" پیرامون " نکته ی اانتقادی " سربازجو حسین شریعتمداری به پاسدار گماشته احمدی نژاد به دلیل عزل منوچهر متکی "
پس از زمان کودتاهی که پاسدار گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور شد . روزی خاتمی به مناسبت میلاد حضرت علی در مشهد در سخنان خود اخطار داد و گفت یک جریان متحجر مشکوک وابسته به بیگانه خودش را به قدرت نزدیک کرده است که زیر چتر دفاع و حمایت تا کتیکی از ولی وقیح پنهان شده و مروزانه دارد اهداف خودش برای حذف رقبا را د نبال می کند . همچنین هشدار داد که این جریان مشکوک برای حذف مخالفان و منتقدان و رقبا یا پیروان خمینی شیاد به شیوه ی حذف فیزیکی قهرآمیز روی خواهد آورد . حتی تأکید نمود گرچه اکنون زیر پوشش سنگر حمایتی از ولی وقیح ظاهر نمائی می کند . ولی به زودی از وی هم عبور خواهد نمود. چون باور به ولایت وقاحت ندارد . اکنون باید اذعان کرد که خیلی وقت است که از به واقعیت پیوستن این پیش بینی خاتمی گذشته . به خصوص پس از کودتای 22 خرداد 88 هرروز که سپری می شود بیشتر علائم و آثار این پیش بینی خاتمی برجسته و نمایان می گردد . آنگونه که اکنون پاسدار گماشته احمدی نژاد آشکارا تلاش زدن زیرآب ولی وقیح را علنی کرده است . چون ضمن دهن کجی کردن به وی و زیر پا گذاردن توصیه ی عدم کار موازی در دستگاه ترور و جاسوسی امور خارجه، اقدام به صدور دستور چند خطی کرد و منوچهر متکی آدم ربای مورد حمایت ولی و قیح را به مسلخگاه برد و ذبح شرعی مدل مکتب ایرانی تئوری پردازش رحیم مشائی نمود . آری شرایط آنگونه خطری شده است که هتاک ترین لمپن فحاش و مهاجم و پرونده ساز بی ترمز و دنده عقب کنده سربازجو حسین شریعتمداری از ترس عزل همسرش از مقام وزارت بهداشت دولت نامشروع دهم مجبور به دست به عصا رفتن شده است و با مخاطب قرار دادن پاسدار گماشته احمدی نژاد با عنوان " برادر بزرگوار" سناریوی گفتمان انتقادی خودش را مطرح و دنبال نموده است . عجیب آنکه آنچنان وی مدعی مدافع اجرای قانون شده است که انگاری در رژیم ملوک الطوایفی و خانخان بازی و کدخدا منشی که یک ولی وقیح همکاره دارد که بالای سر اینان بعنوان خلیفه خدا قرار گرفته است . این رژیم بربر منش و تاریک اندایش دارای قانون است و قانون هم در این رژیم قرون وسطائی دارای اعتبار و منزلت و جایگاه می باشد که سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری با نکته سنجی خود که در حقیقت مچ گیری به سبک بازجوئی و سر پل خر بگیری می باشد . در رابطه با عزل کردن منوچهر متکی چنین به رجوع اصل 136 قانون اساسی کرده و حق قانونی داشتن و قانونی اقدام کردن و قانون گریزی پاسدار گماشته احمدی نژاد سن یاد نموده است:
"در اصل يك صدوسي و ششم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده است؛ «رئيس جمهور مي تواند وزراء را عزل كند» و در اصل يكصدوسي و پنجم همان قانون تصريح شده است كه؛ «رئيس جمهور مي تواند براي وزارتخانه هايي كه وزير ندارند، حداكثر براي مدت 3 ماه سرپرست تعيين نمايد». بنابراين عزل آقاي منوچهر متكي از وزارت امور خارجه و انتصاب همزمان آقاي دكتر علي اكبر صالحي به سرپرستي اين وزارتخانه كه عصر ديروز طي دو حكم جداگانه از سوي رياست محترم جمهوري صورت پذيرفت، اقدامي كاملا قانوني و در حوزه اختياراتي بوده است كه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به رئيس جمهور محترم كشورمان داده است. اما در قانون اساسي نيامده است كه رئيس جمهور مكلف است وزير امور خارجه كابينه خود را دقيقا هنگامي كه به عنوان ماموريت رسمي در يك سفر خارجي به سر مي برد، از وزارت بركنار كند! و يا در هيچ رساله اي به رئيس جمهور محترم توصيه نشده است كه مثلا؛ «مستحب است وزير امور خارجه در آستانه تاسوعا و عاشوراي حسيني(ع) عزل شود و تاخير در بركناري او تا پايان تاسوعا و عاشورا، كراهت داشته و خلاف احتياط است»! "
پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری در دنباله ی نکته ی خود با بی خیال شدن این واقعیت که چگونه پس از حذف رقیب مغلوب در 22 خرداد 88 ادامه ی جنگ قدرت درون باندهای مافیائی کودتائی حاکم چنان گسترده شده که اکنون تلاش برای حذف دامنگیر خودشان شده است. برای همین سربازجو شریعتمداری مجبور به انتقاد از کسی شده است که این سرباز جو پاسدار شکنجه گر و پرونده ساز مدافع همین پاسدار گماشته احمدی نژاد بوده است. آنچنان که نقش کلیدی در دروغ نامه کیهان برای هموار کردن فضای مقدمه سازی حذف رقبا و بستر سازی تقلبات آراء برای رئیس جمهور کردنش داشته است. اما اکنون بدلیل عزل منوچهر متکی که چرا انتقاد به کار موازی کردن در وزارت ترور و جاسوسی از سوی پاسدار گماشته احمدی نژاد کرد. سپس ولی وقیح بر این عدم کار موا زی کردن در دولت صحه گذاشت . از پاسدار گماشته احمدی نژاد مهار ناپذیر پرسش گری کرده که چرا با بر کناری منوچهر متکی که در سفر بود اقدام عجولانه غیر قانونی به بر کناری اش شد تا وانمود شود درون رژیم ضد بشری آنقدر اوضاع خرت و خر و آشفته بازار حاکم شده است که ثبات در سیاست امور خار جه اش وجود ندارد. همینطور به پیش زمینه ی توطئه ی برکناری منوچهر متکی اشاره نموده است که چگونه 3 روز قبل از این عزل از طریق رحیم مشائی این چنین پیام پاسدار گماشته احمدی نژاد به ملک عبدالله پادشاه اردن را منتقل کرد که با مسئولیت رئیس دفتر رئیس جمهوری وی منافات دارد:
"سخن آن است كه عزل آقاي منوچهر متكي در حالي كه وي به عنوان وزير امور خارجه در ماموريت رسمي خارج از كشور به سر مي برد، اين توهم را در اذهان عمومي و طرف هاي خارجي پديد مي آورد كه كدام ضرورت و مسئله فوري و فوتي در كار بوده است كه آقاي دكتر احمدي نژاد حتي درنگ يك روزه يا چند ساعته براي عزل وزير خارجه كابينه خويش را هم جايز ندانسته و نه فقط حكم عزل او را صادر كرده است بلكه لازم ديده خبر مربوط به صدور اين حكم را بلافاصله در اختيار رسانه ها نيز قرار دهد! چرا...؟! در عرف شناخته شده سياسي، عزل يك وزير در حال ماموريت- آنهم ماموريت خارجي وزير خارجه- علاوه بر آن كه نشانه بروز ناگهاني اخلال در سياست خارجي يك كشور تلقي مي شود، اهانت آشكار به شخصيت وزير عزل شده نيز هست و اين تلقي را - چه بخواهيم و چه نخواهيم- در پي خواهد داشت كه يكي از رخدادهاي اخير سياست خارجي كشور- روي واژه اخير تاكيد مي شود- رضايت رئيس جمهور را به دنبال نداشته است! عزل وزير خارجه در حال ماموريت خارجي معني ندارد! بديهي است كه سياست خارجي كشورمان، چه در عرصه منطقه اي، چه بين المللي و مخصوصا در اجلاس چند روز گذشته ژنو 3 با دستاوردهاي بزرگ و خيره كننده اي روبرو بوده است، بنابراين از يكسو، علت عزل آقاي متكي نمي تواند تازه و جديد بوده و طي چند روز اخير پديد آمده باشد و از سوي ديگر بركناري شتابزده ايشان بي آن كه علتي در روزهاي اخير داشته باشد، قابل توجيه و تفسير نيست. و سؤال اين است؛ پس ماجرا چيست؟! و در روزهاي اخير چه اتفاقي افتاده است كه جناب احمدي نژاد، رئيس جمهور محترم كشورمان، صبر و درنگ يك روزه يا چند ساعته را نيز براي عزل و بركناري ايشان جايز ندانسته است؟! مخصوصا آن كه پيش از اين هم آقاي رئيس جمهور در پي جابه جايي وزير خارجه كابينه خويش بود و البته، بعدها، بنا به عللي از آن منصرف شد.چند ماه قبل، وقتي آقاي رئيس جمهور، چند تن از نزديكان خود از جمله آقاي اسفنديار رحيم مشايي را به عنوان نماينده ويژه خود در امور خاورميانه، آفريقا، آسيا و... منصوب كرد، اين اقدام ايشان با اعتراض آقاي متكي روبرو شد كه معتقد بود انتصاب نماينده ويژه، حركتي موازي در سياست خارجي و آسيب رسان است و اما، پس از تأكيد رهبرمعظم انقلاب بر اجتناب و پرهيز دولت از موازي كاري در سياست خارجي، رئيس جمهور محترم احكام صادره را لغو و مسئوليت نمايندگان ويژه را به «مشاور» تغيير داد. ولي سه روز قبل، آقاي اسفنديار رحيم مشايي حامل پيام رئيس جمهور به ملك عبدالله پادشاه اردن بود. اين مأموريت آقاي مشايي با جايگاه رسمي وي به عنوان رئيس دفتر رئيس جمهور همخواني چنداني ندارد و به پست و جايگاه «مأمور ويژه» شبيه تر است شايد اين مأموريت با اعتراض آقاي متكي روبرو شده باشد! و... شايد هم علت ديگري در ميان باشد... و در هر دو حالت، شايسته تر آن بود كه رياست محترم جمهوري لااقل تا بازگشت آقاي متكي از مأموريت خارج كشور، صدور حكم عزل ايشان را به تأخير مي انداختند، تا خداي نخواسته تصور نشود رئيس جمهور محترم تاب كمترين انتقاد به رئيس دفتر خويش را ندارند"
در خاتمه اینکه گرچه انتقاد پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری از اقدام پاسدار گماشته احمدی نژاد بطور اتو کشیده و زرق پیچی شده مطرح شده است که ناشی از ترس واکنش بطور انتقاد مکتبی – اصولی گرائی تنظیم شده است . برای همین مزین به توصیفات برادر بزرگوار با ادعای دروغین و وارونه ی دستآورد اخیر مذاکرات هسته ای وین شده است . چونکه پاسدار ترکشی سعید جلیلی همشهری و نوچه ی مورد تأئید ولی و قیح در رأس هیأت مذاکرات هسته ای حضور داشت که در رابطه با مشاور امور بین المللی و همشهری دیگر ولی وقیح علی اکبر ولایتی است . همینطور در رابطه با تضاد و اختلافی که این سرباز جو شریعتمداری با رحیم مشائی از یک سو دارد و از طرف دیگر اختلافی که میان ولی وقیح با پاسدار گماشته احمدی نژاد وجود دارد .پس با چتر دفاع از منو چهر متکی و انتقاد به شیوه ی برکناری وی اینگونه با لفظ قلم ، قلم فرسائی انتقادی کرده است . اگر نه زیاد هم علاقمند وزیر امور خارجه ی ترور و جاسوسی شدن منوچهر متکی عزل شده نبود . زیرا که از ابتدای تشکیل دولت نهم خواهان این بود تا یک پاسدار اصول گرا این پست را اشغال نماید.
هوشنگ بهداد
بیست و چهارم آذر ماه سال 1389

حسين شريعتمداري:
با كدام توجيه ؟! (نكته)