روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 5 دی ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری "پس لرزه‌هاي انتخابات تقلبي مصر"
"نقش ولی وقیح در رژیم ضدبشری ایران چیست؟ قدرت و اختیاراتش چه میزان است ؟ مقابل چه مرجعی وی پاسخگو می باشد؟ عملکردش چگونه می باشد اگر موروثی استبدادی مطلق نمی باشد پس چیست؟"
در روند پیگیری سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز که 32 سال است تبدیل به دیپلماسی رسمی رژیم ضد بشری نامشروع شده است . تاجائی که نماینده ی ملت و سخنگوی دولت های منطقه شدن تبدیل به یک رسم و وظیفه شده است. بطور مثال سرمقاله نویس همین سیاست را از طریق علم کردن محمد البرادعی در مورد مصر اعمال و نسخه صادر نموده است. بنابراین در پاسخ به وی که اگر چنانچه بیل زن است سئوال است که مگر از اینگونه هشدار ها در 32 سال گذشته کم از سوی مسئولان دلسوز رژیم ضد بشری به خمینی شیاد و جانشین وی و قیح و سایر مسئولان داده شد ؟ مگر جز بر خورد انتقامی و حذف فیزیکی و طرد و خانه نشینی که با توصیه کنندگان منتقد شده است. تأثیر مثبت دیگری هم داشته است؟ نمونه مهندس بازر گان و صادق قطب زاده و بنی صدرو منتظری و ابراهیم یزدی و کروبی وخاتمی و موسوی و حتی رفسنجانی می باشد . البته عجیب نیست که سیاست فر افکنی جزو دیپلماسی لا تغییر رژیم ضدبشری شده است . زیرا که حاکمان و جارچیان و تبلیغات چیان شان اینان اعتیادمزمن همچون آخوندهای منبری سابق دارند که بقدرت رسیده و از اعتیاد توصیه و پند و اندرز دادن و دیگران را نصیحت کردن همراه با توجیه گری خود دست برنداشته اند . بطور مثال مگر زمان زیادی از بر گزاری نمایش خیمه شب بازی تقلباتی – انتصابی – کودتائی 22 خرداد 88 گذشته است ؟ حال ماند که پس از آن کودتاگران چگونه با معترضان و منتقدان و دگر اندیشان و حتی رهبران رقیب مغلوب برخورد کردند؟ اما اکنون با علم کردن مهره ی دست آموز حاکمان تهران درمصر برای بهانه تراشی پیگیری سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی مصر و تلاش بر هم زدن ثبات و امنیت مصر تا راهی ررای عبور از بحران های مرگ زا کسب شود. این چنینن با آویزان شدن به محمد البرادعی جنگ روانی تبلیغاتی اهانت آمیز به رئیس جمهورمصر از موضع مالک و نماینده ی ملت مصر دنبال شده است :
"محمد البرادعي، يكي ديگر از سياستمداران مخالف نيز به مبارك هشدار داد در پايان روزهاي حيات سياسي خود به حرف ملت گوش ‌دهد. انتخابات اخير مجلس در مصر رخدادي بود كه تتمه اعتبار مبارك را نيز در داخل و خارج بر باد داد. اين انتخابات آنچنان ساختگي و توأم با تقلب بود كه حتي از طرف متحدان غربي مبارك نيز به تمسخر و انتقاد گرفته شد بطوري كه اين رژيم اكنون از هر زمان ديگري بي اعتبارتر شده است. از سوي ديگر كهولت سن و بيماري مبارك نيز مزيد بر علت شده و بيش از هر زمان ديگري، رژيم مبارك را در معرض فروپاشي و سقوط قرار داده است. اين وضعيت، نگراني‌هاي شديدي در غرب و به ويژه آمريكا ايجاد كرده و دولتمردان آمريكائي نگران از دست دادن اين متحد سرسپرده و پادوي منطقه‌اي خود مي‌باشند. نگراني شديد غربي‌ها نسبت به تحولات مصر آنچنان آنها را سردرگم كرده است كه نميدانند در برابر تحولات مصر چگونه موضع بگيرند. فروپاشي رژيم مبارك نه تنها بساط ديكتاتوري مورد نظر غرب را در اين كشور بر مي‌چيند بلكه معادلات سياسي در منطقه را نيز به ضرر منافع آمريكا و خواست رژيم صهيونيستي برهم خواهد زد. مبارك در طول 28 سال سلطه خائنانه بر مصر، به مثابه غلام حلقه بگوش و مطيع دستورات و سياستهاي آمريكا عمل كرده است و در داخل نيز كوچكترين آزادي را تحمل نكرده و در نهايت استبداد و خشونت بر مردم اين كشور حكمراني نموده است"
بهر حال سرمقاله نویس طلبکار بدون آنکه بگوید نقش ولی وقیح در رژیم ضدبشری ایران چیست؟ قدرت و اختیاراتش چه میزان است ؟ مقابل چه مرجعی وی پاسخگو می باشد؟ عملکردش چگونه می باشد اگر موروثی استبدادی مطلق نمی باشد پس چیست؟ یا اینکه مگر میلیون ها معترض ایرانی سال گذشته در تظاهرات های ضد حکومتی فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل و لایت وقیح سر ندادند که نه خواهان بر کناری وی که تغییر حکومت دمکراتیک در ایران بودند ولی با اینان چگونه بر خورد شد؟ اکنون این مسخره نیست که مدعی قلم بر دست از موضع دیگ به دیگ گفتن رویت سیاه و نماینده ی مردم مصرشدن اینگونه حسنی مبارک را متهم به موروثی کردن حکومت کرده است:
"مبارك اخيراً در جهت هموار كردن راه براي موروثي كردن حكومت، قانون اساسي را نيز تغيير داد ولي اكنون شواهد نشان مي‌دهد كه مردم مصر هرگز اجازه تحقق اين رويا را به مبارك نخواهند داد. با توجه به شرايط كنوني، مي‌توان گفت پس لرزه‌هاي انتخابات تقلبي مصر اين كشور را آبستن حوادثي كرده كه تحولات مهمي را نويد مي‌دهد، تحولاتي كه به احتمال زياد به پايان رسيدن عمر رژيم مبارك و حاكميت مردم را به همراه خواهد داشت"
در خاتمه اینکه اگر چنانچه در ایران به جای رژیم ضد بشری قرون وسطائی مستبد یک رژیم دمکراتیک غیر دینی حاکم بود. نه اینکه نیاز نبود که حاکمان کلانتر منطقه شوند و ار جحیت به پیگیری همچون مسائل برون مرزی دهند و سیاست مداخله گری در امور داخلی سایر کشور های همسایه و منطقه را نسبت به مسائل داخلی کشوردر الویت قرار نمی دادند ، بلکه سران حکومت چون از طریق انتخابات آزاد بر گزیده و نماینده ی مردم بودند . بنابراین در خدمت مردم بودند و تلاش می کردند تا مشکلات و مطالبات مردم را حل و فصل کنند و کشور را در مسیر توسعه و آبادانی و پشرت هدایت نمایند و کوشش تمام عیار می کردند تا دارای روابط مسالمت آمیز با همسایگان و کشور های منطقه داشته باشند و بشدت از هر گونه ایجاد تنش و بحران و جنگ افروزی در منطقه اجتناب یا پر هیز می کردند . مهمتر اینکه آن موقع دیگر نیاز به ارگان های گوناگون سر کوبگر با اختصاص سر سام آور بودجه هم نداشتند . به خصوص اینکه هر گز نیاز به پیگیری پروژه ی هسته ای و کوشش برای دسترسی به سلاح هسته ای با صرف هزینه های بس کلان هم نبود . بد تر اینکه احتیاج به اعمال خشونت داخلی و سیاست چوب حراج بر منابع و ذخایر کشور و باج دادن های بسیار هنگفت برای پیگیری اهداف هسته ای هم در کارنبود . ولی چون درست حاکمان دین فروش ضد بشری که در ایران حاکم شده اند به جای اینکه در خدمت مردم باشند دشمن شان هستند و به جای آبادانی کشور ویرانی و تخریب کشور همراه با غارتگری و عوامفریبی را از طریق جنگ و بحران آفرینی دنبال کرده اند . لذا چون پایگاه مردمی ندارند و وحشت از واکنش های اعتراضی مردم ناراضی دارند . بنابراین مجبور به پیگیری سیاست سرکوب و خفقان و سانسور داخلی و اعمال سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز و مداخله گری د ر امور داخلی کشور های منطقه می باشند . البته همراه با اهدای کمک های مالی و تسلیحاتی به گروه و سازمان های تروریستی در منطقه است که درر استای اهداف خاص بحران آفرینی و جنگ افروزی و بی ثبات و ناامن کردن منطقه را تعقیب می شود.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13891005/13891005_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 5 دی ماه سال 1389
پس لرزه‌هاي انتخابات تقلبي مصر