نقد وبررسی " نتيجه معكوس " (يادداشت روز)روزنامه ی کیهان اسلامی شنبه 5 خرداد ماه سال-86
"چرا وارونه گوئی و تحریف گری و فرافکنی؟!"
واقعاً که باید از خصلت وتجربه وحرفه ی بازجوی شکنجه گری و اعتراف گیری وسناریو پرونده سازی وتحریف گری برخوردار بود و در این زمینه پر سابقه وحرفه ای بود که بتوان اینگونه به آسانی زیرآب همه ی ادعاها واسناد مکتوب را نادیده گرفت وفراموش کرد که خو د مبتکر آن بودی که اکنون فراموش شود که چگونه جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل شروع شد؟ کدام کشور خارجی پشت این جنگ بود وچه اهدافی را دنبال می کرد؟ قبل از شروع این جنگ چرا پرتاب موشک از خاک سرزمین فلسطین به درون خاک اسرائیل شروع شد و یک سرباز اسرائیلی ربوده شد وز مینه ی بهانه انتقام گیری آماده شد ؟ چرا وقتی که ارتش اسرائیلی واکنش نشان داد و نوار غزه را اشغال نمود چرا حزب الله لبنان به حمایت فلسطینیان دست به پرتاب موشک به درون خاک اسرائیل زد و دو سرباز اسرائیلی نیز ربود؟ خلاصه سر زمین لبنان بقول ولید جنبلاط رهبر دوروزی های مسلمان لبنان وحزب مترقی سو سیالیستی و نماینده ی پارلمان لبنان همانگونه که اعلام کرد لبنان به سرزمین سوخته تبدیل شد تا که رژیم تروریستی آخوندی بتواند بطور موقتی بحران هسته ای خودش را حل کند؟ مگر گزارشگران پاسدار همین روزنامه ی پادگانی سر بازجو حسین شریعتمداری نبودند که روزانه گزارشات دسته اول از خط مقدم جبهه ی جنگ حزب الله وپرتاب موشک آنان به خاک اسرائیل گزارش و بازتاب می دادند ومدعی بودند که اسرائیل ظرف مدت 3 یا 4 ماه آینده یا حداکثر در پایان سال سقوط می کند ونابود می گردد؟ مگر مدیر مسئول همین روزنامه نبود که روزنامه ی شرق را به توقیف کشاند که چرا سرمقاله نویس آن در مورد جنگ حزب الله لبنان با اسرائیل در سرمقاله ی خود از یک نوع تر دستی حزب اله گفته بود که استفاده کرده است؟ مگر حسین شریعتمداری در پاسخ به مدیر مسئول روزنامه ی شرق پاسخ نداده بود که اخبار گزارش و بازتاب داده شده در روزنامه ی کیهان آنقدر دسته اول وناب وبکر می باشند که از سوی خبرگزاری های مهم ومعتبر جهان به سراسر جهان مخابره می شود؟ مگر رهبر حماس اسماعیل هنیه به تهران دعوت نشد و در کنار آخوند آدمکش احمد خاتمی در نماز جمعه ی تهران حضور نیافت که اسرائیل را تهدید کرد وتأکید واصرار بر عدم شناسی اسرائیل از سوی فلسطینیان شد که دقیقاً سیاست د یکته شده از سوی سران رژیم تروریستی آخوند بود . مگرهمین دیروز نیز همین آخوند شیاد نبود که در خطبه ی نماز جمعه ی تهران اسرائیل را یک کشور مرده ونابود شده نامید و اصرار بر عدم دست کشی از حمایت فلسطینیان کرد و از آنان بصورت ابزاری در بستر بحران سازی در راستای هداف مشخص حمایت کرد.؟همچنین مگر اسماعیل هنیه با ولی فقیه در جماران دیدار نداشت و مبلغ 45 میلیون دلار نقد دریافت نکرده بود که بخشی از رقم اهدائی مبلغ 250 میلیون دلار بود ؟ مگر ایشان موقع بازگشت در نوار غزه مرز مصر وسرزمین فلسطین مورد بازجوئی واقع نشد وکیف سامسونت حاوی 45 میلیون دلار مصادره نشد وسپس دلار ها تحویل اتحادیه عرب داده نشد؟ مگر تاکنون مقامات رژیم تروریستی و روزنامه ی کیهان وجمهوری اسلامی و مشابه ی آنان به عنوان سخنگو ونماینده ی تام الاختیار مردم عراق و فلسطین و لبنان اجرای نقش نکرده اند و علیه ی هرگونه طرح و پشنهاد صلح میان اعراب و اسرائیل موضعگیری نکرده اند و بد ترین توهین واتهامات نثار رهبران کشئورهای عربی همچون عربستان و اردن و مصر اتخاذ نکرده اند ؟ مگر همه کارشناسان وناظران بی طرف و حتی بوش و بلر اذعان نکرده اند که اشغال افغانستان وعراق دربست به نفع رژیم ترورستی تمام شده است ؟ مگر این رژیم تروریستی آخوندی با بحران نیامده وبا بحران به بقای خود ادامه نداده است و مگر ادامه ی بحران ناامن سازی در عراق و منطقه ی خاورمیانه به نفع رژیم تروریستی آخوندی نبوده است و سران رژیم ترورست آخوندی خواهان ادامه و تشدید آن نمی باشند ؟ بنابراین پرسش است که چرا پاسدار یادداشت روز نویس برای چه آی دزد کنان و فرار به جلو دست به فرافکنی زده ونقش دخالت گری وایجاد نزاع میان ساف و حماس را انکار کرده وبه گردن اسرائیل انداخته است؟ بنابراین تصور نمی رود که بیش از این نیاز به ارائه ی فاکت های بیشتری باشد، به خصوص اینکه پاسدار یادداشت روز نویس خودش به وضوح این نقش مخرب و دخالت گرانه در امور داخلی فلسطین ولبنان و ابزاری استفاده کردن از شیخ حسن نصر الله همچون مقتدی صدر مشابه ی وی در عراق را توضیح داده و اذعان به ایجاد اختلاف و دامن زدن به ایجاد درگیری میان حماس و ساف نموده ابراز مخالفت با طرح آشتی میان اعراب و اسرائیل را به اثبات رسانده است که چنین آشکارا به این دخالت گری اعتراف کرده است :
"ظاهراً تصميم گيران صهيونيست، حاميان آنها در غرب و بخشي از اعراب و عناصر نادان يا وابسته درون جبهه مقاومت با عبرت گرفتن از نتايج جنگ در تابستان گذشته، اين بار سناريويي را طراحي كرده بودند كه از عهده حمله پوشاني جنبه هاي مختلف حمله برآيد. پيش از اجرايي شدن برنامه حمله، اتحاديه عرب طرح موسوم به طرح صلح عربي را كه درواقع احياي طرح مرده سال 2002 وليعهد وقت عربستان بود با ذوق و شوق فراوان به جريان انداخت و در مسير اجراي آن ديدار وزراي خارجه مصر، اردن و رژيم صهيونيستي در قاهره پيش بيني شد. محوريت اين طرح به رسميت شناختن رژيم اشغالگر قدس از سوي اعراب و نيز طرف هاي درگير در فلسطين است؛ طرحي كه سيدحسن نصرالله از آن به عنوان طناب نجات اسرائيل ياد كرد و توانست با اقداماتي مانند سفر شيمون پرز، رئيس و چند نماينده كنست به امان و همچنين ديدار دوستانه اولمرت با شاه عبدالله در جنوب اردن، به تعداد زيادي از فشارهاي داخلي وارده بر دولت اولمرت بكاهد. درگيري داخلي مشكوك عناصر امنيتي تشكيلات خودگردان با رزمندگان حماس در رفح كه چندين شهيد و مجروح برجاي گذاشت، و نيز درگيري هايي كه گروه موسوم به فتح الاسلام - وابسته به القاعده - در خاك لبنان و اردوگاه نهرالبارد طرابلس فراهم آورده، همگي نشان از آن دارد كه طراحان حملات جديد به نوار غزه در سناريوي خود، هم ايجاد مشروعيت بين المللي براي جنايات نظاميان صهيونيست، هم تضعيف بنيه نظامي رزمندگان مقاومت، و هم تخريب چهره آوارگان مظلوم فلسطيني را گنجانده اند. واكنش كوبنده گردان هاي عزالدين قسام و شليك موشك به درون مناطق اشغالي 1948چنان تأثير مخربي بر روي شهرك نشينان صهونيست اين مناطق بر جاي گذاشت كه ساكنان آنها بويژه شهرك سدروت در اعتراض به ناتواني دولت در تأمين امنيت شان به خيابان ها ريختند و عليه نخست وزير شعار دادند. سخنگوي حماس در پاسخ تهديد وزيرامنيت عمومي رژيم اشغالگر قدس مبني بر ترور خالد مشعل و ديگر رهبران فلسطيني، از كشيده شدن حملات موشكي به اعماق مناطق اشغالي 1948 خبر داد. آتش بس فوري ميان فتح و حماس در غزه به اجرا درآمد و گروگان ها مبادله شدند. نخست وزير دولت وحدت ملي فلسطين بر موضع هميشگي خود در خصوص جهاد مسلحانه با رژيم غاصب تأكيد ورزيد و دبيركل جهاداسلامي هم ضمن اعلام حمايت كامل از دولت حماس، از پيوستن اين جنبش به روند سياسي و تشكيل دولت مقاومت خبر داد. تقويت همبستگي ملي ميان گروه هاي جهادي فلسطيني، كاهش تنش ها در روند سياسي و دولت وحدت ملي، حملات كوبنده و مؤثر رزمندگان حماس به صهيونيست هاي ساكن مناطق 1948 و قدرت نمايي حزب الله كه در همين اثنا پرچم 13 متري خود را در مرز فلسطين اشغالي و مقابل شهرك صهيونيست نشين المطله بر روي تپه الحمامص به اهتزاز در آورده، چنان در تضعيف روحيه حاكمان تل آويو تأثير داشت كه امير پرتز بلافاصله پس از اعلام آمادگي زنان مجاهد فلسطيني براي انجام عمليات استشهادي، گفت: ما نمي خواهيم به غزه بازگرديم، فقط نمي خواهيم غزه تبديل به جنوب لبنان ديگري شود!."
درپایان اینکه یادداشت روز نویس عنلاً اعتراف کرده است که پیگیری اهاف بحران سازی در فلسطین و لبنان ایجاد جنگ مشابه 33 روز ه دیچر در منطقه است که توضیح آن اینگونه است :
"اين وضعيت شباهتي عجيب به وضعيت نبردهاي سي و سه روزه تابستان گذشته در پايان ده روز نخست نبرد دارد. آن موقع هم فرماندهان شكست خورده اسرائيل ادعا مي كردند موشك هاي حزب الله لبنان كه توانسته بود ناوچه هايشان را غرق و تانك هاي مركاوا را منهدم كند، از ايران به دست رزمندگان حزب الله رسيده است. اين حرف ها بيشتر به هذيان هاي زمان احتضار شباهت دارد."
درخاتمه اینکه با یک دست شدن تیم باز سازی شده ی باند محفلی سعید امامی در دولت پاسدار غلامک وگماشته ی ولی فقیه و بحرانی شدن پروژه ی هسته ای و رشد تضاد ونزاع ورقابت های درونی باند های مافیائی جبهه ی اصولگرائی و رقیب شکست خورده ی دوم خردادی بالا گرفته است و زودرس شدن خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم وریاست جمهوری موجب بر رادیکال شدن نوع تضاد ورقابت ونزاع های باندی وجناحی شده است که باند غالب در چند لایه ی داخلی و بیرونی آن را دنبال می کند. در بعد داخلی دستگیر لابی های ایرانی مقیم آمریکا و اروپا است که به ایران سفر می کنند که بلافاصله پاسدار حسین شریعتمداری در روزنامه ی کیهان آن را تبدیل به ابزار سناریو وپرونده سازی در بخش ستون نیمه پنهان کیهان علیه ی رقبا کرده است و مهره های سرشناس و تندروی دوم خردادی را جاسوس و ستون پنجم آمریکائی و صهیونیست و حامی سکولار و برانداز مخملین نامیده است . در بعد اجتماعی با طرح امنیت ملی از سوی نیروی انتظامی طرح گسترده ی سرکوب و خفقان وارعاب اجتماعی در جامعه را حاکم کرده است که بهانه هم مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی و بی حجابی می باشد که اخبار تصویری شیوه ی وحشیانه اینگونه بر خورد ها به سراسر جهان بازتاب داده شده است که چقدر ضد انسانی می باشد. در بخش نظامی و استراتژیک ضریب دخالت گری در امور داخلی عراق و لبنان و فلسطین و افغانستان است که مکمل دیپلماسی بازی موش وگربه است که همچنان ادامه دارد . مثلاً بازی کمدی سپاه پاسداران و گروگان گیری 15 نظامیان دریائی انگلیس که برای باج گیری به گروگان گرفته شدند و گفته می شد به عنوان تجاوز گر جاسوس قرار است که محاکمه شوند . ولی این15 گروگان از موضع خفت وخواری با اهدای هدایا مورد عفو وبخشش قرار می گیرند وآزاد می شوند. بعد شوی مضحک به کنفرانس شرم اشیخ می رویم یا نمی رویم و عاقبت رفتن تصویب می شود، توهین به کشور به مصر عنوان دلال آمریکا و صهیونیست و لی پیشنهاد دادن به عادی سازی رابطه در امارات اعلام می گردد. سردادن شعار مبارزه با شیطان و آمریکا ولی تقبل پیشنهاد مذاکره با آمریکا در عراق پذیرفته می شود در مورد بحران هسته ای کانال زدن با اروپا برای ادامه ی مذاکره تعقیب می گردد . اما از سوی دیگر تأکید بر عقب نشینی حتی یک گام از اهداف و پروژه ی هسته ای اصرار می شود و مشابه اینگونه اعمال تناقض آمیز وبحران سازفراوانست . زیرا که رژیم بربرمنش وتاریک اندیش ومتحجر وقرون وسطائی وجنگ افروز آخوندی غیر متعارف می باشد که هر گز نمی تواند بدون بحران سازی و صدور آن با بنیادگرائی وتروریسم وپرونده و سناریو سازی کردن و انحراف اذهان عمومی به بقای خودش ادامه دهد.
هوشنگ بهداد
شبه 5 خرداد ماه سال - 86