ایجاد بحران ونزاع میان ساف و حماس ودامن زدن به آن در بستر انحراف اذهان عمومی

نقد وبررسی " جشن صهيونيست ها " روزنامه جمهوری اسلامی شنبه 29 اردیبهشت ماه 1386
"ایجاد بحران ونزاع میان ساف و حماس ودامن زدن به آن در بستر انحراف اذهان عمومی "
عجب قلب رئوف ومهربان وطبع حساس ونازک نارنجی سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی ولی فقیه دارد! زیرا که به نظر می رسد که بد جوری قلب ایشان به درد آمده وتحریک شده است و ناچار شده اینگونه برای مردم سرزمین فلسطین اشک تمساح ریزی کند و متقابلاً از برپائی جشن صهیونیست ابراز نارضایتی کند!:
"اخبار و گزارشهائي كه از سرزمين هاي اشغالي فلسطين مي رسد قلب مسلمانان را جريحه دار كرده و بطور همزمان روز جشن صهيونيست هاست . بيائيد اخبار و گزارشها را بطور فشرده و گذرا مرور كنيم و ببينيم آيا اين ادعا واقعيت دارد"
البته که از ملایان تصویر مار کش و مار قالب کن نباید انتظار داشت جز اینکه اینگونه معلول گرایانه وبدون بررسی و پرداختن به ریشه وعلت ها برخورد شود و وقایع بصورت اصولی ونه تحریف گرایانه بازتاب داده شود. چون اگر غیراز اینصورت باشد وگفته شود که ریشه ی اصلی معضل فلسطین در جماران است آنگاه ریش مقاله نویس و رهبر ولی فقیه گیر است که روشن می شود مسبب اصلی و کنونی سرزمین فلسطین، همین رژیم تروریستی و ضد بشری حاکم برایران ا ست که اکنون یکی از قلمزنانش وارد معرکه ی نمایش پره داری شده است و بدون آنکه کوچکترین اشاره ای کند که چه کسی خواهان نابود کردن اسرائیل شد وهلاکاست را دروغ خواند و با حزب الله لبنان را به دفاع کردن از فلسطین برپائی جنگ 33 روزه با اسرائیل تحریک وتشویق کرد که نه در آن زمان نوار غزه مورد تهاجم نظامی اسرائیل واقع شد، بلکه سر زمین لبنان به سر زمین سوخته تبدیل شد تا اینکه موجب شد صدور قطعنامه ی شورای امنیت برای مدتی به تأخیر بی افتد. یا اینکه کی بود که فراخوان به حضور اسماعیل هنیه نخست وزیر حماس به تهران وجماران داد تا اینکه در نماز جمعه ی تهران حضور یابد واز عدم به رسمیت شناختن اسرائیل بگوید و تأکید کند که همزمانی با نمایش خیمه شب بازی انتخابات شوراها ومجمع خبرگان رهبری داشت؟ . همچنین چرا ایشان پس از آنکه دیدار هایش با مقامات مسئول و رهبر ولی فقیه به پایان رسید و پس از آنکه از طریق ایشان مانور تبلیغاتی علیه ی اسرائیل داده شد با 45 میلیون دلار نقد که بخشی از اهدائی مبلغ 250 میلیون دلاری اهدائی ولی فقیه بود رهسپار سر زمین فلسطین شد البته که موقع بازگشت در نوار غزه مرز میان مصر و فلسطین از طریق مرزبانان مصری متوقف شد و کیف و دلار هایش مصادره وبه اتحادیه عرب تحویل داده شد. چون در آن زمان گزارش شده بود که این دلارها قرار بوده است که صرف اعمال هزینه ی اغتشاش در دولت خود گردان و در گیری حماس با ساف و اسرائیل گردد . همینطور کدامین کشوری بوده است که پیوسته از پیشبرد طرح آشتی میان ساف و حماس و برقراری صلح با اسرائیل ابراز مخالفت کرده است و بد ترین اتهامات وتوهین ها به دولت پادشاهی عربستان زده است که چرا طرح آشتی در فلسطین لبنان را دنبال کرده و می کند که اکنون با پاک کردن صورت مسئله ونادیده انگاشتن عملکرد خود هم در شرف سفید کردن اعمال توطئه و تفرقه و خیانت آمیز خود است وهم اینکه طلبکارانه دیگران را در این مورد متهم ومحکوم می کند ؟ عجیب است که سر مقاله نویس همانگونه که اشاره شد بدون آنکه هیچگونه اشاره ای به نقش مخرب وویرانگر دخالت گرایانه رژیم تر وریستی آخوندی و در ایجاد آشوب ودر گیری و نزاع میان حماس و ساف کند ، در ادامه ی چنین شرایط کنونی فلسطین را به ترسیم کشانده است :
"الف ـ افراد مسلح با حمله به منزل رئيس امنيت داخلي فلسطين در غزه دستكم 4 تن از محافظانش را كشته و منزلش را به آتش كشيدند . سخنگوي جنبش فتح مي گويد عناصري از گردانهاي قسام مسئول اين حمله بوده اند.
ب ـ نظاميان صهيونيست از زمين و هوا به ساكنان بي دفاع غزه حمله كرده و بكمك هلي كوپترها و جنگنده هاي تهاجمي به غزه بيت لاهيه و بيت حانون يورش برده و چندين شهيد برجاي گذاشتند.
ج ـ گروههاي فتح و حماس و برخي ديگر از گروههاي فلسطيني با يكديگر درگير شده و طي روزهاي گذشته دستكم 40 نفر از طرفين كشته شده اند.
د ـ طي روزهاي اخير دستكم 450 نفر از نظاميان آموزش ديده و مسلح به سلاحهاي خودكار از طريق مصر وارد غزه شدند تا به كمك نيروهاي امنيتي وابسته به « محمود عباس » رئيس تشكيلات خودگردان وارد نبرد شوند. محمود عباس و دستيارانش مي گويند اين عده براي طي دوران آموزشي به مصر رفته بودند ولي بنظر مي رسد كه آنها نيروهاي كمكي مصر يا حتي از كشورهاي ديگر باشند و چه بسا اسرائيلي
با مروري به اين حوادث بهتر مي توان درك نمود كه اين پديده يكي از بزرگترين آرزوهاي رژيم صهيونيستي در مقطع كنوني را برآورده مي سازد و گروههاي مختلف فلسطيني را رو در روي يكديگر قرار مي دهد. اين پديده از آن جهت اهميت دارد كه تصور مي شد پس از مذاكرات منجر به توافق مكه طرفين به همفكري و همكاري بايكديگر رضايت داده اند و مي توان چشم انداز روشني را در صحنه فلسطين شاهد بود. نخستين پيامد اين درگيري هاي مرگبار اينست كه توافقات مكه يقينا شكست خورده و ديگر كارآئي مورد انتظار را ندارد. "
بازهم سرمقاله نویس بدون آنکه از نقش دخالت گرایانه سران رژیم جنایتکار آخوندی در دوران زنده یاد یاسر عرفات سخنی بگوید و یا اینکه بگوید که چرا همین سیاست پلید خائنانه ی از پشت خنجر به جنبش آزادیخواهانه ی مردم فلسطین زدن در مورد جانشین زنده یاد عرفات محمود عباس نیز دنبال شد و اجازه داده نشد تا روند صلح میان فلسطین واسرائیل پیش برده شود . بالاخره این سیاست تخریبی آنقدر ادامه یافت تااینکه حماس با کمک دلار های جماران و دستگاه تبلیغات برون مرزی رژیم جنایتکار روز انتخابات شد و علناً در برابر ساف قرار گرفت ، اکنون نیز ایشان چنین از موضع مادر مهربانتر از دایه برای مردم فلسطین وارد صحنه شده ومحمود عباس و اسرائیل ومصر را مقصر شرایط کنونی فلسطین قلمداد کرده است:
"جاي تعجب و حيرت است كه فلسطيني ها و بويژه گروه محمود عباس به چه چيزي مي انديشند و چه هدفي را دنبال مي كنند .اگرچه امروز مقامات اسرائيلي در اظهارات رسمي و علني خود به صراحت از انتخاب جناح محمود عباس بعنوان « طرف قابل قبول براي اسرائيل » سخن مي گويند ولي فراموش نكنيم كه همين گروه براي يك دوره 3 ساله در اوج حاكميت ياسر عرفات در زير حملات نظامي و بمبارانهاي اسرائيل قرار داشتند. به عبارت ديگر كه تصميم امروز اسرائيل براي حمايت از محمود عباس هم يك « تاكتيك موقت » براي عبور از مقطع كنوني است و در واقع اسرائيل روي طرف بازنده در قلمرو فلسطين سرمايه گذاري كرده است . جناح فتح بخاطر فساد اداري ـ مالي و بخاطر بعضي مسائلي كه خودشان بهتر مي داند و مصلحت نيست در سطح افكار عمومي مطرح گردد اعتماد ملت فلسطين را شاهد نبودند. در واقع جناح محمود عباس امروزه دچار « بحران اعتماد » است و مردم فلسطين ترجيح مي دهند كه آنها را در راس هرم قدرت مشاهده نكنند. ايكاش جناح محمود عباس از اين بي اعتنائي مردم فلسطين درس مي گرفتند و حتي حمايت نيم بند اسرائيل را هم قبول نمي كردند و به اين نكته توجه داشتند كه اسرائيل براي حمايت از آنها نه چيزي هزينه مي كند و نه چيزي را از دست مي دهد. بلكه در اين درگيريهاي فرسايشي ميان گروههاي رقيب فلسطيني از هر طرف كه كشته شود به سود صهيونيست هاست."
بالاخره سرمقاله نویس در بخش پایانی سرمقاله ی خود بدون آنکه بگوید چرا پاسدار غلامک وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد در سفر اخیر خود به امارات تأکید بر ایجاد روابط با مصر و بازگشائی سریع وهم زمان سفارتخانه های در دوکشور شده است ، چرا ایشان به دولت مصر اتهام خیانت زده و توهین نموده است؟ در صورتیکه پاسدار احمدی نژاد خواهان عادی شدن رابطه با این دولت خائن ، شده است ؟ وچرا اینگونه اتخاذ تصمیم محمود عباس شرم آور خوانده شده و ابراز مخالفت با طرح آشتی صلح ملک عبدالله شده و با خروج نیروهای اسرائیل از خاک فلسطین مخالفت شده است؟ :
"اتخاذ اين مواضع شرم آور از جانب محمود عباس و رژيم كمپ ديويدي قاهره بويژه زماني ابعاد واقعي خود را نشان مي دهد كه بخاطر بياوريم رژيم قاهره در هفته هاي گذشته ميزبان « تزيپي ليوني » وزير خارجه اسرائيل بود كه بموجب آن اسرائيل توانست اعراب را به پيگيري فوري طرح سازش ملك عبدالله با اسرائيل ترغيب كند و توافق شد كه هيئتي متشكل از وزيران خارجه مصر و اردن به عنوان نمايندگان اتحاديه عرب به فلسطين اشغالي بردند و براي تشريح طرح سازش موجود به رايزني بپردازند. نخستين پيامدهاي اين تصميم كه قطعا بنفع رژيم صهيونيستي ارزيابي مي شود اينست كه اولمرت با شاه اردن به رايزني پرداخت و نهايتا مراتب موافقت و همراهي خود را با هر طرحي براي به سازش كشيدن اعراب را اعلام داشت و اعلام آمادگي كرد كه هر كجا و هر زمان با مقامات عربستان به مذاكره درباره هر موضوعي كه آنها بخواهند بپردازد. در چنين شرايطي پيشنهاد مشكوك « تزيپي ليوني » براي خروج فوري اسرائيل از كرانه باختري چه معني و مفهومي مي تواند داشته باشد موذيانه ترين هدف صهيونيست ها مي تواند اين نكته باشد كه فلسطيني هاي كرانه باختري را بيهوده به چيزي اميدوار كند كه ابعاد آن همچنان مجهول است و فرصتي را فراهم سازد تا صهيونيست ها و جناح مزدور « محمود عباس » كار را در غزه بسود اشغالگران يكسره كنند. البته اين آرزوي دشمن و مزدورانش مي باشد ولي اگر آرزوي اسرائيل در جنگ 33 روزه برآورده شد در غزه هم شايد چيزي را از پيش ببرند."
درخاتمه اینکه گذشته از اینکه رژیم جنایتکار و تروریستی آخوندی چون خود را ام القرای کشورهای اسلامی خوانده است و حق دخالت گری در امور داخلی سایر کشورهای اسلامی را حق مسلم شرعی و قانونی خود می داند .البته که ناشی از ماهیت ارتجاعی بلند پروازانه و جهان گشایانه اش است . از سوی دیگر چون با بحران آمده وبا بحران وصدور آن ادامه داده است. بنابراین اکنون که در شرایط سخت بحران هسته ای وداخلی قرار دارد ومجبور شده است که از موضع ضعف و خواری مذاکره با آمریکا بر سر نقش دخالت گرایانه اش در عراق به پذیرد . مجبور است که برای انحراف اذهان عمومی و چرخش اذهان عمومی از موضوع اصلی مذاکره با آمریکا به سمتی دیگر چرخانده شود که مردم متوجه حقیقت نشوند . پس تلاش مذبوحانه به دامن زدن نزاع وجنگ خانگی میان حماس و ساف نموده است تا با مانور دادن با آن کسی متوجه نشود که در پشت پرده چگونه زد وبند مذاکره با آمریکا در عراق پیش برده خواهد شد . پس بدون ذره ای شک وشبهه باید گفت که عامل جنگ افروزی میان حماس و ساف وسنگ اندازی کردن در روند فعالیت ها برای ایجاد صلح وآشتی میان ساف و حماس و اسرائیل، رژیم تروریستی آخوندی می باشد و سرمقاله نویس هم در بستر همین هدف هست که وارده میدان شده ومسئولیت دارد تا راستای دامن زدن هرچه بیشتر به اختلافات میان حماس وساف و رو د ر روئی با اسرائیل قلمفرسائی کند .
هوشنگ – بهداد


شنبه 29 اردیبهشت ماه 1386