نقد وبررسی " هشدار كتبي به جاي گفت و گو " (يادداشت روز) روزنامه 30 اردیبهشت ماه 1386
چرا حسین شریعتمداری گوش ولی فقیه را کشیده است؟
پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری و نماینده ی ویژه ی ولی فقیه زمانی تصمیم گرفته است که به دنبال کلاغ سیاه خبر چین بدود که هم از بالای درخت پریده وهم قارقارش را کرده است و هم صدای پژواک قارقارش به سراسر جهان مخابره شده است که چگونه قارقار کرده است . بقول معروف زمانی سربازجو حسین شریعتمداری متوجه محتوای قاقار شده است و در شرف تصحیح وبرگردان آن بر آمده است که دیر شده است زیراکه این کلاغ پشت دریده به کسی که به همه پریده ودریده ... و فقط همان پاسدار حسین شریعتمداری مانده است که دیر خبردار شد که ولی فقیه چه موقع و چرا از جماران رفت و چرا سر از شهر خودش در مشهد در پای بساط منقل در کنار آخوند دزد وغارتگر واعظ طبسی در آورد و گفتنی ها را در اوج نشئگی بالا تؤام با هذیان گوئی های فروان بیان کرده است . سپس مشاور امور بین الملل وهمشهری اش علی اکبر ولایتی را وارد صحنه نمود تا زیر ابرو بر دارد ولی کور کرد . چونکه اعتراف کرد که این مذاکره با آمریکا کردن برای اثبات این واقعیت است که رژیم تروریستی آخوندی مهار شدنی نمی باشد ، زیرا اگر چنانچه بخواهد دست از اعمال تروریستی ودخالت گری اش بردارد دیگر امکان وشانس بقاء ندارد . برای اینکه رژیمیست غیر متعارف و نا همخوان ونامتجانس با دنیای مدرن کنونی ودارای افکار تحجرگرائی وخرافه پرستانه وجنگ افروز وبحران ساز دارد که حاکمانش نیز مسلح به خصلت های غارتگری ودزد وعوامفریب وواپسگرا و سرکوبگر می باشد که شدیداً مورد تنفر اقشار گوناگون جامعه می باشند و این رژیم ضد بشری صرفاً با ضرب تهدید وارعاب و ترور وخفقان وصدور تروریسم وبنیادگرائی به بقای ننگین خودش ادامه داده است واگر قرار باشد اعزام صدور تروریسم وبنیادگرائی و مداخله گری اش در امور داخلی عراق و فلسطین ولبنان گرفته شود که مثل ماهی می ماند که از آب گرفته شده باشد و سریع در سراشیب سقوط قرار می گیرد برای اینکه هر گز قادر نیست که به خواست ومطالبات تعویقی و انباشته شده مردم پاسخگو باشد که هر گز در توانش نمی باشد . نمونه ی در 20 ماه گذشته است که پاسدار غلامک وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد به مردم ايران به خصوص محرومان قول داده بود که می خواهد نان بر توی سفر ی خالی اشان ببرد و تصمیم دارد که با مفسدا اقتصادی مبارزه کند . ولی اکنون به همان مردم رشد افسار گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها را به آنان ارزانی داشته و برای مهار وکنترل جوانان ونارضایتی عمومی طرح امنیت ملی نیروی انتظامی را اجرا کرده است که این روز ها تصاویری که از شیوه ی برخورد با جوانان معترض برروی سایت ها اینترتی مخابره شده است بعینه می گوید که جواب مطالبات مردم وجوانان چگونه داده شده و با چه شیوه های قرون وسطائی و غیر انسانی با آنان به عنون اراذل و اوباش در خیابان ها برخورد شده ومی شود؟ که به وضوح اثباتگر این واقعیت است که هم ماهیت وساختار این رژیم جنایت کار ضد بشری چیست و هم اینکه چه اندازه از مردم وبه خصوص جوانان وحشت دارد؟ بنابراین رژیم تروریستی در شرایط درماندگی و ضعف مفرط است که بقول معروف صورت خود را با ضرب سیلی سرخ کرده و خواستکه دست ها بالا را بگیرد و پیشنهاد مذاکره با آمریکا وعادی شدن رابطه با مصر را پذیرفته است البته با قبول حذف نام خالد استانبولی قاتل انورالسادات رئیس جمهور سابق مصر از یکی از خیابان های تهران وجمع آوری تصاویر ایشان از خیابان تهران که آن را انجام داده است . اکنون پاسدار سر بازجو حسین شریعتمدار که خودش جزو اولین کسانی بود که پرچم مخالفت را بالا برد واخطار کرد که پذیرش پیشنهاد مذاکره خطای بزرگی می باشد که خسارات زیادی به همراه دارد ولی اکنون برای اینکه به خواهد اعتراف ولی فقیه نشئه در مشهد را ماستمالی کند وارد میدان شده و در ابتدای یادداشت روز خود چنین گفته است:
"آيا آنگونه كه عده اي تصور مي كنند رهبر معظم انقلاب مذاكره با آمريكا درباره عراق را مجاز دانسته اند؟ پاسخ اين سؤال با توجه به شواهد و قرائن و مستنداتي كه در پي خواهد آمد «منفي» است و ايشان كمافي السابق، هرگونه مذاكره با آمريكا درباره هر موضوعي را به طور مطلق نفي مي كنند و براي اين ديدگاه خويش دلايل محكم، تحليل كارشناسانه و اسناد غيرقابل ترديدي داشته و بارها -از جمله در بيانات اخيرشان- بر آن تاكيد فرموده اند و در اين باره اشاره به نكاتي ضروري است و مي تواند تصور غلط -بخوانيد توهم- پديدآمده در ذهن برخي از دولتمردان و افراد و گروههاي سياسي را اصلاح كند."
در صورتیکه پاسدار حسین شریعتمداری در ابتدای شروع یادداشت روز خود که تلاش مذبوحانه کرده تا بوی گند تسلیم شدگی از موضع ضعف و حضیض و حقارت بیرون زده را به پوشاند با چوب دو سر طلائی که بر دست گرفته ودارد با آن بازی می کند و بر هم می زند ومانور می دهد، موجب شده است تاکه بوی گند تسلیم شدگی را بیشتر فراگیر کند . همچنین پاسدار حسین شریعتمدار با سیاست ماهی نمی خواهم ولی دمش را دو دستی می چسبد، خطاب به منتقدان خود و حامیان مذاکره وبرقراری ایجاد رابطه با آمریکا، که استناد به گفته ی ولی فقیه در مشهد نموده اند مدعی شده است که ولی فقیه در بيانات اخير خويش تاكيد فرمودند «آنها كه خيال مي كنند جمهوري اسلامي ايران سياست مستحكم، منطقي و صددرصد قابل دفاع خود در نفي مذاكره با آمريكا را عوض كرده است اشتباه مي كنند». پاسدار حسین شریعتمداری برای اینکه بیشتر به مخاطبان خود تفهیم کند که بر داشت اشتباه از گفته های ولی فقیه نشئه در مشهد کرده اند در دنباله یادداشت روز خود چنین به آنان گفته است که ذوق زدگی شما هم بی خودی و هم بی مورد است :
- از برخي دولتمردان و رجال سياسي تعجب آور است كه تعريف مذاكره در عرف سياسي و فرهنگ روابط بين الملل را ندانند و هر گفت وگويي را مذاكره تلقي كنند! چرا كه مذاكره به معناي بحث درباره اختلافات فيمابين دو كشور است و طرفين مذاكره در يك حد وسطي با يكديگر اتفاق نظر دارند -كف مذاكرات- و سپس براي رسيدن به توافق با هم به چانه زني و بده بستان مي نشينند تا در مواضع خود به يك نقطه يا نقاط مشترك برسند كه لازمه طبيعي و منطقي آن دست كشيدن از مواضع قبلي است و يا كوتاه آمدن در بخشي از مواضع. گفتني است كه پيش از اين -اسفندماه 1380- رهبر معظم انقلاب طي سخناني به اين نكته اشاره دقيقي داشته و درباره مذاكره با آمريكا گفته بودند «...مذاكره با كه؟ و بر سر چه؟ مذاكره براي رسيدن به يك قدر مشترك است. دو طرف بايد همديگر را قبول داشته باشند، يك حد وسطي هم وجود داشته باشد و مذاكره كنند تا به اين حد وسط برسند. آن طرفي كه اصلا شما را قبول ندارد، با اصل وجود شما به عنوان جمهوري اسلامي طرف است. با او چه مذاكره اي مي توانيد داشته باشيد؟ او صريحا مي گويد كه با نظام ديني مخالف است، با نظام جمهوري اسلامي بخصوص مخالف است، چون منشأ حركت بيداري مسلمانان در دنيا شده است...»
- با توجه به نكته فوق و تعريف مذاكره در فرهنگ رايج سياسي و روابط بين الملل، آنچه رهبر معظم انقلاب درباره عراق فرموده اند جواز «مذاكره» نيست، بلكه همانگونه كه خود ايشان تاكيد داشته اند «به دليل آن كه آمريكا به عنوان دولت اشغالگر به وظايف خود در برقراري امنيت در عراق عمل نمي كند و دست دولت اين كشور را بسته و براي سرنگوني آن تلاش و از تروريست ها نيز حمايت مي كند، وزارت خارجه به درخواست دولت عراق تصميم گرفت در يك گفت وگوي رودررو با آمريكايي ها مسئوليت و وظايف آنان را در قبال امنيت عراق يادآوري و با آنها اتمام حجت كند.»بنابراين سخن از هشدار دادن و اتمام حجت كردن است نه مذاكره كه لازمه آن بده بستان و چانه زني براي رسيدن به يك حد وسط مورد توافق باشد. قرار است مسئولان وزارت خارجه به آمريكايي ها بگويند كه مسئوليت ناامني عراق برعهده آمريكاست و براي آنها دليل بياورند و سند ارائه دهند كه عامل اصلي عمليات تروريستي در عراق آمريكايي ها هستند و اينكه، ايران اسلامي دست از حمايت مردم مظلوم عراق نمي كشد و مسلمانان مظلوم آن كشور را در چنگال خونريز آمريكا رها نمي كند و...بديهي است نام اين برخورد، مذاكره نيست كه بعضي ها ذوق زده شده اند! و آب از لب و لوچه شان سرازير شده است! و مخصوصا برخي از دولتمردان نيز كماكان از «مذاكره با آمريكا»! در تاريخ 7خردادماه خبر مي دهند!
گفتني است وقتي كيهان تيتر «مذاكره با آمريكا هرگز، حتي در مورد عراق» را براي انعكاس بيانات رهبر معظم انقلاب برگزيد، برخي با انگيزه توضيح خواهي درباره آن پرسش كردند و برخي نيز -از جمله يكي از سايت ها كه با توجه به مسئول اصلي آن انتظار مي رفت روحيه انقلابي زمان جنگ را حفظ كرده باشد ولي مدتي است دچار استحاله خطرناكي شده است- به كيهان اعتراض كرده بود كه چرا سخنان رهبر معظم انقلاب را تحريف! كرده است و اين اعتراض يادآور داستان مردي است كه هنگام قرائت قرآن به آيه شريفه «شغلتنا انفسنا... نفس هايمان را به خود مشغول داشته» رسيد و با عصبانيت روي كلمه «شغلتنا» خط كشيده و درحالي كه مي گفت قرآن غلط ندارد به جاي آن نوشت «شدرسنا» و تا اين اندازه درك نداشت كه غلط با «ط» است و شغلت با «ت» معناي ديگري دارد!
اكنون با توجه به نكات فوق در جملات زير كه برخاسته از نگاهي تيزبين، كارشناسانه و دقيق است دقت بفرماييد. - «كساني كه دم از مذاكره با آمريكا مي زنند، يا از الفباي سياست چيزي نمي دانند، يا الفباي غيرت را بلد نيستند، يكي از اين دوتاست» 1/3/83
پاسدار حسین شریعتمداری دقیقاً از موضع بازجوئی با ولی فقیه برخورد کرده است و با رو کردن مواضع سابق ایشان سخت وی را گوشمالی داده وگوشش را کشیده است که چرا بدون مجوز از جماران به مشهد رفته و در خانه ی صاحب اصلی اش یعنی آخوند واعظ طبسی شیر شده واز کنترل خارج شده است. بنابراین ریز گزیده های مواضع شداد وغلاظ ضد آمریکائی ولی فقیه در سال های گذشته را لیست کرده وبه رخ وی و منتقدان خود کشیده است تا وی را چنین به شکر سرخ خوری وادارد تا که به خود آید و فراموش نکند وبداند که چه گفته است ومی بایست که برای جبران کردن فعلاً در همان چارچوب قبلی در بستر خواست واهداف سپاه پاسداران حرکت کند:
"- مجموعه آنچه در بندهاي فوق به آن اشاره شد كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه رهبر معظم انقلاب براساس يك نظر كارشناسانه و نگاه حكيمانه هرگونه مذاكره اي با آمريكا را مردود مي دانند و حاضر نيستند كه مسئولان ايراني با مسئولان آمريكايي پشت يك ميز بنشينند. در اين كلام آقا دقت كنيد «مذاكره با ظالم اين است كه بگويند فلان فلان شده چرا اينقدر ظلم مي كني» 12/8/72 و حالا به اين جمله نيز توجه فرماييد «شما وقتي با كسي قهريد وقتي با كسي حرف نمي زنيد، رودربايستي با هم نداريد. در ]طرف[ مقابل هم هيچ حالت توقعي وجود ندارد، اما وقتي با كسي مذاكره شروع شد، پشت يك ميز نشستيد، يك قهوه با هم خورديد، يك گپ دوستانه هم در كنارش با هم زديد، در فلان محفل بين المللي نشستيد و با همديگر يك خرده درد دل كرديد، بعد رودربايستي به وجود مي آيد. آن وقت اول شروع تحميلات است. بدبختي انقلاب هاي دنيا و تسلط و نفوذ آمريكا از همين جا شروع شد.» 9/8/75"
بالاخره در پایان پاسدار حسین شریعتمداری به جزء آن مورد هائی که لیست کرده ،ادعا کرده است که به استناد ده ها مورد دیگر هر گز منظور وهدف ولی فقیه مذاکره با آمریکا نبوده است . چونکه پیشنهاد از سوی دولت دست نشانده ی عراق عنوان شده و از سوی وزارت امور خارجه نیز پذیرفته شده است و هیچ لزومی هم به پشت میز نشینی رو در رو با آمریکا نیست توضیحات و مثال وخاطر های دیگر، برای شیر فهم کردن ولی فقیه و مخاطبان دیگر خود بیان کرده است . ضمن اینکه پاسدار حسین شریعتمداری در پایان یادداشت روز خود به تصمیم وپیشنهاد عجولانه ی پاسدار احمدی نژاد در مورد مصر نیز انتقاد کرده وا ینگونه پیام هشدار آمیز برای ترمیم واصلاح آن داده است:
"رهبر معظم انقلاب در بيانات اخيرشان تاكيد مي كنند كه «وزارت امور خارجه به درخواست دولت عراق تصميم گرفت در يك گفت وگوي رودررو با آمريكايي ها مسئوليت و وظايف آنان را در قبال امنيت عراق يادآوري و با آنها اتمام حجت كند». بنابراين درخواست از جانب دولت عراق مطرح گرديده و تصميم از سوي وزارت امور خارجه كشورمان آغاز شده است و اين ابلاغ وظيفه و اتمام حجت به دلايلي كه اشاره شد، مي تواند بدون نشستن پشت يك ميز هم صورت پذيرد. يعني با ارسال نامه رسمي از طريق سفارت سوئيس. چرا چنين نشود؟! و چه نيازي به ابلاغ اين ديدگاه از طريق گفت وگوي مستقيم است؟ هرچند كه اين گفت وگو در عرف سياسي به معناي «مذاكره» نباشد. از دولت نهم انتظار مي رود منويات اصلي آقا را به درستي دريابد و به عرصه اي كه سمت و سوي فريب و رنگ و بوي سوءاستفاده آمريكايي ها از آن به مشام مي رسد پاي نگذارد. ممكن است آقا اجازه داده باشند ولي بايد حضرت ايشان از ژرفاي قلب مبارك خويش راضي هم باشند. آيا راضي هستند؟! بعيد به نظر مي رسد و البته اگر راضي باشند، «هرچه آن خسرو كند شيرين بود».
به عنوان شاهد مثال توجه دولتمردان را به خاطره اي از رهبر معظم انقلاب جلب مي كنيم؛ ايشان در دوران رياست جمهوري عازم يك مسافرت رسمي خارجي بودند. خدمت امام(ره) رسيدند و حضرت امام(ره) توصيه هاي لازم را ارائه كرده و براي موفقيت آقا دعا هم فرمودند. وقتي آقا از خدمت حضرت امام(ره) خارج شده و به مقر رياست جمهوري بازمي گردند، با خود مي گويند، چرا از حضرت امام(ره) نپرسيدم كه آيا راضي به اين سفر هستند يا نه؟ و حال آن كه ظاهراً و از نگاه افراد معمولي نظير من و شما اين ترديد جايي نداشته است و توصيه و دعاي سفر حضرت امام(ره) نشانه رضايت ايشان تلقي مي شده. اما داستان اولياء خدا داستان ديگري است و آقا به منظور پرسش درباره رضايت حضرت امام(ره) دوباره در همان روز خدمت ايشان مي رسند و از حضرتش مي پرسند آيا حضرتعالي راضي به اين سفر هستيد؟ و امام(ره) مي فرمايند «نه»... و آقا علي رغم آمادگي همه مقدمات از سفر خودداري مي فرمايند... فاعتبروا يا اولي الابصار.و بالاخره تجربه اخير درباره مصر را كه يك دولت دست نشانده آمريكاست به خاطر آوريد. آقاي رئيس جمهور اعلام مي كنند كه اگر دولت مصر موافق باشد همين امروز سفارت ايران در قاهره را برپا مي كنيم و وزير خارجه مصر به جاي قدرداني از رئيس جمهور كشورمان با كمال وقاحت مي گويد اگر ايران خواهان برقراري رابطه كامل با مصر است بايد ابتدا نام و تصوير خالد اسلامبولي را از خيابان هاي تهران حذف كند تا بعد درباره رابطه با هم به گفت وگو بنشينيم! يعني شرط رابطه با مصر آن است كه ايران به معاهده ننگين كمپ ديويد -كه انورسادات به خاطر آن معدوم شد- احترام بگذارد و نام و تصوير شهيد خالد اسلامبولي را از خيابان هاي تهران حذف كند و در همان حال انتظار دارند ايران اسلامي، هشدار حضرت امام(ره) درباره خيانت انور سادات و حسني مبارك را ناديده بگيرد! آيا اين تجربه عبرت آموز نيست؟!
درخاتمه اینکه گویا بوش وزیر امور خارجه اش پس از 28 سال هنوز نمی دانند که رمز بقای این رژیم جنایتکار آخوندی چه بوده است؟ آیا در یادداشت روز پاسدار حسین شریعتمداری پس از بیان پیشنهاد مذاکره نیامده بود که چه گفته بود که بشود از طریق مترجمان فارسی زبان برگردان و دنبال شود که چگونه ایشان اخطار کرده است مذاکره با آمریکا موجب می شود همه ی اعتبار گذشته رژیم جنایتکار آخوندی مالیده شود و تأکید کرده است که پذیرش مذاکره با آمریکا خطای بزرگی می باشد که خسارات آن جبران ناپذیر است؟ آیا بوش و خانم رایس اخیرا موضع مشاور امور بین الملل ولی فقیه علی اکبر ولایتی را گوش نداد ه ا ند که ایشان گفته است آمریکا تصمیم دارد مارا در چارچوب مرزهای کشورمان مهار ومحدود سازد که امکان پذیر نیست؟ آیا اینان متوجه نشده اند که اکنون روزنامه ی دولتی ایران گفته است که انتخاب سارکوزی دارای این پیام است که رژیم تروریستی آخوندی در خاورمیانه مهار ناپذیر شده واکنون خطر نفوذ ش به اروپا رسیده است ؟ بنابراین از این واضح تر نمی شود اعتراف کرد که ر دستگاه دیپلماسی رژیم تروریستی آخوندی که رکوردار نقض محکومیت جهانی حقوق بشر می باشد چگونه از سیاست مذاکره ومماشات گری تجربه ی عملی 28 ساله گذشته دارد وبرایش ا ز پیگیری اهداف شیطانی خودش معنی و مفهومی دیگری ندارد جز اینکه پیوسته رهبران ومسئولان رژیم جنایتکار آخوندی کوشش کرده اند که بسیار هوشیارانه و ردانه از ا ین فرصت ها بهره گیری به نفع خودشان کنند. پس درست است که گفته شده است آزموده را دوباره آزمون کردن خطاست. اگر بوش و خانم رایس هنوز نسبت به اعمال سیاست های فرصت طلبانه و غیر مسئولانه ی سران رژیم تروریستی آخوندی ابهام دارند بهتراست که با دقت همین یادداشت روز این شماره کیهان را بخوانند تا بهتر بدانند که چگونه ولی فقیه خودش اسیر چنگال باندهای مافیائی قدرت می باشد که سر نخ آن به ارگان های سرکوبگر ضد مردمی و نظامی همچون سپاه پاسداران ونیروی انتظامی و اطلاعاتی و امنیتی باز می گردد.
هوشنگ - بهداد
شنبه30 اردیبهشت ماه 1386
چرا حسین شریعتمداری گوش ولی فقیه را کشیده است؟
پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری و نماینده ی ویژه ی ولی فقیه زمانی تصمیم گرفته است که به دنبال کلاغ سیاه خبر چین بدود که هم از بالای درخت پریده وهم قارقارش را کرده است و هم صدای پژواک قارقارش به سراسر جهان مخابره شده است که چگونه قارقار کرده است . بقول معروف زمانی سربازجو حسین شریعتمداری متوجه محتوای قاقار شده است و در شرف تصحیح وبرگردان آن بر آمده است که دیر شده است زیراکه این کلاغ پشت دریده به کسی که به همه پریده ودریده ... و فقط همان پاسدار حسین شریعتمداری مانده است که دیر خبردار شد که ولی فقیه چه موقع و چرا از جماران رفت و چرا سر از شهر خودش در مشهد در پای بساط منقل در کنار آخوند دزد وغارتگر واعظ طبسی در آورد و گفتنی ها را در اوج نشئگی بالا تؤام با هذیان گوئی های فروان بیان کرده است . سپس مشاور امور بین الملل وهمشهری اش علی اکبر ولایتی را وارد صحنه نمود تا زیر ابرو بر دارد ولی کور کرد . چونکه اعتراف کرد که این مذاکره با آمریکا کردن برای اثبات این واقعیت است که رژیم تروریستی آخوندی مهار شدنی نمی باشد ، زیرا اگر چنانچه بخواهد دست از اعمال تروریستی ودخالت گری اش بردارد دیگر امکان وشانس بقاء ندارد . برای اینکه رژیمیست غیر متعارف و نا همخوان ونامتجانس با دنیای مدرن کنونی ودارای افکار تحجرگرائی وخرافه پرستانه وجنگ افروز وبحران ساز دارد که حاکمانش نیز مسلح به خصلت های غارتگری ودزد وعوامفریب وواپسگرا و سرکوبگر می باشد که شدیداً مورد تنفر اقشار گوناگون جامعه می باشند و این رژیم ضد بشری صرفاً با ضرب تهدید وارعاب و ترور وخفقان وصدور تروریسم وبنیادگرائی به بقای ننگین خودش ادامه داده است واگر قرار باشد اعزام صدور تروریسم وبنیادگرائی و مداخله گری اش در امور داخلی عراق و فلسطین ولبنان گرفته شود که مثل ماهی می ماند که از آب گرفته شده باشد و سریع در سراشیب سقوط قرار می گیرد برای اینکه هر گز قادر نیست که به خواست ومطالبات تعویقی و انباشته شده مردم پاسخگو باشد که هر گز در توانش نمی باشد . نمونه ی در 20 ماه گذشته است که پاسدار غلامک وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد به مردم ايران به خصوص محرومان قول داده بود که می خواهد نان بر توی سفر ی خالی اشان ببرد و تصمیم دارد که با مفسدا اقتصادی مبارزه کند . ولی اکنون به همان مردم رشد افسار گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها را به آنان ارزانی داشته و برای مهار وکنترل جوانان ونارضایتی عمومی طرح امنیت ملی نیروی انتظامی را اجرا کرده است که این روز ها تصاویری که از شیوه ی برخورد با جوانان معترض برروی سایت ها اینترتی مخابره شده است بعینه می گوید که جواب مطالبات مردم وجوانان چگونه داده شده و با چه شیوه های قرون وسطائی و غیر انسانی با آنان به عنون اراذل و اوباش در خیابان ها برخورد شده ومی شود؟ که به وضوح اثباتگر این واقعیت است که هم ماهیت وساختار این رژیم جنایت کار ضد بشری چیست و هم اینکه چه اندازه از مردم وبه خصوص جوانان وحشت دارد؟ بنابراین رژیم تروریستی در شرایط درماندگی و ضعف مفرط است که بقول معروف صورت خود را با ضرب سیلی سرخ کرده و خواستکه دست ها بالا را بگیرد و پیشنهاد مذاکره با آمریکا وعادی شدن رابطه با مصر را پذیرفته است البته با قبول حذف نام خالد استانبولی قاتل انورالسادات رئیس جمهور سابق مصر از یکی از خیابان های تهران وجمع آوری تصاویر ایشان از خیابان تهران که آن را انجام داده است . اکنون پاسدار سر بازجو حسین شریعتمدار که خودش جزو اولین کسانی بود که پرچم مخالفت را بالا برد واخطار کرد که پذیرش پیشنهاد مذاکره خطای بزرگی می باشد که خسارات زیادی به همراه دارد ولی اکنون برای اینکه به خواهد اعتراف ولی فقیه نشئه در مشهد را ماستمالی کند وارد میدان شده و در ابتدای یادداشت روز خود چنین گفته است:
"آيا آنگونه كه عده اي تصور مي كنند رهبر معظم انقلاب مذاكره با آمريكا درباره عراق را مجاز دانسته اند؟ پاسخ اين سؤال با توجه به شواهد و قرائن و مستنداتي كه در پي خواهد آمد «منفي» است و ايشان كمافي السابق، هرگونه مذاكره با آمريكا درباره هر موضوعي را به طور مطلق نفي مي كنند و براي اين ديدگاه خويش دلايل محكم، تحليل كارشناسانه و اسناد غيرقابل ترديدي داشته و بارها -از جمله در بيانات اخيرشان- بر آن تاكيد فرموده اند و در اين باره اشاره به نكاتي ضروري است و مي تواند تصور غلط -بخوانيد توهم- پديدآمده در ذهن برخي از دولتمردان و افراد و گروههاي سياسي را اصلاح كند."
در صورتیکه پاسدار حسین شریعتمداری در ابتدای شروع یادداشت روز خود که تلاش مذبوحانه کرده تا بوی گند تسلیم شدگی از موضع ضعف و حضیض و حقارت بیرون زده را به پوشاند با چوب دو سر طلائی که بر دست گرفته ودارد با آن بازی می کند و بر هم می زند ومانور می دهد، موجب شده است تاکه بوی گند تسلیم شدگی را بیشتر فراگیر کند . همچنین پاسدار حسین شریعتمدار با سیاست ماهی نمی خواهم ولی دمش را دو دستی می چسبد، خطاب به منتقدان خود و حامیان مذاکره وبرقراری ایجاد رابطه با آمریکا، که استناد به گفته ی ولی فقیه در مشهد نموده اند مدعی شده است که ولی فقیه در بيانات اخير خويش تاكيد فرمودند «آنها كه خيال مي كنند جمهوري اسلامي ايران سياست مستحكم، منطقي و صددرصد قابل دفاع خود در نفي مذاكره با آمريكا را عوض كرده است اشتباه مي كنند». پاسدار حسین شریعتمداری برای اینکه بیشتر به مخاطبان خود تفهیم کند که بر داشت اشتباه از گفته های ولی فقیه نشئه در مشهد کرده اند در دنباله یادداشت روز خود چنین به آنان گفته است که ذوق زدگی شما هم بی خودی و هم بی مورد است :
- از برخي دولتمردان و رجال سياسي تعجب آور است كه تعريف مذاكره در عرف سياسي و فرهنگ روابط بين الملل را ندانند و هر گفت وگويي را مذاكره تلقي كنند! چرا كه مذاكره به معناي بحث درباره اختلافات فيمابين دو كشور است و طرفين مذاكره در يك حد وسطي با يكديگر اتفاق نظر دارند -كف مذاكرات- و سپس براي رسيدن به توافق با هم به چانه زني و بده بستان مي نشينند تا در مواضع خود به يك نقطه يا نقاط مشترك برسند كه لازمه طبيعي و منطقي آن دست كشيدن از مواضع قبلي است و يا كوتاه آمدن در بخشي از مواضع. گفتني است كه پيش از اين -اسفندماه 1380- رهبر معظم انقلاب طي سخناني به اين نكته اشاره دقيقي داشته و درباره مذاكره با آمريكا گفته بودند «...مذاكره با كه؟ و بر سر چه؟ مذاكره براي رسيدن به يك قدر مشترك است. دو طرف بايد همديگر را قبول داشته باشند، يك حد وسطي هم وجود داشته باشد و مذاكره كنند تا به اين حد وسط برسند. آن طرفي كه اصلا شما را قبول ندارد، با اصل وجود شما به عنوان جمهوري اسلامي طرف است. با او چه مذاكره اي مي توانيد داشته باشيد؟ او صريحا مي گويد كه با نظام ديني مخالف است، با نظام جمهوري اسلامي بخصوص مخالف است، چون منشأ حركت بيداري مسلمانان در دنيا شده است...»
- با توجه به نكته فوق و تعريف مذاكره در فرهنگ رايج سياسي و روابط بين الملل، آنچه رهبر معظم انقلاب درباره عراق فرموده اند جواز «مذاكره» نيست، بلكه همانگونه كه خود ايشان تاكيد داشته اند «به دليل آن كه آمريكا به عنوان دولت اشغالگر به وظايف خود در برقراري امنيت در عراق عمل نمي كند و دست دولت اين كشور را بسته و براي سرنگوني آن تلاش و از تروريست ها نيز حمايت مي كند، وزارت خارجه به درخواست دولت عراق تصميم گرفت در يك گفت وگوي رودررو با آمريكايي ها مسئوليت و وظايف آنان را در قبال امنيت عراق يادآوري و با آنها اتمام حجت كند.»بنابراين سخن از هشدار دادن و اتمام حجت كردن است نه مذاكره كه لازمه آن بده بستان و چانه زني براي رسيدن به يك حد وسط مورد توافق باشد. قرار است مسئولان وزارت خارجه به آمريكايي ها بگويند كه مسئوليت ناامني عراق برعهده آمريكاست و براي آنها دليل بياورند و سند ارائه دهند كه عامل اصلي عمليات تروريستي در عراق آمريكايي ها هستند و اينكه، ايران اسلامي دست از حمايت مردم مظلوم عراق نمي كشد و مسلمانان مظلوم آن كشور را در چنگال خونريز آمريكا رها نمي كند و...بديهي است نام اين برخورد، مذاكره نيست كه بعضي ها ذوق زده شده اند! و آب از لب و لوچه شان سرازير شده است! و مخصوصا برخي از دولتمردان نيز كماكان از «مذاكره با آمريكا»! در تاريخ 7خردادماه خبر مي دهند!
گفتني است وقتي كيهان تيتر «مذاكره با آمريكا هرگز، حتي در مورد عراق» را براي انعكاس بيانات رهبر معظم انقلاب برگزيد، برخي با انگيزه توضيح خواهي درباره آن پرسش كردند و برخي نيز -از جمله يكي از سايت ها كه با توجه به مسئول اصلي آن انتظار مي رفت روحيه انقلابي زمان جنگ را حفظ كرده باشد ولي مدتي است دچار استحاله خطرناكي شده است- به كيهان اعتراض كرده بود كه چرا سخنان رهبر معظم انقلاب را تحريف! كرده است و اين اعتراض يادآور داستان مردي است كه هنگام قرائت قرآن به آيه شريفه «شغلتنا انفسنا... نفس هايمان را به خود مشغول داشته» رسيد و با عصبانيت روي كلمه «شغلتنا» خط كشيده و درحالي كه مي گفت قرآن غلط ندارد به جاي آن نوشت «شدرسنا» و تا اين اندازه درك نداشت كه غلط با «ط» است و شغلت با «ت» معناي ديگري دارد!
اكنون با توجه به نكات فوق در جملات زير كه برخاسته از نگاهي تيزبين، كارشناسانه و دقيق است دقت بفرماييد. - «كساني كه دم از مذاكره با آمريكا مي زنند، يا از الفباي سياست چيزي نمي دانند، يا الفباي غيرت را بلد نيستند، يكي از اين دوتاست» 1/3/83
پاسدار حسین شریعتمداری دقیقاً از موضع بازجوئی با ولی فقیه برخورد کرده است و با رو کردن مواضع سابق ایشان سخت وی را گوشمالی داده وگوشش را کشیده است که چرا بدون مجوز از جماران به مشهد رفته و در خانه ی صاحب اصلی اش یعنی آخوند واعظ طبسی شیر شده واز کنترل خارج شده است. بنابراین ریز گزیده های مواضع شداد وغلاظ ضد آمریکائی ولی فقیه در سال های گذشته را لیست کرده وبه رخ وی و منتقدان خود کشیده است تا وی را چنین به شکر سرخ خوری وادارد تا که به خود آید و فراموش نکند وبداند که چه گفته است ومی بایست که برای جبران کردن فعلاً در همان چارچوب قبلی در بستر خواست واهداف سپاه پاسداران حرکت کند:
"- مجموعه آنچه در بندهاي فوق به آن اشاره شد كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه رهبر معظم انقلاب براساس يك نظر كارشناسانه و نگاه حكيمانه هرگونه مذاكره اي با آمريكا را مردود مي دانند و حاضر نيستند كه مسئولان ايراني با مسئولان آمريكايي پشت يك ميز بنشينند. در اين كلام آقا دقت كنيد «مذاكره با ظالم اين است كه بگويند فلان فلان شده چرا اينقدر ظلم مي كني» 12/8/72 و حالا به اين جمله نيز توجه فرماييد «شما وقتي با كسي قهريد وقتي با كسي حرف نمي زنيد، رودربايستي با هم نداريد. در ]طرف[ مقابل هم هيچ حالت توقعي وجود ندارد، اما وقتي با كسي مذاكره شروع شد، پشت يك ميز نشستيد، يك قهوه با هم خورديد، يك گپ دوستانه هم در كنارش با هم زديد، در فلان محفل بين المللي نشستيد و با همديگر يك خرده درد دل كرديد، بعد رودربايستي به وجود مي آيد. آن وقت اول شروع تحميلات است. بدبختي انقلاب هاي دنيا و تسلط و نفوذ آمريكا از همين جا شروع شد.» 9/8/75"
بالاخره در پایان پاسدار حسین شریعتمداری به جزء آن مورد هائی که لیست کرده ،ادعا کرده است که به استناد ده ها مورد دیگر هر گز منظور وهدف ولی فقیه مذاکره با آمریکا نبوده است . چونکه پیشنهاد از سوی دولت دست نشانده ی عراق عنوان شده و از سوی وزارت امور خارجه نیز پذیرفته شده است و هیچ لزومی هم به پشت میز نشینی رو در رو با آمریکا نیست توضیحات و مثال وخاطر های دیگر، برای شیر فهم کردن ولی فقیه و مخاطبان دیگر خود بیان کرده است . ضمن اینکه پاسدار حسین شریعتمداری در پایان یادداشت روز خود به تصمیم وپیشنهاد عجولانه ی پاسدار احمدی نژاد در مورد مصر نیز انتقاد کرده وا ینگونه پیام هشدار آمیز برای ترمیم واصلاح آن داده است:
"رهبر معظم انقلاب در بيانات اخيرشان تاكيد مي كنند كه «وزارت امور خارجه به درخواست دولت عراق تصميم گرفت در يك گفت وگوي رودررو با آمريكايي ها مسئوليت و وظايف آنان را در قبال امنيت عراق يادآوري و با آنها اتمام حجت كند». بنابراين درخواست از جانب دولت عراق مطرح گرديده و تصميم از سوي وزارت امور خارجه كشورمان آغاز شده است و اين ابلاغ وظيفه و اتمام حجت به دلايلي كه اشاره شد، مي تواند بدون نشستن پشت يك ميز هم صورت پذيرد. يعني با ارسال نامه رسمي از طريق سفارت سوئيس. چرا چنين نشود؟! و چه نيازي به ابلاغ اين ديدگاه از طريق گفت وگوي مستقيم است؟ هرچند كه اين گفت وگو در عرف سياسي به معناي «مذاكره» نباشد. از دولت نهم انتظار مي رود منويات اصلي آقا را به درستي دريابد و به عرصه اي كه سمت و سوي فريب و رنگ و بوي سوءاستفاده آمريكايي ها از آن به مشام مي رسد پاي نگذارد. ممكن است آقا اجازه داده باشند ولي بايد حضرت ايشان از ژرفاي قلب مبارك خويش راضي هم باشند. آيا راضي هستند؟! بعيد به نظر مي رسد و البته اگر راضي باشند، «هرچه آن خسرو كند شيرين بود».
به عنوان شاهد مثال توجه دولتمردان را به خاطره اي از رهبر معظم انقلاب جلب مي كنيم؛ ايشان در دوران رياست جمهوري عازم يك مسافرت رسمي خارجي بودند. خدمت امام(ره) رسيدند و حضرت امام(ره) توصيه هاي لازم را ارائه كرده و براي موفقيت آقا دعا هم فرمودند. وقتي آقا از خدمت حضرت امام(ره) خارج شده و به مقر رياست جمهوري بازمي گردند، با خود مي گويند، چرا از حضرت امام(ره) نپرسيدم كه آيا راضي به اين سفر هستند يا نه؟ و حال آن كه ظاهراً و از نگاه افراد معمولي نظير من و شما اين ترديد جايي نداشته است و توصيه و دعاي سفر حضرت امام(ره) نشانه رضايت ايشان تلقي مي شده. اما داستان اولياء خدا داستان ديگري است و آقا به منظور پرسش درباره رضايت حضرت امام(ره) دوباره در همان روز خدمت ايشان مي رسند و از حضرتش مي پرسند آيا حضرتعالي راضي به اين سفر هستيد؟ و امام(ره) مي فرمايند «نه»... و آقا علي رغم آمادگي همه مقدمات از سفر خودداري مي فرمايند... فاعتبروا يا اولي الابصار.و بالاخره تجربه اخير درباره مصر را كه يك دولت دست نشانده آمريكاست به خاطر آوريد. آقاي رئيس جمهور اعلام مي كنند كه اگر دولت مصر موافق باشد همين امروز سفارت ايران در قاهره را برپا مي كنيم و وزير خارجه مصر به جاي قدرداني از رئيس جمهور كشورمان با كمال وقاحت مي گويد اگر ايران خواهان برقراري رابطه كامل با مصر است بايد ابتدا نام و تصوير خالد اسلامبولي را از خيابان هاي تهران حذف كند تا بعد درباره رابطه با هم به گفت وگو بنشينيم! يعني شرط رابطه با مصر آن است كه ايران به معاهده ننگين كمپ ديويد -كه انورسادات به خاطر آن معدوم شد- احترام بگذارد و نام و تصوير شهيد خالد اسلامبولي را از خيابان هاي تهران حذف كند و در همان حال انتظار دارند ايران اسلامي، هشدار حضرت امام(ره) درباره خيانت انور سادات و حسني مبارك را ناديده بگيرد! آيا اين تجربه عبرت آموز نيست؟!
درخاتمه اینکه گویا بوش وزیر امور خارجه اش پس از 28 سال هنوز نمی دانند که رمز بقای این رژیم جنایتکار آخوندی چه بوده است؟ آیا در یادداشت روز پاسدار حسین شریعتمداری پس از بیان پیشنهاد مذاکره نیامده بود که چه گفته بود که بشود از طریق مترجمان فارسی زبان برگردان و دنبال شود که چگونه ایشان اخطار کرده است مذاکره با آمریکا موجب می شود همه ی اعتبار گذشته رژیم جنایتکار آخوندی مالیده شود و تأکید کرده است که پذیرش مذاکره با آمریکا خطای بزرگی می باشد که خسارات آن جبران ناپذیر است؟ آیا بوش و خانم رایس اخیرا موضع مشاور امور بین الملل ولی فقیه علی اکبر ولایتی را گوش نداد ه ا ند که ایشان گفته است آمریکا تصمیم دارد مارا در چارچوب مرزهای کشورمان مهار ومحدود سازد که امکان پذیر نیست؟ آیا اینان متوجه نشده اند که اکنون روزنامه ی دولتی ایران گفته است که انتخاب سارکوزی دارای این پیام است که رژیم تروریستی آخوندی در خاورمیانه مهار ناپذیر شده واکنون خطر نفوذ ش به اروپا رسیده است ؟ بنابراین از این واضح تر نمی شود اعتراف کرد که ر دستگاه دیپلماسی رژیم تروریستی آخوندی که رکوردار نقض محکومیت جهانی حقوق بشر می باشد چگونه از سیاست مذاکره ومماشات گری تجربه ی عملی 28 ساله گذشته دارد وبرایش ا ز پیگیری اهداف شیطانی خودش معنی و مفهومی دیگری ندارد جز اینکه پیوسته رهبران ومسئولان رژیم جنایتکار آخوندی کوشش کرده اند که بسیار هوشیارانه و ردانه از ا ین فرصت ها بهره گیری به نفع خودشان کنند. پس درست است که گفته شده است آزموده را دوباره آزمون کردن خطاست. اگر بوش و خانم رایس هنوز نسبت به اعمال سیاست های فرصت طلبانه و غیر مسئولانه ی سران رژیم تروریستی آخوندی ابهام دارند بهتراست که با دقت همین یادداشت روز این شماره کیهان را بخوانند تا بهتر بدانند که چگونه ولی فقیه خودش اسیر چنگال باندهای مافیائی قدرت می باشد که سر نخ آن به ارگان های سرکوبگر ضد مردمی و نظامی همچون سپاه پاسداران ونیروی انتظامی و اطلاعاتی و امنیتی باز می گردد.
هوشنگ - بهداد
شنبه30 اردیبهشت ماه 1386