دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 28 بهمن ماه سال 1389
نقد و بررسی : ا (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " رژه مورچه ها"
"اگر وحشت از حضور مخالفان در صحنه و خیابان ها نمی باشد . چرا مجوز برپائی راهپیمایی مسالمت آمیز داده نمی شود تا با حضور میلیونی مردم معترض و ناراضی رسوا شود هر آنکه در او غش باشد . بعلاوه اگر حضور چند صد نفر معترض در 25 بهمن مهم نیست . برای چه سرکوب شدند و گاز اشک آور به سوی شان پرتاب و آتش گشوده شد که2 نفر شهید و چند مجروح بر جای گذاشت؟
مدعی قلم بر دست در ابتدای نوشتار یا در باغ یادداشت روز خود با گنده گویی و واژه ردیف کردن و زور زدن شروع کرده تا وانمود کند که مدعی قلم بر دست سخت اهل پژوهش گری وتحقیق جدی علمی می باشد و مجدانه و مسئولانه با دقت مسائل خاور میانه و ایران را پیگیر ی می کند تا که موفق به کشف ایجاد رابطه ی سیستماتیک و مرتبط بهم از میان اطلاعات دریافتی و گرد آوری شده یا بقول وی متغیر های داخلی و خارجی سازنده ی محورتظاهرات 25 بهمن قادر شود یک تحلیل جامع و کامل گام به گامی بیرو ن کشد و ارائه دهد . در صورتیکه بر خلاف چنین و انمود کردن وی یک عضو حزب الله چماقداران و قلم زن همکار سرباز جو پاسداران حسین شر یعنمداری در دروغ نامه ی کیهان است که عجیب استعداد و هنرش در وارونه گویی و تحریف گری و پرونده سازی کردن است . البته همکارش ثابت نموده که چیزی از وی کمتر ندارد . برای اینکه متد و تاکتیک نوشتاری وی را تقلید و تعقیب می کند . برای همین با پاک کردن صورت مسأله یا دور زدن عدم بررسی ریشه و علت پدیده ها از جمله علت حضور تظاهر کنند گان نا راضی در روز 25 بهمن89 آنهم در شراط بشدت امنیتی و پلیسی و نظامی اینان وارد صحنه شدند و کاری کردند کارستان . اما وی در راستای اهداف مشخص و از قبل ترسیم شده با فراموش کردن علت ها به معلول ها نگریسته است تا با پوشش پدیده شناسی دقیق اتفاقات 25 بهمن را آنگونه حلاجی کند که در نهایت نتیجه ی طراحی شده ی دلخواه خود را که موازی و مترادف با خواست و نظر ولی وقیح و پاسداران کودتا گر می باشد القاء نمده باشد .بدون آنکه مدعی بگوید که مگر در نمایش خیمه شب بازی هر هفته ی وحشت آفرین نماز جمعه تهران که نه هیچگونه تهدیدی وجود ندارد ، بلکه برای حضور کلی هم تبلیغ و التماس می شود .مگر چه تعداد حضور می یابند؟ همچنین با با کاهش 2 میلیون جمعیت تهران نسبت به اعتراف پاسدار شریعتمداری مدعی شده است چند صد نفر که فرافکنانه ارا ذل اوباش نامیده شدند حضور شان در خیابان شلوغ تهران ظاهر و با دیدن نیروی انتظامی به خصوص مردم غیب شدن آنه در شهری که موسوی 2 میلیون رأی آورده و در کشور 70 میلیونی که 5 میلیون هم خراطی شده است . این حضورچیزی به نام رخداد نیست. بالاخره بر خلاف ادعای درباغ نوشتارش که مدعی تحقیق علمی و مستند شده است . ولی برعکس ادعایش سراسر تناقض آمیز می باشد . چونکه چنین مدعی شده که تظاهرات چند صد نفره 25 بهمن نه رخ داد ونه پدیده بوده است :
"اول- نخستين نكته اين است كه دقت كنيم در 25 بهمن در واقع چيزي كه بتوان نام آن را يك رخداد با اهميت گذاشت اساسا رخ نداده است. چند ساعت، در چند خيابان هميشه شلوغ تهران، چند صد نفر به اوباش گري پرداختند و بعد بلافاصله، بعد از اينكه نيروهاي انتظامي و مهم تر از آنها مردم را در مقابل خود ديدند، از صحنه غيب شدند. همين. در يك شهر 10 ميليون نفري، در شهري كه ميرحسين موسوي چيزي قريب به دو ميليون رأي داشته است و در يك كشور 70 ميليوني، بعد از هفته ها تبليغات بي امان، گسيل انواع و اقسام گروه هاي تروريستي از گوشه و كنار به تهران و به كار گرفتن همه انواع شيوه هاي عمليات رواني و دروغ گويي، سرجمع، چند صد نفر اوباش گرد هم آمدند. آيا اين پديده اي است كه لازم باشد به لحاظ امنيت ملي و استراتژيك آن را جدي بگيريم؟ قطعا چنين نيست. حتي يك تحليلگر نام و نشان دار غربي نگفته است كه آنچه روز 25 بهمن در تهران رخ داد ارزش جدي گرفته شدن دارد"
در دنباله قلم بر دست ازموضع ضد آمریکایی و مرده خوری کردن قیام های منطقه و بدون نوجه به فضای شدت سرکوب و اختناق و سانسور در ایران که مدیران چند سایت خبری هک شده که مجوز دادن بیانیه حضور تظاهرات 25 بهمن بازتاب داده شد . همینطور بدون آنکه گفته شود اگر وحشت از حضور مخالفان در صحنه و خیابان ها نمی باشد . چرا مجوز برپائی راهپیمایی مسالمت آمیز داده نمی شود تا با حضور میلیونی مردم معترض و ناراضی رسوا شود هر آنکه در او غش باشد . بعلاوه اگر حضور چند صد نفر معترض در 25 بهمن مهم نیست . برای چه سرکوب شدند و گاز اشک آور به سوی شان پرتاب و آتش گشوده شد که2 نفر شهید و چند مجروح بر جای گذاشت؟ چرا از ترس نام و هویت دانشجوی شهید شده با مدرک جعلی بسیجی برایش ساختن مصادره شد و برادرش بدلیل روشنگری این توطئه که با رادیو فردا آمریکا داشت باز داشت شد؟ مهمتر اینکه اگر چنانچه بر اساس ادعا این حضور مهم نبوده است .چرا از 25 بهمن تا حال همه بلند گو های رساانه و تبلیغتی و مطبوعاتی و تر یبون های نهاد های حکومتی همچون بازار مکاره ی موسوم به مجلس هشتم پیرامون چنین روزی کوک شده است؟ مگر کوسه ریش پهن می شود؟ از جمله اینکه چرا همین عضو حزب الله و قلم زن یادداشت روز کیهان به خودش زحمت داده ودر این مورد این چنین گام به گام قلم فرسایی وارونه کرده است :
"اين گام اول است. يك گام بسيار مهم كه تاكيد مي كند آنچه روز 25 بهمن در تهران گذشت در قياس با امواج عظيمي كه در حال درنورديدن منافع حياتي آمريكا در خاورميانه است، به راستي هيچ نيست و همه اميد آمريكايي ها هم اين است كه با توسل به ماشين پروپاگاندا اين «هيچ» را امري درخور اعتنا جلوه بدهند و خلأ واقعيت را با رسانه پر كنند. در اين دام نبايد افتاد"
در ادامه خزعبلا ت و هذیان گویی طوطی وار این مدعی که آنچنان مضحک و تکراری و کپی و نشخوار شده است که آشکارا توهین به فهم و شعور اکثریت قاطع جمعیت کشور است که بر زیر خط فقر اقتصادی بسر می برند . به خصوص لا اقل توهین به همان 2 میلیون آرای اعتراف شده ی موسوی در تهران از سوی قلم بر دست می باشد . زیرا که مقابل نارضایتی عمومی جامعه ی که در حال انفجار می باشد گه برای نادیده انگاشتن آن ومهار کردنش سناریوی خیابانی بسیج ارذل و اوباش و طلبه های حوزوی جیره بگیران حکومتی و ساندیس خوران و آخوند های منفور و آدمکش فریا مرگ برخاتمی و موسوی و خاتمی و محاکمه و مجازات اعدام شان نمایش داده شده است تا رفه ابهام شود چنین رژیم ضد بشری هر گز نمی تواند مشروعیت داشته باشد و خواهان صلح و ثبات و امنیت در منطقه باشد و یا دوستدار مردم منطقه باشد . از سوی دیگر مدعی قلم بر دست بدون ارائه ی مدرک ادعا کرده است که رهبران رقیب با دستگاه های جاسوسی آمریکا و انگلیس و اسرائیل برای راه اندازی تظاهرات 25 بهمن درر ابطه بود و رهنمود گرفته اند که بر گردان وارونه ی توهین و تحقیر آمیزش در بررسی گام دوم و سوم و چهارم یادداشت روز باز گو شده و اینگونه پیرامون اهداف آمریکا و اسرائیل و غرب در منطقه و تلاش برای انتقال بحران به درون ایران روضه خوانی کرده و چفنگ گفته است :
"دوم- آمريكا در پي چيست؟ در اين ترديدي نيست كه برنامه ريزي و اجراي حادثه 25 بهمن با آمريكا و اسراييل بوده است. اينجا جاي بحث تفصيلي در اين باره نيست اما اجمالا اين مقدار را بايد گفت كه آمريكايي ها با واسطه MI6 موسوي و كروبي را به انتشار بيانيه تجمع در اين روز ترغيب كردند (مستندات شفاف آن موجود است)،شبكه هاي نفاق را براي خونين كردن تجمع به تهران فرستادند (دستگيري ها اين موضوع را ثابت كرده است)و تمامي شبكه هاي ماهواره اي، اينترنتي و پيامكي در اختيار خود را براي ايجاد آشوب در اين روز با همه ظرفيت فعال كردند (مستندات اين موضوع آشكار است). اگر اينطور باشد -كه قطعا هست- سوال اين است كه هدف چه بوده است؟ اين سوال 4 پاسخ مهم دارد. اول اينكه مهم ترين هدف آمريكايي ها - كه كدهاي فراواني براي اثبات آن وجود دارد- انتقال بحران از منطقه به داخل ايران و سبك كردن بار خود است. آمريكايي ها تصور مي كنند براي كنترل تحولات منطقه بايد ايران را به خود مشغول كنند. دوم اينكه طرف هاي غربي تصور مي كنند اگر داخل ايران بحراني شود، تحركات انقلابي در منطقه كه همه از الگوي استوار ايران تاثير پذيرفته رو به خاموشي خواهد رفت. سوم، تحليل آمريكايي ها اين است كه اگر داخل ايران بحراني شود اعتماد به نفس ايران كم مي شود و نمي تواند از تحولات منطقه براي خود در آينده فرصت سازي و ظرفيت سازي كند و نهايتا چهارمين هدف اين است كه آمريكايي ها فكر مي كنند آشوب آفريني داخل ايران باعث مي شود به لحاظ تبليغاتي از انفعال 3 هفته گذشته خارج شوند و بتوانند ادعا كنند تحولات منطقه از ايران تاثير نپذيرفته و ضد آمريكايي نيست.سوم- آيا 25 بهمن آمريكا را به اين هدف خود رساند؟ در وهله اول ثابت شد كه آشوبگران در خيابان تهران «مردم» نيستند بلكه جمعي اوباش و ترويستند كه فقط مي توانند ظاهر و غايب شوند و بيشتر از شيشه شكستن كاري از آنها برنمي آيد. علنا نه، اما در خفا حتما هستند كساني در سيا و موساد، كه بنشينند و با خود فكر كنند روي كدام ديوار در حال يادگاري نوشتن هستند و با وجود خيزش عظيمي شبيه آنچه در 22 بهمن رخ داد توقع ايجاد حركت سياسي از جانب فتنه سبز مثل آن است كه از اموات توقع شركت در مسابقه بيس بال و بعد هم برنده شدن داشته باشند! نكته بعدي اين است كه آمريكايي ها ظاهرا حواسشان نيست كه با كشاندن موسوي و كروبي به ورطه اقدام تروريستي تنها كاري كه كرده اند تبديل كردن آنها به يك مسعود رجوي ديگر بوده كه اين بار نه در مخفي گاه هاي پاريس و لندن، بلكه وسط تهران و در دسترس مردمند و طبعا در زماني كوتاه هم توجيه و هم اراده كافي و فراگير براي برخورد با آنها بوجود خواهد آمد. مبارزه سياسي يك چيز است، محاربه و تروريسم و آدم كشي چيز ديگر. اولي را تحمل مي كنند اما دومي را به قبرستان مسلمين هم راه نخواهند داد. مسئله بعدي بسيج خواص بعضا ساكت عليه سران فتنه است كه حقيقتا بايد آن را دستاورد سياسي مهمي به حساب آورد كه اگرچه ديرهنگام است اما در هر حال همين جاي خوشوقتي دارد و يكي از هدف گذاري هاي مهم نظام در عمليات بصيرت افزايي بوده كه اكنون به لطف بي خردي آمريكايي ها محقق شده است. حالا مقايسه كنيد: مقداري ناآرامي ايجاد شده و خسارتي مختصر به شهر خورده اما در مقابل مطالبه برخورد بسيار سنگين با سران فتنه در ميان توده مردم فراگير شده و خواص ساكت به مردم پيوسته اند. چه كسي برنده است؟چهارم- آمريكايي ها در منطقه مردم را رها كردند و ديكتاتورها را چسبيدند اما نظام ايران هرگز حاضر نشد ميان خواست مردم خود و خرده فرمايشات آمريكا دومي را انتخاب كند. آمريكا مي خواهد قدرت نرم ايران در قاهره، منامه، امان و رياض را با عمليات نيمه سخت در تهران مهار كند يا پاسخ بدهد اما اين هدف گذاري مسخره تر از آن است كه دست يافتني باشد. آمريكايي ها در اظهارات ديروز اوباما كه مثلا براي قوت قلب بخشيدن به موسوي و كروبي و اوباش حامي آنها بيان شده بود هيچ اشاره اي به يمن، بحرين، عربستان، كويت و اردن نشد در حالي كه سيل خروشان مردم در آن كشورها كه همگي متحدان استراتژيك آمريكا محسوب مي شوند هفته هاست در خيابان جاري است و برخلاف اوباش حامي موسوي و كروبي در تهران كه همه هنرشان حمله به نوجوانان بي دفاع است، دستاوردهاي سياسي مهمي همچون ساقط كردن چند دولت داشته است. آمريكايي ها چند صد نفر ازاذل را در تهران مردم مي دانند اما ميليون ها مرد و زن معترض در كشورهاي زير بليط خود را نايده مي گيرند و همين اعتبار اخلاقي لازم براي توليد قدرت نرم در منطقه را از آنها گرفته است"
در خاتمه اینکه قلم بر دست عضو حزب الله و یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان در ادامه ی وارونه گویی و لغز خوانی ها و تحریف گری کردن هایش تصور کرده است که فضای کنونی ایران مشابه دوران 13 آبان سال 58 و اشغال سفارت آمریکا در تهران می باشد که می شود با تاکتیک تبلیغاتی ومعجزه گیری های اسناد مخدوش وسرهم بندی شده ی داخل سفارت آمریکا از موضع ضد آمریکایی به حساب و روشن گری می توان صدای مخالفان و معترضین را خاموش کرد و از صحنه حذف شان نمود که اکنون با همان شیوه در پایان گام های تحلیلی اهداف آمریکا در منطقه و ایران دست به خود زنی زده و تیر خلاص به سوی خود ورژیم فاشیستی مذهبی تروریستی حاکم بر ایران شلیک کرده است . زیرا که مدعی شده است "پاسخ انقلاب را با هرج و مرج نمي توان داد و افزوده در هيچ كجاي تاريخ اوباش حريف مردم نشده اند . چونکه حقيقتي را كه پيش چشم همه است تحريف مي توان كرد " واقعاً که می بایست از جنس وی و همکارش سر بازجو پاسدار حسین شریعتداری و ولی وقیح و هم پالگی ها و سایر حامیانش بود که چنین شفاف بتوان وارونه گویی طلبکارانه کرد . به خصوص اینکه با فراموش کردن زد و بند های ادامه دار پشت پرده با آمریکا که وجود داشته است ، آنگونه که رفسنجانی پس از اشغال نظامی افغانستان در نماز جمعه ی خود خطاب به بوش گفت که اگر چنانچه همکاری ما با آمریکا نبود .هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود . البته این همکاری در اشغال عراق پیگیری و تکرار شد. بطوری که نتیجه بر توی لیست سازمان و گروه های تروریستی ماندن مجاهدین از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا تا کنون بوده است . اما اکنون وی با کتمان کردن حقایق فرصت طلبانه و دجالانه مدعی شده است که انقلاب ضد آمريكايي خاورميانه با رژه مورچگان درتهران متوقف نخواهد شد و بلكه برعكس جان خواهد گرفت چرا كه همه ملت هاي خاورميانه اكنون مي بينند که در ايران چه خبر است و در 32 ساله گذشته چه عملکردی در ایران و منطقه داشته است . بهمین دلیل رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران به مثابه يگانه الگوي انتفاضه ی آنها است . برای اینکه بدلیل ورشکستگی اقتصادی و افزایش واردات بیش از صادرات و روند رشد نرخ تورم و گرانی لجام گسیخته و فقر و بیکاری و تعطیلی کار خانه ها و افزون شدن بیکاری کار گران که همراه با سیاست خفقان و سرکوب و افزایش اعدام ها و اختلاف و شکاف در رأس است . بازهم كشوري بانشاط و استوار و برخوردار از حمايت بي دريغ مردم است . البته رژیم ضدبشری و کودتایی آنچنان از حمایت مردم بر خورد است که جرأت نمی کند به این مردم ادعای حامی اش همچون دولت مصر اجازه حضور در خیابان هادهد . پس برای پاک کردن صورت مسأله قلم بر دست ادعا کرده است كه ضربه اي كه آمريكا در منطقه خورده بسيار سنگين است ، آمریکا برای تلافی کردن ضربه اي كه دریافت کرده تلاش مي كند که ضربه به رژیم ضد بشری کودتایی ايران وارد كند که از حد بازيچه اي كودكانه فراتر نمي رود. پس پروژه ی تهران آمریکا كه شكست خورده است . باید آمريكايي ها منتظر شکست آن در پايتخت هاي ديكتاتوري هاي منطقه باشند. بهر حال بازهم نیاز به تأکید است که گفته شود بحران بی ثباتی و عدم امنیت در منطقه حل شدنی نمی باشد تا که تلاش همه جانبه منطقه و جهانی برای تغییرات دمکراتیک در ایران شود و روند صلح عادلانه و شرافتمندانه ی میان اسرائیل و فاسطین با تشکیل کشور مستقل دمکراتیک فلطسین مجدانه و مسئولانه پیگیری شود . چون اگر دیر شود و حاکمان رژیم ضدبشری نامشروع فرصت یابند از طریق شیعیان عراق و حزب الله لبنان و بحرین و حماس و هم پیمانی با سوریه جنگی دیگر در منطقه راه اندازی کنند . آنگاه مشخص نیست چشم انداز بحران خاور میانه به کجا می رود و چگونه دامنه اش به غرب کشیده خواهد شد؟
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/891128/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 28 بهمن ماه سال 1389
رژه مورچه ها (يادداشت روز)