دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 27 بهمن ماه سال 1389

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " الو 125 ؟ "

اکنون در بازار مکاره ی موسوم به مجلس که با فریاد مرگ بر کروبی و خاتمی و موسوی خواهان اعدام شان شدند. آیا اینگونه اقدامات نشان از قدرت و مردمی بودن است. یا نه وحشت از سرنگونی می باشد که با پر روئی و وقاحت و وارونه گویی و صورت مسأله پاک کردن آدرس غلط داده می شود تا پوششی برای ضعف و نا توانی باشد؟

یک بام و دو هوا که نمی شود که اکنون قلم بردست هم لهجه و همکار سر بازجو حسین شریعتمداری در ابتدای یادداشت روز خود پیرامون تصویر پردازی که کرده چنین اذعان نموده است:

"تصويرها معمولا نماد و نشانه اند. دلالت مي كنند و راوي هويت هستند. مثل آن تصويري كه عكس فرعون مصر را برداشتند و جاي آن قاب «الله»(جل جلاله) را گذاشتند. يا آن تصوير كه انقلابيون مصر در صف نماز جماعت ايستادند و سر به سجده شكر بر زمين نهادند. يا مثل همين 22 بهمن 1389 خودمان كه در آينه انتفاضه مصر تابيد و فجر در فجر شد از انطباق آينه ملت ها با هم. 22 بهمن هم امتداد ميدان امام حسين(ع) تا انقلاب و آزادي يك قاب بزرگ بيش نبود از درياي خروشاني كه موج برمي داشت و از اين بزرگراه به خيابان هاي اطراف سرريز مي شد"

سئوال است که اگر این چنین است که این مدعی قلم بر دست در مورد نماد تصویر ادعا کرده است . پس آن جوانی که تصویر منحوس ولی وقیح نامشروع در غریو شادی دیگران در روز 25 بهمن پائین کشید . سپس بر آتش کشیده و لگد مال شد و بسیجی که می خواست مانع اقدامات دیگران شود گوشمالی شد. نماد چه واقعیتی است ؟ به خصوص اینکه همه تظاهر کنند گان فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای سر دادند و خود رو های در حال عبور در خیابان هم بعنوان همبستگی چراغ روشن کرده یا بوق می زدند؟ البته سرباز جو تصویر تابلوی ترسیم شده ی خودش را قبول دارد واگر تصویر مربوط به منتقدان و مخالفان باشد . دیگر تصویرآنگونه تصویری نیست که وی ترسیم کرده است . زیرا آویزان کردن تصویر اعتراضی ناشی از مصرف مواد مخدر و شرایط غیر عادی حامل تصویر است که تفسیر و تشریح آن را این چنین به تصویر کشانیده است. البته پس از پائین آوردن و ضرب و شتم کردنش بازداشت شد که ذعانن کرده با اعتراف گیری گفته پشیمان یا تواب شده است :

"روز دوشنبه 25 بهمن نيز يك تصوير فانتزي تبديل به نماد و نشانه شد تا دلالت كند بر تماميت ستادي كه قرار بود در اين روز جرياني را طراحي كند و به صحنه آورد. اين تصوير نماد شد چون برپاكنندگان نمايش 25 بهمن از صبح تا بعدازظهر همان روز بر نماد و نشانه بودن آن- از سر قحطي تصوير و سوژه- اصرار داشتند. روز هم كه به سر آمد، همان تصوير تنها جلوه واقعي خيالي بود كه كارگردانان به مدت يك هفته در آن دميده و فربه كرده بودند. آن تصوير، عكس مبهم مردي است كه از جرثقيلي مرتفع و چند ده متري بالا رفته، از اتاقك كنترل گذشته، به نوك بازوي جرثقيل رسيده و آنجا متوقف شده است. چند ساعت بعد معلوم شد مقداري پول و مصرف مخدر توهم زا او را به اين مخمصه كشانده است. همان ماهواره ها و شبكه هاي مجازي كه «اسب ترواي 2 »را به نام انتفاضه مصر و تونس و به كام اسرائيل و آمريكا از يك هفته پيشتر راه انداخته بودند، تنها تصوير به روزي كه از سرنوشت و مقصد دومين درازگوش تروا ارائه كردند، همين تصوير بود؛ بر بلنداي جرثقيل و بر نوك بازوي آن! زبان بسته پشيمان!"

اکنون پرسش است که چگونه است طبق نظر قلم بر دست وارونه گوی که جوان مبارزی که شب 25 بهمن از جر ثقیل بلندی بالا رفت و پوستردو نفررا آویزان کرد که از طریق شبکه های ماهواره ای خبر رسانی و اینترنتی خیلی سریع در جهان آنتنی شد . آنگونه که سفر بر نامه ریزی شده ی دعوت رئیس جمهور ترکیه و هیأت همراه وی در چنین روزی به حاشیه برده شد وپیش مقدمه ی تبلیغاتی و ایجاد روحیه و انگیزه برای حضور معترضان در روز 25 بهمن شد . بهر حال سئوال است که اگر چنانچه مصرف مواد مخدر بد است که مصرف کردنش آخرش پشیمانی ببار می آورد که به این جوان مبارز و آزادیخواه نسبت داده شده است. ولی سئوال تکمیلی این است که چگونه است که ولی وقیح هر گز سنگر منقل و آتش را ترک نکرده است؟ یا اینکه چرا پاسداران دارای شبکه مافیایی مواد مخدر در سراسر کشور و برون مرز هستند. آنگونه که هم از مرز زمینی با افغانستان و هم از طریق بیشمار اسکله های آبی غیر مجاز بطور شبانه روز در بنادر جنوب کشور مشغول تخلیه ی انواع و اقسام مواد مخدر می باشند؟. سپس آن در در سراسر کشور و حتی درون سلول زندان های کشور توزیع می کنند و محمولات مازاد مواد مخدر را از طریق زمینی و هوایی و در یائی به کشور های همسایه و جنوب شرق آسیا و آفریقا و اروپا منتقل می کنند . البته گاهی هم همچون محموله ی ارسالی مواد مخدر به سواحل نیجریه با چاشنی سلاح است که در راستای اهداف مشخص می باشد. از سوی دیگر چرا با ادعای تاکتیکی و وارونه ی مبارزه 32 ساله با قاچاق چیان مواد مخدر و معتادین ولی نتیجه اش منتهی به این واقعیت تلخ یا پدیده شوم شده است که ایران اولین مصرف کننده ی مواد مخدر در جهان می باشد ؟ حال بماند که در این مدت چه تعداد قربانیان به مسلخگاه برده شد ند یا به طناب دار سپرده شده اند که ضمن اهرم چماق و وحشت و خفقان در جامعه گاهی مواقع سیاسیون و مخالفین و منتقدان ودگر اندیشان و ناراضیان نیز بهمین بهانه اعدام شده اند.ولی قلم بر دست وارونه و هذیان گوی اینگونه به طور دیگر تابلو ترسیم کرده است :

تصويرها معمولا نماد و نشانه اند. دلالت مي كنند و راوي هويت هستند. مثل آن تصويري كه عكس فرعون مصر را برداشتند و جاي آن قاب «الله»(جل جلاله) را گذاشتند. يا آن تصوير كه انقلابيون مصر در صف نماز جماعت ايستادند و سر به سجده شكر بر زمين نهادند. يا مثل همين 22 بهمن 1389 خودمان كه در آينه انتفاضه مصر تابيد و فجر در فجر شد از انطباق آينه ملت ها با هم. 22 بهمن هم امتداد ميدان امام حسين(ع) تا انقلاب و آزادي يك قاب بزرگ بيش نبود از درياي خروشاني كه موج برمي داشت و از اين بزرگراه به خيابان هاي اطراف سرريز مي شد.روز دوشنبه 25 بهمن نيز يك تصوير فانتزي تبديل به نماد و نشانه شد تا دلالت كند بر تماميت ستادي كه قرار بود در اين روز جرياني را طراحي كند و به صحنه آورد. اين تصوير نماد شد چون برپاكنندگان نمايش 25 بهمن از صبح تا بعدازظهر همان روز بر نماد و نشانه بودن آن- از سر قحطي تصوير و سوژه- اصرار داشتند. روز هم كه به سر آمد، همان تصوير تنها جلوه واقعي خيالي بود كه كارگردانان به مدت يك هفته در آن دميده و فربه كرده بودند. آن تصوير، عكس مبهم مردي است كه از جرثقيلي مرتفع و چند ده متري بالا رفته، از اتاقك كنترل گذشته، به نوك بازوي جرثقيل رسيده و آنجا متوقف شده است. چند ساعت بعد معلوم شد مقداري پول و مصرف مخدر توهم زا او را به اين مخمصه كشانده است. همان ماهواره ها و شبكه هاي مجازي كه «اسب ترواي 2 »را به نام انتفاضه مصر و تونس و به كام اسرائيل و آمريكا از يك هفته پيشتر راه انداخته بودند، تنها تصوير به روزي كه از سرنوشت و مقصد دومين درازگوش تروا ارائه كردند، همين تصوير بود؛ بر بلنداي جرثقيل و بر نوك بازوي آن! زبان بسته پشيمان!توهم، توهم است چه از نشئگي و «اكس» باشد و چه ناشي از جاه طلبي يا فريب اطلاعاتي. مهم اين است كه وقتي نشئگي از سر پريد و طرف خود را بر بلنداي جرثقيل چند ده متري ساختماني و بر نوك بازوي گردان و لرزان آن ديد، چه حس و حالي داشته باشد. لابد ناظران كنجكاو تصور كرده اند كه او مي خواهد با آن نوار سبز خودكشي كند و قهرمان شود! اما او دنبال تاجيان آتش نشاني مي گردد تا پايين بياورندش و به اين ترس لعنتي از ارتفاع پايان دهند. مأموران امداد ساعتي بعد به دادش رسيدند و به كابوس وي خاتمه دادند. اما ديگراني كه با او از جرثقيل توهم بالا رفتند و بر نوك يكي از شاخه هاي آن آويزان مانده اند چه؟ كسي مي تواند آنها را نجات دهد؟صورت آقاي ايكس در اين تصوير سمبليك پيدا نيست و مي شود قيافه همه سناريونويسان و كارگردانان و نقش آفرينان را جاي صورت وي گذاشت. چه كساني؟ مثلا قيافه پت و مت هايي كه پاي نامه ديكته شده كذايي براي راهپيمايي را امضا كردند و پروژه ترواي2 را كليد زدند. همان دو نفري كه به اسم درخواست مجوز راهپيمايي اعلام همبستگي با ملت مصر، چرخ ارابه تروا براي سرويس هاي جاسوسي اسرائيل و آمريكا و انگليس شدند شايد كه آشوب تازه اي را كليد بزنند. ياغيان شاخ شكسته اي كه نوك جرثقيل لجاجت و تكبر ايستاده اند و آرزو مي كنند كه اين جرثقيل، جرثقيل كوتاهتري براي به دار كشيدنشان بود و به اين كابوس پايان مي داد. مگر لجاجت، در خردسوزي كم از «روانگردان» و «مخدر» دارد؟ مگر كم بوده اند لجوجاني چون ابولهب و ابوجهل كه با سر تا قعر دوزخ سقوط كردند و حاضر نشدند به وسعت «حق» در آيند؟

بالاخره هم لهجه ی طردست و چشم بند سرباز جو حسین شریعتمداری با ترفند مواد مخدر و روانگردانی وجراثقال و تصویر دو رهبر مغلوب که اذعان کرده اکنون آرزوی دار زدن خود با جر ثقیل کوتاه تر کرده اند را به فیس بوک و توئیتر و اینترنت پیوند زده آنگاه در ادامه این شوی را به و وزیر امور خارجه ی آمریکا وصله پینه کرده است و وی را توهم زای ناشی از مصرف مواد مخدر همچون آن جوان و دو رهبر رقیب کرده که با میخ بازی با پریز برق نموده است . البته از وی هم عبور کرده و یقه ی اوبا ما را نیز گرفته است واین چنین وی و دیگران را نیز بر بالای جر اثقال برده است:

چشم از نوك جرثقيل برنداريد. صورت هاي ديگري نيز از آن بالا هويداست. مثلا همين هيلاري خانم كلينتون كه خيال كرد با مخدر توهم زايي به اسم تويتر و فيس بوك و شبكه مجازي مي توان جنبش سرهم كرد. خيال كرده بود اينجا هم گرجستان و اوكراين و اروپاي شرقي است. باورش شده بود- يا مجبور شده باور كند- كه سر كوچه آش مي دهند. روز 41 فوريه (52 بهمن ) خانم كلينتون از مديران تويتر خواسته عمليات به روز رساني را به خاطر مسئله مهم ايران و راهپيمايي 52 بهمن به تأخير بيندازندكسي نگفت كه ميخ در پريز فرو بردن، شايد بازي مهيجي باشد اما اين بازي را دو بار نمي شود تكرار كرد. وقتي زدي شبكه مجازي را تا هفت پشت سوزاندي و آتش آن را به جان سازمان آشوب انداختي، ديگر از دست هيچ آتش نشاني كاري برنمي آيد.قيافه هاي ديگري هم بر بالاي جرثقيل ديده مي شوند. مثل آقاي اوباما يا لئون پانتا رئيس سازمان سيا و رابرت گيتس وزير دفاع كه هنوز هم كار اطلاعاتي را مهم تر و جذاب تر از ارتش آمريكا مي داند. يا حضرات صهيونيست، نتانياهو و ايهود باراك (وزير دفاع)، آويگدورليبرمن و داني ايالون (وزير و معاون وزير خارجه) و باردو (رئيس موساد) يا بسياري ديگر از سران آمريكايي و صهيونيستي كه عكس هايشان در آلبوم عكس هاي حسني مبارك موجود است. يك روز پيش از اجراي وارونه پروژه ترواي2 بود كه همين جناب داني ايالون در جمع سران سازمان هاي صهيونيستي آمريكا گفت «بزرگ ترين تهديد، نه تحولات مصر و تونس، كه حكومت توطئه گر و فتنه گر ايران است، كشوري كه به كمك همدستان منطقه اي، هدف هاي خود را پيش مي برد. نبايد بگذاريم ايران از بي ثباتي هاي پديد آمده براي پيشبرد اهدافش استفاده كند. ما بايد اين فرصت ها را بسوزانيم.»شوخي نيست، مصر و اسرائيل با هم درحال سقوط هستند. «سينا» در مرز مصر و فلسطين آبستن رويدادي است به بزرگي تولد موسي(ع)، آن هم پس از سه دهه نيرنگ و قساوت آميخته در اين منطقه تا شايد كابوس فرعون درباره ولادت موسي جامه حقيقت به خود نپوشد. و اين بار هم- مانند 33 سال پيش كه موسي در عمق كاخ فرعون و در پايگاه ثبات آمريكا (ايران) باليد و سر به انقلاب گذاشت- شوق انقلاب در ديگر پايگاه ثبات براي آمريكا و اسرائيل (مصر) برخاسته است، هر چند كه اين روايت تمام داستان نيست. ايران به كمك سوريه جبهه اي از متحدان را به راه انداخته كه حزب الله لبنان و گروه هاي اسلامگرا در عراق و حماس در فلسطين را شامل مي شود. حتي تركيه و قطر هم به منظومه ايران پيوسته اند. اين حلقه اتحاد، بسيار بد و نامطلوب است. اكنون ائتلاف خواستار نابودي اسرائيل در حال تقويت است و به مصر نزديك مي شود.» در چنين فضايي اگر سيا و موساد و ام آي6 به ورشكستگاني نظير اولي و دومي و سومي دخيل نبندند، چه گلي به سر بزنند؟ يا عبدالله سعودي يك ميليارد دلار بي زبان را مانند علف خرس نثار اين جماعت نكند، پس به شرم الشيخ كوچ كند؟ يا از اين سو، طرف معامله جرج سوروس و راسموسن دانماركي، به عتبه بوسي ملك عبدالله در ارديبهشت 88 مشرف نشود، چه كند؟ يا آقاي توهم به 05 ميليون دلار صدقه محمودعباس و تشكيلات او اميد نبندد، چشم به دست و اراده ملت داشته باشد؟ همذات پنداري است كه اين جماعت لنگه به لنگه را به هم رسانده است... اگرچه بالاي جرثقيل!وقتي از قول «امير عبدالله رو به قبله» بگويند «سر مار را بايد در ايران كوبيد» دل هاي بيشتري را متوجه قبله انقلاب مي كنند... تا اينكه مصر فوران كرد و اردن و يمن و بحرين به لرزه افتاد. چه بايد كرد؟ چه مي توانستند؟ قرار شد خاك بر آفتاب بپاشند و پنجه بر سيماي تابناك ايران بكشند شايد كه از تابندگي و الهام بخشي بيفتد.

در خاتمه اینکه تحلیل و تفسیر به سبک تجربه ی باز جویی و شکنجه گری زندان اوینی دادن که همراه با تحریف گری و وارونه گویی و پرونده سازی و یک کلاغ 40 کلاغ کردن می باشد که عصاره ی 32 سال دین ابزار قدرت و خفقان و عوامفریبی و دروغ و وارونه گویی شده است که زیر چتر دین 32 سال است که مخالفان و منتدان و رقبا مورد ضرب و شتم و باز داشت باو زندان و شکنجه و اعتراف گیری و صدور احکام اعدام مواجه شده اند که مکمل آن دین بازهم توجیه گر غارتگری و بحران آفرینی و جنگ افروزی و پوشش خرافه و خیانت و جنایت شده است . بنا بر این مشخص است در شرایطی که طشت رسوایی نا مشروع بودن ولی وقیح و پاسداران کودتا گر از بام برزمین فتاده است و فضای نارضایتی عمومی با تحمیل کردن جو امنیتی و پلیسی و نظامی سنگین کنترل و مهار می شود . به ویژه اینکه اجازه ی هیچکونه حضور حرکت های اعتراضی مسالمت آمیز به مردم ایران داده نمی شود . البته همگام با این شرایط تحمیل شده موج اعدام ها از جمله اعدام های سیاسی فزونی گرفته است . زیرا که ادامه ی سیاست انقباض و سرکوب و خفقان و ایجاد رعب وحشت 32 ساله در جامعه است . اما بدلیل وضعیت انفجاری جامعه و تحولات منطقه که بر خلاف ادعای پوشالی و صوری و وارونه گویی های کاذب که قیام های منطقه االهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران است . نشان از وحشت و نگرانی شدید حاکمان ایران است که از موضع ترس قدرت نمائی می کنند . چونکه حاکمان کودتاگر رژیم ضد بشری اشرف کامل دارند که فضای نارضایتی و جو انفجاری جامعه چگونه می باشد . زیرا که شاهد بودند که در 25 بهمن چه اتفاق افتاد و چگونه جوانان پر شور و آزادیخواه دیوار اختناق را شکستند و در خیابان ها سرا زیر شدند و فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر دادند و با پائین کشیدن تصویر منحوس خامنه ای و آتش زدن و لگد کوب کردنش فریاد زدند مبارک ، بن علی ، نوبت توست سید علی. در صورتی که با وجود اینکه گزمکان آدمخوار و داروغه چیان آدمکش حرفه ای آتش گشودند که موجب جان باختن دو تن و مجروح شدن چندین تظاهر کننده شد و در پی آن یک قلم فقط 1500 بازداشتی به زندان اوین منتقل شدند . از سوی دیگرحاکمان کودتا گر متزلزل آنگونه دچار وحشت از حضور مردم و شعار های شان شدند که کار کنان و کار داران و... سفار0خانه های کشور خارجی هم بازداشت کردند . حال بگذار ههم لهجه وهم قلم سرباز جو حسین شر یعتمداری زوزه و عربده کشان همچون وی که تظا هر کنند گان را 300 - 400 نفر قلمداد کرده است قیاس به نفس کند و جوان بالای جر اثقال رفته و پوستر تصویری آویزان کرده را نشئه ی روان گردان پشیمان معرفی و متهم کند . و دهان گشادش را بگشاید و سیفون بکشد و علیه ی این و آن به خصوص آمریکا و اسرائیل و عربستان تراوش لغز خوانی کند و ادعای قدر قدرتی احمدی نژاد گونه کند که ایران قدرت بر تر جهان است و عامل قیام انقلاب اسلامی در منطقه است . چون در عراق و بحرین و لبنان و نوار غزه و دمشق حضور دارد و ائتلاف بزرگ برای مصادره کردن منطقه بر داشته است. در صورتی که واقعیت این است که آنقدر پوسیده و رو به زوال و وحشت زده است که حتی نه اینکه جرأت نمی کند مجوز حضور اعتراضی مسالمت آمیز به مخالفان دهد، بلکه بدلیل بیانیه فراخوان در خواست مجوز از وزارت کشور که از سوی موسوی و کروبی برای تظاهرات حمایتی از قیام مردم تونس و مصر در روز 25 بهمن داده شد . اکنون در بازار مکاره ی موسوم به مجلس که با فریاد مرگ بر کروبی و خاتمی و موسوی خواهان اعدام شان شدند. آیا اینگونه اقدامات نشان از قدرت و مردمی بودن است یا نه وحشت از سرنگونی می باشد که با پر روئی و وقاحت و وارونه گویی و صورت مسأله پاک کردن آدرس غلط داده می شود تا پوششی برای ضعف و نا توانی باشد؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/891127/2.HTM#other200

دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 27 بهمن ماه سال 1389

الو 125 ؟ (يادداشت روز)