نقد وبررسی " جوانان اين مرز و بوم " (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان سه شنبه اردیبهشت ماه25 سال 1386
"وظیفه ی جوانان فقط دفاع از حاکمیت آخوندهای متحجر وخرافه پرست وعوامفریب است."
در دیدگاه متحجرانه وتمامیت خواهانه ی آخوندهای حاکم ومریدان ومداحان وقلم بر دستان آنان که جز آخوندهای مفتخور وتفاله و زائده های وابسته به آن نیستند که دارای مجیزگویان ومتلمقان وچاسولوسان و غلامکان یک خال بفرمان هستند ، در غیر اینصورت دیگران به خصوص جوانان هیچگونه محلی از اعراب ندارند و انگار که فقط کنج آسمان سوراخ شده وهمین جماعت حاکم بر ایران بر زمین فرود آمده اند که حکومت ام القرای اسلامی تشکیل داده اند وخود را حاکمان جهان اسلام نامیده اند و بقیه می بایست که از اینان تبعیت وفرمانبری کنند. در غیر اینصورت منافق ومرتد ومحارب و... هستند که مهدور الدم می باشند وحق بقا ندارند. اکنون یکی از این مریدان و مداحان همین یادداشت روز نویس روزنامه ی کیهان است که با چشم بستن خود بر بازگوئی واقع مبارزات تاریخی قبل از انقلاب 22 بهمن سال 57 در ایران، اکنون قلمزن یادداشت روز نویس روزنامه ی پادگانی کیهان شده است و برای اینکه از جوانان دفاع یا آنان را توصیف کند ابتدا از تاریخ بعثت ودعوت پیامبر گفته و نتنجه گرفته که چگونه جوانان از قشر های گوناگون به مکتب اسلام پیوستند تااینکه به زمان قبل از انقلاب در ایران رسیده و مبارزات مردم وسازمان های سیاسی و جان بازی های آنان در زمان شاه را به حساب کتاب های آخوند مطهری خلاصه کرده است وگفته که این کتب موجب تغییر وتحول در دیدگاه نسل جوانان شد وموجب حرکت ونهضت اسلامی مورد نظر مطهری و خمینی شد و بالاخره پس از سقوط شاه شرایط قدرت گیری برای روضه خوانان گمنام وعاقیت جو همون ولی ففیه ویا بساز و بفروش چون رفسنجانی و آخوندهای گمنام فراهم شد و خمینی و اینان بر اریکه ی قدرت خزیدند و برای بیش از 28 سال جنایت و خیانت وغارتگری و ثروت اندوزی و نقض حقوق بشر وجنگ افروزی خود ادامه داده اند تااینکه اکنون قلم بر دستی پیدا شده است که با روضه خوانی کردن وبا کتمان کردن حقایق و خاک بر چشم توده های آگاه پاشیدن ، دست به نقال گری وتحریف زده است و به حساب خودش در بازگوئی وقایع تاریخی مرتجعانه وفرصت طلبانه ی خویش گریز به صحرای کربلا زده و یک روضه مربوط به 1400 سال پیش خواندن نتیجه ی مبارزات وحاصل جان فشانی های دیگران را چنین دربست توی کیسه ی خمینی و آخوندی های مفتخور پیرو وی واریز کرده است :
"در جريان برپايي انقلاب اسلامي و مبارزات مردم ايران عليه رژيم وابسته و منحرف پهلوي، «جوانان» حضوري بسيار پررنگ و نقشي غيرقابل انكار در پيروزي انقلاب داشتند. اين درحالي بود كه رژيم طاغوت طي سال ها حاكميت خود با همه امكانات و ابزار در اختيار و حمايت و تغذيه قدرت هاي خارجي ايمان و اعتقاد و ارزش هاي اين نسل را هدف حملات بي رحمانه خود قرار مي داد و سعي مي كرد تيپ و تعريف مطلوب خودش را از جوان و نسل جوان ارائه دهد و بر جامعه حاكم نمايد و در ارزيابي ها و اظهارات رسمي و تبليغاتي، خود را در راه تحقق اين هدف موفق و كامياب نشان مي داد. در آن روزگار كساني هم بودند كه بعضا از رژيم طاغوت دلخوشي نداشتند، اما درباره جوانان خواسته و ناخواسته، با آن رژيم «ديدگاه مشترك» داشتند و نوميدانه از نسل جوان سخن مي گفتند و آنان را نسلي فناشده، ايمان از دست داده، لاابالي و هرهري مسلك و شيفته و تسليم دربست فرهنگ غرب مي دانستند و گاه آن را در نوشته ها و سخنان خود اعلام مي كردند. در آن روزگار، اما شخصيت هاي مذهبي و فكري مثل شهيد بزرگوار استاد مطهري هم بودند كه اين «ديدگاه مشترك» را قبول نداشتند و همچنان براي نجات اين ملك و ملت از سلطه اجانب و آغاز «نهضت بازگشت به خويشتن»، به جوانان اميدوارانه مي نگريستند و يكي از مشغله هاي اصلي فكري و دغدغه هاي مهم زندگي و مسئوليت هاي حساس اعتقادي خود را شناخت علمي و واقعي جوانان و جوهره و ذات پنهان اين نسل مي دانستند و براي اين كار با امكانات اندك در اختيار، با گذشتن از خيلي جايگاه ها و مقامات و با تحمل بسياري سختي ها و خطرات و شنيدن بسياري انگ ها و تهمت ها، به ميان اين نسل رفتند و براي پاسخ دادن به پرسش هاي فكري و نيازهاي روحي آنان، تمام بضاعت و توان علمي خود را به كار گرفتند و... و وقتي نخستين جرقه هاي انقلاب اسلامي زده شد و نسل جوان چه دختر، چه پسر، بيش و پيش از هر نسل و قشر ديگري با امام هجرت كرده از وطن احساس همدلي كردند و به دعوت ايشان جانانه لبيك گفتند و وارد صحنه هاي خطر و آتش و خون شدند و در مبارزه با رژيم سفاك بيش از ديگران به استقبال خطر رفتند و بسياري از آنها جان هاي شيرين خود را فدا كردند و... آن وقت معلوم شد كه ديدگاه رژيم طاغوت و حاميان خارجي آنها درباره جوانان اين مرز و بوم چقدر اشتباه و از مرحله پرت بوده و ابزار و حربه هايش در انحراف نسل جوان و جدا كردن او از ايمان و فرهنگي كه در عمق روح و جانش رسوخ و ريشه داشته، چقدر ناكارآمد از كار درآمده و چه «رودستي»! از جوانان خورده اند."
پاسدار مبلغ و مفتش افکار و عقاید و سانسور چی ارشادگر اسلامی شده بدون آنکه توضیح دهد که چگونه آن زمان که حکومت در اختیار آخوندهای مسلمان نمای هفت خط و عوامفریب نبود با جود سپری شدن 1400 سال از تاریخ پیدایش اسلام جوانان از مذهب روی گردان نشده بودند وبقول ایشان در زمان طاغوت با نشر کتاب های مطهری وتبلیغ افکار ایشان ، جوانان به نهضت اسلا می خمینی پیوستند و وارد صحنه ی مبارزه علیه سیسم شاه شدند و شاه را سرنگون کردند وتاج وتخت را تحویل خمینی و آخوندهای پیرو خمینی و جانشین شاه دادند. ولی عجیب است اکنون که 28 سال از حکومت مذهبی آخوندها سپری شده است و با وجود اینکه تمامی ارگان ودستگاههای تبلیغاتی و رسانه ای در اختیار آخوندهای حاکم می باشد و بیش از یک سال است که از طرح ضربتی جمع آوری آنتن های ماهواره ای با عنوان مبارزه با شبیخون فرهنگی می گذرد و چند هفته است که طرح امنیت ملی نیروی انتظامی با عنوان مبارزه با بی حجابی و فساد اخلای و اجتماعی شروع شده است و ضمن اینکه مداح یادداشت روز نویس مدعی شده است که جمعیت بیش از 70 میلیونی ایران بیش از 70 % آن جوانانی تشکیل می دهند که متولد ودست پرورده شده ی همین نظام مذهبی آخوندهای حاکم می باشد، ولی مشخص یست که چرا یادداشت روزنویس ضمن تعریف وتمجید کردن از جوانان، ولی در نهایت چنین دچار ترس و یأس وبدبینی نسبت به جوانان شده است:
"... به وسيله جوانان و استعدادها و هوش سرشار آنها به نام ملت و كشور ما ثبت شده است و درست به همين علت هم هست كه لبه تيز تهاجم دشمن به ويژه در عرصه هاي فكري و فرهنگي بيش از هركس و هر نسل، متوجه جوانان اين سرزمين است. دشمني كه از اين ملت سيلي خورده است و جانبازي و فداكاري جوانان اين ملت كه از غيرت و شور ايماني آنان برمي خيزد، هيبت و هيمنه پوشالي وي را درهم كوبيده و در نزد جهانيان آشكار ساخته است. او از ملت ما عصباني است و از جوانان ما عصباني تر. اين است كه اين نسل بيش از گذشته و بيش از هميشه در معرض تهديد دشمن است. دشمني كه اينك با همه توان به ميدان آمده و از همه ابزار و امكانات در اختيار و از خارج به شكل آشكار و در داخل به شكل موذيانه و از طريق عناصر و بلندگوهايي كه اجير او هستند، و از همه راه ها و رخنه هايي كه مي شناسد، جوانان را و ايمان و آرمان و اعتماد به نفس و شخصيت او را كه عامل آگاهي و مقاومت و تسليم ناپذيري اوست، به شكلي ظريف تر، دقيق تر و در عين حال مزورانه تر هدف قرار داده است، تا شايد كاري را كه رژيم فاسد پهلوي نتوانست بر انجام آن موفق شود، او انجام دهد. در چنين وضعيتي تكليف دردمندان و دلسوزان، عالمان و انديشمندان و مطبوعات و صداوسيما و حوزه و دانشگاه و... بالاخره مسئولان جامعه مشخص است و آنان حداقل در حدي كه دشمن در حمله به جوانان ما جدي است، در راه دفاع از اين نسل بايد جديت به خرج دهند و هيچ عاملي نبايد آنان را از مسئوليتي كه در اين باره برعهده دارند، غافل كند. در اين راه اولين قدم قبل از آنكه نسخه پيچي براي اصلاح نسل جوان باشد بايد اصلاح ديدگاه درباره اين نسل باشد. چرا كه متاسفانه در روزگار فعلي بعضاً ديده مي شود كه كساني علي رغم اينكه الزاماً در جبهه دشمن نيستند و چه بسا با آن مخالف هم باشند، اما نگاهشان به جوانان تحت تاثير بعضي ظواهر و ناهنجاري ها و مهمتر از آن بر اثر القائات و تبليغات دشمن، «بدبينانه» و مايوس كننده است .آنان نيز نسل جوان را نسلي ضعيف الايمان، آلوده به شهوات و ماديات و بريده از فرهنگ خودي و اسير و شيفته غرب و... مي دانند و به شكلي تحقيرآميز با به رخ كشيدن جوانان نسل انقلاب و جنگ، به سرزنش نسل امروز مي پردازند"
بالاخره در پایان روضه ی مبسوط مداح یادداشت روز نویس وپس از نقل قول کردن گزیده ای از سخنان قصار ولی فقیه که پس برخاستن از پای بساط منقل در دیدار خود با دانش آموزان گردآوری شده در بنش ایشان قرائت کرده است که مدعی شده جوانان دارای اندیشه های مذهبی ونوع آوری واستعاد وخلاقیت می باشند که حاصل عملکردر ژیم تروریستی آخوندی می باشد البته که حربه وچماق برای پاسخ به منتقدان رقیب این نقل قول از ولی فقیه انتخاب شده است در پایان چنین مداحی خود را سبت به دولت خدمتگزار مدعی امام زمانی پاسدار غلامک وگماشته که خودش نیز جزو آن می باشد به پایان رسانده است :
"بدون ترديد امروز كه امكانات و شرايط يك كشور غني و آزاد شده از بند اجانب در اختيار كساني است كه واقعاً قصد خدمت دارند و كساني كه در اين باره مسئوليت هايي بر عهده دارند. اگر دردمندانه و مدبرانه عمل كنند مي توانند به موفقيت هاي بسيار بزرگتري درباره نسل جوان حمايت و هدايت و پاسخگويي به نيازهاي آنان دست پيدا كنند..."
خوب در خاتمه از برخی از مدعیان پرسش است که آیا مبارزه کردن با رژیمی که مجموعه ی خرافات وتحجرگرائی وحقه بازی و شارلاتان گری مذهبی 1400 ساله را دارد و تسلط کامل مارکشی ومار قالب کردن دارد که تجربه ی 28 ساله ی عملکرد حکومت مذهبی دارد وتجربه ی بس فروان در عوامفریبی کردن وسوء استفاده کردن از نام مذهب دارد. مبارزه کردن طبیعاً ساده و کم هزینه نبوده است ؟ بنابراین معلوم است که همه ی مدعیان توان مبارزه کردن با وآمادگی پرداخت هزینه ی ممکن در بستر ادعاهای خودشان علیه ی ان رژیم بربرمنش وتاریک اندیش خونخوار آخوندی را نداشته وهنوز هم ندارند؟ اصلاً آیا اینگنه مدعیان توان درک واشراف شناختن ریزه کاری ها و پیچیدگی های لازم شیوه ی کار آخوندهای حاکم مدافعان وملبغان آنان را داشته اند و آماده ی افشای آن بدون چپ و راست زدن و بدون سر دادن شعارهای پر طمطراق و رادیکال ولی بدون پشتوانه ی عملی ونا پیگیر وغیر مستمر را داشته اند. اگر نه حاضرند دست از سردادن شعارهای کلیشه ای وکپی برداری شده ی خود بردارند؟ حتی اگر اینگونه مدعیان در مسیر این شناخت ومبارزه ی اصولی اشتباه کرده باشند حاضرند که از اشتباهات گذشته ی خود دست بردارند و از منافع حقیر خود فاصله بگیرند و دست از ادامه ی حمایت در راستای دفاع از منافع مادی خود بردارند و فرصت طلبانه همگام با مداح یادداشت روزنویس حرکت نکنند و یا با این همگامی نکنند و دیگر دست از تحلیل و تفسیرها وتقسیم بندی های مضحک وسخت سر ونرم تن ومشابه ی آن درون این رژیم جنایتکار وعوامفریب بردارند وبه پذیرند که با اجرای اینگونه بازی های انحرافی که مخصوص لابی ها وواسطه های پشت پرده می باشد فقط کمک به بقای این رژیم جنایتکار کرده است تا که بیشتر دوام آورد واعتراضات اقشار گوناگون مردم ایران وصداهای اعتراضی آنان را بیشتر سرکوب وخفه کند. زیرا که به وضوح ثابت شده است که هر دو جناح غالب و مغلوب هیچگونه اختلافی جز اتخاذ تاکتیک های مقطعی انحرافی در بستر کسب قدرت وجمع آوری بیشتر ثروت و سرکوب وغارتگری کردن با هم دیگر ندارند چونکه نه رژیم تغییر پذیر است ونه هیچ جناحی هر گز تلاش کرده ویا خواهان تغییر ریشه ای این رژیم تروریسی و ضد بشری و استقرار حکومت مردمی و اجرای قانون می باشد که مداح یادداشت روز نویس به عدم این تغییر پذیری اعتراف کرده است که نقش ووظیفه جوانان را فقط به عنوان سیاهی لشکر ویک بار مصرفان برروی میادین مین رفتن و دفاع از سرزمینی کردن معرفی کرده است که در خدمت حاکمانی باشد که مشتی آخوند متحجر وخرافه پرست و دزد وغارتگر وعوامفریب وجانی و خیانتکار وشرکای آنان می باشند.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 25 اردیبهشت ماه سال 1386
"وظیفه ی جوانان فقط دفاع از حاکمیت آخوندهای متحجر وخرافه پرست وعوامفریب است."
در دیدگاه متحجرانه وتمامیت خواهانه ی آخوندهای حاکم ومریدان ومداحان وقلم بر دستان آنان که جز آخوندهای مفتخور وتفاله و زائده های وابسته به آن نیستند که دارای مجیزگویان ومتلمقان وچاسولوسان و غلامکان یک خال بفرمان هستند ، در غیر اینصورت دیگران به خصوص جوانان هیچگونه محلی از اعراب ندارند و انگار که فقط کنج آسمان سوراخ شده وهمین جماعت حاکم بر ایران بر زمین فرود آمده اند که حکومت ام القرای اسلامی تشکیل داده اند وخود را حاکمان جهان اسلام نامیده اند و بقیه می بایست که از اینان تبعیت وفرمانبری کنند. در غیر اینصورت منافق ومرتد ومحارب و... هستند که مهدور الدم می باشند وحق بقا ندارند. اکنون یکی از این مریدان و مداحان همین یادداشت روز نویس روزنامه ی کیهان است که با چشم بستن خود بر بازگوئی واقع مبارزات تاریخی قبل از انقلاب 22 بهمن سال 57 در ایران، اکنون قلمزن یادداشت روز نویس روزنامه ی پادگانی کیهان شده است و برای اینکه از جوانان دفاع یا آنان را توصیف کند ابتدا از تاریخ بعثت ودعوت پیامبر گفته و نتنجه گرفته که چگونه جوانان از قشر های گوناگون به مکتب اسلام پیوستند تااینکه به زمان قبل از انقلاب در ایران رسیده و مبارزات مردم وسازمان های سیاسی و جان بازی های آنان در زمان شاه را به حساب کتاب های آخوند مطهری خلاصه کرده است وگفته که این کتب موجب تغییر وتحول در دیدگاه نسل جوانان شد وموجب حرکت ونهضت اسلامی مورد نظر مطهری و خمینی شد و بالاخره پس از سقوط شاه شرایط قدرت گیری برای روضه خوانان گمنام وعاقیت جو همون ولی ففیه ویا بساز و بفروش چون رفسنجانی و آخوندهای گمنام فراهم شد و خمینی و اینان بر اریکه ی قدرت خزیدند و برای بیش از 28 سال جنایت و خیانت وغارتگری و ثروت اندوزی و نقض حقوق بشر وجنگ افروزی خود ادامه داده اند تااینکه اکنون قلم بر دستی پیدا شده است که با روضه خوانی کردن وبا کتمان کردن حقایق و خاک بر چشم توده های آگاه پاشیدن ، دست به نقال گری وتحریف زده است و به حساب خودش در بازگوئی وقایع تاریخی مرتجعانه وفرصت طلبانه ی خویش گریز به صحرای کربلا زده و یک روضه مربوط به 1400 سال پیش خواندن نتیجه ی مبارزات وحاصل جان فشانی های دیگران را چنین دربست توی کیسه ی خمینی و آخوندی های مفتخور پیرو وی واریز کرده است :
"در جريان برپايي انقلاب اسلامي و مبارزات مردم ايران عليه رژيم وابسته و منحرف پهلوي، «جوانان» حضوري بسيار پررنگ و نقشي غيرقابل انكار در پيروزي انقلاب داشتند. اين درحالي بود كه رژيم طاغوت طي سال ها حاكميت خود با همه امكانات و ابزار در اختيار و حمايت و تغذيه قدرت هاي خارجي ايمان و اعتقاد و ارزش هاي اين نسل را هدف حملات بي رحمانه خود قرار مي داد و سعي مي كرد تيپ و تعريف مطلوب خودش را از جوان و نسل جوان ارائه دهد و بر جامعه حاكم نمايد و در ارزيابي ها و اظهارات رسمي و تبليغاتي، خود را در راه تحقق اين هدف موفق و كامياب نشان مي داد. در آن روزگار كساني هم بودند كه بعضا از رژيم طاغوت دلخوشي نداشتند، اما درباره جوانان خواسته و ناخواسته، با آن رژيم «ديدگاه مشترك» داشتند و نوميدانه از نسل جوان سخن مي گفتند و آنان را نسلي فناشده، ايمان از دست داده، لاابالي و هرهري مسلك و شيفته و تسليم دربست فرهنگ غرب مي دانستند و گاه آن را در نوشته ها و سخنان خود اعلام مي كردند. در آن روزگار، اما شخصيت هاي مذهبي و فكري مثل شهيد بزرگوار استاد مطهري هم بودند كه اين «ديدگاه مشترك» را قبول نداشتند و همچنان براي نجات اين ملك و ملت از سلطه اجانب و آغاز «نهضت بازگشت به خويشتن»، به جوانان اميدوارانه مي نگريستند و يكي از مشغله هاي اصلي فكري و دغدغه هاي مهم زندگي و مسئوليت هاي حساس اعتقادي خود را شناخت علمي و واقعي جوانان و جوهره و ذات پنهان اين نسل مي دانستند و براي اين كار با امكانات اندك در اختيار، با گذشتن از خيلي جايگاه ها و مقامات و با تحمل بسياري سختي ها و خطرات و شنيدن بسياري انگ ها و تهمت ها، به ميان اين نسل رفتند و براي پاسخ دادن به پرسش هاي فكري و نيازهاي روحي آنان، تمام بضاعت و توان علمي خود را به كار گرفتند و... و وقتي نخستين جرقه هاي انقلاب اسلامي زده شد و نسل جوان چه دختر، چه پسر، بيش و پيش از هر نسل و قشر ديگري با امام هجرت كرده از وطن احساس همدلي كردند و به دعوت ايشان جانانه لبيك گفتند و وارد صحنه هاي خطر و آتش و خون شدند و در مبارزه با رژيم سفاك بيش از ديگران به استقبال خطر رفتند و بسياري از آنها جان هاي شيرين خود را فدا كردند و... آن وقت معلوم شد كه ديدگاه رژيم طاغوت و حاميان خارجي آنها درباره جوانان اين مرز و بوم چقدر اشتباه و از مرحله پرت بوده و ابزار و حربه هايش در انحراف نسل جوان و جدا كردن او از ايمان و فرهنگي كه در عمق روح و جانش رسوخ و ريشه داشته، چقدر ناكارآمد از كار درآمده و چه «رودستي»! از جوانان خورده اند."
پاسدار مبلغ و مفتش افکار و عقاید و سانسور چی ارشادگر اسلامی شده بدون آنکه توضیح دهد که چگونه آن زمان که حکومت در اختیار آخوندهای مسلمان نمای هفت خط و عوامفریب نبود با جود سپری شدن 1400 سال از تاریخ پیدایش اسلام جوانان از مذهب روی گردان نشده بودند وبقول ایشان در زمان طاغوت با نشر کتاب های مطهری وتبلیغ افکار ایشان ، جوانان به نهضت اسلا می خمینی پیوستند و وارد صحنه ی مبارزه علیه سیسم شاه شدند و شاه را سرنگون کردند وتاج وتخت را تحویل خمینی و آخوندهای پیرو خمینی و جانشین شاه دادند. ولی عجیب است اکنون که 28 سال از حکومت مذهبی آخوندها سپری شده است و با وجود اینکه تمامی ارگان ودستگاههای تبلیغاتی و رسانه ای در اختیار آخوندهای حاکم می باشد و بیش از یک سال است که از طرح ضربتی جمع آوری آنتن های ماهواره ای با عنوان مبارزه با شبیخون فرهنگی می گذرد و چند هفته است که طرح امنیت ملی نیروی انتظامی با عنوان مبارزه با بی حجابی و فساد اخلای و اجتماعی شروع شده است و ضمن اینکه مداح یادداشت روز نویس مدعی شده است که جمعیت بیش از 70 میلیونی ایران بیش از 70 % آن جوانانی تشکیل می دهند که متولد ودست پرورده شده ی همین نظام مذهبی آخوندهای حاکم می باشد، ولی مشخص یست که چرا یادداشت روزنویس ضمن تعریف وتمجید کردن از جوانان، ولی در نهایت چنین دچار ترس و یأس وبدبینی نسبت به جوانان شده است:
"... به وسيله جوانان و استعدادها و هوش سرشار آنها به نام ملت و كشور ما ثبت شده است و درست به همين علت هم هست كه لبه تيز تهاجم دشمن به ويژه در عرصه هاي فكري و فرهنگي بيش از هركس و هر نسل، متوجه جوانان اين سرزمين است. دشمني كه از اين ملت سيلي خورده است و جانبازي و فداكاري جوانان اين ملت كه از غيرت و شور ايماني آنان برمي خيزد، هيبت و هيمنه پوشالي وي را درهم كوبيده و در نزد جهانيان آشكار ساخته است. او از ملت ما عصباني است و از جوانان ما عصباني تر. اين است كه اين نسل بيش از گذشته و بيش از هميشه در معرض تهديد دشمن است. دشمني كه اينك با همه توان به ميدان آمده و از همه ابزار و امكانات در اختيار و از خارج به شكل آشكار و در داخل به شكل موذيانه و از طريق عناصر و بلندگوهايي كه اجير او هستند، و از همه راه ها و رخنه هايي كه مي شناسد، جوانان را و ايمان و آرمان و اعتماد به نفس و شخصيت او را كه عامل آگاهي و مقاومت و تسليم ناپذيري اوست، به شكلي ظريف تر، دقيق تر و در عين حال مزورانه تر هدف قرار داده است، تا شايد كاري را كه رژيم فاسد پهلوي نتوانست بر انجام آن موفق شود، او انجام دهد. در چنين وضعيتي تكليف دردمندان و دلسوزان، عالمان و انديشمندان و مطبوعات و صداوسيما و حوزه و دانشگاه و... بالاخره مسئولان جامعه مشخص است و آنان حداقل در حدي كه دشمن در حمله به جوانان ما جدي است، در راه دفاع از اين نسل بايد جديت به خرج دهند و هيچ عاملي نبايد آنان را از مسئوليتي كه در اين باره برعهده دارند، غافل كند. در اين راه اولين قدم قبل از آنكه نسخه پيچي براي اصلاح نسل جوان باشد بايد اصلاح ديدگاه درباره اين نسل باشد. چرا كه متاسفانه در روزگار فعلي بعضاً ديده مي شود كه كساني علي رغم اينكه الزاماً در جبهه دشمن نيستند و چه بسا با آن مخالف هم باشند، اما نگاهشان به جوانان تحت تاثير بعضي ظواهر و ناهنجاري ها و مهمتر از آن بر اثر القائات و تبليغات دشمن، «بدبينانه» و مايوس كننده است .آنان نيز نسل جوان را نسلي ضعيف الايمان، آلوده به شهوات و ماديات و بريده از فرهنگ خودي و اسير و شيفته غرب و... مي دانند و به شكلي تحقيرآميز با به رخ كشيدن جوانان نسل انقلاب و جنگ، به سرزنش نسل امروز مي پردازند"
بالاخره در پایان روضه ی مبسوط مداح یادداشت روز نویس وپس از نقل قول کردن گزیده ای از سخنان قصار ولی فقیه که پس برخاستن از پای بساط منقل در دیدار خود با دانش آموزان گردآوری شده در بنش ایشان قرائت کرده است که مدعی شده جوانان دارای اندیشه های مذهبی ونوع آوری واستعاد وخلاقیت می باشند که حاصل عملکردر ژیم تروریستی آخوندی می باشد البته که حربه وچماق برای پاسخ به منتقدان رقیب این نقل قول از ولی فقیه انتخاب شده است در پایان چنین مداحی خود را سبت به دولت خدمتگزار مدعی امام زمانی پاسدار غلامک وگماشته که خودش نیز جزو آن می باشد به پایان رسانده است :
"بدون ترديد امروز كه امكانات و شرايط يك كشور غني و آزاد شده از بند اجانب در اختيار كساني است كه واقعاً قصد خدمت دارند و كساني كه در اين باره مسئوليت هايي بر عهده دارند. اگر دردمندانه و مدبرانه عمل كنند مي توانند به موفقيت هاي بسيار بزرگتري درباره نسل جوان حمايت و هدايت و پاسخگويي به نيازهاي آنان دست پيدا كنند..."
خوب در خاتمه از برخی از مدعیان پرسش است که آیا مبارزه کردن با رژیمی که مجموعه ی خرافات وتحجرگرائی وحقه بازی و شارلاتان گری مذهبی 1400 ساله را دارد و تسلط کامل مارکشی ومار قالب کردن دارد که تجربه ی 28 ساله ی عملکرد حکومت مذهبی دارد وتجربه ی بس فروان در عوامفریبی کردن وسوء استفاده کردن از نام مذهب دارد. مبارزه کردن طبیعاً ساده و کم هزینه نبوده است ؟ بنابراین معلوم است که همه ی مدعیان توان مبارزه کردن با وآمادگی پرداخت هزینه ی ممکن در بستر ادعاهای خودشان علیه ی ان رژیم بربرمنش وتاریک اندیش خونخوار آخوندی را نداشته وهنوز هم ندارند؟ اصلاً آیا اینگنه مدعیان توان درک واشراف شناختن ریزه کاری ها و پیچیدگی های لازم شیوه ی کار آخوندهای حاکم مدافعان وملبغان آنان را داشته اند و آماده ی افشای آن بدون چپ و راست زدن و بدون سر دادن شعارهای پر طمطراق و رادیکال ولی بدون پشتوانه ی عملی ونا پیگیر وغیر مستمر را داشته اند. اگر نه حاضرند دست از سردادن شعارهای کلیشه ای وکپی برداری شده ی خود بردارند؟ حتی اگر اینگونه مدعیان در مسیر این شناخت ومبارزه ی اصولی اشتباه کرده باشند حاضرند که از اشتباهات گذشته ی خود دست بردارند و از منافع حقیر خود فاصله بگیرند و دست از ادامه ی حمایت در راستای دفاع از منافع مادی خود بردارند و فرصت طلبانه همگام با مداح یادداشت روزنویس حرکت نکنند و یا با این همگامی نکنند و دیگر دست از تحلیل و تفسیرها وتقسیم بندی های مضحک وسخت سر ونرم تن ومشابه ی آن درون این رژیم جنایتکار وعوامفریب بردارند وبه پذیرند که با اجرای اینگونه بازی های انحرافی که مخصوص لابی ها وواسطه های پشت پرده می باشد فقط کمک به بقای این رژیم جنایتکار کرده است تا که بیشتر دوام آورد واعتراضات اقشار گوناگون مردم ایران وصداهای اعتراضی آنان را بیشتر سرکوب وخفه کند. زیرا که به وضوح ثابت شده است که هر دو جناح غالب و مغلوب هیچگونه اختلافی جز اتخاذ تاکتیک های مقطعی انحرافی در بستر کسب قدرت وجمع آوری بیشتر ثروت و سرکوب وغارتگری کردن با هم دیگر ندارند چونکه نه رژیم تغییر پذیر است ونه هیچ جناحی هر گز تلاش کرده ویا خواهان تغییر ریشه ای این رژیم تروریسی و ضد بشری و استقرار حکومت مردمی و اجرای قانون می باشد که مداح یادداشت روز نویس به عدم این تغییر پذیری اعتراف کرده است که نقش ووظیفه جوانان را فقط به عنوان سیاهی لشکر ویک بار مصرفان برروی میادین مین رفتن و دفاع از سرزمینی کردن معرفی کرده است که در خدمت حاکمانی باشد که مشتی آخوند متحجر وخرافه پرست و دزد وغارتگر وعوامفریب وجانی و خیانتکار وشرکای آنان می باشند.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 25 اردیبهشت ماه سال 1386