دروغ نامه ی کیهان چهار شنبه 26 خرداد ماه سال 1389

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان "تاكتيك گاز انبري در جنگ چهارم "

"این چگونه ادعاکردن جنگ چهارم جهانی می باشد که منتهی به متهم کردن رقیب مغلوب شده است؟!"

قلم بردست یاددداشت روز نویس که از سپری شدن 9 سال از جنگ جهانی چهارم گزارش تحلیلی داده و گفته است که این جنگ با اشغال افغانستان شروع و با اشغال عراق ادامه یافت و طبق طرح پیش بینی شده می بایست تا 2026 با اشغال 21 کشور اسلامی از جمله ایران خاتمه می یافت . ولی مدعی شده است که چون در جنگ 33 و 22 روز مقاومت شد این طرح شکستت خورد و پس از آن آمریکا در افغانستان و عراق زمین گیر شده است . البته نقل قول هم از یکی مقامات آمریکائی کرده که وی اعتراف نموده است که در این تهاجمات اشغال گری نظامی اشتباه شده است چونکه می بایست ابتدا ایران اشغال می شد. سپس برای توجیه گری عددم تهاجم به ایران ادعا کرده است که آمریکا می دانست ایران همچون طالبان و صدام بی ریشه نیست که قابل اشغال باشد . البته این مدعی قلم بر دست اشاره نکرده است که ریشه دار بودن رژیم ضد بشری کودتائی آخوند های حاکم و پاسداران کودتاگر و جنایتکار در چیست؟ زیرا مگر فراموش شده است که چگونه پس از 8 سال ادامه ی جنگ خانمان برانداز ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق که قرار بود راه قدس از کربلا بگذرد . ولی عابت جنگ منتهی به شکست و سر کشی جام زهر از سوی خمینی شیاد شد . همینطور چگونه بهای این شکست را زندانیان سیاسی در قتل عام خونین سال 67 پرداختند که بدستور خمینی شیاد و سایر آمران و عاملانی صادر شد که اکنون در کنار پاسداران کودتا کرده و قدرت را قبضه و انحصاری کرده اند . همچنین اگر هدف آمریکا نه تهاجم و سقوط حاکمان رژیم ضد بشری که تقویت آن در 31 سال گذشته بوده است زیرا که زیر چتر و شگرد تا کتیک ادعای مخالفت و دشمنی با آمریکا سیاست کمک رسانی و قویت رژیم ضدبشری حاکم بر ایران دنبال شده است . اگر نه مگر قدرت نظامی حاکمان رژیم ضد بشری حاکم بر ایران چه میزان است که موجب وحشت آمریکا شده که مانع از تهاجم نظامی اش شده باشد؟

در دنباله قلم بر دست همکار سر بازجو حسین شریعتمداری از موضع ضد آمریکائی و قدرت نمائی پوشائی مانور تبلیغاتی داده است وبا پاک کردن صورت مسئله آشکارا فرافکنی کرده است . چونکه مدعیان اصلاح طلبان و رئیس جمهور بودن خاتمی و مجلس ششم را ترسید گان متهم به 3 مؤلفه خوش باوري، ترس و خيانت معرفی کرده است که در مقابل بوش جا زده و تسلیم شدند . اما قلم بر دست یادداشت روز نویس بدون توجه به این واقعیت ساده که حقیقت را کتمان کرده چون پنداشته که فراموش شده است که چگونه 4 دوره ی مذاکرات امنیتی عراق که تروریست دیپلمات محمد حسن کاظمی قمی با سفیر آمریکا در عراق حضور داشت . همانگونه که قلم بر دست یادداشت روز نویس برای اینکه خدشه ای به موضع ضد آمریکائی باند مافیائی اصول گرائی وارد نشود که بر خلاف رقیب مغلوب مدعی اصلاح طلب که در برابر تهاجم آمریکا به افغانستان وعراق تسلیم شدند و امکان همکاری برای اشغال نظامی را فراهم کردند ولی مدعیان کمدی اصول گرائی اهل سازش با آمریکا نبوده اند . البته برای اینکه در مسیر ادعای مبارزه با آمریکا ثابت شود که مو درزش نمی رود .بنابراین قلم بردست یادداشت نویس ضد آمریکا عریضه نویسی ها و تبریک گفتن های پاسدار گماشته احمدی نژاد به جورج بوش و باراک اوباما را سانسور کرده است . حال بماند که همگان می دانند که دلال و جاسوس پیشانی سیاه هوشنگ امیر احمدی مقیم آمریکا کیست و برای چه چپ و راست به ایران فراخوانده می شود و حامل چگونه پیام هائی می باشد؟ بهر حال معلوم نیست که اینگونه اقدامات در همین دوره ی دولت مدعی اصول گرا که انجام شده ناشی از چیست؟خلاصه قلم بر دست پس از روضه ی مبسوط خواند نو چپ و راست گریز به صحرای کربلا زدن مجبور شده است برای اثبات اینکه زمین گرد است روی مسئله ی اصلی متمرکز شد ه و پیرامون جنبش سبز رقیب مغلوب و اهداف و عملکرد و اتهامات وارده به اینان را اینگونه از موضع ضد آمریکائی تئوریزه و فرموله کرده و تحلیل داده است :

"روز شنبه مقارن سالگرد انتخابات رياست جمهوري، روزنامه واشنگتن پست در اولين سطر سرمقاله اي با عنوان «دولت اوباما و جنبش سبز» نوشت: «يك سال پيش در ايران جنبشي متولد شد كه بهترين فرصت را براي پايان دادن به خطر حمايت ايران از تروريسم و پيگيري برنامه تسليحات هسته اي به وجود آورد... اين يكي از پربارترين چالش هاي موجود در برابر حكومت اسلامي ايران بود... استراتژي آقاي اوباما نتوانسته آهنگ برنامه هسته اي ايران و يا رويكرد منفي آن كشور در قبال عراق، اسرائيل و لبنان را كندتر كند».وقتي از اين منظر به صحنه تحولات جهاني نگريسته شود، بازيگران سرشناس فتنه سبز بيش از چند نوچه كدخداي دهكده جهاني كه به نيابت از بزرگ خود چوب خوردند، ديده نمي شوند. آنها وسط بازي بزرگان بلكه يك جنگ بزرگ عالمگير خواستند عقده هاي كوچك خود را بر گرده ملت و حاكميت ايران تحميل كنند. تلخ است گفتن اين واقعيت كه 56 سال پس از كودتاي 28 مرداد 1332 و 89 سال بعد از كودتاي سوم اسفند 1299، جماعتي به سرشان زده بود نقش خيانت آلود محمدرضا و رضاخان را دوباره بازآفريني كنند، كشور و ملتي را نقد بدهند و سوداي نسيه قدرت را به توهم در سر بپزند! آنها اين بار فقط اعتبار اصلاح طلبان را به حراج نگذاشته بودند بلكه اميدوار بودند چتري فراگير از خيانت حتي بر سر برخي اصولگرايان بگشايند. سران فتنه و كودتاي مخملي چند محور موازي را به طور همزمان مدنظر داشتند: 1-اعتبارزدايي و مشروعيت زدايي از حاكميت به واسطه سناريوهاي تقلب، دروغ و جنايت 2-شكاف درون نظام و در ميان گروه هاي حامي انقلاب و حاكميت با هدف ريزش از حاكميت و الحاق به فتنه سبز 3-آشوب و اردوكشي خياباني بر مبناي همان شكاف و باج خواهي از نظام 4-پيش كشيدن پروژه فريب «حكميت و ميانجي گري» 5-به هم رساندن حمايت جبهه خارجي و فشار داخلي در تقاطع «فتنه» (فشار گاز انبري) و نشاندن جمهوري اسلامي پاي ميز مذاكره با جبهه استكبار از موضع ضعف و تسليم.سازمان فتنه قصد داشت با اغواي برخي اصولگرايان و پيش كشيدن طرح هايي چون دولت وحدت ملي و دولت ائتلافي، شيرازه انسجام جبهه وفاداران به انقلاب را از هم بگسلد. طيفي از كارگزاران و مشاركت، نقش مشوق را در طرح هاي مذكور ايفا كردند. هنگامي كه هيچ يك از دو پروژه به ثمر ننشست، عاليجناب خاكستري 20 سال سايه نشين و منزه! به ميدان فراخوانده شد تا گسيختگي و شكاف مورد نظر را عملي كند. آقاي چند پهلو و رنگارنگ شايد مي توانست با پرچم سبز و شعار «من هم اصلاح طلبم و هم اصولگرا» به سرمايه اجتماعي هر دو طرف دست پيدا كند. اما او با شكست در اين برآورد توهم آلود، به جاي قهرمان ملي در قواره هاي يك ياغي قداره بند به خيابان هل داده شد و نه تنها اعتبار خود كه سرمايه و اعتبار- و حداقل رسميت- جريان هايي نظير مجمع روحانيون و كارگزاران را در ميانه آتش آشوب سوزاند. نهمين سال جنگ جهاني چهارم آغاز شده است. دشمن و جبهه پياده نظام او در اين جنگ هيچ مجامله و تعارفي ندارند. هر جا كه بتوانند بغض و عداوت فرو خورده خود را بيرون مي ريزند. بمب گذاري و ترور، آشوب، قطعنامه، تحريم، قتل عام كاروان امدادرساني و... در چنين جنگي مداهنه و مجامله و مصانعه عين خطاست. اكنون يك سال پس از آغاز فاز جديد جنگ و درحالي كه غبار فتنه فرو نشسته و حجت بر همه آشكار است، نبايد به سادگي از مجازات خيانتكاران گذشت. همه جاي دنيا ستون پنجمي را كه در ميانه جنگ خيانت كند و راه بلد دشمن شود و به او «گرا» بدهد، سخت مجازات مي كنند. اگر بنا بر بصيرت و آگاهي عمومي بود، اين مهم حاصل آمده است. آنها كه صادقانه حساب خويش را از فتنه گران جدا كردند و صراحتا از آنها برائت جستند، محترمند اما مجازات فتنه گران نبايد فراموش شود"

در خاتمه اینکه قلم بردست سناریو ساز و تحریف گر و تصویر مار کش و مار قالب کن که اکنون از سپری شدن 9 سال جنگ چهارم جهانی گفته و تحلیل داده است که سال دهم این جنگ با همکاری گسترده فتنه گران داخلی شروع شده است وتأکید نموده که بر خورد نکردن با فتنه گران داخلی و به مجازات نرساندن این ستون پنجمی های دشمن خطا می باشد. از سوی دیگر مشخص نیست که چرا این کارشناس و نکته سنج 9 ساله ی جنگ چهارم جهانی سخنی در مورد وضعیت مردم یران و مطالبات شان نگفته است که در این 9 سال چه بر اینان گذشته است و اکنون زندگی سخت و طاقت فرسای قشر محروم وتهی دست جامعه در ایران چگونه می باشد؟ چه موقع قرار است که پاسخ به مطالبات انباشت شده و پرداخت ناشده ی اینان داده شود؟ زیرا مگر ادعا نشده است که رژیم طالبان در افغانستان و صدام حسین در عراق چون بی ریشه بودند مورد تهاجم واقع شده واشغال نظامی شدند. ولی در ایران محال است که چنین اتفاقی بی افتد . سئوال است که آخر این چگونه ریشه دار بودن رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی کودتائی می باشد که نه در خدمت مردم ایران نبوده ونیست بلکه آشکارا علیه شان اقدام کرده است . طوریکه برای سرکوب هرگونه اعتراض و انتقاد و فریاد مردم یا بد ترین شیوه ی ضد بشری قرون وسطائی به اینان اتهام زده می شود. با ضرب و شتم مورد تعقیب قرار می گیرند . یا اینکه بازداشت و بازجوئی و شکنجه می شوند تا اعتراف وتکرار کنند هر آنچه را سردژخیمان بازجو به اینان دیکته می کند. در غیر اینصورت مورد تجاوز واقع شده یا اینکه حکم سنگین زندان یا اعدام برای شان صادر می شود.

هوشنگ - بهداد

http://www.kayhannews.ir/890326/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان چهار شنبه 26 خرداد ماه سال 1389