روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 23 آذر ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری "آنچه سفير انگليس بايد بداند"
باید قسم خوردن حضرت عباس سرمقاله نویس را قبول نمود. یا نه دم خروس دزیده و از زیر عبای بیرون زده ی این ملا را ؟"
آخراین چگونه رژیم وارونه و نا متعارفی است که نه اینکه به دروغ گفتن و تناقض گوئی کردن اعتیاد مزمن ترک نا پذیر دارد ، بلکه چپ و راست زیرآب ادعاهای خودش را می زند و ماهیت خالی بندی بودن شان را عریان می سازد ؟ بطور مثال از یک سو پااسدار گماشته احمدی نژاد خالی بند سفر به آمریکا و سخنرانی اش در سازمان ملل در حاشیه ی آن د ر مصاحبه مطبوعاتی و رسانه ای مدعی شد که ایران آزا ترین کشور جهان می باشد . حال بماند که اهل قلم و مطبوعات زیر تیغ سانسور به خوبی معنی و مفهوم این شوخی بیمزه را درک می کنند . زیرا که می دانند که چه تعداد از همکاران شان در سیاه چال ها به سر می برند. یا اینکه شغل شان را از دست داده و بیکار شده اند ، بلکه آگاهی کامل دارند که ایران قصاب مطبوعات در جهان نام گرفته است. از سوی دیگر جالب است که قرار است معجزه ای اتفاق بی افتد وچاقو دسته ی خودش را ببرد. یعنی پس از عیان شدن بند ناف آخوندهای در باری و حکومتی با دولت فخیمه انگلیس که بریده شده است . به خصوص از انقلاب مشروطیت و نقش شیخ فضل الله نوری مشروعه خواه شدنش تا نقش آخوند کاشانی در کودتای ننگین علیه ی دولت دمکراتیک زنده باد دکتر مصدق که منتهی به سقوط دولت وی شد تا همکاری مشترک در اشغال نظامی افغانستان و عراق تا کنون که جریان انگلیسی کودتاگر که قدرت را بطور کامل قبضه کرده است . هرگز این پیوند تنگاتنگ شان انکار و کتمان کردنی نمی باشد . همچنین مگر سفر محمد جواد لاریجانی قبل از دوم خرداد سال 76 به لندن و دیدار وی با نیک براون سفیر بعدی دولت فخیمه ی انگیلس در تهران شد که محمد جواد لا ریجانی به وی پیام حمایت از نامزدی ریاست جمهوری علی اکبر ناطق نوری را منتقل نمود که نامزد مقابل سید محمد خاتمی بود. اما اکنون بدلیل موضع گیری سفیر دولت فخیمه ی انگلیس در تهران که به مناسبت روز جهانی حقوق بشر و انتقاد به بازداشت های خود سرانه ی اعضای رقیب مغلوب در ایران بوده است . پس از آن انگاری که آسمان به زمین چسبیده شده است آنگونه که فضای نفس کشیدن برای عمال حاکم دولت فخیمه ی انگلیس در تهران باقی نمانده است که از همه سو تلاش گسترده ی گرده بر زمین سائیدن و گرد و خاک تبلیغاتی ضد انگلیسی بر پا کردن فرا گرفته است. برای اینکه اینگونه توقع از ارباب فخیمه نبوده است که موجب بر انگیختگی و واکنش شده است. عجیب است که زیر چتر یا دیپلماسی صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز که آشکارا در کشور های همسایه و منطقه مداخله گری می شود . حتی دست به اقدامات تروریستی و ناامن سازی و بی ثبات کردن کشور های همسایه منطقه زده شده است . طوریکه اسناد منتشره شده ویکی لیکس آنقدر مستند می باشند که دیگر جای هیچگونه ابهامی باقی نمی گذارد . ولی سرمقاله نویس فرافکنانه مدافع دانشجویان معترض دولت فخیمه ی انگلیس شده و علیه ی سفیر این کشور در تهران شده و جیغ بنفش کشیده و متهمش به مداخله گری در امور داخلی رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی ایران کرده است . همچنین بدون توجه به تاریخچه ی همکاری مشترک دولت فخیمه با آخوندهای درباری و متحجر قبل از آنقلاب و به ویژه همکاری و توطئه ی گری مشترک پس از انقلاب علیه ی مخالفان و دگر اندیشان ایرانی با هم دیگر داشتند . بعلاوه با از یاد بردن سفر های جک استراو وزیر امور خارجه ی انگلیس در دوران نخست وزیری تونی بلر به تهران تا مشورت محور همکاری حمله و اشغال نظامی افغانستان و عراق انجام گیرد . یا اینکه چگونه قبل از برگزاری نمایش خیمه شب بازی مجلس هفتم بازار مکاره شاهزاده چارلز از بصره با پوشش دیدار و همدردی با زلزله زدگان شهر تاریخ یویران شده ی بم وارد تهران شد . ولی به جای رفتن به شهر بم و همدردی کردن با بازماندگان زلزله به اتفاق محمد خاتمی رئیس جمهور مدعی اصلاح طلب وارد کاخ سعادت شد . البته این سفر که باسکوت کامل و معنی دار ولی وقیح مواجه شد که مطبوعات آن زمان نظر دادند نتیجه ی این سفر شاهزاده چارلز به تهران و سکوت رضایت بخش ولی وقیح به نفع حامیان وی و ضرر خاتمی و حامیانش منتهی شد که این نظر هم درست بود . زیرا که بازار مکاره ی مجلس هفتم را مدعیان اصول گریان قبضه کردند که تبدیل به سرپل پرش برای مصادره ی پست ریاست جمهوری دوره ی نهم و سپس دهم وحذف کامل مدعیان اصلاح طلب از صحنه شد . اما اکنون سرمقاله نویس بطور وارونه تاریخچه ای از کارنامه ی عملکرد دولت فخیمه در زمان شاه و پس از آن را ارائه داده و برای سفیر دولت فخیمه در تهران با کیفرخواست تنظیم و صادر کرده است و وی را تهدید به پاسخگوئی سئوالات ردیف شده کرده که بندهای این کیفرخواست تنظیمی همراه با پرسش گری را اینگونه تشریح و ترسیم نموده است :
"همزمان با سركوب شديد تظاهرات دانشجويان انگليسي معترض به افزايش شهريههاي دانشگاهها در لندن و ساير شهرهاي انگليس توسط پليس اين كشور، سفير انگليس در تهران در يك مداخله آشكار به اظهارنظر درباره رفتار دولت جمهوري اسلامي ايران با شهروندان ايراني پرداخت. سايمون گس، در سايت سفارت انگليس نوشت: "دولت بريتانيا از ايران خواسته از دستگيريهاي خودسرانه خودداري كند و انگليس به فعاليتهاي خود براي جلب توجه عمومي به موارد حاكي از عدم بهره مندي مردم از اين آزاديها ادامه خواهد داد." اين مداخله سفير انگليس، مورد اعتراض وزارت امور خارجه كشورمان قرار گرفت و تعدادي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نيز با اشاره به اظهارات مداخله جويانه سفير انگليس در تهران اعلام كردند با مطرح ساختن پيشنهادي به مجلس درصدد كاهش روابط با دولت انگليس برخواهند آمد. در بخش عملي، البته اكنون 32 سال است كه انگليسيها در ايران از هرگونه مداخله محرومند و از اينكه نميتوانند مثل گذشته اراده استعماري خود را به مسئولان ايراني ديكته كنند و در ايران فعال مايشاء باشند بشدت ناراحت هستند. دولت انگليس به دليل سابقه طولاني استعماري در جهان و نفوذ ديرينه در ايران، از اينكه با پيروزي انقلاب اسلامي مجبور شده به مداخلات عملي خود در امور مردم ايران پايان دهد سخت ناراحت است و به همين دليل هر وقت فرصتي به دست بياورد درصدد انتقام گرفتن از اين ملت و از انقلاب اسلامي اين ملت بر ميآيد. اينكه در بحبوحه تظاهرات سنگين و پرخشم و خروش دانشجويان انگليسي در اعتراض به افزايش شهريه دانشگاهها، يكباره سفير انگليس به اين فكر ميافتد كه براي شهروندان ايراني دل بسوزاند، روشن است كه يك دلسوزي و حمايت واقعي نيست بلكه از يكطرف با هدف سرپوش گذاشتن بر خشونت دولت متبوع خود عليه دانشجويان انگليسي مبادرت به اين كار مينمايد و از طرف ديگر درصدد انتقام گرفتن از ملت ايران است كه با انقلاب اسلامي خود، نفوذ استعمارگران از جمله دولت انگليس را در اين كشور قطع نموده و 32 سال است كه براي افادات مقامات انگليسي و همپالگيهاي استعمارگر آنها پشيزي ارزش قائل نيست. سفير انگليس اگر قرار است براي كسي دل بسوزاند، به سراغ دانشجويان انگليسي برود كه زير ضربات پليس لندن با صورت خون آلود ميگويند: "دولت انگليس با سه برابر كردن شهريه دانشگاهها ميخواهد فقط ثروتمندان امكان درس خواندن داشته باشند." آقاي سفير اگر راست ميگويد به اعتراض مقامات ايراني و جواناني كه روز يكشنبه همين هفته در برابر سفارت كشور متبوعش در تهران تظاهرات كردند كه چرا دولت انگليس، ترورهاي دانشمندان ايراني را محكوم نميكند پاسخ بدهد. انگليسيها چگونه ميتوانند به خود اجازه بدهند در امور ساير كشورها دخالت كنند؟ دولتمردان انگليسي گويا هنوز نفهميدهاند كه در ايران انقلاب شده و مردم و مسئولان ايران مسائل خود را بدون دخالت خارجي حل و فصل ميكنند و به هيچ دولت و كشور بيگانهاي اجازه دخالت در امور خود را نميدهند و همه استعمارگران بايد آرزوي باز گرداندن نفوذ خود به ايران را به گور ببرند"
در خاتمه اینکه جالب است که سرمقاله نویس دچار از دست دادن حافظه ی خود و مبتلا به بیماری فراموشی شده است . آنگونه که به خاطر نمی آورد که چگونه 32 سال است که با دانشجویان در دانشگاه های ایران بطور وحشیانه و ضد انسانی بر خورد شده است ؟ یا اینکه تاکنون چه تعداد از دانشجویان دریورش و شبیخون زدن های خونین وسرکوبگرانه بازداشت و شکنجه و محکوم به زندان و اعدام و یا اخراج از دانشگاه ها شده اند؟ یا چه میزان از دانشجویان دانشگاه ها در32 سال گذشته مجبور به ترک اجباری از ایران شده اند؟ یا اینکه اکنون چه تعداد دانشجو در سیاه چال های سراسرایران به سر می برند وبرای چه باز داشت می شوند و چگونه متهم و محاکمه و محکوم می گردند و در سیاه چال ها با اینان رفتار می شود؟ یا اینکه در 16 آذر روز دانشجو چه اتفاقی افتاد؟ واکنش دانشجویان آزادیخواه مقابل تهدید و فشار های دستگاه های اطلاعات وامنیتی وانتظامی وسرکوبگر که همراه با ترفندهای زنجیره ای تکمیلی دیگر بودکه تلاش می شد هرطوری شده برای بزرگداشت چنین روزی از سوی دانشجویان ممانعت به عمل آید . ولی با این وجود دانشجویان در سراسر دانشگاه های ایران در 16 آذر حضور یافتند و دست به تجمعات اعتراضی زدند و شعار های مرگ بر دیکتاتور و... فریاد زدند . چرا سرمقاله نویس اعتراضات دانشجوئی ضد حکومتی در ایران را فراموش کرده و لی ترجیح داده است که سخنگوی دانشجویان معترض انگلیسی شود؟ باید قسم
در خاتمه اینکه جالب است که سرمقاله نویس دچار از دست دادن حافظه ی خود و مبتلا به بیماری فراموشی شده است . آنگونه که به خاطر نمی آورد که چگونه 32 سال است که با دانشجویان در دانشگاه های ایران بطور وحشیانه و ضد انسانی بر خورد شده است ؟ یا اینکه تاکنون چه تعداد از دانشجویان دریورش و شبیخون زدن های خونین وسرکوبگرانه بازداشت و شکنجه و محکوم به زندان و اعدام و یا اخراج از دانشگاه ها شده اند؟ یا چه میزان از دانشجویان دانشگاه ها در32 سال گذشته مجبور به ترک اجباری از ایران شده اند؟ یا اینکه اکنون چه تعداد دانشجو در سیاه چال های سراسرایران به سر می برند وبرای چه باز داشت می شوند و چگونه متهم و محاکمه و محکوم می گردند و در سیاه چال ها با اینان رفتار می شود؟ یا اینکه در 16 آذر روز دانشجو چه اتفاقی افتاد؟ واکنش دانشجویان آزادیخواه مقابل تهدید و فشار های دستگاه های اطلاعات وامنیتی وانتظامی وسرکوبگر که همراه با ترفندهای زنجیره ای تکمیلی دیگر بودکه تلاش می شد هرطوری شده برای بزرگداشت چنین روزی از سوی دانشجویان ممانعت به عمل آید . ولی با این وجود دانشجویان در سراسر دانشگاه های ایران در 16 آذر حضور یافتند و دست به تجمعات اعتراضی زدند و شعار های مرگ بر دیکتاتور و... فریاد زدند . چرا سرمقاله نویس اعتراضات دانشجوئی ضد حکومتی در ایران را فراموش کرده و لی ترجیح داده است که سخنگوی دانشجویان معترض انگلیسی شود؟ باید قسم
خوردن حضرت عباس وی را قبول نمود. یا نه دم خروس دزیده و از زیر عبای بیرون زده ی این ملا را ؟
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890923/13890923_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 23 آذر ماه سال 1389
آنچه سفير انگليس بايد بداند