الگوی تاریخی دجال بدنام وعوامفریب وجانشینش برای کوبیدن رقیب مغلوب.کیهان 16خرداد

نقد وبررسی " آن مرد پيامبرگونه " (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان پنجشنبه 10 خردادماه سال 1386
"الگوی تاریخی ساختن از یک دجال بدنام وعوامفریب وجانشینش برای کوبیدن رقیب مغلوب"
چه کسی یا کدام وجدان بیدار وآگاهی وجود دارد که اگر سری در آخور جنایتکاران حاکم برایران نداشته باشد وجزو جیره خواران وسرکوبگران ومزدبگیران آخوندهای حاکم نباشد . همچنین اگر خود شریک در جنایت وغارتگری نبوده باشد و اکنون نداند که چگونه از بدو ورود خمینی بی احساس به ایران وپیروان وجانشینش تا کنون یک ریز به مردم ایران دروغ گفته شده ودین تبدیل به ابزار سرکوب و غارتگری وشیادی و جنایت وخیانت وقتل وغارت و جنگ طلبی و... در دست آخوندهای حاکم وآقازاده ها ووابستگان شان شده است وبا داشتن رهبر ولی فقیه، وی حامی اصلی کلان دزدان ومجرمان وقاتلان وآدمکشان حرفه ای شده است زیراکه خودش را رهبر ام القرای جهان اسلام نامیده است . بنابراین در 28 سال گذشته دقیقاً ضد آنچه یادداشت روز نویس ادعا کرده انجام شده است که حال چنین در ابتدای یاداشت روز خود از ادیان الهی و اسلام شروع کرده است:
"يكي از اصلي ترين اهداف و مهمترين انگيزه هاي ظهور اديان الهي و قيام انبياء و فرستادگان خدا از يكسو مبارزه با جهل و خرافات و مذاهب دروغين و از سوي ديگر هدايت انسان ها به سرمنزلي بوده است كه هدف آفرينش آنان است. بدون ترديد در اين ميان نقش اسلام به عنوان دين خاتم و مذهبي كه بيش از ساير مذاهب برحق، علاوه بر پرداختن به جنبه هاي فردي و تكامل اخلاقي و روحي انسان ها و تربيت انسان نمونه به ابعاد اجتماعي و مدني انسان نيز توجه و براي ساختن جامعه و تمدن «نمونه» برنامه و هدف دارد، برجسته تر و تاثيرگذارتر است."
یادداشت روز نویس مداح ومتملق ووارونه گو پس از اینکه در ادامه ی یادداشت روز خود از زندگی و خصوصیات اخلافی وتفکری حضرت محمد گفته است که چگونه ظلم سیز ومدافع حق وعدالت بوده است تا اینکه به 15 خرداد وخمینی رسیده و نتیجه گرفته است که این خمینی بود که بدون هیچ ترسی یکه وتنها وبا دست خالی در برابر ظلم ایستاد ومبارزه کرد تااینکه پیروز شد . البته این مبلغ خالی بند وشارلاتان نگفته است که چرا جانشین وپیرو ان خمینی بدون در نظر گرفتن ارقام نجومی دزدی های شان، چگونه صاحبان ثروت بادآورده شدن خود وآقازاده واعضای خانواده هایشان شده اند و یا اینکه چگونه مرتکب چه جنایاتی شده اند؟ اگر اینان راست می گویند که پیرو راستین خمینی می باشند و خمینی آلوده وفاسد نبود و مداح یادداشت روز نویس هم ریگی در کفش خود ندارد ، پس چرا اینان دنباله روی خط خمینی نیستند تا که با دست خالی مبارزه کنند و خیلی حریصانه بدنبال دسترسی به سلاح هسته ای نباشند؟ حال بماند که این خمینی دجال وضد بشر بود که 8 سال جنگ ضد ملی و ضد میهنی با عراق را ادامه داد تا جام زهر لازم شد ودر نهایت وقتی که شکست جنگ را پذیرفت وجام زهر را سر کشید . برای توجیه شکست نامه به فرمانده ی سپاه پاسداران نوشت وبر داشتن سلاح هسته ای تأکید کرد تااینکه بیشتر معنی مبارزه دست خالی کردن ثابت شود که اکنون چه طنز کمدی بی مزه ای غلامک عریضه نویس نقل قول کرده است . چون که نه خمینی وجانشین وپیروانش همگام که درست نقطه مقابل سنت سیره حضرت محمد بوده ومی باشند. زیراکه مگر حضرت محمد هم همچون خمینی وجانشینش و پیروانش احکام سنگسار کردن و قطع اندام و تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام صادر کرده بود که خمینی با ایشان مقایسه شده است و در مقابل چنین علیه نظرات باطل روشنفکران و ستمکاران موضعگیری کرده است خود :
2"- قيام پانزده خرداد كه نقطه آغازين انقلابي بود كه در 22بهمن 1357بساط طاغوتيان و رژيم وابسته و دست نشانده پهلوي را برهم زد، به رهبري مردي برپا شد كه از عالمان دين بود. ديني كه علما را وارث پيامبران مي داند و عالمي كه با درك دقيق مقتضيات زمان و شناخت عميق جامعه و مردم و همچنين آگاهي از دردها و نيازهاي اصيل آنها- و نه دردها و نيازهاي دروغين و وارداتي!- كه با داشتن سابقه اي روشن و تاريخي پرافتخار به سرنوشتي سياه و غم انگيز گرفتار آمده بودند، و در روزگار هياهو و رواج مكاتب غربي و ايسم هاي وارداتي، براي نجات و هدايت ملك و ملت و تحقق آرمان هاي تاريخي و اعتقادي آنها، با الگو قراردادن راه و روش پيامبر اكرم(ص) و نهضت جاويدان فرزند او حسين(ع) با دست خالي با طاغوتيان و حاميان خارجي آنها وارد صحنه مبارزه و رهبري شد. او بدون ترس و واهمه از زخم زبان متحجراني كه اسلام را مسخ و وارونه جلوه مي دادند و روشنفكرنماياني كه سر در آخور مكاتب مادي داشتند و غرب را قبله آمال خود مي دانستند و اسلام را به عنوان يك دين از دور خارج شده، مسخره و نفي مي كردند، «حركت مستمر و مستحكم در صراط الهي» را سرلوحه مبارزه خود قرار داد. امام(ره) در عين حالي كه با رژيم ستمكار مبارزه مي كرد مثل يك روشنفكر واقعي كه «حد روشنفكري اش احكام اسلام بود»، به متحجران و شبه روشنفكران كه در نشناختن اسلام حقيقي مثل يكديگر بودند، مي تاخت و با سخنان آتشين و روشنگرانه كه لحني ساده و همه فهم و آگاهي بخش داشت، روح ايمان و خودباوري و اعتماد به نفس را در جسم و جان مردم زنده مي كرد و به آنان اميد مي بخشيد. امام(ره) در مسير مبارزه براي خوش آمد اين و آن و رعايت مصلحت هاي ويرانگر، لحظه اي از آرمان ها و اعتقادات خود و پيروي از سنت و سيره پيامبر بزرگوار اسلام(ص) و عمل به احكام و آموزه هاي اسلام حقيقي دست برنداشت و عاقبت، در مقابل چشم خيره جهانيان و علي رغم نظرات باطل روشنفكرنمايان و بر خويش كافران، مردم طاغوت زده را به مجاهداني مبارز تبديل كرد كه در راه تحقق آرمان هاي امام و انقلاب كه جملگي منطبق بر مصالح ملي هم بوده و هست، تا لحظه پيروزي و... تا امروز دست از مبارزه و پيگيري برنداشته اند... به طوري كه امروز بسياري از ملت ها و كشورهاي زير سلطه و ستم براي نجات خود، به مكاتب الحادي و ايسم هاي مادي و وارداتي پشت كرده و به راه و رسم امام خميني (ره) كه ريشه در سنت و سيره رسول مكرم (ص) و آئين رهايي بخش آن بزرگوار دارد، روي آورده اند. و اينها در حالي است كه مثل زمان رسول خدا (ص) باز هم همه امكانات تبليغاتي و مادي و نظامي و... در دست دشمنان است. و باز به قول رهبر انقلاب كه شور و شوق نسل جوان دنياي اسلام را نسبت به امام خميني شگفت آميز مي خوانند، «حجم تبليغات مستمر دشمنان اسلام درباره امام با حجم تبليغاتي كه براي طرح و تقويت شعارهاي امام انجام مي شود قابل مقايسه نيست...»"
ایکاش ضریب دجال بودن و عوامفریبی ودروغگوئی وکتمان کردن حقایق وتحریف گری کردن به همان اندازه بود که نقل قول و بازتاب داده شد وبه خود خمینی خاتمه می یافت و لااقل بطور مشمئز گونه از یک آخوند بی نام روضه خوان معتاد وضعیف النفس اهل ریاء و تملق وچاچلوسی و آلت دست سپاه پاسداران اینگونه تعریف وتمجید نمی کرد:
"- هجده سال از رحلت آن رهبر بزرگ و آن عزيز سفركرده گذشته است. اما ياد امام كماكان زنده و حضور آن بزرگوار همچنان حس مي شود. انقلاب اسلامي به رهبري يكي از ياران و شاگردان خلف و شايسته امام و با حضور و وحدت مردم همچنان در جوش و خروش است و نهضت بازگشت به خويش و احياء هويت و ارزش هاي اسلامي و بيزاري از قدرت هاي زورگو و نفرت از بت بزرگ و مظهر جاهليت مدرن يعني آمريكا و صهيونيزم كه جملگي از تعاليم رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي است، كماكان ماندگار و جزو خواسته ها و آرمان هاي اين مردم است. طبيعي است مردمي كه با چشم خود ديدند و با همه وجود رمز و راز سرفرازي كشور و بيداري و نجات خود را لمس كرده اند، هرگز حاضر نيستند مطابق ميل و خواسته ها و فشارهاي دشمنان خود و دنباله هاي داخلي آنها كه به لطائف الحيل تلاش دارند آنان را از ادامه اين راه و پيگيري آرمان هاي انقلابي و اسلامي كه مصالح ملي را هم تضمين مي كند از حضور در صحنه انقلاب بازدارند، عمل كنند و شاهد بازگشت دوباره نكبت و عقب ماندگي و حاكميت سياه وابستگان و فاسدان باشند. و اين را مردم ما طي 28 سال گذشته در همه صحنه ها و معركه ها به خوبي ثابت كرده اند. بنابراين تكليف مردم معلوم است."
در خاتمه اینکه مداح یادداشت روز نویس بدون آنکه بگوید که سهم مردم ایران از انصاف وعدالت ادعا شده چگونه وچه میزان بوده است به سهم حاکمان چقدر است ویا چرا سال گذشته گزارشگر صندوق بین المللی پول گزارش کرده بود که اختلاف میانگین در آمدها در جامعه ی ایران بیش از 16 برابر است و 80% درآمدناخالص ملی سالیانه تعلق به اقلیت 20% در جامعه دارد و این اختلاق عمیق و شکاف طبقاتی در جامعه میان غنی و فقیر چه ارتباطی با عدالت سنت وسیره حضرت محمد دارد که یادداشت روز نویس مدعی شده ونسخه صادر کرده وتأکید کرده بر همين سياق تكليف «هر كسي كه دلش براي تحقق اهداف انقلاب و پيشرفت و عزت ملت و كشور مي تپد» نيز معلوم است، آنان هم بايد مثل مردم و در كنار مردم «تقوي، صداقت، شجاعت، توكل و تمسك امام بزرگوار به شرع مقدس اسلام را سرلوحه كار خويش قرار دهند» و در دنباله افزوده اگر كساني باشندكه در اين ميان برخلاف ادعاهاي ظاهري مسير انحراف از خط امام را در پيش گرفته باشند وجزو باندهای غارتگر دزد وابسته به ولی فقیه نباشد یعنی اینکه از گذشته انقلابي خود به دلايل نامعلوم- و شايد هم معلوم!- پشيمان شده اند چونکه از موضع شکر سرخ خوری و شارلاتان بازی مبارزه با شیطان بزرگ فاصله گرفته اند و به استقبال مذاکره وزانو زدن در برابرشیطان رفته اند و سعي دارند که با کمک شیطان «مباني اسلام ناب طالبانی و اهداف انقلاب ویرانگر وخانمان برانداز خمینی را علیه ی رقیب مدعی مردم سالاري ديني و حقوق بشر در اسلام بسیج کنند تا جلوی تاويل و توجيه گری اینان گرفته شود تا كه نتوانند تبلیغ برای ليبراليزم شكست خورده و بي حاصل غربي کنند وخودشان و اسلام شان را با آن منطبق کنند و مورد قبول غربي ها قرار بگيرند و دوباره هوس کنند که می توانند حماسه ی دروغین دوم خردادی واصلاح طلبی برای خزیدن بقدرت برپا کنند. همچنین كساني را خطاب قرار داده است كه به اسم روشنفكري ديني در خلاف خط امام (ره) و خواسته ملت «مباني انقلاب اسلامي حرکت نموده وسليقه ی خود را كم و زياد مي كنند، زیرا که خمینی یک مرتجع ودگم تغییر ناپذیر بود که گفته بود بشکنید این قلم ها ی منحرف را و به بندید این دهان های منحرف معترض فاسد را پس اکنون اینان بايد تا دير نشده است به خود بيايند و از غلتيدن در ورطه تحجر و كوته بيني و يا غربگرايي و اباحه گري بپرهيزند زیراكه اگر به خرافه پرستان انگلیسی حاکم نپیوندند پايان اين راه جز جدايي از ولی فقیه مردم نایده شده و خيانت به آرمان هاي تاريخي و ديني حاصلي دربر نخواهد داشت... چونکه راه امام در عراق و فلسطین وافغانستان ولبنان زنده و روشن است و تنوره می کشد وخون می ریزد . برای اینکه هدف و مقصد آن معلوم و ماندگار است و هرچه زمان مي گذرد، با صدور بیشتر تروریسم وبنیادگرائی برای دسترسی به سلاح هسته ای عمق و تاثيرگذاري آن نه فقط در ايران كه در سراسر جهان بيشتر دارد خود را نشان مي دهد و به رخ مي كشاند و اين خاصيت غيرقابل انكار همه حوادث و اقداماتي است كه با سیاست کثیف خائنانه مذاکره ومماشات گرایانه ی غرب امکان پذیر شده است .
هوشنگ – بهداد
پنجشنبه 10 خردادماه سال 1386

اهدا ف وزارت بد نام اطلاعات وسپاه پاسداران ازمذاکره با آمریکا وچگونگی پاسخگوئی ب


اهدا ف وزارت بد نام اطلاعات وسپاه پاسداران ازمذاکره با آمریکا وچگونگی پاسخگوئی به آن ؟
اکنون که سفیر آمریکا موفق شد که سفیر رژیم جنایتکار آخوندی را به عنوان متهم اصلی دخالت گری در امور داخلی عراق به پای میز مذاکره در عراق بکشاند تا بقول سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی از موضع قاضی به متهم تفهیم اتهام کند که دست از ناامن سازی در عراق بردارد وبه نقض حقوق بشر ادامه ندهد و درخاورمیانه بحران سازی نکند. بنابراین جای هیچگونه شک وابهامی باقی نمی گذارد که عامل وسرچشمه ی اصلی بی ثباتی وناامنی در عراق کجاست . اما از طرف دیگر شاهد می باشیم که چگونه پس از این مذاکره چگونه با سرعت بر ضریب کشته شدن نظامیان آمریکائی وربودن نظامیان انگلیسی افزوده شده است . لذا اگر چنانچه احیاناً بازهم هرگونه شک وشبهه ای در کار بود از میان بر داشته شده است که نقش مخرب وتروریستی و آشوبگری رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران چه میزان ا ست.
بنابراین مقامات سیاسی ونظامی دولت بوش می باید آنگونه روشن موضع گیری کنند که فرصت هرگونه سوء استفاده به مقامات ومسئولین ودستگاه تبلیغات رسانه ای و همچنین مانور دادن وزارت بد نام اطلاعات گرفته شود . به خصوص به سایت های مزدوران بد نام وزارت اطلاعات وبیت رهبر ولی فقیه همچون دیدبان آخوند مرتجع انگلیسی وغارتگر واعظ طبسی در مشهد داده نشود تا که بتواند با پاک کردن صورت مسئله فرافکنانه مدعی شود که بنا به گزارش خبرگزاری عراقی براثا، "حسن كاظمی قمی" سفیر رژیم تروریستی آخوندی در عراق که مسئول برنامه ریزی و همآهنگی و پیگیری اعمال تروریستی عوامل رژیم تروریستی در عراق می باشد مدعی شود که طرف مذاکره کننده با سفیر امریکا، در یک كنفرانس مطبوعاتی در بغداد که پس از ملاقات دو هیأت رژیم تروریستی و امریکا صورت گرفت، در پاسخ به سؤالی راجع به موضوع مجاهدین خلق گفت: ما در گفتوگوها به این موضوع نپرداختیم ولی این موضوع در دستور كار مذاكرات آینده قرار دارد. همچنین در شرایطی که معاون وزارت امرخارجه ی دولت دست نشانده ی نوری المالکی در مشهد است و با مسئول سایت وزارت اطلاعات هابیلیان دیدار داشته است که بطور مستقیم در امور داخلی عراق دخالت گری می کند و مجاهدین خلق را تعقیب می کند در این سایت عراقی وزارت بد نا م اطلاعات افزوده شده است که كه نوری المالکی دست نشانده ولی فقیه و سپاه پاسداران از دو طرف مذاكره خواسته است تا مذاكرات را ادامه دهند. همینطور این سایت مزدور بد نام وزارت اطلاعاتی دیدبان گزارش کرده است که سایت "صوت العراق" بهنقل از "السنید" نمایندهی پارلمان و از نزدیكان نخستوزیر عراق نوشته است که نوری المالکی موضوع مجاهدین خلق و نحوهی جلوگیری از فعالیتهای این گروه در عراق را مطرح خواهد كرد و این مسأله توسط تروییكای امریكا، ایران و عراق مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
اکنون پس از مذاکره واوج گیری کشته شدن نظامیان آمریکائی و ربوده شدن نظامیان انگلیسی رادیو فردا در بر نامه ی خبری خود گزارش کرده است که مقام های قضايی ترکيه روز چهارشنبه ۳۰ مه اعلام کردند که در واگن های قطاری سوری که از ايران به مقصد سوريه در حرکت بوده، مقاديری اسلحه کشف کرده اند وبه نقل ازاسماعيل ساری از مقامات قضايی ترکيه به خبرگزاری آسوشيتدپرس گفته است که اين واقعه در حال بررسی است. زیراکه بر اثر انفجار واز ريل خارج شدن هفت واگن قطار مقداری اسلحه های کشف شده گزارش شده است که در ميان مواد ساختمانی جاسازی شده بودند. همینطور رادیو فردا افزوده.يکی از مقامات دولت ترکیه که نخواست هويتش فاش شود گفته است اسلحه های کشف شده شامل مسلسل و سلاح کمری است.خبرگزاری محلی دوگان هم گزارش کرد که به جز مسلسل و سلاح کمری، ۳۰۰ عدد راکت و يک راکت انداز در اين قطار کشف شد.به گزارش آسوشيتدپرس مقامات ترکيه به رژیم تروریستی آخوندی مظنون هستند که در تلاش بوده از طريق ترکيه و از راه سوريه اسلحه در اختيار حزب الله لبنان قرار دهد.
بهر حال با در نظر گرفتن نقش سپاه پاسداران در ایجاد جنگ 33 روزه با اسرائیل که از طریق حزب اله لبنان دنبال شد. اکنون نیز با فعال کردن شیخ حسن نصرالله وتهدید کردن دولت لبنان از طریق این شیخ ،هم به جنگ داخلی در لبنان دامن می زند وهم به آماده سازی جنگی دیگر با اسرائیل مبادرت کرده است و ارسال همین سلاح های کشف شده از قطار واژگون شده در ترکیه که هدف رساندن سلاح ها به جنوب لبنان بوده است که در بستر آماده سازی جنگ وبحران در لبنان می باشد و مکمل تدارک سازی این سناریو، ایجاد تضاد ونزاع میان ساف و حماس ودامن زدن به از یک سو دنبال می شود و تشویق کردن پرتاب موشک از سوی حماس به خاک اسرائیل از طرف دیگر د نبال می گردد که نشان می دهد سرانگشتان دستان توطئه امتداد گر و بحران ساز وجنگ آفرین سپاه پاسداران فقط به ایفای نقش ناامن سازی در عراق خلاصه نمی شود، بلکه آن تاافغانستان وخاورمیانه کشانیده شده است .
شایان یادآوریست که اگر چنانچه انتقاد مقتدا صدر از مذاكره سفیر رژیم تروریستی آخوندی وآمريکا نیز در نظر گرفته شود که " روزنا" گزارش شده است که مقتدا صدر رهبر گروه صدري ها وارتش مهدي از سياست هاي دولت عراق در سرپرستي مذاکرات رژیم تروریستی آخوندی آمريكا انتقاد کرد ه است و گفته شده که مقتدا صدر در يک موضع جنجالي با انتقاد از نشست آمريکا و رژیم تروریستی آخوندی در بغداد را براي ملت عراق بي فايده توصيف کرده است. . همینطور مقتدا صدر در بيانيه که سه شنبه منتشر شده و به امضاي وي رسيده است وی در بيانيه خود که به شکل وسيعي در شهر نجف پخش شده و برخي از رسانه هاي گروهي عربي هم آن را منتشر کردند ادعا کرده است ايراني هاي فکر مي کنند که با نشست پشت ميز مذاکره با آمريکا به ملت عراق سود خواهند رساند ومي توانند استقرار امنیت را براي عراق به ارمغان آورند اما آنها معمولا فراموش مي کنند که در اين مذاکرات خواستار خروج اشغالگران از عراق شوند در ادامه خاطر نشان کرده ادعاهاي مقتدا صدر در حالي اعلام مي شود که به اعتراف سفير آمريکا در عراق اولين خواسته مذاکره کننده رژیم تروریستی آخوندی در اين نشست خروج نيروهاي آمريکايي از عراق بود.
بنابراین با فاکت واسناد معتبر و واقعیت هائی که موجود است که چگونه سران رژیم ترریستی آخوندی وسپاه پاسداران اهداف ودسیسه وتوطئه های خود در عراق وخاورمیانه دنبال می کنند . بر مبنای آزمودن را آزمون کردن خطاست و یا ضرر را از هرجا جلویش گرفته شود منفعت است. پس مقامات آمریکائی نمی بایست که اشتباهات گذشته ی خود را تکرار کنند که قبل و بعداز تهاجم نظامی به عراق و اشغال پس ازآن تکرار کردند که هم سران رژیم جنایتکار آخوندی را به بازی گرفتند وهم اینکه خوشباورانه به آنان اعتماد کردند وبنا برتقاضا وخواست اصلی اشان پایگاههای نظامی مجاهدین در عراق را بمباران کردند وآنان را خلع سلاح نمودند و همچنان نام شان را در لیست گروه و سازمان های وتروریستی تااینکه زمینه ی بسیار مناسب برای سران رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران در عراق فراهم گردد تاکه با نفوذ کردن ومانور دادن بطور کامل نه عراق را به اشغال کامل خود درآورده اند، بلکه عراق را تبدیل به باتلاق علیه ی نظامیان آمریکائی ومردم عراق کرده اند . مهمتر اینکه موفق شد ه اند از طریق سیاست خائنانه و کثیف مذاکره ومماشات با اروپا را در راستای پیشبرد اهداف پروژه ی هسته ای خود را دنبال نمایند واز عراق بعنوان سرپل صدور تروریسم وبنیادگرائی وبحران به سراسر خاورمیانه استفاده کنند. ا
کنون که رژیم تروریستی آخوندی به پای خودش به پای میز مذاکره آمده است و بطور رسمی پذیرفته است که سخنگوی اصلی دولت دست نشانده ی عراق است ومسئولیت اعمال تروریستی ودخالت گری وناامن سازی در عراق را پذیرفته است بهترین موقع وفرصت می باشد که طناب داری که برای حریف آماده کرده است بر گردن خودش آویزان نمود وجلوی هرگونه راه فرارش با هرگونه ادعای کمیک تکذیب و انکار نمودن ویا فرافکنانه فرار به جلو کردنش بسته شود. زیرا تا زمانیکه دولت دست نشانده ی نوری المالکی خیلی سریع تغییر نکند و دولت سکولار در عراق تشکیل وجانشین نشود ودستان جنایتکار سپاه اسداران وعوامل داخلی اش در عراق قطع نگردد روزانه باید هم شاهد رشد روز افزون کشته شدن نظامیان بیشتر آمریکائی ومردم بی گناه عراقی بود وهم ناظر بر ویرانی های بیشتری در عراق بود .هم اینکه دامنه ی اینگونه بحران وناامنی ها به کشورهای همسایه ی عراق و خاورمیانه کشانده خواهد شد ودر نهایت رژیم تروریستی آخوندی نیز می تواند صاحب بمب اتمی گردد.
هوشنگ – بهداد
دهم خرداد ماه سال 1386

نقد وبررسی دو گزیده از روزنامه ی رسال چهار شنبه 9 خرادماه 1386


نقد وبررسی دو گزیده از روزنامه ی رسال چهار شنبه 9 خرادماه 1386
پیامد مذاکره با آمریکا
امیر محبیان یکی از تئوری پردازان سرشناس وقدیمی روزنامه انگلیسی وباند مافیائی مؤتلفه است که اکنون پیرامون مذاکره با آمریکا اظهار نظر کرده است . ولی از یک سو ی به استناد پخش اخبار و تصاوير تلويزيونى منعکس شده در رسانه‌ها معتقد است که اين گونه بر‌نمى‌آيد که رژیم تروریستی آخوندی بتواند از موضع مشتاق برخورد کند .زیرا که موضع ضعيفى را از خود ارائه کرده است ولی معجزه آسا در مجموع نتیجه گیری کرده است که تصوير ارائه شده از هيئت ايرانى حاکى از نوعى استحکام و اقتدار در نشست بود . البته این ادعا که شباهت کمرنگی با موضع یادداشت روز کیهان دارد ولی مقابل نظر سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی می باشد دارای تناقضاتی نیز می باشد زیراکه گذشته ار اینکه از ضعف دستگاه خبر رسانی پیرامون این خبر شکوه و انتقاد شده است اما در دنباله از بيان موضع کروکر سفير آمريکا نقل قول کرده است که نظر ایشان دال بر اين است که مذاکرات به گونه‌ ای پيش رفت که اين هدف را دنبال مى‌کرد که به شنوندگان القا کرده است رژیم تروریستی آخوندی با روش چانه‌زنى در پى معامله با آمريکايى‌ها هستند، و تأکید کرده است تصوير منفى که اینگونه بازتاب دادن خبر در سطح جهان اسلام برجای خواهد گذاشت تصوير مناسبى نيست . امیر محبیبان در دنباله ی تناقض گوئی خودافزوده است که سطح توقع آمريکايى‌ها در عمل به دليل مواضع مستحکم رژیم تروریستی آخوندی ايرانيان شديدا کاهش يافته است . البته ایشان نگفته است که اگر طرف آمریکائی موضع ضعف دارد چرا پس از 28 سال از موضع ضعف وخواری مذاکره پذیرفته شد؟ چرا پس از مذاکره دست به آمریکائی کشی در عراق زده شده است و5 نظامی انگلبیسی ربوده شده است تااینکه بعداً با 5 پاسدار بازداشتی اربیل معاوضه شود . البته 5 گروگان زندانی شده ایرانی تبعه ی آمریکائی نیز در اختیار دارد که تازگی ها به عنوان جاسوس موساد وسیا دستگیر شده اند . ضمن اینکه امیر محبیان اضافه کرده است که آمریکائی ها ، شايد اميدوارند تا که حاصل اين پروسه مذاکره را بتوانند به سطحى از منفعت‌ زايى برسانند که اهدافى فراتر از منطقه را براى خود تامين کنند .یعنی اینکه جدا از تأکید عم دخالت کردن در امور داخلی عراق، خواستار عدم دخالت گری درامورداخلی فلسطین ولبنان شوند تا که رژیم تروریستی آخوندی منطقه را بحرانی و متشنج نکند. همچنین در بخشی دیگر امیر محبیان د ر مورد ضعف اطلاع رسانی پرسش کرده است که چرا بايد با فاصله زمانى به جاى طرح گزينشى و حساب شده محورهاى مطلوب، رانه های رژیم آخوندی توانستند متن کامل سخنان سفیر رژیم در مذاکره را منتشر کنند ؟ باز هم پرسش کرده است که جايگاه رسانه‌هاى رژیم آخوندی در حاشيه اين مذاکرات کجاست؟ امیر محبیان برای اینکه موضع مستحکم رژیم تروریستی درمذاکره راآشکار کند سئوال کرده است که آيا رسانه‌هاى رژیم آخوندی نمى‌توانستند از موضع افکار عمومى ايران طرف آمريکايى‌ را زير فشار بگذارند؟ بالاخره امیر محبیان در مورد بازتاب دادن عمومى اين مواضع مدعی شده است که علاوه بر منافع ملى بايد چهار لايه مخاطب را همواره در نظر گرفت . افکار عمومى جهان، ‌افکار عمومى مسلمانان، افکار عمومى مردم عراق و افکار عمومى مردم ايران، وافزوده که شايسته است با هشيارى ادبياتى برگزيده شود که به پرسش‌هاى همه لايه‌ها پاسخ منطقى ومناسب را ارائه کرده و تصوير شايسته ايران را در اذهان پديد آورد. عجیب است که سفیر رژیم به عنوان نماینده ی مردم وکشور عراق پای میز مذاکره با آمریکا رفته است ولی پیام خطاب به افکار عمومی جهان در الویت است ودر مرحله ی دوم جهان اسلام مخاطب است که همه کشورهای عربی تنفر از سیاست دخالت گرایانه ی رژیم تروریستی در امورداخلی عراق و فلسطین ولبنان دارند و مرحله ی سوم مخاطب مردم عراق می باشند وچون رژیم ضد بشری بیش از حد مدعی مردمی می باشد وبرای مردم ایران ارزش قائل است بنابراین آخرین مخاطب مردم ایران می باشند!
روزنامه ی رسالت چهار شنبه 9 خردادماه سال - 1386
نشست عراق، بايدها و شايدها
امير محبيان
نشست‌ ميان نمايندگان ايران و آمريکا در عراق با محدوده بحث پيرامون اوضاع امنيتى عراق نهايتا و پس از اما و اگر‌هاى بسيار برگزار شد. فارغ از مباحثى که درون جلسه مورد بحث قرار گرفته و جزئيات آن طبعا هنوز به رسانه‌ها راه نيافته است. آنچه که از منظر رسانه‌اى مى‌تواند مورد بررسى قرار گيرد آن است که:
1) در مجموع تصوير ارائه شده از هيئت ايرانى حاکى از نوعى استحکام و اقتدار در نشست بود و حداقل تا اين لحظه از اخبار و تصاوير تلويزيونى منعکس شده در رسانه‌ها اين گونه بر‌نمى‌آيد که ايران موضع مشتاق يا ضعيفى را از خود ارائه کرده باشد.
2) گرايش‌هاى مشتاق به مذاکره با ايران در آمريکا فعالتر شده و در مناظره‌هاى تلويزيونى کانال‌هاى آمريکايى که در پى نشست انجام شد،‌ اين افراد جدى‌تر از رويکرد ديپلماسى به جاى مواجهه نظامى دفاع مى‌کنند. تحليلگران پنتاگون در اين مناظره‌ها عمدتا از موضع بدبينى به نتيجه مذاکرات، سياست صبر و انتظار را توصيه مى‌کنند.
3) بيان کروکر سفير آمريکا دال بر اينکه مذاکرات به گونه‌ مذاکرات تجارى پيش رفت اين هدف را دنبال مى‌کرد که به شنوندگان القا کند ايرانيان با روش چانه‌زنى در پى معامله با آمريکايى‌ها هستند، تصويرى که براى ايران بويژه در سطح جهان اسلام تصوير مناسبى نيست.
4) “مثبت” ارزيابى کردن مذاکرات از سوى آمريکايى‌ها حاکى از آن است که اولا سطح توقع آمريکايى‌ها در عمل به دليل مواضع مستحکم ايرانيان شديدا کاهش يافته ، ثانيا شايد اميدوارند بتوانند اين پروسه را به سطحى از منفعت‌زايى برسانند که اهدافى فراتر از منطقه را براى خود تامين کنند لذا دادن امتياز‌هاى بيشتر به ايرانيان در اين زمان براى آنها توجيه‌پذير شده باشد.
5) هنوز ضعف استراتژى رسانه‌اى در رويکرد‌هاى ديپلماتيک ايران واضح است،‌چرا بايد تمامى رسانه‌ها تصوير مذاکرات را از زبان طرف آمريکايى در اذهان نقش کنند؟ چرا بايد با فاصله زمانى به جاى طرح گزينشى و حساب شده محورهاى مطلوب ايران،‌ متن کامل سخنان نماينده ايران منتشر گردد؟ جايگاه رسانه‌هاى ايرانى در حاشيه اين مذاکرات کجاست؟ آيا رسانه‌هاى ايرانى نمى‌توانستند از موضع افکار عمومى ايران طرف آمريکايى‌ را زير فشار بگذارند؟
6) طرف ايرانى در هر موضع‌گيرى خود و بويژه انعکاس عمومى اين مواضع علاوه بر منافع ملى بايد چهار لايه مخاطب را همواره در نظر بگيرد: افکار عمومى جهان، ‌افکار عمومى مسلمانان، افکار عمومى مردم عراق و افکار عمومى مردم ايران، شايسته است با هشيارى ادبياتى برگزيده شود که به پرسش‌هاى همه لايه‌ها پاسخ منطقى ومناسب را ارائه کرده و تصوير شايسته ايران را در اذهان پديد آورد.
در پايان ذکر اين نکته ضرورى است که تصوير مجازى که در اذهان مخاطبان شکل مى‌گيرد گاه از واقعيت‌ها مهمتر است و پيروز نهايى آن است که بتواند تصوير بهترى در ميان لايه‌هاى مخاطب پديد آورد، از اين رو شايسته مى‌دانم که مذاکره کنندگان ايرانى ضمن ايجاد تصويرى مقتدر و خردمند،‌اهميت استراتژى رسانه‌اى را کم‌ ارزيابى نکنند.
چرا صدر اعظم آلمان حق ندارد نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کند؟
چه جالب وچه مضحک و چه خنده دار ؟ برای اینکه سخنگوی وزارت امور خارجه ی رژیم تروریستی آخوندی بدون آنکه بگوید که مگر سران رژیم جنایتکار آخوندی پرونده ی محکومیت به اتهام ترور مخالفین ایرانی در آلمان ندارند؟ مگر همین رژیم ضد بشری رکوردار نقض حقوق بشر در جهان نمی باشد؟ مگر رتبه دار فرار مغز ها در جهان نیست؟ مگر این روز ها نیروی انتظامی با طرح ضد ملی و ضد امنیتی در خیابان های تهران وسراسر ایران به جان زنان وجوانان ودختران نیفتاده اند و آنان را مورد ضرب وشتم وسرکوب قرار نمی دهند؟ مگر به تظاهرات معلمین تهاجم نشد وپس از ضرب وشتم کردن آنان تعدادی از معلمین زن ومرد بازداشت نشده است ؟ مگر فضای دانشگاهها پادگانی نشده است وبه دانشجویان حمله نم شود و تعداد 7 نماینده دانشجویان بازداشت نشده اند و.. اکنون چگونه است که سران رژیم تروریستی و سپاه پاسداران می توانند به خود شان حق دهند تاکه در امور داخلی عراق دخالت نمایند وسفیر رژیم تروریستی به عنوان نماینده ی مردم عراق می تواند پای میز مذاکره با آمریکا در مورد بنشیند. همچنین سران رژیم تروریستی می توانند درامور داخلی فلسطین ولبنان نیز دخالت گری کنند وبحران ایجادنمایند ولی صدر اعظم آلمان در استای دفاع از حقوق بشر نمی تواند نقض مداوم حقوق بشر در رژیم تروریستی را محکوم کند واگر اینکار را بکند دخالت گریست وباید مواظب نقض حقوق بشر در اروپا باشد؟!
دخالت اروپا درامور ايران
محمدعلى حسينى سخنگوى وزارت خارجه ايران ، اظهارات مداخله جويانه آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و رئيس دوره اى اتحاديه اروپا را درمورد وضعيت حقوق بشر در ايران ، دخالت در امور داخلى ايران خواند و نکوهش کرد. سخنگوى وزارت خارجه ايران به رئيس اتحاديه اروپا توصيه کرد به جاى صدور بيانيه هاى مداخله جويانه ، توجه خود را به ناهنجاريهاى اجتماعى و نقض حقوق بشر در بسيارى از کشورهاى عضو اتحاديه اروپا معطوف کند . موضوع حقوق بشر مانند مباحثى نظير تروريسم ، دموکراسى و آزادى به ابزارى براى پيشبرد اهداف سياسى غرب درقبال کشور هاى ديگر تبديل شده است . کشورهايى نظير آمريکا ، فرانسه، آلمان و انگليس با صدور بيانيه هاى سياسى و تبليغات ، ادعاى نقض حقوق بشر در کشورهاى ديگر را مطرح مى کنند تا از يکسو خود را حامى حقوق بشر جلوه دهند و از سوى ديگر برنقض فاحش حقوق بشر در کشورشان سرپوش بگذارند . درحالى که اقليت هاى قومى و مذهبى در کشورهاى غربى باشديد ترين تبعيض ها مواجه هستند . موضوع افشاى زندانهاى مخفى و استفاده محرمانه آمريکا از فرودگاههاى اروپا براى انتقال بازداشت شدگان سازمان سيا ، نمونه آشکارى از همسويى دول اروپايى با آمريکا در نقض حقوق بشر اقليت هاى قومى و مذهبى بويژه مسلمانان و مهاجران است .جمهورى اسلامى ايران درجهت اجراى دقيق موازين حقوق و آزاديهاى اجتماعى و سياسى تمامى اقشار کشور اعم از اقليت هاى قومى و مذهبى گوناگون تلاش مى کند . ايران معتقد است که موضوع حقوق بشر در کشورها بايد براساس اصول و هنجارهاى سياسى ، فرهنگى و اجتماعى آنها مورد ارزيابى قرار گيرد . دول غربى طى 27 سال گذشته نخواسته اند رويکرد خود را درقبال ايران ، برمبناى واقعيات ايران تنظيم کنند . همين مسئله تاحدود زيادى مناسبات سياسى و اقتصادى ايران و اتحاديه اروپا را تحت تاثير قرارداده است. علاوه براين دولتى که مدعى نقض حقوق بشردر کشور ديگراست ابتدا خود بايد به اصول و موازين حقوق بشرى پايبند باشد اما گسترده ترين نقض موارد حقوق بشر درکشورهاى نظير آمريکا ، فرانسه ، آلمان و انگليس اعمال مى شود. برهمين اساس ايران در طول يکسال و نيم گذشته ازطريق ارسال 12 نامه رسمى و همچنين در ديدارهاى متعدد با مقامات اروپايى ، نگرانى خود را از موارد متعدد نقض حقوق بشر در کشورهاى اروپايى اعلام کرده است . حقوق بشر در صورتى ارتقاء خواهد يافت که دول غربى با اتخاذ سياستى واقع بينانه ، از برخورد دوگانه در زمينه حقوق بشر پرهيز کنند.

نقد مطبوعات : قهرمانان مشابه با هم رفسنجانی وعلی داعی !

قهرمانان مشابه با هم رفسنجانی وعلی داعی !
سایت بازتاب محسن رضائی مورخ 8 خرداد مطلبی از روزنامه میهن غلامحسین کرباسچی شهردار اسبق تهران بازتاب داده است که عنوانش "كشف شباهت‌هاي علي دايي و رفسنجاني! "می باشد البته بدون آنکه یادداشت نویس روزنامه ی میهن توضیح دهد که در رژیم آزادی کش قرون وسطائی ضد بشری جائیکه کاپیتان فوتبال حبیب خبیری را اعدام می کند ولی به علی داعی تا نزدیک 40 سالگی اجازه بازی در تیم فوتبالش می دهد ویااینکه بهترین نحبگان ومغزها را یا بر بند وشکنجه واعدام وتبعید وخانه نشینی می کشاند تا میدان مانور برای امثال آخوند بساز وبفروش رفسنجانی ها باز شود طبیعی است که در شراط قحط الرجال بودن وقهرمان واقعی کش ، قهرمان شدن برای اینگونه افراد زیاد مشکل نیست ولی کافیست که رابطه ها و کانال مراکز قدرت و مسیر ترقی و پیشرفت برایشان هموار گردد تا اینان بتوانند خودی نشان دهند وقهرمان شوند تا که یادداشت روز نویس روزنامه ی شهردار اسبق تهران چنین برای این قهرمانان کاذب مرثیه سرائی شروع کند :
"قهرمان شدن علي دايي در ليگ فوتبال ايران به ‌همان اندازه شگفت‌انگيز است كه اول شدن هاشمي رفسنجاني در انتخابات مجلس خبرگان رهبري و علي دايي در ميان اهل ورزش همان اندازه نامحبوب است كه هاشمي رفسنجاني در ميان اهالي سياست. اما چه موافق دايي باشيم، چه مخالفش، امروز او قهرمان است همچنان كه چه موافق هاشمي باشيم و چه مخالفش او برنده اصلي انتخابات خبرگان بود. "
البته همانگونه که اشاره نشد که در چه فضائی وچگونه اینان به حساب قهرمان شده اند ومعنی ومفهوم قههرمان بودن یعنی چه؟ چگونه است در خیمه شب بازی نمایش انتخابات مجلس ششم که کمی فضای اختناق شکسته شد و مطبوعات کمی جدا از فضای سابق حرکت کردند و جو افشاگری قطره چکانی های قتل های زنجیره ای به وجود آمد و صحبت از نقش عالی جنابان سرخ وسیاه وخاکستری بود و کمی باز شد ومشخص شد که رفسنجانی یا باصطلاح این قهرمان چکار کرده است رفسنجانی نه اینکه نتوانست جزو لیست30 نفر نمایندگان مجلس از تهران باشد ، بلکه به دلیل ابطال کردن 30% آرای انتخابیه ی حوزه ی انتخابیه ی تهران از سوی آخوند احمد جنتی دبیر شورای نگهبان که انجام شد وبا پرونده سازی و زندان کردن علیرضا رجائی نماینده ردیف 27 لیست اصلاح طلبان از تهران و حذف چند نماینده ی دیگر جائی برای نیمکت های ذخیره همچون غلامعلی حداد عادل پدر زن فرزند ولی فقیه و رفسنجانی به مجلس ششم باز شد . چون رفسنجانی در ردیف سی ام جای داده شد که معروف به آغاسی شد ومورد تمسخر همگان قرار گرفت . بدلیل همه گیر شدن ریشخند رفسنجانی درجامعه جرأت نکرد وارد مجلس ششم شود. به خصوص اینکه بطور قطح می دانست که با بودن کروبی رئیس مجلس اصلاح طلبان نیز نمی تواند باشد. ولی در شرایطی که شورای نگهبان تمام نامزدان دوم خردادی ها در خیمه شب بازی مجمع خبرگان را رد صلاحیت کر د وبیش از یک سال از عملکرد دولت امام زمانی پاسدار احمدی نژاد سپری شده بود که علائم گسترده ی نارضایتی بیرون زده بود وبه دلیل حمله ای که حامیان آخوند مصباح یزدی درقم به وی موقع سخنرانی شده بود که دست به تبلیغات مظلوم نمائی زد و تمام دوم خردادی ها و جامعه ی روحانیت مبارز وکارگزاران وحتی باند مؤتلفه ی انگلیسی عسگر اولادی و خلاصه کلان دزدان بسیج شدند وبا همه تقلباتی که صورت گرفت وچند روز هم در نتایج آراء تأخیر شد وکمتر از 20% واجدالشرایط آرای مردم تهران به رفسنجانی رأی داد و توانست نسبت به سایر رقبای خود در ردیف اول قرار گیرد اکنون قهرمان نامیده شده است . چونکه توانسته با تجربه ی که با دوبار تجربه ی شکست در مجلس ششم وریاست جمهوری دوره ی نهم در برابر پاسدار احمدی نژاد ریسک کند و در خیمه شب بازی خبرگان برنده شود که یادداشت نویس در موردش چنین توضیح داده است:
"هاشمي كه دوبار خود را در معرض راي مردم قرار داد و توفيقي نيافت و پس از سال‌ها رياست‌ مجلس و جمهوري نتوانست نماينده مجلس و رئيس مجدد جمهوري شود، هاشمي كه دوباره به‌فاصله هفت‌سال از پيروزي در انتخابات بازماند آنقدر «حرفه‌اي» بود كه دست به ريسك بزند و يك‌سال پس از شكست در انتخابات رياست‌جمهوري سال 1384 و شش سال پس از شكست در انتخابات پارلماني سال 1378 بازهم وارد انتخابات شود و اين‌بار بيش از همه نامزدهاي اصلاح‌طلب و اصول‌گرا (كه هريك در دوره‌اي او را از خود رانده بودند) راي آورد. اين احتمالا آخرين باري بود كه هاشمي خود را در معرض راي مردم قرار مي‌دهد چه سن‌وسال او نسبتي با طبع‌آزمايي در انتخابات ندارد اما همين انتخاب آخر، هاشمي را در شرايطي قرار داد كه احساس كند با رضايت از صحنه انتخابات كنار مي‌رود. وضعيت هاشمي ديروز در مورد علي دايي تكرار شد."
البته که در مورد علی داعی نیز به شکل دیگری صادق است . ایشان نیز با زد وبندهای پشت پرده وحمایت هائی که از وی می شد وحتی اجازه نمی داد رقبای خودش همچون علی عزیزی در میادین ورزشی حضور یابد ودر رخت کن های برون مرز موقع مسابقات به ورزشکاران فوتبالیست دیگر فحاشی می کرده وآنان را تهدید می کرده و بخاطر نفوذی که داشته مانع از حضور رقبای با استعدادخودش در تیم ملی می شده است تااینکه خودش همچنان قهرمان باقی بماند . بالاخره ادعا شده است که ایشان نیز از همان مدل قهرمانی شده است که رفسنجانی است . برای اینکه ورزش فوتبال هم برای ایشان پله های ترقی بوده که مدجب ایجاد شبکه های زنجیره ای تولیدی پوشاک ورزش با قیمت های گزاف وانحصاری شده است . بهر حال بدون آنکه از عملکرد ایشان در بازی های جام جهانی فو تبال در سال گذشته در آلمان سخنی گفته شود که یادداشت نویس روزنامه ی میهن غلامحسین کرباسچی در مورد تجربه ی شکست ودوباره قهرمان شدن علی داعی چنین نظر داده است :
" دايي كه همواره در برابر زخم‌زبان همه كساني كه از پير شدن او خبر مي‌دادند قرار داشت، دايي كه بسياري از باشگاه‌هاي ايراني و عربي و آلماني را براي طبع‌آزمايي چشيده بود، دايي كه در افكار عمومي ورزش ايران يكي از عوامل شكست تيم‌ملي در جام‌جهاني گذشته بود، دايي كه تيم‌هاي بزرگ پايتخت عذر او را خواسته بودند و پس از عمري پوشيدن پيراهن تيم‌هاي بزرگ ايران و آلمان و امارات مجبور شد در تيمي نامحبوب با بازيكناني كمتر مشهور قرار گيرد ديروز در دو مقام بازيكن و مربي، قهرمان ليگ فوتبال ايران شد تا ثابت كند آنقدر «حرفه‌اي» هست كه دست به ريسك زند و سرپيري معركه‌گيري كند. «حرفه‌اي» بودن به معناي دايي و هاشمي نترسيدن از ريسك است و شكست. نهراسيدن از سرزنش مردم است و اطمينان داشتن به خويش. "
یادداشت نویس در دنباله از نمونه سیاستمدارانه حرفه ای ریچارد نیکسون آمریکائی و منفور بودنش وکندی ومحبوب بودنش در برابر رفسنجانی وخاتمی گفته و در ادامه از محبوب نبودن رفسنجانی ولی از مکار و حیله گر بودن و قابلیت مانور دادنش گفته وافزوده که چگونه این هفت خط می داند فرصت طلبانه از اهداف و آمال خود دفاع کند و بهره گیرد گفته ودر مقابل از محبوبیت آبدارچی بودن سید خندان محمد خاتمی وندیده گرفته شدن استعداد و تخصص حرفه ای آبدارچی بودنش گفته ودر مجموع از محبوب ونا محبوب بودن این دو نفر رفسنجانی وعلی داعی گفته و دست به چنین مقایسه ای با مشابه های آمریکائی زده است:
"يك نمونه اين سياستمداران حرفه‌اي، ريچارد نيكسون بود كه پس از بارها تجربه شكست سرانجام رئيس‌جمهور آمريكا شد. اتفاقا اين حرفه‌اي‌ها چندان محبوب نيستند. اليور استون در آخرين صحنه فيلم نيكسون از قول او رو در روي عكس كندي، رئيس‌جمهور محبوب آمريكا نقل مي‌كند كه مردم آمريكا در تو آنچه مي‌خواهند باشند را مي‌بينند و در من آنچه هستند. نيكسون باهوش‌ترين رئيس‌جمهور جمهوري‌خواه آمريكا بود اما احتمالا منفورترين هم بود. افرادي مانند هاشمي، نيكسون و دايي گرچه خويش را در معرض رقابت‌هاي دموكراتيك (مانند فوتبال يا انتخابات) قرار مي‌دهند اما ظاهرا بيش از راي و نظر مردم به خود اميدوار هستند. قهرمانان بر دو دسته‌اند: گروهي محبوبند اما هرگز كسي تمام قابليت‌هاي آنان را نديده است چون يا كشته مي‌شوند يا مظلوم مانند جان.اف. كندي و سيدمحمد خاتمي و گروهي با وجود آنكه سعي مي‌كنند همه ظرفيت‌هاي خود را نشان دهند اما محبوب نيستند مانند ريچارد نيكسون، اكبر هاشمي رفسنجاني و علي دايي."
بالاخره یادداشت نویس روزنامه ی میهن از ضد قهرمان بودن اینان گفته شده است که چون توانستند به دلیل فضای موجود بر جامعه قهرمانان را بشکنند . پس فرصت برایشان میسر شد تا که از شکست ، ریسک کنند تا که پیروزی را تجربه کنند و به این دو پیشنهاد کرده است که اگر این دو در این شرایط قهرمان بودن از قدرت کنار بکشند برای همیشه چنین محبوب باقی خواهنذ ماند:
"اين افراد البته بيشتر شبيه «ضد قهرمانان» اند تا «قهرمانان» چراكه مفهوم قهرمان را مي‌شكنند و تغيير مي‌دهند. خود را بر واقعيت تحميل مي‌كنند و احساس دوگانه‌اي را در مخاطبان به‌وجود مي‌آورند كه آميزه‌اي است از عشق و نفرت. اين نفرت اما زماني به عشق تبديل مي‌شود يا حداقل از درجه آن كاسته مي‌شود كه افرادي از اين دست زمان كناره‌گيري را تشخيص دهند. علي دايي اگر بعد از حذف ايران از جام جهاني از فوتبال خداحافظي مي‌كرد چون با يك شكست بدرقه مي‌شد براي هميشه نامحبوب يا شكست‌خورده باقي‌ مي‌ماند. هاشمي رفسنجاني اگر پس از شكست در انتخابات رياست‌جمهوري از سياست خداحافظي مي‌كرد نيز زندگي سياسي خود را با شكست‌خوردگي پيوند مي‌زد. از اين‌رو هم شركت هاشمي در انتخابات مجلس خبرگان ضروري بود و هم حضور دايي در رقابت‌هاي ليگ فوتبال ايران. اكنون اما زمان خداحافظي است و بهترين زمان خداحافظي. دايي و هاشمي هردو بايد از بازيگري استعفا دهند. چه بازي ورزش و چه بازي سياست و اين به معناي پايان دايي و هاشمي نيست، آنها مي‌توانند مربيگري پيشه كنند و به‌جاي بازيگري، بازي‌سازي كنند. به‌جاي رئيس‌جمهور شدن، رئيس‌جمهور تعيين كنند، به‌جاي قهرمان شدن قهرمان معرفي كنند و اين كاري است كه اگر امروز نكنند هرگز فرصتي براي ديدن يك «پايان خوش» در زندگي حرفه‌اي خويش نخواهند يافت. نيمكت‌نشيني هميشه به‌ معناي حذف‌شدن نيست، گاه به معناي پيروز شدن است."
البته یادداشت نویس روزنامه ی میهن مشخص نکرده است که مگر علی داعی تا چه سالی می تواند به بازیگری خود ادامه دهد و رفسنجانی نیز چه از نظر سنی وچه از نظر موقعیت پست ومقام مگر بیش از این چه می توا ند بکند که به دو نفر توصیه کرده است که از ورزش و سیاست با محبوبیت خدافظی کنند؟ مگر امکان دارد که رفسنجانی با آنهمه غارتگری هائی که خود و خانواده اش مرتکب شده که به اکبر شاه معروف شده است و عامل اصلی ادامه ی جنگ ضد ملی و ضدملی 8 ساله ی ایران وعراق بوده است و بعنوان عالیجناب سرخپوش در قتل های زنجیره ای دخالت داشته است قهرمان ومحبوب بماند. علی داعی هم که پیرامون ی وهمکاری اش با سران رژیم جنایتکار کم گفته نشده است . که اکنون قرار است با صدور یک نسخه وتوصیه ورهنمود یادداشت روز روزنامه ی حامی کرباسچی نوچه ی رفسنجانی دو پرونده ظاهراً با هم مقایسه شده سفید وبسته شود. تازه رفسنجانی می داند که خمینی تازه 80 سالگی بی احساس وارد ایران به عنوان رهبر شد . این منتظر است که ولی فقیه معتاد کی میمیرد که خیز بردارد وجای وی را اشغال کند.
هوشنگ – بهداد
نهم خرداماه سال 1386

یادداشت روز کیهان 9 خرداد- 86وارونه گوئی نتیجه ی مذاکره با سفیر آمریکا در عراق

نقد وبررسی " برلبه تيغ:(يادداشت روز) روزنامه ی کیهان چهارشنبه 9 خرداد ماه سال 1386"وارونه گوئی نتیجه ی مذاکره با سفیر آمریکا در عراقواقعاً که عجب اوضاع شیر تو شیر یا خرت وتوخری رژیم تروریستی آخوندی قرار گرفته است وبه چه مصیبتی بزرگ ولاینحلی مردم ایران گرفته شده اند! چونکه پس از پایان مذاکره میان مذاکره آمریکا و سفیر رژیم تروریستی آخوندی در بغداد که در هفتم خرداد ماه بود سرمقاله روزنامه ی جمهوری اسلامی متعلق به ولی فقیه تحلیل داد که در این مذاکره متهم خودش در جایگاه قاضی نشست و طلبکارانه رژیم تروریستی آخوندی را در جایگاه متهم نشاند و از موضع بالا گفته است که باید در مورد ادامه ی مذاکرات بعدی در ترکیه فکر کنیم و نتیجه گرفت که ازاول هم پذیرش مذاکره کردن با آمریکا اشتباه بود و تأکید کردکه باید مذاکره متوقف شود .و ادامه نیابد . اکنون یادداشت روز نویس روزنامه ی کیهان شیپور را از در گشادش نواخته و چنین ادعای مضحک معکوسن طر سرمقاله نویس جمهوری اسلامی کرده و گفته است"نشست سه جانبه ايران، امريكا و عراق در بغداد همانطور كه بسياري از تحليلگران از جمله خود امريكايي ها پيش بيني كرده بودند، با تفوق و برتري آشكار ايران پايان يافت. امريكايي ها روز دوشنبه با دستي خالي پاي ميز آمدند در حالي كه ايران به آساني توانست فهرستي طولاني و مستند از اتهامات امريكا عرضه كند و درباره آنها توضيح بخواهد
پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه توضیح دهد که چه فرقی میان رژیم تروریستی با سایر کشورهای همسایه ی عراق می باشد و تعریف واعمال تروریستی در عراق چیست که عوامل رژیم تروریستی آخوندی بطور روزانه در عراق اینگونه اعمال جنایتکارانه راانجام نداده و نمی دهند؟ یااینکه اعزام 5 پاسدار رده ی بالا به اربیل عراق با پوشش دیپلمات در راستای چه اهدافی بوده است وناامن ونا آشوب ساختن عراق به نفع کدام کشور همسایه ی عراق تا حال بوده است ؟ یا چرا فقط ان رژیم جنایتکار است که درامور داخلی عراق دخالت گری کرده واعتراف به آنهم می کند، بلکه مهمتر درکسوت نماینده تمام عیار مردم وعراق درپای میزمذاکره حضوریافته است .کمدی تر اینکه یادداشت روز نویس عملکرد سران وپاسداران وعوامل رژیم تروریستی آخوندی در عراق را دربست به حساب آمریکا گذاشته واینگونه بطور وارونه طلبکاری کرده است
". قمي استدلال كرد اين امريكاست كه در عراق بي گناهان را مي كشد، زيربنا هاي اقتصادي، صنعتي و نفتي عراق را تخريب كرده است، اجازه تشكيل يك ساختار مقتدر دفاعي- امنيتي به دولت عراق را نمي دهد و اين دولت را از حيث آموزش و تجهيزات در وضعي نگه داشته كه در مقابل تروريست ها همواره دست پايين را داشته باشد، با تروريست ها هيچ مبارزه جدي نمي كند و در واقع خيال تروريست ها را از ناحيه خود به طور كامل آسوده كرده است و اين مجموعه اقدامات از ناحيه آمريكا به گونه اي بوده كه تاثير طرح هاي امنيتي مختلف در برقراري امنيت عراق را به طور جدي كاهش داده است. اين يعني اگر ناامني در عراق مقصري داشته باشد -كه دارد- آن مقصر همان امريكاست كه نه فقط به وظايف خود به عنوان يك دولت اشغالگر عمل نمي كند بلكه دست عراقي ها را هم در تامين امنيت خود بسته است
پاسدار یادداشت روز نویس تصور کرده است که سفیر دست نشانده در عراق به جز یک فلش و نقل قول کردن نش دیگری هم دارد که مدعی شده است سفیر آمریکا یک دیپلمات متوسط الحال می باشد . یعنی شاکیست که چرا بوش یا رایس به پای میز نیامده است. در دنباله پس از کلی تعریف وتمجید کردن از دست بالا داشتن سفیر رژیم در پای میز مذاکره گزارش داده است ، ولی با اين وجود معلوم نیست که چرا اخطار کرده است که چرا پس از مذاکره سفیر آمریکا نظری دیگر را بیان کرده است وآن را دروغ شاخدار خوانده است تااینکه ضعف خودش را در برابر موضع سفیر رژیم تروریستی بپوشاند. این پاسدار طوری نظر داده است که گویا خودش طرف مذاکره بوده ودر جلسه حضور داشته است . البته که قابل فهم است که برای چه تلاش مذبوحانه شده تا که وارونه واقعیت بازتاب داده شود . برای اینکه قرار است جواب سرمقاله ی انتقادی روزنامه ی جمهوری اسلامی روز گذشته اینگونه داده شود که اکنون جا تغییر کرده و پیشنهاد کننده نه رژیم تروریستی آخوندی به آمریکا ، بلکه طرف مقابل بوده که اینگونه پیشنهاد داده است
". كيهان پيش از اين درباره مخاطرات نهفته در پاي ميز نشستن با امريكا به اندازه كافي هشدار داده است اما در نشست روز دوشنبه حادثه مهمي رخ داد كه بايد به طور خاص به آن پرداخت. مسئله اين است كه از ابتدا هم پيدا بود امريكايي ها با يقين به اينكه در مواجهه با ايران در موضع ضعف قرار دارند تلاش خواهند كرد با استفاده از روش هاي ديگر و در راس آنها بهره گيري از شيوه هاي عمليات رواني و تبليغات در بيرون از اتاق گفت وگو، ضعف خود پاي ميز را بپوشانند و به نوعي جبران كنند. اين پديده را ما در مذاكرات هسته اي نيز عينا تجربه كرده ايم، آنجا كه طرف هاي مذاكراتي به تعبير رييس جمهور پاي ميز التماس مي كنند و جلو دوربين رسانه ها تهديد. ديروز گفت وگو كنندگان امريكايي فاز نخست اين پروژه را كليد زدند. در حالي كه تمامي خبرهاي رسمي و غيررسمي از برتري آشكار ايران در اتاق گفت وگو حكايت داشت، رايان كروكر بلافاصله پس از پايان نشست در جمع خبرنگاراني كه از قبل در اتاقي گردآورده شده بودند، حاضر شد و در همان حال كه تلاش مي كرد فضا را آرام نگه دارد، چند دروغ شاخدار سر هم كرد تا به خيال خودش نشان دهد وضع امريكا در مقابل ايران آنقدر ها هم خراب نبوده است. از جمله آقاي سفير در اظهار نظري كه روز بعد (ديروز) تقريبا توسط همه رسانه هاي غربي به همان شكل بازتاب داده شد گفت ايران در اين نشست درخواست تشكيل يك كميته سه جانبه با همراهي عراق و امريكا را داده تا امور امنيتي عراق از طريق آن كميته مديريت شود و امريكا هم پذيرفته است كه اين درخواست را بررسي كند
درخاتمه اینکه از اینکه رژیم عوامفریب ودروغگوی آخوندی بیش از 28 سال ا ست که سران ومسئولانش بطور سیستماتیک به مردم ایران دروغ گفته اند و هرگز هم از ین خصلت شیادانه ی خود دست بر نخواهند داشت به خصوص هرموضوعی که به آمریکا بر می گردد ضریب حساسیت دروغ بودن ومشکوک بودنش مضاعف می گردد. برای اینکه چه آنجا که شعار مرگ بر آمریکا و مبارزه با شیطان بزرگ سرداده می شد .چه آن موقع که هم زمان در تهران رفسنجانی با مک فارلین نماینده ی ویژه ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا در تهران ملاقات می کرد وکلت وکتاب وکیک را دریافت می نمود . سپس که گندش درآمد مهدی هاشمی برادر داماد منتظری اعدام شد. چه آنوقت که در اشغال نظامی افغانستان وعراق با آمریکا در پشت صحنه موافقت وهمکاری شد ورفسنجانی در خطبه ی نماز جمعه ی تهران خطاب به بوش بطور آشکار به این همکاری اعتراف کرد . چه آنمموقع که پش درب های بسته که پاسدار علی لاریجانی با سولانا دیدار وملاقات می کرد وجائیکه مطبوعات خود رژیم از جمله همین روزنامه ی کیهان وجمهوری اسلامی انتقاد می کردند که چرا پیرامون مذاکره اطلاع وخبررسانی نمی شود، ولی با کمال وقاحت ادعا می شد که پروژه ی هسته ای طرح ملی می باشد و مردم ایران وحتی ایرانیان مخالف برون مرز از آن دفاع وحمایت می کنند. یااینکه موقعیکه خمینی نامه شکست جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ی ایران وعراق با سرکشی جام زهر را پذیرفت ودر نامه ی خود به سپاه پاسداران از داشتن سلاح لیزری دفاع کرده بود ولی تاکنون این طرح نه بطور مخفی دنبال شده ولی با انکه نامه ی خمینی را رفسنجانی در نمازجمه ی تهران قرائت کرد تا پاسدار محسن رضائی را افشاکند که در آن موقع فرمانده ی سپاه پاسداران بود اما بازهم تکذیب وانکار شده است. البته مورد های فراوا ن مشابه دروغپردازی های دیگر وجود دارد . ازجمله اینکه به جای قول بردن نان برتوی سفره های خالی محرومان که پاسدار غلامک وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد به محرومان وعده داده بود اکنون تورم وگرانی و افزایش افسار گسیخته ی قمیت های کالا ها ومسکن را جایگزین آن کرده است . بهر حال همه ی شیادگری و شارلاتان و شامورتی بازی و عوامفریبی ها تازگی ندارد . زیراکه از ابتدای پیدایش این رژیم همینگونه دجالگری وحقه بازی ها ودروغگوئی وانکار وتگذیب گری ها بوده است . بنابراین قابل فهم است که چرا پاسدار یادداشت روز نویس روزنامه ی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر هرگز حقیقت را به مردم ایران نگفته است و نباید هم انتظار داشت که در مورد محتوای مذاکره با آمریکا واقعیت بازتاب داده شود. ولی آنچه مهم است . برای مخاطب مذاکره اگر چنانچه توهمی وجود داشت باا وج گیری کشتار ها در عراق از جمله سربازان آمریکائی باید رفع توهم شده باشد که سرنخ اصلی ناامن وآشوبگری عراق کجاست و تازمانی سر انگشتان این توطئه وجنایات در عراق قطع نگردد . نه عراق که خاورمیانه نیز تبدیل به شرایط مشابه ی باتلاق عراق خواهد شد
هوشنگ-بهداد
چهارشنبه 9 خرداد ماه سال 1386

گنداب اطلاعات آخوندي و اركستر قورباغة مست!

از سایت ایران افشاگر www.iran-efshagari.com

گنداب اطلاعات آخوندي و اركستر قورباغة مست!
احمد فروغي
اشرف- خرداد86

06/03/86
اخيراً سايت ديدبان دژخيم اطلاعاتي هاي ولي فقيه, ترهاتي درباره مجاهدين «از تروريسم وطني تا تروريسم بين المللي» منتشر كرد, كه از بسياري جهات براي نشان دادن استيصال آخوندها و دست خالي آنها در برابر مقاومت سرفراز مردم ايران قابل توجه بود.
در اين سناريوي مضحك «پدرخوانده تروريسم», كه خودش با پس گردني و پرونده اتمي زيربغل به شوراي امنيت برده شده, شق القمر كرده و تلاش كرده با كنار هم قرار دادن مجاهدين و «القاعده» اثبات كند كه اينها با هم در حال حاضر «اصلي ترين تهديدات بين المللي محسوب شده وبخش اعظمي از امور مجامع جهاني و دولتها را به خود اختصاص داده اند», تا بلكه به چارپايان اصطبل اطلاعات آخوندي و انواع و اقسام حيوانات موذي ارتزاق كننده از آن خط جديدي داده و اثبات كنند كه تهديد اصلي جهاني نه «بنيادگرايي» و نه «دستيابي ملايان به سلاح اتمي», بلكه مجاهدين هستند.
از شما چه پنهان استدلال ها آنقدر مضحك و بسيجي خركن بود (چه از نوع وطني و چه از نوع فرنگي) كه انگيزه لازم را به من نمي داد كه مطلبي راجع به آن بنويسم و وقت خودم و خوانندگان را بيهوده صرف آن بكنم, منجمله اينكه «مماشات كشورهاي غربي با مجاهدين» و «مداخله در عراق و برهم زدن اوضاع سياسي (بخوانيد اوضاع سياسي مورد پسند آخوندهاي جنايتكار)», «دخالت مجاهدين در انتخابات پارلماني انگلستان وآمريكا و انتخابات رياست جمهوري فرانسه» و دست آخرهم «دخالت مجاهدين در درگيري هاي پس از پيروزي نيكولا ساركوزي در پاريس و…».
ملاحظه مي كنيد كه ديگر اتهام آخوندساختة «كرد كشي» و «سركوب شيعيان» عراق عليه مجاهدين, براي آخوندهاي در گل گيركرده از كارآيي افتاده و كشف جديد دژخيمان, «دخالت مجاهدين در مهمترين انتخابات آمريكا, انگليس و فرانسه» كه آنها را تبديل به تهديدي از نوع «القاعده» براي جهان كرده است! و اين نتيجة «مماشات» آمريكا و انگليس با مجاهدين» بوده است.
مي بينيد كه آخوندها چقدر از شكست توطئه هاي استعماري - آخونديِ بمباران قرارگاههاي مجاهدين توسط آمريكا و انگليس و كودتاي ننگين 17 ژوئن در پاريس سوخته اند كه شكست اين توطئه ها كه فقط بر پايه خطوط اصولي استراتژيك, و رهبري هوشيارانه و پاكبازي تك تك مجاهدين كه از صدر تا ذيل, هيچ چيز را هيچگاه براي خودشان نخواسته اند, بدست آمده را «مماشات» غرب با مجاهدين! مي خوانند.
اما مضحك تر از خود اتهام آخوندساخته, يعني تشابه «القاعده و مجاهدين», وارد كردن ناشيانه مزدوران دوزيستي مانند «مسعود بني صدر» است كه بمحض وارد شدن اين ترهات به گنداب تئوريهاي اطلاعات آخوندي عليه مقاومت ايران, شروع به خواندن ابوعطا براي اثبات آن كردند.
در تقسيم كار آخوند گوشخوار, براي اثبات تشابه «القاعده - مجاهدين خلق», سهم «نويسنده و عضو سابق كادر سياسي سازمان مجاهدين خلق!, كه هم از توبره آخوند مي خورد و هم از انواع و اقسام آخورهاي فرنگي, يك سخنراني در «دانشگاه لندن» است.
معلوم نيست اگر اين مجاهدين اينقدر خطرناك و در عين حال به لحاظ محتوي مشابه «القاعده» و بي آبرو هستند, چرا بالاترين كرسي امثال اين موجودات دوزيست همواره «عضو سابق مجاهدين خلق» است.
در تاريخ ملتها, مقاومت و فدا در هر دوره عليه حكومت هاي ظالمانه و سياه, برگ افتخار بوده و هست, چيزي كه هرگز مورد پسند دژخيمان و عناصر جبون و خودفروخته نبوده و نيست, اين بديهي ترين حقيقيت جوامع بشري بوده و هست, و كدام ايراني و يا غير ايراني شرافتمندي است كه بتواند ايران را از اين حقيقت محض مستثني كند؟
تاريخ 100 ساله مبارزة مردم ايران براي آزادي و حاكميت مردمي با از خودگذشتگي و رنج وخون هزاران زن و مرد شريف ساخته شده كه هريك برگ زريني از اين كارنامه درخشان هستند, كسانيكه تن به نكبت حاكميت شاه و شيخ جنايتكار ندادند, و جان و پاكترين عواطف انساني خودشان را فداي اين راه كردند, حال بگذار از قعر تعفن و نكبت اطلاعات آخوندي, دستهاي آغشته به خون دژخيمان را بوسيده و به خيال خود با انواع و اقسام برچسبهاي آخوندساخته نسبت به مقاومت ايران بگويند: «…فرقه هاي ترويستي مانند القاعده و مجاهدين خلق ايران ليست شهداي خود را بعنوان پرچم شرف و افتخار خود به اهتزاز در مي آورند» و تلاش مذبوحانه در خدشه دار كردن افتخارات يك خلق بكنند.
اما اجراي اركستر جديد ولي فقيه, بنام «القاعده - مجاهدين خلق» به اينجا ختم نمي شود, و قورباغة مست گنداب اطلاعات آخوندي در سمينار لندن اضافه مي كند: «…القاعده دنيا را به دو قسمت دارالسلام و دارالحرب تقسيم مي كند و مجاهدين خلق ايران تمامي ايراني ها را به هوادارن خودشان و هواداران رژيم ايران تقسيم مي كنند, بنابراين شما يا با آنها هستيد, يا همراه دشمن بوده» و مجيزگويان براي دژخيمان و شكنجه گران مي گويد «…در دهه هشتاد آنها (مجاهدين) هيچ ترديدي به خود راه ندادند كه تا هر كسي با آنها نبود را بكشند». و بدينوسيله در خوش خدمتي براي آخوند اژه اي مي خواهد برگي بالاتر از خود رژيم كه تا بحال گفته مجاهدين «ياران مخلص امام» (مانند دژخيم لاجوردي) را هدف قرار داده اند رو كرده و بگويد آنها نه فقط «ياران مخلص امام» بلكه هركس با آنها نباشد را مي كشند!
مضحك تر اينكه «شبدرقلي خان» جديد, از وقتي به شيوه علني تري وارد صحنه گرداني هاي تغزيةاطلاعات آخوندي عليه مقاومت ايران شده, از زير عباي ولي فقيه مدعي «حدود و قواعد اسلامي» از مجاهدين نيز شده و مي پرسد: «…چگونه آنها مي توانند پيروان خود را قانع كنند تا تمامي حدود و قواعد اسلامي را ناديده بگيرند و هر آنچه را كه از آنها خواسته مي شود انجام دهند؟…بايد بگويم لازم است فرقه هاي تروريستي را از مسلمانان معمولي جدا كنيم و هرگز هرگز نبايد آنها را مسلمان بخوانيم چرا كه مسلمان نيستند»
افلاس رژيم رو به اضمحلال را ببينيد كه در دوران تعيين تكليف و در تنگناي استراتژيكي كه مقاومت بر آن تحميل كرده است, از بس قافيه به آن تنگ آمده واقعاً به جفنگ روي آورده و اگر روزگاري «امام دجالان» از گندچالة دهانش اين ترواش مي شد كه «مجاهدين خودشان خودشان را شكنجه مي كنند» امروز براي منحرف كردن انزجار جهاني از اين رژيم قرون وسطايي به سمت تهديد و دشمن اصلي اش يعني مجاهدين, مجبور است به هر خس و خاشاكي خود را بياويزد و «نويسنده» و «تئوريسين» هاي باسمه اي سرهم كند. غافل از اينكه آن سبو بشكست و آن پيمانه ريخت, وضعيت نظام جور و جنايت ولايت فقيه خراب تر از اين است كه با اين ترفندها مسئله اي حل شود.
البته آخوند اژه اي گوشخوار هم مثل تمامي دستگاه هاي شكنجه و سركوب ديكتاتوري هاي تاريخ مي تواند دل را به اين يا آن عنصر بي مايه كه زماني در جبهة مردم و مقاومت بُر خورده بودند, خوش كند, اما در هرحال روسياهي مال ذغال است و دژخيمان را از سرنوشت محتوم سرنگوني خودشان گريزي نيست, اين عناصر مزدور نيز فقط خود را لجن مال كرده و تبديل به ذره اي متعفن از تاريخ مي كنند, و نه تنها هيچ چيز از عزت, حقانيت و افتخارات مقاومت مردم ايران عليه ستمگران نمي توانند بكاهند, بلكه ناخواسته, به ارزش كسانيكه عليرغم هر دسيسه و تلاش مذبوحانة مرتجعين بر مقاومت خود استوار مانده اند, مي افزايند, اين عناصر زبون, در قعر زباله دان تاريخ نيز چيزي جز تعفن از خود ساطع نمي كنند, حتي اگر مانند «يهودا اسخريوطي» (Judas Iscariote) براي مدت زماني در ركاب و از حواريون عيسي مسيح بوده باشند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
سايت سازمان مجاهدین خلق ایران، متعلق به عموم مردم ايران و برخاسته از خون شهيدان و رزم آزاديخواهان است، تا هر كجا ميتوانيد مطالب آن را تكثير و در اختيار ساير هموطنان قرار دهيد www.mojahedin.org

کشته های بیشتر نظامیان آمریکائی در عراق جزو نتیجه ی مذاکره اخیر بوده است.9 خرداد


آمريكا و بحران تصميم گيري در عراق روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 9 خرادماه 1386
کشته های بیشتر نظامیان آمریکائی در عراق جزو نتیجه ی مذاکره اخیر بوده است"
معلوم نیست که تعریف کشور مستقل چیست وچه فرقی با کشور وابسته دارد ؟ درست است که عراق با تبانی وزمینه سازی کردن وارائه ی اطلاعات دروغین از طریق جاسوس چندجانبه احمد چلبی اشغال نظامی شد و رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه از باتلاق و ویتنامیزه کردن عراق برای آمریکا گفت .اما مگر پس از اشغال در عراق انتخابات برای تشکیل قانون اساسی و پارلمان برگزار نشد و اکنون ادعا نمی شود که کشور عراق مستقل است؟ مگر سران رژیم تروریستی آخوندی مدعی نیستند که در عراق بطور عملی حضور ندارند ودر امور داخلی این کشور نه دخالت گری نمی کنند، بلکه هیچگونه نقشی در ایجاد ناامن سازی و آشوب گری و اغتشاش و عملیات تروریستی ندارند !! خوب اگر این ادعاها پذیرفته شود سئوال است که برای چه دولت آمریکا با نماینده ی این کشور در حقیقت به عنوان نماینده ی واقعی و ویژه ی عراق پای میز مذاکره نشسته است؟ اگرنه حقیقت اینگونه یست که مقامات نظامی آمریکا در عراق به اندازه کافی اسناد ومدارک در اختیار خود دارند که قابل اثبات می باشد که سران رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران وعوامل اطلاعاتی اش بطور گسترده در عراق حضور دارند و در امور داخلی این کشور دخالت گری می کنند و اهداف هسته ای خود را در بستر ناامن سازی عراق برای باج گیری کردن دنبال می کنند و گذشته از اینکه اطلاعات گسترده ای که مقامات نظامی از بازداشت 5 پاسدار مقامات بالا در اربیل بدست آورده اند حتماً که لیست منتشره 32000 نفره مزد بگیرش در عراق را که مجاهدین افشا کرده اند را نیز رؤیت کرده اند و خلاصه بطور کامل می دانند که عراق درست به اشغال کامل عوامل اعزامی و داخلی رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران درآمده است. اکنون باز سئوال است که چرا مقامات آمریکائی به جای با تعویض کردن دولت دست نشانده ی در عراق و قطع کردن دست عوامل رژیم جنایتکار آخوندی در عراق، ولی با نماینده ی کشوری به مذاکره نشسته است که نه عراق را به باتلاق تبدیل کرده است ، بلکه تهدید جدی برای دامن زدن به بحران در فلسطین ولبنان تبدیل شده است . از سوی دیگر همچنین خود بوش این کشور را محور شرارت ویاغی بین المللی نامیده است واین رژیم رکوردار جهانی نقض حقوق بشر می باشد ورهبرانش پرونده ی محکومیت ترور مخالفین در دادگاه جنایت رستوران میکنوس در آلمان دارند. آیا با کشوری که بقا ودوامش بستگی به سرکوب اختناق وسانسور و ترور واعدام داخلی دارد و صدور تروریسم وبنیادگرائی مکمل اعمال واهداف داخلی اش است وابزار اهداف بلند پروازانه ی دسترسی به سلاح هسته ای را تقویت می کند چراباید به چنین رژیمی بها داده شود وباآن به مذاکره نشست؟ آری چگونه است که دولتمردان آمریکائی و مقامات نظامی اش عاجز از درک این واقعیت می باشند که نمی دانند کودتای خزنده شده و سپاه پاسداران که تأسیسات هسته ای را بطور کامل در اختیار خود دارد وارد قدرت اجرائی شده ویک پاسدار را به جای رفسنجانی و کروبی نشانده است تا که اهداف هسته ای را دنبال کند، این ارگان فاشیستی نظامی هرگز سر وسوزنی از خواست دسترسی به سلاح هسته ای عقب نشینی خواهد کرد . چون سپاه پاسداران وارد قدرت اجرائی یا دولت اصلی پنهان شده است تا که بماند نه اینکه با شیوه ی موش و گربه بازی مذاکره ومماشات با اروپا که گویا اهداف فنآوری هسته ای رژیم صلح آمیز وقابل کنترل می باشد این ارگان فاشیستی آمده که برود. ضمن اینکه خود را در قراردادهای بسیار کلان نفتی وگازی جنوب سهیم کرده است که تسهیلات آن را دولت پاسدارا احمدی نزاد برایش مهیا کرده است . در هرصورت برای رفع ابهام طرف مذاکره کننده ی آمریکائی پارا گراف قسمت اول سرمقاله ی روزنامه ی جمهوری اسلامی بازتاب داده می شود. البته جزو دستأور مذاکره ی اخیر می باشد که توضیح آن چنین است :
"با مرگ 3 نظامي آمريكائي ديگر تعداد كشته ها طي ماه جاري ميلادي به 93 تن و كل تلفات ارتش آمريكا از شروع تهاجم به عراق به 3445 تن رسيده است . در همين حال آمارها نشان ميدهد تعداد قربانيان عراقي با شتابي 20 برابر به رقم 670 هزار تن بالغ شده است . گفته مي شود رقم معلولان و مجروحان عراقي 4 برابر اين رقم بوده و از سه ميليون تن هم فراتر رفته است"
در ادامه سرمقاله نویس درست در شرایطی که شایعه و خبر مذاکره با آمریکا مطرح شد فضای داخل عراق آنگونه آشوبزده شد وعلیه ی نظامیان آمریکائی مستقر در عراق ناامن گردید که اکنون سرمقاله نویس اینگونه آن را بازگو نموده یا در حقیقت به دست داشتن در ناامن سازی در عراق اعتراف کرده است :
"مقامات پنتاگون وزارت دفاع آمريكا از ماه جاري ميلادي به عنوان يكي از خونين ترين ماههاي حضور نظامي آمريكا در عراق ياد مي كنند و با نگراني اظهارداشته اند كه هيچ دليلي براي خوشبيني در مورد كاهش تلفات ارتش هاي اشغالگر وجود ندارد"
سرمقاله نویس در دنباله تأئید کرده است که همه دخالت گری وکار شکنی وناامن سازی ها در عراق برای اینست که اجازه به مقامات آمریکائی در عراق نداده شود که موفق شوند هیچگونه تغییر وتحولی در ترکیب وتوازن قدرت شیعیان در عراق به وجود آورند تا که موجب تضعیف نقش دخالت گری سران رژیم جنایتکار آخوندی وسپاه پاسداران در امور داخلی عراق گردد . همچنین سبب اشکال وموانع در راستای پیشبرد طرح ها واهداف شیطانی اش در عراق شود . البته که عراق نقش سرپل برای صدور تروریسم وبنیادگرائی به خاورمیانه را دارد که در مجموع پیگیری این طرح واهداف در عراق مرتبط با دسترسی به سلاح هسته ای دارد که مجبور است اینگونه به نقد وبررسی اهداف آمریکا در عراق به پردازد و تلاش برای مشکل تراشی در مسیر آن ایجاد کند و آدرس غلط بدهد وچنین وحشت خودرا نسبت به نزدیکی با بعثی را به نمایش بگذارد:
"الف ـ كاهش تعداد شيعيان در سطح ارتش نيروهاي امنيتي و دولت عراق و معرفي شيعيان بعنوان « عناصر فرقه گرا » بمنظور توجيه مقابله با آنها. طرح به انزوا كشاندن شيعيان در مراكز تصميم گيري و مراكز قدرت در عراق محور اصلي اين برنامه است و براي كنار زدن آندسته از عناصري كه به اشغالگران روي خوشي نشان نمي دهند سعي دارند آنها را « سد راه پيشرفت عراق » ! معرفي كنند.
ب ـ پيگيري اهداف دراز مدت آمريكا در عراق و تدارك زمينه ها براي ماندگاري اشغالگران در عراق تحت پوشش جديد و با توجيهات بظاهر پذيرفتني كه همچنان اختيارات اصلي در تصميمات كليدي و مسائل بنيادي كشور در اختيار آمريكا باقي بماند. براساس اين طرح بايستي ساختار دولت ارتش و نيروهاي امنيتي به كلي تغيير كند و متناسب با اين طرح شكل تازه اي پيدا كند. اين طرح و ابعاد مختلف آن توسط تيم مشتركي متشكل از پنتاگون ارتش آمريكا وزارت خارجه آمريكا و سيا زير نظر ژنرال ديويد پترائوس فرمانده نيروهاي آمريكائي در عراق و « درايان كروكر » سفير آمريكا در اين كشور سرگرم زمينه سازي براي اجراي آنند.
واشنگتن هنوز هم براي تامين نيروهاي اصلي جهت اجراي اين برنامه برروي « بعثي ها » حساب مي كند و اميدوار است بتواند شبكه جهنمي بعثي ها در عراق را عينا در اين زمينه به كار بگيرد. اين موضوعي است كه برخي رژيم هاي عربي از جمله عربستان مصر و اردن نيز خواستار آنند كه اوضاع عراق در اختيار بعثي ها قرار گيرد
بالاخره سرمقاله نویس در پایان بطور شفاف یکبار دیگر اعتراف کرده است که تلاش برای دفاع از شیعیان حامی خود در عراق برای مسند قدرت نگهداشتن آنان در راستای پیگیری اهدافیست که بیش از 4 سال است که از طریق اینان در عراق ومنطقه دنبال شده است . مشروط بر اینکه همینطور اعتراف کرده است که از طریق همین ابزاری استفاده کردن از شیعیان عراق می باشد که می شود در امور داخلی سایر کشورهای همجوار وعربی از جمله عربستان دخالت گری کرد و چنین تلاش برای بر انگیختگی و ناامن سازی در این کشور وسایر کشورهای عربی با تهدید کردن وفاسد خواندن و البته تؤام با اعمال ترورستی یاد کرده است :
"رمز اصلي قضيه اينست كه هم اشغالگران و هم دربارهاي فاسد منطقه بعثي هاي جنايتكار و حاكميت آنها را بر همزيستي با شيعيان در عراق ترجيح مي دهند و اگر قرار بر تصميم آنها باشد آنها حتي صدام و جناياتش را از يك حكومت مردمي در عراق بهتر مي دانند و هنوز هم در آرزوي حكومتي در عراق هستند كه دشمن ايران و دشمن شيعيان باشد و به همزيستي مسالمت آميز با ايران اعتقادي نداشته باشد. موضوع مهمتر به آزادي عمل شيعيان در عراق مربوط است كه باعث شده است شيعيان ساير كشورهاي عربي هم خواستار آزادي عمل بيشتري بشوند و اصرار مشترك رژيم هاي فاسد عربي براي سركوب شيعيان عراق از همين جا سرچشمه مي گيرد كه آنها از اشغالگران مي خواهند كه ساختار دولت عراق را طوري طراحي كند كه نه تنها شيعيان در آن كوچكترين نقشي نداشته باشند كه حتي همچون گذشته به « عامل سركوب شيعيان » مبدل گردد. اين آرزوي دربارهاي فاسد عرب و اشغالگران است ولي اگر قرار بر اجراي نظرات و خواسته آنها باشد آنها هنوز هم صدام يا جنايتكار ديگري با همان ويژگيهاي جنون آميز را ترجيح مي دهند و حال آنكه آنچه رخ داد مربوط به گذشته است و مردم مظلوم عراق اجازه نخواهند داد كه آن فجايع ضد انساني يكبار ديگر تكرار شود"
درخاتمه اینکه نتیجه ی مذاکره اخیر آمریکا با سفیر رژیم تروریستی در عراق بیشتر اثبات کرد که هرگز رژیم محور شرارت و یاغی بین المللی خوانده شده اصلاح پذیر نیست وجائیکه پس از مذاکره تعداد کشته شدگان نظامیان آمریکائی در عراق باضافه آمار کلی کشته ها ومجروحین آمریکائی در عراق را سرمقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه به رخ طرف مذاکره کننده کشیده شده است و کشته شدگان ومجروحان عراقی را نیز به حساب نظامیان آمریکائی در عراق گذاشته است و زمانیکه سپاه پاسداران درست دو سه روز قبل از تاریخ مذاکره مقتدی صدر را پس از 4 ماه وارد صحنه کرد تا که دست به تهدید آمریکائیان در عراق بزند واکنون درگیری های نظامی را حامیان وی شروع وگسترش داده اند و هنگامیکه پیرامون پروژه ی هسته ای یک ریز فریاد زده می شود که حتی یک قدم عقب نشینی در کار نمی باشد و عملاً کشورهای عربی تهدید وتحقیر شده اند ودامن به جنگ داخلی در فلسطین وبا پرتاب موشک به خاک اسرائیل و ایجاد تنش با اسرائیل زده شده است و بحران سازی وجنگ داخلی در لبنان و ایجاد جنگ دیگری با اسرائیل دنبال می شود. آیا به جای مذاکره کردن بااین رژیم تروریستی و ضدبشری که چیزی بیش از طنز کمیک وتراژدیک نمی باشد نباید تلاش همه جانبه برای تغییر دمکراتیک در ایران کرد واز پیشنهاد راه حل سوم خانم مریم رجوی به جای اینکه از گزینه ی پرهزینه ی جنگی برای مهار این رژیم بهره گرفته شود ؟
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 9 خرادماه 1386

دو سرمقاله 7 و8 خرداده ماه روزنامه ی جمهوری اسلامی


نقد وبررسی " متهم در جايگاه قاضي! روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 8 خرداده ماه سال 1386
"بالاخره که به متهم اصلی دخالت گری در امور داخلی عراق تفهیم اتهام شده است"
به نظر می رسد آنگونه که کیسه ی گشاد دوخته شده بود و صابون بر دل ها برای مذاکره با آمریکا در عراق مالیده شده بود و چنین تبلیغ شده بود که گویا مذاکره با آمریکا بستر ساز دریافت امتیازات فراوان خواهد شد ونهایتاً راه به خروج نظامیان آمریکائی از عراق وتحویل مجاهدین به سوی جلادان آماده در زندان اوین منتهی می شود . اینگونه که سرمقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه گزارش کرده است که اکنون این سران رژیم تروریستی آخوندی هستند که می بایست که در جایگاه مجرم اصلی نشانده شده اند . زیرا که از اینان خواسته شده است که باید دست از صدور تسلیحات برای عوامل تروریست خود در عراق بردارند و به دخالت گرائی و بنیادگرائی در عراق ومنطقه ادامه ندهند که چنین در ابتدای سرمقاله ی خود گزارش 4 ساعت نتیجه ی را با پذیرش خوردن چوب و پیاز باهم را ارائه کرده است:
"سفير آمريكا در عراق ديروز بعداز مذاكره چهارساعته هيئت هاي ايراني و آمريكائي در بغداد در مصاحبه با خبرنگاران جمهوري اسلامي ايران را به دست داشتن در ناامني هاي عراق متهم كرد. كراكر در پاسخ به سئوالي درباره ورود اسلحه از ايران به عراق گفت : « هدف اصلي ما آن بود كه در اين زمينه تلاش بيشتري داشته باشيم و در اين ارتباط سخن بگوئيم اما طرف ايراني آمادگي اين موضوع را نداشت . همچنين ما آماده بوديم كه بگوئيم اينگونه فعاليت ها در عراق از سوي ايران نه تنها براي عراق بلكه براي تمام منطقه خطرناك است » علاوه بر اين سفير آمريكا در بغداد درباره ادامه مذاكره نيز با ژستي كه در ظاهر نشان دهنده بي نيازي دولت متبوعش نسبت به گفتگو با ايران است اعلام كرد : هيئت ايراني گفته است براي ادامه مذاكره پيشنهاد ميدهد اگر چنين پيشنهادي داده شود آنرا در واشنگتن بررسي خواهيم كرد و در اين زمينه تصميم خواهيم گرفت . "
سرمقاله نویس در دنباله ی سرمقاله ی خود بدون آنکه به دلایل حمایت سران رژیم تروریستی آخوندی با اشغالگران نظامی عراق سخنی بگویند و یااینکه تذکر دهد که چگونه پس از اشغال نظامی عراق وهمکاری کردن با اشغالگران ، کشور عراق را میدان نفوذ ومانور اعمال امن سازی وآشوبگری وتروریستی خود شان کرده اند آنگونه که مجاهدین لیست 32 هزار نفره از مزد بگیران شان در عراق را منتشر وافشاکرده اند که چگونه عراق را تبدیل به باتلاق نموده اند. اکنون تصور می کردند که از طریق عوامل دولت دست نشانده ی خود در عراق می توانند که با آشوبگری وناامن کردن ودست به اعمال تروریستی زدن جنایات در عراق را به رقیب آمریکائی نسبت دهند . که هم باجگیری کرده باشند وهم اینکه فرافکنی . هم اینکه طبکارانه در مذاکره برخورد کنند. ولی اکنون متوجه شده اند که از اینگونه خواب دیدن ها خبرها نیست وعوامفریبی وتکذیب وانکار کردن ها به جائی نرسید است و هرگز فکر نمی کردند که اینگونه کوزه گر درون کوزه گیر می کند ودر جایگاه متهم اصلی در ناامن وآشوب گری وبحران سازی عراق قرار می گیرد که سرمقاله نویس نیز خودش بوضوح چنین اعتراف کرده است:
"هرچند متهم نمودن جمهوري اسلامي ايران به دست داشتن در ناامني هاي عراق توسط آمريكا مطلب جديدي نيست ولي از آنجا كه قرار بود در مذاكرات بغداد هيئت ايراني به آمريكا به عنوان متهم تفهيم اتهام كند و وظايف اشغالگران را به هيئت آمريكائي گوشزد نمايد اظهارات سفير آمريكا در عراق مبني بر تكرار اتهامات واهي دست داشتن ايران در ناامني هاي اين كشور صحنه را كاملا برعكس مي كند و متهم را در جايگاه شاكي و طلبكار قرار ميدهد. مسئولان عراقي و مردم اين كشور براين واقعيت اتفاق نظر دارند كه اشغال عراق توسط آمريكا و انگليس به ناامني و ويراني كشورشان منجر شده و تاكيد مي كنند كه تنها راه بازگشت امنيت به عراق و نجات اين كشور خروج اشغالگران و سپردن آن به خود عراقي هاست . اين واقعيتي است كه حتي كنگره آمريكا نيز بر آن تاكيد دارد و اعضاي كنگره تنها راه نجات آمريكا از باتلاق عراق را نيز در خروج نظاميان آمريكائي از اين كشور ميدانند. "
سرمقاله نویس در پایان مجبور شده است که با نقل قول کردن از سفیر رژیم تروریستی آخوندی در عراق که مدعی شده است عامل ناامنی عراق اشغالگرایان بیگانه می باشد . ولی پرسش است که اگر چنانچه در درجه ی اول اشغالگر اصلی خود رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد، پس برای چه به عنوان نماینده ی تام الاختیار مردم عراق با سفیر خودش در عراق مقابل سفیر آمریکا به مذاکره نشسته است ؟ وچرا اکنون که مغبون شده است خطاب به دولت پاسدار غلامک وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد گفته و نتیجه گرفته است که از ابتدا طرح مذاکره با آمریکا نادرست بود.همچنین چنین در دنباله تأکید کرده است که مذاکره با آمریکا نمی بایست ادامه یابد.
"
درخاتمه اینکه بالاخره آزموده شده برای بار دیگر آزمون شد و مشخص شد که حتی در روند زمان قبل وبعداز مذاکره ضریب توطئه ودسیسه ها و تهدید ها وبحران سازی هایش علیه آمریکا در عراق افزایش یافت و دامنه ی آن به بحرانی تر شدن شرایط فلسطین ولبنان کشانید ه شد و حماس تحریک به پرتاب موشک به درون خاک اسرائیل کرده است و جو میان اسراسل با حماس متشنج نموده است و فضای لبنان را به سوی جنگ داخلی سوق داده شد . در مجموع تلاش شده است که سمت وسوی اضاع بحرانی گسترش یابد و به راه اندازی جنگ افروزی دیگر در خاورمیانه پیش برده شود . تااینکه فضائی مناسب به وجود که هم همه جنایات واعمال تروریستی خودش در عراق را رژیم تروریستی آخوندی در عراق بر گردن آمریکا در عراق خالی کند . هم اینکه فرصتی برای عبور از بحران هسته ای برایش فراهم گردد . ولی طرف آمریکائی در این مذاکره می خواست رژیم جنایتکار آخوندی را به عنوان طرف مقابل دخالت گر در امور داخلی عراق پای میز مذاکره بکشاند تا راه فرار جنایتکاران حاکم برایران را بر رویش سد کند تا دست پری در شورای امنیت سازمان ملل برای صدور قطعنامه ی شدیدتری دیگری علیه پروژه ی هسته ای اش برخورد کند که می شود گفت تقریباًبه هدف خود رسیده است.
هوشنگ – بهداد

روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 8 خرداده ماه سال 1386
متهم در جايگاه قاضي!

بسم الله الرحمن الرحيم سفير آمريكا در عراق ديروز بعداز مذاكره چهارساعته هيئت هاي ايراني و آمريكائي در بغداد در مصاحبه با خبرنگاران جمهوري اسلامي ايران را به دست داشتن در ناامني هاي عراق متهم كرد. كراكر در پاسخ به سئوالي درباره ورود اسلحه از ايران به عراق گفت : « هدف اصلي ما آن بود كه در اين زمينه تلاش بيشتري داشته باشيم و در اين ارتباط سخن بگوئيم اما طرف ايراني آمادگي اين موضوع را نداشت . همچنين ما آماده بوديم كه بگوئيم اينگونه فعاليت ها در عراق از سوي ايران نه تنها براي عراق بلكه براي تمام منطقه خطرناك است » . علاوه بر اين سفير آمريكا در بغداد درباره ادامه مذاكره نيز با ژستي كه در ظاهر نشان دهنده بي نيازي دولت متبوعش نسبت به گفتگو با ايران است اعلام كرد : هيئت ايراني گفته است براي ادامه مذاكره پيشنهاد ميدهد اگر چنين پيشنهادي داده شود آنرا در واشنگتن بررسي خواهيم كرد و در اين زمينه تصميم خواهيم گرفت . هرچند متهم نمودن جمهوري اسلامي ايران به دست داشتن در ناامني هاي عراق توسط آمريكا مطلب جديدي نيست ولي از آنجا كه قرار بود در مذاكرات بغداد هيئت ايراني به آمريكا به عنوان متهم تفهيم اتهام كند و وظايف اشغالگران را به هيئت آمريكائي گوشزد نمايد اظهارات سفير آمريكا در عراق مبني بر تكرار اتهامات واهي دست داشتن ايران در ناامني هاي اين كشور صحنه را كاملا برعكس مي كند و متهم را در جايگاه شاكي و طلبكار قرار ميدهد. مسئولان عراقي و مردم اين كشور براين واقعيت اتفاق نظر دارند كه اشغال عراق توسط آمريكا و انگليس به ناامني و ويراني كشورشان منجر شده و تاكيد مي كنند كه تنها راه بازگشت امنيت به عراق و نجات اين كشور خروج اشغالگران و سپردن آن به خود عراقي هاست . اين واقعيتي است كه حتي كنگره آمريكا نيز بر آن تاكيد دارد و اعضاي كنگره تنها راه نجات آمريكا از باتلاق عراق را نيز در خروج نظاميان آمريكائي از اين كشور ميدانند. در چنين وضعيتي طبيعي است كه دولت بوش به فرافكني پناه ببرد و با متهم ساختن جمهوري اسلامي ايران به صدور اسلحه به عراق و ايجاد ناامني در آن كشور از يكطرف خود را از زير سئوال خارج كند و از طرف ديگر راهي براي پاسخ دادن به افكار عمومي داخل آمريكا در برابر فشارهائي كه براي خارج شدن از عراق متحمل مي شود پيدا كند. اين فرافكني البته مشكلي از دولت بوش كوچك حل نخواهد كرد و تكرار اتهامات به ايران نميتواند بوش را از باتلاق عراق نجات دهد. درباره ادامه مذاكره نيز توجه به اين واقعيت كه مذاكرات بغداد با درخواست كتبي آمريكا شكل گرفته اظهارات سفير آمريكا در عراق كه اعلام كرده آمريكا درخواست ايران براي ادامه اين مذاكرات را مورد بررسي قرار خواهد داد نشان ميدهد آمريكائي ها در صدد فرصت طلبي هستند و بجاي آنكه در جريان اين مذاكرات حساب پس بدهند تلاش مي كنند خود را در موضع بالاتر نشان دهند. سفير جمهوري اسلامي ايران در عراق كه رئيس هيات نمايندگي ايران در مذاكرات بغداد است در سخنان خود در جلسه مذاكره گفته است كه ناامني عراق نتيجه اشغال طولاني اين كشور و حمايت اشغالگران از تروريست هاست . اين همان واقعيتي است كه دولت بوش را در باتلاق عراق گرفتار كرده و اكنون بايد هزينه آنرا بپردازد ولي متاسفانه اظهارات رئيس هيات مذاكره كننده آمريكائي نشان ميدهد آمريكا نه تنها حاضر نيست در جايگاه متهم قرار گيرد بلكه خود را قاضي و طرف مقابل خود را متهم ميداند! بدين ترتيب مذاكرات ديروز بغداد كاملا نشان داد كه مذاكره با آمريكا حتي در مورد موضوع خاص عراق يك اقدام دقيق و حساب شده نيست . به همين دليل بهتر است اين مذاكرات ادامه پيدا نكند و در همين نقطه قطع شود. آمريكائي ها ديروز نشان دادند كه در صدد هستند فرصتي ايجاد كنند تا اولا به افكار عمومي داخل آمريكا و جهان بگويند كه تابوي مذاكره با ايران را هم شكستيم و ثانيا اتهامات خود عليه ايران را كه تاكنون نميتوانستند بطور رسمي مطرح كنند در قالب مذاكرات رسمي تكرار نمايند. آيا اين درست است كه ما چنين فرصتي را براي اشغالگران فراهم نمائيم

نقد وبررسی " بوش آب در هاون مي كوبد!" روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 7 خرداده ماه سال 1386
"علائم ترس در رخساره ی سرمقاله نویس خالی بند بوضوح هویدا شده است."
اگر چنانچه با قلم چند پهلوی سرمقاله نویس همانگونه که ادعا شده است که در گزارش اخیر محمد البرادعی که اتفاقاً دلایل خاص سمپاتی های زیادی نسبت به سران رژیم تروریستی دارد در این گزارش نکات جدیدی وجود ندارد این ادعا می تواند که واقعیت داشته باشد . پرسش است که برای چه محمد البرادعی گزارش کرده است ايران اجازه نداده است بازرسان آژانس با دقت از تاسيسات اتمي بازرسي كنند آژانس در موقعيتي نيست كه بتواند قضاوت كند فعاليت هاي اتمي ايران صلح آميز است يا نه . یعنی اینکه اگر کاسه ای بر زیر کاسه نمی باشد وپروژه ی هسته ای بطور پنهانی اهداف خاصی را دنبال نمی کند . برای چه مجوز به بازرسان آژانس بین المللی اتمی نداده نشده است تا که به بازرسی خودشان بصورت آزادانه ادامه دهند؟ جالب است که سرمقاله نویس که احساس کرده است که بطور جدی زمین زیر پایش سفت است ونمی شود همچون گذشته مثل گربه رفع حاجت کرد وآن را با پنچول خاک بررویش پاشاند و مخفی اش کرد تا که موجب واکنش آن نشود . اکنون از موضع ترسیده ولرزان خطاب به محمد البرادعی سئوال کرده است که چرا رژیم تروریستی آخوندی و عوامفریب را متهم با ساختن بمب اتمی کرده تا که اینگونه زمینه سازی صدور قطعنامه ی ای دیگر درشورای امنیت سازمان ملل علیه ی پرونده ی هسته ای اش شود :
"كه مشخص است در اين گزارش مدير كل آژانس به دليل اينكه هيچ دليلي نداشت تا با توسل به آن ايران را متهم به انحراف بسوي ساخت سلاح اتمي كند خود را ناتوان براي قضاوت در اين زمينه معرفي كرد تا با مبهم توصيف كردن وضعيت بار ديگر دست آمريكا و همدستانش را براي صادر كردن قطعنامه اي ديگر عليه ايران از طريق شوراي امنيت سازمان ملل باز گذاشته باشد "
سرمقاله نویس در دنباله به دوم مهم دیگر ازسایر اهداف تحرکات اخیر بوش در عراق و خاورمیانه علیه سران رژیم تروریستی آخوندی اشاره کرده است که از جمله یکی از آنان فشار برروی پونده ی نقض حقوق بشر است را چنین ضمیمه کرده است:
"تحرك ديگر مانور دريائي در خليج فارس است كه درست همان روز دوم خرداد توسط ناوگان دريائي آمريكا انجام شد. هر چند خود آمريكائي ها و رسانه هاي غربي هدف اين رزمايش را نشان دادن آمادگي آمريكا براي حفظ امنيت كشتيراني در خليج فارس دانسته اند لكن همزماني آن با انتشار گزارش مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي مفهوم روشني دارد كه ميتواند يك پيام تهديدآميز به ايران در همين زمينه باشد. البته جمهوري اسلامي ايران قدرتمندتر از آنست كه در مقابل چنين تحركاتي از مواضع اصولي و قانوني خود عقب نشيني كند كما اينكه آمريكا نيز با شكست هائي كه در عراق و افغانستان خورده و در اين باتلاق هاي عميق دست و پا مي زند درحال حاضر چيزي بيش از يك شير بي يال و دم و اشكم نيست سومين تحرك گزارش سالانه سازمان عفو بين الملل با اتهام نقض حقوق بشر توسط ايران است كه آنهم همزمان با گزارش البرادعي منتشر شد. سازمان عفو بين الملل در اين گزارش ايران را به محدود ساختن آزادي بيان دستگيري هاي گسترده همراه با شكنجه برگزاري دادگاه هاي ناعادلانه تبعيض عليه اقليت هاي قومي از جمله صدور حكم اعدام عليه كساني كه در اهواز با انفجار بمب عده اي از مردم بيگناه را به قتل رسانده بودند و نقض حقوق اقليت هاي مذهبي از قبيل بهائيان و دراويش نعمت اللهي متهم كرده است"
در پایان سرمقاله نویس معتقد است که انتشار همزمانی گزارش البرادعی و رزمایش دریائی آمریکائی در خلیج فارس راقطعا يك تصادف نمی داند ، بلکه آن را یک طرح برنامه ریزی شده ای می داند که آمريكا با اين تحركات همزمان درصدد است به دولتمردان رژیم تروریستی آخوندی چنگ و دندان نشان بدهد تا بلكه با اين اقدامات كم هزینه بتواند آنها را در برابر اراده خود به تسليم بکشاند . جالب است که درست روزی که قرار است مذاکره در عراق شروع وادامه یابد اینگونه نتیجه گرفته شده است . اما براینکه صورت بضرب سیلی سرخ نگهداشته شود مدعی شده است که این حرکت فقط تصوري خامي بوش كوچك و دارودسته او را نشان ميدهد زيرا آنها اگر چنانچه به 28 سال توطئه مدام و همه جانبه آمريكا عليه ی رژیم تروریستی آخوندی جدی بودند وبه سیاست های سازشکارانه ومماشات گرایانه ی ومذاکره ادامه نمی دادند ودر زمینه ی پیگیری تحريم و نقض مستمر حقوق بشر مصمم و مقاوم وپیگیر بودند که به جای فشار برروی نقض کننده ی جهانی حقوق بشر تلاش نکند برای استمالتجوئی جنایتکاران حاکم برایران نام سازمان قربانی اش را در لیست گروه سازمان های تروریستی قرار ندهد. نه انکه کار به اینجا نمی رسیده ، بلکه رژیم جنایتکار آخوندی خیلی زود تر ازاین جایش را خیلی کم هزینه تر به یک سیستم دمکراتیک داده بود. همچنین نه عراق تبدیل به باتلاق شده بود ونه منطقه چنین بحرانی گشته بود ونه اینکه آمریکا آنقدر ضربه پذیر شده بود که سر مقاله نویس اکنون بتواند به یک رژیم نامشروع وضد مردمی و قرون وسطائی دفاع کند و آنچنان پیام بدهد و خودش را نماینده ی ملت ايران جا بزند وخطاب به بوش بگوید که ملت ایران بيدي نيست كه با اين بادها بلرزد و بوش بايد اين واقعيت را درك كند كه آب در هاون مي كوبد! البته همانگونه که اشاره شد علائم ترس ووحشت نسبت به گذته کاملاً در رخسار وقلم سرمقاله نویس نسبت به گذشته هویدا ومشهود است که بستگی به موضع آمریکا دارد که چگونه قرار است که برخورد کند وتنظیم رابطه نماید تااینکه در آینده بازهم خیلی بیش از این آثار وحشت جدی تر نمایان شود وبا تغییر دولت دست نشانده در عراق وقطع نمودن دستان تروریستی عوامل رژیم تروریستی آخوندی هم جلوی باتلاق عراق گرفته شود وهم اینکه مانع از باتلاق شدن سایر کشورهای منطقعه شود . به خصوص آنکه تیغ باند سید محفلی قدرت گرفته در مورد سیاست پیش بردن انقلاب فرهنگی دوم در محیط دانشگاهها با فضای کودتائی وخفقان کردن محیط های دانشجوئی نه اینکه موفق نشده اند، بلکه موجب رادیکال ومقاومت بیشتر جنبش دانشجوئی شده است وموجب مشکات عدیده ی دیگر برای دولت پاسدار احمدی نژاد شده اند.
هوشنگ – بهداد
روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 7 خرداده ماه سال 1386!
بوش آب در هاون مي كوبد!

بسم الله الرحمن الرحيم همزمان با انتشار گزارش محمد البرادعي مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي درباره پرونده فعاليت هاي هسته اي ايران دو تحرك ديگر نيز رخ داد كه نشان دهنده توطئه همه جانبه آمريكا براي تحت فشار قرار دادن جمهوري اسلامي ايران و وادار ساختن دولتمردان ايراني به عقب نشيني از مواضع خود در زمينه فعاليت هاي اتمي و ساير مسائل است . البرادعي در گزارش خود كه دوم خرداد ماه جاري منتشر شد در عين حال كه حرف تازه اي براي گفتن نداشت براي آنكه با قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل همسوئي كرده باشد اعلام كرد چون ايران اجازه نداده است بازرسان آژانس با دقت از تاسيسات اتمي بازرسي كنند آژانس در موقعيتي نيست كه بتواند قضاوت كند فعاليت هاي اتمي ايران صلح آميز است يا نه . همانگونه كه مشخص است در اين گزارش مدير كل آژانس به دليل اينكه هيچ دليلي نداشت تا با توسل به آن ايران را متهم به انحراف بسوي ساخت سلاح اتمي كند خود را ناتوان براي قضاوت در اين زمينه معرفي كرد تا با مبهم توصيف كردن وضعيت بار ديگر دست آمريكا و همدستانش را براي صادر كردن قطعنامه اي ديگر عليه ايران از طريق شوراي امنيت سازمان ملل باز گذاشته باشد. اين اقدام مدير كل آژانس علاوه بر اينكه خلاف موازين حقوقي است و با اظهارات و گزارش هاي خود او كه بارها اعلام كرده است در فعاليت هاي اتمي ايران هيچ انحرافي مشاهده نشده در تضاد است اصولا اين سخن مدير كل آژانس دروغ است كه ميگويد ايران اجازه بازرسي نداده است . در فاصله گزارش قبلي البرادعي كه منجر به صدور قطعنامه 1747 شد تا گزارش اخير وي بازرسان آژانس بارها تاسيسات هسته اي ايران را بازرسي كردند. اين بازرسي ها البته در چارچوب ان . پي . تي صورت گرفته و بازرسي هاي فوق ان . پي . تي كه مربوط به پروتكل الحاقي است از سال گذشته كه آژانس پرونده ايران را برخلاف موازين به شوراي امنيت برد قطع شده است . اينهم كاملا طبيعي است زيرا مجلس ايران پروتكل الحاقي را تصويب نكرده و ايران قانونا ملزم به اجراي اين پروتكل نيست . بنابر اين مرتكب هيچ اقدام خلاف قانون نشده و بازرسان آژانس به ميزاني كه حق قانوني آنهاست توانسته اند تاسيسات اتمي ايران را بازرسي كنند. تحرك ديگر مانور دريائي در خليج فارس است كه درست همان روز دوم خرداد توسط ناوگان دريائي آمريكا انجام شد. هر چند خود آمريكائي ها و رسانه هاي غربي هدف اين رزمايش را نشان دادن آمادگي آمريكا براي حفظ امنيت كشتيراني در خليج فارس دانسته اند لكن همزماني آن با انتشار گزارش مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي مفهوم روشني دارد كه ميتواند يك پيام تهديدآميز به ايران در همين زمينه باشد. البته جمهوري اسلامي ايران قدرتمندتر از آنست كه در مقابل چنين تحركاتي از مواضع اصولي و قانوني خود عقب نشيني كند كما اينكه آمريكا نيز با شكست هائي كه در عراق و افغانستان خورده و در اين باتلاق هاي عميق دست و پا مي زند درحال حاضر چيزي بيش از يك شير بي يال و دم و اشكم نيست . سومين تحرك گزارش سالانه سازمان عفو بين الملل با اتهام نقض حقوق بشر توسط ايران است كه آنهم همزمان با گزارش البرادعي منتشر شد. سازمان عفو بين الملل در اين گزارش ايران را به محدود ساختن آزادي بيان دستگيري هاي گسترده همراه با شكنجه برگزاري دادگاه هاي ناعادلانه تبعيض عليه اقليت هاي قومي از جمله صدور حكم اعدام عليه كساني كه در اهواز با انفجار بمب عده اي از مردم بيگناه را به قتل رسانده بودند و نقض حقوق اقليت هاي مذهبي از قبيل بهائيان و دراويش نعمت اللهي متهم كرده است . همانطور كه اين گزارش به روشني نشان ميدهد گردانندگان پشت صحنه سازمان عفو بين الملل يعني همان آمريكا و همدستانش كه صحنه گردانان ماجراي اتمي هم هستند در نهايت گستاخي مايل هستند عناصر تعليم ديده توسط انگليس از بصره وارد ايران شوند و با بمب گذاري در بازار و خيابان و اماكن عمومي جان ده ها نفر از مردم بي گناه را بگيرند و دستگاه قضائي ايران نه تنها آنهارا مجازات نكند بلكه تشويقشان هم بكند! ساير اتهامات نيز از همين قبيل هستند و از تمايل غربي ها به آزادي توطئه توسط عوامل آنها عليه نظام جمهوري اسلامي و منافع ملت ايران پرده برميدارند. انتشار همزمان گزارش سازمان عفو بين الملل با گزارش مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي و همچنين رزمايش دريائي آمريكا در خليج فارس قطعا يك تصادف نيست . آمريكا با اين تحركات همزمان درصدد است به دولتمردان ايراني چنگ و دندان نشان بدهد تا بلكه با اين اقدامات كم خرج بتواند آنها را در برابر اراده خود تسليم نمايد. اما چنين تصوري فقط خامي بوش كوچك و دارودسته او را نشان ميدهد زيرا آنها اگر به 28 سال توطئه مدام و همه جانبه آمريكا عليه ايران از جنگ گرفته تا تحريم و اتهامات ضديت با حقوق بشر و كودتا و تبليغات مسموم و فشارهاي سياسي نگاه كنند به اين نتيجه خواهند رسيد كه ملت ايران بيدي نيست كه با اين بادها بلرزد و بوش بايد اين واقعيت را درك كند كه آب در هاون مي كوبد!

همگامی سایت ها مزدوران فارسی آستان قدس رضوی و شعبه ی عراقی و سایت علی شمس و جهت


همگامی سایت ها مزدوران فارسی آستان قدس رضوی و شعبه ی عراقی و سایت علی شمس و جهت اطلاع ... علیه ی مجاهدین ؟
در شرایطی باند محفلی آدمکشان سعید امامی در دولت امام زمانی پاسدار تیر خلاص زن احمدی نژاد بر مسند قدرت نشسته اند و هنوز دستان و چنگال خون چکان و کثیف و جنایتکار خونین خود شان را که در قتل های زنجیره ای مرتکب شده بودند را پاک نکرده وحساب پس نداده اند . البته قبل از آن 3 رهبر مسیحی را ربوده ومثله کرده بودند و وبمب گذاری در حرم امام هشتم انجام داده بوند . اکنون که این رژیم در شرایط دوره ی گذار و اضمحلال و سرنگونی رژیم فاشیستی – مذهبی - آخوندی می باشد . باند محفلی سعید امامی و سپاه پاسداران ضمن کوک کردن ماشین جنایت وسر کوب در داخل که از طریق قوه ی قضایه ونیروی انتظامی تنظیم شده و در ابعاد گسترده در همه ی شهر و خیابان های سراسر ایران اجرا می شود و پیام مرگ وخفقان را حاکم کرده اند . همچنین پرونده ی حامیان بیرونی ودرونی دوم خردادی ها به عنوان جاسوس موساد وسیا در بخش نیمه پنهان روزنامه ی کیهان سر باز جو حسین شریعتمداری گشوده شده است و روزانه خبر بیشتری از دستگیری اعضای فعال آنان که از خارج به داخل سفر کرده اند می رسد واسامی بیشتری از اینان افشا می شود و درست در آستانه ی روزی که سفیر جنایتکار رژیم تروریستی آخوندی در عراق قرار است به مذاکره با آمریکا برود و قبل از همه باند امنیتی – اطلاعاتی سعید امامی و سپاه پاسداران همه مهره های خود در عراق ولبنان وفلسطین را آماده باش داده وبسیج کرده اند وبر روی صحنه ی علیه آمریکا به میدان مصاف کشانده است . بنابراین در این شرایط دستگاه جاسوسی وزارت بد نام اطلاعات رژیم فاشیستی دشمن اصلی را فراموش نکرده واز یاد نبرده است و جاسوسان ومزدوران وآمکشان در خدمت آستان قدس رضوی آخوند دزد وگردن کلفت وجانی واعظ طبسی که مزدوران سایت دید بان وهابیلیان در مشهد را کنترل می کند اینان را در کنار سایت همزاد وهمکاران جنایتکاران اعزامی به عراق قرار داده است که مجاهدین اسامی کامل این مزد بگیران آدمکش حرفه ای را در لیست 32000 نفره انتشار کرده است ا که در ضمیمه آمده است ، چنین دستگاه شبکه ی مافیائی آدمکشی وترور وزارت بد نام اطلاعات بطور گسترده شده وبهم پیوند خورده وفشرده علیه مجاهدین وارد صحنه شده ودست به ایجاد جنگ روانی تبلیغاتی واتهامی شده اند که البته اوج رذالت وپلیدی و خفت و ذلیلی و درماندگی سران رژیم ترو ریستی آخوندی و آخوند آدمکش محسنی اژه ای انگلیسی را می رساند که چگونه همگی اشان در برابر سازمان مخالف خودش با افلاس افتاده اند و چقدر درمانده می باشند که دستگاه تبلیغاتی وزارت بد نام اطلاعات رژیم تروریستی آخوندی به بد ترین اتهامات دروغین وضد بشری علیه ی مجاهدین نیاز دارد تا که عملکرد جنایت آمیز خود در عراق را توجیه کند وآن را به مجاهدین نسبت دهد . بنابراین جائیکه اینگونه دستگاه تبلیغات بد نام وزارت اطلاعات علیه ی مجاهدین در عراق فعال و هرروز از اینگونه خوشرقصی ها در خبرگاه – چراگاه علی شمس فراوان دیده می شود اکنون در ستون جهت اطلاع روزنامه ی جمهوری اسلامی مورخ 7 خرداد چنین از دیدار
معاون وزير خارجه عراق در مشهد خبر داده و گفته شده که با اعضاي هيات مديره كانون هابيليان ديدار داشته که یک سایت ناب وبسته به وزارت اطلاعاتی رژیم فاشیستی ترور یستی است که از جربیات کامل بازجوئی و شکنجه گری وتواب سازی و اعتراف گیری وتیر خلاص زنی برخوردار می باشد را گزارش کرده است که وعده داده است به زودي نتايج بسيار مثبت روند اخراج منافقين از عراق را خواهيم ديد و شاهد عراقي جديد بدون ترور و تروريست ولی دربست در اختیار سران جنایتکار حاکم بر ایران به عنوان حیات خلوط آن خواهيم بود. . ضمن اینکه معلوم نیست که علی شمس از روی دست این همکارش کپی کرده است ویا نه ستون جهت اطلاع نویس روزنامه ی ولی فقیه از سایت همکارش علی شمس کپی کرده است که مشابه هم دیگر می باشد ویا نه منبع اصلی ارسال کننده ی وزارت بد نام اطلاعات بر هر دو یکی بوده است . بهر حال در دنباله ی گزارش خبری افزدوه شده است که مهر ی دست نشانده محمود حمود معاون حقوقي وزير خارجه عراق كه براي افتتاح كنسولگري عراق در مشهد وارد اين شهر شده بود در ديداري با سيد جواد هاشمي نژاد دبيركل كانون هابيليان که االبته افتخار دعوت ومصاحبه با خانم فریبا هشترودی در ایران را مدتی پیش داشته است و همچنین ایشان با تعدادي از فرزندان جاسوسان وبازجویان و شکنجه گران و پادوهای های همکارانش دیدار و با ابراز همدردي با مردم ايران به خوان تفاله وپس مانده های شکنجه گران وتیر خلاص زنان گفت از روزهاي نخستين تشكيل حكومت جديد در عراق بنا بر درخواست ارباب جماران منقل نشین وسپاه پاسداران ودستگاه بد نام وزارت اطلاعات برای تثبت موقعیت آنان وتسلط کامل شان بر عراق خواستار برخوردي قاطع با گروه هاي تروريستي بخصوص گروهك منافقين بوده ايم . چرا این زیادی دلسوز مردم عراق ودلسوز جنایتکاران سخنی از اعدام بیش از 120 هزار زندانی سیاسی اعدامی و زیر فشار بودن خانواده های آنان اینگونه مدعیان دلقکی حقوق بشر بحث نکرده یا نگفته، به دلیل از مسقل بودن هاببلیان و دیدبان و ضریب بالای سازمان همکارش نجات ایران و حسن نیت مهره ی دست نشانده عراقی دیدار کننده و صد البته مستقل بودنش است که حکایت دارد که گفته شده است دولت عراق که منظور همان دولت دست نشانده ی نوری المالکی می باشد حتي در ديدار با نيروهاي بيگانه كه در عراق حضور دارند نيز اين موضوع را عنوان نموده كه خواستار اخراج هرچه سريعتر اين گروهك از عراق شده است . جالب است آخوندهای جنایتکاری که به زور جنایت وخیانت وجنگ وترور و شکنجه وزندان واعدام وبحران آفرینی و صدور تروریسم وبنیادگرائی و موردهای مشابه ایران را 28 سال است که اشغال کرده اند وبه حکومت جنایت آمیز خود فقط با اعمال اینگونه جنایات واعمال نامبرده ادامه داده اند . اکنون گزارشگر روزنامه ی ولی ولی فقیه بدون آنکه از قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان خونین سال 67 بگوید و یا اشاره به داشتن پرونده ی تروریستی رهبران رژیم در آلمان بگوید و یا از ربودن رهبران مسیحی و مثله کردن شان وقتل های زنجیره ای سخنی بگوید و یا تذکر بدهد که چرا در 30 خرداد تابستان سال 60 تظاهرات نم میلیونی مسالمت آمیز مجاهدین فقط در تهران به خاک وخون کشانیده شد وقبل از آن بیش از 50 نوجوان دختر وپسر نشریه ی مجاهد فروش در خیابان های سراسر ایران به قتل رسانده شده بودند ویااینکه چرا خمینی و رفسنجانی و سپاه پاسداران پس از فتح خرمشهر آتش بس و صلح با 100 میلیارد دلار غرامات را نپذیرفتند و با اصرار ادامه ی جنگ ضدملی و ضد مردمی موجب شدند تا که میلیون ها کشته ومجر وج وآواره جنگی در دوطرف ایران وعراق بر جای گذاشته شود ویا چرا اکنون در امورداخلی عراق دخالت گری می شود . ولی گزارشگر کمیک روزنامه ی ولی فقیه گزارش که در پايان اين ديدار فهرست 16 هزار عمليات تروريستي منافقين یا در حقیقت جاسوسان وبازجویان وتیر خلاص زنان ودست پروردگان لاجوردی جلاد را در اختيار معاون حقوقي وزير خارجه عراق قرار گرفت تا بتواند به روند اخراج اين گروهك تروريستي از عراق كمك كند. آخر این چه نوع گروهکی می باشد که چنین پرونده ای برایش ساخته شده واین یاغی بین الملل ورکوردار جهانی حقوق بشر از آن خوف و وحشت دارد ؟ واقعاً تصور کنید رژیمی که بیش از 28 سال خون مردم ایران را در شیشه کرده است واین روزها همگان می دانند که با جوانان وزنان ودختران در خیابان های سراسر ایران چگونه برخورد می کند وشیوه ی برخوردش با دانشجویان معترض و معلمین و کارگر ان چگونه است و چه جنگ خانگی در فلسطین بر پا کرده است و چگونه عراق را به باتلاق تبدیل نموده است ولبنان را به سر زمین سوخته مبدل کرد و اکنون به دنبال دسترسی به بمب اتمی می باشد واینگونه مدعی مدافع حقوق بشر برای مردم عراق شده است .اگر چنانچه روزی صاحب بمب اتم شود آنگاه چه خواهد کرد فراموش نشود که جنگ روانی جدید علیه ی مجاهدین در بستر مذاکره با آمریکا در عراق بوده است تا آی دزد کنان پرونده ی جنایت سران رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران در عراق در حاشیه قرار گیرد.؟ پرسش است که اتحادیه ی اروپا و آمریکا بازهم برای چه با این جنایتکاران مذاکره ومماشات گری می کنند و چرا فشار بیشتری بر روی سازمان قربانی این رژیم ضدبشر وجانی اش وارد می کنند تا که با زهم فرصت بیشتری به زنگی مست بدهند تا که بیش از اینها علیه ی آزادیخواهان ودیگران اینگونه تیغ کشی وباج خواهی کند؟
هوشنگ - بهداد
هشتم خرداد – 86
دونمونه مشابه زیر همسوئی آشکار با دستگاه تبلیغات وزارت بد نام اطلاعات است البته که جدا از ستون جهت اطلاع روزنامه جمهوری اسلامی 8 خرداد وسایت خبرگاه علی شمس نمی باشد.
تهاجم عناصر مجاهدین به منطقهی العنبكیه دیاله
مركز رسانهای "البلاغ"
.
گزارشها حاکی است عناصر سازمان مجاهدین خلق به ساكنان منطقهی "العنبكیه" در نزدیكی ناحیهی "المقدادیه" حمله كردهاند كه با مقاومت خانوادههای این منطقه مواجه شدند و در نتیجه 15 تن از اعضای مجاهدین خلق كشته شدند.تروریستها همچنین هفت خانهی مسكونی را در منطقهی "الخریر" در ناحیهی "الوجیهیه" به آتش كشیدند. این امر همزمان با حملهی گروه القاعده به منطقهی "ابو صیدا" بود كه چهار تن در این درگیری مجروح شدند.این حملات در مقابل چشم نیروهای امریكایی صورت میگیرد و اهالی این منطقه از عدم دخالت این نیروها به این تعرضات و حتی طرفداری از متجاوزان گلایه میكنند.حوادث مزبور باعث شده تا استان دیاله شاهد بیشترین آمار مهاجرت اجباری باشد بهطوری كه خانوادههایی كه از این استان آواره شدهاند، طبق آمار رسمی به 9000 خانواده میرسد و تعداد 11000 تن نیز شهید و 8000 تن یتیم
شدهان
عناصر منظمةخلق تشن هجوما على منطقة العنبكية في ديالى وتعرض مدير شرطة بلدروز الى محاولة اغتيالد
خاص ـ المركز الإعلامي للبلاغ
افاد مراسلنا في محافظة ديالى ان ارهابين قاموا بحرق سبع دور سكنية في منطقة الخرير في ناحية الوجيهية تزامن مع هجوما شنه تنظيم القاعدة على ناحية ابي صيدا مما ادى الى جرح اربعة اشخاص .
اعتدى عناصر من منظمة مجاهدي خلق على سكان منطقة العنبكية قرب قضاء المقدادية حيث تصدت العوائل لهم مما ادى الى قتل (15)من مجاهدي خلق .
يذكر ان هذه الاحداث تتكرر بشكل دوري بمرأى ومسمع من القوات الامريكية. حيث يشتكي اهالي المنطقة من تدخل هذه القوات السلبي تجاههم.
يذكر ان منافذ مركز بعقوبة كان قد اغلق استعدادا لشن هجوم عسكري .
وعلى الصعيد ذاته تعرض مدير شرطة بلدروز الى محاولة اغتيال اسفر عن استشهاد شرطي واحد وجرح اخرين.
تأتي هذه الاحداث فيما تشهد المحافظة ازدياد اعداد المهجرين حيث بلغت ارقام العوائل المهجرة قسرا وحسب مصادر المحافظة الرسمية الى(9000)عائلة مهجرة فيما بلغ عدد الشهداء (11000) شهيد وعدد الارامل (8000) في المحافظة.

مذاکره ومماشات با رژیم تروریستی آزامون شده برای چیست ؟.یادداش روز کیهان 8 خرداد

مذاکره ومماشات نقد وبررسی " تيري كه كمانه كرد "(يادداشت روز)روزنامه ی کیهان سه شنبه 8 خردادماه سال 136
مذاکره ومماشات با رژیم تروریستی آزامون شده برای چیست؟
عجیب معجزه ای رخ داده است . زیراکه رژیم تروریستی از موضع شکر سرخوری به مذاکره با آمریکا رفته است و در صحفه ی اول کیهان از موضع فرافکنی مدعی شده است رژیم به آمریکا در عراق تفهیم اتهام کرد ولی اکنون بیشتر برای انحراف اذهان عمومی و شکر سرخ خوری بیشتر در برابر پذیرش خفت وخواری مذاکره با آمریکا البته با عدم اشاره کردن به این مذاکره، پاسدار قلم بردست یادداشت روز نویس گریز به صحرای کربلا زده و به لبنان سفر کرده است تا که برای اهداف و توطئه های جدید و دست داشتن سپاه پاسداران در لبنان وفلسطین چنین روضه ی خود را شروع و ادعای وارونه کرده است "
"وقتي حزب الله در لبنان درخشيد و چشم هاي امت عربي و اسلامي به آن خيره شد مخالفان منطقه اي حزب الله تلاش كردند تا از ميان خود «گروه مشابه»اي بسازند و از تاثير حزب الله و نفوذ در اهل سنت منطقه بكاهند. ماجراي گروه «فتح الاسلام» از اين نقطه آغاز گرديد.
البته که یادداشت روز نویس تصادفی اینکار را نکرده است زیرا که یادداشت روز نویس می داند که مهلت 60 روز شورای امنیت چند روز است که به پایان رسیده و قطعنامه ی سخت در شورای امنیت در راه است و فضای بحرانی پروژه ی هسته ای آنگونه است که تا کنون چندبار پاسدار علی لاریجانی مجبور به استعفا شده است که اکنون گفته می شود تهدید به ترور وی هم نیز بر شدت استعفاها افزوده شده است و همچنبن اعتراضات دانشجوئی همچنان ادامه دارد و تبلیغات خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم و ریاست جمهوری دوره ی دهم شروع شده است وصحبت از نامزدی دوباره ی خاتمی برای پست ریاست جمهوری آینده می شود.همنطور برخی از روزنامه های دوم خردادی از زیر توقیف آزاد وفعال شده اند . بنابراین باند بازسازی شده وبه قدرت خزیده ی سعید امامی می بایست از همه تجربیات وامکانات خود در کنار سپاه پاسداران وپاسدار غلامک وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد بهره بگیرد البته که این تیم منسجم اطلاعاتی – امنیتی – نظامی از حمایت کامل ولی فقیه نیز برخور دار می باشد . پس همزمان که دستگیری واعتراف گرفتن مهره ها یا لابی از فرنگ به ایران سفر کرده ادامه دارد و ستون بخش نیمه فعال روزنامه ی کیهان فعال شده و از شبکه ی عنکبوتی جاسوسان سیا وموساد وبراندازان انقلاب مخلمین گزارش می دهد . باید که در بعد بحران سازی بیرونی وزمینه سازی جنگ آفرینی در خاورمیانه با تحریک کردن حماس به پرتاب موشک به درون خاک اسرائیل اقدام شود ودامن زدن به نزاع میان ساف و حماس افزوده گردد و البته وارد صحنه کردن شیخ حسن نصراله وبازی کردن ومانور دادن با آن مکمل این هدف است . زیراکه که برای مقدمه چینی جنگ مشابه 33 روز دیگر ضرورت دارد که برای فعال کردن حزب الله لبنان برنامه ریزی شود تا ضمن تقویت جبهه ی تدارک دیده ی بحران در برون مرز، پوششی برای انحراف اذهان عمومی و پوشاندن ضعف برجسته شده در مذاکره در عراق واحتمالاً در ترکیه با آمریکا فراهم شود وبا خاموش کردن منتقدان رقیب داخلی ومهم تر راه یافت فضا سازی برای عبور از بحران هسته ای با ایجاد جنگی دیگر در خاورمیانه و شعله ور ساختن آن میسر گردد.
بنابراین به همین منظور پاسدار تئوریسین سپاه پاسداران این مأموریت را در یادداشت روز کیهان بر عهده گرفته است .چونکه پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه برروی خود بیآورد که این پاسدار حسین شریعتمداری بود که ضمن هشدار به هیئت مذاکره ی کنده ی خودی وطرف اروپائی که سرنوشت مذاکره ی هسته ای که گفته بود نه در پشت میز مذاکره در اروپا که در خیابان های بیروت وبغداد تعیین می شود و به آمریکا وکارشناسان استراتژیک وسیاسی و نظامی خطاب کرده بود که شما قادر به شناخت محیط پیرامون خودتان نمی باشید تا چه رسد به خاورمیانه که سراسر آن مملو شده است از نیروهای تعلیم وآموزش دیده ی ناشناس ضد آمریکائی که همه الگو گرفته از انقلاب اسلامی رژیم تروریستی آخوندی می باشند وفقط منتظر فرمان می باشند تا دست به تهاجم خود علیه ی نیرو واهداف نظامی اقتصادی تجاری آمریکا در منطقه بزنند . البته قبلاً پاسدار حسن عباسی از 33 نقطه ی جهان علیه ی آمریکا وآماده باش 40 تا 50 هزار نیروهای آموزش دیده ی عملیات استشهادی سخن به میان آورده بود . ولی اکنون که گند قضیه درآمد ودستان جنایتکارانه ی سران رژیم تروریستی و سپاه پاسداران در عراق و فلسطین ولبنان وافغانستان رو شده است . پاسدار یادداشت رو نویس با پاک کردن صورت مسئله و رد گم کردن وفرافکنی نمودن ، اینگونه آدرس غلط داده است :
"اين قلم- يك سال پيش- پس از كشته شدن زرقاوي در يادداشتي با عنوان «نقطه كوچ گروه زرقاوي» - كه در تاريخ 22/3/85 در كيهان چاپ شد-پرسيده بود: «آيا فلسطين يا لبنان نقطه كوچ آنان نيست.» سير حوادث نشان داد كه اين پيش بيني دقيق بوده است. به هر روي فتح الاسلام و تعدادي از عناصر عربي گروه زرقاوي طي ماههاي اخير به لبنان كوچ كرده و در اردوگاه نهرالبارد- يكي از سه اردوگاه فلسطيني در لبنان- سكني گزيدند. در همان حال شعارها و داعيه هاي اين گروه و ناكامي روند سياسي در فلسطين سبب شد كه عده بيشتري از فلسطيني ها به اين گروه بپيوندند و حتي طرفداراني در دو اردوگاه ديگر فلسطيني ها- در عين الحلوه و برج البراجنه- پيدا نمايند."
پاسدار یادداشت روز نویس در پایان یادداشت روز خود بسیار روش و آشکارا هدف دست داشتن در نزاع داخلی در لبنان را به نمایش گذاشته است و ثابت کرده است که این سیاست ادامه ی حرکت حزب الله در سال گذشته برای سقوط و براندازی دولت لبنان می باشد که چون از طریق تهدیدات شیخ حسن حزب الله و اعتراضات و تحصن ها امکان پذیر نشد و برای اینکه با دفاع کردن از حزب الله لبنان ثبات که مسلح بودن حزب اله لبنان فقط این هستند که مدافعان اصلی مردم لبنان می باشند ، اکنون چنین طبکارنه در این مورد اهداف سپاه پاسداران در لبنان و منطقه دنبال کرده است :
"اتفاقات ميان فتح الاسلام و گروه 14 مارس حزب الله را در موضع حق خود تقويت كرده است چرا كه مردم لبنان به ياد دارند كه سيد در نطق هاي خود به آنان يادآور شد دولت كنوني نمي تواند تامين كننده امنيت داخلي و مرزي باشد. اين حوادث ثابت كرد كه از يك سو ارتش پس از 9 روز جنگ با يك گروه كوچك داخلي نتوانسته است راهي براي پايان بحران پيدا كند و از سوي ديگر گروه 14 مارس توانايي حل حتي يك مسئله كوچك امنيتي را نيز ندارد.اين در حالي است كه مخالفان مقاومت طي يك سال گذشته بر خلع سلاح حزب الله تاكيد كرده اند و همواره اين سؤال اساسي سيدحسن نصرالله را بي پاسخ گذاشته اند كه در صورت كنار رفتن حزب الله از صحنه امنيتي لبنان، كدام نيرو مي خواهد امنيت مردم و مرزها را حفظ نمايد. اين سؤال امروز نيازمند پاسخ گروه 14 مارس نيست، رخدادهاي 9 روز اخير به آن پاسخ داده است."
پرسش است که مقامات سیاسی ونظامی آمریکا در عراق به این نتیجه رسیده اند که دولت نوری المالکی دست نشانده ی سران رژیم تروریستی و سپاه پاسداران می باشد وسرپل اصلی نفوذ عوامل رژیم برای اعمال تروریستی در عراق می باشد و تصمیم گرفته اند که آن را با یک حکومت سکولار تعویض کنند . برای چه با واسطه گری دلالی های پشت پرده دولت فخیمه ی انگلیس و رهنمودهای لابی های رژیم تروریستی ایرانی و نفوذ ی آمریکائی در کاخ وزارت امور خارجه با نمایینده ی چنین رژیم تروریستی در گل مانده وافشا شده حاضر شده اند که پشت میز مذاکره بروند که نه اینکه به این رژیم تروریستی اعتبار وبها می دهند ، بلکه بقول پاسدار یادداشت ر وز نویس تبدیل به تيري خواهد شد که به سوی خودشان كمانه خواهد و از طرف دیگرعملاً بر نقش دخالت گرایانه وویران وباتلاق سازی در عراق صحه گذاشته می شود ؟ اگر احساس می شود که اینگونه می شود یاغی بین المللی را مهار کرد طبق تجربیات 28 سال گذشته ثابت می شود که اینان سخت در اشتباه می باشند .زیرا که هر گونه سازش ومماشات کردن مطمئن باشید که به زودی باتلاق های دیگری برای آمریکا در خاورمیانه از سوی رژیم تروریستی آخوندی ساخته خواهد شد. و دلیل پذیرش مذاکره گذشته از موضع ضعف است از سوی دیگر بای خنثی کردن برکناری نخست وزیری دست نشانده المالکی می باشد . مضحک وکمدی تر اینکه نه این سیاست سازشکارانه ی آمریکا موجب ویرانی بیشتر عراق و کشته شدن مردم این کشور وحتی نظامیان آمریکائی شده است . عجیب است که بازهم بر نگهداری نام سازمان مجاهدین در لیست گروه وسازمان های ترریستی بازهم تلاش می شود که انگلیس به نمایندگی از سوی سران رژیم جنایتکار آخوندی اعمال وتحمیل شده است موجب خواهد شد که باز هم بیشتر بر عمق این تراتژدی و گسترش اعمال تروریستی وجنایات سران رژیم تروریستی و سپاه پاسداران در عراق و منطقه ی خاورمینه افزوده گردد.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 8 خردادماه سال 136

رمز بقاء وقدرت یعنی جشن جنگ افروزی و ویرانی وبحران سازی و صدور آن و..."


نقد وبررسی " رمز اقتدار امروز ما » روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 6 خردادماه سال 1386
"رمز بقاء وقدرت یعنی جشن جنگ افروزی و ویرانی وبحران سازی و صدور آن و..."
حتماً این ضرب المثل معروف را بیاد دارید که گفته می شود به گنجشک گفته شد منار بفلان جایت برود، که گنجشک جواب داده بود ای بابا یک چیزی بگو که لا اقل بگنجد . اکنون داستان سرمقاله نویس و رمز اقتدار رژیم قتل وغارت وجنگ وخون وجنون وتحجر وخرافه پرستی غارتگر حاکم بر ا یران است که جنگ ضد ملی و ضد میهنی وتحميلي 8 ساله ایران و عراق که خمینی بر شروع آن دخالت مستقیم داشت و هم ادامه ی آن دامن زد و در نهایت منجر به ویرانی کشور و 1000 هزار میلیار ددلار خسارت مالی شد که تازه رفسنجانی دزد وغارتگر وجنگ افروز در خطبه ی نماز جمعهی تهران خود به آن اذعان کرد و خلاصه چندین میلیون از همو طنان ایرانی کشته ومجروح وموجی وجانباز وآواره وبی خانمان وتبعید ی در سراسر برجای گذاشت وفقط آخوند های دزد غارتگر سود کلان از جنگ بردند و موجب تثبیت حکومت شان شد و پس از جنگ تا حال دست به جنایت وخیانت وغارتگری ودزدی مستمر زده اند و پدیده ی آقازاده پروری را رواج داده اند که از آقازاده ها باباهای آخوندشان جانی و چپاولگر تر شده ا ند . اما اکنون سرمقاله این نعمت الهی خمینی واین جنگ خانمان برانداز را که رمز اقتدار وماندگاری دانسته است . در صورتیکه هیچ مسئولی جرأت نمی کند تقبل کند که چه کسی یا مسئول ونهادی خواهان ادامه ی این جنگ کثیف و ضد انسانی بود وچرا تا مرحله ی سرکشی جام زهر خوردن خمینی ادامه یافت و بدتر اینکه چرا اکنون در زمره يكي از جدي ترين موارد رمز اقتدار رژیم تروریستی آخوندی ونه مردم محروم ایران قلمداد شده است . کمدی وتراتژدیک تر اینکه بدون آنکه بگوید که اکنون در استا ن زر نفت خیز خوزستان چه خبر است ومردم این استان به خصوص عرب زبانان وجوانان چگونه زندگی می کنند وشرایط زندگی نسبت به قبل از جنگ ویا پس از فتح خرمشهر که صدام حسین پیشنهاد صلح داد وکشورهای عربی پیشنهاد 100 میلیارد دلار غرامت جنگی را تقبل کردند تا که ب پرداند وچرا به جای دریافت این رقم هنگفت بر طبل ادامه ی جنگ کوبیده شد ونتیجه ی آن چه عاید مردم ایران وعراق شد و یااینکه بگوید اکنون پس از سپری شدن 25 سال از آزاد سازی خرمشهر وضعیت در خرمشهر و زندگی مردم این شهرچگونه است، در عوض بطور دجال گرانه وبا کتمان کردن حقایق اینگونه ادعای مزخرف جشن گرفتن همچون جشن هسته ای پاسدار غلامک وگماشته ی ولی فقیه در نطنز که وسط مرثیه خوانی جشن هسته ای نطنر زد که گزارش جشن از خرمشهر ارائه شده است ولی معلوم نیست که چرا از دشمن وشکستن هیمنه رژیم تروریستی آخوندی شده است:
"هفته گذشته سالروز فتح خرمشهر يكي از بلندترين قله هاي پيروزي ملت را جشن گرفتيم واقعه اي كه با هر معياري سنجيده شود نمود عيني عزت و عظمت اسلام و ناكامي دشمنان اسلام را به تصوير مي كشد. استقامت مثال زدني ملت ايران و پايداري غرورآفرين رزمندگان اسلام در تمامي جبهه هاي اين جنگ نابرابر سرچشمه هاي غرور ملي بي پايان امروز ما محسوب مي شوند و رمز و راز اقتدار اسلام و انقلاب و كشور در اين دنياي پرآشوب و پرتلاطم به حساب مي آيند. دشمنان ما چه در دوران جنگ تحميلي و چه امروز درصدد درهم شكستن هيمنه انقلاب اسلامي بوده و هستند ولي باز هم اين اراده خلل ناپذير ملت و استقامت رزمندگان دلير اسلام است كه آنها را به زانو درآورده و نه تنها توطئه ها را در نطفه عقيم ساخته است كه حتي آنرا به فرصتي براي اعتلاي اسلام و ناكامي دشمنان مبدل كرده است و اين عين وعده هاي الهي است."
سرمقاله نویس در دنباله خطاب به پاسدار احمدی نژاد وباندش گفته که رمز جنگ وماندگاری رژیم را به حساب خودتان نگذارید چونکه از خون های بناحق ریخته شده ی یک بار مصرفان دانش آموز و بسیجی برروی میادین جبهه های جنگ و شربت نوش کنندگان ایستگاههای صلواتی پشت جبهه ی جنگ و... بدست آمده است که چگونه با گوش دادن وتحریک شدن نوای مرگ آهنگران و به نیت رفتن به سوی بهشت با داشتن کلید های پلاستیکی پشت ساخت تایوان چین بر گردن شان که عمودی رفتند وافقی باز گشتند وخیلی از آنان نیز هر گز باز نگشتند و ایستادگی ومقاومت اینان واصرار خمینی دجال ورفسنجانی قاتل مکار وارگان فاشیستی و ضد مردمی سپاه پاسداران بر ادامه ی جنگ برای ویرانی کشور و محروم وآواره کردن مردم بوده است که بالاخره منتهی شده به سرکشی جام زهر شکست خفت بار جنگ از سوی خمینی دانسته است ودر رثای آن اینگونه اشک تمساح ریخته و نوحه وار گزارش داده است:
"بيائيد اين اعترافات تكان دهنده و در عين حال واقع گرايانه و معني دار « فريدمن » را يكبار ديگر مرور كنيم تا بلكه بتوانيم به رمز و راز اين پديده هاي حيرت انگيز بهتر واقف شويم . مبادا اشتباه كنيم و اين پديده ها رابه حساب خودمان و به حساب هوشمندي و زرنگي خودمان بگذاريم كه سخت عقوبت خواهيم شد و تاوان سنگين خودبيني و غرور بيجا را خداي ناكرده بطور يكجا پس خواهيم داد. رمز اقتدار امروز ما در شهادت مظلومانه صدها هزار رزمنده سلحشور دوران دفاع مقدس نهفته است . رمز سربلندي امروز ما در استقامت جانانه دليرمردان و شيرزنان اين ملت در طول دوران دو قرن اخير ايران زمين نهفته است . رمز پيروزي و سرافرازي امروز ملت ما در تحمل رنج و سختي دوران مبارزه نفس گير با رژيم ستم شاهي نهفته است كه چه بسيار عزيزاني در كنج سياهچالهاي قرون وسطائي ساواك شاه شكنجه شدند و رنج تبعيد و دربدري را تحمل كردند و بي حرمتي ها را به جان خريدند و باز هم استقامت كردند. رمز پيروزي ما در استقامت مردم دزفول در زير حملات موشكي صدام نهفته است . رمز پيروزي ما در مقاومت دليرمردان و صنعتگران ما در « تنگه فني » و « خارك » و ساير جبهه هاي « جنگ بدون مرز » نهفته است كه استقامت ديروز آنها مايه افتخار و سربلندي امروز همه است"
آخوند مداح ومرثیه ی خوان جنگ در پایان دفاع از جنگ نامه ی خود جمله ای از خمینی چاشنی کرده است که گفته بود « بكشيد ما را اسلام زنده تر مي شود. ولي شما حتي از مرگ هم صرفه نداريد » در صورتیکه این آخوند فرصت طلب و عافیت جو خمینی که دم از مرگ وکشتن زده بود تا سال 1342 در زمان شاه خاموش بود و در زمان شاه از مبارزه قهر آمیز حمایت نکرد و حتی پس از 15 سال تبعید که بی احساس وارد کشور شد حتی از قم وجماران تکان نخورد که یکبار به مشهد برای زیارت برود وتمام آخوندهای نوچه و دست پرورده و دور بری اشان که اکنون بر مسند قدرت می باشند از اینگونه ریسک کشتن ها به خود راه ندادند و اعضای خانواده هایشان نیز ریسک مردن نکرده اند. به خصوص آخوند ملیجک رفسنجانی که در کتاب عبور از بحرانش قید کرده ست که چگونه هرشب گزارش دریافتی جبهه های جنگ را به آقازاده هایش در بلژیک و اروپا گزارش می کرده است در نهایت ملای سرمقاله نویس سند ننگ وجنایت ویرانی نتایج جنگ را که با زد وبند وحمایت وهمکاری با اشغال افغانستان وعراق امکان دار زدن صدام حسین فراهم شد را که نتیجه ی ادامه جنگ و ضد ملی و میهنی وهمکاری وزد وبند با اشغال گران علیه ی مردم ایران خاموش کردن صداهای اعتراضی آزادیخواهان در داخل کشور شد وموجب تثبیت رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و ضدبشری آخوندی از طریق پیر استعمار دولت فخیمه ی انگلیس گردید را چنین فرموله کرده است :
"امروزه بيست و پنج سال يعني يك ربع قرن از حماسه سوم خرداد و آزادي خرمشهر عزيز بدست رزمندگان اسلام مي گذرد. امروز اگر به گذشته بنگريم و سرنوشت صدام و ژنرالهاي ارتش بعثي را مرور كنيم بهتر مي توانيم سرنوشت دشمنان شرور امروز را پيش بيني كنيم . كجايند آنها كه مي خواستند ريشه ملت ايران را بسوزانند آيا نمي بينند كه ملت ايران ريشه دارتر از تمامي طول تاريخش به آينده مي نگرد و حتي انقلابش در تمامي جهان ريشه دوانيده و پيام انقلابش براي ملت هاي تحت ستم الهام بخش است اعترافات « فريدمن » از اين بابت يك حقيقت بزرگ تاريخي است كه يقينا براي خوشايند ما بيان نشده است . ملت هاي مظلوم لبنان و فلسطين و افغانستان و عراق بدانند كه اگر آنها هم در برابر دشمنان اسلام استقامت كنند وعده نصر الهي و پيروزي جبهه حق درباره آنها نيز عملي خواهد شد و روزي كه چندان هم دور نخواهد بود پايان دوران سختي و رنج خود را جشن خواهند گرفت . "
خلاصه اینکه سرمقاله نویس به زبان ساده اعتراف کرده است که نه جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق به قول خمینی جلاد نعمت الهی بود که موجب ثبات نظام شد، بلکه سبب رمز اقتدارش شده است . بنابراین برای همین است که از جنگ افروزی دفاع کرده است . زیراکه بخوبی می داند که این رژیم ضد مردمی ونامشروع هر گز بدون لحظه ای سرکوب واختناق و اعدام نمی تواند ادامه دهد واگر دست به بحران آفرینی و صدور آن با بنیادگرائی وجنگ افروزی در منطقه نزند و موجب انحراف اذهان عمومی وپراکندگی آنان وسر گذاشتن نشود که البته هدف زمینه ساز قدرت آخوندهای حاکم در راستای غاتگری هر چه بیشتر وجنایت وخیانت شان بوده است . بنابراین بدون شک اگر یک روز دست از اینگونه رمز بقا یا قدرت اعماال توطئه آمیز ضدانسانی اش بردارد هیچگونه شانس بقاء ندارد . چون یک رژیم نامتعارف و قرون وسطائی و متحجر وخرافه پرست وضد مردم وآزادی کش می باشد که با دنیای نوین معاصر تعلق ندارد.
هوشنگ - بهداد
یکشنبه 6 خردادماه سال 1386