگر اينگونه تصور ميكرديم كه گروه 1+5 و آمريكا پس از ناكامي در همسوسازي كشورهاي عضو آژانس بينالمللي انرژي اتمي و شوراي حكام آن براي تصويب قطعنامهاي شديداللحن و الزام آور عليه ايران، از اعمال فشارهاي بيشتر و جديد بر جمهوري اسلامي ايران دست بكشند. تصميمات هماهنگ برخي از اين كشورها كه در قالب آن از عصر روز دوشنبه، تمامي روابط مالي خود را با ا يران متوقف اعلام كردند و خواستار اعمال بيسابقهترين تحريمها عليه كشورمان شدند، مهر تأييدي بود بر ساده انگارانه دانستن اين تحليل كه فشارها موقتاً كاهش مييابد."
سرمقاله نویس در ادامه ضمن انتقاد به فضای رقابتی یا سر گرم شدن نیروهای داخلی که سخت در گیر جنگ قدرت و ثروت هستند گوشزد کرده که این سرگرم بودنموجب شده است تا که اینان غافل بماندند که چگونه هدف از ترسیم تبلیغات احتمال تهاجم نظامی از سوی غرب و اسراییل موجب شد تا که آنگونه تا بلو یا فضای جنگ طلبی به تصویر کشانیده شود که برخی از کشور ها که مخالف تهاجم نظامی بودند .ولی به آسانی تن به رضایت تحریم های بی سابقه ی جدید داده اند. برای همین سرمقاله نویس باز هم به مخاطبانش توصیه کرده است که نه نباید به نقش تحریم ها کم بها داده نشود ، بلکه می بایست تلاش شود که راهکاری یافت گردد تا که پیآمد منفی آن مهار گردد . از سوی دیگر باید روی به اعتماد سرمایه اجتماعی آورده شود . یعنی اینکه بایداذهان عمومی پیرامون تحریم ها و دفاع از اهداف هسته ای برای حضور در صحنه فعال شود . در نهایت افزوده است که لازمه ی این اقدام هم دست بر داشتن از تنش ها وتضاد و اختلافات باندی در این مقطع می باشد. یعنی اینکه می بایست که روشهاي منطقي و صحيح جایگزین ايجاد تنشهاي مخرب، رقابتهاي جناحي تفرقه افكن، تسويه حساب هاي رسانهاي و... شود و تلاش شود که به شدت از دامن زدن به این موضوعات پرهیز شود تا که این چنین با كنار گذاشتن اختلافات داخلي، خاكريز نبرد اقتصادي با دشمن خارجي مسدود شود :
"در شامگاه دوشنبه وزير كشور انگليس اعلام كرد كه تمامي روابط مالي اين كشور را با ايران قطع ميكند و به فاصله اندكي دولت كانادا نيز همين تصميم را اعلام كرد، فرانسه نيز در اقدامي كم سابقه خواستار اعمال تحريمهاي شديد عليه ايران شد. بنابر اين، كشورهاي متخاصم غربي با استفاده از فضايي كه تبليغات رسانهاي در مورد احتمال حمله نظامي به ايران فراهم آورده بود، توانستند برنامه اصلي خود را در فضايي كم تنش با موضعگيريهاي جهاني عملي كنند. به عبارت ديگر رسانههاي ايران كه با وجود اختلاف نظر در مورد مسائل داخلي شديداً نسبت به احتمال تعرض نظامي عليه كشورشان موضع منفي اتخاذ ميكنند، براي چندمين بار در دامي گرفتار شدند كه دولتها و رسانههاي غربي پهن كرده بودند؛ اينگونه كه رسانههاي غربي به عنوان جاده صاف كن تصميمات دولتهايشان از همان ضرب المثل معروف فارسي استفاده ميكنند و به قول معروف به "مرگ ميگيرند تا به تب راضي شويم". رسانههاي غربي با كوبيدن بر طبل جنگ و احتمال حمله قريب الوقوع نظامي به ايران، چنان فضايي را در افكار عمومي جهان و ايران بوجود آوردند كه حالا و با تصويب و اعمال تحريمهاي اقتصادي و... عليه ايران، بسياري از كشورهاي همراه و همسو با ايران نيز چندان مخالفت و مقاومتي نشان نميدهند و همين كه جنگي در نگرفته است، راضي هستند و خشنود، غافل از اينكه اثرات تحريمهاي وضع شده، كمتر از درگيريهاي نظامي نيست، اثراتي كه دامان كشورهاي تحريم كننده و حتي كشورهاي ثالث را هم ميگيرد. كشورهاي غربي با وضع و اعمال اين تحريمهاي يك جانبه و البته هماهنگ، هزينه روابط تجاري و سياسي با ايران را براي كشورهاي مخالف اين تحريمها به شدت بالا ميبرند، كما اينكه دور زدن و خنثي سازي اين محدوديتها، هزينههاي زيادي به اقتصاد كشورمان تحميل ميكند. از اين رو سراسر بياثر خواندن تحريمها و بيتأثير دانستن آنها نه تنها كمكي به بالا بردن روحيه جامعه نميكند بلكه سرمايه اجتماعي و اعتماد عمومي را دچار تزلزل ميسازد. همانگونه كه رهبر معظم انقلاب هم بارها تاكيد كرده اند، هنر مسئولان و مردم در اين است كه از پس تحريمهاي سخت و دشوار به خوبي بر بيايند. نكته دوم؛ در وضعيتي كه تمركز و توجه اصلي مسئولان، جامعه و... در داخل بايد كاهش هزينههاي تحريمها، به حداقل رساندن پيامدهاي آنها و ادامه مسير به حق ايران در دستيابي به حقوق مسلم و اساسي خود در حوزه فناوريهاي هستهاي و... است، پرداختن به منازعات بيريشه در داخل كشور و دامن زدن به جدالهاي كم ارزش سياسي و... در حقيقت نوعي گل به خودي سياسي است كه هيچ نتيجه مثبتي براي كشور و نظام ندارد. از اين رو مسئولان كشور بايد به روشهاي منطقي و صحيح از ايجاد تنشهاي مخرب، رقابتهاي جناحي تفرقه افكن، تسويه حسابهاي رسانهاي و... به شدت بپرهيزند و با كنار گذاشتن اختلافات داخلي، خاكريز نبرد اقتصادي با دشمن خارجي را تقويت كنند."
در خاتمه اینکه مشخص است که بر خلاف ادعا های گذشته که صحبت از بی اثر بودن تحریم ها می شد . اکنون اعتراف به واقعیت مخرب بودنش شده است . از سوی دیگر اعتراف به نخ نما وسوخته شدن سیاست وقت کشی شده است. مهمتر اینکه فاش شده است که سیاست باج دادن های کلان وعضوگیری کردن از درون گروه 5+1 و با ترفند برج مقابل بارو استفاده کردن تا مانع از اجماع شود این شگرد هم دیگر جواب ندارد و کار ساز نیست . اما تأکید برروی اعتماد سرمایه اجتماعی یعنی مردم کردن این ادعا تداعی کننده ی این شعر است که گفته می شود "شتر در خواب بیند پنبه دانه ، گهی لف لف خورد گه دانه دانه " زیرا پس از کودتای 22 خرداد88 و سرازیر شدن مردم معترض توی خیابان ها و دست به تظاهرات ضد حکومتی زدن وپژواک فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سردادن به خصوص اینکه با شیوه ی بشدت ضد انسانی سر کوبگرانه با اینان بر خورد شد . دیگر نه رهبر ونه رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی مشروعیت دارد ونه راه آشتی میان ملت ودژخیمان کودتایی آدمکش باقی مانده است که می بایست مردم مدافع این رژیم منفور وضد بشری وقرون وسطایی واهداف هسته ای اش باشند . بعلاوه آنچنان دامنه ی رشد اختلافات ورقابت ناشی از جنگ قدرت وثروت که میان باندهای مافیایی کودتایی گسترش یافته است که بر خلاف توصیه ی سرمقاله نویس نه امکان پرهیز از آن وجود ندارد ، بلکه هرچه زمان به بر گزاری نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی دوره ی نهم در اسفند ماه نزدیک تر می شود بر تیزی اختلافات و تبلیغات جنگ روانی و عمق گسترش دوری وتقابل ها به جای تعامل ها افزوده می گردد . برای اینکه این رژیم غیر متعارف قرون وسطایی فاشیستی مذهبی به پایان راهش رسیده است و می بایست به بخش میرای تاریخ به پیوندد واندیشه پویا ومترقی و انسانی با حکومت دمکراتیک ناشی از مردم ودر خدمت مردم جایگزینش شود.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1390/13900902/13900902_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 2 آذر ماه سال 1390
تحريمها و ضرورت پرهيز از ساده انديشي