بخش انگلیسی سایت نجات وابسته به وزارت اطلاعات چه گفته است ؟


بخش انگلیسی سایت نجات وابسته به وزارت اطلاعات چه گفته است ؟
دوستی دارم که در بخش آکادمیک دانشگاه کار می کند . دو سه روز پیش زنگ زد وپس از احوالپرسی گفت که روز گذشته موقع استراحت کارم بود که سری به بخش کتابخانه ی دانشگاه زده و داشتم تحقیق در اینترنت می کردم که در فرصت باقیمانده نگاهم به مطلبی افتاد که چون مربوط به شماست زنگ زدم وخواستم که بگویم مژده، مژده که یار پسندید ترا و... خلاصه تو هم معروف شدی.
گفتم جدی می گوئی خوش خبر باشی، بگو ببینم که چگونه معروف شدم؟
گفت: مربط به سایت سازمان نجات است.
گفتم :جدی می گوئی ، چه خوب، با خنده گفتم بلاخره یکی یا یک سازمانی پیداشد که در فکر نجات من باشد .
گفت : دوست خوب من زیاد دست پاچه و حول و ذوق زده نشو که یک باره ممکنست که به جای حلیم با سر تو توی دیگ بروی و بسوزی .
گفتم : چرا، مگر چی شده است؟ مگر شما صحبت از مژده نکردی؟
گفت: شما که اهل طنز و شوخی می باشی و باید بدانی که طنز و شوخی با جدی بودن فرق دارد.
گفتم: نام سازمان نجات که اسم خوب یاد اسم آباد وشهر خراب دارد ، خوب شنیدن نامش ،ذوق زدگی هم دارد.
گفت: خودت داری می گوئی شهر آباد و خراب، یعنی قبول کردی که ان سازمان نقش مخرب و ویرانگر هم دارد.
گفتم: یعنی می خواهی بگوئی که من زیادی ذوق زده ودستپاچه شدم و بقول معروف به جای پیچش مو، مو را دید ه ام
گفت: بله چون اشتباه متوجه شدی و شیپور را از در گشادش نواختی، چون از این خبر ها نیست که این سازمان اسم آباد دارد. چون رژیم اسساً برای آبادی نیامده است.
گفتم: مگر این سازمان همان سازمانی نیست که خانم فریبا هشرودی را نجات داد وبه ایران کشاند وبا ایشان مصاحبه کرد، خب لابد طرح نجات مشابهی رانیزبرای من تدارک دیده است که ناچاراً دستپاچه وذوق زده شدم؟
گفت: چرا همان سازمان است . ولی هر گردی که گردو نیست و سراغ هرکس نمی رود تا که آن را نجات دهد. ضمن اینکه خانم فریبا هشترودی را بد نام و بی هویت وفراموش شده اش کرد .
گفتم: منظورت اینست که برای من دام و کمند تدارک دیده است.
گفت : بله چون به حساب خودش شما را نقد کرده است؟
گفتم،چرا وچگونه؟
گفت بشکل مقایسه ای؟
گفتم باکی؟
گفت بابیژن نیابتی؟
گفتم درموردچی؟
گفت در مورد موضع گیری بمباران روستائی در جنوب لبنان از سوی ارتش اسرائیل که یادآور شده است که شما که یک قلمزن دائمی سایت اندیشه وحامی مجاهدین هستید، مدتی پیش به بیژن نیابتی انتقاد کرده بودی که اکنون این سایت وسازما نجات یادش افتاده است که نقدش و مأموریت خودش را مورخ 8 می در این سایت بازتاب دهد.
گفتم : خوشا به حال باغبانی که شغال از باغش قهر کرده باشد . حال اگر ممکن است لینک این سایت واین مقاله ی انگلیسی را بده تا نگاهی به آن بی اندازم .
گفت: باشد آدرس سایت را یادداشت کن اگر احیاناً نبودش من آن را کپی کردم ودارم که بعداً به شما می دهم که جوابی به آن بدهی چون نقاد زحمت کشیده است نباید بی نصیب گذاشته شود.
گفتم : حتما اگر فرصتی بدست آید. اینکار را در اولین فرصت خواهم کرد. پس از قطع کردن تلفن آدرس سایت را زدم و وارد آن شدم روی قسمت انگلیسی کلیک کردم ومقالات را تند تند نگاه وچک کردم ولی مطلب اشاره شده را ندیدم . به دوستم زنگ زدم وتذکر دادم که آن را ندیدم .
گفت : نگران مباش چون من آن قسمتی که مربوط به شما هست را پینت کردم وآن را دارم وبه شما خواهم داد.
قبل ازادامه ی موضوع یک توضیح مختصر ضروریست که یادآوری کنم که چون من هر روز با نوشتن سر وکار دارم برای اینکه مطالب یک نواخت وتکراری و ملال آور نباشد معمولاً از نقل قول های کوتاه وبرخی از طنزها ولطیفه وضرب المثل ها استفاده می کنم . چون باور دارم در ضمن متنوع کردن نوشتار ضرب المثل ها گاهی به اندازه ی یک تحلیل مبسوط بار و معنی و مفهوم دارند . مثلاً اینکه روزی خمینی به پیروان نزدیکش در بیت خودش گفته بود اگر چنانچه روزی متوجه شدید که دشمن از شما تعریف وتمجید می کند، آنگاه به خودتان شک کنید که چه کرده اید که دشمن از شما خوشش آمده است ودارد تعریف وتحسین از شما می کند که اتفاقًاً به راست کار نوشتار امروز نیز می باشد .
حال پرسش است که چرا یک محقق یا تئوری پرداز یا فعال رادیکال سیاسی می بایست آنگونه قلمفرسائی یا موضعگیری کند که یکی از فاشیست وضد انقلابی ترین سایت های وابسته به دستگاه بد نام اطلاعات رژیم تروریستی آخوندی بتواند با آویزان شدن یا گزینه بر داری کردن نوشتار و تحلیل و بررسی و تحقیق هایش مانور دهد ومخالف دیگرش را که رادیکال تر از ایشان در حال مبارزه با رژیم جنایتکار حاکم بر ایران می باشد را مورد نقد قرار دهد . یعنی از روش وتاکتیک سیاست برج در برابر بارو استفاده کند. از سوی دیگر من می دانم که اصلی وفرعی کردن در مبارزه یک اصل مهم واساسی وانکار ناپذیر می باشد و هرگز بر نمی تابد که یک عنصر هدفمند سیاسی از این اصل غافل بماند وبه حاشیه پردازی های روشنفکرانه به پردازد. یااینکه اصل را رها کند و به حاشیه پردازی فرعی رجوع کند. ضرب المثلی است که گفته می شود برخی کاتولیک تر از پاپ شده اند. برای اینکه دل سوزی نسبت به مردم فلسطین ولبنان کردن وبه آنان سمپاتی نشان دادن واز حق و حقوق شدن شان دفاع کردن یک وظیفه ی انسانی و قابل ستایش وتحسین است. ولی وکیل مدافع مردم لبنان و فلسطین ونماینده ی آنان شدن و حاکمیت جنایتکار بر کشور خود شدن وپایمالی روزانه ی مردم کشور را فراموش کردن ویا آن را ب صرف ادعای مبارزه ی قلمی با امپریالیست و صهیونیست جهانی کردن، به موضوع رده ی دست چندم و بعدی واگذار کردن به نظر من یک نو دوری جستن از همان اصل اصلی و فرعی کردن مبارزه است. من براین باور نیستم که هر مدعی جهان وطنی می تواند فرزند همسایه خانه اش را بیشتر از فرزند یا اعضای خانواده اش دوست داشته باشد وبه خواهد برایش ایثارگری و فداکاری بیش از اعضای خانواده خود کند . مگر انکه واقعاً عاشق مجنون وار عاشق باشد که بدنبال لیلی راونه ی دشت وکوه شده باشد.
از سوی دیگر مجاهدین یک زمان یک اصلی داشتند به نام اصل " ف" یا اصل فردیت که تأکید فراوان داشتند باید با این فردیت در کار جمعی مبارزه کرد .حتی معتقد بودند که باید تیشه برداشت و ریشه ی فردیت را زد. من هم باور دارم که کیش خصیت بد آفتی برای انسان به خصوص عنصر سیاسی اهل قلم و صاحب اندیشه است. به خصوی اگر چنانچه به خواهد کار مبارزات جمعی کند و اگر چنانچه این خصلت برجان کسی نفوذ و رسوخ کند که زمینه ی منیت وخود بزرگ بینی را داشته ، آگاه مدعی را برج عاج نشین می کند و دیگر به این زودی ها نه اینکه از برج خود ساخته که معمولاً هم شیشه ایست پائین آمدنی نمی باشد ، بلکه تنظیم رابطه اش با دیگران به نوعی رابطه ی ارباب و رعیتی مدرن است که هر چه می گوید به دلیل ویژه گی های خاص قلمی که برای خودش ساخته و باورمند شده که نسبت به دیگران ارحجیت دارد و این حق را برای خودش قائل شده است که هرآنچه که می گوید باید بقیه به پذیرند . آنگاه بررسی این مقوله بس پیچیده تر می شود. عجیب است که این افراد هم از نظر شخصیتی پر توقع هستند وهم اینکه خیلی کم تحمل و زود رنج می باشند و کافیست که از اینان کوچکترین انتقادی شود تا یکباره موضع 180 درجه اتخاذ کنند و سر یع تغییر زاویه دهند ودست به واکنش نشان دادن از خودشان بزنند . البته متأسفانه این خصلت روشنفکر پرورش یافتگان دستگاه استبدادی وتک صدائی و سرکوبگری می باشد که چون در اینگونه جوامع خبری از آزادی بیان و اندیشه در کار نبوده است و پیوسته اهل قلم در فضای ترس ووحشت وامنیتی به سر برده است و خواسته وناخواسته خودسانسوری تحمیل شده . زیرا که تجربه واثری از روابط سالم و آزاد با انتقاد سازنده در جامعه وجود نداشته است . از سوی دیگر چون فرهنگ بله قربان گو وبه به گفتن وتحسین وتملق گوئی وچه چه زدن نسبت به دیکتاتور یا حاکم مستبد در جامعه حاکم بوده است، شور بختانه ترکش اینگونه فرهنگ های مخرب به روشنفکر جامعه نیز سرایت کرده و اثر منفی خود را بر جای گذاشته است . حال اگر روشنفکران اینگونه جامعه هائی از خصلت منیت و فرد گرائی و کیش شخصیت پروری برخوردار باشند، دیگر مشکل مضاعف می شود. چون چرخش های ناگهانی که در برخی از اندیشه وافکار واعمال روشنفکران به دلایل خاص ومتعدد به وجود می آید، خود نشان دهنده ی همان اثرات رفتار مخرب دستگاه استبداد وفرهنگ سرکوبگرایانه ی استبدادی بر جامعه است که شاهدهیم چگونه برخی پس از عمری مبارزه با دیکتاتور کردن ولی ناگهان به باورهای گذشته ی خود پشت پا زده و به سوی همان دستگاهی گرایش یا همکاری یا همسوئی از خود نشان می دهند ودچار دگر دیسی می شوند که پاسخش در همان خصلت های تذکر داده شده ی در تک صدائی در جامعه و منیت وفردگرائی ها در روشنفکران پر مدعا وبی عمل می باشد . البته تأکید می شود که تغییر وتحولات جهانی و منطقه ای وارتقای اندیشه ورشد فکری داوطلبانه وآگاهانه ومسئولانه با آنچه گفته شد می بایست که از هم دیگر تفکیک شود. بقول معروف جایز نیست که هر دو مورد را با یک چوب راند.
بنابراین با توضیحات داده شده اکنون راحت تر می توان به اصل موضوع پرداخت و گفت که چرا سایت منفور وبد نام وزارت اطلاعات به نام سازمان نجات در بخش انگلیسی مورخ 8 می ماه 2007 میلادی خود با عنوان سازمان مجاهدین نظرات نیابتی در مورد اسرائیلی را سرزنش کرده است گفته است که بیژن نیابتی از جناح چپ شورای ملی مقاومت که شاخه سیاسی مجاهدین خلق است مورد سرزنش واقع شده است . البته ه تا آنجا که من نوشته های بیژن نیابتی را خوانده ام ایشان تا کنون نه گفته ونه نشان داده است که عضو شورای ملی مقاومت می باشد که از ابتدا سناریو ساز و مأمور وزارت بد اطلاعات سایت سازمان نجات در بخش گزارش انگلیسی خود با دروغ شروع کرد ه است ودر ادامه رسیده به اینکه گفته شده که بیژن نیابتی به دلیل محکوم کردن بمباران تراژدی روستای قانا در جنوب لبنان که آتش سنگین ماشین جنگی ارتش اسرائیل منجر به کشته شدن تعداد 37 نفر لبنانی بی گناه شد و افزوده چون پرسش شده چرا تا کنون از سوی مجاهدین این عمل محکوم نشده است . بنابراین بیژن نیابتی مورد ناسزا وفحاشی قرار گرفته شده چونکه از خط قرمز مجاهدین عبور کرده است و موجب عصبیت وخشمگین شدن هوشنگ بهداد در سایت اندیشه شده است که وابسته به مجاهدین است و بطور مستقیم به نیابتی با فحاشی کردن اخطار کرده است که ایشان از حد خودش تجاوز کرده یا اینکه پایش را از گلیم خودش بیش درازتر کرده است . چونکه عمل ایشان موجب نگرانی مجاهدین شده است . در بخش دیگر نامه تذکر داده شده که در عوض اتخاذ نمایش فراموشی و ژست ازموضع چپ اصولی ضد امپریالیستی گفته شده است که رژیم تروریستی رژیم و جنگ افروز با پرتاب موشک به مناطق نظامی و غیر نظامی اسرائیل و سرباز ربائی و تهدید به جاروب یا نابود شدن اسرائیل، مسئولین رژیم می بایست که انتظار می داشتند که عاقبت و نتیجه ی نهائی اینگونه تهدید ها همچون تهاجم ارتش اسرائیل دست به جنوب لبنان است که با عمل واکنش نظامی واکنش نشان داده شدو.....
اکنون بازهم دوباره پرسش پایانی این است که من می دانم که یک بار انتقادی کوتاه به یکی از مقالات بیژن نیابتی کرده بودم که مربوط به سال گذشته است که دقیقاً به خاطر ندارم که پیرامون چه موضوعی بوده است که هرچه باشد برروی نظر خویش استوار می باشم . ولی سئوال است چگونه است که قلمزنان سایت وزارت اطلاعات اکنون یادشان افتاده است که باید با تحریف گری آنهم به زبان انگلیسی دست به سناریو سازی علیه ی من و مجاهدین وسایت اندیشه زده اند؟ ! چگونه است که باید موضع گیری یک عنصر فعال وخبره سیاسی که ادعای تئوری پردازی هم دارد . مسائل سیاسی ایران ومنطقه وجهان را هم بسیار خوب درک می کند وبه آن اشراف و آگاهی کامل دارد و دقیقاً اصلی و فرعی اصل مبارزه را نیز بهتر از من می داند؛ چرا باید آنگونه موضع گیری کند که اینگونه گزگ یا تیغ بر دست زنگیان مست بدهد تا باآن دست به مانور از موضع تحلیل های وزارت بد نام اطلاعاتی بزند ؟
اما روی سخن با مزدور یا ان قلمزن اطلاعاتی در سایت نجات ایران وابسته به سازمان بد نام اطلاعات رژیم تروریستی آخوندی اینست که تاآنجا که به من باز می گردد روش مبارزه و مسئولیت قلم زنی و بازتاب دادن دیدگاه ونظرات من نسبت به رژیم تروریست ی و عملکردش همانست که روزانه در نقد وبررسی روزانه سرمقالات ویادداشت روز های مطبوعات رژیم در سا یت اندیشه بازتاب داده می شود و هر گز هم در هر شرایطی از این هدف تلاش خواهد شد که فاصله گرفته نشود وانرژی اگر باشد در درجه ی اول صرف همین گونه هدف شود و به حاشیه پردازی پرداخته نشود و بهدر داده نشود.
هوشنگ – بهداد
اردیبهشت22 سال 1396