چرا بوی داغ کردن حمار، بوی کباب جا زده شده است؟!.


نقد وبررسی "اين بوي كباب نيست!" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 2 خردا د ماه سال 1386
چرا بوی داغ کردن حمار، بوی کباب جا زده شده است؟!
یک روز آخوند قرائتی بذله وطنزگوی حکومت تروریستی آخوندی البته قبل از اینکه ایشان صاحب گاو داری و سرمایه های بس هنگفت وبادآورده شود . در اوایل انقلاب گفته بود که اگر کسی دو زار به آخوند بدهد پس گرفتن آن محال است ویا اگر چنانچه ملائی سوار الاغ شود یا باید الاغ بمیرد یا ملا، چون ملا از گرده ی الاغ پائین بیا نیست. اکنون پس از اینکه 28 سال است که آخوند های حلوا وخرما ومفت خور وروضه وقاری خوان قبرستان ها بر اریکه ی قدرت سوار شده اند و سرمقاله نویس صحبت از بوی کباب گفته است که می بایست که هم بساز بخور بور وبی برپاشده ودر کار باشد یا شاید هم بوی داغ کردن حمار از جماران بر خاسته است که به مشام برخی بوی کباب تعبیرشده است . در هر صورت بوی کباب یاد شده مربوط به مذاکره ی رژیم تروریستی آخوندی و تقاضای عادی شدن رابطه با اآمریکا ست که قرار است 4 روز دیگر و4 روز پس از نشست پاسدار علی لاریجانی با سولانا و پایان پذیری 60 روز مهلت داده شده ی قطعنامه ی شورای امنیت سازمان ملل در عراق مقدمه ی مذاکره با آمریکا شروع شود. حال بماند که جای محمد جواد ظریف در سازمان ملل به خرازی داده شده است وشایعه استعفا یا برکناری پاسدار علی لاریجانی نیز رایج شده است . واکبر اعلمی نماینده ی مجلس هم گفته است که جناح حاکم به خصوص باند مافیائی پاسدار غلامک وگماشته وی فقیه به اتکای سپاه پاسداران به تنهائی می خواهد مذاکره و عادی شدن رابطه با آمریکارا دنبال کند. بنابراین برخلاف لنگ ولگد زدن های ولی فقیه نشئه به آمریکا که البته برای رد گم کردن می باشد سرمقاله نویس به خود حق داده است که نگرانی خود وکسان دیگری که نگرانی مشابه نسبت به مذاکره ی پیش مقدمه ی عادی شدن رابطه با آمریکا را دارند اینگونه به نمایش بگذارد:
"احساس نگراني از اين مذاكرات كه قرار است هفته آينده در بغداد انجام شود كاملا قابل درك و حتي قابل تقدير است . كساني كه با شنيدن اين خبر نگران شده اند اين مذاكره را مقدمه اي براي عادي سازي رابطه تهران ـ واشنگتن تلقي كرده و با اين سئوال اساسي مواجه شده اند كه عليرغم استمرار برخوردهاي خصمانه آمريكا و با اينكه هيچ تغييري در روش هاي استكباري دولتمردان آمريكائي پديد نيامده چرا سياست عدم مذاكره كه يك سياست اصولي و مبتني بر مباني صحيح و شناخت دقيق دشمن و اوضاع و شرايط است دستخوش تغيير شده و ما در برابر دشمن اصلي خود كوتاه آمده ايم اين نگراني هنگامي پررنگ تر مي شود كه تعبيرات حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه درباره آمريكا را به ياد بياوريم كه فرمودند « آمريكا شيطان بزرگ » و « ام الفساد قرن » است و براين نكته تاكيد نمودند كه تا آمريكا آدم نشود ما نميتوانيم با او رابطه برقرار كنيم . توصيف رابطه آمريكا با ما به « رابطه گرگ و ميش » نيز نكته ديگري است كه همين نگاه را تقويت مي كند و اين سئوال ها را در ذهن افراد دلسوز ايجاد مينمايد كه مگر آمريكا آدم شده كه ما تصميم گرفته ايم با او مذاكره كنيم مگر آمريكا تغيير كرده و ديگر گرگ نيست و دست از شيطنت برداشته و ديگر ام الفساد نيست كه ما حاضر شده ايم با او بر سر يك ميز بنشينيم و مذاكره نمائيم."
در دنباله سرمقاله نویس برای جلوی آن فرصت طلبانی که از مذاکره با آمریکا، عادی شدن رابطه با آمریکا را دنبال می کنند برای اینکه آب پاک برروی دست اینان بریزد از خمینی و و لی فقیه اینگونه فاکت آورده است :
"تا هنگامي كه خوي استكباري دولت آمريكا تغيير نكند سياست عدم مذاكره با آمريكا به قوت خود باقي است » . ايشان با مطرح ساختن اين سئوال كه : « چكونه مي توان با دولت مستكبر زورگو توسعه طلب و استثمارگر آمريكا آنهم در دوره دولتمردان گستاخ بي ادب و مدعي فعلي گفت وگو كرد » در واقع همان دغدغه اي را مطرح نمودند كه همه دلسوزان كشور و انقلاب دارند و درباره مذاكراتي كه قرار است در بغداد صورت گيرد توضيح دادند : « به دليل اينكه آمريكا به عنوان دولت اشغالگر به وظايف خود در برقراري امنيت در عراق عمل نمي كند و دست دولت اين كشور را بسته و براي سرنگوني آن تلاش و از تروريست ها نيز حمايت مي كند وزارت امورخارجه به درخواست دولت عراق تصميم گرفت در يك گفتگوي رودررو با آمريكائي ها مسئوليت و وظايف آنان را در قبال امنيت عراق يادآوري و با آنها اتمام حجت كند
" . سرمقاله نویس بدون آنکه نام از عطاء اله مهاجرانی ببرد وبگوید که ایشان اولین کسی بود که به دستور روباه مکار رفسنجانی در روز اطلاعات پس از جام زهر کشی خمینی از برقراری رابطه با آمریکا نوشته بود و اکنون نیز ایشان در لندن در کنار مسعود بهنود و مزدور اجاره ای علیر ضا نورریزاده اقامت دارد .همچنین نمایندگان مجلسی که از آنان نام برده نشده است وگفته که اکنون اینان ذق زده شده وخواهان عادی سازی رابطه با آمریکا شده اند. همان پیروان رفسنجانی و خاتمی در مجلس کنونی هفتم می باشند که سرمقاله نویس با فاکت آوردن از خمینی و ولی فقیه در مورد این جماعت وذوق زدگی اشان چنین نظر داده است :
"اخبار مربوط به مذاكرات بغداد عده اي را نيز به وجد آورده و آنها را با اين تصور كه اين مذاكره روزنه اي براي ادامه مذاكره با آمريكا بر سر ساير مسائل ايجاد خواهد كرد و به برقراري رابطه با واشنگتن منجر خواهد شد اميدوار ساخته است . اولين جرقه از اين جنس به ذهن همان كسي زد كه در اولين سالهاي بعد از پايان جنگ تحميلي با انتشار مقاله اي خود را مبتكر طرح « مذاكره مستقيم » با آمريكا معرفي كرد و البته بعدها به جمع خارج نشينان ملحق شد. در داخل نيز افرادي از مجلس شوراي اسلامي با دستپاچگي سخن از تاسيس گروه دوستي با نمايندگان مجلس آمريكا به ميان آوردند و عده اي ديگر نيز با اظهارنظر و انتشار مقاله مكنونات قلبي خود را در شيفتگي نسبت به آمريكا ابراز نمودند. در اين ميان عده اي نيز با زبان طنز حاكمان فعلي را به علاقمندي ديرينه به برقراري رابطه با آمريكا متهم كردند و افزودند كه آنان اكنون به دليل يكدست بودن حاكميت فرصت را براي چنين اقدامي مناسب ميدانند و در دولت هاي گذشته مانع انجام اين كار ميشدند چون ميخواستند اين امتياز! را به نام خود ثبت نمايند. "
در پایان سرمقاله نویس برای اینکه پاسخ به این خوش باوران یا کیسه ی گشاد دوختگان برای خود جواب داده باشد، چنین به اینان باز هم با آویز یان شدن به سخنان ولی فقیه در مشهد که ناشی از ضریب نشگی بالای ایشان بود وهمچنین با اشاره به موضع لابی رژیم تروریستی آخوندی در آمریکا توماس فرید من که گفته بوش بازنده وضعیف است ورژیم تروریستی آخوندی برنده وقوی است و راهی برای بوش جز نه جنگ که مذاکره باقی نمانده است و روز گذشته گزارش نقل قول شده ی این فرد در روزنامه ی کیهان سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری بازتاب داده شده بود . اکنون سرمقاله نویس چنین پاسخ به مخاطبین عادی شدن رابطه با آمریکا است :
"براي اين افراد دو نوع پاسخ وجود دارد. پاسخ اول همانست كه در بيانات رهبري در جمع روحانيون مشهد آمده بويژه اين جمله كه : « كساني كه تصور مي كنند جمهوري اسلامي ايران سياست مستحكم منطقي و صد درصد قابل دفاع خود را در نفي مذاكره و ارتباط با آمريكا تغيير مي دهد سخت در اشتباه هستند » . پاسخ دوم كه ميتواند تصريحات رهبري را در عمل به ظهور برساند عملكرد گروه ايراني مذاكره كننده است . مذاكره كنندگان ايراني بايد علاوه بر اعلام نامشروع بودن اشغال عراق توسط آمريكا و ساير بيگانگان مذاكرات بغداد را به صحنه محاكمه اشغالگران تبديل نمايند و آمريكا را وادار به امتياز دادن به ملت عراق نمايند. امروز آمريكا در موضع ضعف قرار دارد و همانطور كه توماس فريدمن نويسنده آمريكائي روزنامه نيويورك تايمز اعلام كرده برخلاف آنچه بوش كوچك و دستياران وي ميخواستند در اثر عملكرد نادرست آنها اكنون مخالفان آمريكا در منطقه بويژه جمهوري اسلامي ايران حزب الله لبنان و حماس قدرتمندتر از گذشته در صحنه حضور دارند و آمريكا منزوي شده است . بنابر اين شرايط از هر نظر براي گرفتن امتياز از آمريكا فراهم است . البته اين نگراني وجود دارد كه اصل پيشنهاد مذاكرات بغداد از طرف آمريكا يك طرح شيطاني باشد و دولتمردان آمريكائي همانگونه كه خصلت شيطاني شان اقتضا مي كند درصدد بدنام ساختن جمهوري اسلامي ايران از طريق اين مذاكره و شكستن قبح مذاكره با آمريكا و تلاش براي بهره برداري هاي بعدي باشند. نگراني دلسوزان و به وجود آمدن عده اي كه مذاكرات بغداد را روزنه اي براي تامين آرزوهاي خود ميدانند نيز تا حدود زيادي به همين نكته مربوط ميشود. گروه ايراني مذاكره كننده اگر قوي باشد ميتواند ضمن برطرف ساختن آن نگراني ها به اين گروه به وجد آمده نيز بگويد از بغداد اين بوي كباب نيست كه به مشام شما مي رسد در آنجا خر داغ مي كنند"
در خاتمه اینکه سرمقاله نویس بطور دقیق می داند که رژیم تر وریستی آخوندی همانگونه که با بحران آمده وبا بحران ادامه داده است واگر دست به بحران سازی های جدید نزند خیلی زود در چنبره ای از بحران های خود ساخته ومحاط شده در آن سریع از پای در می آید. زیرا خمینی با طرح اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 نه اینکه موجب سقوط دولت موقت شد و آخوندها بطورمستقیم بقدرت خزیده وتا کنون آن را حفظ کرده اند، بلکه ادعای مبارزه ومخالف با آمریکا وشیطان بزرگ کردن یک رمز و ابزار کلیدی ماندگاری رژیم جنایتکار آخوندی بوده است که حذف و سرکوب واز میدان خارج کردن احزاب و سازمان های سیاسی مخالف و حتی ابزار تبلیغاتی جنگ جناحی و سر گرم کردن مردم وانحراف اذهان عمومی و پیشبرد 8 سال جنگ ضد ملی و ضد مردمی و خلاصه سرکوبگری های اجتماعی و تثببیت خفقان ووحشت و ارعاب درجامعه و مهمتر همکاری با آمریکا در اشغال نظامی افغانستان وعراق و گسترش نفوذ ودخالت گری در امور داخلی عراق و بمباران پادگاه نظامی مخالفین در عراق و گذاشتن نام شان در لیست گروه وسازمان های تروریستی و بالاخره دنبال کردن پنهانی اهداف هسته ای و رئیس جمهور کردن یک پاسدار و قدرت اجرائی گرفتن سپاه پاسدار و تسلط داشتن این ارگان بر تأسیسات هسته ای و به خصوص اجرای طرح کنونی امنیت ملی نیروی انتظامی در پوشش ادعای پوشالی همین رمز معجزه آسای مبارزه با آمریکا و شیطان بزرگ بوده که به پیش برده شده است و بوضوح می داند که اگر این حربه در مذاکره با آمریکا ا ز دست داده شود دیگر به آسانی سران رژیم تروریستی وبه ویژه سپاه پاسداران نمی توانند به اهداف هسته ای و موج توطئه و دسیسه های داخلی و عدم پرداختن وپاسخگوئی به مطالبات مردم و همچنین نقش دخالت گرایانه در امور داخلی عراق و فلسطین ولبنان وخاورمیانه راادامه دهند و همین عامل سرعت گرفتن بیشتر در بستر شتاب سرنگونی نظام اشان می شود. بنابراین ابراز نگرانی سرمقاله نویس از مذاکره با آمریکا وعادی شدن رابطه ناشی از وحشت چشم انداز سیاه وتارسر نوشت رژیم تروریستی آخوندی است که آن نگرانی را دربوی کباب به مشام رسیده نمایان وبرجسته کرده است . زیرا که می داند بوی داغ کردن حمار است که دارد به مشام می رسد ونه بوی کباب.
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 2 خرداد ماه سال 1386