گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 8 اسفند - 89
سواركار (گفت و شنود)
گفت: آخر این احمق زبون وامانده
شده مثل آن نو کر ازگرخر افتاده
خان صدایش زد، بهش گفت ازمن یادبگیر
زد جفتک گرده سواراسب افتاد، شد زمین گیر
دست برکمر گفت یادش بخیر دوران جوانی، کجایی؟
رندی گفت جوانی هم مالی نبودی، مکن خودنمایی
گفت: جين شارپ، يكي از طراحان فتنه 88 گفته است طرح ما نقص نداشت ولي عوامل داخل ايران ناشي بودند و باعث شكست شدند.
گفتم: ولي سران فتنه كه ادعا مي كنند ما شكست نخورده ايم.
گفت: اي عوام! من كاري ندارم كه آنها چي خورده اند! حرف اين است كه فرمانده آمريكايي آنها مي گويد؛ اگر سران فتنه و عوامل حزب مشاركت و سازمان مجاهدين عرضه داشتند و طرح ما را دقيقا مطالعه مي كردند، فتنه شكست نمي خورد.
گفتم: اين حيوونكي ها كه از چند سال پيش به آمريكا و هلند و انگليس و دوبي رفته و زير نظر جرج سوروس و جين شارپ و مايكل لدين و اليزابت چني آموزش ديده بودند.
گفت: مديران بيروني خيط كاشته اند مي خواهند بي عرضگي و ناشي گري سران و عوامل داخلي فتنه را متهم كنند.
گفتم: يكي از خان ها كه نوكرش از روي اسب افتاده بود او را صدا كرد و گفت؛ به من نگاه كن تا ياد بگيري چطوري بايد سوار اسب شد و خودش جفت زد كه روي زين بپرد ولي از آن طرف به زمين افتاد و در حالي كه از درد ناله مي كرد و كمرش را مي ماليد، گفت؛ احمق! تو اينطوري سوار اسب مي شوي!
گفت: سربازجوی روانی حراف
دربخش خبری داده یه گاف
چون کشور نامیده یک استان
که نامش هست لرستان
کنون زر زده ، کرده است تکرار
شکرخوری های سابق کرده نشخوار
گفتم: سربازجوی منفور بد تام بدکردار
باز چه چرندیاتی نشخوار کرده درگفتار؟
گفت : برای اینکه به رقیب کند بدگویی
پس از موضع پرونده سازی و باز جویی
مثل گذشته کرده است هذیان گویی
تکرار و نشخوار کرده است چرند گویی
حزب مشارکت و سازمان مجاهدین اسلامی
عوامل آمریکا خوانده باموسوی و کروبی وخاتمی
متهم شان کرده که بی عرضه اند و هم ناشی
چون رو دست خوردند از آلت دست حکیم باشی
سرکوب شدند ازسوی گزمکان همراه با فراشباشی
برای همین پیگیری می شوندازسوی سلاخ باشی
گفتم : چراسربازجوازموضع خودزنی؟
هر روزبه خودش می زند بیش تودهنی
گفت: آخر این احمق زبون وامانده
شده مثل آن نو کر ازگرخر افتاده
خان صدایش زد، بهش گفت ازمن یادبگیر
زد جفتک برگرده سوار افتاد، شد زمین گیر
دست برکمر گفت یادش بخیر دورانجوانی، کجایی؟
رندی گفت جوانی هم مالی نبودی، مکن خودنمایی