نقد وبررسی " لطفا سيبل نشويد !" (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان دوشنبه 24 اردبهشت ماه سال 1386
"پاسخ دندان شکن کیهان به سخنگوی امور خارجه پیرامون آمادگی مذاکره با آمریکا"
موضعگیری سخنگوی وزیر امور خارجه ی رژیم تروریستی آخوندی برای اعلام آمادگی مذاکره با آمریکا پیرامون امنیت عراق که در مصاحبه مطبوعاتی اخیر بیان شده است و جوابیه ای مخالفت شدیدی که پاسدار حسین شریعتمداری در کیهان در نفی و معایب ومضار آن در یادداشت روز خودبیان ابراز کرده وتوضیح داده است ضمن اینکه شکاف عمیق در دستگاه دیپلماسی رژیم تروریستی آخوندی را به وضوح به معرض نمایش گذاشته وصداهای ناهمگون ومتضاد آن را برجسته کرده است از جهاتی این برجستگی ، جدا از وحشت وبحران پروژه ی هسته ای نمی باشد که روز ها و زمان زیادی به پایان پذیری مهلت 60 روزه تعیین شده ی شورای امنیت سازمان ملل باقی نمانده است و مسئولان هسته ای رژیم تروریستی آخوندی می دانند که مانور دادن وبازی کردن در برابر پاسخ به آن، شرایط دلخواه مورد نظرشان نیست و اشراف دارند که مواجه با صدور قطعنامه ی شدیدتری در شورای امنیت سازمان ملل می باشند . از سوی دیگر رقابت وتضاد باندی وجناحی در مورد تبلیغات زود رس محور مجلس هشتم و ریاست جمهوری دوره ی دهم در پیش است که جریانات وابسته به جناح غالب اصولگرایان در برابر تبلیغات جناح رقیب مغلوب دوم خردادی ها قرار گرفته اند که نظرات متخلفی پیرامون پروژه ی هسته ای ابراز می شود که متضاد همدیگر است. البته درون باندهای اصول گرایان نیز اختلافات و انشعابات وفراکسیون هائی صورت گرفته ونظرات گوناگون وجود دارد که عمدتاً در مجلس وشورای شهر و یادداشت های روز کیهان وسر مقالات جمهوری اسلامی وگاهی هم در روزنامه ی رسالت ارگان تبلیغی باند انگلیسی و مافیائی مؤتلفه ی عسگر اولادی خود نمائی می کند. اما در آمریکا نیز مشابه ی همین رقابت انتخاباتی میان حزب دموکرات با جمهوریخواه وجود دارد وهر حزبی نسبت به شرایط داخل عراق وحضور نظامیان آمریکائیان مستقر در آنجا تلاش می کند به عنوان نکات ضعف ومنفی و مثبت از آن در در چارچوب تبلیغات حزبی برای خود تبلیغ و بهره برداری کند. مثلاً سلام وعلیک و خنده خانم رایس وزیر امورخارجه ی آمور آمریکا با منوچهر متکی وزیر آدمربای امور خارجه ی رژیم تروریستی آخوندی در کنفرانس شرم الشیخ مصر و سفر اخیر دیگ چینی معاون رئیس جمهور بوش به کشورهای منطقه ی خلیج فارس مرتبط با همین تبلیغات حزبی می باشد . کما اینکه فشار کنگره برروی بوش مبنی بر تعیین زمان بندی اخراج نیروهای نظامی از عراق نیز بخشی از همین تبلیغات واهرم فشار حزب دموکرات علیه ی حزب جمهوری و بوش و رقیب می باشد. ناگفته نماند که حضور گسترده ی عوامل اعزامی رژیم تروریستی آخوندی در عراق از جمله لیست 32000 هزار نفر مزد بگیر عراقی رژیم تروریستی در عراق برگ برنده ی رژیم تروریستی علیه ی آمریکا در عراق است که جناح غالب حاکم و سپاه پاسداران بر ایران تلاش مذبوحانه می کند به عنوان سخنگو ونماینده ی مردم عراق بدینوسیله باج خواهی کند . همچنین معاون پاسدار غلامک و گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور پس از سفر دیگ چینی به امارات و اعلام خبر سفر احمدی نژاد به امارات که اعلام آمادگی مذاکره با آمریکا تأکید کرده است وگفته قبل از هر چیز آمریکا در داخل آمریکا و عراق نیاز به امنیت دارد ونتیجه گرفته پس از برقراری امنیت می بایست در مورد مذاکره صحبت شود. خلاصه اینکه مذاکره ای که آمریکا خواهان آن می باشد توقف اورانیوم، عدم دخالت در امور داخلی عراق، موافقت با تغییر نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده در عراق ودست بر داشتن از اعمال تروریستی می باشد . اگر چنانچه مسئولین رژیم تروریستی آخوندی این شرایط برای مذاکره را به پذیرد بقول یادداشت روز نویس تمام اعتبار و ادعای داخلی ومنطقه ای و جهانی رژیم تروریستتی آخوندی مبارزه با شیطان بزرگ بر باد می رود چونکه آمریکا خواهد گفت که بالاخره سران رژیم تروریستی پس از 28 سال سر دان شعار های پوشالی تسلیم شدند . ضمن اینکه دیگر خبری از دسترسی به سلاح هسته ای در کار نیست . مهمتر اینکه نقش سرپلی عراق برای باج گیری و صدور تروریسم وبنیادگرائی در منطقه وابزار صدا خفه کنی در داخل ایران از بین می رود و ضربات کاری بر اعتبار جایگاه نفوذ رژیم در لبنان وفلسطین خواهد خورد و باز بقول ایشان موقعیت متزلزل نخست وزیر ودولت اسرائیل تقویت خواهد شد و از سخنگوی امور خارجه پرسش کرده است که در ازای این همه امتیازات داده شده جز مغبونی و بدنامی و بازندگی ودادن امتیازات چه چیز دیگری عاید رژیم تروریستی آخوندی خواهد شد؟ که گزیده های این تحلیل و سئوال وپرسش که نتیجه گیری شده است شامل گزینه های زیر می باشد :
"مذاكره ميان ايران و آمريكا، اين روزها مجدداً به موضوع بحث رسانه ها تبديل شده است. اظهارات ديروز سخنگوي وزارت خارجه مبني بر اينكه احتمالاً مذاكره اي ميان دو طرف در بغداد و بر سر مسائل عراق انجام خواهد شد، بار ديگر اين پرسش را به پيش كشيدكه آمريكا در اين فرآيند به دنبال چيست و منظور و مقصود طرف ايراني كدام است؟ و آيا مذاكره در شرايط فعلي حائز خيري براي كشور است يا عواقب منفي به همراه دارد؟ مذاكره ميان ايران و آمريكا، اين روزها مجدداً به موضوع بحث رسانه ها تبديل شده است. اظهارات ديروز سخنگوي وزارت خارجه مبني بر اينكه احتمالاً مذاكره اي ميان دو طرف در بغداد و بر سر مسائل عراق انجام خواهد شد، بار ديگر اين پرسش را به پيش كشيدكه آمريكا در اين فرآيند به دنبال چيست و منظور و مقصود طرف ايراني كدام است؟ و آيا مذاكره در شرايط فعلي حائز خيري براي كشور است يا عواقب منفي به همراه دارد؟"
"به عبارت ديگر آمريكا به مذاكره با ايران- فارغ از موضوع آن- به عنوان يك پروژه چند وجهي مي نگرد كه در صورت وقوع مي تواند نتايج خيره كننده بسياري با خود به همراه آورد؛ آمريكا هم مي تواند خود را از مخمصه عراق بيرون بكشد، هم به دنيا اعلام كند كه فشار چند ساله به ايران هسته اي به نتيجه رسيد، و هم به افكار عمومي در ايران و جهان چنين وانمود كند كه ادعاي حرمت مذاكره با شيطان بزرگ، صرفاً جنگ زرگري بود و به اصطلاح، هيچ اصل ايدئولوژيك ثابتي در عرصه سياست وجود ندارد. اين فقره آخر براي جمهوري اسلامي كه مبناي تكوين و پيشرفتش، صراحت و صداقت در مواجهه با رژيم مستكبر آمريكا بوده، مي تواند لطمه اي حيثيتي باشد ضمن اينكه طرفداران ايران در جاي جاي خاورميانه را دچار سردرگمي و انفعال و نااميدي و احياناً عقب نشيني مي كند."
"حقيقت اين است كه جمهوري اسلامي ايران و رژيم مستكبر آمريكا هيچ منافع مشتركي چه در موضوع عراق، چه درباره مسائل ديگر خاورميانه و چه در ارتباط با چالش هسته اي ندارند و معلوم نيست در ازاي امتيازاتي كه عملاً آمريكا در صورت مذاكره به دست مي آورد، چه چيزي نصيب طرف ايراني مي شود. آيا آنها از ايراد اتهام حمايت از تروريسم و نقض حقوق بشر دست برمي دارند؟ از دشمني و تهديد و فشار و تحريم منصرف مي شوند؟ حقوق هسته اي ما را به رسميت مي شناسند؟ يا دست از مداخله در امور داخلي ايران و حمايت از جريان هاي برانداز مي كشند؟ آيا اينكه ما اعلام كنيم صرفاً براي كاهش آلام و رنج هاي مردم عراق و تقويت و حمايت از دولت عراق و استقرار امنيت در اين كشور با آمريكا مذاكره مي كنيم، در دنيا نيز همين تلقي را به وجود مي آورد؟ و آيا هزينه حيثيتي اين مسئله با نتايج محتمل- صرفاً محتمل- آن برابري مي كند؟"
"واقعيت اين است كه مقارن با نشست شرم الشيخ و ادعاي آمريكا درباره علاقمندي به مذاكره، وزيرخارجه اين كشور در سناي آمريكا خواستار تصويب بودجه 109 ميليون دلاري براي تامين هزينه هاي حمايت از گروهك هاي برانداز در ايران مي شود و از طرف ديگر همين رژيم بر تشديد فشارهاي اقتصادي از طريق ائتلاف 1+5 اصرار مي ورزد و از جانب سوم، ديك چني معاون كينه توز رئيس جمهور آمريكا و از طراحان اصلي قشون كشي به عراق و افغانستان، از عرشه ناو يواس اس استيتس با لحني تهديدآميز مي گويد «حضور ناوهاي آمريكايي در خليج فارس پيام روشني براي دوستان و دشمنان ماست. ما اجازه نمي دهيم ايران به سلاح اتمي دسترسي پيدا كند و در اين مسير تمام گزينه ها را براي مقابله روي ميز داريم.» بنابراين مشخص است كه چيدن دام مذاكره، صرفاً بخشي از يك فرآيند كلي و چند جانبه براي فشار به ايران با هدف آشفتن ذهن تصميم سازان ايراني و مجبور كردن آنها به برخورد انفعالي است."
"از سوي ديگر بايد پرسيد آيا ما مي خواهيم به آمريكا كمك كنيم تا مانند اژدهاي يخ زده به آفتاب برسد و چون گرم شد و از انجماد و انقباض درآمد، خوي حيواني خويش از سر گيرد؟ مسير رفتن از عراق و پايان دادن به اشغالگري مشخص است. اين امر، نياز به مذاكره ندارد. ما قرار است چه كمكي بكنيم؟ قرار است چه امتيازي بدهيم و چه امتيازي بگيريم؟ آنها اگر حسن نيت داشتند، اساساً نبايد اقدام به گروگان گيري از ديپلمات هاي ايراني و شكنجه يكي از آنان مي كردند. آيا در ازاي كمك ايران، آنها قرار است 5ديپلماتي را كه به صورتي غيرقانوني گروگان گرفته اند، آزاد كنند و آن را به عنوان امتياز خرج كنند؟! اگر مقصود حمايت از دولت ملي عراق است، آمريكا در عمل نشان داده كه در چنين هدفي با ايران اشتراك نظر ندارد. از حمايت از تروريست ها و برخي گروه هاي شورشي و تروريست ضد دولت نوري مالكي بگيريد تا هماهنگي هاي پي درپي سفيران و مقامات آمريكايي با سران جريان هاي مخالف نظير حزب بعث و سلفي ها و تروريست ها و به تازگي تشكيل ائتلاف ضد دولتي به رهبري اياد علاوي. هيئت حاكمه فعلي آمريكا در نگاه افكار عمومي خود و افكار عمومي دنيا، هم در ماجراي چالش هسته اي با ايران در حال ضربه فني شدن است همچنان كه در ماجراي عراق، قطعاً ضربه فني شده است."
یادداشت روز نویس در بخش دیگر ي از یاددشت خود نسبت به پاسخ مثبت دادن به مذاکره از سوی آمریکا خطاب به سخنگوی امور خارجه اینگونه فاکت از رورنامه نیویورک تایمز را بازتاب داده است:
"آمريكا در حالي ايران را دعوت به مذاكره مي كند و سخنگوي «چني» از پاسخ مثبت ايران استقبال مي كند كه روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز با خائن خواندن تيم بوش و چني مي نويسد «اگر سرباز 18ساله آمريكايي در حالي دستگير مي شد كه قصد داشت اسناد نظامي را به جاسوسان ايراني تحويل دهد آنگاه او را دستگير و به چهار ميخ مي كشيدند و سال ها به زندان مي افكندند اما واقعيت اين است كه يك آمريكايي وجود دارد كه بيشترين خدمات ارزشمند را به ايران ارايه كرده به گونه اي كه اين ترديد در انسان ايجاد مي شود كه آيا ديك چني واقعا عامل ايران نيست؟ نخستين مداخله نظامي عمده دولت بوش سرنگوني نظام طالبان و به عبارتي بزرگترين دشمن شرقي تهران بود و پس از آن نيز واشنگتن بزرگترين دشمن غربي ايران يعني صدام را سرنگون كرد. آيا اين اتفاقي است كه از ميان 193كشور دنيا ما دو همسايه ايران را سرنگون كرديم؟ درنظر بگيريد اوضاع عراق پس از جنگ چگونه پيش رفت. آمريكا ارتش عراق را منحل كرد، نظام بعث را از هم پاشيد و به استقرار دولتي طرفدار ايران در بغداد كمك كرد. اگر روحانيون ايران سناريوي عراق را مي نوشتند نمي توانستند اوضاع را بهتر از اين براي خود پيش بيني كنند. ما در عراق جنگيديم و ايران پيروز شد. آيا اين هم اتفاقي است؟ اگر سياست كلي دولت بوش در خاورميانه مد نظر قرار بگيرد، به مدت شش سال كاخ سفيد از تندروهاي اسرائيلي حمايت و از وارد شدن جدي در مناقشه اسرائيل و فلسطين خودداري كرد نتيجه اين شد كه احساسات ضدآمريكايي و بنيادگرايي اسلامي در منطقه شدت گرفت. كاخ سفيد تابستان گذشته نيز از تهاجم به لبنان حمايت كرد كه اين امر باعث شد جنبش مقاومت اسلامي حزب الله لبنان كه از عوامل ايران به شمار مي روند به قهرمانان جهان عرب بدل شوند»."
بالاخره پاسدار حسین شریعتمداری در پایان چنین از سخنگوی امور خارجه پرسیده ووی را مورد مخاطب قرار داده است:
"آيا در چنين وضعيتي اقتضاي عقل و مصلحت است كه ما كمك كنيم دولت آمريكا پرستيژ و حيثيت لطمه ديده خود در خاورميانه را با سرويس گرفتن از جمهوري اسلامي بازسازي كند و آنگاه به افكار عمومي چنين القا نمايد كه نه، اتفاقاً جنگ عراق، اقدام شكست خورده اي نبود و آمريكا از جايگاه ابرقدرتي سقوط نكرده است؟! اگر محافل بسياري مانند روزنامه نيويورك تايمز اتفاق نظر دارند كه جنگ عراق ناشي از بي لياقتي محض بود و بي كفايتي هيئت حاكمه كاخ سفيد را نشان داد، آيا ما مي خواهيم به جبران اين بي كفايتي و پوشاندن آن كمك برسانيم؟آيا مذاكرات دولت سابق در ماجراي حمله آمريكا به افغانستان، به اين منجر نشد كه دولت بوش از ايران به عنوان محور شرارت ياد كرد و به همين دليل به گلايه رئيس دولت و وزير خارجه وقت از اين ناسپاسي منجر نشد؟ اكنون آيا مي خواهيم راه طي شده و پرپيچ و خم در بن بست را از نو طي كنيم؟"
درخاتمه اینکه تشتت و انشعاب و فراکسیون بازی درون دولت ومجلس وبی برنامگی درون باندهای غالب آنچنان بهم ریخته ودر هم وبرهم وچند صدائی آنهم ناهمگون شده است تضاد ها ورقابت ها آنگونه تیز و برجسته شده است که مدعیان هیچ ابائی ندارند چنین آشکارا اختلافات را مطرح کنند و بیان اعلام آمادگی مذاکره از سوی سخنگوی امور خارجه ی رژیم تروریستی آخوندی چنین واکنشی را از سوی و یادداشت روز روزنامه ی کیهان به همراه دارد که نماینده ی ویژه ولی فقیه در این روزنامه می باشد و اختلافات ومخالفت ها را نمایان نموده شده و نمایش داده است . البته که از حساسیت نیاز مبرم به دسترسی سلاح هسته ای سر چشمه می گیرد که رمز کلیدی تضمین بقای رژیم تروریسی آخوندی است. از طرف دیگر تأکید وحضور ودخالت گری در عراق و فلسطین ولبنان برای صدور بحران و باج گیری شده و برروی اهداف آن تأکید شده است .البته که شعار تاکتیکی مبارزه با شیطان بزرگ و نقش حضور ودخالت در عراق و فلسطین ولبنان مکمل هدف دسترسی به سلاح هسته ای می باشد. از جهت دیگر پاسدار حسین شریعمداری عمداً هدف دیگر بوش و معاون ایشان دیگ چینی را فراموش کرده واز قلم انداخته است ونگفته است که دلیل سفر دیگ چینی به منطقه ی خلیج فارس برای جلب حمایت رهبران میانه روی عربی از تغییر دولت دست نشانده ی نوری المکالکی در عراق می باشد که وزارت امور خارجه ی آمریکا که خواهان مذاکره در این راستا با رژیم تروریستی آخوندی شده است . در صورت پاسخ منفی از سوی مسئولین رزیم تروریستی آخوندی ، بوش ودیگ چینی به هدف زیر مجموعه ی آماده کردن زمینه ی صدور قطعنامه ی شدیدتر در شورای امنیت ملی سازمان ملل رسیده اند که در نهایت چون بوش و حزب جمهوریخواه آمریکا نمی خواهند که به سادگی انتخابات ریاست جمهوری آینده ی آمریکا را به حزب رقیب دمکرات واگذار کنند به استناد ابراز مخالفت های مذاکره از سوی سران رژیم تروریستی آخوندی و ضریب دخالت در عراق و فلسطین ولبنان وافغانستان وترویج اعمل تروریستی و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته وتهدید صلح در منطقه ی خاورمیانه، آنگاه شرایط برای تهاجم نظامی تدارک و برنامه ریزی می شود. خلاصه در هر دوحالت موافقت مذاکره وتوقف غنی سازی همانگونه که پاسدار حسین شریعتمدار تشریح کرده است به ضرر رژیم تروریستی آخوندی به خصوص به زیان جناح حاکم می باشد وعدم موافقت نیز با ضربه سنگین تهاجم نظامی را در چشم انداز بر دارد.
هوشنگ - بهداد
دوشنبه 24 اردبهشت ماه سال 1386
"پاسخ دندان شکن کیهان به سخنگوی امور خارجه پیرامون آمادگی مذاکره با آمریکا"
موضعگیری سخنگوی وزیر امور خارجه ی رژیم تروریستی آخوندی برای اعلام آمادگی مذاکره با آمریکا پیرامون امنیت عراق که در مصاحبه مطبوعاتی اخیر بیان شده است و جوابیه ای مخالفت شدیدی که پاسدار حسین شریعتمداری در کیهان در نفی و معایب ومضار آن در یادداشت روز خودبیان ابراز کرده وتوضیح داده است ضمن اینکه شکاف عمیق در دستگاه دیپلماسی رژیم تروریستی آخوندی را به وضوح به معرض نمایش گذاشته وصداهای ناهمگون ومتضاد آن را برجسته کرده است از جهاتی این برجستگی ، جدا از وحشت وبحران پروژه ی هسته ای نمی باشد که روز ها و زمان زیادی به پایان پذیری مهلت 60 روزه تعیین شده ی شورای امنیت سازمان ملل باقی نمانده است و مسئولان هسته ای رژیم تروریستی آخوندی می دانند که مانور دادن وبازی کردن در برابر پاسخ به آن، شرایط دلخواه مورد نظرشان نیست و اشراف دارند که مواجه با صدور قطعنامه ی شدیدتری در شورای امنیت سازمان ملل می باشند . از سوی دیگر رقابت وتضاد باندی وجناحی در مورد تبلیغات زود رس محور مجلس هشتم و ریاست جمهوری دوره ی دهم در پیش است که جریانات وابسته به جناح غالب اصولگرایان در برابر تبلیغات جناح رقیب مغلوب دوم خردادی ها قرار گرفته اند که نظرات متخلفی پیرامون پروژه ی هسته ای ابراز می شود که متضاد همدیگر است. البته درون باندهای اصول گرایان نیز اختلافات و انشعابات وفراکسیون هائی صورت گرفته ونظرات گوناگون وجود دارد که عمدتاً در مجلس وشورای شهر و یادداشت های روز کیهان وسر مقالات جمهوری اسلامی وگاهی هم در روزنامه ی رسالت ارگان تبلیغی باند انگلیسی و مافیائی مؤتلفه ی عسگر اولادی خود نمائی می کند. اما در آمریکا نیز مشابه ی همین رقابت انتخاباتی میان حزب دموکرات با جمهوریخواه وجود دارد وهر حزبی نسبت به شرایط داخل عراق وحضور نظامیان آمریکائیان مستقر در آنجا تلاش می کند به عنوان نکات ضعف ومنفی و مثبت از آن در در چارچوب تبلیغات حزبی برای خود تبلیغ و بهره برداری کند. مثلاً سلام وعلیک و خنده خانم رایس وزیر امورخارجه ی آمور آمریکا با منوچهر متکی وزیر آدمربای امور خارجه ی رژیم تروریستی آخوندی در کنفرانس شرم الشیخ مصر و سفر اخیر دیگ چینی معاون رئیس جمهور بوش به کشورهای منطقه ی خلیج فارس مرتبط با همین تبلیغات حزبی می باشد . کما اینکه فشار کنگره برروی بوش مبنی بر تعیین زمان بندی اخراج نیروهای نظامی از عراق نیز بخشی از همین تبلیغات واهرم فشار حزب دموکرات علیه ی حزب جمهوری و بوش و رقیب می باشد. ناگفته نماند که حضور گسترده ی عوامل اعزامی رژیم تروریستی آخوندی در عراق از جمله لیست 32000 هزار نفر مزد بگیر عراقی رژیم تروریستی در عراق برگ برنده ی رژیم تروریستی علیه ی آمریکا در عراق است که جناح غالب حاکم و سپاه پاسداران بر ایران تلاش مذبوحانه می کند به عنوان سخنگو ونماینده ی مردم عراق بدینوسیله باج خواهی کند . همچنین معاون پاسدار غلامک و گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور پس از سفر دیگ چینی به امارات و اعلام خبر سفر احمدی نژاد به امارات که اعلام آمادگی مذاکره با آمریکا تأکید کرده است وگفته قبل از هر چیز آمریکا در داخل آمریکا و عراق نیاز به امنیت دارد ونتیجه گرفته پس از برقراری امنیت می بایست در مورد مذاکره صحبت شود. خلاصه اینکه مذاکره ای که آمریکا خواهان آن می باشد توقف اورانیوم، عدم دخالت در امور داخلی عراق، موافقت با تغییر نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده در عراق ودست بر داشتن از اعمال تروریستی می باشد . اگر چنانچه مسئولین رژیم تروریستی آخوندی این شرایط برای مذاکره را به پذیرد بقول یادداشت روز نویس تمام اعتبار و ادعای داخلی ومنطقه ای و جهانی رژیم تروریستتی آخوندی مبارزه با شیطان بزرگ بر باد می رود چونکه آمریکا خواهد گفت که بالاخره سران رژیم تروریستی پس از 28 سال سر دان شعار های پوشالی تسلیم شدند . ضمن اینکه دیگر خبری از دسترسی به سلاح هسته ای در کار نیست . مهمتر اینکه نقش سرپلی عراق برای باج گیری و صدور تروریسم وبنیادگرائی در منطقه وابزار صدا خفه کنی در داخل ایران از بین می رود و ضربات کاری بر اعتبار جایگاه نفوذ رژیم در لبنان وفلسطین خواهد خورد و باز بقول ایشان موقعیت متزلزل نخست وزیر ودولت اسرائیل تقویت خواهد شد و از سخنگوی امور خارجه پرسش کرده است که در ازای این همه امتیازات داده شده جز مغبونی و بدنامی و بازندگی ودادن امتیازات چه چیز دیگری عاید رژیم تروریستی آخوندی خواهد شد؟ که گزیده های این تحلیل و سئوال وپرسش که نتیجه گیری شده است شامل گزینه های زیر می باشد :
"مذاكره ميان ايران و آمريكا، اين روزها مجدداً به موضوع بحث رسانه ها تبديل شده است. اظهارات ديروز سخنگوي وزارت خارجه مبني بر اينكه احتمالاً مذاكره اي ميان دو طرف در بغداد و بر سر مسائل عراق انجام خواهد شد، بار ديگر اين پرسش را به پيش كشيدكه آمريكا در اين فرآيند به دنبال چيست و منظور و مقصود طرف ايراني كدام است؟ و آيا مذاكره در شرايط فعلي حائز خيري براي كشور است يا عواقب منفي به همراه دارد؟ مذاكره ميان ايران و آمريكا، اين روزها مجدداً به موضوع بحث رسانه ها تبديل شده است. اظهارات ديروز سخنگوي وزارت خارجه مبني بر اينكه احتمالاً مذاكره اي ميان دو طرف در بغداد و بر سر مسائل عراق انجام خواهد شد، بار ديگر اين پرسش را به پيش كشيدكه آمريكا در اين فرآيند به دنبال چيست و منظور و مقصود طرف ايراني كدام است؟ و آيا مذاكره در شرايط فعلي حائز خيري براي كشور است يا عواقب منفي به همراه دارد؟"
"به عبارت ديگر آمريكا به مذاكره با ايران- فارغ از موضوع آن- به عنوان يك پروژه چند وجهي مي نگرد كه در صورت وقوع مي تواند نتايج خيره كننده بسياري با خود به همراه آورد؛ آمريكا هم مي تواند خود را از مخمصه عراق بيرون بكشد، هم به دنيا اعلام كند كه فشار چند ساله به ايران هسته اي به نتيجه رسيد، و هم به افكار عمومي در ايران و جهان چنين وانمود كند كه ادعاي حرمت مذاكره با شيطان بزرگ، صرفاً جنگ زرگري بود و به اصطلاح، هيچ اصل ايدئولوژيك ثابتي در عرصه سياست وجود ندارد. اين فقره آخر براي جمهوري اسلامي كه مبناي تكوين و پيشرفتش، صراحت و صداقت در مواجهه با رژيم مستكبر آمريكا بوده، مي تواند لطمه اي حيثيتي باشد ضمن اينكه طرفداران ايران در جاي جاي خاورميانه را دچار سردرگمي و انفعال و نااميدي و احياناً عقب نشيني مي كند."
"حقيقت اين است كه جمهوري اسلامي ايران و رژيم مستكبر آمريكا هيچ منافع مشتركي چه در موضوع عراق، چه درباره مسائل ديگر خاورميانه و چه در ارتباط با چالش هسته اي ندارند و معلوم نيست در ازاي امتيازاتي كه عملاً آمريكا در صورت مذاكره به دست مي آورد، چه چيزي نصيب طرف ايراني مي شود. آيا آنها از ايراد اتهام حمايت از تروريسم و نقض حقوق بشر دست برمي دارند؟ از دشمني و تهديد و فشار و تحريم منصرف مي شوند؟ حقوق هسته اي ما را به رسميت مي شناسند؟ يا دست از مداخله در امور داخلي ايران و حمايت از جريان هاي برانداز مي كشند؟ آيا اينكه ما اعلام كنيم صرفاً براي كاهش آلام و رنج هاي مردم عراق و تقويت و حمايت از دولت عراق و استقرار امنيت در اين كشور با آمريكا مذاكره مي كنيم، در دنيا نيز همين تلقي را به وجود مي آورد؟ و آيا هزينه حيثيتي اين مسئله با نتايج محتمل- صرفاً محتمل- آن برابري مي كند؟"
"واقعيت اين است كه مقارن با نشست شرم الشيخ و ادعاي آمريكا درباره علاقمندي به مذاكره، وزيرخارجه اين كشور در سناي آمريكا خواستار تصويب بودجه 109 ميليون دلاري براي تامين هزينه هاي حمايت از گروهك هاي برانداز در ايران مي شود و از طرف ديگر همين رژيم بر تشديد فشارهاي اقتصادي از طريق ائتلاف 1+5 اصرار مي ورزد و از جانب سوم، ديك چني معاون كينه توز رئيس جمهور آمريكا و از طراحان اصلي قشون كشي به عراق و افغانستان، از عرشه ناو يواس اس استيتس با لحني تهديدآميز مي گويد «حضور ناوهاي آمريكايي در خليج فارس پيام روشني براي دوستان و دشمنان ماست. ما اجازه نمي دهيم ايران به سلاح اتمي دسترسي پيدا كند و در اين مسير تمام گزينه ها را براي مقابله روي ميز داريم.» بنابراين مشخص است كه چيدن دام مذاكره، صرفاً بخشي از يك فرآيند كلي و چند جانبه براي فشار به ايران با هدف آشفتن ذهن تصميم سازان ايراني و مجبور كردن آنها به برخورد انفعالي است."
"از سوي ديگر بايد پرسيد آيا ما مي خواهيم به آمريكا كمك كنيم تا مانند اژدهاي يخ زده به آفتاب برسد و چون گرم شد و از انجماد و انقباض درآمد، خوي حيواني خويش از سر گيرد؟ مسير رفتن از عراق و پايان دادن به اشغالگري مشخص است. اين امر، نياز به مذاكره ندارد. ما قرار است چه كمكي بكنيم؟ قرار است چه امتيازي بدهيم و چه امتيازي بگيريم؟ آنها اگر حسن نيت داشتند، اساساً نبايد اقدام به گروگان گيري از ديپلمات هاي ايراني و شكنجه يكي از آنان مي كردند. آيا در ازاي كمك ايران، آنها قرار است 5ديپلماتي را كه به صورتي غيرقانوني گروگان گرفته اند، آزاد كنند و آن را به عنوان امتياز خرج كنند؟! اگر مقصود حمايت از دولت ملي عراق است، آمريكا در عمل نشان داده كه در چنين هدفي با ايران اشتراك نظر ندارد. از حمايت از تروريست ها و برخي گروه هاي شورشي و تروريست ضد دولت نوري مالكي بگيريد تا هماهنگي هاي پي درپي سفيران و مقامات آمريكايي با سران جريان هاي مخالف نظير حزب بعث و سلفي ها و تروريست ها و به تازگي تشكيل ائتلاف ضد دولتي به رهبري اياد علاوي. هيئت حاكمه فعلي آمريكا در نگاه افكار عمومي خود و افكار عمومي دنيا، هم در ماجراي چالش هسته اي با ايران در حال ضربه فني شدن است همچنان كه در ماجراي عراق، قطعاً ضربه فني شده است."
یادداشت روز نویس در بخش دیگر ي از یاددشت خود نسبت به پاسخ مثبت دادن به مذاکره از سوی آمریکا خطاب به سخنگوی امور خارجه اینگونه فاکت از رورنامه نیویورک تایمز را بازتاب داده است:
"آمريكا در حالي ايران را دعوت به مذاكره مي كند و سخنگوي «چني» از پاسخ مثبت ايران استقبال مي كند كه روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز با خائن خواندن تيم بوش و چني مي نويسد «اگر سرباز 18ساله آمريكايي در حالي دستگير مي شد كه قصد داشت اسناد نظامي را به جاسوسان ايراني تحويل دهد آنگاه او را دستگير و به چهار ميخ مي كشيدند و سال ها به زندان مي افكندند اما واقعيت اين است كه يك آمريكايي وجود دارد كه بيشترين خدمات ارزشمند را به ايران ارايه كرده به گونه اي كه اين ترديد در انسان ايجاد مي شود كه آيا ديك چني واقعا عامل ايران نيست؟ نخستين مداخله نظامي عمده دولت بوش سرنگوني نظام طالبان و به عبارتي بزرگترين دشمن شرقي تهران بود و پس از آن نيز واشنگتن بزرگترين دشمن غربي ايران يعني صدام را سرنگون كرد. آيا اين اتفاقي است كه از ميان 193كشور دنيا ما دو همسايه ايران را سرنگون كرديم؟ درنظر بگيريد اوضاع عراق پس از جنگ چگونه پيش رفت. آمريكا ارتش عراق را منحل كرد، نظام بعث را از هم پاشيد و به استقرار دولتي طرفدار ايران در بغداد كمك كرد. اگر روحانيون ايران سناريوي عراق را مي نوشتند نمي توانستند اوضاع را بهتر از اين براي خود پيش بيني كنند. ما در عراق جنگيديم و ايران پيروز شد. آيا اين هم اتفاقي است؟ اگر سياست كلي دولت بوش در خاورميانه مد نظر قرار بگيرد، به مدت شش سال كاخ سفيد از تندروهاي اسرائيلي حمايت و از وارد شدن جدي در مناقشه اسرائيل و فلسطين خودداري كرد نتيجه اين شد كه احساسات ضدآمريكايي و بنيادگرايي اسلامي در منطقه شدت گرفت. كاخ سفيد تابستان گذشته نيز از تهاجم به لبنان حمايت كرد كه اين امر باعث شد جنبش مقاومت اسلامي حزب الله لبنان كه از عوامل ايران به شمار مي روند به قهرمانان جهان عرب بدل شوند»."
بالاخره پاسدار حسین شریعتمداری در پایان چنین از سخنگوی امور خارجه پرسیده ووی را مورد مخاطب قرار داده است:
"آيا در چنين وضعيتي اقتضاي عقل و مصلحت است كه ما كمك كنيم دولت آمريكا پرستيژ و حيثيت لطمه ديده خود در خاورميانه را با سرويس گرفتن از جمهوري اسلامي بازسازي كند و آنگاه به افكار عمومي چنين القا نمايد كه نه، اتفاقاً جنگ عراق، اقدام شكست خورده اي نبود و آمريكا از جايگاه ابرقدرتي سقوط نكرده است؟! اگر محافل بسياري مانند روزنامه نيويورك تايمز اتفاق نظر دارند كه جنگ عراق ناشي از بي لياقتي محض بود و بي كفايتي هيئت حاكمه كاخ سفيد را نشان داد، آيا ما مي خواهيم به جبران اين بي كفايتي و پوشاندن آن كمك برسانيم؟آيا مذاكرات دولت سابق در ماجراي حمله آمريكا به افغانستان، به اين منجر نشد كه دولت بوش از ايران به عنوان محور شرارت ياد كرد و به همين دليل به گلايه رئيس دولت و وزير خارجه وقت از اين ناسپاسي منجر نشد؟ اكنون آيا مي خواهيم راه طي شده و پرپيچ و خم در بن بست را از نو طي كنيم؟"
درخاتمه اینکه تشتت و انشعاب و فراکسیون بازی درون دولت ومجلس وبی برنامگی درون باندهای غالب آنچنان بهم ریخته ودر هم وبرهم وچند صدائی آنهم ناهمگون شده است تضاد ها ورقابت ها آنگونه تیز و برجسته شده است که مدعیان هیچ ابائی ندارند چنین آشکارا اختلافات را مطرح کنند و بیان اعلام آمادگی مذاکره از سوی سخنگوی امور خارجه ی رژیم تروریستی آخوندی چنین واکنشی را از سوی و یادداشت روز روزنامه ی کیهان به همراه دارد که نماینده ی ویژه ولی فقیه در این روزنامه می باشد و اختلافات ومخالفت ها را نمایان نموده شده و نمایش داده است . البته که از حساسیت نیاز مبرم به دسترسی سلاح هسته ای سر چشمه می گیرد که رمز کلیدی تضمین بقای رژیم تروریسی آخوندی است. از طرف دیگر تأکید وحضور ودخالت گری در عراق و فلسطین ولبنان برای صدور بحران و باج گیری شده و برروی اهداف آن تأکید شده است .البته که شعار تاکتیکی مبارزه با شیطان بزرگ و نقش حضور ودخالت در عراق و فلسطین ولبنان مکمل هدف دسترسی به سلاح هسته ای می باشد. از جهت دیگر پاسدار حسین شریعمداری عمداً هدف دیگر بوش و معاون ایشان دیگ چینی را فراموش کرده واز قلم انداخته است ونگفته است که دلیل سفر دیگ چینی به منطقه ی خلیج فارس برای جلب حمایت رهبران میانه روی عربی از تغییر دولت دست نشانده ی نوری المکالکی در عراق می باشد که وزارت امور خارجه ی آمریکا که خواهان مذاکره در این راستا با رژیم تروریستی آخوندی شده است . در صورت پاسخ منفی از سوی مسئولین رزیم تروریستی آخوندی ، بوش ودیگ چینی به هدف زیر مجموعه ی آماده کردن زمینه ی صدور قطعنامه ی شدیدتر در شورای امنیت ملی سازمان ملل رسیده اند که در نهایت چون بوش و حزب جمهوریخواه آمریکا نمی خواهند که به سادگی انتخابات ریاست جمهوری آینده ی آمریکا را به حزب رقیب دمکرات واگذار کنند به استناد ابراز مخالفت های مذاکره از سوی سران رژیم تروریستی آخوندی و ضریب دخالت در عراق و فلسطین ولبنان وافغانستان وترویج اعمل تروریستی و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته وتهدید صلح در منطقه ی خاورمیانه، آنگاه شرایط برای تهاجم نظامی تدارک و برنامه ریزی می شود. خلاصه در هر دوحالت موافقت مذاکره وتوقف غنی سازی همانگونه که پاسدار حسین شریعتمدار تشریح کرده است به ضرر رژیم تروریستی آخوندی به خصوص به زیان جناح حاکم می باشد وعدم موافقت نیز با ضربه سنگین تهاجم نظامی را در چشم انداز بر دارد.
هوشنگ - بهداد
دوشنبه 24 اردبهشت ماه سال 1386