دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 5 اسفند ماه سال 1389

نقد و بررسی : (يادداشت روز( دروغ نامه ی کیهان " ايران و مهندسي انقلاب در خاورميانه"

" اعتراف شده دستآورد بیلان کار نامه وعملکرد 32 ساله ی حاکمان رژیم دین فروش عوامفریب و غارتگر نا مشروع ایران به منطقه صادر شده و تأکید شده است که می بایست با شیوه های گوناگون از طریق نهاد های حکومتی و همآهنگ شدن با دیپلماسی فعال کشور با شدت و جدیت بیشتر این سیاست در خاور میانه و شمال آفریقا دنبال شود"

قلم بر دست هذیان و وارونه گوی یادداشت روز نویس به سبک آخوند های منبری و خطبه خوان نماز جمعه ها که مأمور بودند با سیاه بازی و عوامفریبی برای رد گم کنند . زیرا که پس از فاش شدن بیش از دو دهه پنهانی دنبال کردن اهداف هسته ای که از سوی مخالفین انجام شد . برای اینکه وانمود شود این واقعیت ندارد که سران رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی هیچگونه تصمیمی برای دستیابی به سلاح هسته ای دارند . زیرا که مدعی می شدند که مکتب ابزار قدرت و عوامفریبی و اختناق شده اجاز ه به بر خور داری از سلاح کشتار جمعی به خصوص اتمی را نمی دهد . بنابراین رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران نیاز به چنین سلاحی ندارد ، برای اینکه جوانان بیشماری دارد که هر یک بمثابه ی بمب اتمی هستند . حال بماند که با این جوانان خطر ناک تر از بمب اتمی چگونه رفتار می شود . چون حاکمان رژیم ضد بشر از انفجار شدن این بمب های اتمی وحشت زیاد دارند . از سوی دیگر بر اساس این فلسفه خطبه خوانی نماز جمعه ای این قلم بر دست وارونه گوی مدعی شده است که شكافتن اتم و آزاد كردن نيروي فراوان نهفته در «ذره»، جوهره غني سازي هسته اي و انفجار اتمي است که کلید آن در 33 سال پیش در ایران زده شد و اکنون دامنه ی این انفجا ر ذرات اتمی انسانی این چنین زیر پوست خاورمیانه و شمال افریقا افتاده است :

"شكافتن اتم و آزاد كردن نيروي فراوان نهفته در «ذره»، جوهره غني سازي هسته اي و انفجار اتمي است. با اين رويكرد، اتفاقي كه از 33سال پيش با پيروزي انقلاب اسلامي در زير پوست خاورميانه و شمال آفريقا به جريان افتاد و از 2ماه پيش سر برآورد، انفجاري به مراتب پر انرژي تر از غني سازي و انفجار هسته اي است. خاورميانه و شمال آفريقا 2ماه پرحادثه را سپري كرد، گويي كه 30سال حادثه را در كپسولي فشرده باشند و اكنون آن كپسول منفجر شده باشد. گويا محتواي يك تانكر بزرگ گاز را در كپسولي فشرده كرده اند و حالا آن كپسول ديگر ظرفيت اين نيروي متراكم را ندارد. خاورميانه بزرگ از يمن و بحرين تا مصر و سپس امتداد آن تا ليبي و تونس و مغرب، با انفجار و «انقلاب ذرات» (Nano Revolution) يا انقلاب اتمي (Atom Revolution) روبروست. ملت هايي كه در نگاه جباران و مستكبران «ريز» به حساب مي آمدند و انرژي عظيم نهفته در درون آنها ناديده انگاشته مي شد، اكنون به جنبش درآمده اند. فنر فشرده تحقير و ستم ديكتاتورهاي وابسته به غرب، ناگهان از جا دررفته است. شرق و جنوب درياي مديترانه (از تركيه تا لبنان و فلسطين و از آنجا تا مصر و ليبي و تونس و مراكش) تبديل به «بحر مسجور» و درياي آتشفشان شده است.اگر روزگاري نه چندان دور سخن از غني سازي اتمي و فناوري ذرات (نانو تكنولوژي) به عنوان توانمندي هاي برتر بود، امروز بايد از غني سازي انسان و روح او سخن راند. جنگ كاملاً مغلوبه شده است. قدرت هاي وارث فرعون كه روزگاري به فناوري هاي برتر مي نازيدند، اكنون به «امتناع» سوپر فناوري هاي خود در برابر ملت هاي عصيان كرده مسلمان واقف شده اند"

قلم بر دست یادداشت روز نویس همچون اوایل انقلاب که از طریق حزب الله لبنان و عملیات انتحاری – انفجاری که در یک ناو آمریکایی در سواحل بیروت رخ داد که منجر به کشته و مجروح شدن صد کماندوهای دریایی آمریکای شد. سپس پاسدار محسن رفیقدوست که آن موقع فرمانده سپاه پاسداران بود وارد صحنه شد و با افتخار اعتراف نمود که هم ایدئولوژی و هم چاشنی این عملیات انفجاری از ایران به لبنان رفته است . اکنون که منطقه نا آرام شده است و دست خوش شورش و قیام گشته است . این هم لهجه ی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری با وجود اینکه هم در مصر هم در بحرین با دوری جستن از مدل حکومت فاشیستی مذهبی تروریستی حاکم برایران تأکید کرده اند که هر گز خواهان حکومت مذهبی به خصو ص مدل ولایت وقیح ایران نیستند . ولی این مدعی طلبکار وارونه گوی سخنگوی اخوان المسلمین و نماینده وو کیل ملت مصر شده اعتراف کرده است که 60% مردم مصر از هم اکنون از اخوان المسلمین حمایت می کند تا که پاسخ وزیر امور خارجه ی دولت فخیمه ی انگلیس را داده باشد که برای اثبات ادعای مدل پاسدار محسن رفیقدوست خود اینگونه ادعا کرده که این ذرات اتمی در حال انفجار از ایران به این مناطق خاور میانه و شمال آفریقا صادر شده است :


" اگر درباره تحولات فشرده و انفجارآميز شمال آفريقا و خاورميانه، از انقلاب ذرات و انقلاب اتم سخن مي گوييم اولاً براي نشان دادن ابعاد نيروي نهفته- و هنوز آزاد نشده- در اين انقلاب پيوسته و فرامرزي است ثانياً سخن از مدلي از انقلاب است كه نسخه عملياتي اصلي آن در ايران انقلابي پديد آمده و ثالثاً تداوم چنين انقلابي تا رسيدن به مقصد نهايي و ممانعت از هدر رفت انرژي آن، نيازمند تبادل تجربه در زمينه مهندسي «انقلاب ذرات» و «انقلاب اتمي » است. جمهوري اسلامي ايران به بركت آموزه هاي انقلاب اسلامي، هم تئوري و مدل چنين انقلابي را با خود دارد و هم اين پروژه را به بركت معماران بي نظيري چون امام خميني(ره) و امام خامنه اي با موفقيت پيش برده و به نقطه وسعت يافته فعلي در منطقه رسانده است.سخن از نقشي است كه ايران مي تواند در ترسيم چشم انداز انتفاضه ملت هاي مسلمان ايفا كند. اين نقش را چگونه بايد تعريف كرد؟ پيش از بررسي ابعاد اين پرسش بايد خاطرنشان كرد كه به مفهوم واقعي، كار از دست آمريكا و صهيونيسم بين الملل و غرب در رفته است، هرچند كه آنها مي كوشند خود را خونسرد و مسلط بر اوضاع نشان دهند و اصطلاحاً قافيه را نبازند. همين حالا هم ديويد كامرون نخست وزير انگليس مي گويد «اخوان المسلمين نبايد در مصر روي كار بيايد» حال آن كه طبق برآوردها، در صورت برگزاري انتخابات، اخواني ها دست كم 60درصد آراء مردم را به خود جلب خواهند كرد. كار از دست مستكبران در رفته چرا كه سليوان شالوم معاون نخست وزير اسرائيل دوشنبه همين هفته گفت «حكومت اسلامي ايران در حوادث اخير منطقه دخيل است. جهان غرب در طرفداراي از هم پيمانان خود در خاورميانه شكست خورده است» و روزنامه هاآرتص با اشاره به عبور 2 رزمناو ايراني از كانال سوئز نوشت «اين اتفاق نشان مي دهد مصر ديگر به ائتلاف راهبردي با اسرائيل عليه ايران متعهد نيست و اين كشور به جبهه دشمنان اسرائيل مي پيوندد. قاهره اكنون علاقمند به تعامل با ايران است و اين دقيقاً همان رويه اي است كه تركيه از زمان روي كار آمدن حزب عدالت و توسعه در پيش گرفته است».كار از دست فراعنه در رفته است، به اين اعتبار كه بحرين ظاهراً باثبات، به عنوان ميزبان پنجمين پايگاه نظامي بزرگ آمريكا دستخوش انقلاب است، كشوري كه مقامات آن بارها با مقامات رژيم صهيونيستي ملاقات و مذاكره كردند و حتي شاه بحرين يك يهودي صهيونيست را به عنوان سفير خود در آمريكا انتخاب كرد. ايران در چنين فضاي مستعدي كه آمريكا و صهيونيسم بين الملل تمام برگ هاي خود را سوزانده اند، هنوز همه توانمندي هاي خود را به صحنه نياورده است. بخشي از اين توانمندي ها منحصر به فرد است و بخش ديگر از آن در پيوند با «محور و منظومه مقاومت» تكوين پيدا مي كند. اين حق ملت هاي انقلابي منطقه و نخبگان آن است كه از تجربيات و توانمندهاي فكري، فرهنگي، سياسي و بين المللي جمهوري اسلامي ايران در صيانت انقلاب خود از «انقلاب دزدها»ي بين المللي بهره مند شوند. مصر اكنون بيش از ساير كشورها در كانون توجهات است، هم به لحاظ اهميت اين كشور و هم از اين جهت كه باكناره گيري حسني مبارك و تضعيف دستگاه امنيتي وابسته به اسرائيل و آمريكا، فضاي سياسي در اين كشور به نفع ملت مسلمان مصر گشوده شده است"

آنگاه قلم بر دست هم لهجه سرباز جو حسین شریعتمداری به ابزار و اهرم و نهاد های حکومتی مرتبط به سیاست صدور بحران و ارتجاع و تروریسم به برون مرز روی آورده که در راستای مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه پرداخته است که پیش مقدمه اهداف جهان گشایانه و بی ثبات و نا آرام کردن منطقه و هم برای دفع خطر سرایت قیام های منطقه به داخل کشور می باشد . هم تلاش فرصت طلبانه برای راه یافت روزنه برای عبور از بحران هسته ای و مضاف کردن تلاش بری دستیابی به سلاح هسته ای می باشد . بهر حال قلم بر دست یادداشت روز نویس برای پیگیری این اهداف و حاکم کردن الگو های حکومتی ایران و عراق و سوریه و لبنان و حماس در منطقه را چنین ترسیم کرده است:

"فارغ از ديپلماسي رسمي، در حوزه ديپلماسي عمومي و مبادلات ميان ملت ها ظرفيت هاي فراواني وجود دارد كه از آن جمله مي توان به ظرفيت حوزه هاي علميه، رسانه ها، دانشگاهيان و احزاب اشاره كرد. هر يك از اين نهادهاي مدني ايران مي توانند با الازهر، علما و دانشگاهيان، احزاب و جمعيت هاي اسلامي و رسانه هاي مستقل تر مصر تعامل و رفت وآمد داشته باشند. همچنان كه حتي در بدنه سياسي و نظامي مصر نيز مي توان علاقمندي هايي براي تبادل تجربه پيدا كرد (نمونه آن صدور مجوز عبور رزم ناوهاي ايراني از كانال سوئز يا نفرت بدنه ارتش مصر از اشغالگران متجاوزصهيونيست). فراموش نكنيم كه دوره گذار فعلي هم براي انقلابيون مصر و هم ضدانقلاب آمريكايي و صهيونيستي بسيار مهم است و جريان ضدانقلاب كه پشت خود رانزديك به زمين حس مي كند، به دنبال عمليات تأخيري و انحرافي و زدن فن بدل است. از طرف مقابل هم آتش انقلاب، تنور تحولات را براي موفقيت نهايي ملت مصر فراهم كرده است. تدوين قانون اساسي نيز بزنگاه مهمي است كه نياز به هوشياري ملت و نخبگان مصر دارد و در اين راه نبايد از معاضدت فكري كوتاهي كرد. جهت گيري كلي اين حمايت بايد كمك به انسجام و اتحاد بيشتر ملت اسلامگراي مصر و تمركز قدرت و آرمان هاي آنان باشد.در حوزه بين المللي همچنان كه نبايد از ظرفيت رسانه اي براي گسترش بيداري ملت ها و فشار بر مستكبران و ديكتاتورهاي دست نشانده- از جمله در زمينه مهار جنايت عليه ملت هاي انقلابي- غافل شد، همچنين بايد بر ظرفيت هاي ديپلماتيك جمهوري اسلامي به ويژه در حوزه «محور مقاومت» تأكيد كرد. اگر محور سازش و استبداد- شامل رژيم هايي چون مصر و تونس و ليبي و سعودي و بحرين و يمن و اردن- رو به نقصان و از هم پاشي است، متقابلاً خاورميانه شاهد شكل گيري محور مقاومت و دموكراسي با حضور كشورهايي چون ايران، تركيه، عراق، سوريه و لبنان و فلسطين (حماس) است. چنين محوري10 سال پيش اساساً مفهوم چنداني نداشت اما امروز در حال تكوين است و با تدبير و سرمايه گذاري مي توان حتي آن را تبديل به يك «بلوك» بزرگ قدرت اسلامي كرد. ظرفيت اين محور را كه هم هويت ضدصهيونيستي و هم ضد آمريكايي دارد و هم برخي از اضلاع اصلي آن نظير ايران تابلوي الهام بخش مردم سالاري در منطقه هستند، مي توان در خدمت زايش انقلاب اسلامي در خاورميانه و شمال آفريقا قرار داد و مشخصاً در خدمت «مصر جديد» و ملت مسلمان آن به كار گرفت.
ميزباني فوري نمايندگان كشورهاي محور مقاومت در تهران مي تواند اولين گام
در اين روند تازه باشد، هرچند كه بركات چنين محوري منحصر به تحولات اخير نخواهد ماند. مي توان از هم اكنون كرسي مصر و بحرين را در اين محور خالي كرد. محور مقاومت مي تواند ابتكار عمل را در تحولات جديد و در برابر تلاش توأم با انفعال غرب به دست بگيرد."

درپایان یادداشت روز بطور شفاف اعتراف به صدور تروریسم و ارتجاع و بحران از ایران به عراق و لبنان شده که با خرمندری حوزوی و پاسدارانه این چنین با رنگ و لعاب کمدی و وارونه ی مردم سالاری تزیین شده است :

"اكنون نوبت مردم سالاري است كه از ايران آغاز شد و به رغم اراده مستكبران به تركيه و فلسطين و عراق و لبنان رسيد. اكنون حاميان ديكتاتورها در موضع اتهام و باخت هستند.به تعبير رهبر فرزانه انقلاب، حضور ملت ها در صحنه تيغ زورگويي قدرت ها را كند مي كند. اكنون كه انرژي مهارناپذير ملت هاي مسلمان آزاد شده، مجموعه تدبيرها بايد معطوف به همين روند كند كردن تيغ زورگويي قدرت ها و جلوگيري از هدر رفت يا فرسايش نيروي انقلابيون باشد. ملتي كه به بركت روح خدا امام خميني(ره) از ظرفيت روحي برخوردار شد و به فناوري غني سازي و نانو دست يافت، اكنون اكسير معجزه گون و كيمياي ناياب انقلاب را نيز با خود دارد. اين فرمول را به رايگان و از سر مسئوليت بايد تقديم ملت هاي تشنه انقلاب اسلامي كرد"

در خاتمه اینکه بر اساس صدور انقلاب اسلامی و مردم سالاری به منطقه ی خاورمیانه و شمال آفریقا که قلم بر دست یادداشت روز نویس مدعی اش شده و رهنمود و توصیه پیرامونش داده است . باید گفت انقلاب اسلامی ادعایی چیست؟ مگر جز یعنی جاروب کردن مردم از صحنه و تعطیل کردن مطلبات شان بوده است؟ یا اینکه همراه با حذف فیزیکی مخالفان و احزب و سازمان های انقلابی و سیاسی با طرد رقبایی بوده است که در ابتدا و سالیان پس از آن با حاکمان کودتا گر کنونی در قدرت سهیم بودند . مگر انقلاب اسلامی یعنی ادعای کمدی ظاهری مبارزه با آمریکا داشتن ولی در عمل به همکاری در اشغال نظامی افغانستان وعراق با اشغال گران نظام اعتراف داشتن ومحور مخالفان زد و بند پشت پرده با هم داشتن نبوده است ؟ بعلاوه مگر مردم سالاری یعنی بر گزاری نمایش های خیمه شب بازی و رد صلاحیت کردن نامزدان رقبا ونه مخالفان و دگر اندیشان که از سوی شورای نگهبان دنبال شده که دست نشانده ی ولی وقیح است؟ مگر در ادامه دست به کود تا برای آرای قلابی نجومی ساختن زده نشد ؟ مگر سپس معترضان خیابانی به رگبار بسته نشدند ویا مگر مورد ضرب و شتم قرار نگرفته و دستگیر نشدند که پس از شکنجه و اعتراف گیری بصورت له ای 100 نفره در بیداد گاه نمایشی تلویزیونی طوطی وار مجبور به تقبل هر آنچه سربازجویان شکنجه گر در سیاه چال ها به این متهمان تحمیل نموده اند تکرار نشدند و احکام صلواتی حبس و کیلویی اعدام برای شان صادر نشد؟ آری الگوی حکومت مردم سالاری دینی یعنی بازار مکاره موسوم به مجلس را تبدیل به میدان عربده کشی چوبداران کردن تا فریاد مرگ بر مسئولان رده بالای سابق رِژیم ضد بشری سر دهند و تبدیل به سلاخ های بی رحم شوند تا حکم اعدام برای اینان صادر نمایند که چرا تسلیم کودتا گان نشده و لبیک گوی ولی وقیح نشدند که همکاره و بدون پاسخگوی به هیچ مرجع و نهاد می باشد؟ بلی حکومت مردم سالای اسلامی ایران یعنی اعدام 32 ساله ی مخالفان و دگر اندیشان و سرکوب سیستماتیک معترضان ناراضی . همچنین انقلاب اسلامی مردم سالار ایران یعنی رتبه ی اولی محکومیت جهانی نقض حقوق بشر و مصرف مواد مخدر و مرگ و میر جاده ها و فرار مغز ها که همراه با فرار سرمایه ها از کشور می باشد . همچنین یعنی چند برابر کردن واردات کالا ها بیش از صادرات با تز معروف اقتصاد مال خر است. همینطور یعنی 80 % جمعیت کشور را بر زیر خط فقر اقتصادیی کشاندن و پدیده ی شوم زنان تن فروش خیابانی با دختران فراری از خانه ها و کودکان کار خیابانی توسعه و گسترش دادن که آن سوی این معادله شکاف عمیق طبقاتی است که جایگزین وعده ی دروغین حکومت از آن مستضعفان و پا برهنگان خمینی شیاد شده است و... آری این بیلان بخشی از کار نامه وعملکرد 32 ساله ی حاکمان رژیم دین فروش عوامفریب و غارتگر نا مشروع ایران است که اکنون اعتراف شده است که این دستآورد 32 ساله به منطقه صادر شده است و تأکید شده که می بایست با شیوه های گوناگون از طریق نهاد های حکومتی و همآهنگ شدن با دیپلماسی فعال کشور با شدت و جدیت بیشتر این سیاست دنبال شود.

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/891205/2.htm#other201

دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 5 اسفند ماه سال 1389

ايران و مهندسي انقلاب در خاورميانه (يادداشت روز