اتهامات صادره یا کیفر خواست جدی علیه ی پاسدار رئیس جمهور احمدی نژاد. جمهوری


نقد وبررسی " تعادل محور باشيد " روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 26 اردبهشت ماه سال 1386
"اتهامات صادره یا کیفر خواست جدی علیه ی پاسدار رئیس جمهور احمدی نژاد"
گفته می شود از جوانی تا پیری، از پیری تا بمیری . اکنون پس از سپری شدن بیش از 28 سال که قرار بود حکومت از آن مستضعان وپا برهنگان باشد که همگان می دانند چه جای این جمله و وعده ی قصار خمینی بنیانگذار رژیم بربرمنش و تحجر گرا وخرافه پرست وعوامفریب آخوندی حاکم شده است و روند فقر و بیکاری و گرانی وتورم وافزایش قیمت کالاها در جامعه چگونه بیداد گری می کند که نتیجه ی 28 سال حکومت بلامنازع آخوندها وسپاه پاسداران ارگان سرکوبگر حامی آخوندهای حاکم می باشد و پس از سپری شدن نزدیک به دو سال از دولت امام زمانی و عدالت محور پاسدار غلامک وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد که نورانی شده عدالت را در سازمان ملل به طور مهرورزانه به بندگان خدا در سراسر جهان صادر کرد اکنون همان تبدیل به طناب دار بر گردن خودش از سوی ملای سرمقاله نویس شده است که تازه خواب نما شده است که باید از خواب برخیزد تا به این ولی فقیه به گماشته و غلامکش جواب داد به عنوان پرسشی خطاب به این گماشته و مدعیان عدالت در دولت مدعی امام زمانی ایشان چنین بگوید و پرسش کند"
"عنوان « عدالت محور » شعار پرجاذبه اي براي يك دولت است بشرط آنكه در عمل نيز محور همه گفتارها و عملكردها « عدالت » باشد. براي رسيدن به « عدالت » قبل از هر چيز « تعادل » لازم است . قضاوت درباره افراد تصميم گيري ها و برخوردهائي كه به مديريت كلان يك كشور 70 ميليوني با حساسيت هاي فوق العاده داخلي و خارجي مربوط مي شود بدون ترديد بايد بسيار حساب شده و با بهره گيري از اهرم هاي قانوني و مشورت ها و تجربيات باشد تا از ويژگي « تعادل » برخوردار گردد. فقط دراينصورت است كه « محور » همه چيز « عدالت » خواهد بود و در غير اينصورت ممكن است « عدالت » جاي خود را به « شخص » يا « احساس » و يا « افراط » بدهد كه در آنصورت عناويني از قبيل « شخص محوري » يا « احساسات محوري » و يا « افراط محوري » جاي « عدالت محوري » را خواهند گرفت و فاجعه به بار خواهد آمد... "
یعنی اینکه سرمقاله نویس توصیه وموعظه گر عدالت با کتمان کردن حقایق می داند که زمان 28 سال زمان کمی نبوده است که اگر سا ختار ملوک الوایطفی و هزار فامیل دزد وغارتگر وارتجاعی آخوندهای حاکم توان برقراری عدالت در جامعه را داشت . هرگز اوضاع به اینجا کشانیده نمی شد که امروز ایشان مجبور باشد بر منبر رود و تلاش کند که با تصویر مارکشی و مار قالب کردن از عدالت محوری و شرط و شروط آن در رژیمی اظهار نظر کند که با مقولات آزادی و دمکراسی و عدالت همچون جن وبسم الله می باشد . همانگونه بطور دقیق می داند که این خاتمی شیاد بود که در پروسه تبلیغاتی مرحله ی دوم ریاست جمهوری خود در کرمان گفته بود که مسئولین نظام از میان همه قول ووعده هائی که به مردم ایران داده اند فقط توانسته اند به قول توزیع عادلانه ی فقر میان محرومان جامعه اقدام کنند وجامه ی عمل به دانند. البته سرمقاله نویس از موضع مخالفت با رقیب است که طرفدار عدالت محوری و اعتدال شده است . گرنه این مبلغ وحامی رفسنجانی می داند که اساس بی عدالتی و پیدایش پدیده ی آقازاده پروری ورشد آن در زمان سازندگی این سردار ویرانی با تز مبارزه با ارزانی وتعدیل اقتصادی بود موجب به وجود آمدن شکاف عمیق طبقاتی در جامع شده و از آن روز تا کنون هرچه زمان سپری شده است بر این عمق این شکاف طبقاتی اقلیت 20 % صاحب همه چیز واکثریت 80% محروم از همه چیز رو به روز در جامعه افزوده شده و گسترش یافته است . بنابراین همانگونه که ذکر شد در بستر رقابت وتضادهای باندی می باشد که اکنون سرمقاله نویس بخشی از عملکرد بحران ساز دولت در یک ماه گذشته را چنین بطور مختصر لیست کرده است:
"حوادث پياپي در يكماه و نيم اخير كه همگي حكايت از تصميم گيري هاي غيرمتعادل دارند متاسفانه بوي آزاردهنده « افراط » و فاصله گرفتن از « تعادل » را به مشام ها مي رسانند. اين روند خطرناك اگر ادامه يابد كشور را به سوي يك فاجعه به پيش ميبرد فاجعه اي كه با هيچ وسيله اي قابل كنترل نخواهد بود. ماجرائي كه فاصله گرفتن از تعادل و تسليم « افراط » شدن را به اوج رساند تصميم شتاب زده رئيس جمهور درباره مدير عامل و اعضاي هيئت مديره بيمه ايران بود. قبل از آن نوع برخورد با نظاميان نيروي دريائي انگليس كه به آب هاي سرزميني كشورمان تجاوز كرده بودند يك اخطار در همين زمينه بود كه جدي گرفته نشد. ماجراي بخشيدن يك بخش از استان فارس به يك شهر و بلوائي كه بر سر آن در جريان سفر رئيس جمهور به آن استان برپا شد و همه ما آنرا به حساب يك غفلت گذاشتيم و از كنارش با سكوت گذشتيم نيز مورد ديگر بود و فقره اخير نيز نوع اظهارنظر رئيس جمهور درباره برقراري رابطه با مصر است كه در مصاحبه ايشان در ابوظبي بيان شد. اين تعداد اشتباه از يك رئيس جمهور در مدتي كمتر از يكماه و نيم (از 14 فروردين تا 24 ارديبهشت 86 ) آنهم در مسائل مهمي كه بعضي از آنها به سياست خارجي و بعضي ديگر به مديريت كشور و آبروي اشخاص و اعتبار نهادها و بنيه اقتصادي كشور مربوط مي شود بسيار زياد است . به نظر مي رسد سكوت درباره اين امور جايز نيست و به معناي ترجيح دادن منافع جزئي بر مصالح كلي نظام و كشور و ملت است. ميتوان به سبك روزنامه هاي وابسته به دولت و رسانه ملي براي هر يك از اين تصميمات هورا كشيد و كف زد و تفسير و تحليل و سرمقاله منتشر كرد و البته بعد از دو سه روزي با كمال شرمندگي يكباره سكوت فرمود و يا آن تعريف و تمجيدها را پس گرفت . اما اينها زيبنده رسانه هاي يك كشور اسلامي و انقلابي نيست . معلوم است كه از باب « حب الشيئي يعمي و يصم » يا براساس « منافع و مصالح جناحي » و يا بصورت « دستوري » ميتوان مرتكب چنين روش هائي شد ولي اصحاب چنين رسانه هائي قطعا نمي توانند به اين سئوال پاسخ بدهند كه امكانات و اموال بيت المال را آيا ميتوان اينگونه در خدمت تمايلات قرار داد ."
اما سرمقاله نویس در ادامه ی توضیح لیست خطاهای مهم پاسدار رئیس جمهور ولی فقیه بقول خودش از مقوله برخورد رسانه اي با اين مسائل گذشته است كه پرداختن به آنان مثنوي هفتاد من كاغذ می شود بلکه فقط اکتفا کرده که درباره چهار فقره كه اشاره كرده اینگونه به اختصار توضيح دهد تا اینکه مشخص کند فاصله اظهارات و تصميمات با « تعادل » كه محور تحقق « عدالت » یا عمق فاجعه چقدر زياد ا ست: .
1 ـ بازداشت نظاميان نيروي دريائي انگليس كه در سوم فروردين سال جاري به آبهاي سرزميني ايران در جنوب تجاوز كرده بودند اقدامي شايسته و در خور تقدير بود. اين حق نيز براي مسئولان نظام وجود دارد كه به هر دليل كه خود تشخيص ميدهند افراد بازداشت شده را آزاد كنند. از نوع اعلام آزادي حتي با استفاده از عنوان « عفو » هم كه بايد پس از محاكمه و تصميم گيري هاي قضائي باشد در ميگذريم و فقط اين سئوال را مطرح مي كنيم كه در كدام كشور و كدام عرف مرسوم است كه دزدان دريائي و متجاوزان به سرزمين اين و آن را تكريم كنند و نفر اول اجرائي كشور با آنها دست بدهد و به آنها هديه بدهند و لباس نو بپوشانند و با سلام و صلوات بدرقه شان كنند راه صحيح اين بود كه آنها را با همان لباس خودشان سوار قايق مي كرديد و همراه با چند سرباز به همان نقطه دريائي كه بازداشت شده بودند ميفرستاديد و به نظاميان عراقي تحويلشان ميداديد. اينطوري علاوه بر اينكه به اهداف سياسي خود مي رسيديد آنهمه انتقاد و سئوال را هم در افكار عمومي پديد نمي آورديد تا رسانه هاي وابسته به دولت مجبور شوند دستگيري قدرتمندانه و بدرقه ناشيانه را در يك رديف قرار دهند و هر دو را نشانه قدرت و تدبير و درايت ! شما قلمداد كنند.
2 ـ شورش هاي چند روزه اقليد عليه تصميم رئيس جمهور در مورد الحاق بخش « خسرو و شيرين » به آباده را نميتوان تاييد كرد ولي بدون ترديد آن تصميم را هم نميتوان تاييد كرد. حتي قبل از انقلاب شاه هم كه خود را مالك و صاحب كشور و ملت ميدانست به خودش اجازه نميداد وقتي مردم يك شهر ميگويند فلان بخش را به شهر ما ملحق كن او همانجا بگويد : مال شما باشد! اين قبيل امور مجاري قانوني دارند و بايد مراحلي را از جنبه هاي سياسي و امنيتي و اجتماعي طي كنند تا به نتيجه برسند. آيا تجربيات استان شدن قزوين و تقسيم شدن خراسان به سه استان در اين زمينه براي كسي كه خود مدتي فرماندار و استاندار بود كافي نيست.!
3 ـ مبارزه با فساد در دستگاه ها يك نقطه قوت براي هر دولتي است كه واقعا درصدد چنين مبارزه اي ـ البته بدون اهداف تبليغاتي و سياسي و نان آنرا خوردن ـ باشد. اين مبارزه اگر از سرعت و قاطعيت برخوردار باشد يك اقدام انقلابي است . اما همين كار اگر بدون حساب و كتاب و خارج از چارچوب هاي قانوني و اخلاقي و رعايت حرمت و كرامت انسانها صورت بگيرد نه تنها يك اقدام انقلابي نيست بلكه متهم ساختن انقلاب است تكيه بر گزارش يك فرد اخراجي از بيمه ـ كه وزارت اطلاعات او را از حراست بيمه ايران اخراج كرده و توسط رئيس ديوان محاسبات به سمت بازرسي گمارده شده است ـ نمودن و بدون بررسي هاي قانوني حكم عزل همه اعضاي هيئت مديره و مدير عامل بيمه ايران را صادر كردن خسارت هائي براي اقتصاد مديريت اعتماد عمومي و مهمتر از همه آبروي اشخاص و خانواده ها در بر دارد. رئيس جمهوري كه « مهرورزي نسبت به همه بندگان خدا » را شعار خود قرار داده چگونه به خود اجازه ميدهد با تكيه بر چنين گزارشي آنهم قبل از آنكه مراحل قانوني طي شود و صحت و سقم ادعاها روشن گردد به وارد شدن چنين لطماتي به آبروي اشخاصي كه بايد تحت حمايت او باشند راضي مي شود ترديدي نيست كه اين كار رئيس جمهور با قصد لطمه زدن به آبروي اين افراد صورت نگرفته ولي اين كافي نيست رئيس جمهور بايد تحفظ هائي داشته باشد كه مانع خدشه وارد شدن به كرامت آحاد مردم شود. فرزندان اين افراد بعد از آنكه آبروي پدران آنها از طريق تبليغات رسانه اي بويژه صدا و سيما برباد رفته و به حيف و ميل بيت المال متهم شدند در مدارس و دانشگاه ها و جامعه چگونه از حيثيت خانوادگي خود دفاع كنند همسران آنها در برابر فاميل و همسايگان چه بگويند خود آنها براي جبران حيثيت خود چه كنند اعتماد مردم به بيمه را چگونه ميتوان برگرداند و... رئيس ديوان محاسبات همانست كه سال گذشته از قول يك فرد سوري گفته بود اگر قرار باشد خدا پيامبر ديگري بفرستد او آقاي احمدي نژاد خواهد بود. همانوقت افراد زيادي از جمله عده اي از نمايندگان مجلس به رئيس جمهور توصيه كردند با اين فرد برخورد كند. اگر به اين توصيه عمل ميشد اكنون او نميتوانست عامل چنين خطاي بزرگي باشد. بعضي از اصولگرايان براي اين اقدام تعبير « پوست خربزه زير پاي رئيس جمهور گذاشتن » را بكار برده اند. اين تعبير براي تبرئه كردن رئيس جمهور خوبست ولي واقعيت اينست كه اينها بازي با الفاظ است زيرا تقصير را به گردن دوروبري ها انداختن هرگز مشكلي را حل نمي كند. از طريق بازي با كلماتي از قبيل « تقصير » و « قصور » نميتوان ضعف هاي اساسي را ناديده گرفت . رئيس جمهور نبايد به خود اجازه بدهد قانون را دور بزند و درباره چيزي كه نيازمند بررسي و تصميم گيري هاي قانوني توسط عناصر حقوقي و قضائي است راسا تصميم بگيرد و آنرا از طريق رسانه ملي اعلام كند.
4 ـ شايد بتوان گفت شعارهاي بازگشت به دوران امام خميني سردادن با برقراري رابطه با مصر بدون آنكه دولت مصر از كمپ ديويد فاصله بگيرد و آنچه در فرمان حضرت امام در زمينه قطع رابطه با دولت مصر آمده (بسم الله الرحمن الرحيم . جناب آقاي دكتر يزدي وزير امورخارجه با در نظر گرفتن پيمان خائنانه مصر و اسرائيل و اطاعت بي چون و چراي دولت مصر از آمريكا و صهيونيست دولت موقت جمهوري اسلامي ايران قطع روابط ديپلماتيك خود را با دولت مصر بنمايد. روح الله الموسوي الخميني 58 2 11 ) در دنياي امروز كه دنياي تضادها و عجايب است چيز غريبي نيست ولي تمايل نيست به برقراري رابطه با دولت حسني مبارك كه دلال صهيونيسم است و انقلابيون مصر و فلسطين و جهان عرب او را مهره آمريكا و رژيم صهيونيستي ميدانند را با ملتمسانه ترين عبارت بيان كردن در شان نظام جمهوري اسلامي ايران نيست . اينكه رئيس جمهوري اسلامي ايران در مصاحبه مطبوعاتي خود در ابوظبي ميگويد : « ما به شكل قاطع در پي تجديد رابطه با مصر هستيم و اگر دولت مصر اعلام آمادگي كند تا پايان وقت اداري همين امروز سفارت ايران در قاهره را برپا مي كنيم » چه مفهومي غير از التماس براي برقراري رابطه با دولت حسني مبارك با ويژگيهائي كه اشاره كرديم ميتواند داشته باشد حتي براي برقراري رابطه با يك دولت مستقل و آزاد و مقتدر و محبوب و مردمي اين چنين ملتمسانه و سر از پا نشناخته سخن گفتن با مصالح كشور منطبق نيست چه رسد به دولت حسني مبارك كه منفور و ضد مردمي و دلال صهيونيسم و نوكر آمريكاست آنهم درست در زماني كه اجلاس شرم الشيخ به ميزباني همين دولت و با هدف خارج ساختن حاكميت از دست اكثريت شيعه عراق برگزار شد و درست در روزي كه توطئه دولت مبارك با چند كشور عربي براي سرنگوني دولت نوري مالكي افشا شد و درحاليكه هنوز پرچم شاهي بر روي قبر شاه معدوم در مسجد رفاعي قاهره خودنمائي مي كند و هر ساله با ميزباني حسني مبارك مجلس يادبود شاه با حضور فرح و درباري ها در قاهره برگزار مي شود. ما با اين التماس و تمناي برقراري رابطه با دولت وابسته حسني مبارك چه جوابي براي انقلابيون مصر و فلسطين و جهان عرب و جهان اسلام داريم با فرمان امام و مساله كمپ ديويد ميخواهيم چه كنيم شما اگر ميخواهيد با حسني مبارك رابطه برقرار كنيد بسم الله ولي لااقل همان شرط هائي كه او قبلا پذيرفته بود ولي چون عمل نكرد حتي وزير خارجه دولت اصلاحات كه شما آنرا دولتي غير انقلابي و اهل مسامحه ميدانيد حاضر نشد رابطه برقرار شود را رعايت كنيد. وانگهي حتي اگر شرط ها هم محقق شوند اين شتابزدگي غير منطبق با واقع و قبل از طي شدن مراحل قانوني چيست كه شما را وادار مي كند بگوئيد « اگر دولت مصر اعلام آمادگي كند تا پايان وقت اداري همين امروز سفارت ايران را در قاهره برپا مي كنيم » سفارت برپا كردن كه خم رنگ رزي نيست

بالاخره سرمقاله نویس در پایان دومین کیفر خواست صادره ی خود علیه ی پاسدار غلامک و گماشته ی احمدی نژاد اینگونه بی علاقگی خودش را نسبت به عملکرد ها وتمیمات خود رنه ی این پاسدار اعلام وابراز کرده است»
"ما دوست نداريم رئيس جمهورمان طوري سخن بگويد و طوري تصميم بگيرد كه به عدم برخورداري از « تعادل » متهم شود. اگر ميخواهيد شعار « دولت عدالت محور » به عمل نزديك شود بايد طوري سخن بگوئيد و عمل كنيد كه همگان « تعادل » را در اظهارات و عملكردهايتان احساس و لمس كنند زيرا تعادل محور عدالت است . اينگونه بودن را براي شما آرزو مي كنيم آقاي رئيس جمهور."
در خاتمه اینکه فقط می توان تأکید کرد که این کیفر خواست صادره شده دوم از سوی سرمقاله نویس علیه پاسدار احمدی نژاد را یکبار دیگر با دقت بخوانید تا بدانید که عمق فاجعه کجاست و مردم ایران چگونه اسیر چنگال چه جانورانی شده اند که نه اینکه با مردم خود رو راست نیستند وحرف راست هر گز به آنان زده ونمی زنند وبه وعده های خود شان که به مردم داد اند عمل واقدام نکرده ونمی کنند ، بلکه با همه فرصت طلبی و سوء استفاده هائی که از نام مذهب کرده اند و چپ وراست برای خفه کردن هم دیگر آویزان به جملات ووصيت قصار خمینی می شوند وافتخار پیرو وی بودن را دارند ولی به سادگی آنجا که موقعیت خودشان ونظام شان در خطر می افتد جفت لگدی برروی گور خمینی می کوبند وضد انچه وی گفته عمل می کنند. خلاصه اینکه آش آنقدر آش شور شده است که صدای آشپز باشی حکیم باشی ی بیت رهبری نیز در آمده است.
هوشنگ – بهداد

چهار شنبه 26 اردبهشت ماه سال 1386