دروغ نامه ی کیهان شنبه 21 آبان ماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز (دروغ نامه ی کیهان " نشسته در ميانه بحران "

"مدعی قلم بردست برای توجیه اینکه نشان دهد آمریکا دروغ می گوید واتهام می زند که اهداف هسته ای صلح آمیز نمی باشد . استدلال حوزوی و پاسداری کلیشه برداری داده است که چون آمریکا در بحران اقتصادی ومالی قرار دارد و در افغانستان و عراق شکست خورده است و کلی هزینه کرده ولی چیزی عایدش نشده است . انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم نزدیک است. اشغال نظامی لیبی هم چیزی به نفع آمریکا تغییر نداد . جز اینکه اروپا دچار بحران اقتصادی ومالی شده که قادر نیست هم پیمان جنگی با آمریکا و اسراییل علیه ی رژیم فاشیستی مذهبی ایران یا حتی علیه سوریه شود. به خصوص اینکه وضعیت اوباما خراب است ومحبوبیت وی ضربه دیده و حامیانش در حال ریزش هستند و مردم آمریکا هم بشدت ضد جنگ می باشند . ولی..."

آنگونه پیوسته تلاش می شود تا که پرونده سفید شود که گویا حاکمان ایران در 33 سال بطور مرتب چنان نقض مستمر حقوق بشر نداشته و رکوردار جهانی محکومیت نقض مستمر جهانی حقوق بشر نمی باشند .یا اینکه اقدامات تروریستی در داخل و برون مرز مرتکب نشده وپرونده گشوده زیر پیگیرد در این مورد ندارند . یا اینکه 18 سال تلاش پنهانکاری برای پروژه ی هسته ای نکرد ند وپس از فاش شدن اهداف پنهانی از سوی مخالفین تا کنون با ترفند های گوناگون آدم ربایی و تهدید کردن همراه با چوب حراج زدن به منابع وذخایر طبیعی کشور سیاست باج دادن های کلان اقتصادی ونفتی و گازی به چین و روسیه دنبال نشده کوشش ننموده اند تا که از طریق حمایت تاکتیکی و مقطعی این دو کشور سیاست وقت کشی به پیش برده شود .پر واضح است که هدف فقط تلاش همه جانبه برای دستیابی به سلاح بوده است . در غیر اینصورت نه آژانس اتمی ونه کشور دیگری مخالفتی با تولید انرژی هسته ای رژیم فاشیستی مذهبی ندارد . آری همانگونه که گفته شد تلاش قلم بر دستان از قلم فرسایی کردن برای وانمود کردن و جا انداختن این موضوع است که هدف پروژه ی هسته ای نه نظامی که صلح آمیز می باشد . بهمین دلیل اکنون که شگرد وترفند های سیاست وقت کشی سوخته و دیگر جواب ندارد. بنابراین عدم باور این ادعا از سوی آژانس بین المللی اتمی و گروه 5+1 ربط به پرونده ی نقض مستمر حقوق بشرداده شده است . بد تر اینکه از موضع طلبکارانه اقدامات تروریستی از جمله طرح فاش شده سفیر عربستان در آمریکا توطئه ی زنجیره ای طراحی شده بهم از سوی آمریکا و اسراییل علیه ی پروژه ی هسته ای قلمداد شده است . عجیب تر این مدعی قلم بردست برای توجیه اینکه نشان دهد آمریکا دروغ می گوید واتهام می زند که اهداف هسته ای صلح آمیز نمی باشد . استدلال حوزوی و پاسداری کلیشه برداری داده است که چون آمریکا در بحران اقتصادی ومالی قرار دارد و در افغانستان و عراق شکست خورده است و کلی هزینه کرده ولی چیزی عایدش نشده است . انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم نزدیک است. اشغال نظامی لیبی هم چیزی به نفع آمریکا تغییر نداد . جز اینکه اروپا دچار بحران اقتصادی ومالی شده که قادر نیست هم پیمان جنگی با آمریکا و اسراییل علیه ی رژیم فاشیستی مذهبی ایران یا حتی علیه سوریه شود. به خصوص اینکه وضعیت اوباما خراب است ومحبوبیت وی ضربه دیده و حامیانش در حال ریزش هستند و مردم آمریکا هم بشدت ضد جنگ می باشند . ولی با این وجود آمریکا راهی ندارد جز اینکه باید طوری محور پروژه ی هسته ای ونقض حقوق بشر و طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا تبلیغ شود که پاسخگوی بحران های داخلی و برون مرزی آمریکاباشد . برای همین پرونده سازی علیه ی پروژه ی هسته ای رژیم فاشیستی مذهبی ایران می کند که الگوو رهبر جنبش بیداری اسلامی ملت های منطقه شده که تحلیل و تفسیر ضعف آمریکا و اسراییل و قدرت رژیم ضد بشری و قرون وسطایی ایران این چنین است:

"وقتي همزمان با نزديك شدن به ماه هاي پاياني سال 2011 دو بحث حقوق بشر و تروريسم هم با موضوع هسته اي تلفيق شد، اين سوال بوجود آمد كه هدف آمريكا از بحراني كردن همزمان اين 3 پرونده و تلاش براي بوجود آوردن يك تركيب از آنها چيست؟ دولت اوباما اكنون شديدا گرفتار يك بحران اقتصادي فاقد راه حل، درون خاك آمريكاست. ضعف اقتصادي، به سرعت به يك ضعف عمومي استراتژيك در آمريكا منجر شده كه مهمترين مشخصه آن در سياست خارجي ناتواني از حفظ حضور قدرتمند در خارج از مرزهاست. بحران اقتصادي، استراتژي نظامي مبتني بر گسترش پايگاه ها و نيروهاي نظامي در سراسر جهان را غيرقابل تداوم كرده است. مردم آمريكا روحيه عميقا ضد جنگ پيدا كرده اند و احساس مي كنند جنگ هاي چند سال اخير در واقع تنها خاصيتي كه داشته خالي كردن جيب آنها و پر كردن جيب يك اقليت يك درصدي بوده است. بنابراين در اين ترديدي نيست كه اوباما موفق نخواهد شد مجددا روحيه جنگ طلبانه اي در افكار عمومي آمريكا احيا كند و حتي توطئه چيني عليه ايران هم كمكي به اين موضوع نكرده است. بلكه بحران واقعي اين است كه اوباما براي برآورده كردن هدف گذاري هاي انتخاباتي خود در محيط سياست داخلي ناچار است نيروهاي اين كشور را از عراق و افغانستان خارج كند كه اين اقدام بدون ترديد به تضعيف موقعيت راهبردي آمريكا در خاورميانه منجر خواهد شد سومين بحران براي آمريكا اين است كه در اثر تجربه نبرد ليبي و همچنين مداخله ناموفق در سوريه، از دوران روابط طلايي با روسيه و چين خارج شده است. درباره روسيه، راهبرد آمريكا از دو سال پيش به اين طرف همواره اين بوده است كه نيازهاي امنيتي و استراتژيك دو طرف را يكسان نشان بدهد. به عبارت ديگر آمريكايي ها مي خواستند به روس ها بقبولانند هرچه براي ما تهديد است براي شما هم هست. در مورد چين اما اين راهبرد عملي نبود، بنابراين آمريكا تلاش كرد اختلافات امنيتي و استراتژيك را به مسئله شماره دو تبديل كند و به چيني ها بگويد روابط تجاري و اقتصادي مسئله شماره يك در روابط دو كشور است. بحران بعدي از منطقه يورو مي آيد. آمريكا اكنون احساس مي كند اروپا به طور جدي گرفتار بحران هاي داخلي شده و نه علاقه و نه توان ورود به بازي هاي پرهزينه بين المللي را ندارد. پنجمين بحران سرزمين هاي اشغالي است. اسراييلي ها بوضوح احساس مي كنند به نحو بي سابقه اي ضعيف شده اند. ناتواني غرب در متوقف كردن ايران به همراه ظهور تهديدهاي جديد امنيتي عليه اسراييل در مصر و ليبي در اثر انقلاب هاي اسلامي منطقه، تعادل رواني صهيونيست ها را به هم ريخته است"

در خاتمه این عضو حزب الله سایت رجانیوز و یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان تلاش کرده است تا که فهرستی از بحران هایی که آمریکا به ویژه اوباما با آن مواجه است را لیست کند تانتیجه گیری کندکه آمریکا و اروپا و اسراییل ضعیف تر از آن هستند که توانایی بسیج نیرو وامکانات نظامی با تحمل هزینه ی جنگ با ایران داشته باشند . البته بدون آنکه توضیح دهد که آمریکا باا نتقال نیرو های نظامی اش از عراق به کویت و فروش تسلیحات کلان به 6 کشور حاشیه ی خلیج فارس که هم دارای ذخایر ارزی کلان وهم نفتی و گازی فراوان هستند .هم رابطه ی خوبی با رژیم ضدبشری و قرون وسطایی ندارند. آمریکا این هم پیمانی را جایگزین اروپا در منطقه علیه ی رژیم فاشیستی مذهبی ایران کرده است .به خصوص اینکه هرروز که می گذرد فشار برروی تنها هم پیمان حاکمان ایران بشار اسد دیکتاتور جنایتکار ئیس جمهور سوریه افزایش می یابد. طوریکه بمرور شانس در قدرت ماندن بشار اسد روز به روز کاهش می یابد و برای حاکمان ایران تبدیل به شرط بندی برروی اسب مرده شده است . مهمتر اینکه دامنه ی اختلاف و رقابت و شکاف در رأس ناشی از جنگ قدرت و ثروت هرروز دارد گسترده تر می شود . آنگونه که موجب تضعیف رژیم بربر منش و تاریک اندیش کودتایی و آسیب پذیری اش شده است . خلاصه ادامه ی این اختلافات آنگونه عمیق وجدی شده است که منتهی به طرح ربودن آقازاده صدر نایب رئیس بازار مکاره و طرح یدالله صادقی ترور معاون وزارت صنعت و دو انفجار اخیر در انبار مهمات پادگان پاسداران با کشته و مجروحین صدها نفره شده است .

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900821/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان شنبه 21 آبان ماه سال 1390

نشسته در ميانه بحران (يادداشت روز(