دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 3 خرداد ماه سال 1389

نقد ووبرسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " اردوكشي معكوس در سال 59 و 88"

"مقایسه شرایط انفجاری کنونی با 25 و 30 خرداد سال 60 ناشی از ضعف ووحشت از قیام اعتراضی مردم ناراضی و خشمگین می باشد "

مشخص شده است که مرکز دیکته کننده به مدیر مسئول ورق پاره و دروغ و روزی نامه های حکومتی مرکز واحدی ست که باید نقل قول از خمینی شیاد کنند و بگویند که خرمشهر را آآزاد کرد . البته بدون آنکه گفته شود که چرا خدا مانع از شروع جنگ نشد؟ چراخدا پس از آزاد سازی خرمشهر اجازه داد تا که 7 سال جنگ خانمان بر انداز ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق 7 سال اضافی ادامه یابد و موجب کشته و مجروح شدن و آواره گشتن میلیون ها ایرانی و عراقی شود؟ همچنین قلم بر دست یادداشت روزنویس در خدمت و مدافع جنگ افروزان و پاسداران کودتا گر حاکم بدون آنکه اشاره کند که رهبر سازمان مجاهدین در سال 61 با طارق عزیز وزیر وقت امور خارجه ی عراق در پاریس قرار داد صلح امضاء کرد که پس از آزاد شدن خرمشهر بود چون دیگر ارتش عراق در خاک ایران حضور نداشت پسادامه ی جنگ هم مشروعیت نداشت ، ولی خمینی شیاد که باور داشت جنگ نعمت الهی می باشد زیرا که می دانست که رژیم ضد بشری جنگ افروز بدون ادامه ی جنگ که چاشنی ابزاری کردن دین برای حفظ قدرت و ثروت است بقایش امکان پذیر نمی باشد . بنابراین همگام با پیروان و پاسداران جنگ افروز اصرار بر ادامه جنگ شد تاجائی که خمینی تأکید کرد که صدام باید برود . یعنی بر گردان این تأکید که هدف انتقام کشی فردی خمینی شیاد از صدام حسین بود. اکنون حسن فیروز آبادی رئیس ستاد نیروهای مسلح در نماز جمعه ی تهران اعتراف کرد وو گفت که پس از آزاد سازی خرمشهر برای اینکه صدام حسین تنبیه شود جنگ برای 7 سال ادامه یافت تا اینکه منتهی به شکست و سرکشی جام زهر از سوی خمینی شیاد شد . البته نیاز نیست بازگو شود که پس از این شکست و سرکشی جام زهر هزینه ی سنگین و بس خونین را زندانیان سیاسی در بند توی سیاه چال های سراسر کشور با جان خود پرداختند . همچنین خمینی شیاد موج سورانه بر روی موج اعتراضی کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی سوار شد و فتوای قتل برای وی را صادر نمود و با معرکه گیری و بر پائی تظاهرات های نمایشی خیابانی چماقداران بسیجی و حزب اللهی و پاسداران وکفن پوش های شاگرد ان آخوند های متحجر و فسیل و غیر مولد ومفت خوران حوزه ی علمیه ی قم موجب شد تافضای انفجاری و اعتراضی جامعه را کنترل شود. اما اکنون قلم بردست تعزیه گردان با کمال پرروئی و خود به خریت زدن با وجود اینکه هنوز زمان زیادی از صدور ویزا صادر کردن برای 3 مادر آمریکائی نگذشته که به ایران دعوت شدند تا با فرزندان خود که متهم به جاسوس سازمان اطلاعاتی سیا آمریکا هستند در تهران دیدار داشتند که طبق اعتراف آخوند مصلحی وزیر بدنام وزارت اطلاعات اعتراف کرده که آماده ی ساخت و پاخت و زد وبند تعویض با 11 تروریست های اعزامی و متهم و زندانی در آمریکا می باشد. اما اکنون قلم بر دست یادداشت روز نویس وارونه گو وکتمان کننده ی حقایق از موضع ضد آمریکائی و مرتبط با خرداد ماه ونقل قول کردن از وقایع اوایل انقلاب و بنی صدر و جنگ و مجاهدین در خرداد 60 تا 61 که خرمشهر آزاد شد. در دنباله از نواب صفوی خطاب به مدعیان ملی گرائی این چنین نقل قول کرده است :

"از بهار سال 1360 تا سوم خرداد 1361 كه «خرمشهر را خدا آزاد كرد» يك سال فاصله است، فاصله اي به اندازه بهار 1388 تا خرداد .1389فتح الفتوح آزادي خرمشهر يك سال پس از معركه گيري چند ماهه جبهه منافقين رقم خورد. تا بني صدر و دفتر هماهنگي و اعوان و انصار او- از مجاهدين خلق تا جبهه ملي و نهضت آزادي- ميداندار بودند، سرنوشت دفاع نابرابر ما در مرزها هم جز عقب نشيني و خسارت نبود اما ازآن روز كه پرده نفاق مستخدم كددار سفارت آمريكا پاره شد، ورق برگشت تا يك سال بعد كه خرمشهر، شهر خون آزاد شد و جهان فهميد ايراني ها لجام سردار قادسيه - همو كه از جانب آمريكا و روس و انگليس و فرانسه و آلمان و كشورهاي مرتجع منطقه حمايت مي شد- را كشيده اند. «شما پاي آمريكايي ها را به اين كشور باز مي كنيد و ملت بايد خون و شهيد بدهد و زجر بكشد تا آنها را بيرون كند». بني صدر و تيم دفتر هماهنگي او فقط كشور را به هم نريخته بودند، كه مرزها را نيز براي دشمن گشوده بودند. بله بني صدر و منافقين هم اهل اردوكشي بودند اما نه اردوكشي در برابر خصمي كه تاخته بود. اردوكشي جبهه نفاق، اردوكشي معكوس و خياباني در برابر امت و امام بود. اين اردوكشي ها 14 اسفند 59 به اوج رسيد. همزمان نامه پراكني ها شروع شد. منافقين، هم اصحاب انقلاب را مي زدند و هم خطاب به امام ادعا مي كردند كه نيتي جز اصلاح ندارند و مي خواهند با ايشان مذاكره كنند. پاسخي كه امام دادند اين بود كه اول اسلحه و خشونت و آشوب را كنار بگذاريد! اما همان جريان به كار اردوكشي خياباني مشغول بود و از سر توهم، شعار رفراندوم سر مي داد. كنار رفتن پرده نفاق، زير پاي آقاي SD LURE (اسم رمز بني صدر در سفارت آمريكا) را خالي و طيف هاي نفاق- از سازمان مجاهدين خلق تا جبهه ملي- زور آخر خود را در روزهاي 25 و 30 خرداد زدند تا شايد با فراخوان خياباني همه نيروها و نهايتاً اسحله كشيدن به روي مردم و خروج مسلحانه، آب رفته را به جوي بازگردانند. آن ماه ها با خون دل و اشك ديده طي شد. خيابان بايد شلوغ و كريدورهاي سياسي به هم ريخته مي شد تا دشمن متعدي بتواند بي هيچ مانعي كيلومتر به كيلومتر پيش بيايد؛ نوعي حمله گازانبري از داخل و خارج. "

بهر صورت مگر امکان دارد که که قلم بر دست یادداشت روز نویس به مخالف اصلی بر انداز مجاهدین به پردازد ولی رقیب مغلوب داخلی دوم خردادی ها را از قلم بی اندازد و فراموش کند تا که تحقیر و تهدیدش نماید . زیرا که گذشته از ترس و وحشتی که از مخالف اصلی بر انداز مجاهدین وجود دارد نمی بایست که هر گز رقیب مغلوب دوم خردادی هم فر اموش شود به خصوص اینکه ارتباط به خرداد ماه و سالگرد کودتای تقلباتی پاسداران کودتاگردر 22 خرداد 88 دارد که اینگونه با یقه گیری از مجاهدین رقیب مغلوب دوم خردادی ها و حامیان شان دراز ومتهم و محکوم شده اند:

"از بهار 88 تا خرداد 89 يك سال فاصله است، درست مانند فاصله بهار 60 تا سوم خرداد .61 در اين يك سال و در بحبوحه فتنه، ملت ما فتح الفتوح 40 ميليوني 22 خرداد را به حماسه هاي اعجازگون 9 دي و 22 بهمن پيوند زد تا آشكار كند كه «مؤمن» است و «از يك سوراخ دو بار گزيده نمي شود». و چه خبط بزرگي كردند آنها كه تجربه بني صدر و منافقين و جبهه ملي و نهضت آزادي را ديدند اما عبرت نياموختند و در راه همان ها رفتند، طابق النعل بالنعل! جاي سم ها و نعل ها مو نمي زد! ، مي گوييد بعضي ها اين وسط يا اصلا نجنگيدند و يا آرپي چي به سمت جبهه خودي شليك كردند. آنها حتي تلفات جنگ هم نبودند. برگ و شاخ پوسيده و مرده اي بودند كه به دست خويش هرس شدند. شاخه هاي بي برگ و باري بودند كه از نهال نظام تغذيه مي كردند و رخوت مي افزودند و سرانجام به دست خود سقوط كردند و شبكه مخملين دشمن را هم با خود به پرتگاه كشيدند!"

مداح جنگ افروز وهمکار منفورین چهره ی سر بازجو حسین شریعتمداری بدون توجه به این واقعیت که دیگر جای ابهامی باقی نمانده است که افزایش صدور احکام اعدام و افزایش سر کوبگری ها و گستردگی طرح های سرکوبگر انه ی مبارزه با بی حجابی و قاچاقچیان مواد مخدر و اعتیاد و اراذل و اوباش و تهید سران رقیب مغلوب و ممنوع کردن ورود دانشجویان دختر و پسر بی حجاب به دانشگاه و دستگیری صدها نفره ی اعضای شرکت های هرمی و انتصاب سرتیپ پاسدار به معاونت فر ماندهی بسیج سر کوبگر برای گرد آوری سیاهی لشکر ساندیس خوران روستائی در مراسم سال مرگ خمینی شیاد و به خصوص اشاره کردن به دشمن اصلی مجاهدین و فراخون شان از 20 تا 30 خرداد ویاد کردن 25 و 30 خرداد سال 60 و مقایسه کردن با شرایط کنونی کیست که نداند که اینگونه مقایسه کردن ها ناشی از وحشت پاسداران کودتا گر از ماه خرداد و 22 خرداد سال گرد کودتای تقلباتی پاسداران و 25 خرداد سال گرد شبیخون وحشیانه و بربر منشانه به خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران است که اکنون از موضع فرار به جلو و فرافکنی این چنین قدرت نمائی پوشالی ازموضع ضعف نسبت به خرداد ماه ووقایع آن شده است:

"بگذار سران فتنه با اغيار و نامحرمان پالوده بخورند و بعد آروغ بزنند و بگويند «ماه خرداد، ماه مردم است». معلوم است كه خرداد ماه ملت ايران است اما كدام مردم؟ بني صدر و رجوي و نهضتي ها و جبهه ملي هم اين مردم را نشناخته بودند كه فريب خدعه خود را خوردند و سر به سنگ كوبيدند. شما هم به راه همان ها مي رويد اگر خيال مي كنيد «با آمريكا و انگليس بستن» و بلند كردن تابلوي دموكراسي و ليبراليسم اسلامي! يعني پايان كار جمهوري اسلامي. فتنه اي كه شما سامان داديد- يا سامان گرفته از خارج بود و با نبوغ شما از هم گسيخت!- در برابر فتنه 59 و 60 هيچ نبود. خود را فريب داديد و آسان خرج بيگانگان شديد و هزينه اي سنگين روي دست آنها گذاشتيد كه لااقل تا ربع قرن براي مستكبران قابل جبران نيست"

.بالاخره در یاپایان قلم بر دست هم لهجه ی سربازجو حسین شریعتمداری اعتراف کرده است که عامل اصلی بحران بحران آفرینی و جنگ افروزی خاور میانه وناامن ویی ثبات کردنش رژیم پاسداران کودتا گر می باشدکه اهداف خود را از طریق حماس و حزب الله لبنان دنبال می کند که به این نفوذ این چنین اعتراف کرده است.

"نفوذ ايران امروز نه فقط تا عمق پايتخت صهيونيسم در مرزهاي فلسطين اشغالي كه تا حياط خلوت كاخ سفيد در آمريكاي لاتين رفته است. قدرت توأم با تدبير ايران است كه نيويورك تايمز را وادار مي كند تا بنويسد «سياست ايران باعث شد حرف هاي زيبا و هوشمندانه اوباما پوچ و توخالي به نظر برسد». اينها اما هنوز از نتايج سحري است كه 28 سال پيش- مثل امروزي- از خرمشهر سر زد".

در خاتمه اینکه از یادد نرفته که چگونه در زمان خمینی شیاد برای حذف نیروهای انقلابی و حاکم کردن شرایط خفقان و سرکوب در جامعه و بدتر کردن قبل از انقلاب شرایط به خاطر کنترل کردن دو محیط فعال و پویا که نقش مؤثری در انقلاب داشتند یعنی آموزش و پرورش و مدارس و دانشگاه ها و دانشجویان که ابتدا سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 اشغال شد. سپس و به دانشگاه های سراسر کشور یورش وحشیانه و خونین شد . همچنین در امور داخلی عراق و مداخله گری می شد که همراه با تهدید و اقدامات تروریستی و خرابکارانه ی انفجارات لوله های نفتی عراق بود که بستر ساز جنگ شد و به مدت 8 سال زیر جنگ خانمان بر انداز ضدملی و ضد میهنی ایران و عراق با چاشنی جنگ نعمت است ادامه یافت . ابته گفته می شد تا فتنه در عالم است لا کن جنگ هم هست . اگر جنگ 20 سال طول بکشد ما هم هستیم و ایستاده ایم و یا ایینکه تا آخرین خشت خانه ونفر می جنگیم چون راه قدس از کربلا می گذرد. البته این جنگ خانان برانداز موجب شد که بقای عمر رژیم ضد بشری ادامه یابد. ولی به بهای ویران شدن کشور وبا اعتراف 1000 میلیارد دلار خسارات اقتصادی و میلیون ها کشته و مجروح و آواره و پناهنده که همراه داشت تا اینکه به شکست و سر کشی جام زهر ختم شد . بهر حال ادامه ی این زنده نگهداری فلسفه ی فضای جنگی منجر به هموار سازی کودتای پاسداران و یکپارچه شدن نظام ضد بشری و نا مشروع کودتائی شد که اکنون محاط شده در بحران و فرور فته در بن بست است که کودتاگران نامشروع ومتزلزل برای بقای خود به جز افزایش سرکوب و خفقان و زندان و شکنجه و اعدام راه دیگری برای شان امکان پذیر نیست . البته این توطئه ی خائنانه ی ضد مردمی با شیوه های گوناگون اعمال می شود . برای همین است کهقلم بر دستان و مداحان و پاسداران و رهبر لوطی جماران از ترس اوضاع انفجاری به روز3 خرداد روز آزاد سازی خرمشهر آویزان شدن شده اندستو پس از 28 سال از آن تاریخ هنوز معرکه گیری جنگی و مانور تبلیغاتی و تهدید آمیز می شود و روزهای 25 و 30 خرداد سال 60پیوند به 22 و 25 و 30 خرداد سال 88 و 89 زدهشده است زیرا که ناشی از خیزش و قیام اعتراضی مردم ناراضی در چنین روز هائی می باشد.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/890303/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 3 خرداد ماه سال 1389