نقد وبررسی " قصه آن روز " (يادداشت روز)روزنامه ی کیهان چهار شنبه 2 خرداد ماه سال 1386
" چگونگی برگزاری خاطره دهمین سالروز حماسه ی !معروف دوم خرداد سال 76 "
آیا افسانه ی آمدن خمینی بی احساس به ایران که در کره ماه وارد شد فراموش شده است که چگونه از کره ی ماه سقوط کرد و تصاویرش با در در و دیوارهای دستشوئی های حتی سالن غذاخوری های بین راهها در جاده ها نصب وشعارهای مرگ بر وی نثارش شده است . تا سوگلی خمینی و جانشین فرمانده ی کل قوا و سردار قلابی و دروغین سازندگی بودن رفسنجانی تا مدعی مبتکر تز مبارزه با ارزانی برای کنترل گرانی درجامعه شدن تا آغاسی خواندنش و خلاصه شعار همانگونه که گفتی مرک بر شاه بگو اکبر شاه، مرگ بر شاه به وی ارزانی داشتن ، تا جائیکه این روزها، روزی نیست که فاطمه ی رجبی همسر غلامحسین الهام همسر سخنگوی دولت درازش نکند وپرونده ی خیانت وجنایت وغارتگری خود و خانواده اش را رو نکند. تاولی فقیه ای که بقول علیر ضا نوریزاده مزدور اجاره ای لندن نشین وعاشق ومعتاد دلارها و پول های طیب وطاهر ایشان را سید اهل بزم ورزم وشعر وموسیقی و هوادار گروه بیتل ها ی ا نگلیسی ها در دوران جوانی می خوانده و سردار چریک چیفه بر گردن وپشت تانک نشین میادین جنگ حق علیه ی باطل جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق وی را معرفی می کرد تا اینکه اکنون ایشان باید 24 ساعت در سنگر منقل خود سازی کند تااینکه بتواند دقایقی حال بر سر منبر رفتن داشته باشد تا آنچه را که سپاه پاسدار برایش دیکته و آماده کرده برای این ارگان فاشیستی و غارتگر و سرکوبگر پیرامون روضه خوانی واجرای ونقالی کند و خلاصه آنقدر رژیم تروریستی و ضد بشری به پیسی و افلاس ودرماندگی افتاده ونامشروع و ضد مردمی شده است واز واکنش خشم وکینه ی اعتراضی جوانان وزنان به وحشت افتاده که مجبور شده است طرح ضد ملی و ضد امنیت را نیروی اتتظامی در سراسر جامعه حاکم کند و بااتهام مضحک مبارزه با فساد اجتماعی واخلاقی و فرهنگی و بی حجابی سیاست کثیف خفقان و ارعاب در جامعه به پیش برده می شود که بخشی از تصاویر اینگونه شیوه های برخورد ضدانسانی وقرون وسطائی گزمگان نیروی انتظامی و سایر مأموران اطلاعاتی و شکنجه گر لباس شصی ها که در کنار آنان می باشند و این تصاویر روزانه در سایت های خبری اینترنتی مخابره می شود و بوضوح می گوید که فضای امنیت و جایگاه متزلزل و لرزان حاکمان ایران چگونه است که اکنون پاسدار یادداشت روز نویس سر نوشت رقیب مغلوب دوم خردادی را در سالروز آن به تصویر کشانده و آن حماسه ی پوشالی وبی محتوا را آنگونه بیان کرده است که جدا از عملکرد وسرنوشت کلی ونهائی رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد. زیرا که این اعتراف اثبات نظرات آن بخش از مخالفین است که پس از خیمه شب بازی دوم خرداد در سال 76 گفتند که نام اصلاح طلبان نهاده شده قلابی و دروغین است و تأکید کردند که هرگز از افعی نمی توان توقع داشت که کبوترر بزاید. اکنون 10 سال زمان نیاز بود تا که از آن ایام فریب ونیرنگ وزد وبندهای پلید وضد انسانی پشت پرده ی ارتجاع داخلی و استعمار بیرونی سپری شوده تا که پاسدار یادداشت روز نویس روزنامه ی پادگانی کیهان ونماینده ی ویژه ی ولی فقیه به این واقعیت کتمان شده اعتراف کند که ساختار رژیم ارتجاعی وضد بشری و غارتگر وسرکوبگر و دزد همانگونه که مخالفین اصرار و افشا کرده بودند، نه اینکه اصلاح پذیر نمی باشد، بلکه نه هرگز اختلافی میان اصولگرا و اصلاح طلب وجود ندارد . چون هردو جناح یک رهبر به نام ولی فقیه دارند که نه همه کاره نظام می باشد که ایشان نه به کسی هم پاسخگو نمی باشد، بلکه نامه های حکومتی صادر می کند که بالاتر از جایگاه قانون اساسی خود رژیم تروریستی آخوندی می باشد . در هر صورت پاسدار یادداشت روز نویس سالروز دوم خرداد سال 76 را تشبیه به گوری کرده است که چون در آن مرده ای نیست، حتی در نهاد علاقه مندانش انگیزه وعلاقه ای هم برای جمع شدن و گریه و زاری بر سر این گور تغییر نام داده وجود ندارد . چونکه از آن حماسه ی معروف دوم خرداد سال 76 رئیس جمهور 20 میلیونی اش اکنون اینگونه فقط از آن نامی به عنوان ریش سفید باقی مانده است:
"دوم خرداد اكنون حادثه اي مربوط به گذشته است و كمتر كسي علاقه به يادآوري آن دارد. مدعيان و ميراث خواران آن هم حتي بيشتر مايلند اصلاح طلب ناميده شوند تا دوم خردادي. از دوم خرداد فقط يك سيد محمد خاتمي مانده كه او را هم ظاهراً دوستانش بيشتر به عنوان يك شيخ ريش سفيد مي پسندند تا رجلي سياسي كه بايد حرفش را شنيد و خطش را خواند. به اين ترتيب، آنچه امروز ما به عنوان ميراث دوم خرداد در اختيار داريم بسيار مبهم، كلي و پراكنده در طيفي وسيع از مفاهيم، استراتژي ها و البته افراد است كه به هيچ وجه نمي توان نوعي انسجام دروني يا نظم خاص در آن سراغ گرفت"
پاسدار سناریو و پرونده ساز یاددشت روزنویس شده بدون آنکه از نقش باند محفلی سعید امامی وقتل های زنجیره ای یادی کند و یا از سازمان اطلاعات موازی بازی شده در کنار وزارت بدنام وآدمکش اطلاعات واهداف وعملکردش سخنی بگوید و یا از بیلان پایان دوره ی اول ریاست جمهوری خاتمی بگوید که چگونه از 9 روز یک بحران بیلان داده بود و یا از ترور سعید حجاریان وجمع آوری بیش از ن80نشریه ومطبوعات در یک شب بگوید ویا از برکناری ومحاکمه وزند انی شدن شیخ عبدالله نوری وزیر کشور خاتمی بگوید و استیضاح عطاء الله مهاجرانی وزیر ارشاد وبرکنار وزیر راه بگوید ویا از اشغال نظامی فرود گاه خمینی در تهران در روز افتتاحش بگوی که چگونه از سوی سپاه پاسداران ونیروی انتظامی اشغال نظامی شد؟ و یا از پرونده سازی برای عباس عبدی واکبر گنجی و عمادالذین باقی و شمس الواعظین و علیرضا رجائی و... بگوید واز سناریوی تهاجم به کوی دانشگاه در قیام دانشجوئی تیرماه سال 78 چیزی بگوید و یا خلاصه حرفی از تدارک وطرح سیاست پیچیده وچند لایه ی چراغ خاموش سپاه پاسداران بگوید که مبتکر آن پاسدار محمد باقر ذوالقدر بود که در آن زمان جانشین فرمانده ی کل سپاه پاسداران بود و اکنون معاونت امنیتی وزارت کشور را بر عهده دارد که یکی از طراحان اصلی طرح امنیت مالی نیروی انتظامی می باشد و آن را مجدانه تعقیب می کند . ولی در عوض یادداشت روز نویس از ناتوانی و سازش و تسلیم پذیری وتناقضات درون دوم خردادی ها چنین گزارش داده است :
"تتاقض هاي بيشتر را هنگامي مي توان يافت كه مفهوم اصلاحات اندكي دقيق تر تحليل شود. در دو سال اول پس از دوم خرداد به سادگي مي شد ديد كه يك پروژه براندازانه صريح در كار است. اين پروژه را همان كساني پيش مي بردند كه روز اول بي پرده گفتند خاتمي مرد اين كار نبود و ما او را از پشت ميز كتابخانه ملي تا ساختمان پاستور كشانديم و البته همكاراني هم در اين سو آن سوي مرزها مددكار آنها بودند. در آن دو سال ضريب امنيت ملي به شدت افت كرد و جمع بزرگي از آنها كه در سال هاي پس از انقلاب به دليل سوابق تاريك و منزجركننده خود جرئت آفتابي شدن پيش چشم خلايق را نداشتند، يكباره- و در مواردي با احترامات فائقه دولتي- از بام و برزن سر برآوردند و نداي آزادي و كثرت گرايي و تساهل سردادند. در كنار اين سر و صداها اتفاق هاي مهمي نيز در حال تكوين بود. به بهانه قتل هاي زنجيره اي وزارت اطلاعات را- يعني همان نهادي كه بايد جلو اين پروژه براندازي مي ايستاد- به ميانه بحراني عميق پرتاب كردند. با سوژه تعرض به دانشجويان در 18 تير حساب خود را با نيروي انتظامي صاف كردند و پس از اين دو هم هيچ نهاد انقلابي نماند كه از تيرهاي زهرآلود طعن و تهمت جماعت مدعي در امان باشد، از صدا و سيما و شوراي نگهبان بگيريد تا سپاه و كيهان. كمي بعدتر، عاقل ترها در ميان مسافران قطار اصلاحات، دستشان آمد كه ظرفيت كافي براي درافتادن با شجره طيبه اي كه به خون پاك هزاران شهيد رشد كرده و تناور شده است را ندارند ولو آمريكايي ها پيغام داده باشند ما از بيرون فشار مي آوريم و شما در داخل چانه بزنيد. كسي از آقايان جايي گفته بود ما كه بعد از بسيج كردن همه ظرفيتمان 2000 نفر آدم پاي كار نمي توانيم به خيابان بياوريم، بهتر است به اندازه زور و قوه مان بار برداريم و ادعا بكنيم. به اين ترتيب، پروژه براندازي جاي خود را به مفهومي در دسترس تر و به همان ميزان مضحك تر داد: «درآوردن اداي اپوزيسيون درون حاكميت». اين تناقض بعدها صداي خيلي ها را درآورد"
پاسدار سناریو ساز بدون آنکه کلامی از عملکرد رقیب حاکم شده ی اصولگرا کلامی بگوید که خود به آن تعلق داد وموافق وبلغ آن می باشد وبگوید که این جریان خودش در دوران موسوم به اصلاح طلبان چه کرد واکنون که نزدیک دوسال است که حاکم شده وبا قدرت بیش از قدرت رقیب دوم خردادی مغلوب در اختیار خود دارد و چون نظام ی دست شده هر 3 نهاد متعلق به ولی فقیه ابراز مخالفتی همچون دوران رقیب دوم خردادی با هم دیگر ندارند . خوب دستآورد جناح حاکم مگر جز اجرای طرح مبارزه با شبیخون فرهنگی برای جمع آوری آنتن های ماهواره ای و اجرای طرح امنیت ملی نیروی انتظامی برای سانسور در مطبوعات و خفقان اجتماعی و گسترش دخالت گری در امور داخلی عراق و خاورمیانه برای صدور تروریسم وبنیادگرائی وراه اندازی جنگ 33 روزه با اسرائیل از طریق حزب الله لبنان، البته به بهای افزایش تورم وگرانی افسار گسیخته وافزایش قیمت کالاها و مسکن و گسترش نرخ بیکاری و فقر در جامعه و عمیق تر شدن شکاف طبقاتی و پذیرش از موضع خفت وخواری مذاکره با آمریکا ، چه دستآورد مهم دیگری داشته است که از افتخارات مخالفت خودشان با طرح باز سازی مطبوعات در مجلس ششم گزارش داده که بو سیله ی صدور نام حکومتی ولی فقیه انجام شد که آخوند کروبی که رئیس مجلس ششم بودآن را در مجلس خواند ودر همان آغاز شروع کار مجلس ششم ، شروع نکرده عقیم ونازا شد و خلاصه ده ها طرح سناریو وپرونده سازی های ریز ودرشت علیه ی مهره های تند روی رقیب که در مجلس ششم و مطبوعات بودند یااینکه فعال سیاسی و حقوق بشری و و کلای متهمین بودند و صد البته طرح قتل های زنجیره ای که هدف نهاتئ به قدرت اجرائی رساندن سپاه پاسداران ویک رئیس جمهور کردن یک پاسدار برای پیگیری پروژه ی هسته ای بوده است ، چه حرکت مثبت دیگری به نفع مردم ایران وبهبود اوضاع اقتصادی و معتشتی اشان انجام شده است؟ مگر کسی هست که منکر تظاهرات و اعتضابات وراهپیمائی های اخیر جنبش اعتراضی زنان ومعلمان کارگران ودانشجویان شود که اتفاقاً در چند هفته ی گذشته به وقوع پیوسته است؟
بنابراین یکبار دیگر تأکید می شود که این رژیم ضد بشری و آلوده وفاسد هرگز اصلاح پذیر نمی باشد وهیچگونه اختلافی هم جز اتخاذ تاکتیک عوامفریبانه برای کسب قدرت میان جناح ها وباندهای مافیائی وابسته به جناح ها وجود ندارد. وتااین رژیم ضدانسانی حاکم باشد هیچگونه چشم انداز امید بخش جز رو به بحرانی ووخیم ترشدن اوضاع وشرایط کنونی نخواهد بود .
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 2 خرداد ماه سال 1386
" چگونگی برگزاری خاطره دهمین سالروز حماسه ی !معروف دوم خرداد سال 76 "
آیا افسانه ی آمدن خمینی بی احساس به ایران که در کره ماه وارد شد فراموش شده است که چگونه از کره ی ماه سقوط کرد و تصاویرش با در در و دیوارهای دستشوئی های حتی سالن غذاخوری های بین راهها در جاده ها نصب وشعارهای مرگ بر وی نثارش شده است . تا سوگلی خمینی و جانشین فرمانده ی کل قوا و سردار قلابی و دروغین سازندگی بودن رفسنجانی تا مدعی مبتکر تز مبارزه با ارزانی برای کنترل گرانی درجامعه شدن تا آغاسی خواندنش و خلاصه شعار همانگونه که گفتی مرک بر شاه بگو اکبر شاه، مرگ بر شاه به وی ارزانی داشتن ، تا جائیکه این روزها، روزی نیست که فاطمه ی رجبی همسر غلامحسین الهام همسر سخنگوی دولت درازش نکند وپرونده ی خیانت وجنایت وغارتگری خود و خانواده اش را رو نکند. تاولی فقیه ای که بقول علیر ضا نوریزاده مزدور اجاره ای لندن نشین وعاشق ومعتاد دلارها و پول های طیب وطاهر ایشان را سید اهل بزم ورزم وشعر وموسیقی و هوادار گروه بیتل ها ی ا نگلیسی ها در دوران جوانی می خوانده و سردار چریک چیفه بر گردن وپشت تانک نشین میادین جنگ حق علیه ی باطل جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق وی را معرفی می کرد تا اینکه اکنون ایشان باید 24 ساعت در سنگر منقل خود سازی کند تااینکه بتواند دقایقی حال بر سر منبر رفتن داشته باشد تا آنچه را که سپاه پاسدار برایش دیکته و آماده کرده برای این ارگان فاشیستی و غارتگر و سرکوبگر پیرامون روضه خوانی واجرای ونقالی کند و خلاصه آنقدر رژیم تروریستی و ضد بشری به پیسی و افلاس ودرماندگی افتاده ونامشروع و ضد مردمی شده است واز واکنش خشم وکینه ی اعتراضی جوانان وزنان به وحشت افتاده که مجبور شده است طرح ضد ملی و ضد امنیت را نیروی اتتظامی در سراسر جامعه حاکم کند و بااتهام مضحک مبارزه با فساد اجتماعی واخلاقی و فرهنگی و بی حجابی سیاست کثیف خفقان و ارعاب در جامعه به پیش برده می شود که بخشی از تصاویر اینگونه شیوه های برخورد ضدانسانی وقرون وسطائی گزمگان نیروی انتظامی و سایر مأموران اطلاعاتی و شکنجه گر لباس شصی ها که در کنار آنان می باشند و این تصاویر روزانه در سایت های خبری اینترنتی مخابره می شود و بوضوح می گوید که فضای امنیت و جایگاه متزلزل و لرزان حاکمان ایران چگونه است که اکنون پاسدار یادداشت روز نویس سر نوشت رقیب مغلوب دوم خردادی را در سالروز آن به تصویر کشانده و آن حماسه ی پوشالی وبی محتوا را آنگونه بیان کرده است که جدا از عملکرد وسرنوشت کلی ونهائی رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد. زیرا که این اعتراف اثبات نظرات آن بخش از مخالفین است که پس از خیمه شب بازی دوم خرداد در سال 76 گفتند که نام اصلاح طلبان نهاده شده قلابی و دروغین است و تأکید کردند که هرگز از افعی نمی توان توقع داشت که کبوترر بزاید. اکنون 10 سال زمان نیاز بود تا که از آن ایام فریب ونیرنگ وزد وبندهای پلید وضد انسانی پشت پرده ی ارتجاع داخلی و استعمار بیرونی سپری شوده تا که پاسدار یادداشت روز نویس روزنامه ی پادگانی کیهان ونماینده ی ویژه ی ولی فقیه به این واقعیت کتمان شده اعتراف کند که ساختار رژیم ارتجاعی وضد بشری و غارتگر وسرکوبگر و دزد همانگونه که مخالفین اصرار و افشا کرده بودند، نه اینکه اصلاح پذیر نمی باشد، بلکه نه هرگز اختلافی میان اصولگرا و اصلاح طلب وجود ندارد . چون هردو جناح یک رهبر به نام ولی فقیه دارند که نه همه کاره نظام می باشد که ایشان نه به کسی هم پاسخگو نمی باشد، بلکه نامه های حکومتی صادر می کند که بالاتر از جایگاه قانون اساسی خود رژیم تروریستی آخوندی می باشد . در هر صورت پاسدار یادداشت روز نویس سالروز دوم خرداد سال 76 را تشبیه به گوری کرده است که چون در آن مرده ای نیست، حتی در نهاد علاقه مندانش انگیزه وعلاقه ای هم برای جمع شدن و گریه و زاری بر سر این گور تغییر نام داده وجود ندارد . چونکه از آن حماسه ی معروف دوم خرداد سال 76 رئیس جمهور 20 میلیونی اش اکنون اینگونه فقط از آن نامی به عنوان ریش سفید باقی مانده است:
"دوم خرداد اكنون حادثه اي مربوط به گذشته است و كمتر كسي علاقه به يادآوري آن دارد. مدعيان و ميراث خواران آن هم حتي بيشتر مايلند اصلاح طلب ناميده شوند تا دوم خردادي. از دوم خرداد فقط يك سيد محمد خاتمي مانده كه او را هم ظاهراً دوستانش بيشتر به عنوان يك شيخ ريش سفيد مي پسندند تا رجلي سياسي كه بايد حرفش را شنيد و خطش را خواند. به اين ترتيب، آنچه امروز ما به عنوان ميراث دوم خرداد در اختيار داريم بسيار مبهم، كلي و پراكنده در طيفي وسيع از مفاهيم، استراتژي ها و البته افراد است كه به هيچ وجه نمي توان نوعي انسجام دروني يا نظم خاص در آن سراغ گرفت"
پاسدار سناریو و پرونده ساز یاددشت روزنویس شده بدون آنکه از نقش باند محفلی سعید امامی وقتل های زنجیره ای یادی کند و یا از سازمان اطلاعات موازی بازی شده در کنار وزارت بدنام وآدمکش اطلاعات واهداف وعملکردش سخنی بگوید و یا از بیلان پایان دوره ی اول ریاست جمهوری خاتمی بگوید که چگونه از 9 روز یک بحران بیلان داده بود و یا از ترور سعید حجاریان وجمع آوری بیش از ن80نشریه ومطبوعات در یک شب بگوید ویا از برکناری ومحاکمه وزند انی شدن شیخ عبدالله نوری وزیر کشور خاتمی بگوید و استیضاح عطاء الله مهاجرانی وزیر ارشاد وبرکنار وزیر راه بگوید ویا از اشغال نظامی فرود گاه خمینی در تهران در روز افتتاحش بگوی که چگونه از سوی سپاه پاسداران ونیروی انتظامی اشغال نظامی شد؟ و یا از پرونده سازی برای عباس عبدی واکبر گنجی و عمادالذین باقی و شمس الواعظین و علیرضا رجائی و... بگوید واز سناریوی تهاجم به کوی دانشگاه در قیام دانشجوئی تیرماه سال 78 چیزی بگوید و یا خلاصه حرفی از تدارک وطرح سیاست پیچیده وچند لایه ی چراغ خاموش سپاه پاسداران بگوید که مبتکر آن پاسدار محمد باقر ذوالقدر بود که در آن زمان جانشین فرمانده ی کل سپاه پاسداران بود و اکنون معاونت امنیتی وزارت کشور را بر عهده دارد که یکی از طراحان اصلی طرح امنیت مالی نیروی انتظامی می باشد و آن را مجدانه تعقیب می کند . ولی در عوض یادداشت روز نویس از ناتوانی و سازش و تسلیم پذیری وتناقضات درون دوم خردادی ها چنین گزارش داده است :
"تتاقض هاي بيشتر را هنگامي مي توان يافت كه مفهوم اصلاحات اندكي دقيق تر تحليل شود. در دو سال اول پس از دوم خرداد به سادگي مي شد ديد كه يك پروژه براندازانه صريح در كار است. اين پروژه را همان كساني پيش مي بردند كه روز اول بي پرده گفتند خاتمي مرد اين كار نبود و ما او را از پشت ميز كتابخانه ملي تا ساختمان پاستور كشانديم و البته همكاراني هم در اين سو آن سوي مرزها مددكار آنها بودند. در آن دو سال ضريب امنيت ملي به شدت افت كرد و جمع بزرگي از آنها كه در سال هاي پس از انقلاب به دليل سوابق تاريك و منزجركننده خود جرئت آفتابي شدن پيش چشم خلايق را نداشتند، يكباره- و در مواردي با احترامات فائقه دولتي- از بام و برزن سر برآوردند و نداي آزادي و كثرت گرايي و تساهل سردادند. در كنار اين سر و صداها اتفاق هاي مهمي نيز در حال تكوين بود. به بهانه قتل هاي زنجيره اي وزارت اطلاعات را- يعني همان نهادي كه بايد جلو اين پروژه براندازي مي ايستاد- به ميانه بحراني عميق پرتاب كردند. با سوژه تعرض به دانشجويان در 18 تير حساب خود را با نيروي انتظامي صاف كردند و پس از اين دو هم هيچ نهاد انقلابي نماند كه از تيرهاي زهرآلود طعن و تهمت جماعت مدعي در امان باشد، از صدا و سيما و شوراي نگهبان بگيريد تا سپاه و كيهان. كمي بعدتر، عاقل ترها در ميان مسافران قطار اصلاحات، دستشان آمد كه ظرفيت كافي براي درافتادن با شجره طيبه اي كه به خون پاك هزاران شهيد رشد كرده و تناور شده است را ندارند ولو آمريكايي ها پيغام داده باشند ما از بيرون فشار مي آوريم و شما در داخل چانه بزنيد. كسي از آقايان جايي گفته بود ما كه بعد از بسيج كردن همه ظرفيتمان 2000 نفر آدم پاي كار نمي توانيم به خيابان بياوريم، بهتر است به اندازه زور و قوه مان بار برداريم و ادعا بكنيم. به اين ترتيب، پروژه براندازي جاي خود را به مفهومي در دسترس تر و به همان ميزان مضحك تر داد: «درآوردن اداي اپوزيسيون درون حاكميت». اين تناقض بعدها صداي خيلي ها را درآورد"
پاسدار سناریو ساز بدون آنکه کلامی از عملکرد رقیب حاکم شده ی اصولگرا کلامی بگوید که خود به آن تعلق داد وموافق وبلغ آن می باشد وبگوید که این جریان خودش در دوران موسوم به اصلاح طلبان چه کرد واکنون که نزدیک دوسال است که حاکم شده وبا قدرت بیش از قدرت رقیب دوم خردادی مغلوب در اختیار خود دارد و چون نظام ی دست شده هر 3 نهاد متعلق به ولی فقیه ابراز مخالفتی همچون دوران رقیب دوم خردادی با هم دیگر ندارند . خوب دستآورد جناح حاکم مگر جز اجرای طرح مبارزه با شبیخون فرهنگی برای جمع آوری آنتن های ماهواره ای و اجرای طرح امنیت ملی نیروی انتظامی برای سانسور در مطبوعات و خفقان اجتماعی و گسترش دخالت گری در امور داخلی عراق و خاورمیانه برای صدور تروریسم وبنیادگرائی وراه اندازی جنگ 33 روزه با اسرائیل از طریق حزب الله لبنان، البته به بهای افزایش تورم وگرانی افسار گسیخته وافزایش قیمت کالاها و مسکن و گسترش نرخ بیکاری و فقر در جامعه و عمیق تر شدن شکاف طبقاتی و پذیرش از موضع خفت وخواری مذاکره با آمریکا ، چه دستآورد مهم دیگری داشته است که از افتخارات مخالفت خودشان با طرح باز سازی مطبوعات در مجلس ششم گزارش داده که بو سیله ی صدور نام حکومتی ولی فقیه انجام شد که آخوند کروبی که رئیس مجلس ششم بودآن را در مجلس خواند ودر همان آغاز شروع کار مجلس ششم ، شروع نکرده عقیم ونازا شد و خلاصه ده ها طرح سناریو وپرونده سازی های ریز ودرشت علیه ی مهره های تند روی رقیب که در مجلس ششم و مطبوعات بودند یااینکه فعال سیاسی و حقوق بشری و و کلای متهمین بودند و صد البته طرح قتل های زنجیره ای که هدف نهاتئ به قدرت اجرائی رساندن سپاه پاسداران ویک رئیس جمهور کردن یک پاسدار برای پیگیری پروژه ی هسته ای بوده است ، چه حرکت مثبت دیگری به نفع مردم ایران وبهبود اوضاع اقتصادی و معتشتی اشان انجام شده است؟ مگر کسی هست که منکر تظاهرات و اعتضابات وراهپیمائی های اخیر جنبش اعتراضی زنان ومعلمان کارگران ودانشجویان شود که اتفاقاً در چند هفته ی گذشته به وقوع پیوسته است؟
بنابراین یکبار دیگر تأکید می شود که این رژیم ضد بشری و آلوده وفاسد هرگز اصلاح پذیر نمی باشد وهیچگونه اختلافی هم جز اتخاذ تاکتیک عوامفریبانه برای کسب قدرت میان جناح ها وباندهای مافیائی وابسته به جناح ها وجود ندارد. وتااین رژیم ضدانسانی حاکم باشد هیچگونه چشم انداز امید بخش جز رو به بحرانی ووخیم ترشدن اوضاع وشرایط کنونی نخواهد بود .
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 2 خرداد ماه سال 1386