" حلقه مفقوده ی پیرامون نقد « در حاشیه گردهمایی پاریس» بقلم علی ناظر "

پس از پایان گرد همآئی بزرگ شنبه 5 تیر 1389، در پاورتی پاریس که از سوی هواداران مجاهدین و شورای ملی مقاومت و دوستداران اینان تدارک دیده و بر گزار شد ، گذشته از اینکه موجب فریاد جیغ و فغان سربازجو حسین شریعتمداری در دروغ نامه کیهان شده است . بموازات آن سبزعلی پاسدار محسن رضائی هم در سایت تابناک موضع مشابهی اتخاذ نمود و سایت خبری شفاف وابسته به شهر دار تهران قالیباف هم آن را رله کرد تا در دنباله نوبت خود زنی کردنی وزیر آدم ربای وزارت ترور و جاسوسی امور خارجه منوچهر متکی فرا رسد . اما جالب است که اکنون نوبت نقد کردن آقای علی ناظر نظریه و تئوری پرداز هم رسیده است تا نقد سریالی خود پیرامون این گردهمآئی پاریس را زیر پوشش " در حاشیه گردهمایی پاریس " مورخ 8 تیر از موضع چپ بررسی وو تفسیر کند و آن را در شبکه ی خبر رسانی شبکه موسوم به سایت براندازان دیدگاه دنبال کند.

بنابراین در پاسخ به ایشان که برروی ترسیم مرز بندی چپ و راست متمرکز شده است که گویا به نظر ایشان این مرز بندی از سوی مجاهدین و شورای ملی مقاومت مخدودش شده است. چون اینان دچار چرخش یا دگردیسی به سمت راست شده اند و دیگر شعار مرگ بر امپریالیسم سر نمی دهند . گواینکه مبارزه فقط در شعار و تخیل و رؤیا خلاصه شده است . لذا ابتدا می بایست گفت که مگر در آن زمان که جنگ سرد میان بلوک شرق وغرب وجود داشت که شرق اردوگاه سوسیالیسم به سرکردگی اتحاد جماهیر شوروی را نمایندگی می کرد بااردوگاه امپریالیسم غرب که به رهبری آمریکا وجود داشت ؛ تمامی روابط دیپلماتیک و تجاری و اقتصادی و سیاسی و ورزشی برروی اقمار دو اردوگاه مسدود شده بود؟ یا اینکه اکنون چین ، حا ل بماند که با سرعت به چه سمتی از جمله سرمایه داری در حال حرکت است ، ولی آنچه انکار کردنی نمی باشد که اداره و کنترل کشور چین زیر سلطه ی حزب کمونیست می باشد و این کشور در شرایط کنونی رابطه ی بس گسترده با آمریکا و همچنین سایر کشور های راست در اروپا دارد؟ مهمتر اینکه مگر همه اینان آشکارا و پنهانی یا رژیم ارتجاعی مذهبی ضد بشری با ایران رابطه ندارند ؟ همچنین با وجود اینکه رژیم فاشیستی مذهبی ضد بشری حاکم بر ایران که نه یک ررژیم متعارف نیست، بلکه هیچگونه ساز گاری و مشابهتی همم با دنیای معاصر کنونی ندارد و هر گز نمی توان آن را طبق سنت مرسوم شناخته شده تقسیم بندی چپ و راست قرار داد. مگر با کشور هائی همچون چین و کره شمالی و کوبا و ونزوئلا و بولیوی و...که ادعای چپ دارند رابطه ی گسترده ای ندارد ؟
یا اینکه مگر طبق افشاگری های حسن داعی در آمریکا لابی و حامیان رژیم ضد بشری با چپ های آمریکائی همکاری مشترک به نفع رژیم ضد بشری ندارند ؟ از سوی دیگر مگر با باج دادن های مالی کلان که مکمل سیاست سوء استفاده کردن از دین ابزار قدرت و سرکوب و خفقان شده است از حزب الله لبنان و حماس استفاده ابزاری نمی کند و با شعار نا بود باید گردداسرائیل، سیاست صدور تروریسم و ارتجاع خود را به برون مرز به ویژه خاور میانه منتقل نمی کند و در راستای اهداف پلید خود بحران آفرینی و جنگ افروزی در منطقه نمی کند و تلاش گسترده برای کارشکنی و دشمنی با روند مذاکرات صلح خاور میانه نمی کند ؟ تازه مگر فراموش شده است که چگونه رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران خطاب به بوش اعتراف کرد و گفت بوش می داند اگر چنانچه همکاری ما در اشغال افغانستان نبود ،هنوز هم طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود؟ البته مشابه همین سیاست همکاری در اشغال نظامی عراق هم دنبال شد . چون حضور مجاهدین با ارتش آزادیبخش در این کشور وجود داشت و خطر جدی هم برای حاکمان تهران بود که دلیل و انگیزه ی همکاری با اشغال گران عراق را مضاعف می کرد .

اکنون مشخص نیست که آقای علی ناظر از کدام مقوله ی چپ قدرتمند داخلی و تعیین کننده و چپ جهانی سخن می گوید که مجاهدین و شورای ملی مقاومت نه از آن عبور کرده که در جهت مخالف آن اقدام وحرکت نموده است ؟ یا توازن قدرت چپ وطنی در حرکت های اعتراضی داخلی و چپ جهانی در شرایط کنونی چیست که این چپ جهانی نه با اتحادیه کشور های اروپا و آمریکا و کا نا دا و آمریکا نه تعامل ندارد ، بلکه علیه ی آن می باشد؟! بعلاوه آیا رابطه ی این چپ جهانی با حاکمان کودتائی نامشروع ضد بشری ایران نه در رابطه و تقویت کننده اش که با آن در تضاد ودر حال مبارزه با است که ایشان به جای تهیه و تنظیم کردن مقالات پیرامون شرایط کنونی در ایران یا بررسی و ارزیابی وضعیت چپ وطنی مورد نظر ایشان و جایگاه قدرت و حضورشان در مبارزه با رژیم ضد بشری حاکم بر ایران، ترجیح داده است تا که سیاست موضع گیری نقادانه علیه گردهمآئی بزرگ مجاهدین و شورای ملی مقاومت در پاورتی پاریس اتخاذ کندکه چرا ماریا ازنار نخست و زیر راست سابق اسپانیا و جان بولتون که نماینده ی سابق آمریکا در سازمان ملل در زمان بوش بود جزو سخنرانان این گردهمآئی بوده اند و مجاهدین و شورای ملی مقاومت متهم به راست روی شده اند که چرا از اینان دعوت نموده تا درسخنرانی خودشان از دمکراسی در ایران و از حق و حقوق سا کنان اشرف حمایت و پشتیبانی کنند؟ در صورتیکه شهر دار سوسیالیست فرانسه در پاورتی هم جزو یکی از سخنران بوده است. تازه به نظر می رسد که این نقد قرار است تاسریالی باشد که فعلاً بخش اول آن در شبکه ی دیدگاه بازتاب داده شده است ؟

. در خاتمه اینکه ناگفته نماند وقتی امثال من که اینگونه نقد ها را دنبال می کند . اولین سئوالی که به ذهنش خطور می کند این است که اگر چنانچه صاحب نوشتار نقاد قصد عقده گشائی نداشته باشد و عنصری صادق و دلسوزی باشد که از موضع مسئولانه در برابر اینگونه گردهمأئی وظیفه دارد تا که مو از ماست بیرون بکشد تا که موفق شود با برجسته کردن تناقضات گردهمأئی پاریس از نظر ایشان مرز بندی یا خط کشی راست و چپ را ترسیم نماید . ولی چرا مشخص نیست که ایشان می خواهد چه پیامی دهد؟ یا چه هدفی را دنبال کند؟ همچنین آلترناتیو پیشنهادی مورد نظر وی چیست؟ همینطور چگونه نه بصورت حرفی و شعار ی بسته بندی سفارشی و کلیشه ای، بلکه بطور مادی و عملی می خواهد چه رهنمود یا دستور العمل مبارزاتی علیه ی رژیم ضد بشری حاکم بر ایران ارائه کند که ضمن کارساز بودنش، خنثی کننده یا ایجاد کننده موانع یا اقدامی باشد که دیگر اجازه نمی دهد تا حاکمان تهران از همه امکانات سر کوب و سانسور و خفقان ودستگاه جنگ روانی تبلیغاتی و رسانه ای علیه ی منتقدان و ناراضیان داخلی و دگر اندیشان به خصوص ساکنین اشرف استفاده کنند ؟ یا اینکه این نقد ایشان بیانگر توصیه کننده ی چگونه مبارزاتی است که افشا گر و محدود کننده ی کار برد سیاست چوب حراج زدن بر منابع و ذخایر طبیعی و ذخایر ارزی کشور می باشد و موجب اخلال در ادامه ی سیاست کثیف تجارت نفت و گاز وخون و عدم ادامه ی گسترده نقض حقوق بشر در ایران می شود؟ از طرف دیگر قادر است ایجاد موانع برای تلاش دسترسی به سلاح هسته ای اش می کند که تضمینی برای ادامه ی بقای ننگین ررژیم ضد بشری کودتائی می باشد . بهرحال معلوم نیست که چرا ایشان در نقد خود نگفته است که چگونه می توان از تاکتیک های مبارزاتی و سیاسی داخلی و منطقه ای و جهانی بهره گرفت که ضمن خنثی کردن توطئه های مشترک داخلی و بیرونی رژیم ضد بشری، بتوان از حق و حقوق انسانی و مبارزاتی ساکنین اشرف دفاع وحمایت نمود؟ این نمونه نکات اشاره شده همان حلقه های مفقوده ای می باشد که در نقد هائی همچون نقد حاشیه پردازانه ی آقای علی ناظر از گردهمآئی مجاهدین و شورای ملی مقاومت در پاورتی پاریس وجود دارد که باید گفت به نظر من متأسفانه نه نقد صادقانه و سازنده و مشکل گشا نیست ، بلکه به وضوح نق زدن مخرب همراه با نوعی انتقام گیری قردی یا شاید هم باندی با برخی از قلم زنان سایت ایشان می باشد که با سیاست دست پس زدن و با پا پیش کشیدن دنبال شده است که بهره اش نه عاید مجاهدین شورای ملی مقاومت و ساکنین اشرف و حتی معترضان داخلی و مخالفان بر انداز نمی شود، بلکه سودش نصیب حاکمان رژیم ضد بشری حاکم بر ایران خواهد شد. زیرا که بطور سیستماتیک در یادداشت های روزنانه ی دروغ نامه ی کیهان و سر مقاله های روزی نامه ی جمهوری اسلامی بسیار تند و تیز موضع گیری های رادیکال علیه آمریکا و غرب و اسرائیل در دفاع از فلسطین و حماس به رشته تحریر در می آید.

هوشنگ بهداد
9 تیر ماه 1389