دروغ نامه ی کیهان شنبه 16 بهمن ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " سناريوي B "
"ادعا و اذعان شده که پس از سقوط مبارک این حماس است که یکه تاز و میدان دار سر زمین های اشغال شده ی فلسطین در منطقه خواهد شد. آنچنان که و موجودیت اسرائیل را به خطر می اندازد"
اکنون به جای پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران که هرروز بیش ازگذشته این مطالبات انباشته می شود و به تعویق می افتد . البته به موازات این سیاست ضریب سرکوب و اختناق با رشد اعدام ها هم شتاب گرفته است . بنابراین برای فرار از پرداختن به بحران های درونی و نادیده انگاشتن فضای انفجاری جامعه ورشد اختلافات درونی و شکاف ها در رأس رژیم ضد بشری و گسترش رقابت و تضاد ها در سایر سطوح آن نیاز به سیاست منحرف کردن اذهان عمومی با آویزان شدن به سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و افزایش سیاست مداخله گری در کشور های همسایه و منطقه میباشد . بنابراین قلم زنان یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان هر چند همچون ولی وقیح نا مشروع زور زده است تا تا که با جنگ روانی تبلیغاتی پیرامون وقایع و تحولات مصر و منطقه فرافکنی کند که گویا شرایط مشابه ی بهممن 57 ایران است که شرایط مساعد برای روی کار آوردن حکومت فاشیستی مذهبی مشابه نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش ایران است . باید گفت که اینگونه مدعیان وارونه گوی سخت در اشتباه می باشند .زیرا که آشکارا فرصت طلبی از موضع ترس و ضعف و ناتوانی و وحشت از سرایت اینگونه قیام ها بداخل کشور است که تلاش مذبوحانه می کنند با منحرف کردن اذهان عموم یرنگ و لعاب اسلام گرائی مدل ولایت و قیحی به جنبش آزادیخواهانه یملت های منطقه زده شود .طوریکه کودتاگران مترسک ولی وقیح نا مشروع را وارد صحنه بازار مکاره جمعه بازار تهران کردند تا با روضه خوانی و هذیان گوئی محور تحولاتمنطقه از موضوع غافل مانده ی حرکت اسلامی جنبش اعتراضی منطقه داد سخنبگوید و از موضع رهبریت خود خوانده ی ام القرای جهان اسلام خطبه ی عربی تنظیم شده برای شان بخواند و شیادانه و دجالانه از شرایط موجود مصر وتونس و منطقه بهره برداری فرصت طلبانه کند و با شعار ضد آمریکائی وانمود کند که گویا این جنبش های اعتراضی منطقه ادامه همان اهداف و آرمان خمینی شیاد در 32 سال پیش می باشد. مهمتر اینکه پس از اینکه نقش این مترسک ولی وقیح در نماز جمعه ی تهران که اجرا شد . سپس نوبت بسیج شدن جارچیان و پادوها و قلم زنان تبلیغاتچی در خدمت کودتا گران فرا می رسد تا در کنار رسانه های خبری و سایر نهادهای حکومتی و ائمه جماعات حامی ولی وقیح قرار گیرند تا بطور موازی و مشترک پیرامون رله و نشخوار کردن اراجیف و هذیان و وارونه گوئی های ولی وقیح در نماز جمعه ی تهران را بطور زنجیره ای دست به بازتاب دادن جنگ روانی تبلیغاتی علیه ی آمریکا و اسرائیل و حسنی مبارک و سایر رهبران کشورهای منطقه بزنند. تا شاید اینگونه با پاک کردن صورت مسأله یا با ضرب سیلی صورت سرخ نمودن پوششی برای ضعف و نا توانی و وحشت درونی و دفاع از اهداف پروژه ی هسته ای به وجود آورند و نشان داده شود که ظاهراً خطری رژیم ضد بشری را تهدید نمی کند، بلکه طلبکارانه وانمود می کنند که وقایع اخیرمنطقه جزو دستآورد 32 سال دیپلماسی صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران می باشد . بنابراین با چنین ادعاهائی نوعی اعتراف است که بدون شک سرنخ و منشاء حرکت های اعتراضی ملت های منطقه تهران است . زیرا که ولی وقیح رهبر خود خوانده ی ام القرای جهان اسلام در جماران عامل و انگیزه ی حرکت های اعتراضی درمنطقه است . مهمتر اینکه سمت و سوی اعتراضات هم اسلامی مشابه حکومت فاشیستی مذهبی تروریستی ایران است. البته اینگونه ادعاهای کمدی کردن رهبر و مسئولان و قلم بر دستان رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی وحشت از شکل گیری حکومت سکولار دمکراتیک در منطقه است . چونکه با تشکیل چنین حکومت هائی در منطقه نه جای پا نفوذ برای حاکمان تهران وجود ندارد ، بلکه نگرانی و هراس از سرایت این الگو در ایران و پیگیری آن از سوی مردم ناراضی و خشمگین ایران بطور مضاعف می باشد. بنابراین قلم بر دست سناریو ساز تخیلی A و که B که عضو حزب الله چماقدار و همکار سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری است. در ادامه ی لغز خوانی و وارونه گوئی های خود از موضع ضد آمریکائی و اسرائیلی و حسنی مبارک و عربستان سعودی و دفاع از حماس و آزروی رؤیائی سقوط مبارک و هموار شدن پیشبرد سیاست جنگ افروزی ها در منطقه از طریق حماس که ادعا کرده حماس می تواند خلاء مبارک را در منطقه پر کند و مسأله وجود و امنیت اسرائیل را بطور جدی با مخاطره مواجه سازد . همچنین دردفاع از اهداف نظامی پروژه ی هسته ای وبرتری دیپلماسی منطقه ای رژیم ضد بشری نسبت به آمریکا در منطقه این چنین ادعا کرده و تحلیل وارونه و دلخواه خود را ارائه داده است :
"آمريكايي ها فهميده اند حالا كه عدد تظاهر كنندگان از چند ميليون نفر و گستره آن از قاهره بسيار فراتر رفته، بدون شك هيچ ابزار امنيتي و انتظامي قادر به مهار آن نيست و تا زماني كه معترضان به لااقل يكي از هدف هاي كليدي اعلام شده خود نرسند، اين شعله فروكش نخواهد كرد.آمريكايي ها اكنون به اين مي انديشند كه اولا مبارك با كمترين هزينه ممكن و حتي المقدور در زماني با فاصله چند ماه از زمان فعلي از مصر بيرون برود، ثانيا كسي مانند عمر سليمان يا اگر نشد محمد البرادعي به جاي او بنشيند كه به «منافع حياتي» آمريكا درخاورميانه وفادار باشد و ثالثا حركت مردم مصر ماهيت اسلامي يا ضد آمريكايي و ضد صهيونيستي پيدا نكند.آنچه نبايد تغيير كند اينهاست: 1- مصر موتور محركه روند سازش و عامل اصلي تفرقه در صفوف فلسطيني هاست. اگر مصر از روند سازش كنار بكشد يا نسبت به آن بي تفاوت باشد عربستان به تنهايي توان به دوش كشيدن اين بار را نخواهد داشت و حماس به آساني قادر خواهد بود كل سرزمين هاي اشغالي را در دست بگيرد. اين مصر است كه اجازه نمي دهد محاصره غزه بشكند، اين مصر است كه جلوي اتحاد عربي در حمايت از آرمان فلسطين و وقوع جنگ هايي مانند آنچه در 1967 و 1973 رخ داد را گرفته است، مصر است كه مانع انتقال هرگونه سلاح و كالاهاي استراتژيك به غزه مي شود و در يك كلمه مصر است كه نمي گذارد دست جهان اسلام به اسراييل برسد. اگر حكومت مبارك در مصر سقوط كند اسراييل دوباره با مسئله مزمن موجوديت اين بار به صورت حاد مواجه خواهد شد و با توجه به اينكه غربي ها هم آرام آرام فهميده اند ضررهاي اسراييل در حال پيشي گرفتن از منافع آن است، بعيد است غاصبان قدس اين دفعه جان به در ببرند. 3- آنچه آمريكايي ها مايلند آن را اتحاد عربي عليه ايران بنامند و در واقع چيزي نيست غير از مجموعه اي از خيانت هاي پشت پرده چند دولت وابسته به آمريكا در منطقه، جايگاه سيستم مبارك بسيار كليدي است. سرسلسله حركتي در منطقه كه مي خواهد برنامه هسته اي ايران را كنار برنامه هسته اي اسراييل قرار بدهد، حركتي كه مي خواهد القا كند خطر اصلي براي اعراب اكنون ايران است نه اسراييل و جرياني كه تهديد مي كند اگر به ايران اجازه تسلط بر فناوري هسته اي داده شود يك مسابقه تسليحاتي در منطقه به راه خواهد افتاد، مبارك و شخص عمر سليمان به عنوان كسي است كه غربي ها مي گويند نخ هاي عروسكي به نام مبارك را تكان مي دهد. به فرض محال ايران بناي ساخت سلاح هم داشته باشد هرگز از آن استفاده نخواهد كرد و كاركرد اين سلاح در حد ايجاد بازدارندگي باقي خواهد ماند. استدلال اصلي دولت آمريكا در مخالفت با برنامه هسته اي ايران اين است كه اگر ايران در كنار اين نفوذ معنوي عظيم كه در خاورميانه دارد به فناوري هسته اي در عالي ترين شكل آن مجهز شود، آن وقت تركيب دو برنامه هسته اي و منطقه اي ايران مهارناپذير خواهد بود و ايران از موضعي بسيار بالاتر و جايگاهي مطمئن تر از گذشته به ايفاي نقش در معادلات منطقه خاورميانه خواهد پرداخت. به همين دليل آمريكايي ها بافراموش كردن ملت هايي كه نه تنها دولت هاي خود را قبول ندارند بلكه با سرعت بسيار زياد در مسير عكس سياست هاي آن در حال حركت هستند اولا آمريكا را تبديل به كارفرما و حامي اصلي ديكتاتورهاي منفور كرده است و ثانيا باعث شده زماني كه متغيري به نام «مردم» وارد معادله مي شود از دست آمريكا و همه سيستم هاي عريض و طويل ديپلماتيك و اطلاعاتي آن هيچ كاري برنيايد. در مقابل ايران ديپلماسي منطقه اي خود را روي ملت ها و توانايي هاي منحصر بفرد آنها متمركز كرده است. برقراري ارتباط با ملت ها و ايجاد توان نرم تاثيرگذاري بر رفتارها و اهداف آنها، ركن اصلي استراتژي منطقه اي ايران در 30 سال گذشته بوده است. آنها كه اين استراتژي را بي حاصل مي ناميدند، حالا بايد پاسخ بدهند كه چه استراتژي ديگري مي توانست نفوذ و تاثيري چنين تعيين كننده به ايران بدهد؟
در خاتمه اینکه ضمن تحلیل شرایط کنونی مصر و سرنوشت حسنی مبارک با سنار یو سازی فرضی دادن که از موضع ضد آمریکائی و اسرائیلی و شگرد اشک تمساح ریختن برای مردم فلسطین تهیه و تنظیم شده است تا که بنا برادعای مدعی تحلیل یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان جایگاه حماس برای پیگیری اهداف مشخص در منطقه آنگونه بارز و مشخص شود که این قلم بردست وی محور آن ادعا و اذعان نموده است که پس از سقوط مبارک این حماس است که یکه تاز و میدا ندار سر زمین های اشغال شده ی فلسطین در منطقه خواهد شد. آنچنان که و موجودیت اسرائیل را به خطر می اندازد. آنگاه قلم زن عضو حزب الله با شگرد جنگ و گریز تهاجم و عقب نشینی که همراه با تناقض گوئی محور اهداف هسته ای می باشد. از موضع ترس و رد گم کردن آشکارا کوشش تبلیغاتی تاکتیکی کرده است تا که وانمود نماید اهداف پروژه ی هسته ای رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی غیر نظامی می باشد . ولی در ادامه دم خروس از زیر عبا یش بیرون زده و دروغ قسم حضرت عباس این مدعی وارونه گوی صلح طلبی هسته ای اش بر سرخودش آوار شده است . زیرا که از یک سو وی ادعا کرده اهداف پروژه ی هسته ای رژیم ضد بشری عوامفریب دین فروش صلح آمیز است . اما از طرف دیگر خطاب به مخالفان سلاح هسته ای رژیم قرون وسطائی اعتراف نموده است در صورتی که تلاش هم برای دستیابی به سلاح هسته ای شود برای دفاع باز دا رنده و نه از موضع تهاجمی و استفاده کردن از این سلاح اتمی هست . بهرحال با همه ترفندهای تبلیغاتی که تلاش می شود از تحولات منطقه سوء استفاده ی تبلیغاتی در راستای اهداف ترسیم شده ی خاص حاکمان رژیم ضدبشری ایران شود . ولی تناقض گوئی های آشکار ناشی از وحشت حاکمان تهران از بازتاب وقایع منطقه ای در ایران و نگرانی از آثار افزایش تحریم های مرتبط به پروژه هسته ای و تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای نیز به وضوح به نمایش گذاشته می شود. لذا غرب در کنار رهبران کشورهای منطقه می بایست برای جلوگیری ازفاجعه ی انسانی غیر قابل پیش بینی در منطقه که درحال رخ دادن است وارد صحنه ی جدی عمل شود و در مسیر دمکراتیزه کردن منطقه برای سد کردن قدرت گیری اسلام گرایان رادیکال حامی رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی نامشروع در منطقه اقدام عاجل نمایند تا مقابل هموار سازی دیوار حاشیه ی امنیتی برون مرزی رژیم ضدبشری کودتاگر در مسیر دفاع از پروژه ی هسته ای و دستیابی سلاح هسته ای اش ایجاد سد و موانع کنند. البته لازمه ی مقدمه ی دمکراتیزه کردن کشور های منطقه این است که می بایست غرب و اسرائیل کوشش برای ایجاد انعقاد صلح شرفدتمندانه ی پایدار در منطقه با تشکیل کشور دمکراتیک فلسطین هرچه زود تردست بکار شوند . سپس از سوی اسرائیل و برسمیت شناخته شود. مهمتر اینکه بموازات آن باید تلاش همه جانبه ی بین المللی بر ای تغییرا ت دمکراتیک در ایران گردد . چونکه تجربه ی 32 ساله نشان داده است که کانون اصلی بحران آفرینی و جنگ افروزی و تهدید بی ثباتی منطقه رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی حاکم برایران می باشد
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/891116/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان شنبه 16 بهمن ماه سال 1389
سناريوي B (يادداشت روز)