سرمقاله 30 اردیبهشت - مذاکرات مهم و سرنوشت ساز و برداشت های خوش خیالانه


نقد وبررسی " مذاكرات اتمي و راهكارهاي پيش رو" روزنامه جمهوری اسلامی شنبه 30 اردیبهشت ماه 1386
مذاکرات مهم و سرنوشت ساز و برداشت های خوش خیالانه "
مسئولان هسته ای و نظامی و دیپلماسی رژیم تروریستی آخوندی پیرامون پروژه ی هسته ای 3 دیدار ومذاکره ونشست مهم در پیش روی خود دارند که سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی با عنوان مذاكرات اتمي و راهكارهاي پيش روازآن یاد کرده وبه آن پرداخته است. در هر صورت قرار است که سوم خرداد سرگيري مذاكرات هسته اي ميان پاسدار علی لاریجانی دبير شوراي عالي امنيت ملي و نماينده اتحاديه اروپائي از سر گرفته شود . ضمن اینکه همزمان با اين مذاكرات مهلت تعيين شده مربوط به قطعنامه 1747 شوراي امنيت سازمان ملل درباره پرونده هسته اي ايران نيز به پايان می رسد . در هفتم خرداد ماه نیز قرار است که مذاکره با آمریکا پیرامون امنیت عراق انجام شود . همین که رژیم تروریستی آخوندی طرف حساب آمریکا محور امنیت عراق می باشد . گرچه مسئولان و مبلغان رژیم تروریستی آخوندی طوری وانمود می کنند که این دخالت گری در عراق نشان از توان قدرت وبرگ برنده می باشد . در صورتی که خود اثبات گر این واقعیت است که در میان کشورهای همسایه ی عراق، تنها این رژیم تروریستی آخوندیست که بطور گسترده در امور داخلی عراق نقش ایفا کرده است و عامل اصلی ناامن سازی عراق برای باج گیری کردن وپیش بردن اهداف پروژ ه ی هسته ای است که در نهایت بستر سازی کردن برای شرایطی همچون ایجاد مذاکره با آمریکا بوده است . حال بماند که تا چه اندازه لگد بر گور خمینی کوبیده شده وازاندیشه وادعاهای وی فاصله گرفته شده وبه آن پشت پازده شده است وتاکنون چه حساسیت وابراز مخالفت هائی راازسوی پیروانش برانگیخته است .ازجمله شامل حال سرمقاله نویس همین روزنامه نیز می شود . بهر حال سرمقاله نویس مدعیست که علایمی از عقب نشینی اروپا نسبت به قبل در مورد توقف غنی سازی مطرح شده است که برخلاف گذشته فقط تصمیم دارند که آن را ضمن مذاکره مطرح نمایند و در بخش دیگری به موضع واهداف مذاکره ی آمریکا در عراق اشاره کرده است که در مجموع به دیدار با اروپا و مذاکره با آمریکادر عراق مرتبط است که چنین بیان وفرموله شده است :
1" ـ اروپائي ها اخيرا سخن از « تعليق در حين مذاكره » را مطرح كرده اند . اين با پيش شرط قبلي كه « تعليق قبل از مذاكره » بود تفاوت دارد. اين پيشنهاد حتي با « تعليق همزمان » هم متفاوت است . طرف اروپائي و بطور كلي گروه 1 +5 تا دو هفته قبل هر انعطافي در مورد پرونده هسته اي ايران را به پيش شرط « تعليق غني سازي » مشروط ميكردند. رقيق شده اين پيش شرط « تعليق همزمان » بود كه در عمل تفاوتي با تعليق قبل از مذاكره نداشت . رقيق تر شدن اين شرط و مطرح نمودن آن در قالب « تعليق در حين مذاكره » يك گام به عقب رفتن توسط اروپائي هاست . اين پيشنهاد را به اين دليل جمهوري اسلامي ايران نپذيرفته كه بهرحال متضمن تعليق است و حرف اصلي و مهم طرف ايراني اينست كه اصولا با تعليق غني سازي مخالف است . گروه 1 +5 تعليق را به معناي پذيرفتن يك خواسته قانوني مطرح شده توسط شوراي امنيت سازمان ملل تلقي مي كند كه انجام آن توسط ايران به آن مشروعيت مي بخشد درحاليكه ايران همواره اين خواسته را يك خواسته غيرقانوني و اقدامي براي تضييع حق مشروع يك كشور عضو آژانس بين المللي انرژي اتمي دانسته و البته حق نيز با ايران است . بنابر اين پذيرفتن « تعليق » به هر شكل كه پيشنهاد شود يك انحراف است و جمهوري اسلامي ايران نمي تواند زيربار آن برود.
2 ـ اصرار آمريكا براي انجام مذاكره مستقيم با جمهوري اسلامي ايران در بغداد هر چند تحت عنوان مسائل عراق مطرح شده ولي هم آمريكائي ها و هم ايراني ها ميدانند كه دولت بوش كوچك اهداف ديگري را نيز به بهانه اين مذاكره دنبال مي كند. عادي سازي مذاكره ميان جمهوري اسلامي ايران به عنوان كشوري كه پايگاه نهضت جهاني اسلام است با آمريكا كه « شيطان بزرگ » است عمده ترين هدف آمريكائي هاست . آمريكائي ها اگر از مذاكرات بغداد هيچ چيزي هم بدست نياورند قطعا نفش مذاكره مستقيم با جمهوري اسلامي ايران بزرگترين دستاوردی براي آنهاست . دولت بوش كوچك با خوراك تبليغاتي پرحجمي كه از اين مذاكره بدست خواهد آورد بسياري از مشكلات خود را حل خواهد كرد و نظام حكومتي استكباري آمريكا نيز با اين دستاورد امتيازات تبليغاتي بزرگي در روياروئي سختي كه با معارضان در عرصه جهاني دارد كسب خواهد نمود.
درست در همين نقطه است كه اين سئوال مطرح مي شود كه آيا آمريكائي ها در قبال اين دستاورد بسيار مهم حاضر خواهند شد در مسائل هسته اي كوتاه بيايند و چراغ سبزي به تهران نشان دهند احيا مجدد پرونده مذاكره مستقيم تهران واشنگتن در بغداد بعد از يكسال و دو ماه پيدا كردن پاسخ اين سئوال را تا حدودي آسان مينمايد.
. 3 ـ جمهوري اسلامي ايران همواره تاكيد كرده است كه ميخواهد به غني سازي صنعتي برسد و اين اطمينان را نيز به گروه 1 +5 و آژانس بين المللي انرژي اتمي و افكار عمومي جهان داده است كه از اين فناوري براي ساخت سلاح اتمي استفاده نخواهد كرد. اكنون مسئولان نظام جمهوري اسلامي به آنچه ميخواستند رسيده اند و اين ميتواند عامل مهمي در انتخاب راهكاري مناسب براي رسيدن به يك تفاهم باشد.
راهكاري كه بر اين اساس مطرح است اينست كه غني سازي صنعتي در مقياسي كه اكنون در ايران جريان دارد ادامه يابد ولي ايران از گسترش آن خودداري نمايد. بدين ترتيب ايران بدون آنكه غني سازي را متوقف كند در عمل راه را بر همه گمانه زني هاي مربوط به رفتن بسوي ساخت سلاح اتمي خواهد بست .اين راهكار هر چند با حق قانوني ايران به عنوان يكي از اعضاي آژانس بين المللي انرژي اتمي كه حق دارد از غني سازي صنعتي در هر مقياس كه ميتواند برخوردار باشد منافات دارد اما اين روزها در بعضي محافل مطرح است نكته اينست كه اولا جمهوري اسلامي ايران نبايد از استيفاي حق قانوني خود در هيچ مقياسي كوتاه بيايد و ثانيا خواسته واقعي گروه 1 +5 بويژه آمريكا با آنچه در ظاهر مطرح مي كنند تفاوت دارد. آنها در ظاهر موضوع رفتن ايران بسوي ساخت سلاح اتمي را مطرح مي كنند ولي در واقع بطور كلي با برخورداري ايران از فناوري هسته اي مخالفند. ا توجه به اين واقعيت ها آيا مذاكرات پنجشنبه سوم خرداد راه به جائي خواهد برد يا مثل دور گذشته طرفين با دست خالي از اطاق مذاكره خارج خواهند شد اين مذاكره آزمايش دشواري براي غربي ها خواهد بود."
درخاتمه اینکه درست است که سرمقاله نویس بر پیگیری اهداف هسته ای بدون هیچگونه قید وشرطی تأکید کرده وطوری نظر داده است که گویا این مسئولان هسته ای و سیاسی و نظامی رژیم بحران زده و تروریستی آخوندیست هستند که در برابر اروپا و آمریکا و منطقه دست بالا را دارند وتوانسته اند نظر خودش را به اینان تحمیل کند ، ولی اهل سیاست و کارشناسان مسائل منطقه وهسته ای می دانند که اینگونه بزرگ نمائی کردن در حقیقت فرافکنی ضعف می باشد . زیرا که سران رژیم تروریستی مجبور شده اند تن به تسلیم مذاکره به آمریکا برای مذاکره دهند . ضمن اینکه اتخاذ سیاستی که اروپا و آمریکا دنبال می کنند دقیقاً برای آماده کردن اطلاعات گسترده ی بیشتر برای شورای امنیت سازمان ملل از یک سو می باشد تا که با دست پرتری قطعنامه ی شدید دیگری علیه ی پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی در صورت عدم توقف غنی سازی به تصویب رسانده شود. از سوی دیگر آمریکا تلاش می کند تاکه رژیم تروریستی آخوندی را به آن شیر بی یال وکوپالی تبدیل کند که هر موشی نیز از سر وکولش بالا رود . نمونه ی بارز آن حذف نام خیابان خالد استانبولی از یکی از خیابان های تهران است . در دنباله موافقت با تعویض دولت دست نشانده در عراق با یک دولت سکولار وعدم دخالت گری در امور داخلی عراق است . همچنین در ادامه دست بر داشتن از حمایت از حماس و حزب الله لبنان است که در نهایت نباید هیچگونه مخالفت با روند طرح صلح ملک عبدالله میان اعراب و اسرائیل داشته که در مجموع منجر به هموار سازی فروپاشی رژیم تروریستی آخوندی خواهد شد . چون مشاور امور بین الملل ولی فقیه ولایتی گفته است که رژیم تروریستی آخوندی بدون سیاست دخالت گری در امورداخلی سایر کشورها ومهار شدن در چارچوب مرزهای خود امکان بقاء ندارد و تأکید کرده است که مذاکره با آمریکا قرار است این نقش دخالت گری را کنترل کند. اما شرکت منوچهر متکی وزیر آدمربا به همراه محمد جواد لاریجانی مشاور بین المللی قضائی رئیس قوه ی قضائیه که این مهره ی لو رفته ی انگلیسی مبتکر مذاکره با دشمن تا قعر دوزخ است در کنفرانس کشورهای اسلامی در اردن نشان بیشتری از علائم ضعف و تسلیم شدگی رژیم تروریستی آخوندی می باشد که متضاد با نظرات ولایتی مشاور امور بین الملل است و برحسته شدن بیشتر دستپاچگی در هم ریختگی درون رژیم تروریستی آخوندی می باشد که برای جلوگیری از بازتاب گسترده ی آن فعلاً بطور موقتی تلاش مذبوحانه شده است تا که با شیوه اجرای طرح امنیت ملی نیروی انتظامی و سرکوبگری گسترده اجتماعی مهار شود. بنابراین مذاكرات اتمي و راهكارهاي پيش رو نمی تواند چشم انداز آهنگ موزون ومثبت برای سران هسته ای و نظمی و دیپلماسی رژیم تروریستی در بر داشته باشد
هوشنگ – بهداد
شنبه 30 اردیبهشت ماه 1386