دیگی که برای ملایان حاکم بر ایران نجوشد، بهتراست تا که در آن کله ی سگ بجوشد


نقد و بررسی " اجلاس عقيم " روزنامه ی جمهوی اسلامی شنبه 15 اردیبهشت ماه سال –1386
"دیگی که برای ملایان حاکم بر ایران نجوشد، بهتراست تا که در آن کله ی سگ بجوشد"
تحلیل که سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی پس از پایان پذیری کنفرانس شرم الشیخ ارائه کرده است جالب است . برای اینکه به واقعیاتی از قبیل پیگیری اهداف بوش در عراق و کنفرانس شرم الشیخ اشاره کرده است که قابل بررسی می باشد . بنابراین ابتدا نتیجه ی نهائی سرمقاله بازتاب داده می شود که چنین است :
برخلاف محاسبات بوش با توجه به واقعيت هائي كه در عراق ميگذرد و با در نظر گرفتن ضعف هاي جمهوريخواهان در سياست خارجي دو دوره رياست جمهوري بوش كوچك به نظر مي رسد ناكامي هاي جديدي در عراق در انتظار دولت بوش است كه اجلاس شرم الشيخ هم نتوانسته جلوي آنرا بگيرد. اجلاس شرم الشيخ يك اجلاس عقيم بود كه حتي به اندازه يك قرص مسكن نيز نتوانسته دردهائي را كه دولت بوش كوچك از زخم هاي عراق بر تن دارد تسكين دهد. بعد از اين اجلاس قطعا اين درد شديدتر خواهد شد."
برای این پاراگراف غائی سرمقاله ابتدا بازتاب داده شد تا با بررسی قسمت های دیگر سرمقاله وتحلیلی که سر مقاله نویس داده شده است بهتر مشخص شود که عوامل رژیم تروریستی آخوندی در عراق چگونه با همه ظرفیت وتوان خود دست به اقدام اعمال تروریستی برای هرچه بیشتر ناامن سازی عراق خواهد زد تا مانع از اجرای اهداف بوش در آمریکا و برکناری دولت دست نشانده خود نوری المالکی از پست نخست وزیری در عراق شوند و سر سران رزیم تروریستی و سپاه پاسداران در عراق همچون افغانستان بی کلاه نماند. برای همین ازمقاله نویس ابراز ناراحتی نموده وگفته چرا در کنفرانس شرم الشیخ که بقول ایشان عقیم است ؟ درصورتی که گزارشگر ارسالی رونامه ی کیهان از شرم الشیخ آن را بس مهم خوانده ومدعی شده است که از هر سو وزیر آدمربای رژیم تروریستی آخوندی وهیئت همراه وی مورد توجه خبرنگاران بودند ودر محاصره و صف سئوال وپرسش آنان در مورد اهداف هسته ای وموضوع گفتتگو ومذاکره با مقامات آمریکائی قرار داشتند. ولی اکنون همتای گزارشگر روزنامه کیهان در سرمقاله ی روزنامه ی ولی فقیه جمهوری اسلام در مورد قطعنامه ی پایانی این کنفرانش چنین گزارش و نظر مغایر با ادعای گزارشگر روزنامه ی کیهان داده است:
"در قطعنامه پاياني اجلاس شرم الشيخ هيچ اشاره اي به خروج اشغالگران از عراق نشده و اين سكوت پرمعني عليرغم خواست ملت عراق و حتي مصوبه كنگره آمريكا مبني بر ضرورت خروج نظاميان اشغالگر آمريكائي از عراق براساس يك جدول زمان بندي شده نشانه دستيابي دولت هاي آمريكا و مصر يعني باني و ميزبان اجلاس شرم الشيخ به هدفي است كه از اين اجلاس داشتند. هرچند اين همه آنچه آمريكا از اجلاس شرم الشيخ انتظار داشت نيست ولي در اين نكته نيز ترديدي وجود ندارد كه سكوت قطعنامه پاياني اين اجلاس درباره خروج اشغالگران از عراق موفقيتي براي دولت بوش كوچك در برابر رقباي داخلي و مخالفان خارجي بويژه ملت عراق محسوب مي گردد. "
سرمقاله نویس در دنباله ی تحلیل وارزیابی سرمقاله ی خود از نتایج واهداف آمریکا از برپائی کنفرانس شرم الشیخ چنین گزارش داده و افزوده است:
"هدف ديگر آمريكا از اجلاس شرم الشيخ فراهم ساختن زمينه كنار گذاشتن دولت « نوري مالكي » و روي كار آوردن يك دولت با كارگزاري عناصر بعثي در عراق بود. ميزان موفقيت آمريكا براي دستيابي به اين هدف را هرچند تا حدودي مي توان از تثبيت حضور اشغالگران در عراق فهميد اما با توجه به موقعيتي كه دولت نوري مالكي در عراق دارد بعيد به نظر مي رسد دولت بوش بتواند به آساني به اين هدف خود دست يابد. با اينكه تشديد ترورها طي دو ماه اخير طرح امنيت بغداد را كه با موقعيت نوري مالكي گره خورده است زير سئوال برده و ناظران آنرا شكست خورده ميدانند اما قاطعيت نوري مالكي در اعدام صدام و تعدادي سران حزب بعث كه حمايت هاي قابل توجهي را از ناحيه مردم مرجعيت و احزاب عراقي را پشتوانه او كرده آمريكا را در ساقط كردن دولت وي با مشكل مواجه ساخته است .آمريكا براي كنار زدن دولت « نوري مالكي » و روي كار آوردن عناصر بعثي از راه هاي سياسي قطعا موفقيتي بدست نخواهد آورد و به همين جهت اگر جمهوريخواهان آمريكا بر تحقق اين هدف خود اصرار داشته باشند و حاضر به كوتاه آمدن نباشند تنها راهي كه براي دولت بوش كوچك باقي ميماند توسل به يك كودتاي نظامي است . اين اقدام ابزار تبليغاتي مناسبي نيز براي بوش و همدستان جنگ افروز وي خواهد بود تا افكار عمومي داخل آمريكا را به نادرست بودن اصرار دموكرات ها بر ضرورت خروج نظاميان آمريكائي از عراق متقاعد كنند و بدين ترتيب به اين خواسته حزبي خود برسند كه تلاش مي كنند در عرصه انتخابات آينده رياست جمهوري آمريكا دست بالا را داشته باشند. "
درخاتمه اینکه سرمقاله نویس دقیقاً گرفته است که بوش پس از تقبل هزینه های بسیار سنگی جانی ومالی و 4 سال زمانبری بالاخره متوجه شده است که منبع وسر نخ اصلی بحران باتلاق سازی عراق کجاست و بوضوح می داند که دولت نوری الملکی به جز سرپل و کاتالیزور و برآوردن کردن اهداف سران رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران در عراق نقش دیگری را ایفا نکرده است. همانگونه که بوش و سایر مقامات آمریکائی از جمله رهبران واعضای حزب رقیب دمکرات نیز اشراف دارند که هرروز که بیشتر نوری المالکی بر قدرت بماند بازهم بیشتر بر ضریب ویرانی و خسارت وارده ی مالی وجانی به مردم عراق و زیر ساخت های حکومتی عراق وارد خواهد شد و نیروهای نظامی آمریکائی مستقر در عراق در باتلاق بیشتر فرو خواهند رفت ضمن اینکه خطر گسترش جنگ داخلی وفرقه ای و نوای تجزیه ی عراق می رود که با موضوع طرح فدارالی کردن عراق از سوی حامیان رژیم تروریستی آخوندی در پارلمان عراق بلند شده و شنیده می شود. بنابراین بوش راه چاره ای به جز تصمیم به تغییر دولت دست نشانده ی نوری المالکی ندارد . بهمین دلیل است که کک بر توی تنبان مسئولین رژیم تروریستی آخوندی از جمله سرمقاله نویس افتاده است و بی جهت نبود که از زمان اعلام واجرای طرح امنیت ملی بوش در عراق بر موج دخالت گری ها وافزایش اعمال تروریستی و تدارک دامن زدن و راه اندازی تظاهرات ضد آمریکائی در عراق افزوده شده است وبیشتر تأکید واصرار بر خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق شده است تااینکه این طرح بطور کامل با شکست مواجه شود وپشت جبهه سران رژیم تروریستی آخوندی در عراق به جای تضعیف شدن تقویت گردند واهرم وابزار فشار برای پیشبرد اهداف پروژه ای هسته ای در دست داشته باشد . لذا بی جهت نیست که نشست اجلاس شرم الشیخ از اول مورد موافقت سران رژیم قرار نگرفت و سرمقاله نویس پیوسته علیه ی آن وشرکت وحضور در آن نقد وتحلیل ارائه کرد . اکنون که خود بطور عریان در این سرمقاله توضیح داده است که بوش و مقامات آمریکائی در عراق چه اهدافی را دنبال می کنند و چرا این اهداف موجب ترس و وحشت سرمقاله نویس شده است و چرا نسخه ی خنثی سازی با عنوان عقیم بودن کنفرانس شرم الشیخ را تنظیم نموده و هوار زده و دلخوری خود را از عدم پیشنهاد طرح زمان بندی اخراج نیروهای نظامی در آمریکا از عراق را بروز داده است. البته فراموش نشود که تذکر داده شد که از ابتدا هم سران رژیم تروریستی آخوندی خواهان عدم برپائی ویا عقیم شدن این کنفرانس بودند. به ویژه اینکه نتوانسته بودند با گروگان گیری نظامیان انگلیسی و اعلام حضور در این کنفرانس سرپلی برای آزادی 5 پاسدار تروریست اعزامی دستگیر شده در اربیل عراق شود وبتوانند که آنان را آزاد نمایند.
در نهایت اینکه بوش می داند که فرصت زیادی بر ایش باقی نمانده است وآگاه می باشد که هیچ مشکلی از طریق سیاست مذاکره ومماشات گری با رژیم یاغی بین اللم خوانده شده، جز مغبون شدگی باز هم هرچه بیشتر برایش متصور نیست از سوی دیگر اگر نمی داند می بایست بداند که لابی های طرفین مشورت نادرست داده اند چونکه هرچه بیشر نام اپوزیسیون این رژیم ضد بشری و تروریستی را بیشتر در لیست گروه وسازمان های تروریستی نگهدارد . بیشتر کمک به پشیبرد اهداف دشمن مستقر شده در عراق وتضعیف وشکست بیشتر نیروهای نظامی آمریکا در عراق با فرو رفتگی بیشتر در عراق را فراهم ومیسر خواهد کرد و مطمئناً حزب جمهوری ایشان انتخابات بعدی را نیز همچون انتخابات میاندوره ای کنگره خواهد باخت.
هوشنگ – بهداد
شنبه 15 اردیبهشت ماه سال – 1386