گفت و شنود دروغ نامه کیهان 25 بهمن - 89
خواب! (گفت و شنود)
گفتم : داستان این سربازجو
شده است شبیه آن یارو
روزی رفته بود نزد کد خدا
پس از سلام بهش داد ندا
گفت دیشب خواب دیدم داشتی حالت روحانی
کدخدا خوشحال شد ، یارو گفت توبودی نورانی
کدخدا گفت ای آقا ما را چه به این اوصاف
یارو گفت سوار اسب سفید بودی بی لحاف
کدا خدا گفت خوب دیگه چه دیدی ، یارو گفت؟
جال کلاه برسرت بود، نیم هندوانه پوست کلفت
پساز شنیدن کد خدا از کوره در رفت،شدعصبانی
گفت تو زیادی شکر سرخ خوردی ، کرد بد زبانی
غلط کردی ، چیز اضافی تو خوردی مرا دیدی در خواب
یارو گفت خودت خوردی به خوابم آمدی منوکردی بی تاب
خواب! (گفت و شنود)
گفتم : داستان این سربازجو
شده است شبیه آن یارو
روزی رفته بود نزد کد خدا
پس از سلام بهش داد ندا
گفت دیشب خواب دیدم داشتی حالت روحانی
کدخدا خوشحال شد ، یارو گفت توبودی نورانی
کدخدا گفت ای آقا ما را چه به این اوصاف
یارو گفت سوار اسب سفید بودی بی لحاف
کدا خدا گفت خوب دیگه چه دیدی ، یارو گفت؟
جال کلاه برسرت بود، نیم هندوانه پوست کلفت
پساز شنیدن کد خدا از کوره در رفت،شدعصبانی
گفت تو زیادی شکر سرخ خوردی ، کرد بد زبانی
غلط کردی ، چیز اضافی تو خوردی مرا دیدی در خواب
یارو گفت خودت خوردی به خوابم آمدی منوکردی بی تاب
گفت: يك شبكه تلويزيون ماهواره اي وابسته به سلطنت طلب ها اعلام كرد روح عليرضا پهلوي را احضار كرده اند و او گفته است خودكشي نكرده، بلكه يك سفيدپوست آمريكايي به دستور جمهوري اسلامي او را كشته است!
گفتم: اتفاقاً در ايران هم روح او را احضار كرده اند و گفته است داداش رضا ربع پهلوي و ننه فرح براي بالا كشيدن ثروتش او را كشته اند.
گفت: سندت چيست؟
گفتم: اي عوام! مگر سلطنت طلب ها براي ادعايشان سند محضري منگوله دار ارائه كرده اند كه از من سند مي خواهي؟!
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: يارو رفت پيش كدخداي روستا و گفت؛ ديشب شما را خواب ديدم، يك حالت روحاني داشتيد! كدخدا كه خيلي خوشش آمده بود و در ضمن مي خواست جلوي بقيه تظاهر به تواضع كند، گفت؛ اي آقا! بنده را چه به اين حالات روحاني! خب! بعد چي؟ و روستايي گفت؛ سوار يك اسب سفيد بوديد، كدخدا باز گفت؛ اي آقا! ما را چه... روستايي گفت؛ اما به جاي كلاه، پوست هندوانه روي سرت بود. كدخدا كه بدجوري از كوره در رفته بود گفت؛ تو... خوردي كه مرا به خواب ديده اي! و روستايي با سادگي گفت؛ خودت... خوردي كه به خواب من اومدي
گفت : سرباز جوی خورده سوگند
حرف راست نگوید، هی زند گند
کنون با دام و درفش و کمند
نقل قول کرده به جای سند
گفته یک شبکه شاهی کرده اعلام
علیرضاخودکشی نکردکشته شد و السلام
یک سفید پوست از سوی رژیم شده اعزام
برای کشتن علیرضا پهلوی وی نمود اقدام
اما مدعی شده است سر بازجو
در این مورد کرده است پرس و جو
توانسته تا کشف کند این زنگی مست
رضا و فرح درکشتن وی داشتند دست
چون توطئه ی مشترک کردند این دو ناقلا
تا ثروت علیرضا را دوتایی با هم بکشند بالا
گفتم : آیا سر بازجوی دریده و بی آبرو؟
در این مورد سندی هم کرده است رو
گفت : نه امامتهم کرده سلطنت طلبان را این پاسدار
مگر برای ادعاهای شان رو می کنند سند منگلو دار؟
تااین سرباز جو هم سندش را به گذارد به نمایش
بتواند ادعایش را برای این مدعیان کند آزمایش
گفتم : داستان این سربازجو
شده است شبیه آن یارو
روزی رفته بود نزد کد خدا
پس از سلام بهش داد ندا
گفت دیشب خواب دیدم داشتی حالت روحانی
کدخدا خوشحال شد ، یارو گفت توبودی نورانی
کدخدا گفت ای آقا ما را چه به این اوصاف
یارو گفت سوار اسب سفید بودی بی لحاف
کدا خدا گفت خوب دیگه چه دیدی ، یارو گفت؟
جال کلاه برسرت بود، نیم هندوانه پوست کلفت
پساز شنیدن کد خدا از کوره در رفت،شدعصبانی
گفت تو زیادی شکر سرخ خوردی ، کرد بد زبانی
غلط کردی ، چیز اضافی تو خوردی مرا دیدی در خواب
یارو گفت خودت خوردی به خوابم آمدی منوکردی بی تاب
حرف راست نگوید، هی زند گند
کنون با دام و درفش و کمند
نقل قول کرده به جای سند
گفته یک شبکه شاهی کرده اعلام
علیرضاخودکشی نکردکشته شد و السلام
یک سفید پوست از سوی رژیم شده اعزام
برای کشتن علیرضا پهلوی وی نمود اقدام
اما مدعی شده است سر بازجو
در این مورد کرده است پرس و جو
توانسته تا کشف کند این زنگی مست
رضا و فرح درکشتن وی داشتند دست
چون توطئه ی مشترک کردند این دو ناقلا
تا ثروت علیرضا را دوتایی با هم بکشند بالا
گفتم : آیا سر بازجوی دریده و بی آبرو؟
در این مورد سندی هم کرده است رو
گفت : نه امامتهم کرده سلطنت طلبان را این پاسدار
مگر برای ادعاهای شان رو می کنند سند منگلو دار؟
تااین سرباز جو هم سندش را به گذارد به نمایش
بتواند ادعایش را برای این مدعیان کند آزمایش
گفتم : داستان این سربازجو
شده است شبیه آن یارو
روزی رفته بود نزد کد خدا
پس از سلام بهش داد ندا
گفت دیشب خواب دیدم داشتی حالت روحانی
کدخدا خوشحال شد ، یارو گفت توبودی نورانی
کدخدا گفت ای آقا ما را چه به این اوصاف
یارو گفت سوار اسب سفید بودی بی لحاف
کدا خدا گفت خوب دیگه چه دیدی ، یارو گفت؟
جال کلاه برسرت بود، نیم هندوانه پوست کلفت
پساز شنیدن کد خدا از کوره در رفت،شدعصبانی
گفت تو زیادی شکر سرخ خوردی ، کرد بد زبانی
غلط کردی ، چیز اضافی تو خوردی مرا دیدی در خواب
یارو گفت خودت خوردی به خوابم آمدی منوکردی بی تاب