روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 27 بهمن ماه 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری " تلاش آمريكا براي مهار تدريجي قيام ملت‌هاي عرب"
"پرسش است اگر قبل از آنکه سر مقاله نویس به نقش نظامیان مصر در حکومت پس از استعفای مبارک به پردا زد . بهتر نیست که به نقش پاسداران کود تا گر در حکومت و قدرت و غیر پاسخ گوبودن شان همچون ولی وقیح در ایران اشاره می کرد و می گفت که چرا در ایران شرایط خفقان و سانسور طوریست که حتی هیچ مسئولی جرأت سئوال کردن از پاسداران را ندارد؟"
پرسش است اگر قبل از آنکه سر مقاله نویس به نقش نظامیان مصر در حکومت پس از استعفای مبارک به پردا زد . بهتر نیست که به نقش پاسداران کود تا گر در حکومت و قدرت و غیر پاسخ گوبودن شان همچون ولی وقیح در ایران اشاره می کرد و می گفت که چرا در ایران شرایط خفقان و سانسور طوریست که حتی هیچ مسئولی جرأت سئوال کردن از پاسداران را ندارد؟ همچنین از نقش این ار گان فاشیستی تروریستی پاسداران در کودتای 22 خرداد 88 و سرکوب گستره ای که معترضان ناراضی پس از این کودتا در کنار زائده اش بسیج نمود حداقل اشاره ای می کرد . سپس به نقش نظامیان مصر پس از مبارک می پرداخت و تحلیل می داد . در غیر اینصورت چه فایده یا اثری دارد که تلاش شود اینگونه وانمود شود که گویا در ایران شرایط دمکراتیک حاکم است و نهاد ها ی حکومتی مستقل و منفک از هم دیگر هستند و ار گان های نظامی و اطلاعاتی و امنیتی و شبه نظامی نه در سیاست و نه در حکومت و نهادهای حکومتی مداخله گری نمی کنند و نه دست به اقدامات خود سرانه ی ضد انسانی می زنند؟ در عوض شریط کنونی مصر و نقش نظامیان باشرایط یش از دو دهه پیش در الجزایر این چنین مقایسه شده است :
بدين ترتيب در واقع نوعي جا به جائي نظامي صورت گرفته و يك نظامي (مبارك)، جاي خود را به نظامي ديگر (طنطاوي) داده است. آنچه در مصر طي روزهاي اخير صورت گرفته، در واقع تكرار همان الگوئي است كه در دهه قبل در الجزاير انجام شد و حاكمان عليه خودشان كودتا كردند تا "شاذلي بن جديد" كناره گيري كند و قدرت را به نظاميان بسپارد. الجزاير پس از آن به مدت دو دهه در هرج و مرج فرو رفت و مشخصاً ساختارهاي نظامي - امنيتي به جاي آنكه نظم و امنيت را در الجزاير برقرار كنند، به فجيع‌ترين جنايات سازمان يافته پرداختند تا بلكه مردم الجزاير از انتخاب خود و گرايش به فعالان اسلامي منصرف و پشيمان شوند.
در دنباله سر مقاله نویس بدون آنکه دلیل حساسیت توأم با نگرانی خود محور تحولات مصر را بیان کند که چیست یا در راستای چه اهداف پنهانی پشت پرده می باشد؟ ولی از موضع نماینده و سخنگوی مردم مصر به نقش آمریکا و اسرائیل برای پایان دادن به بحران کنونی مصر برای عادی شدن پرداخته است و از منظر ملت مصر نقل قول کرد ه ونظر داده است که مردم مصر می گویند ما خون ندادیم که مبارک جای خودش را به نظامیان بدهد. بنابراین تأکید کرده که مردم مصر باید تا بر آورده شدن اهداف و آرمان شان که دیکتاتوری برچیده شود ونه این چنین جای دیکتاتور ها تعویض شود صحنه ی مبارزه را ترک نکنند :
"البته مردم مصر تاكنون از هرگونه برخورد خشونت آميزي پرهيز كرده‌اند و با صبر و متانت سعي داشته‌اند مواضع روشن خود را منعكس نمايند اما اگر اقدامات روزهاي اخير نظاميان ادامه يابد و احياناً تشديد گردد، چه بسا كه با رفتار متقابل مصري‌ها مواجه شود. فراموش نكنيم كه نظاميان حاكم و حتي آمريكا و صهيونيستها اصرار دارند قضاياي مصر را خاتمه يافته معرفي نمايند. آنها مي‌گويند ما حرف دل مردم و پيام قيام آنها را شنيديم و مبارك نيز كنار رفت. در نتيجه لازم است آنها به خانه‌هايشان باز گردند و فرصت دهند تا مسائل پيگيري شود. اين همان فرصتي است كه آمريكا و صهيونيستها دقيقاً به آن احتياج دارند تا بلكه بتوانند ابتكار عمل را در اختيار بگيرند. ولي مردم حرف ديگري دارند و آن اينكه ما خون نداده‌ايم كه مبارك جاي خود را به نظاميان ديگري بسپارد. طبعاً تا روي كار آمدن يك طيف غيرنظامي به حضور در صحنه ادامه خواهيم داد. با اين حال، رسانه‌هاي وابسته اصرار دارند مسئله را "مختومه" تلقي كنند و با كاهش تبليغات رسانه اي، زمينه‌هاي "سانسور تدريجي" بر تحولات مصر را فراهم سازند. اكنون تلاش بر اينست كه التهابات عظيم سياسي - اجتماعي كه در روزهاي اخير در الجزاير، اردن و يمن هم به وسعت مشاهده شده با اعمال سانسور خبري به فراموشي سپرده شود و به تدريج فرصت‌هاي طلائي براي تحكيم مجدد رژيم‌هاي خودكامه بر فضاي منطقه فراهم گردد و ديكتاتورهاي مادام العمر، همچنان بر مقدرات ملتهاي عرب حاكم بمانند. البته اين آرزوي دشمنان اسلام است ولي اگر قرار بود اراده آنها موثر باشد، امروزه در تونس و مصر ديكتاتورهاي مادام العمر سخن مي‌گفتند ولي اين سرنوشت در انتظار ساير همتاهاي آنها نيز هست"
در خاتمه اینکه چرا با وجود اینکه اینهمه پیرامون دیکتا تور های کشور های عربی منطقه قلم فرسائی نوشتاری مطبوعاتی و خطبه خوانی گفتاری از طریق تریبون های گونا گون می شود . هر گز سخنی در مقام مقایسه دیکتاتوری حاکم بر ایران با دیکتاتوری مصر و تونس یا سایر دیکتاتور های منطقه گفته نمی شود که کدامیک بدتر می باشد؟ مگر غیر این است که دیکتاتوری هر نوع و مدل آن بد می باشد ؟ همینطور چرا سرمقاله نوی از موضع سخنگو ونماینده ی مردم مصر نسخه تجویز کرده است که معترضان مصری می بایست در صحنه باقی بمانند و صحنه را ترک نکنند و بی خودی به عده و قول های نظامیان دل خوش ندارند که این قدرت موقتی خودشان رابه غیر نظامیان واگذار می کنند. چونکه هدف این ترفند حفظ چارچوب و قالب دیکتاتوری در مصر می باشد که آمریکا و اسرائیل خواهانش هستند . اما عجیب است که این سرمقاله نویس و امثالهم نه هر گز چنین رهنمودی به معتر ضان ایرانی نمی دهند ، بلکه از دیکتاتور مستبد منفور و نا مشروع خامنه ای ولی وقیح با وجود اینکه فریاد مرگ بر دیکتاتور و اصل ولایت وقیح از سوی ایرانیان ناراضی نثارش می شود. اما از وی دفاع و تمجید و ستایش می کنند . آیا همین تناقض گوئی کردن آشکار به وضوح ثابت نمی کند که این چنین اشک تمساح برای مردم مصر ریختن و علیه ی دیکتاتور روضه خوانی کردن ها ناشی از تجربه ی سیاست دین ابزار قدرت و خفقان و سانسور شده ی 32 ساله در ایران می باشد که مکمل پیگیری سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون و مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه و عبور از بحران شده است که زیر چتر صدور انقلاب اسلامی با چاشنی ضدیت با آمریکا و دشمنی با اسرائیل و حمایت تاکتیکی از مبارزه وقیام های ملت های منطقه در راستای اهداف خاص پیگیری می شود. اگر نه آخوند های منبری قبل از انقلاب بر سر منبر چپ و راست روضه خوانی می کردند که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است که پس از بقدرت خزیدن و انحصاری کردنش کار بردش ممنوع شده است . چون تکرارش داستان تف و تاق و ریش خواهد شد.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13891127/13891127_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 27 بهمن ماه 1389
تلاش آمريكا براي مهار تدريجي قيام ملت‌هاي عرب