دروغ نامه ی کیهان 23 ارردیبهشت ماه سال 1389
نقدوبررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " مرگ موج دوم "
سفید سازی پرونده ی کودتا گران با کتمان نمودن حقایق و پاک کردن صورت مسئله ومتهم کردن رقیب مغلوب ناشی ازترس نزدیک شدن 22 خردادسالگرد کودتای 88 و حضور مردم معترض در صحنه"
وقتی هدف ازعوامفریبی و شیادگری و ابزاری کردن دین با دین فروشی در راستای قبضه ی قدرت و انحصاری کردنش باشد که اینگونه اقدامات پشتوانه ی انباشت هرچه بیشتر ثروت جناحی و باندی شده باشد . مشخص است که این شیوه که از ماکیاول نقل قول می شود که وسیله هدف را توجیه می کند برای حاکمان چنین نظامی تبدیل به اصل می شود . زیرا که حاکمان غارتگر و جنگ افروز و نا مشروع و ضد مردم حاکم برایران تلاش مذبوحانه می کنند تابهرقیمت و ترفندی که شده است همچنان قدرت را حفظ نمایند. بنابراین برای حذف رقیب موی دماغ شدگان و منتقدان نق زن و دگر اندیشان مزاحم و ناراضیان مسئله ساز و بالاخره مخالفان برانداز می بایست که علیه شان پیوسته توطئه شود واز همه ابزار و ادوات سرکوب و شیوه های جنگ روانی تبلیغاتی رسانه ای علیه شان استفاده شود وباید برای حذف شان یا خاموش کردن صدای اعتراضی شان ازهرگونه تخصص و تجربیات تهدید و پرونده سازی و بازجوئی و شکنجه گری و اعتراف گیری و تحریف گری و اتهامزدن حتی صدور احکام زندان و اعدام استفاده نمود . از سوی دیگر می بایست با صورت مسئله پاک کردن و تصویر مار کشیدن ومار نشان دادن تلاش کردتا حقایق کتمان و وارونه جلوه داده شود.
برای همین است که از کودتای 22 خرداد سال 88 که پاسداران کودتا گر با تبانی خامنه ای رهبر لوطی جماران و همآهنگی شورای نگهبان که آلت دست لوطی جماران می باشد رأی ساختگی 24 میلیونی برای پاسدار گماشته احمدی نژاد دست وپا کردند و توانستند وی را رئیس جمهورتحمیلی کنند و رقیب دوم خردادی ها را حذف نمایند و نظام را یک دست تر از کودتای قبلی سوم تیر 84 کنند. ولی چون کودتاگران با واکنش اعتراضی رقبا که پیرامون تقلب بود روبروشدند. مهمتراینکه باحضور مردم معترض ناراضی در صحنه مواجه شدند.ابتدا تصور می کردند که همچون خیزش و قیام های اعتراضی ضد حکومتی گذشته بطور مقطعی و زود گذر می باشد که با فشار و تهدید و سرکوب و ضرب وشتم و بازداشت و زندان قبل مهار است و صدای معترضان به خاموشی می گراید وسپس اوضاع رو به عادی شدن می رود و همه چیز فراموش و شامل مرور زمان خواهد شد. ولی کودتا گرا ن ذوق زده متوجه نشده بودند که نتایج مناظره های تلویزیونی ریاست جمهوری دوره ی دهم و افشاگری هائی که شد فقط منحصر به باند ها و جناح های در گیر جنگ قدرت و ثروت نبود ، زیرا که این مناظره ها منجر شد تا اینکه کل نظام از رأس تا ذیل به فساد آلوده محاکمه و بی اعتبار شود.حتی موجب رفع توهم از مردم از چگونگی عملکرد دولت مردان در 30 سال گذشته شد . خلاصه سبب عریان شدن ماهیت نظام شد که پیآمد آن افزایش ضریب خشم و کینه ی مردمی بود که مترصد فرصت بودند تا روزنه ای برای شان بازشود تاکه اینان بتوانند موج وار و میلیونی سرازیر خیابان ها شوند و فریاد مرگ بردیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه سردهند .
آری کودتا گران و بیت جماران اینجا را نخوانده و محاسبه نکرده بودند که این فریاد های سر داده شده ی مرگ بر دیکتاتورگفتن انباشت پژواک بیش از 3 دهه کارنامه سیاه و عملکرد ننگین دولت مردان و رهبر ولی فقیه حاکمیت ننگین تر از اینها است که تا کنون اجازه ی بروز صدای اعتراضی در گلوها خفه شده شان داده نشده بود که اکنون این چنین بامرگ بر دیکتاتور گفتن توی خیابان و دانشگاه و حتی در گورستان هاامکان بروز و نمایش فریادهای اعتراضی شان را یافته بودند . البته که هزینه اش هم برای معترضان وهم برای کودتا گران بسیار بالا و پر هزینه بوده است . با این اختلاف که جهت کفه ی ترازو به نفع مردم ایران سنگینی کرده و چرخش داشته است . زیرا که مردم ایران دیگر توهمی نسبت به ماهیت حاکمان ندارند . همانگونه که در عزم جزم شان برای تغییرات دمکراتیک و جانشینی حکومت غیر دینی تزلزلی وجود ندارد. مهمتر اینکه از سوی دیگر برای کودتاگران و بیت جماران هزینه ی سنگین و جبران نا پذیر عریان شدن کامل بحران عدم مشروعیت نظام را در بر داشته است.
بهر حال اکنون که سالگرد کودتای 22 خرداد سال88 در راه است . لذا عجیب موجب وحشت کودتا گران از حضور مردم معترض و نمایش تظاهرات ضد حکومتی شان در چنین روزی شده است؟ پس برای چاره جوئی و خنثی کرن خطر می بایست با پاک کردن صورت مسئله تلاش مذبوحانه برای نا دیده گرفتن یا بیان مشکل مطالبات پرداخت ناشده ی مردم شود . همینطور سخنی از رشد روز افزون لجام گسیخته ی تورم و گرانی و فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی گفته نشود تا با انکار کردن اینکه اختلاف و شکاف در رأس نظام آلوده به فساد وجود ندارد که رقیب به این موارد چشم دوخته است و تصمیم دارد بامانور تبلیغاتی دادن چاشنی حرکتهدف موج دوم خود کند. اما قلم بر دست یادداشت روز نویس اهداف رقیب را فاش ساخته است و رقبای رقیب مغلوب بر زیر تیغ فشار و اتهام گاز انبری گرفته است تا که قبل از اینکه اینان اقدام کنند متهم شان نموده است که اینان می خواهند موج دوم فتنه گرائی راه اندازی کنند و به آن دامن بزنند تاجان تازه ای به دم مرده ای بدمند که متولد نشده مرده است. بهمین دلیل قلم بر دست یادداشت روز نویس در ابتدای یادداشت روز خود به این موضوع چنین نگریسته و آن را باز کرده است :
"آنچه برخي سران نيمه جان فتنه در محافل داخلي خود «موج دوم» خوانده بودند، به دنيا نيامده مرد. موج دوم فتنه بنا بود با تمركز روي دو موضوع 1- مطالبات و اعتراضات طبقات محروم و 2- تشديد اختلاف هاي درون نظام بويژه اختلافات ميان قواي 3 گانه شكل بگيرد اما اكنون اعتراف هاي واضحي از جانب دوستان آن طرف آب فتنه گران وجود دارد كه نشان مي دهد آن به اصطلاح موج، جان نگرفته جان داده است"
جالب است که قلم بر دست یادداشت روز نویس روش سنگ بستن و سگ رها کردن و مجور حضور به منتقدان ناراضیان دولت ندادن و سرکوب و بازداشت و زندان نمودن با شکنجه ی مستمر معترضان افزایش دادن و همزمان وارد صحنه کردن ساندیس خوران گرد آوری شده در سراسر ایران و گسیل و اعزام شان به تهران تا در نمایش حکومتی 22 بهمن حضور داشته باشندرا مترادف با رشد آگاهی طبقه ی متوسط و فاصله گرفتن شان از صف فتنه گران یا رقیبان مغلوب و ملحق شدن به سوی پاسداران کودتا گران نامشروع نامیده و نتیجه گیری کرده است که در این نمایش 22 بهمن 88 زیرآب ادعای دروغ بودن تقلب کودتای 22 خرداد مورد ادعای موسوی با اسلام مورد نظر وی که از 16 آذرشروع شده بود این چنین از سوی مردم زده شد:
از حيث تاريخي، داستان موج دوم مربوط به ايام مابعد از 22 بهمن است. جريان فتنه اگرچه در درك پيام هاي 22 بهمن كودني نماياني از خود نشان داد با اين حال اين نكته ساده را توانست دريابد كه آن روز نقطه پايان قطعي همراهي طبقه متوسط شهري با فتنه هاي پس از انتخابات بوده است. طبقه متوسط در تهران -بويژه آن عده كه به موسوي راي داده بودند- پس از بيش از 7 ماه نه سندي در باره تقلب مشاهده كردند و نه نشاني از آن اسلام، انقلاب و قانون اساسي ديدند كه موسوي مي گفت براي بازگشت به آنها تلاش مي كند. همين آگاهي باعث شد تا آرام آرام هر يك زماني و به طريقي راه خود را از فتنه گران جدا كنند تا اينكه در 9 دي و بعد 22 بهمن 88 همه آنها كه در 22 خرداد رو در روي هم ايستاده بودند در يك صف ايستادند و اندك جماعت فتنه گر در صفي ديگر مقابل آنها. وقتي صف بندي ها روشن شد، استراتژي ها هم تغيير كرد. نااميدي از طبقه متوسط در تهران كه از 16 آذر آغاز شد و در 22 بهمن به اوج رسيد،
از سوی دیگر معلوم نیست که چرا بطورعلنی نام برده نشده که برخی بازوهای همچنان فتنه درون بر خی نهادهای نظام کودتائی کدام است ؟ شاید منظور نهاد بازار مکاره ی مجلس هشتم می باشدکه تعدادی از نمایندگان جریان مغلوب درآن حضوردارند. یا اینکه مجمع مصلحت نظام است که رفسنجانی در آن نقش دارد به خصوص اینکه قانون انتخابات دراین مجمع مورد بررسی واقع شد که قلم بردست مدعی شده چون دروغ نامه ی کیهان متوجه شده و به موقع پرونده سازی کرد وطرح رقبای مغلوب برای گشودن جبهه ی جدید را فاش نمو موجب شکست طراحانش شد. در این مورد خنثی کردن اقدامات سران مغلوب در برابر کودتا گران حاکم برای امتیاز گرفتن شان را چنین فرموله کرده و گزارش داده است:
"همه اين پروژه ها يك به يك پياده شد (و توجه كنيد كه اگر نبود برخي بازوهاي متاسفانه همچنان فعال فتنه درون برخي نهادها نمي توانست پياده شود). تلاش ها براي امتيازگيري از نظام روي دو مسئله خاص تمركز يافت. اول تلاش براي آزادي زندانيان دستگير شده پس از انتخابات و دوم پيش بردن طرحي در مجمع تشخيص مصلحت درباره سياست هاي كلي انتخابات كه عملا اختيارات انتخاباتي شوراي نگهبان را از بين مي برد و مكانيسمي جديد به جاي آن مي نشاند كه در هيچ كجاي قانون اساسي نمي شد پايه و اساسي براي آن يافت. تحليل جريان فتنه در آن مقطع اين بود كه هر كدام از اين دو پروژه به نتيجه برسد مي توانند آن را به عنوان امتيازي معرفي كنند كه «جنبش از نظام گرفت» و بعد دور جديدي از فعاليت هاي خود را با محوريت تلاش براي حضور دوباره درون جامعه سياسي كشور آغاز نمايند. تلاش هاي فراواني چه به شكل نامه نگاري هاي پنهان و چه به صورت پيغام دادن و واسطه فرستادن آغاز شد تا شايد يكي از اين دو پروژه بالاخره ثمري بدهد. با اين حال خيلي زود معلوم شد كه اين تلاش ها دستاوردي نخواهد داشت و نظام نه فريب مي خورد و نه باج مي دهد. در مورد زندانيان هيچ اتفاقي نيفتاد چون اساسا اين امكان وجود نداشت كه با آسان گرفتن بر بانيان فتنه حق مردمي كه تنها انتظار آنها از نظام برخورد با خائنان به انقلاب بود پايمال شود. در مورد قانون انتخابات هم هشدار به موقع و مستند كيهان كه از موضوع مطلع شده بود به سرعت جامعه سياسي و مسئولان نظام را حساس كرد و در حالي كه بسيار تلاش مي كردند تا مي توانند موضوع را عادي سازي كنند (در حالي كه در مجمع موضوع را به عنوان يك اولويت مطرح كرده بودند) روشنگري هاي صورت گرفته نهايتا اجازه نداد داستان به همان شكلي جلو برود كه آقايان منجي فتنه مي خواستند و مي پسنديدند. تمركز فريبكارانه كروبي و موسوي بر مطالبات معلمان و كارگران در آستانه روزهاي 11 و 12 ارديبهشت دقيقا ناشي از همين پروژه بود كه البته گفتيم صفر تا صد آن را جايي بيرون از مرزهاي ايران نوشته و به عنوان يك دستور العمل لازم الاجرا به داخل منتقل كرده بودند. طبقه محروم و رنج كشيده ملت ايران اما به خوبي نشان داد كه اين قشر از ملت ايران چقدر باهوش و از حيث توان تشخيص سره از ناسره تا چه اندازه تيزبين و با بصيرت هستند. اگر واقعا مطالبات اين مردم ارزشي داشت حتما در ايام انتخابات و روزهاي پر هيجان پس از آن كسي از آنها سراغ مي گرفت. مهم تر از اينها آنچه فتنه گران محاسبه نكرده بودند اين بود كه طبقات مستضعف جامعه به سبب توهين هاي مكرر سران فتنه و اراذل و اوباش اجاره اي آنها به ارزش هاي انقلابي و ديني خصوصا حادثه روز عاشورا تنفري بي مانند از فتنه گران به دل دارد و در نتيجه نه فقط خود را به خاطر آنها به زحمت نخواهد انداخت بلكه به دنبال فرصتي است تا بغض فروخورده خود از آنها را بگشايد و انتقام آن همه پرده دري ها را بستاند"
در خاتمه اینکه قلم زن سرمقاله نویس وارونه گو وکتمان کننده ی آشکار حقایق که مدعی شده است که در 11 و 12اریبهشت هیچ اتفاقی نیفتاد چونکه ادعا کرده است که این قشر محروم و زحمت جامعه یعنی کارگران و معلمان بدلیل توهین سران فتنه که در روز عاشورا یا قیام 6 دی شد . از نمایش 22 بهمن تا حال مردم معترض و ناراضی بدنبال فرصت می باشند تا از سران فتنه انتقام بگیرند .البته سئوال است که چگونه است این روز ها که در تهران اجلاس است و برخی از کشورهای غیر متعهد یا نمایندگانش حضوردارند. دولت بدلیل وحشت از بر پائی هر گونه تظاهرات ضد حکومتی در تهران شنبه و یکشنبه تعطیل کرده است. ولی 11 ار دیبهشت روز جهانی کارگران نه تعطیل نشد ونه اینکه درچنین روزی مجوز حضور و تظاهرات خیابانی به کار گران داده نشد، بلکه به اجتماعات کار گری در شهر های بزرگ صنعتی در چنین روزی تهاجم شد و تعدادی از کار گران ونمایندگان سندیکائی شان بازداشت و روانه ی زندان شدند ؟ چرا مشابه ی همین اقدام وحشیانه و سر کوبگرانه برای معلمان اعتصابی و معترض در 12 اردیبهشت در روزمعلم اتفاق افتاد ؟ حال از فضای بشدت امنیتی در این دو روز گذشته چرا پس از آن برای کنترل فضای انفجاری جامعه اعدام های ضدانسانی افزایش داده شده است؟چرا در زندان رجائی شهر کرج 6 قربانی نگون بخت پروررش یافتگان همین رژیم ضدبشری و نامشروع و غارتگر حلق آویزشدند؟چرا پس از آن بلافاصله 5 زندانی سیاسی که در میان شان یک زن و یک معلم کرد بود بر دارکشیده شدند ؟ آیا این اقدامات جنایتکارانه نشانه ی قدرت و فاصله گرفتن بخش متوسط و قشر محروم جامعه از صف توهین کنندگان قیام 6دی روز عاشورا و پیوستن شان به حاکمان کودتاگران نامشروع و ضد مردم می باشد و یا نه گواه بر ضعف و استیصال و در ماندگی در بن بست کامل فرو ر فتگان کودتاگران حاکم است. همچنین مهر تأئید بربی آیندگی و پایان پذیری عمر ننگین این رژیم ضد بشری تاریک اندیش و بربرمنش و نامتعارف می باشد که عجیب هم دچار اضطراب و سراسیمگی و وحشت از برگزاری اعتراض ضد حکومتی مردم ناراضی و خشمگی در 22 خرداد سالگردکودتای سال 88 شده است . طوریکه قلم بردست یادداشت روز نویس مجبور شده بطور دربست حقایق را وارنه نمایش دهد و بیانش کند؟
هوشنگ - بهداد
http://www.kayhannews.ir/890223/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان 23 ارردیبهشت ماه سال 1389