دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 9 خرداد ماه سال 1389

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " جنگ و نيرنگ چهارم "

کاربرد گاز انبری فشار و تهدید دشمنی با آمریکا و نام خمینی شیاد علیه ی رقیب مغلوب "

اکنون که 31 سال گذشته است و توهمات پیرامون عوامفریبی و شیادی و دین فروشی و شعبده بازی های ضد آمریکائی حاکمان ایران بر طرف شده است. اگر نظری گذارا به گذشته انداخته شود که چگونه مدعیان کار کشته ی ضد امپریالیستی توده ای که با نفوذ و انشغاب درون سازمان فدائی ها جریانی موسوم به اکثریت را با خود همراه کردند. سپس اوایل انقلاب آنگونه اسیر وهم خود عصر سلطه ی جهانی سوسیالیسم واقعاً موجود شده و غرق درغرور شیفتگی و مردم فریبی ی امام شیاد ضد امپریالیست شدند به امید که مسیر راه رشد غیر سرمایه داری را هموار شود و شتاب گیرد . آنگاه ایران هم افغانستان و یمن جنوبی و اتیوپی دیگر بسازند و جزو زیر مجموعه ی امپراتوری شو روی شابق شود. آیا این خوش باوران ضد امپریالیست دیروز پیرو خط امام ضد امپریالیست هر گز تصور می کردند که با همه ادعای پیچیدگی که به حساب خودشان در بستر مبارزه با امپریالیسم به خصوص آمریکا دارند چگونه به آسانی در دام توطئه ی طراحی شده ی همان ارتجاع سیاهی دارند می افتند که در 15 سال خرداد سال 1342 بدلیل مخالفتی که خمینی در برابر انقلاب سفید شاه خود کرد توده ای ها شاه را سوسیالیست ملی و خمینی شیاد را ارتجاع سیاه مخاطبش کرده بودند . ولی در 13 آبان سال 1358 با اشغال سفارت آمریکا برای شان تدارک دید جزو یروان خمینی شیاد شدند. مهمتر اینکه آیا این ساده اندیشان پر مدعای ضد امپریالیست باور داشتند که چگونه این سناریوی طراحی شده د ر دنباله می تواند تبدیل به طناب دار برای اینان و سایر مخالفان و منتقدان از جمله پیروان خط امام شیاد خمینی خواهد شد ؟ آنگونه که که این سناریو می تواند درای تاریخچه 30 ساله ای شود که همچون آچار فرانسه مشکل گشای درمان های مقطعی برای عبور از بحران زا و بحران زی رژیم کودتائی نامشروع کار برد داشته باشد بطوریکه نه جانشین پاسخگوئی مطالبات مردم شده است که تا هر گاه صدای اعتراضی بلند شود با اهرم اتهام و چماق ضد آمریکائی و ستون پنجم و نفوذی دشمن آمریکامتهم و خاموش گردد .

اکنون قلم بردست یادداشت روز نویس از کودتای 28 مرداد سال 32 یاد کردهه سئوال است مگر پس از کودتای 28 مرداد سال 32 که منجر به سقوط دولت ملی دکتر مصدق شد چه اتفاق افتاد جز اینکه منجر به بقای 25 سال حکومت شاه شد که در مقایسه مگر دستأورد اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 تا کنون دستآوردی بمراتب خیلی بدتر از کودتای 28 بهمراه نداشته است؟ آنگونه که ا کنون عملکرد پشت پرده ی حاکمان کودتاگر از جمله ی پاسدار گماشته احمدی نژاد و رحیم مشائی و دلال وواسطه و جاسوس چند جانبه همچون امیر احمدی و سایر لابی ها مرگ مشغول زد و بند پشت پرده با آمریکا نمی باشند که اکنون قلم بر دست یاداشت روز نویس با پاک کردن صورت مسئله زدن بند با آمریکا را به حساب نهضت آزادی و صادق قطب زاده ی اعدام شده و نهضت آزادی و جبهه ی ملی این چنین گذاشته شده است؟

"ريچارد كاتم افسر ارشد سازمان «سيا» و استاد بعدي دانشگاه پيتسبورگ، در 2 دوره حساس در ايران حضور داشته است. كاتم در بحبوحه نهضت نفت و كودتاي 28 مرداد 1332 (1953 ميلادي) از گردانندگان تيم عمليات پنهاني سيا در ايران بود و از اعضاي شبكه «بدامن» به شمار مي رفت. وي در دهه هاي 60 و 70 ميلادي با گروه هايي نظير جبهه ملي و نهضت آزادي، ارتباط وثيقي برقرار كرد. كاتم از يك سال قبل از انقلاب در ارتباط كامل با ابراهيم يزدي و صادق قطب زاده بود به ويژه زماني كه آنها به پاريس رفتند. او در اين مدت كارمند ارشد سفارت آمريكا در تهران محسوب مي شد. چارلز ناس از كارمندان سفارت در نامه اي به هنري پرچت مسئول ميز ايران در وزارت خارجه كه مربوط به خرداد 1356 است، كاتم را رابط اصلي آمريكا با گروه نهضت آزادي معرفي مي كند"

البته مکمل نقش سناریوی مدعی مبارزه با آمریکا چماق با آویزان شدن نام خمینی سیاد است که اکنون این دو مقاله همچون اهرم گاز انبر فشار و اتهام زنی علیه ی رقیب مغلوب استفاده می شود . یعنی دشمنان دیروز خمینی که اکنون از طریق کوددتای خاموش و خزنده ی قدرت را قبضه کرده اند پیروان خمینی و خط امامی های دیروز را این چنین بر زیر تیغ فشار و اتهام خود گرفته اند:

"شيطان بزرگ با اين نفوذ آيت الله خميني چه بايد مي كرد؟ سازمان سيا و ناتوي فرهنگي در هر دهه از تاريخ انقلاب ترفندي انديشيدند. تدبير سال هاي 59-57 مبتني بر جعل رهبران سياسي و مذهبي در برابر امام بود. از شاپور بختيار و كريم سنجابي بگيريد تا سيد كاظم شريعتمداري و بازرگان و بني صدر و سرانجام منتظري در سال هاي آخر عمر مبارك امام.دهه دوم، با رحلت امام مصادف شد و سازمان هاي اطلاعاتي مثلث استكبار چند تدبير را با هم به كار بستند. تكرار روند دهه گذشته در برابر جانشين امام و همزمان، القاي منافقانه حسّي نوستالژيك مبني بر اينكه امام تمام شده و جانشينش چون خود او نيست! در القاي اين حس يأس آور، بخشي از جريان سياسي موسوم به چپ با پروژه غرب هم پوشاني كردند. دهه سوم، آغاز هجمه علني به حضرت امام و باورهاي استراتژيك اوست. اوج اين هجمه، گزافه گويي حماقت آلود عضو بعدي حلقه لندن (منكر امام زمان عج) است كه سال 1379 در برلين و در مصاحبه با تاگس اشپيگل سايتونگ گفت «خميني به موزه تاريخ سپرده مي شود». آن روز تقريباً هيچ يك از چپ هاي خط امامي سابق، معترض اين گزافه گويي و عقده گشايي نشدند. نه مجمع روحانيون، نه خاتمي، نه كروبي و نه عاليجناب خاكستري پرده نشين (موسوي). با اين وجود، از سال 1382 به بعد جريان پرچمدار اصولگرايي در تراز خط امام با رأي مبارك مردم سربرآورد و براي ديپلمات ها و مأموران اطلاعاتي كه تحولات ايران را رصد مي كردند، عيان كرد نام امام خميني همچنان سكه پربهاي روزگار ايران جديد است"

بنابراین چون در ادامه ی جنگ قدرت و ثروت هدف قلم بر دست یادداشت روز نویس متهم و محکوم کردن رقیب مغلوب دوم خردادی ها و حذف کامل شان می باشد پس مشخص است بدلیل نزدیک شدن 22 خرداد سالگر د کودتای پاسداران در 22 خرداد . می بایست که معرکه گیری ساندیس خوران در روز 15 خرداد سال مرگ خمینی شیاد تدارک دیده شود. زیرا که ضرورت دارد بعنوان پیش در آمد ا با شیوه ی بازجوئی و پرونده سازی ومتهم کردن علیه رقیب دوم خردادی ها مقدمه چینی شود تا که مجبور شوند اینان ا ینگونه دست به هیچگونه اقدامی جز تسلیم شدن نزنند:

"سال 1388، آغاز دهه چهارم انقلاب، با دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در ايران گره خورد. شيطان بزرگ 9 سال پس از طرح خاورميانه بزرگ جز خسارت و بي آبرويي و گرفتاري، طرفي نبسته بود. به تعبير رئول مارك گركت از افسران سابق سيا، در عراق فرزندان معنوي آيت الله خميني روي كار آمده بودند. و كمي آن طرف تر، اسرائيل زير بار آوار حيثيتي 2 جنگ 33 و 22 روزه مانده بود. چرخه هسته اي ايران نيز مدام بر شتاب خود مي افزود. اگر اين همه مصيبت آمريكا و اسرائيل و انگليس، زير سر آيت الله خميني و نفوذ كلمه او نبود پس از كجا بود؟ چند روز پيش از 22بهمن سال گذشته، روزنامه انگليسي اكونوميست نوشت «اظهارات اخير ميرحسين موسوي از نامزدهاي انتخابات ايران نشان مي دهد او با بنيان هاي انقلاب اسلامي مشكل دارد و اين بنيان ها را به چالش كشيده است».. امام را كجا مي توان با اسلام آمريكايي، اسلام اشرافيت، اسلام پرز و بگين، اسلام اعتزالي، اسلام اموي و عباسي، اسلام بهائيت و حجتيه، اسلام التقاطي كمونيستي و ليبراليستي، و اسلام ملك عبدالله ها جمع بست؟ حضرت روح الله همو كه عين رحمت بود براي مستضعفان و پابرهنگان، در برابر قانون شكنان و اشرار سياسي از موضع صلابت مي فرمود: «اشتباهي كه ما كرديم اين بود كه به طور انقلابي عمل نكرديم و مهلت داديم به اين قشرهاي فاسد... اگر ما انقلابي بوديم اجازه نمي داديم اينها اظهار وجود كنند... مولاي ما اميرالمومنين سلام الله عليه آن مرد نمونه عالم... هفتصد نفر را در يك روز از يهود بني قريضه كه نظير اسرائيل بود از دم شمشير گذراندما نمي ترسيم از اينكه در روزنامه هاي سابق، در روزنامه هاي خارج از ايران براي ما چيزي بنويسند. ما نمي خواهيم وجاهت در خارج پيدا كنيم. ما مي خواهيم به امر خدا عمل كنيم و خواهيم كرد.»امام امت بود كه فرمود «ما معادله جهاني و معيارهاي اجتماعي و سياسي را كه تا به حال به واسطه آن تمام مسايل جهان سنجيده مي شد، شكسته ايم. ماخود چارچوب جديدي ساخته ايم كه در آن عدل را ملاك دفاع، و ظلم را ملاك حمله گرفته ايم... آري امام كجا و رجال پرچمدار فتنه دشمن كجا؟ «بايد شديدا با روشنفكران غربزده مبارزه كرد. من صريحا مي گويم ما نمي خواهيم نه غرب و نه شرق از ما تعريف كنند. نمي خواهيم روشنفكران غرب زده و قلمداران خودفروخته از ما تعريف كنند. ما مي خواهيم يك مسئله اي را كه اسلام مي فرمايد، عمل كنيم» يا «ما از هيچ چيز باك نداريم، نه باك داريم كه شرق ما را يك وقت اشخاص مثلا غيرآزادي طلب يا ديكتاتور حساب بكنند، نه باك داريم كه غرب همچو چيزي بكند".

در ادامه ی فریاد مرگ بر خمینی شیاد که زدن زیرآب از کره آمدن خمینی بود که در 5 مهر ماه سال 60 از سوی ملیشیا توی خیابان های طنین انداز شد تا جائی که ادامه ی ترکش آن فریاد زدن های دیروز مرگ بر خمینی اکنون تبدیل به فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه جانشین وی منتهی شده است .چون که از پس از 22 خرداد سال 88 تا حال ادامه داشته است . اما اکنون هم قلم وهم لهجه ی سربازجو حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود پس از مانور تبلیغاتی دادن با گفته های خمینی و معرکه گیری برای مراسم سال مرگ وی که آویزان شده است غافل از آنکه حاصل عملکرد و جانشین وی منجر به شرایط بس طاقت فرسای کنونی شده است که قاتلان احمد خمینی و دشمنان دیروز خمینی شیاد که قدرت را قبضه کرده اند این چنین زیر پوشش معرکه گردانی سال مرگ خمینی شیاد تیغ کشی علیه ی پیروان دیروز خمینی شیاد کرده اند:

"بيست و يكمين سالگرد عروج روح خدا و چهل و هفتمين سالگرد آغاز نهضت الهي او از راه مي رسد. اماما! تو از عرش الهي، ثبات قدم ملت ايران را در نهم دي 88 آن روز بزرگ خدا و در 22 بهمن ديدي. قبله آنها اكنون مرقد توست كه تا ابد زيارتگاه عاشقان و پاكباختگان خواهد شد. شاهد .حالا مناره دزدها مانده اند و گروهك هاي ورشكسته اما طلبكاري كه مي نويسند: «آقاي موسوي مي گويد ما مبلغ قرائت رحماني از دين هستيم اما به درستي معلوم نيست كه آيا با اين قرائت مي توان احكام قرآني درباره كفر و كافر و مشرك و منافق را معوق گذارد و يا در توحيد و نبوت، شك كرد و امامت را نفي كرد؟ ما با ولايت فقيه در توافق كامل هستيم كه حكومت ولايت، حكومت ناب محمدي ]ص[ است». (سايت اخبار روز وابسته به فدائيان خلق، 5 ارديبهشت 1389) اشباه الرجال و جريان هاي خاكستري، از حضور نيابتي در ستيزه جويي شيطان بزرگ و چهارمين دوره معارضه و جنگ او با امام طرفي نخواهند بست.ريچارد كاتم افسر ارشد سازمان «سيا» و استاد بعدي دانشگاه پيتسبورگ، در 2 دوره حساس در ايران حضور داشته است. كاتم در بحبوحه نهضت نفت و كودتاي 28 مرداد 1332 (1953 ميلادي) از گردانندگان تيم عمليات پنهاني سيا در ايران بود و از اعضاي شبكه «بدامن» به شمار مي رفت"

در خاتمه اینکه مگر با فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه زدن مردم خشمگین و ناراضی که پس از 22 خرداد 88 تا حال در سراسر ایران آنگونه طنین انداز شدهراموش است که بزودی نه پژواک این فریاد اعتراضی نه در سراسر منطقه شنیده شد که در جهان پرتو افکن شد؟ یعنی جائیکه بطور عریان جانشین خمینی شیاد خیلی بد نام و منفور تر از خود خمینی شیاد شده است . مشخص نیست که اکنون پاسداران کودتا گر و زائده های شان بسیج چماقدار که بسیج شده اند تا که در روستاها و میان عشایر سیاهی لشکر ساندیس خور محتاج گرد آوری و برای سال مرگ خمینی شیاد به تهران اعزام کنند تا که دست به معرکه گردانی و باج گیری و تهدید کردن رقیب مغلوب به زنند تا بتوانند زیر چتر این نمایش خیمه شب بازی با ساندیس خوران جیره خوار اعتبار و مشروعیت برای رهبر لوطی جماران نا مشروع و پاسداران کودتاگر بتراشند و ادعای کاذب مشروعیت 85% نمایند؟ همینطور تا کجا اینان می توانند موجب ایجاد رعب و وحشت و خفقان در جامع شوند تا به حساب با اینگونه نمایشات تهدید آمیز زهر چشم از منتقدان و ناراضیان و مخلفان گرفته شود تا که رهبران رقیب مغلوب ناچار شوند هیچگونه واکنشی جز تسلیم و لبیک گوئی به لوطی جماران و پاسداران کودتاگر نداشته باشند؟ همچنین مانع شوند تا که دانشجویان به خصوص جوانان معترض هم در سالگرد کودتای پاسداران در 22 خرداد دست به تجمع اقدامات اعتراضی نزنند و نتوانند با فریاد زدن مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل و لایت فقیه، بر خواست تغییرات دمکراتیک در ایران تأکید کنند که در اصل اصرار برجدائی دین از حکومت و پائین کشیدن کرکره ی دین فروشان کودتائی نامشروع می باشد . زیرا که حاکمان کودتاگر دین را ابزار سرکوب و خفقان و قدرت و انباشت ثروت ونام خمینی شیاد و جانشین وی را هم اهرم چماق و تهدید وترور و خفقان در جامعه کرده اند.

هوشنگ - بهداد

http://www.kayhannews.ir/890310/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 9 خرداد ماه سال 1389