دروغ نامه ی کیهان اول خرداد ماه سال 1389

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان "گزينه هاي راهبردي در بيانيه تهران "

" بیانیه مشترک 3 جانیه تبدیل به ضرب المثل " از قضا سرانگبین صفرا فزود" شده است"

چرا اکنون که سیاست نخ نما شده ی مذاکرات هسته ای همچون گذشته امکان پذیر نیست .طوریکه برای پیشبرد این سیاست می بایست تاکتیک دیگری همچون توافق انتشار بیانیه ی مشترک 3 جانبه اتخاذ و جانشین شود. اما چون عجولانه در این مورد اقدام شد وهمه ابعاد و جوانب آن در نظر گرفته نشد بقول معروف تبدیل شد به این ضرب المثل "از قضا سرانگبین صفرا فزود" . ضمن اینکه قلم بر دست یادداشت روز نویس همکار سربازجو حسین شریعتمداری در دفاع از پروژه ی هسته ای و به خصوص انتشار بیانیه ی مشترک 3 جانبه که در ابتدای یادداشت روز خود آمریکا را مخاطب قرار داده معلوم نیست که چرا فاش نکرده است که منظور از هیچکس اشاره شده کیست زیرا که تصور نمی کرده است که آمریکا نسبت به تاکتیک سیاست وقت کشی جدید هسته ای زیر پوشش توافق انتشار بیانیه ی مشترک3 جانبه واکنش منفی نشان دهد . البته مصداق هیچکس شامل آن صفر کیلومتر های مشابه یکبار مصرفان جنگ خانمان بر انداز ایران و عراق می شود که در نماز وحشت آفرین نماز جمعه حضور می یابند و یا جزو وکیل الدوله های بازار مکاره مجلس هشتم هستند که فریاد مرگ بر آمریکا سر می دهند و داد یا جیغ بنفش می کشند که انرژی هسته ای حق مسلم ماست که اکنون می بایست شاهد با چوب و پیاز خوردن شان و با شکر سرخ اضافی خوردن رهبران خود باشند که هم از غنی سازی اورانیوم 20% در ایران کوتاهی و عقب نشینی کرده اند . هم با سلام و صلوات و تشریفات مادران جاسوسان متهم به سیا آمریکا به ایران وارد شده ودر هتل استقلال با فرزندان خود دیدار و ملاقات داشته اند. بهرحال قلم بر دست یادداشت روز نویس محور سیاست جدید ولی لو رفته وقت کشی انتشار بیانیه ی مشترک 3 جانبه اینگونه قلم زنی کرده است :

"واكنش آمريكا به بيانيه تهران و توزيع فوري پيش نويس قطعنامه چهارم تحريم ها در ميان اعضاي شوراي امنيت، در واقع كمي غير منتظره بود؛ نه به اين دليل كه كسي در تهران تصور مي كرد آمريكايي ها دست از كينه توزي عليه ايران بردارند بلكه از اين رو كه حقيقتا هيچ كس فكر نمي كرد دولتمردان آمريكا تا اين حد بي خرد و ناتوان از تشخيص سود و زيان خود باشند.اين استدلال كه حمله نظامي فقط مي تواند برنامه ايران را براي مدت كمي به تاخير بيندازد ولي هرگز قادر به متوقف كردن آن براي هميشه نخواهد بود اساسا متعلق به اوست. در مورد تحريم ها هم اگرچه آمريكايي ها فكر مي كنند اعمال تحريم هاي «سنگين همراه با اجماع جهاني در زماني طولاني» ممكن است بتواند نهايتا روي ايران تاثير بگذارد ولي در حال حاضر حتي يك نفر هم در هيئت حاكمه آمريكا نيست كه عقيده داشته باشد قطعنامه چهارم تاثيري فوري بر ايران خواهد گذاشت و بلكه برعكس يك اليت قدرتمند وجود دارد كه مي گويد اگر ايران تصميم بگيرد به قطعنامه جديد پاسخ حقوقي يا فني بدهد، ممكن است ديگر هيچ چيز براي آمريكا باقي نماند چون پاسخ حقوقي بعدي به معناي ايجاد صدمه اساسي در همكاري ايران با آژانس و طبعا كور شدن چشم هاي غرب در ايران و پاسخ فني به معناي يك جهش عميق در برنامه غني سازي 20درصدي ايران خواهد بود و اينها كابوسي است كه توهمات آمريكا در مورد تاثير قطعنامه ها بر ايران را نابود خواهد كرد"

بدون اینکه گفته شود که نتیجه اینگونه ردیف کردن خطوطی که ناشی از موضع قدرت و عدم عقب نشینی غنی سازی اورانیوم می باشد چیست که اینگونه منتهی به تن دادن توافق بیانیه ی 3 جانبه ی مشترکی شده است که وزیر امور خارجه ی ترکیه فاش ساخته است که ترکیه و برزیل با موافقت آمریکابه تهران رفت تا بیانیه ی مشترک3 جانبه تنظیم و انتشار دهد. ولی اکنون قلم بر دست این چنین ادعا ی دیگر با فرموله بندی کرده است :

"ايران مطابق برنامه خود به توليد اورانيوم كم غني شده ادامه داد و ميزان ذخاير خود را از 2000 كيلوگرم فراتر برد. اين امر نهايتا ايران را در موقعيتي قرار داد كه خطر استراتژيك تهي شدن انبار ذخيره مواد هسته اي خود را -يعني همان چيزي كه غربي ها در پي آن بودند- براي هميشه از بين ببرد. 2- ايران با اعلام تاسيسات فردو و بعد اعلام برنامه خود در مورد ساخت 10 تاسيسات جديد غني سازي (در پاسخ به قطعنامه شوراي حكام) عملا وضعيتي بوجود آورد كه موضوع نطنز از دستور مباحثات استراتژيك خارج شود. 3- ايران در گام بعدي غني سازي 20 درصد را آغاز كرد و ظرف يك روز از آبشار S8 در نطنز محصول گرفت. اين كار چند پيام كليدي داشت. اولا توجه به اين نكته بسيار مهم است كه ايران تنها زماني غني سازي 20 درصد را آغاز كرد كه غربي ها نتوانستند پيام اعلام بي علاقگي ايران به بالاتر بردن غني سازي از سطح 5/3 درصد را دريابند"

قلم بر دست یادداشتروز نویس اعتراف به پیگیری تلاش های گوناگون سیاست وقت کشی هسته ای کرده است که با تحلیل و تشریح و توضیحات خاص خود در صدد ماستمالی کردن سیاست های زد وبند پشت پرده پیرامون انتشار بیانیه ی مشترک 3 انبه شده که رو شده است . پس می بایست برای توجیه گری کردن پیرامونش این چنین روضه خوانیبا گریز زدن به صحرای کربلا کند :

" مجموعه اين اتفاقات باعث شد غرب احساس كند دچار نوعي عقب ماندگي استراتژيك شده است. ايران دائما گزينه هاي جديدي را به سبد خود اضافه مي كرد در حالي كه غربي ها در كارآمد كردن همان يك گزينه مورد ادعاي خود يعني تحريم درمانده بودند. فعال شدن تركيه و برزيل براي واسطه گري ميان ايران و گروه 6 علاوه بر انگيزه هاي اختصاصي كه خود آنها داشتند، محصول چراغ سبزي بود كه آمريكايي ها پس از مشاهده همين دورنماي تاريك مبارزه جويي با ايران به اين دو كشور نشان دادند. تركيه و برزيل در اصل 3 انگيزه بيشتر نداشته اند. اول اينكه مي خواستند گرهي كه آمريكا در پي باز كردن آن با دندان بود و نمي توانست، را با دست باز كنند و از اين طريق جايگاه بين المللي خود را ارتقا ببخشند. دوم، اين دو كشور مي دانستند كه هرگونه تحريم جديد در شوراي امنيت مي تواند به مبادلات اقتصادي وسيع آنها با ايران آسيب بزند (البته پيش نويس جديد نشان مي دهد كه اين تحليل درست نبوده است) و در نتيجه مي خواستند يك راه حل مذاكراتي ماقبل تحريم پيدا كنند و سوم، تركيه و برزيل به اين نكته واقف بودند كه گذشته ايران در پرونده هسته اي آينده آنهاست و غرب اگر اكنون از خاكريز ايران بگذرد رويه اي ايجاد خواهد كرد كه خيلي زود دامن آنكارا و برازيليا را هم مي گيرد. ايران علاوه بر اينكه از اين انگيزه ها آگاه بود، به دليل استراتژي مبنايي خود در سياست خارجي كه مي توان آن را «به هم ريختن نظم شمال محور در روابط بين الملل» خواند، به آنها اجازه رشد داد و در زماني كوتاه نتيجه اين تعامل در قالب بيانيه تهران ظاهر شد"

در دنباله سیاست فرار به جلو و با ضرب سیلی صورت سرخ کردن دنبال شده است چون قرار نیست طبق ادعای مضحک 31 سال گذشته حاکمان عوامفریب دروغگو و وارونه گوی به جز پیروزی کردن ادعای دیگری داشته باشند. بنابراین با دروغگوی بهتردانستن اوباما نسبت به بوش اینگونه ازپروژه ی هسته ای و غنی سازی اورانیوم و عدم موافقت تعلیق و موافقت آن تأکید شده است "

"بيانيه تهران براي طرف غربي حقيق تا غافلگير كننده بود. اين بيانيه دقيقا زماني در تهران امضا شد كه طرف هاي غربي خود را براي گرفتن قيافه حق به جانب در مقابل تركيه و برزيل و گفتن اين جمله كه «ديديد گفتيم با ايران نمي شود به نتيجه رسيد» آماده كرده بودند. حتي پيش از نشست تهران هم معلوم بود كه غربي ها باور نمي كردند در ايران اتفاق غير منتظره اي رخ بدهد. شايد چيزي كه بيشتر از هر موضوع ديگري آمريكا را عصباني كرد متن بيانيه تهران بود كه كساني حتي در داخل ايران هم هنوز آن را به درستي نفهميده اند. ايران طبق بيانيه تهران حتي يك گرم اورانيوم از خاك خود خارج نمي كند مگر اينكه آمريكايي ها (و گروه وين) به طور مكتوب و رسمي كليه بندهاي بيانيه را بپذيرند. اوباما با بوش فرقي ندارد و فقط دروغگوي بهتري است. اينها مسائلي است كه اكنون ديگر نه فقط ايران بلكه كشورهايي مانند برزيل و تركيه -و بسياري كشورهاي ديگر كه فعلا ترجيح مي دهند صدايشان را بلند نكنند- آن را دريافته اند و تحت اين شرايط شايد آمريكا بتواند چند قطعنامه هم بدهد اما بايد مطمئن باشد ارزش اين قطعنامه ها براي كشورهاي جهان از حد ورق پاره هايي بي خاصيت فراتر نخواهد رفت. جالب است كه آمريكايي اخيرا چيزهايي در اين باره مي گويند كه ايران نشان داد از فشارها تاثير مي پذيرد و احتمالا به همين دليل هم هست كه بحث قطعنامه را جدي كرده اند تا شايد بتوانند به خيال خودشان ايران را وادار به امتيازدهي كنند. چيزي كه اين گمان را تقويت مي كند زنده شدن يكباره مرده ريگ تعليق توسط آمريكايي هاست و بيان جملاتي از اين دست كه قطعنامه صادر مي شود چون ايران در مذاكره با تركيه و برزيل تعليق را نپذيرفته است! "

در خاتمه اینکه معلوم نیست که حاکمان نامشروع و متحجر و ضد بشر و قرون وسطائی که همه ادا و اطوار های شان مضحک وغیر طبیعی و نا متعارف است . زیرا که متعلق به دوران شتر سواری هستند که هیچگونه مناسبتی با دنیای معاصر ندارند . ولی با کمال پرروئی ووارونه گوئی مدعی می باشند که هم قدرتمند وهم آزادترین کشور جهان می باشند . زیرا که بدون هیچ موانع و محدودیتی بطور گسترده معترضان واراضیان را آشکارا ضرب و شتم می کنند وهم به زندان می افکنند و مورد شکنجه های روجی و جسمی قرار می دهند . سپس احکام زندان واعدام صادر می نمایند . همینطور دست به آدم ربائی شهروندان کشور های دیگر برای باج گیری می زنند . زیرا که درست بطور در بست دشمنی با منافع کشور و منافع مردم ایران درند. در عوض تأمین کننده ی خواست و منافع کشور های قدر تمند جهان از جمله غرب و به خصوص آمریکا هستد در این مسیر اقدام می کنند . چون در عمل اینان که نه مخالفت که حمایتش می کنند . برای همین است با دلقک بازی و لودگی ادعای تغییر و ساختار جهان و اصلا ح آن با کنترل و مدیریت جهان را دارند . در صورتیکه در خانه حتی شهامت داشتن صداقت با حامیان نا آگاه خود را ندارد تا که گویند چرا بدون اعتناء وبطو پنهانی و مخفی پروژه ی هسته ای و اهداف آن را دنبال کرده اند و چرا همه سرمایه و منابع و ذخایر کشور را صرف این پروژه ای کرده اند که تا اینجا به جز ضرر و زیان مردم ایران وتهدید وتحریم اقتصادی برای کشور در بر نداشته است . آنگونه که موجب رشد روند لجام گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها وواردات بیش از 3 برابر صادرات شده است و عجیب سبب رشد بیکاری و فقر و آشکار عمیق طبقاتی را نیز به ارمغان آورده است . از سوی دیگر این پروژه ی هسته ای عامل طرح کودتای تقبات پاسداری وحذف رقیب مغلوب شده است که ادامه ی رقابت فشرده ی جنگ قدرت و ثروت جناحی و باندی می باشد . صد البته که سیاست به انزوا کشیده شدن در سطح منطقه و جهان هم بخش دیگر سیاست هسته ای بوده است . اکنون مشخص نیست که با چه روئی قلم بر دستان پاسدار سربازجو وتحریف گر و وارنه گو وپرونده ساز دروغ نامه ی کیهان پیوسته تلاش می کنند که همچنان با تصویر مار کشیدن و مار نشان مردم ایران و جهان را نا آگاه تصور کنند که مغرورانه واحمقانه ادعای قدرتمندی از موضع ضعف و فرار به جلو می کنند واز همه کشورهای جهان طلبکاری می نمایند که ضعیف هستند و دو رو می باشند . ضمن اینکه مشخص نیست اگر چنانچه با آمریکا سر تضاد و دشمنی وجنگ دارند برای چه به دلال و جاسوس های چند جانبه اش همچون هوشنگ امیر احمدی اجازه آزادانه ورود به ایران برای اقدامات انتقال پیام های پشت پرده داده می شود؟ یا اینکه چرا شهروندان آمریکائی به گروگان گرفته می شوند تا که با کشانیدن مادرن شان به ایران سیاست کثیف زد و بند پشت پرده و آزاد کردن تروریست های زندانی اشان در عراق و آمریکا پیگیری شود . صد البته چون مردم ایران چون نا محرم و قابل اعتماد نیستند . پس نمی بایست همچون اهداف پروژ ی هسته ای بدانند که چه خبر است . در صورتیکه همه جنایات و غارتگری و خیانات و زد و بندها و بحرانی آفرینی و جنگ افروزی ها به نام ملت با چاشنی و فتوای دین ابزار ووسله شده دنبال شده است .

هوشنگ - بهداد

http://www.kayhannews.ir/890301/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان اول خرداد ماه سال 1389