دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 7 مهرماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " خيزش بلند يمن بعد از بازگشت صالح "

"با توجه به شرایط کنونی ایران که جنگ قدرت و ثروت به همه سطوح نهادهای حکومتی سرایت کرده است . چگونه این رژیم فرو رفته در بحران و بن بست در مانده ومنفور چگونه می تواند مشکل گشا یا پیام آور برای کشور منطقه به خصوص ملت یمن باشد.که قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس با نقالی کردن علیه رئیس جمهور یمن و پادشاه عربستان و دفاع از حوثی های شیعی یمن اینگونه دنبال وتحلیل کرده است؟!

وقتی اعتراف آشکار شده است که روزانه ده ها اختلاس در رژیم ضد بشری قرون وسطایی به خصوص در نظام بانکی به وقوع می پیوندد . از سوی دیگر زمان زیادی از فاش شدن مبلغ اختلاس 3000 میلیارد دلاری بانکی نمی گذرد. طوری که همچنان خبر روز است . زیرا که دارای تبعات و پیامدهایی می باشد که امکان سر وته قضیه بهم آوردن این موضوع آسان و بدون هزینه نیست . مهمتر اینکه بنا بر گزارش سرویس بین الملل شبکه خبری آتی نیوز، ایران و عراق در صدر بدنام ترین کشورهای دنیا قرار دارند . چونکه کشور عراق هم جزو بدنام ترین کشور جهان می باشد که اختلاس های میلیارد دلاری از خزانه های این کشور وجود دارد. آنگونه که نتیجه آن آسیب رساندن به سطح معیشتی شهروندان این کشور شده است طوریکه همچون ایران اکثریت مردم عراق در زیر خط فقر اقتصادی به سر می برند. البته عراق پس از اشغال نظامی جزو حیات خلوت حاکمان ایران شده و تبدیل به جولانگاه سپاه قدس و عوامل وابسته به حاکمان ایران شده است . داستان حزب الله لبنان و جنگ 33 روزه با اسراییل هم از یاد نرفته است که لبنان بقول ولید جنبلاط این جنگ 33 روزه لبنان را سر زمین سوخته تبدیل کرد چونکه بدلیل برون رفت از بحران هسته ای رژیم قرون وسطایی ضد بشری ایران بود . اکنون با توجه به شرایط کنونی ایران که جنگ قدرت و ثروت به همه سطوح نهادهای حکومتی سرایت کرده است . چگونه این رژیم فرو رفته در بحران و بن بست در مانده ومنفور چگونه می تواند مشکل گشا یا پیام آور برای کشور منطقه به خصوص ملت یمن باشد که قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس با نقالی کردن علیه رئیس جمهور یمن و پادشاه عربستان و دفاع از حوثی های شیعی یمن اینگونه دنبال وتحلیل کرده است :

"نكته ديگر در طرح عربستان حفظ ساختارهاي فعلي و از جمله حفظ خاندان الاحمر در قدرت است كه در واقع حفظ رژيم را در پي دارد و تغيير نه در بنيان هاي حاكميت بلكه در ظواهر و افراد آن هم نه بطور گسترده بلكه محدود اتفاق مي افتد. در طرح عربستان جنبش مردمي بصورتي تجزيه شده - يعني با منها كردن دو گروه بزرگ جنوبي ها و الحوثي ها- مورد پذيرش محدود قرار گرفته اند از اين رو شريك شدن اين دو گروه در حكومت از نظر سعودي ها- و غربي ها- خط قرمز به حساب مي آيد.صالح در مصاحبه خود مي گويد اگر داوري شورا- و در واقع عربستان- را قبول نداريد با نمايندگان حكومت بطور مستقيم مذاكره كنيد و به «انتخابات قبل از موعد» برسيد. خب اين پيشنهاد از پيشنهاد قبلي خطرناك تر است چرا كه متضمن پذيرش مشروعيت نظام ديكتاتوري صالح است و دست آخر هم به بقاي حاكميت فعلي منجر مي شود. زمان انتخابات قطعا زودتر از شش ماه آينده نخواهد بود. در اين شش ماه نظام صالح با مشكل داخلي مواجه نخواهد بود و اين در حالي است كه همه سرمايه مخالفان او تشكيل اجتماعات بزرگ است و اگر ميدان و خيابان از اينها گرفته شود ديگر قدرتي ندارند كه بتوانند حكومت صالح را وادار به پذيرش برگزاري انتخاباتي مشاركتي در زمان توافق شده بنمايند. پس حكومت صالح تثبيت شده و مخالفان به خانه رانده شده و يا حداكثر صاحب چند كرسي در پارلماني بي اختيار شده اند.اما جالب تر اين است كه همين حالا كه از قدرت صالح چيزي باقي نمانده و تسلط او محدود به جنوب صنعاست، تك تيراندازان او روي پشت بام ها در كمين انقلابيون نشسته و هر جنبنده اي را كه از خيابانها و كوچه هاي اطراف به «ميدان تغيير صنعا» - محل اصلي تجمع مخالفان- برود، هدف شليك تير خود قرار مي دهند تا عددي به جمعيت مخالفان افزوده نشود. از سوي ديگر رژيم صالح آب و برق اين ميدان و خيابانها و كوچه هاي منتهي به آن را قطع كرده تا افراد متفرق گردند. البته اين ترفندها تاكنون اثر مثبتي براي رژيم فروپاشيده صالح دربر نداشته است. شايد بتوان مهمترين پژواك اين اقدامات را در اين عبارت خلاصه كرد: «صالح مصمم به حفظ قدرت استاما در خصوص تحولات يمن ابهاماتي وجود دارد. تو ضيحات زير مي تواند تا حدي به رفع اين ابهامات كمك كند"

دفاع کردن قلم بر دست غیر ایرانی از سرهنگ قذافی مقابل علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن بدلیل این است که همانگونه که رابطه رئیس جمهور یمن با عربستان سعوی خوبست که رژیم ضد بشری و قرون وسطایی رقیب سر سخت جدی عربستان است . چونکه خواهان عدم مداخله گری این کشور در امور داخلی عراق و لبنان و سوریه ومصر و فلسطین و بحرین و یمن می کند . متقابلاً از سوی دیگر وجه اشتراک میان رژیم قرون وسطایی ولایت وقیح منفور ونامشروع ایران با حکومت سرهنگ قذافی ساقط شده و جود دارد. بر این اساس است که قلم بر دست غیر ایرانی از سرهنگ قذافی آشکارا دفاع کرده است. بعلاوه حاکمان ایران بدلیل وحشتی که از تغییر وتحولات منطقه دارند. به خصوص اینکه دامنه اش به سوریه رسیده است که نه اینکه خوشآیند حاکمان ایران نمی باشد ، بلکه علیه اش می باشند . برای همین است که آشکارا بیان می کنند که در پشتیبانی رئیس جمهور سوریه بشار اسد مقابل هر گونه تهاجم نظامی خارجی یا ناتو آمادگی جنگ دارند. حتی رابطه ترکیه به خاطر پشتیبانی از بشار اسد شکر آب شده است . چون وحشت زیاد از دچار شدن سر نوشت مشابه بشار اسد به سرهنگ قذافی است .زیراکه ادامه ی ترکش آن سریع به بغداد و تهران اصابت می کند . بنابراین برای دفع خطر طرح بیداری اسلامی وبر گزاری اجلاس دو روزه در تهران زیر همین عنوان بر گزار شد . آنهم درست قبل از سفر پاسدار گماشته احمدی نژاد و هیأت همراهش به آمریکا بود .چون این اجلاس اهداف چند جانبه در بر داشت. بهر حال اعتراف شده است همچون گذشته که پاسداران با اعزام نیرو وسلاح و پول از طریق کشی به سواحل یمن برای حوثی های شورشی حوثی انجام شد تا ناامنی وبی ثبات در یمن به وجود آید .سپس این نا آرامی از یمن به شبه جزیره عربستان بسط داده شود . اکنون نیز اذعان شده است که حاکمان ایران همان اهداف گذشته را با سر مایه گذاری بر روی حوثی های شیعی یمن علیه ی رئیس جمهور یمن و پادشاه عربستان زیر پوشش انقلاب یمن دنبال می شود . البته با شکسته نفسی فاش ساخته است که این انقلاب در «مرحله چه مي خواهد» دچار عدم شفافيت است . برای اینکه اين عدم شفافيت در عدم بر جسته کردن مبارزه با آمریکا و عربستان است که موجب شده تا که علی عبدالله صالح رابه آينده اميدواركندبهرحال پیرامون این ادعا. چنین نظر پردازی داده است :

"علي عبدالله صالح پس از سقوط قذافي مامور شد تا با بازسازي نيم بند حكومت خود براي مدتي بر سر كار بماند تا از اين طريق- تزريق روح يأس در مردم كشورهايي نظير عربستان- مانع برپايي انقلاب هاي جديد در كشورهاي حساس خاورميانه شوند. اگر تحولات دو ماه اخير يمن و ليبي را كنار هم بچينيم مي بينيم كه صالح پيش از قذافي سقوط كرده بود و شرايط او بسيار بدتر از قذافي بود اما در حالي كه قذافي سقوط كرد صالح به صنعا بازگشت در عين اينكه همين الان هم آنچه در دست قذافي است از آنچه در دست صالح است بيشتر مي باشد. سهم فعلي صالح از حدود 500000 كيلومترمربع خاك يمن فقط جنوب صنعا با مساحتي كمتر از 500 كيلومترمربع است در حاليكه قذافي همين الان بر دو شهر ليبي سيطره دارد. غرب و عربستان به چنين فرد و حكومتي چه اميدي مي توانند ببندند جز اينكه از صالح و حكومت فروپاشيده او يك علامت بسازند و اگر بتوانند ميليون ها معترض را كه عامل فرار صالح بوده اند، به خانه بفرستند يعني در واقع در اين ماجرا آمريكا و عربستان يك بازي رواني را طراحي كرده و به اجرا گذاشته اند.كساني از آنان كه «انفصال جنوب از شمال» را دنبال مي كنند. حوثي هاي يمن كه بخش عمده شمال يمن را در اختيار دارند هم قدرت تاريخي خود را در «صعده» و نه صنعا جستجو مي كنند. از سوي ديگر با توجه به سابقه درگيري هاي قبيله حاشد و طايفه الحوثي، ورود فعال حوثي ها به صحنه حذف رژيم صالح، قبيله حاشد كه مركزيت آن در استان «عمران» مي باشد را حساس مي كند و اين سبب متحد شدن دوباره خاندان الاحمر حول محور مبارزه با حوثي ها مي شود با توجه به اين كه «مبارزان صعده» براي رسيدن به صنعا بايد از عمران بگذرند، احتمال بروز درگيري خونين ميان دو طرف در صورتي كه حوثي ها اصرار داشته باشند كه كار صالح را يك سره كنند، وجود دارد. جوانان انقلاب يمن كه از جنوبي ها و حوثي ها به دليل عدم ورود فعال به حمايت از جوانان صنعا گلايه مند هستند از توانايي لازم براي تجزيه و تحليل مسائل عاجز مي باشند و از اين رو در بعد هدايت درست حركت مشكلاتي دارند. مجموعه اين ها نشان مي دهد كه انقلاب يمن در «مرحله چه نمي خواهد» يعني براندازي حكومت ديكتاتوري صالح و روابط گذشته يمن با آمريكا و عربستان- شفاف است اما در «مرحله چه مي خواهد» دچار عدم شفافيت است و اين عدم شفافيت صالح را به آينده اميدوار كرده است. از آنجا كه طيف هاي داخلي يمن روي مسئله سقوط حكومت علي عبدالله صالح توافق دارند و اختلافاتشان به مرحله پس از سقوط صالح برمي گردد، ورود صالح به صنعا و درگيري شديد نيروهاي نظامي تحت امر فرزند او بار ديگر مخالفان صالح را دور هم جمع مي كند و اين مي تواند به توافق پيرامون اداره تحولات پس از سقوط صالح نيز منجر شود چرا كه گروه هاي مخالف صالح طعم اين اختلافات و خطري كه مجموعه آنان و دستاوردهايشان را تهديد مي كند را در فاصله فرار صالح به رياض تا بازگشت او چشيده اند. خبرهاي 7 روز اخير حوثي ها و جنوبي ها حكايتگر آن است كه اين همگرايي دوباره آغاز شده است. دو روز پيش عبدالمالك الحوثي اعلام كرد كه بازگشت صالح خط قرمز آنهاست و آنان با همه توان در مقابل آن خواهند ايستاد. يكي از رهبران جنوبي ها نيز گفت ما پيماني را براي مذاكره با جوانان صنعا تعيين كرده ايم"

قلم بر دست غیر ایرانی در پایان یادداشت روز نویس خود به مسئولان دیپلماسی یا دستگاه ترور و وجاسوسی امور خارجه ی رژیم ضد بشری قرون وسطایی رهنمود داده است یا در اصل تأکید بر پیگیری سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز کرده است که می بایست در مورد یمن این چنین اقدام کنند :

" سياست خارجي ما و تحرك دستگاه هاي مختلف جمهوري اسلامي در اين فضا نقش تعيين كننده اي ايفا مي كند در اين عرصه اقدامات عمومي ما كه در قالب ادبيات «ديپلماسي عمومي» پذيرفته شده است مي تواند گره گشا باشد و اين در حالي است كه در سوي ديگر ماجرا، بعضي از كشورها طي 6-5 سال گذشته در دستگاه رسمي ديپلماسي خود نهادي تحت عنوان ديپلماسي عمومي ايجاد كرده اند و بدون پرده پوشي اقدامات خود را در راستاي همگرا كردن نخبگان كشورها با اهداف سياست خارجي سامان داده اند، موثرتر است. اين در حالي است كه اين كشورها در نزد همه ملت ها «استعمارگر»، «متجاوز»، «سلطه طلب» و... خوانده و ديده مي شوند و حال آن كه ايران در چشم انداز منطقه اي كشوري پشتيبان ديده مي شود".
در خاتمه اینکه تصور کنید که اگر چنانچه اوضاع منطقه همچون شرایط حاکم بر ایران شود آنگاه پیش بینی چشم انداز آینده منطقه چگونه خواهد شد؟ برای اینکه با وجود اینکه رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی غیر عرب است که در داخل کشور نه رحم به اهل تسنن و شیعه و دراویش و سایر اقلیت های مذهبی و قومی ودگراندیش رحم نکرده است ، بلکه رقبا و باند های خودی را بر نمی تابد و تحمل نمی کند. طوری که حتی رهبران رقیب را در حصر خانگی نگهداشته است. ولی با طلبکاری از موضع فرافکنی و فرار به جلو طوری وانمود می کند که چون رهبر ام القرای جهان اسلام خود نامیده است . پس به معنی و مفهوم این است که رهبر ونماینده و سخنگوی ملت های اهل تسنن عرب منطقه می باشد که حق ویژه برای خود قایل است که می بایست نسخه ی مبارزه وانقلاب و سر نگون کردن رهبران منطقه برای شان تجویز نماید. به امید آنکه حکومت الگوی ولایت وقیح منفور ونا مشروع ضد آمریکایی و اسراییلی در منطقه تشکیل و جایگزین شود . البته اینگونه مدعیان هر گز نمی گویند یا توضیح نمی دهند که دستآورد 33 سال گذشته شان برای مردم ایران یا عراق چه بوده است که قرار است این تجربه به برون مرز و منطقه صادر شود؟!

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900707/2.htm#other201

دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 7 مهرماه سال 1390

خيزش بلند يمن بعد از بازگشت صالح (يادداشت روز)