دو سرمقاله 7 و8 خرداده ماه روزنامه ی جمهوری اسلامی


نقد وبررسی " متهم در جايگاه قاضي! روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 8 خرداده ماه سال 1386
"بالاخره که به متهم اصلی دخالت گری در امور داخلی عراق تفهیم اتهام شده است"
به نظر می رسد آنگونه که کیسه ی گشاد دوخته شده بود و صابون بر دل ها برای مذاکره با آمریکا در عراق مالیده شده بود و چنین تبلیغ شده بود که گویا مذاکره با آمریکا بستر ساز دریافت امتیازات فراوان خواهد شد ونهایتاً راه به خروج نظامیان آمریکائی از عراق وتحویل مجاهدین به سوی جلادان آماده در زندان اوین منتهی می شود . اینگونه که سرمقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه گزارش کرده است که اکنون این سران رژیم تروریستی آخوندی هستند که می بایست که در جایگاه مجرم اصلی نشانده شده اند . زیرا که از اینان خواسته شده است که باید دست از صدور تسلیحات برای عوامل تروریست خود در عراق بردارند و به دخالت گرائی و بنیادگرائی در عراق ومنطقه ادامه ندهند که چنین در ابتدای سرمقاله ی خود گزارش 4 ساعت نتیجه ی را با پذیرش خوردن چوب و پیاز باهم را ارائه کرده است:
"سفير آمريكا در عراق ديروز بعداز مذاكره چهارساعته هيئت هاي ايراني و آمريكائي در بغداد در مصاحبه با خبرنگاران جمهوري اسلامي ايران را به دست داشتن در ناامني هاي عراق متهم كرد. كراكر در پاسخ به سئوالي درباره ورود اسلحه از ايران به عراق گفت : « هدف اصلي ما آن بود كه در اين زمينه تلاش بيشتري داشته باشيم و در اين ارتباط سخن بگوئيم اما طرف ايراني آمادگي اين موضوع را نداشت . همچنين ما آماده بوديم كه بگوئيم اينگونه فعاليت ها در عراق از سوي ايران نه تنها براي عراق بلكه براي تمام منطقه خطرناك است » علاوه بر اين سفير آمريكا در بغداد درباره ادامه مذاكره نيز با ژستي كه در ظاهر نشان دهنده بي نيازي دولت متبوعش نسبت به گفتگو با ايران است اعلام كرد : هيئت ايراني گفته است براي ادامه مذاكره پيشنهاد ميدهد اگر چنين پيشنهادي داده شود آنرا در واشنگتن بررسي خواهيم كرد و در اين زمينه تصميم خواهيم گرفت . "
سرمقاله نویس در دنباله ی سرمقاله ی خود بدون آنکه به دلایل حمایت سران رژیم تروریستی آخوندی با اشغالگران نظامی عراق سخنی بگویند و یااینکه تذکر دهد که چگونه پس از اشغال نظامی عراق وهمکاری کردن با اشغالگران ، کشور عراق را میدان نفوذ ومانور اعمال امن سازی وآشوبگری وتروریستی خود شان کرده اند آنگونه که مجاهدین لیست 32 هزار نفره از مزد بگیران شان در عراق را منتشر وافشاکرده اند که چگونه عراق را تبدیل به باتلاق نموده اند. اکنون تصور می کردند که از طریق عوامل دولت دست نشانده ی خود در عراق می توانند که با آشوبگری وناامن کردن ودست به اعمال تروریستی زدن جنایات در عراق را به رقیب آمریکائی نسبت دهند . که هم باجگیری کرده باشند وهم اینکه فرافکنی . هم اینکه طبکارانه در مذاکره برخورد کنند. ولی اکنون متوجه شده اند که از اینگونه خواب دیدن ها خبرها نیست وعوامفریبی وتکذیب وانکار کردن ها به جائی نرسید است و هرگز فکر نمی کردند که اینگونه کوزه گر درون کوزه گیر می کند ودر جایگاه متهم اصلی در ناامن وآشوب گری وبحران سازی عراق قرار می گیرد که سرمقاله نویس نیز خودش بوضوح چنین اعتراف کرده است:
"هرچند متهم نمودن جمهوري اسلامي ايران به دست داشتن در ناامني هاي عراق توسط آمريكا مطلب جديدي نيست ولي از آنجا كه قرار بود در مذاكرات بغداد هيئت ايراني به آمريكا به عنوان متهم تفهيم اتهام كند و وظايف اشغالگران را به هيئت آمريكائي گوشزد نمايد اظهارات سفير آمريكا در عراق مبني بر تكرار اتهامات واهي دست داشتن ايران در ناامني هاي اين كشور صحنه را كاملا برعكس مي كند و متهم را در جايگاه شاكي و طلبكار قرار ميدهد. مسئولان عراقي و مردم اين كشور براين واقعيت اتفاق نظر دارند كه اشغال عراق توسط آمريكا و انگليس به ناامني و ويراني كشورشان منجر شده و تاكيد مي كنند كه تنها راه بازگشت امنيت به عراق و نجات اين كشور خروج اشغالگران و سپردن آن به خود عراقي هاست . اين واقعيتي است كه حتي كنگره آمريكا نيز بر آن تاكيد دارد و اعضاي كنگره تنها راه نجات آمريكا از باتلاق عراق را نيز در خروج نظاميان آمريكائي از اين كشور ميدانند. "
سرمقاله نویس در پایان مجبور شده است که با نقل قول کردن از سفیر رژیم تروریستی آخوندی در عراق که مدعی شده است عامل ناامنی عراق اشغالگرایان بیگانه می باشد . ولی پرسش است که اگر چنانچه در درجه ی اول اشغالگر اصلی خود رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد، پس برای چه به عنوان نماینده ی تام الاختیار مردم عراق با سفیر خودش در عراق مقابل سفیر آمریکا به مذاکره نشسته است ؟ وچرا اکنون که مغبون شده است خطاب به دولت پاسدار غلامک وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد گفته و نتیجه گرفته است که از ابتدا طرح مذاکره با آمریکا نادرست بود.همچنین چنین در دنباله تأکید کرده است که مذاکره با آمریکا نمی بایست ادامه یابد.
"
درخاتمه اینکه بالاخره آزموده شده برای بار دیگر آزمون شد و مشخص شد که حتی در روند زمان قبل وبعداز مذاکره ضریب توطئه ودسیسه ها و تهدید ها وبحران سازی هایش علیه آمریکا در عراق افزایش یافت و دامنه ی آن به بحرانی تر شدن شرایط فلسطین ولبنان کشانید ه شد و حماس تحریک به پرتاب موشک به درون خاک اسرائیل کرده است و جو میان اسراسل با حماس متشنج نموده است و فضای لبنان را به سوی جنگ داخلی سوق داده شد . در مجموع تلاش شده است که سمت وسوی اضاع بحرانی گسترش یابد و به راه اندازی جنگ افروزی دیگر در خاورمیانه پیش برده شود . تااینکه فضائی مناسب به وجود که هم همه جنایات واعمال تروریستی خودش در عراق را رژیم تروریستی آخوندی در عراق بر گردن آمریکا در عراق خالی کند . هم اینکه فرصتی برای عبور از بحران هسته ای برایش فراهم گردد . ولی طرف آمریکائی در این مذاکره می خواست رژیم جنایتکار آخوندی را به عنوان طرف مقابل دخالت گر در امور داخلی عراق پای میز مذاکره بکشاند تا راه فرار جنایتکاران حاکم برایران را بر رویش سد کند تا دست پری در شورای امنیت سازمان ملل برای صدور قطعنامه ی شدیدتری دیگری علیه پروژه ی هسته ای اش برخورد کند که می شود گفت تقریباًبه هدف خود رسیده است.
هوشنگ – بهداد

روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 8 خرداده ماه سال 1386
متهم در جايگاه قاضي!

بسم الله الرحمن الرحيم سفير آمريكا در عراق ديروز بعداز مذاكره چهارساعته هيئت هاي ايراني و آمريكائي در بغداد در مصاحبه با خبرنگاران جمهوري اسلامي ايران را به دست داشتن در ناامني هاي عراق متهم كرد. كراكر در پاسخ به سئوالي درباره ورود اسلحه از ايران به عراق گفت : « هدف اصلي ما آن بود كه در اين زمينه تلاش بيشتري داشته باشيم و در اين ارتباط سخن بگوئيم اما طرف ايراني آمادگي اين موضوع را نداشت . همچنين ما آماده بوديم كه بگوئيم اينگونه فعاليت ها در عراق از سوي ايران نه تنها براي عراق بلكه براي تمام منطقه خطرناك است » . علاوه بر اين سفير آمريكا در بغداد درباره ادامه مذاكره نيز با ژستي كه در ظاهر نشان دهنده بي نيازي دولت متبوعش نسبت به گفتگو با ايران است اعلام كرد : هيئت ايراني گفته است براي ادامه مذاكره پيشنهاد ميدهد اگر چنين پيشنهادي داده شود آنرا در واشنگتن بررسي خواهيم كرد و در اين زمينه تصميم خواهيم گرفت . هرچند متهم نمودن جمهوري اسلامي ايران به دست داشتن در ناامني هاي عراق توسط آمريكا مطلب جديدي نيست ولي از آنجا كه قرار بود در مذاكرات بغداد هيئت ايراني به آمريكا به عنوان متهم تفهيم اتهام كند و وظايف اشغالگران را به هيئت آمريكائي گوشزد نمايد اظهارات سفير آمريكا در عراق مبني بر تكرار اتهامات واهي دست داشتن ايران در ناامني هاي اين كشور صحنه را كاملا برعكس مي كند و متهم را در جايگاه شاكي و طلبكار قرار ميدهد. مسئولان عراقي و مردم اين كشور براين واقعيت اتفاق نظر دارند كه اشغال عراق توسط آمريكا و انگليس به ناامني و ويراني كشورشان منجر شده و تاكيد مي كنند كه تنها راه بازگشت امنيت به عراق و نجات اين كشور خروج اشغالگران و سپردن آن به خود عراقي هاست . اين واقعيتي است كه حتي كنگره آمريكا نيز بر آن تاكيد دارد و اعضاي كنگره تنها راه نجات آمريكا از باتلاق عراق را نيز در خروج نظاميان آمريكائي از اين كشور ميدانند. در چنين وضعيتي طبيعي است كه دولت بوش به فرافكني پناه ببرد و با متهم ساختن جمهوري اسلامي ايران به صدور اسلحه به عراق و ايجاد ناامني در آن كشور از يكطرف خود را از زير سئوال خارج كند و از طرف ديگر راهي براي پاسخ دادن به افكار عمومي داخل آمريكا در برابر فشارهائي كه براي خارج شدن از عراق متحمل مي شود پيدا كند. اين فرافكني البته مشكلي از دولت بوش كوچك حل نخواهد كرد و تكرار اتهامات به ايران نميتواند بوش را از باتلاق عراق نجات دهد. درباره ادامه مذاكره نيز توجه به اين واقعيت كه مذاكرات بغداد با درخواست كتبي آمريكا شكل گرفته اظهارات سفير آمريكا در عراق كه اعلام كرده آمريكا درخواست ايران براي ادامه اين مذاكرات را مورد بررسي قرار خواهد داد نشان ميدهد آمريكائي ها در صدد فرصت طلبي هستند و بجاي آنكه در جريان اين مذاكرات حساب پس بدهند تلاش مي كنند خود را در موضع بالاتر نشان دهند. سفير جمهوري اسلامي ايران در عراق كه رئيس هيات نمايندگي ايران در مذاكرات بغداد است در سخنان خود در جلسه مذاكره گفته است كه ناامني عراق نتيجه اشغال طولاني اين كشور و حمايت اشغالگران از تروريست هاست . اين همان واقعيتي است كه دولت بوش را در باتلاق عراق گرفتار كرده و اكنون بايد هزينه آنرا بپردازد ولي متاسفانه اظهارات رئيس هيات مذاكره كننده آمريكائي نشان ميدهد آمريكا نه تنها حاضر نيست در جايگاه متهم قرار گيرد بلكه خود را قاضي و طرف مقابل خود را متهم ميداند! بدين ترتيب مذاكرات ديروز بغداد كاملا نشان داد كه مذاكره با آمريكا حتي در مورد موضوع خاص عراق يك اقدام دقيق و حساب شده نيست . به همين دليل بهتر است اين مذاكرات ادامه پيدا نكند و در همين نقطه قطع شود. آمريكائي ها ديروز نشان دادند كه در صدد هستند فرصتي ايجاد كنند تا اولا به افكار عمومي داخل آمريكا و جهان بگويند كه تابوي مذاكره با ايران را هم شكستيم و ثانيا اتهامات خود عليه ايران را كه تاكنون نميتوانستند بطور رسمي مطرح كنند در قالب مذاكرات رسمي تكرار نمايند. آيا اين درست است كه ما چنين فرصتي را براي اشغالگران فراهم نمائيم

نقد وبررسی " بوش آب در هاون مي كوبد!" روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 7 خرداده ماه سال 1386
"علائم ترس در رخساره ی سرمقاله نویس خالی بند بوضوح هویدا شده است."
اگر چنانچه با قلم چند پهلوی سرمقاله نویس همانگونه که ادعا شده است که در گزارش اخیر محمد البرادعی که اتفاقاً دلایل خاص سمپاتی های زیادی نسبت به سران رژیم تروریستی دارد در این گزارش نکات جدیدی وجود ندارد این ادعا می تواند که واقعیت داشته باشد . پرسش است که برای چه محمد البرادعی گزارش کرده است ايران اجازه نداده است بازرسان آژانس با دقت از تاسيسات اتمي بازرسي كنند آژانس در موقعيتي نيست كه بتواند قضاوت كند فعاليت هاي اتمي ايران صلح آميز است يا نه . یعنی اینکه اگر کاسه ای بر زیر کاسه نمی باشد وپروژه ی هسته ای بطور پنهانی اهداف خاصی را دنبال نمی کند . برای چه مجوز به بازرسان آژانس بین المللی اتمی نداده نشده است تا که به بازرسی خودشان بصورت آزادانه ادامه دهند؟ جالب است که سرمقاله نویس که احساس کرده است که بطور جدی زمین زیر پایش سفت است ونمی شود همچون گذشته مثل گربه رفع حاجت کرد وآن را با پنچول خاک بررویش پاشاند و مخفی اش کرد تا که موجب واکنش آن نشود . اکنون از موضع ترسیده ولرزان خطاب به محمد البرادعی سئوال کرده است که چرا رژیم تروریستی آخوندی و عوامفریب را متهم با ساختن بمب اتمی کرده تا که اینگونه زمینه سازی صدور قطعنامه ی ای دیگر درشورای امنیت سازمان ملل علیه ی پرونده ی هسته ای اش شود :
"كه مشخص است در اين گزارش مدير كل آژانس به دليل اينكه هيچ دليلي نداشت تا با توسل به آن ايران را متهم به انحراف بسوي ساخت سلاح اتمي كند خود را ناتوان براي قضاوت در اين زمينه معرفي كرد تا با مبهم توصيف كردن وضعيت بار ديگر دست آمريكا و همدستانش را براي صادر كردن قطعنامه اي ديگر عليه ايران از طريق شوراي امنيت سازمان ملل باز گذاشته باشد "
سرمقاله نویس در دنباله به دوم مهم دیگر ازسایر اهداف تحرکات اخیر بوش در عراق و خاورمیانه علیه سران رژیم تروریستی آخوندی اشاره کرده است که از جمله یکی از آنان فشار برروی پونده ی نقض حقوق بشر است را چنین ضمیمه کرده است:
"تحرك ديگر مانور دريائي در خليج فارس است كه درست همان روز دوم خرداد توسط ناوگان دريائي آمريكا انجام شد. هر چند خود آمريكائي ها و رسانه هاي غربي هدف اين رزمايش را نشان دادن آمادگي آمريكا براي حفظ امنيت كشتيراني در خليج فارس دانسته اند لكن همزماني آن با انتشار گزارش مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي مفهوم روشني دارد كه ميتواند يك پيام تهديدآميز به ايران در همين زمينه باشد. البته جمهوري اسلامي ايران قدرتمندتر از آنست كه در مقابل چنين تحركاتي از مواضع اصولي و قانوني خود عقب نشيني كند كما اينكه آمريكا نيز با شكست هائي كه در عراق و افغانستان خورده و در اين باتلاق هاي عميق دست و پا مي زند درحال حاضر چيزي بيش از يك شير بي يال و دم و اشكم نيست سومين تحرك گزارش سالانه سازمان عفو بين الملل با اتهام نقض حقوق بشر توسط ايران است كه آنهم همزمان با گزارش البرادعي منتشر شد. سازمان عفو بين الملل در اين گزارش ايران را به محدود ساختن آزادي بيان دستگيري هاي گسترده همراه با شكنجه برگزاري دادگاه هاي ناعادلانه تبعيض عليه اقليت هاي قومي از جمله صدور حكم اعدام عليه كساني كه در اهواز با انفجار بمب عده اي از مردم بيگناه را به قتل رسانده بودند و نقض حقوق اقليت هاي مذهبي از قبيل بهائيان و دراويش نعمت اللهي متهم كرده است"
در پایان سرمقاله نویس معتقد است که انتشار همزمانی گزارش البرادعی و رزمایش دریائی آمریکائی در خلیج فارس راقطعا يك تصادف نمی داند ، بلکه آن را یک طرح برنامه ریزی شده ای می داند که آمريكا با اين تحركات همزمان درصدد است به دولتمردان رژیم تروریستی آخوندی چنگ و دندان نشان بدهد تا بلكه با اين اقدامات كم هزینه بتواند آنها را در برابر اراده خود به تسليم بکشاند . جالب است که درست روزی که قرار است مذاکره در عراق شروع وادامه یابد اینگونه نتیجه گرفته شده است . اما براینکه صورت بضرب سیلی سرخ نگهداشته شود مدعی شده است که این حرکت فقط تصوري خامي بوش كوچك و دارودسته او را نشان ميدهد زيرا آنها اگر چنانچه به 28 سال توطئه مدام و همه جانبه آمريكا عليه ی رژیم تروریستی آخوندی جدی بودند وبه سیاست های سازشکارانه ومماشات گرایانه ی ومذاکره ادامه نمی دادند ودر زمینه ی پیگیری تحريم و نقض مستمر حقوق بشر مصمم و مقاوم وپیگیر بودند که به جای فشار برروی نقض کننده ی جهانی حقوق بشر تلاش نکند برای استمالتجوئی جنایتکاران حاکم برایران نام سازمان قربانی اش را در لیست گروه سازمان های تروریستی قرار ندهد. نه انکه کار به اینجا نمی رسیده ، بلکه رژیم جنایتکار آخوندی خیلی زود تر ازاین جایش را خیلی کم هزینه تر به یک سیستم دمکراتیک داده بود. همچنین نه عراق تبدیل به باتلاق شده بود ونه منطقه چنین بحرانی گشته بود ونه اینکه آمریکا آنقدر ضربه پذیر شده بود که سر مقاله نویس اکنون بتواند به یک رژیم نامشروع وضد مردمی و قرون وسطائی دفاع کند و آنچنان پیام بدهد و خودش را نماینده ی ملت ايران جا بزند وخطاب به بوش بگوید که ملت ایران بيدي نيست كه با اين بادها بلرزد و بوش بايد اين واقعيت را درك كند كه آب در هاون مي كوبد! البته همانگونه که اشاره شد علائم ترس ووحشت نسبت به گذته کاملاً در رخسار وقلم سرمقاله نویس نسبت به گذشته هویدا ومشهود است که بستگی به موضع آمریکا دارد که چگونه قرار است که برخورد کند وتنظیم رابطه نماید تااینکه در آینده بازهم خیلی بیش از این آثار وحشت جدی تر نمایان شود وبا تغییر دولت دست نشانده در عراق وقطع نمودن دستان تروریستی عوامل رژیم تروریستی آخوندی هم جلوی باتلاق عراق گرفته شود وهم اینکه مانع از باتلاق شدن سایر کشورهای منطقعه شود . به خصوص آنکه تیغ باند سید محفلی قدرت گرفته در مورد سیاست پیش بردن انقلاب فرهنگی دوم در محیط دانشگاهها با فضای کودتائی وخفقان کردن محیط های دانشجوئی نه اینکه موفق نشده اند، بلکه موجب رادیکال ومقاومت بیشتر جنبش دانشجوئی شده است وموجب مشکات عدیده ی دیگر برای دولت پاسدار احمدی نژاد شده اند.
هوشنگ – بهداد
روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 7 خرداده ماه سال 1386!
بوش آب در هاون مي كوبد!

بسم الله الرحمن الرحيم همزمان با انتشار گزارش محمد البرادعي مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي درباره پرونده فعاليت هاي هسته اي ايران دو تحرك ديگر نيز رخ داد كه نشان دهنده توطئه همه جانبه آمريكا براي تحت فشار قرار دادن جمهوري اسلامي ايران و وادار ساختن دولتمردان ايراني به عقب نشيني از مواضع خود در زمينه فعاليت هاي اتمي و ساير مسائل است . البرادعي در گزارش خود كه دوم خرداد ماه جاري منتشر شد در عين حال كه حرف تازه اي براي گفتن نداشت براي آنكه با قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل همسوئي كرده باشد اعلام كرد چون ايران اجازه نداده است بازرسان آژانس با دقت از تاسيسات اتمي بازرسي كنند آژانس در موقعيتي نيست كه بتواند قضاوت كند فعاليت هاي اتمي ايران صلح آميز است يا نه . همانگونه كه مشخص است در اين گزارش مدير كل آژانس به دليل اينكه هيچ دليلي نداشت تا با توسل به آن ايران را متهم به انحراف بسوي ساخت سلاح اتمي كند خود را ناتوان براي قضاوت در اين زمينه معرفي كرد تا با مبهم توصيف كردن وضعيت بار ديگر دست آمريكا و همدستانش را براي صادر كردن قطعنامه اي ديگر عليه ايران از طريق شوراي امنيت سازمان ملل باز گذاشته باشد. اين اقدام مدير كل آژانس علاوه بر اينكه خلاف موازين حقوقي است و با اظهارات و گزارش هاي خود او كه بارها اعلام كرده است در فعاليت هاي اتمي ايران هيچ انحرافي مشاهده نشده در تضاد است اصولا اين سخن مدير كل آژانس دروغ است كه ميگويد ايران اجازه بازرسي نداده است . در فاصله گزارش قبلي البرادعي كه منجر به صدور قطعنامه 1747 شد تا گزارش اخير وي بازرسان آژانس بارها تاسيسات هسته اي ايران را بازرسي كردند. اين بازرسي ها البته در چارچوب ان . پي . تي صورت گرفته و بازرسي هاي فوق ان . پي . تي كه مربوط به پروتكل الحاقي است از سال گذشته كه آژانس پرونده ايران را برخلاف موازين به شوراي امنيت برد قطع شده است . اينهم كاملا طبيعي است زيرا مجلس ايران پروتكل الحاقي را تصويب نكرده و ايران قانونا ملزم به اجراي اين پروتكل نيست . بنابر اين مرتكب هيچ اقدام خلاف قانون نشده و بازرسان آژانس به ميزاني كه حق قانوني آنهاست توانسته اند تاسيسات اتمي ايران را بازرسي كنند. تحرك ديگر مانور دريائي در خليج فارس است كه درست همان روز دوم خرداد توسط ناوگان دريائي آمريكا انجام شد. هر چند خود آمريكائي ها و رسانه هاي غربي هدف اين رزمايش را نشان دادن آمادگي آمريكا براي حفظ امنيت كشتيراني در خليج فارس دانسته اند لكن همزماني آن با انتشار گزارش مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي مفهوم روشني دارد كه ميتواند يك پيام تهديدآميز به ايران در همين زمينه باشد. البته جمهوري اسلامي ايران قدرتمندتر از آنست كه در مقابل چنين تحركاتي از مواضع اصولي و قانوني خود عقب نشيني كند كما اينكه آمريكا نيز با شكست هائي كه در عراق و افغانستان خورده و در اين باتلاق هاي عميق دست و پا مي زند درحال حاضر چيزي بيش از يك شير بي يال و دم و اشكم نيست . سومين تحرك گزارش سالانه سازمان عفو بين الملل با اتهام نقض حقوق بشر توسط ايران است كه آنهم همزمان با گزارش البرادعي منتشر شد. سازمان عفو بين الملل در اين گزارش ايران را به محدود ساختن آزادي بيان دستگيري هاي گسترده همراه با شكنجه برگزاري دادگاه هاي ناعادلانه تبعيض عليه اقليت هاي قومي از جمله صدور حكم اعدام عليه كساني كه در اهواز با انفجار بمب عده اي از مردم بيگناه را به قتل رسانده بودند و نقض حقوق اقليت هاي مذهبي از قبيل بهائيان و دراويش نعمت اللهي متهم كرده است . همانطور كه اين گزارش به روشني نشان ميدهد گردانندگان پشت صحنه سازمان عفو بين الملل يعني همان آمريكا و همدستانش كه صحنه گردانان ماجراي اتمي هم هستند در نهايت گستاخي مايل هستند عناصر تعليم ديده توسط انگليس از بصره وارد ايران شوند و با بمب گذاري در بازار و خيابان و اماكن عمومي جان ده ها نفر از مردم بي گناه را بگيرند و دستگاه قضائي ايران نه تنها آنهارا مجازات نكند بلكه تشويقشان هم بكند! ساير اتهامات نيز از همين قبيل هستند و از تمايل غربي ها به آزادي توطئه توسط عوامل آنها عليه نظام جمهوري اسلامي و منافع ملت ايران پرده برميدارند. انتشار همزمان گزارش سازمان عفو بين الملل با گزارش مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي و همچنين رزمايش دريائي آمريكا در خليج فارس قطعا يك تصادف نيست . آمريكا با اين تحركات همزمان درصدد است به دولتمردان ايراني چنگ و دندان نشان بدهد تا بلكه با اين اقدامات كم خرج بتواند آنها را در برابر اراده خود تسليم نمايد. اما چنين تصوري فقط خامي بوش كوچك و دارودسته او را نشان ميدهد زيرا آنها اگر به 28 سال توطئه مدام و همه جانبه آمريكا عليه ايران از جنگ گرفته تا تحريم و اتهامات ضديت با حقوق بشر و كودتا و تبليغات مسموم و فشارهاي سياسي نگاه كنند به اين نتيجه خواهند رسيد كه ملت ايران بيدي نيست كه با اين بادها بلرزد و بوش بايد اين واقعيت را درك كند كه آب در هاون مي كوبد!