روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 8 تیرماه سال 1389
نقد و بر رسی : سر مقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری "تروريسم خوب، تروريسم بد!"
چرا در این تقسیم بندی بطور عمدی جایگاه رژیم ضد بشری مشخص نشده که کجاست؟

توجیه گری و وارونه گوئی حاکمان بخشی از تاکتیک های وارونه کردن واقعیات و حقایق می باشد . به خصوص زمانی که موضوع قدرت و ثروت و جان و مال مطرح باشد که کار بردش شدت می گیرد . البته شدت و ضفف کار برد اش ار تباط به مقولات گوناگونی دارد. از جمله نوع سیستم های حکومتی که می توانند دمکراتیک ، یا نه کودتائی و استبدادی باشند. همچنین با مقوله های دیگری همچون آزادی و دمکراسی و عدالت و رعایت حقوق بشر وقانون مداری یا عدم آن مرتبط می باشد. ناگفته نماند که این مقولات ساخته و پرداخته ی ذهن انسان ها می باشند. زیرا که ژنتیکی و وراثتی نیستند که هر نوزادی که متولد می شود از بدو تولد اینان را با خود از مادر و پدر به ارث برده باشد ، بلکه اکتسابی اند و زائیده تفکر انسان و تلاش انسان ها در دوره های متمادی تاریخی بوده است که بر اساس ساخت و ماهیت فرهنگی و حکومتی در هر محیطی شکل گرفته و استقرار یافته است . طوریکه بخشیی از آن مثل رعایت حقوق بششر بطور قوانین جهان شمول بشری در آمده است. حال هر چه حکومت و جامعه پیشرفته ومترقی تر باشد . طبیعی است که مقولات ذکر شده هم بهتر اجرا می شود و هم اینکه از ارزش و جایگاه مهمتری
بر خور دار است . همانگونه که عکس قضیه هم صادق است . همینطور مقابل صلح و امنیت و رفاه اجتماعی ، ناامنی و تبعیض و وحشت و سرکوب و خفقان و سانسور و ترور وجود دارد .
حال این ترور می تواند دولتی یا گروهی و شخصی باشد . یا اینکه حالت تهاجمی یا تدافعی داشته باشد . اجباری و تحمیلی باشد یا اینکه اختیاری وبرای حفظ قدرت وخفه کردن صدای معترضان از سوی حاکمان مستبد و خود کامه باشد که باز تعریفش از جایگاه قدرت غالب و مغلوب تعیین وترسیم می شود . یعنی اگر چنانچه اقدامات تروریستی از سوی حاکمان باشد. این نوع تروریست هرگونه ابعادی داشته باشد مقدس و جایز ونوع خوب تروریسم می باشد . اما اگر چنانچه حالت تدافعی بعنوان آخرین ابزار تحمیلی دفاع کردن از سوی مردم باشد که مورد ظلم و ستم واقع شده اند . این دیگر ترور نا مقدس و زشت و مذموم و محکوم است. فراموش نشود که در شرایط کنونی که فقر ونابرابری در جهان بیداد می کند. هیچ دولت ضعیف و قدرتمندی حاضر نیست که بطور دقیق و ریشه ای به عامل تولید و رشد تروریست در جامعه به پپردازد که دلیل پیدایش آن چیست؟ زیرا اگر چنانچه دست به اینکار زده شود ، نه اینکه راه توجیه گری اقدامات تروریستی بسته می شود ، بلکه گاهی مواقع تبدیل به تف و تاق و ریش برای مدعیان یا حاکمان قلدر و زور گوی می شود . بهر حال اکنون این مقوله ی تروریسم و دمکراسی از سوی سرمقالله نویس آنگونه که خود خواسته مورد کنکاش قرار گرفته است. البته بدون در نظر گرفتن عملکرد حاکمان رژیم ضد بشری که در این مورد در 31 سال گذشته چه کارنامه یا عملکردی داشته اند؟ بطور مثل روش بکار گرفته ی شده ی ضد انسانی در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال 67 یا قتل های سیاسی زنجیره ای چگونه بود . یا اینکه در سیاه چال ایران به خصوص زندان اوین و بازداشتگاه کهریزک چه گذشته است ؟ اما یقه ی قدرت های غربی به خصوص آمریکا را گرفته است و تا توانسته گریز به صحرای کربلا زده و از این شاخ به آن شاخ پریده و به الجزایر و فلسطین و بازداشتگاه هاي مخوف مثل گوانتانامو و ابوغريب و نقض حقوق بشر و مجاز بودن غربي‌ها به داشتن زندان هاي سري در سراسر جهان ، سركوب تظاهرات، نقض صريح آزادي ها براي مسلمانان گفته است تا که بقول خودش از همه جنايت بارتر به تروريسم دولتي رژيم صهيونيستي و زرادخانه‌هاي هسته اين رژيم رسیده است و نتیجه گرفته كه چهره كريه مدعيان دمكراسي چنین است . بعلاوه از رويدادهاي اخير افغانستان و شكست سياست هاي آمريكا در اين كشور تحت اشغال هم گفته است که چگونه حضور نظامیان آمریکا و ناتو در این کشور موجب افزايش تحركات طالبان، وموج انفجارها و عمليات انتحاري در افغانستان شده و سبب بالا رفتن آمار تلفات نيروهاي اشغالگر ناتو و عزل فرمانده نظامي آمريكا با زمين گير شدن راهكارهاي نظامي غرب شده است که در نتیجه منجر به موضوع مذاكره با گروه تروريستي طالبان شده است .در ادامه افزوده است که خود
آمريكائي ها زماني طلبان را با چند هدف موازي براي سلطه بر منطقه و تاثيرگذاري در صحنه بين‌المللي ايجاد كردند
، که اکنون تقسيم اين گروهك تروريستي به "طالبان خوب" و "طالبان بد" بر سر زبان ها افتاده است.
بالاخره سرمقاله نویس بدون آنکه کوچکترین سخنی از وضعیت داخل کشور بگوید ویا توضیح دهد که از 22 خرداد 88 تا کنون چند تن قربانی اقدامات تروریستی و حشیانه ی حاکمان نسبت مردم معترض ناراضی شده اند؟ یا اینکه چه تعداد از معترضان ناراضی ربوده و شکنجه ومورد تجاوز و قتل واقع شدند ؟ یا اینکه چه تعداد باز داشت و شکنجه شده و مجبور به اعتراف شده سپس محکوم به زندان و اعدام شدند و حکم اعدام برای تعدادی اجرا و برای تعدادی دیگر صادر شده است که در نوبت اعدام می باشند ؟یا اینکه بیت جماران و پاسداران چه نقشی در ناامن ساختن عراق و اقدامات تروریستی و انتحاری و انفجاری در این کشوردارند؟ یا در روند مذاکرات صلح خاور میانه دشمنی و کار شکنی می کنند آنچنانکه که عامل بر پائی دو جنگ 33 روزه ی حزب الله و 22 روزه ی حماس با اسرائیل بودند که میزان تلفات جانی و مالی هر دو تا جنگ فاجعه آمیز است . ضمن اینکه در افغانستان هم پاسداران مداخله گری می کنند و سیاست مشابه دخالت گری در عراق و امور داخلی فلسطین را دنبال می کنند . اما سر مقاله نویس با رها کردن این واقعیات تحلیل داده است که به اين ترتيب شواهد و قرائن نشان گر آن است كه آمريكا و انگليس، همچنان طالبان را گزينه اصلي براي افغانستان مي‌دانند و براي باز گرداندن طالبان به قدرت زمينه
سازي مي‌كنند. در پایان نماینده ی ملت افغانستان شده و چنین نظریه ای داده است :
" اكنون مردم افغانستان هشت سال پس از جنگ خانمان سوزي كه بر آنها تحميل شده با تلخكامي احساس مي‌كنند قرار است يكبار ديگر طالبان توسط آمريكا و انگليس بر مقدرات آنها حاكم شوند و نه تنها از وعده‌هاي بوش و اوباما براي ساختن يك افغانستان مرفه و مدرن مطابق الگوي ژاپن خبري نيست، بلكه طالبان براي ماموريتي ديگر آماده
مي‌شوند تا هر آنچه را كه از اين جنگ هشت ساله باقي مانده است نيز ويران كنند.... "
در خاتمه اینکه طبق سنت 31 ساله ی تجربه شده ی رژیم ضدبشری که در دسترس است . پیوسته با روش تصویر مار کشیدن و مار قالب کردن به مسائل نگریسته است و هر گز هم به ریشه و علت پیدایش پدیده های گونا گون و ناهنجاری اجتماعی نپرداخته است . یعنی اینکه مسائل ملطقاً از موضع رابطه ی علت و معلولی مورد بررسی وارزیابی وکنکاش واقع نشده اند. برای همین نه از بررسی های معلول گرایانه نتیجه گیری پویا و سازنده حاصل نشده است ، بلکه بطور دائم بر ضد مردم و جامعه تمام شده است .بنابراین در این مقاله هم بهمان سبک سابق با مقولاتی همچون آزادی و دمکراسی و حقوق بشر و عدالت وتروریسم برخورد شده است طوریکه آخرش به تقسیم بندی تروریسم خوب و بد تروریسم آنهم در مورد طالبان منتهی شده است . تا بقول سرمقاله نویس از چگونگی چند منظوره و متناقض بودن این مقولات از سوی غرب به خصوص آمریکا برجسته شده باشد و با ردیف کردن چندین نمونه ومثال اقدامات تتناقض آمیز در نهایت ثابت شده است که ماست همه ترش است، الی ماست خیک رژیم ضد بشری فقاهتی، چونکه رهبر این رژیم نه زمینی که الهی و آسمانی است که نه خلاف نمی کند و به هیچ کس هم پاسخگو نمی باشد ، بلکه مدعیست چون ولی فقیه هر گز اشتباه و خلاف نمی کند . پس لازم نیست که به مقام ومرجع یا کسی جوابگو باشد . بهرحال مقوله حکومت دمکراتیک و آزادی و دمکراسی و عدالت و حقوق بشر و صلح و امنیت ،قرینه های متناقض در رژیم های استبداد ی و سرکوب گر همراه با سانسور و ترور و خفقان وتبعیض و بی قانونی و بی عدالتی و فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی است که رژیم پدر خوانده ی تروریست جهانی مذهبی حاکم بر ایران سرآمدهمه شان است . مشروط بر اینکه ترور حکومتی یا حکومت
تروریستی خوب می باشد ولی مبارزه با ظلم و ستم و دفاع از حقق و حقوق پایمال شده نوع تروریسم بد است.

هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890408/13890408_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 8 تیرماه سال 1389
تروريسم خوب، تروريسم بد!