" نگاهی به 22 خرداد 88 تا حال و چه باید کرد؟"

یک سال از 22 خرداد سال 88 گذشته است ولی بازتاب واکنش های اعتراضی حوادث اتفاق افتاده پس از 22 خرداد کودتای تقلباتی پاسداران درچنین روزی همچنان ادامه دارد . به خصوص اینکه به وضوح ماهیت ضد بشری و درنده خوئی و حیوان صفتی حاکمان غالب فاش شده است که ناشی از ادامه ی جنگ قدرت و قبضه کردن آن و تلاش براای هرچه بیشتر انباشت ثروت است که آشکارا به معرض دید مردم ایران و منطقه و جهان گذاشته شد. برای اینکه شیوه های بر خورد ضد انسانی که با معترضان ناراضی در خیابان ها و دانشگاه ها وحتی در بهشت زهرا و جلوی درب زندان اوین شد و شرکت کنند گان معترض در تظاهرات خیابانی مورد ضرب و شتم سبعانه واقع شدند . سپس اینان بازداشت و شکنجه واقع شده و مورد تجاوز قرار گرفتند . طوریکه عده ای درون زندان و عده ای هم در توی خیابان ها جان باختند که چرا اعتراض به کودتای تقلباتی پاسداران کردند؟البته ادامه ی تظاهرات ضد حکومتی آنگونه دنبال شد که هر تظاهرات نمایشی حکومتی بلافاصله از سوی مردم ناراضی تبدیل به تظاهرات های ضدحکومتی شد .آنچنان که اینگونه ادامه ی اقدامات اعتراضی ادامه دار مردم معترض درست بر خلاف تصور برنامه ریزان توطئه و کودتاگران پاسدار بود . چونکه طراحان کودتاگر فکر می کردند که پس از کودتا و حذف رقیب مغلوب واکنش های اعتراضی محدود و مقطعی و کوتاه مدت خواهد بود و هر گز در مخیله شان نمی گنجید که نه اینکه تظاهرات اعتراضی از سوی مردم ناراضی و خشمگین مستمر و طولانی و ادامه دارمی شود ، بلکه تبدیل به آنچنان پژواک اعتراضی فر یاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل و لایت فقیه و احمدی نژاد خواهد شد که موجب عریان شدن عدم مشروعیت نظام کودتائی ضد بشری و رهبر لوطی جماران می شود و عمود خیمه ی نظام شکسته می گردد. ضمن اینکه شکاف در رأس این نظام ضد بشری آشکار می شود و دامنه ی اختلاف و تضادحتی بدرون باند های مافیائی کودتاگران غالب کشانیده می شود بگونه ای که حتی تر تیب دادن محاکمه های نمایشی فر مایشی تلویزیونی فله ای 100 نفره که به سر دژخیمی ابوالقاسم صلواتی بود که دست به محاکمه نمودن مهره های فعال سیاسی تشکیلاتی حزبی و سازمانی و مطبوعاتی رقیب مغلوب دوم خرداد ی ها زد که همراه با اعتراف بود .ولی این سناریوی تدارک دیده شده هم نه اینکه باعث نشد تاکه موج فریاد های اعتراضی مرگ بر دیکتاتور کاهش یابد و خاموش گردد، بلکه این فریاد های اعتراضی رساتر شدتا جائیکه پاسداران کودتا گر برای اینکه به خواهند رهبران رقیب را گوشمالی دهندجان خواهر زاده ی موسوی را گرفتند تا بطور غیر مستقیم خودش را تهدید به حذف فیزیکی کرده باشند .

اما با این ترفند بازهم محاسبه ی کودتا گران اشتباه از آب در آمد. چونکه باور نمی کردند که موج حرکت ناراضایتی براه افتاده نه مربوط به تقلبات و کودتای 22 خرداد 88 نیست ، بلکه ناشی از عملکرد 3 دهه ی گذشته ی دولت مردان به خصوص از سوم تیر ماه 84 به بعد بود که معترضان و منتقدان ناراضی مترصد فرصت و گشودن روزنه ای بودند تا که نسیمی وزیدن کند و خاکستر پس زده شود و شعله های سرخ آتش پنهان زیرخاکستر عیان و شعله ور گردد ، همچنین برای پاک کردن صورت مسئله و آدرس غلط دادن تلاش کردند تا وانمود کنند که عامل حرکت های اعتراضی تحریک موسوی و کروبی و خاتمی می باشد که اگر چنانچه فشار بر روی اینان فشرده و متمر کز شود در نهایت منجر به عقب نشینی یا سازش و سکوت و تسلیم اینان می شود ودر ادامه موج اعتراضات هم خاموش و تمام خواهد شد.

در صورتیکه شاهد بودیم با وجود اینکه خاتمی و موسوی و کروبی اذعان کردند که ضریب نارضایتی فراتر از خواست و مطالبات اینان است و اذعان کردند که اقدامات ناراضیان با پیام های اینان قابل کنترل و مهار نمی باشد . زیرا که اینان چندین بار استناد به تقبل و پذیرش اجرای قانون اساسی کردند و حتی جایگاه ولی فقیه را نیز تأئید و تلویحاً دولت نامشروع دهم را نیز برسمیت شناختند . اما اتخاذ اینگونه سیاست که در بیانیه ها ی مر تبط با حضور و تظاهرات روز های خاص بازتاب داده می شد نه از سوی مردم ناراضی و خشمگین مورد قبول واقع نشد ، بلکه حرکت ها و و اکنش های اعتراضی رادیکال تر شد که نشان دهنده عمق ضریب نارضایتی عمومی می باشد . به خصوص اینکه حرکت های اعتراضی عجیب موجب شد که ضمن پیشتاز بودن دانشجویان و نقش کلیدی زنان و دختران دراین جنبش اعتراضی سمپاتی و حمایت سایر اقشار جامعه را نیزاین جنبشاعتراضی جلب نمود و تقریباً فرا گیر شدکه فقط گسترش سرکوب وحشیانه و رفتار بشدت غیر انسانی همچون یورش بربر منشانه یضد انسانی به کوی دانشگاه تهران در 25 خرداد 88 می توانست ایجاد مانع در همه گیر کردن جنبش اعتراضی شود . به ویژه اینکه دیگربرای حاکمان ضد بشری کودتاگر ابهامی وجود نداشت که هدف مبارزه ی مردم به خصوص جوانان و دانشجویان برای تغییرات دمکراتیک و پائین کشیدن کرکره دکان چند نبش 31 ساله ی دین فروشی می باشد . چونکه پس از 3 دهه ابزاری شدن دین دیگر شکی باقی نمانده است که چگونه دین تبدیل به ابزار سرکوب و خفقان و سانسور و قبضه و انحصاری قدرت و انباشت ثروت وحذف همه مخالفان ومنتقدان ودگر اندیشان و حتی رقبائی شده است که زمانی این مغلوبان در کنار باند ما فیائی و کودتائی غالب در کنار هم دیگر در قدرت سهیم و شریک بودند.

اما در شرایطی که اکنون نه نام خمینی شیاد همچون گذشته دیگر عامل اتحاد و وحدت جناح و باندهای در گیر جنگ قدرت و ثروت نیست ، بلکه با گرد آوری ساندیس خوران روستائی که بعلت از دست دادن حمایت دانشجویان و نسل جوان شهر نشین می باشد، نام وی هم تبدیل به اهرم و ابزار چماق و سرکوب باج گیری و تهدید و تصفیه حساب های باندی و جناحی شده است. طوریکه در مراسم سال مرگ وی نوه اش سید حسن هم تحمل نمی شود . همچنین مشکل بحران هسته ای از هر زمان دیگر حاد تر شده است . زیرا که سیاست وقت کشی تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای اکنون نه دیگر کار سازنیست ، بلکه بر ضد خودش تبدیل شده است . همینطور سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و دخالت گری در امور داخلی عراق و فلسطین این سیاست هم نتیجه ی منفی بر جای گذاشته است ،آنگونه که بازتاب این بحران مداخله گری اکنون گریبانگیر حاکمان کودتائی ضدبشری را گرفته است . بعلاوه معضل بحران اقتصادی آنچنان جدی شده است که سر مقاله نویس روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 19 خرداد به نقل از کارشناسان و نظریه پردازان مکاتب اقتصادی بطورمشترک نظر داده اند که اوضاح اقتصادی کشور خوب نیست . برای اینکه 4 برابر شدن واردات کالا ها به خصوص در مورد صنعتی نسبت به صادرات نفت جای هیچگونه خوش بینی را باقی نمی گذارد که چشم انداز بهبود اقتصادی در پیش روی باشد. زیرا که هرروز خبر های بیشتری از تعطیلی واحدهای صنعتی و تولیدی مخابره می شود که موجب افزایش بیکاری کار گران و طویل شدن صف خیل ارتش بیکاران می شود. به خصوص اینکه نرخ رشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی با رشد فقر و بیکاری همراه با شکاف عمیق طبقاتی نفس مردم محروم ایرانی را گرفته است .زیرا که موجب شده است که بیش از 80% آنان در زیر خط فقر اقتصادی بسر برند. اما اگر به وضعیت چنین شرایطی رکورداری جهانی محکومیت نقض مستمر حقوق بشر توجه شود و رکورداری فرار مغز ها از کشور همراه با فرار سرمایه ها هم در نظر گرفته شود . همچنین اگر پیشتازی جهانی مرگ و میر در جاده ها و رتبه ی اولی مصرف مواد مخدر در جهان و بدتر پیشگام بودن رتبه ی اول جهانی اعدام های سالیانه نسبت به جمعیت هم افزوده گردد آنگاه عمق فاجعه ی عملکرد 31 ساله ی عملکرد رهبر و دولت مردان رژیم ضد بشری کودتائی حاکم برایران بیشتر بر جسته می گردد.

بنابراین اکنون از یک سو تجربه ی 31 ساله ی حاکمان رژیم ضد بشری و کودتاگر در دسترس می باشد که منتهی به شرایط کنونی در ایران شده است که جای هیچگونه دفاعی ندارد . از طرف دیگر تجربه 3 خیزش و قیام های اعتراضی ضد حکومتی هم موجود می باشد که یکی مربوط به 30 خرداد سال 60 در زمان خمینی شیاد است که این تظاهرات مسالمت آمیز به خاک و خون کشیده و سرکوب شد. پس از آن خیز ش و قیام 6 روزه ی دانشجوئی در تیر ماه سال 78 اتفاق افتاد که در زمان مدعیان اصلاح طلبان بود. چون مدعیان دوم خرداد در اذهان عمومی ایجاد توهم کرده بودند که گویا رژیم ظرفیت اصلاح پذیری دارد . همین توهم پ سبب شد تا حاکمیت ضد بشری که احساس خطر کرده بود بطور مشترک از سوی خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی قیام دانشجوئی را بطور وحشیانه سرکوب کنند . بالاخره جنبش اعتراضی عمومی موسوم به جنبش سبز 22 خرداد سال 88 رخ داد . اما فرق این یکی جنبش با دو حرکت اعتراضی قبلی در این است که این اعتراض نه ناشی از طرح کودتا برای حذف رقیب مغلوب دوم خردادی بوده است ، بلکه ریشه در عملکرد 3 دهه ی گذشته ی دولت مردان رژیم ضد بشری دارد، ضمن اینکه همچون گذشته توهمات وجود ندارد . به خصوص اینکه شکاف در رأس حاکمیت علنی شده است. طوریکه منجر به رو در روئی دو جناح غالب و مغلوب با هم شد ه است آنگونه که حضور اعتراضی مردم و ناراضی با فریاد زدن مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه نه موجب آشکار شدن عدم مشروعیت رژیم ضد بشری کودتائی و رهبر لوطی جماران شده است ، بلکه آسیب پذیری رژیم را نسبت به گذشته افزایش داده است . به ویژه اینکه تضاد و اختلافات و رقابت میان باندهای مافیائی غالب حاکم هم آنگونه افزایش یافته است که سبب اختلافات شدید میان دو نهاد دولت نا مشروع دهم با بازار مکاره ی مجلس هشتم شده است . مشروط بر اینکه ترکش دامنه ی این اختلافات به قوه ی قضائیه ی آلوده به رشوه و تبعیض و فساد قضائیه هم اصابت نموده است. خلاصه اینکه گسترده ی اختلافات و تضاد و رقابت ها آنگونه فراگیر و اجتناب نا پذیر شده است که در مراسم بزرگداشت خمینی شیاد در 14 خرداد نه اینکه نزدیکان و پیروان سابق معروف به خط امامی ها کنار گذاشته شدند ، بلکه موقع سخنرانی سید حسن خمینی از سوی اراذل و اوباش حامی پاسدار گماشته احمدی نژاد فریاد مرگ بر منافق و موسوی سر داده شد و سخنرانی وی قطع گردید.

در خاتمه اینکه با مجموعه ی تجربیاتی که در دسترس است دیگر زمان بازی کردن و سر گرم ومنحرف نمودن اذهان عمومی وهل دادن و پاسکاری کردن مردم به سوئی از جناح ها و اپوزیسیون سازی از درون رژیم تغییر و اصلاح ناپذیر شان به سر آمده وبه پایان خط خود رسیده است. چونکه مردم معترض و نسل جوانکه 70% جمعیت کشور را تشکیل می دهد به ویژه دانشجویان به این نتیجه رسیده اند که محال است با بودن این رژیم ضد بشر ی و اصلاح ناپذیر بتوان به آزادی و دمکراسی رسید . پس باید بدوت هیچ توهم و ابهام مبارزه و تلاش همگانی برای تغییرات دمکراتیک در ایران نمود. البته مهم این است که می بایست از شیوه ی اعتراضی آزمون شده ی ضربه خوردن و ضربه نزدن پرهیز کرد و فاصله گرفت و تاکتیک مبارزه متقابل به مثل اتخاذ نمود تا که دیگر به دژخیمان کودتاگر ضد بشر فرصت داده نشود که به سیاست تهاجم سر کوب و تهدید و ضرب وشتم و زندان و شکنجه وتجاوز و قتل و اعدام خود ادامه دهند و موفق شوند سر نوشت این جنبش اعتراضی شروع شده در 22 خرداد 88 را به سرنوشت مشابه ی دو حرکت اعتراضی 30 خرداد 60 و تیرماه 78 دچار وتبدیل کنند و بتوانند همچنان به بقای ننگین ضد بشری شان ادامه دهند. پس باید معترضان و منتقدان و مخالفان داخل کشور و برون مرز در فردا 22 خرداد با همه توش و توان و نیرو در صحنه ی تظاهرات اعتراضی حضور داشته باشند واز همه شیوه و تاکتیک های مبارزاتی علیه ی حاکمان ضد بشری کودتاگر استفاده نمایند.

هوشنگ – بهداد

21 خرداد ماه سال 1389