روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 24 بهمن ماه سال 1389

نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری "مردم مصر و شعارالشعب يريد اسقاط النظام"

"مگر در ایران که انقلاب شد و دیکتاتوری پاد شاهی برچیده شد اماچون روابط و مناسبات حاکم پا برجا ماند وفقط نام دیکتاتور ونوع ظاهری حکومت تغییر کرد . بنابراین مگر دیکتاتور مذهبی حاکم شده غارتگری همراه با خفقان و سرکوب راخیلی بیشتر از گذشته اعمال و دنبال نکرده است؟ پس اکنون بر اساس همین تجربه ی 32 ساله است که سرمقاله نویس پیرامون سقوط دو دیکتاتور در تونس و مصر به نقل از مردم مصر وتونس اذعان کرده استاعتراف آشکار از وحشت حکومت دمکراتیک و سکولار در مصر و سرایت قیام مردم مصر و خواست های به ایران می باشد؟"

مگر در ایران که انقلاب شد و دیکتاتوری پاد شاهی برچیده شد اماچون روابط و مناسبات حاکم پا برجا ماند وفقط نام دیکتاتورونوع ظاهری حکومت تغییر کرد . بنابراین مگر دیکتاتور مذهبی حاکم شده غارتگری همراه با خفقان و سرکوب راخیلی بیشتر از گذشته اعمال و دنبال نکرده است؟ پس اکنون بر اساس همین تجربه ی 32 ساله است که سرمقاله نویس پیرامون سقوط دو دیکتاتور در تونس و مصر به نقل از مردم مصر وتونس اذعان کرده است که دیکتاتور ها رفتند ولی در این دو کشور هنوز دیکتاتوری وجود دارد ومردم معترض هم همچنان خواست و اهداف خود را پیگیری می کنند. در ادامه محور نظام این چنین تحلیل و تفسیر کرده است:

در مصر و تونس، ديكتاتورها ساقط شده‌اند ولي ديكتاتوري هنوز برجاست. اين، حرف همه‌ي كساني است كه در دو كشور مصر و تونس قيام كرده‌اند و مطالبات خود را به صورت مسالمت آميز با حضور در خيابان‌ها و ميدان‌ها به گوش زمامداران رسانده‌اند. مردم مصر از همان روز اول كه ميدان التحرير قاهره را به عنوان محل بيان اعتراضات خود انتخاب كردند اين شعار را به زبان آوردند كه "الشعب يريد اسقاط النظام". درك صحيح منظور مردم مصر از اين شعار، بسيار مهم است. كلمه "نظام" كه قيام كنندگان با اين شعار خواستار ساقط شدن آن بودند چيست؟ و آيا اكنون كه ديكتاتور مصر سرنگون شده است مردم به خواسته خود رسيده اند؟ پاسخ اين سئوال‌ها هنگامي روشن خواهد شد كه در محاورات عربي معناي كلمه "نظام" را به روشني بدانيم. نظام، در اصلي‌ترين كاربرد سياسي خود، به معناي نوع حكومت است. مثلاً به شيوه حكومت شاهنشاهي گفته مي‌شود "النظام الملكي" و به شيوه حكومت دموكراسي گفته مي‌شود "النظام الديموقراطي". اما اين، تنها كاربرد نيست، بلكه در محاورات رايج امروز جوامع عربي، به مجموعه كساني كه حاكميت در يك كشور را دردست دارند و هماهنگ عمل مي‌كنند نيز "نظام" گفته مي‌شود، كما اينكه از حكومت مستقر در يك كشور نيز با تعبير "نظام" ياد مي‌گردد و اين كلمه به آن كشور نسبت داده مي‌شود مثل "النظام التونسي" يا "النظام المصري" در اين دو مورد اخير، يعني هنگامي كه كلمه "نظام" به يك مجموعه يا يك كشور نسبت داده شود، معمولاً‌ عملكرد حاكمان مورد نظر است و نوع نظام حكومتي مورد نظر نيست"


اکنون سئوال است که چگونه است پژواک اعتراضی میلیونی مردم ایران که پس از کودتای تقلباتی پاسداران در 22 خرداد 88 وارد خیابان ها شدند و فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح و پاسدار احمدی نژاد سر دادند ارزش و اعتبار ندارد . ولی وقتی مشابه همین اقدام و شعار در برون مرز و منطقه سر داده می شود . حلوا حلوا می شود و از موضع ضد آمریکائی و پسوند دینی و اسلامی افزودن اینگونه برایش هورا کشیده می شود:

" وقتي مردم مصر شعار مي‌دهند: "الشعب يريد اسقاط النظام" منظورشان مجموعه كساني است كه حكومت را در مصر در اختيار دارند و همينطور ميخواهند عملكرد حاكميت موجود در كشور مصر را نفي كنند. در معناي اول، هدف اينست كه حسني مبارك و همه‌ي كساني كه با او در حاكميت بودند كنار بروند و در معناي دوم هدف اينست كه بساط ديكتاتوري از مصر برچيده شود. بدين ترتيب، مردم مصر با شعار "الشعب يريد اسقاط النظام" درصدد نفي "جمهوريت" نبودند، بلكه هدفشان اين بود كه نظام حكومتي جمهوري باقي بماند اما پيرايه‌هائي كه به آن بسته شده از بين برود. اين پيرايه‌ها عبارتند از ديكتاتوري، وابستگي به آمريكا، نوكري براي اسرائيل، چپاول ثروت كشور، زير پا گذاشتن استقلال كشور، از بين بردن آزادي، ناديده انگاشتن رأي مردم، به حساب نياوردن اعتقادات ديني، فساد اقتصادي، ضعف مديريت، نفوذ بيگانگان در كشور، به فراموشي سپردن آرمان‌ها و ناديده گرفتن قانون اساسي"

انگاری فراموش شده است که با اصرار خمینی شیاد نبود آنهم پس از 20 روز پس از سقوط سیستم شاه نگذشته بود که قبل از تشکیل مؤسسان و قانون اساسی برای تحمیل کردن نوع و مدل حکومت جمهوری اسلامی خود با تأکید بدون یک کلمه کم و زیاد در یک همه پرسی احساسی سریع اقدام شد ؟ مگر پس از آن پسوند اسلامی به مجلس شورای ملی اضافه نشد ؟ چونکه هدف ابزار قدرت و ثروت و خفقان و سرکوب گری دین و اسلام بود. اما اینگونه اقدامات و جنایات و خیانات مرتکب شده که زیر پوشش دین ابزاری شده انجان شده است . بدتر اینکه قالب کردن ولی وقیح مطلقه همکاره که بدون پاسخ به هیچ مرجع و مقام است آشکارا قانون اساسی با نامه و فتواهای ولی وقیح بی اعتبار نشده است؟ مگر با بودن ولی وقیح مردم جز سیاهی لشکر برای مشرعیت دادن به رژیم ضد بشری و حضور شان در نمایش های خیمه شب بازی تقلبات و انتصابات موسوم به انتخابات مردم نقش وحق وحقوق دیگری هم دارند؟ اما سر مقاله نویس وارونه گوی و طلبکار با نادیده گرفتن این اقدامات در ایران در مقابل محور اقدامات حسنی مبارک و بر کناری وی قلم فرسائی کرده و نماینده و سخنگوی ملت مصر شده است تا چنین خواست های قیام کنند گان پیرامون نوع نظام را تحلیل و تفسیر کند :

اينها همه اموري هستند كه در رژيم حسني مبارك كاملاً مشهود بودند و او نيز با ادامه دادن راه انورسادات اين پيرايه‌ها را به نظام حكومتي جمهوري مصر اضافه كرد و اساس جمهوريت را به فراموشي سپردن مبارك با دستكاري قانون اساسي 30 سال بر مصر حكومت كرد، با سركوب مردم آزادي را از بين برد، با نوكري براي آمريكا و اسرائيل كشور مصر را وابسته كرد و آرمان فلسطين را زير پا گذاشت و به اعتقادات ديني مردم بي اعتنائي كرد، با برگزاري انتخابات‌هاي فرمايشي همواره نام خود را از صندوق بيرون آورد و با سوءاستفاده از قدرت به چپاول بيت المال پرداخت و با ايجاد اختناق و حاكم كردن حزب خود زمينه را براي فساد اقتصادي، ضعف مديريت و نفوذ بيگانگان فراهم ساخت و با بي اعتنائي به قانون، استبداد را بر مصر حاكم ساخت. اين مجموعه عملكرد باضافه مجموعه افرادي كه به همراه مبارك چنين رفتار ظالمانه‌اي با مردم داشتند و كشور را وابسته و ملت را تحقير كردند، همان چيزي است كه مردم مصر در 18 روز قيام عمومي خود در تمام شهرهاي اين كشور با شعار "الشعب يريد اسقاط النظام" آنرا فرياد زدند. اينكه مردم قبل از هر چيز خواستار سقوط خود مبارك بودند به اين دليل بود كه او رأس نظام فاسد مورد نظر بود، ولي هدف مردم فقط سقوط مبارك نبود، بلكه مطالبه آنان، هم سقوط ديكتاتور و هم ديكتاتوري است. به همين دليل است كه اكنون اخوان المسلمين خواستار كنار رفتن نظاميان از قدرت و سپرده شدن آن به غير نظاميان است و در مرحله بعد، برگزاري انتخابات آزاد، سالم و قانوني، خواسته عموم مردم مصر است. . مردم مصر، با توجه به روح آزاديخواهي و حاميانه‌اش كه نسبت به ملت فلسطين دارند، قطعاً بار ديگر زير بار برقراري رابطه با رژيم صهيونيستي نخواهند رفت"

گویا در ایران پاسداران کودتا نکرده و قدرت ا در اختیار خود نگرفته اند که اکنون اینگونه محور نقش نظامیان مصر در قدرت نظر دادهشده و از قیام کنند گان مصری خواسته است تا در صحنه باقیبمانند تا قانون اساسی تصویب شود که بر اساس اسلامی همچون ایران باشد .

" وجود قدرت دردست نظاميان، نقشه خطرناكي است كه آمريكا و رژيم صهيونيستي بعد از شكست در ابقاء مبارك و جايگزيني عمر سليمان كشيدند. هدف اينست كه با به خانه برگرداندن مردم، ديكتاتوري در مصر بماند و در سايه آن، آمريكا و رژيم صهيونيستي بتوانند افراد دلخواه خود را در اين كشور به حاكميت برسانند. براي تحقق شعار "الشعب يريد اسقاط النظام" مردم مصر بايد با هوشياري كامل در صحنه بمانند و با تجديدنظر بنياني در قانون اساسي و نظارت كامل بر انتخابات، راه را بر نفوذ بيگانگان ببندند. وجود احزاب متمايل به شرق و غرب نيز از مشكلات مردم مصر در اين مرحله است. مردم مصر فقط در صورتي كه فريب اين قبيل احزاب را نخورند و با تكيه بر اعتقادات اسلامي خود زيرساخت سياسي كشور را پايه ريزي كنند مي‌توانند به استقلال و آزادي مورد نظر خود برسند"

اما سرمقاله نویس ترس و نگرانی خود را بروز داده است . چونکه در مخالفت با جریان هایی که حکومت دمکراتیک سکولار و غیر مذهبی در مصر می خواهند زیر پوشش افراطی ها و غیر دینی ها چنین نظر وارونه داده است:

"جريان‌هاي افراطي موجود در جهان عرب نيز قطعاً براي مسلط شدن بر مصر دندان تيز كرده‌اند. مردم مصر فقط با هوشياري كامل است كه مي‌توانند مانع بلعيده شدن قدرت و حكومت كشورشان توسط جريان‌هاي افراطي شوند. اين جريان‌ها هر چند در ظاهر شعارهاي زيبائي بر زبان دارند، اما باطني وابسته‌تر از ديكتاتور مصر به قدرت‌هاي فاسد بين‌المللي دارند و جز بدنام كردن اسلام كار ديگري از آنها بر نمي‌آيد. حيف است كه مصر بعد از رها شدن از يوغ فرعون، به كام افراطيوني برود كه احكام نوراني اسلام را ملعبه قدرت پرستي‌هاي خود قرار مي‌دهند و چهره پاك دين خدا را مشوه مي‌نمايند"

در خاتمه اینکه سر مقاله نویس از اینکه آنچه وی بلغور کرده و انتظار داشته چون در قیام 18 روزه ی مردم مصر اتفاق نیفتاده است و انتظارش برآورده نشده است .سخت شاکی و دلخور است . برای همین افسوس خورده و متأسف شد ه است كه چرا شيخ الازهر و علماي دانشگاه الأزهر که بقول وی پيشگام مبارزات ضد ديكتاتوري در مصر بوده اند در تظاهرات 18 روز مردم مصر نقش پیشگام نداشتند و پيشاپيش صفوف مردم مصر حركت نكردند تا که مديريت اعتراضات ميدان التحرير را به دست خود بگیرند. تا امروز بتوانند قدرت در مصر را در دست خود داشته باشند و موفق شوند نقش تعيين كننده‌اي در شكل دادن آينده حاكميت مصر ایفا نمایند و با تعویض و تصویب قانون اساسی مصر به قانون اسلامی بتوانند حکومت مشابه مذهبی فاشیستی مشابه ایران در مصرتشکیل دهند . بنابراین اکنون که چنین اتفاقی نیفتاده است با افسوس گفته است چون فقط تعدادي از علماي الأزهر به معترضان پيوستند و شيخ الأزهر و مسئولان ارشد و علماي بزرگ مصر هم به وظيفه ديني خود در ضديت با ديكتاتور عمل نكردند. پس همين عدم حضور و یا قصور اینان موجب شده است که چشم انداز زمينه براي سهم خواهي جريان‌هاي فراطی یا دمکراتیک و احزاب غيرديني فراهم سازد و آينده مصر آنگونه تغییر نکند و به پیش رود که مورد توجه ی حاکمان رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران می باشد . به ویژه اینکه مواجه شدن با خطر سرایت قیام مردم مصر به ایران وجود دارد. در پایان برای اینکه برای شان تعیین تکلیف کرده باشد اذعان کرده که درست در همين مقطع است كه ورود عقلاي قوم به صحنه مي‌تواند موجب هدايت مبارزات در مسير صحيح و مانع حاكم شدن جريان‌هاي انحرافي بر مصر گردد و زمينه را براي استقرار يك حكومت عادلانه و معتدل و منطبق بر اراده مردم مسلمان اين كشور یعنی حکومت مشابه ی ولایت وقیح ایران در مصر فراهم سازد. بهر حال این اعتراف آشکار از وحشت حکومت دمکراتیک و سکولار در مصر و سرایت قیام مردم مصر و خواست های به ایران می باشد.

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1389/13891124/13891124_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 24 بهمن ماه سال 1389

مردم مصر و شعار "الشعب يريد اسقاط النظام"